واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: بازخواني روايت درگذشت جهان پهلوان تختي/ حكايت منزوي شدن ابدي شهلا
ليگ برتر - اين بازخواني قصه نشريات زمان فوت جهان پهلوان غلامرضا تختي است

فرهاد عشوندي: پيرزن، تنها گوشهاي از اتاق روي مبل نشسته. ضبط ميخواند و پيرزن غرق در افكارش، تمام خاطرات كابوسبار سال اول ازدواجاش را مرور ميكند. ياد آن روز لعنتي...
ساعت 12:30 ظهر بود كه زنگ تلفن به صدا درآمد؛ «الو، سلام آقاي تختي منزل هستند؟
- شما؟
من از روزنامه كيهان زنگ ميزنم...
- نه خير، مگر شما خبر نداشتيد كه او براي مسافرت به رامسر رفته است. اين مكالمه درست يك ساعت پس از باز شدن در اتاق شماره23 هتل آتلانتيك بوده است.
كيهان در شماره 18دي 46 اين عبارات را نقل كرده. آن لحظه شهلا هنوز ماجراي فوت شوهرش را نشنيده بود.
چند دقيقهٔ بعد دوباره زنگ تلفن به صدا در ميآيد و اين بار بدترين خبر تمام سالهاي عمرش به او داده ميشود. بابك را بغل ميكند و با فرزند دو ماههاش به پزشكي قانوني ميرود.
شوهرش كه سه روز قبل به حالت قهر خانه را ترك كرده بود، حالا بيجان روي سنگ سردخانهٔ پزشكي قانوني افتاده.
زندگي حالا 10 ساعتي است كه براي غلامرضا به پايان رسيده و از حالا، همين حالا كه شهلا بالاي سر شوهرش اشك ميريزد، قصهٔ بيپايان دردهاي او شروع ميشود. قصهٔ سياوش و سودابه. سياوش از آتش گذشته و حالا زمان جشن سياوشانه است!
پيرزن به ياد ميآورد. از همان پزشكي قانوني نگاههاي سنگين و پچپچها شروع شد و خيلي زود همه او را مسبب اصلي معرفي كردند.
هنوز جنازهٔ غلامرضا دفن نشده بود كه روزنامهها شهلا را متهم رديف يك معرفي كردند؛ «غلامرضا تختي خودكشي كرد».
اين تيتر اصلي صفحه يك كيهان 18دي بود كه همراه با 10 تيتر فرعي ديگر مربوط به مرگ جهان پهلوان روي جلد برده بود. «وصيتنامه تختي، نوشتههاي تختي پيش از مرگ، علت خودكشي مشكلات خانوادگي بوده است و...»
اطلاعات هم كه در چاپ دوم روز 18دي 46 اين خبر را با اشتباهي فاحش روي جلد برده بود نوشته بود: «خودكشي يك قهرمان! غلامرضا تختي به دليل مشكلات خانوادگي پيش از ظهر امروز خودكشي كرد.»
كيهان ورزشي هم روي عكس تمام قد تختي تيتر زده بود: «دل «شير» خون شده بود.» تيتري كه براي اولين بار خبر مرگ پهلوان را منتشر كرده بود.
آن روز همهٔ جلدها پر بود از خرده خبرهاي مربوط به تختي. اطلاعات، روي جلدش ماجراي مرگ را لحظه به لحظه با توصيف چگونگي آن شرح داده بود.
كيهان سه صفحهٔ كامل از روزنامه را به اين اتفاق اختصاص داده بود. در يكي از صفحات داخلي، عكسي از عروسي شهلا و تختي چاپ شده بود كه در شرحش چنين آمده بود: «يك شب در يك ميهماني اشرافي گوشهاي ايستاده بودم و باقي همه مشغول بزن و برقص بودند. در تمام آن جمع، تنها يك دختر كه كنار من ايستاده بود مثل من بيگانه با اين شلوغي بود و اين شروع آشنايي ما با هم و ازدواجمان بود.» پيرزن اين جمله و اين عكس را در ذهن تداعي ميكند و پس از لبخندي تلخ، دوباره به گريه ميافتد.
