تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):اين (امام جواد(علیه الاسلام))مولودى است كه پر بركت ‏تر از او براى شيعه ما به دنيا ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805679222




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پيامبر اعظم(صلي الله عليه و آله وسلّم) در بيان غير مسلمانان//قسمت پاياني


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پيامبر اعظم(صلي الله عليه و آله وسلّم) در بيان غير مسلمانان//قسمت پاياني
خبرگزاري فارس: به گفته يك مورخ، معيارهاى عظمت هر فرد عبارت است از اين كه: آيا او نسبت به هم عصران خود برترى داشته است؟ آيا آن‏قدر عظمت داشته است‏كه از استانداردهاى زمان خود فراتر رود؟ آيا ميراث جاودانى براى جهان باقى گذاشته است؟


به گفته يك مورخ، معيارهاى عظمت هر فرد عبارت است از اين كه: آيا او نسبت به هم عصران خود برترى داشته است؟ آيا آن‏قدر عظمت داشته است‏كه از استانداردهاى زمان خود فراتر رود؟ آيا ميراث جاودانى براى جهان باقى گذاشته است؟ تجلى دو مورد آخر در رابطه با محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) قبلاً ذكر شده‏است.

و اما در رابطه با مورد اول: آيا پيامبر اسلام نسبت به معاصران خود برترى داشت؟ سوابق تاريخى نشان مى‏دهد كه هم دشمنان و هم دوستان معاصرمحمد(صلي الله عليه و آله وسلّم)، خصوصيات متعالى، صداقت بى‏نقص، فضايل، صميميت و قابل اعتماد بودن پيامبر اسلام را در تمام زمينه‏هاى فعاليت بشرى به رسميت‏شناخته‏اند. حتى يهوديان و افرادى كه به او ايمان نياوردند، حكميت او را براى حل مناقشات فردى خود مى‏پذيرفتند. حتى افرادى كه به او ايمان‏نياوردند، چاره‏اى نداشتند جز آنكه بگويند: «اى محمد! ما تو را دروغگو نمى‏دانيم ولى كسى را كه به تو كتاب داده است و تو را پيامبر قرار داده است، قبول‏نداريم.» آنها با تصور ديوانه شدن محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) سعى كردند با استفاده از خشونت او را درمان كنند، ولى آنها متوجه شدند كه نورى واقعى در وجود او زبانه‏مى‏كشد. نكته جالب اين است كه تمامى بستگان نزديك، عموزاده عزيز و دوستان صميمى وى كه از نزديك با محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) آشنا بودند، همگى به الهى‏بودن پيام وى ايمان داشتند. اگر آن زن‏ها و مردها، كه همگى باهوش، نجيب و باسواد بودند، كوچك‏ترين ترديدى در مورد صداقت محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) داشتند،بدون شك تلاش او براى ايجاد اصلاحات اجتماعى، از پيش محكوم به شكست بود. برعكس، ياران صديق او چنان به وى وفادار بودند كه حتى شيوه‏زندگى خود را از پيامبر الهى مى‏گرفتند. آنها به خاطر او تمام خطرها را به جان خريدند؛ از او اطاعت كردند و حتى تحت بدترين شكنجه‏هايى كه گاهى‏اوقات به مرگشان مى‏انجاميد، به او وفادار بودند. آيا اگر متوجه كوچك‏ترين لغزشى در محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) مى‏شدند، اين گونه رفتار مى‏كردند؟