اما اين 19دي بود كه روزنامهها شهلا را با مطالبشان براي هميشه منزوي كردند: «يادداشتهاي تختي از تصميم تا مرگ»، «اختلافات خانوادگي تختي چه بود؟» مادرزن تختي: «من دخالت نميكردم.» خواهر تختي: «آنها با هم اختلاف زيادي داشتند.» همهٔ اين تيترها در كنار تيترهاي ريزتر و كنار عكس آخرين دست نوشتهٔ تختي و عكس شهلا كه بابك را در دست گرفته،مهر تأييدي بود كه كيهان آن روز بر خبر خودكشي به عنوان علت مرگ غلامرضا ميزد.
آخرين دست نوشتهٔ غلامرضا اين بود: «خودكشي كاري سخت است... خداحافظ. حالا كه اين نامه را مينويسم ميدانم كه فردا ديگر زير خاك هستم.» اين تنها بخشي از دستنوشتههاي تختي در چهار ماه آخر زندگي بود كه آن روز كيهان چاپ كرده بود: چهار ماه قبل: «شهلا رژيم گرفته و شيرش كم شده» سه ماه قبل «امروز باز با شهلا دعوا كردم». يك ماه قبل «شير شهلا به دليل رژيم قطع شده، نگران بابكم هستم.» دو روز قبل:... اگرچه بعدها بعضيها سراغ اين يادداشتها را گرفتند ولي موفق به ديدن آنها نشدند، بههر حال موج بدي عليه شهلا راهافتاده بود.
همهٔ دست نوشتههايي كه كنار هم قرار گرفتنشان تنها يك معني دارد: «من از دست زنم خودكشي كردهام.» مادر و خواهر غلامرضا هم به شدت عليه شهلا موضع گرفتهاند. شهلا هم آن روز شايد در يكي از معدود گفتوگوهايش گفته: «ما با هم اختلاف داشتيم.» ولي نه او و نه هيچكس ديگر باور نميكردند كه اختلافها بتواند روحيهٔ محكم تختي را شكسته باشد.
روي جلد اطلاعات هم آمده بود كه تختي از دو ماهونيم قبل به دليل اختلاف با همسرش قصد خودكشي داشته است. در صفحات داخلي اطلاعات هم پر از اخبار مربوط به جديدترين خبرهاي مرگ تختي است. گزارش روز دفن و اظهار نظرها.
حتي هفتهنامهٔ فردوسي هم در دو گزارش جدا به تحليل علل خودكشي قهرمان پرداخته و در يكي از آنها مشكلات را دليل اين تصميم معرفي كرده است و در ديگري به ستايش اين تصميم و به وصف جاودانگي اين مرگ پرداخته. بخش ديگري از مطبوعات كمكم شروع كردند به بحث دربارهٔ علت خودكشي و پيش كشيدن اين سؤال كه چنين اختلافاتي مگر ميتواند عامل خودكشي باشد؟
صفحاتي كه پر از عكسهاي خانوادگي تختي است. خاطرات و شعرها هم مطالب ديگر اين هفتهنامه براي پهلوان مرده بودهاند كه همگي پس از تيتر: «هفته درد، هفته غم» آمده بودند.
چند روز بعد، كيهان تنها يك خبر كوتاه از مراسم شب هفت در صفحهٔ ورزشي كار كرده بود، درست مثل اطلاعات. اتفاقات و شعارهاي مردم در مراسم شب هفت عليه رژيم حاكم، نوشتن دربارهٔ تختي را ممنوع كرد.
اتفاقي كه شايد كمي از درد هجمهٔ خبرهايي كه عليهاش در روزنامهها نوشته ميشد كم ميكرد، اما همان نوشتههاي چند روز اول كافي بود كه شهلا در صف اول متهمين براي مرگ قهرمان محبوب ملي باشد. اتهامي كه شهلا را براي هميشه زير سايهٔ سنگين بار گناه مرگ غلامرضا، از جمع گريزان كرد و به انزوا كشيد.
اين دردي است كه او همهٔ اين سالها هر روز و هر روز با خود كشيده و هنوز به پايش اشك ميريزد...
اين گزارش دي ماه سال 1386 در مجله همشهري جوان منتشر شده بود.
4141
شنبه|ا|17|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 229]