تاريخ اسلام بيانگر رفتار بى‏رحمانه‏اى است كه در مورد زن‏ها و مردهاى مسلمان اعمال مى‏شد: سميّه، زنى بى‏گناه، با نيزه قطعه قطعه مى‏شود. پاهاى‏ياسر را به دو شتر بسته و در جهت مخالف حركت مى‏دهند. خباب ابن حارث را وادار كردند، روى بسترى از زغال‏هاى سوزان دراز بكشد، در حالى كه‏پاهاى خود را بر روى سينه او گذاشته بودند تا نتواند تكان بخورد و چربى زير پوستش آب شود. خبان ابن عدى را قطعه قطعه كردند. در اثناى شكنجه ازاو پرسيدند، آيا دوست نداشت در خانه با زن و فرزندان بود و محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) به جاى او كشته مى‏شد؟ او فرياد زد، حاضر است جان خود و زن و فرزندانش‏را فداى محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) كند. آيا اين ميزان ايمان و اعتقاد در ميان پيروان محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) بهترين دليل بر راست‏گويى وى و اعتقاد عميق او به رسالت خود نبود.مردان و زنان پيرو او از بهترين‏هاى مكه و مردانى داراى مقام و ثروت و نيز از ميان خويشاوندان محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) بودند.به گفته دائرةالمعارف بريتانيا: «محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) موفق‏ترين پيامبر و شخصيت دينى بود.» اين موفقيت تصادفى نبود بلكه ناشى از شخصيت تحسين برانگيزو ارزش‏هاى فردى او بود. شخصيت محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) از پيچيده‏ترين ويژگى‏هاى اوست. تنها با يك نگاه مى‏توان ديد كه محمد پيامبر، فرمانده نظامى،فرمانروا، جنگجو، تاجر، واعظ، حكيم، سياست‏مدار، خطيب، مصلح، پناهگاه ايتام، پشتيبان بردگان، حامى زنان، قانون‏گذار، قاضى و قديس است.يتيم بودن بدترين بدبختى روى زمين است و او زندگى خود را اين‏گونه آغاز كرد. در سير تحول خود از يك كودك يتيم، تا فرارى تحت تعقيب، تا حاكم‏روحانى و زمينى و در جريان تمام وسوسه‏ها و اغواگرى‏ها، او از آتش آلودگى به دنيا سالم بيرون آمد تا الگويى براى هر انسان باشد. موفقيت‏هاى او تنهامحدود به يك جنبه زندگى نيست بلكه شامل تمام شرايط انسانى است.اگر بزرگى به معنى پاكسازى يك ملت كه در منجلاب وحشيگرى و ظلمت مطلق فرو رفته است باشد، شخصيت پويايى كه توانسته باشد چنين كارى‏انجام دهد و امتى را از حضيضى كه قوم عرب در آن گرفتار بود نجات دهد و آنها را به مكانى رهنمون شود كه پرچمدار تمدن گردند، به راستى مستحق‏بزرگى است. اگر بزرگى يعنى متحد كردن جوامع متفرق از طريق پاكدامنى و برادرى، باز هم بزرگى مستحق پيامبر صحراست. اگر بزرگى به معنى زدودن‏زنگ تعصبات و خرافات كور باشد، پيامبر اسلام اين كار را براى ميليون‏ها نفر انجام داده است. اگر بزرگى به معنى نشان دادن معيارهاى والاى اخلاقى‏است، محمد از نظر دوست و دشمن به عنوان امين و صديق شناخته شده است. اگر يك فاتح فرد بزرگى است، در اينجا يتيمى را مى‏بينيم كه فرمانرواى عربستان شد و امپراتورى بزرگى را بنا نهاد كه 14 قرن دوام آورده است. اگر معيار بزرگى يك رهبر، ميزان وفادارى به اوست، نام محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) هنوز قلوب‏ميليون‏ها نفر را در سراسر جهان مى‏ربايد.او فلسفه را در مدارس آتن و رم، ايران، هند يا چين نخوانده بود. با اين حال، او كاشف عالى‏ترين حقايقى است كه براى بشر ارزش ابدى دارد. او كه‏بى‏سواد بود، با چنان بلاغت و احساسى سخن مى‏گفت كه اشك مخاطبان را جارى مى‏كرد. او كه يتيم به دنيا آمد و از تنعمات دنيوى بى‏بهره بود، موردعلاقه همگان قرار گرفت. مردانى كه از نبوغ سخنرانى و خطابه برخوردار باشند، اندكند. دكارت يكى از كامل‏ترين نمونه‏هاى خطبا بود. هيتلر در جايى‏گفته است: «يك نظريه‏پرداز بزرگ الزاماً رهبر بزرگى نيست. در حالى كه يك سازمان‏دهنده، هميشه رهبر بزرگى است. به اين دليل كه رهبرى به معنى‏توان به حركت در آوردن توده‏هاى مردم است. استعدادهايى كه مولد ايده‏ها هستند، داراى توان رهبرى نيستند. ولى جمع شدن نظريه‏پرداز،سازمان‏دهنده و رهبر در يك فرد، از نادرترين پديده‏هاى تاريخ بشرى است.» به اين ترتيب، پيامبر اسلام يكى از نادرترين پديده‏هاى خلقت بوده‏است.

عالى‏جناب بوسورث اسميت مى‏گويد: «اگر در زمين مردى باشد كه بتواند ادعا كند از طرف خداوند فرمان رانده است، او محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) است؛ چون او تمام‏قدرت را بدون ابزار آن و بدون حاميان معمول، در اختيار داشت. او اهميتى به زرق و برق قدرت نمى‏داد. سادگى زندگى خصوصى او، در راستاى زندگى‏عمومى او بود».با فتح مكه، بيش از يك ميليون مايل مربع سرزمين در اختيار او بود. با اين حال او همچنان كفش‏هايش را خود تعمير مى‏كرد؛ لباس‏هاى خود را همچنان‏از پشم خشن انتخاب مى‏كرد؛ خود شير بزها را مى‏دوشيد؛ اجاق را تميز مى‏كرد؛ آتش را روشن و به امور معمولى خانواده رسيدگى مى‏كرد. خوراك او خرماو آب بود. برخى اوقات چندين شب خانواده او چيزى براى خوردن نداشت. تشك او از برگ درختان خرما تهيه شده بود و اكثر شب‏ها را به عبادت‏مى‏ايستاد. او با تضرع و زارى از خداوند درخواست مى‏كرد، قدرت كافى براى عمل به وظايف را به او اعطا كند. هنگامى كه از دنيا رفت، تنها دارايى كه ازخود باقى گذاشت، چند سكه بود كه بخشى از آن بابت بدهى‏هاى وى پرداخت شد و بقيه به مستمندان انفاق گرديد. لباس‏هايى كه او هنگام مرگ به تن‏داشت، پر از وصله بود.پيامبر خدا با تغيير شرايط، تغيير نكرد. چه در هنگام شكست و چه در پيروزى، در قدرت و ضعف، او همان مرد بود با همان شخصيت. صداقت‏محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) با هيچ معيارى قابل قياس نبود. او انسان بود. همدلى انسانى و عشق به انسان‏ها تا اعماق جانش ريشه دوانده بود.در وجود او اثرى از غرور و تكبر نبود. چه نامى مى‏توان روى او گذاشت، جز بنده و رسول خدا. او پيامبرى بود مانند تمام پيامبران در تمام دنيا كه شمابرخى از آنها را مى‏دانيد و بقيه را نمى‏شناسيد. در صورتى كه فردى به يك نفر از آنها نيز ايمان نداشته باشد، نمى‏تواند مسلمان باشد.

به گفته يك محقق غربى: «با توجه به احترامى كه پيروانش به او مى‏گذاشتند، اصلى‏ترين معجزه محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) اين بود كه او هرگز ادعا نكرد، قدرت آوردن‏معجزات را [بدون اذن الهى] دارد.» او معجزاتى انجام داد، ولى نه براى پيشبرد دين خود بلكه براى نشان دادن قدرت خدا. او هيچ گنجى در زمين وآسمان نداشت. او هرگز ادعاى اطلاع از آينده را ]بدون اذن الهى[ نداشت. اين موضوع در زمانى بود كه مردم به معجزات عادت داشتند.او پيروان خود را به مطالعه طبيعت و قوانين آن فراخواند. قرآن مى‏گويد: «خداوند آسمان‏ها و زمين و هر چه را كه بين آنهاست، بيهوده خلق نكرده است.او همه آنها را براساس حق خلق كرده است؛ ولى بسيارى از مردمان نمى‏دانند».دنيا يك توهم يا عارى از هدف نيست. دنيا براساس حق خلق شده است. تعداد آياتى از قرآن كه انسان را به تدبر در عالم مى‏خوانند، چند برابر آياتى‏است كه امر به نماز، روزه يا حج مى‏كنند.ايجاد روحيه علمى، ناشى از تعليمات محمد(صلي الله عليه و آله وسلّم) پيامبر خدا بود. قرآن مى‏گويد كه خدا انسان را براى عبادت خلق كرده است؛ ولى عبادت معانى متفاوتى‏دارد. عبادت خدا محدود به نماز نيست؛ ولى هركارى كه با نيت رضايت خدا انجام شود و در جهت منافع بشر باشد، عبادت تلقى مى‏شود. همچنين قرآن‏زندگى و كار براى آن را مقدس مى‏داند، به شرطى كه با صداقت، عدالت و خلوص نيت انجام شود. قرآن مى‏گويد، اگر از چيزهاى پاك تناول كنيد و خدا رإے؛لالاّّطشكر نماييد، او را عبادت كرده‏ايد. حديثى از پيامبر نقل شده است كه مى‏گويد: «كسى كه به تمناى قلب خود پاسخ دهد، خدا به او پاداش مى‏دهد، به‏شرطى كه از روش‏هاى مجاز استفاده كند.» شنونده‏اى گفت: «اى رسول خدا، در اين صورت، او تنها به هواى نفس خود عمل كرده است.» در پاسخ شنيد:«اگر از شيوه‏اى نامناسب استفاده كند، به شدت تنبيه خواهد شد، ولى در غير اين صورت، چرا بايد به دليل انجام كار درست تنبيه شود».اين مفهوم جديدى از دين است كه علاوه بر توجه به معنويات، به بهبود زندگى دنيوى نيز مى‏انديشد. تأثير اين انديشه بر روابط انسانى، قدرت عظيمى‏كه بر روى توده‏هاى مردم دارد، تفسير جديدى كه از تكليف ارائه مى‏دهد، و نيز مناسب بودن آن هم براى افراد جاهل و هم دانشمندان، يكى از آموزه‏هاى‏پيامبر اسلام است.ولى بايد در نظر داشت كه تأكيد بر اعمال صالح، به معنى قربانى كردن ايمان نيست. در حالى كه مكاتب مختلفى وجود دارد كه برخى عمل را به مسلخ‏ايمان و برخى ايمان را به مسلخ عمل مى‏برند اسلام مبتنى بر عمل صالح و ايمان قلبى است. در اسلام، هدف به اندازه وسيله و وسيله به اندازه هدف‏ارزش دارد. به گفته قرآن، افرادى كه ايمان دارند و عمل صالح انجام مى‏دهند، وارد بهشت خواهند شد. افرادى كه ايمان دارند ولى عمل نمى‏كنند، جايى‏در اسلام ندارند. همچنين ايمان با عمل نادرست مغايرت دارد. قانون الهى يعنى قانون تلاش.

قرآن در رابطه با موقعيت انسان در جهان مى‏گويد: «خداوند هر آنچه را كه در زمين و آسمان است، مسخر شما گردانيده است. شما بر زمين و آسمان‏برترى داريد».ولى در رابطه با خدا، قرآن مى‏گويد: «اى انسان، خداوند توانايى‏هاى عالى به تو داده است و مرگ و زندگى را خلق كرده است تا شما را آزمايش كند وببيند، كدام يك از شما عمل صالح انجام مى‏دهيد و كدام يك از راه راست منحرف مى‏شويد».هر انسانى على‏رغم برخوردارى از اراده آزاد، تحت قيود مشخصى نيز قرار دارد. خدا در قرآن مى‏گويد، اراده او بر اين تعلق گرفته است كه هر انسانى رادر شرايطى كه براى او مناسب تشخيص مى‏دهد، خلق كند. به گفته خداوند، او شيوه خاصى براى امتحان هر انسان دارد. «شما همواره در حال امتحان‏شدن هستيد. در صورتى كه براساس دستورات خدا زندگى كنيد و بميريد، شما در راه خدا مرده‏ايد.» قرآن به انسان مى‏گويد كه زندگى اين دنيا را انتهاى‏حيات انسان فرض نكند. چون زندگى جاويدان بعد از مرگ شروع مى‏شود.به گفته اسلام، كسانى كه موقعيت‏هاى دنيا را هدف قرار مى‏دهند، عاقبت عمل خود را خواهند ديد و سرانجام اعمال خود را مشاهده خواهند كرد. اسلام ازانسان مى‏خواهد كه با خواهش‏هاى نفس اماره مقابله كند و به جايى برسد كه نفس لوامه بيدار شده و به دنبال كمال روحى باشد.به گفته قرآن: «اى نفس آرام و مطمئن، بازگرد به سوى پروردگارت، در حالى كه تو از او راضى هستى و او نيز از تو راضى است. بنابراين، در صف بندگان ‏من درآى و در بهشت من جاى گزين».از نظر اسلام، اين هدف اصلى انسان است؛ يعنى از يك طرف، تبديل شدن به ارباب كائنات، و از طرف ديگر، رسيدن به آرامش در سايه پروردگار خود.در اين مرحله، عشق خدا خوراك روح انسان و چشمه حيات، منبع نوشيدنى اوست. غم و شكست بر او چيره نخواهد شد و موفقيت باعث غرور اونخواهد گرديد.كشورهاى غربى سعى مى‏كنند ارباب جهان شوند ولى روح آنها هنوز به آرامش و طمأنينه نرسيده است.

توماس كارلايل، تحت تأثير فلسفه زندگى در اسلام مى‏گويد: «اسلام يعنى تسليم شدن در برابر خداوند، يعنى تمام قدرت ما وامدار تسليم در برابراوست. هرچه او با ما مى‏كند و هرچه به سوى ما مى‏فرستد، حتى اگر مرگ يا بدتر از آن باشد، خير است و براى ما بهترين گزينه. ما خود را به خدامى‏سپاريم».همين نويسنده ادامه مى‏دهد: «به گفته گوته، اگر اسلام اين است، آيا ما همگى مسلمان هستيم».خود كارلايل به پرسش گوته پاسخ مى‏دهد و مى‏گويد: «بله، هر يك از ما كه زندگى اخلاقى دارد، اين‏گونه زندگى مى‏كند. اين بالاترين درجه خردمندى‏است كه از آسمان بر زمين آمده است».
.......................................................................................................
منبع: نشريه اسلام و دنياى جديد(Islam and modern age)
انتهاي پيام/

چهارشنبه|ا|7|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن