تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833436181
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايستاده با مشت
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايستاده با مشت
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «چه چيز بحراني است؟»،«انفعال سوال بر انگيز در برابر نوسانات نرخ ارز»،«زن و خانواده در آيينه انديشههاي راهبردي»،«چرا چنين شد؟»،«شوراي گفتوگو بايد بماند»،«ايستاده با مشت»،«ريشه ناآراميها»،«آمارها و ضعف در توسعه اينترنتي»،«چشممان به آتشسوزي روشن»و...كه برخي از آنها در زير ميآيد.
كيهان:چه چيز بحراني است؟
«چه چيز بحراني است؟»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد؛ظرف هفته هاي گذشته مجموعه اي از علائم ونشانه ها در فضاي سياسي و اقتصادي كشور ظاهر شده كه سرجمع همه آنها القاي وضعيت بحراني در كشور بوده است. ابتدا يك سناريوي هماهنگ از خارج از ايران كليد خورد كه تهران را به انجام اقدامات تروريستي، دست داشتن در حادثه 11 سپتامبر، تلاش براي ساخت سلاح هسته اي و نقض جدي حقوق بشر متهم مي كرد. پس از آن موجي از تهديد ايران به حمله نظامي به راه افتاد و مقام هاي رسمي در جاهايي مانند آمريكا و اسراييل (مانند باراك و پانه تا) كه عموما از اظهارنظر درباره چنين موضوعاتي خودداري مي كنند حتي درباره زمان اقدام احتمالي عليه ايران (كمتر از 9 ماه) هم اعلام نظر كردند.
پس از آن، دولت آمريكا تقريبا با عجله بانك مركزي ايران را تحريم كرد و در حالي كه خود مي دانست چنين اقدامي عملا غيرممكن است، از امضاي اسناد حقوقي مربوط به آن امتناع نكرد. گام بعدي انتشار مجموعه اي از اخبار بود در اين باره كه اتحاديه اروپا در آستانه اجماع درباره تحريم نفتي ايران تا حدود يك ماه ديگر است و در اين صورت ايران از بخش بزرگي از درآمد نفت خود محروم خواهد شد. در مرحله بعد خبرهايي منتشر شد مبني بر اينكه آمريكايي ها مرخصي آن دسته از نيروهاي نظامي خود را كه خليج فارس و خاورميانه محل ماموريت آنهاست لغو كرده اند و يك زير دريايي اتمي مجهز به موشك هاي بالستيك هسته اي هم در راه خليج فارس است.
در كنار همه اينها نوعي التهاب در بازار ارز ايران پديد آمد كه منابع غربي بلافاصله آن را به تاثير تحريم ها بر اقتصاد ايران بويژه تحريم بانك مركزي -كه تازه در صورتي كه همه چيز آنطور كه اسراييلي ها مي خواهند پيش برود 6 ماه ديگر اجرا خواهد شد- ربط دادند. جالب است كه برخي منابع غربي از جمله مقام هاي رسمي آمريكايي كه در اين باره موضع گرفته اند، رزمايش ارتش در تنگه هرمز را هم كه در واقع تمرين عملي مسدود كردن اين تنگه بود ناشي از «تاثير فشارها» بر ايران ارزيابي كرده اند. و آخرين قدم هم البته از داخل ايران برداشته شد: جريان فتنه عملا انتخابات مجلس نهم را تحريم كرد ولو اينكه به دلايلي ترجيح مي داد واژه تحريم را به كار نبرد.
پس از كنار هم گذاشتن همه اين وقايع كه به وضوح يك برنامه هماهنگ و داراي جدول زماني و تقسيم كار به نظر مي رسد، اين سوال رخ مي نمايد كه به راستي چه خبر است؟ آيا وضعيت كشور بحراني است؟ و آيا زمان آن رسيده است كه ايران درباره رفتار خود در محيط سياست خارجي و امنيت ملي به «تنظيم مجدد معادله هزينه- فايده» بپردازد؟
اين نوشته در اين باره كه از ميان همه خبرهايي كه در صدر اين نوشته به آن اشاره شد كدام يك تا چه حد واقعي است و عمليات متعدد دشمن سرجمع موفق بوده يا نه بحث نمي كند. اين مسئله، خود موضوع نوشته هايي مستقل و تفصيلي است، پيش از اين بارها به آن پرداخته شده و از اين به بعد هم خواهد شد.
اما يك نكته را از ياد نبريم. رابرت گيتس كه بايد او را استراتژيست بزرگ امور ايران در آمريكاي فعلي دانست، زماني گفته بود مشكل ما با ايران اين است كه ايران اساسا نيازي به محاسبه مجدد درباره سود و زيان اصرار بر برنامه هاي هسته اي، موشكي و منطقه اي اش نمي بيند و تا وقتي ايران وادار به محاسبه مجدد نشود انتظار تغيير محاسبات آن بي جاست. گيتس مبدع استراتژي وادار كردن ايران به محاسبه مجدد است و راهبرد پيشنهادي او هم اين است كه هزينه هاي مربوط به تداوم برنامه هاي استراتژيكي ايران چنان افزايش پيدا كند كه ايران احساس كند تداوم اين برنامه ها به جاي آنكه عاملي براي تقويت قدرت و تثبيت جايگاه آن باشد، به تهديدي براي موجوديت آن تبديل شده است.ظاهرا قضيه از اين قرار است كه آمريكايي ها به اين نتيجه رسيده اند كه شب انتخابات مجلس در ايران، بهترين زمان براي القا اين موضوع به افكار عمومي و جامعه سياسي درايران است كه شرايط آنقدر بحراني است كه هر چه زودتر بايد تصميم هايي جديد گرفت و طرحي نو در انداخت.
در اين باره اتفاق نظر وجود دارد كه بخش بزرگي از آنچه اكنون در محيط امنيتي ايران مي بينيم عمليات رواني است نه اقدام واقعي و آمريكايي ها مي خواهند از تهديد نتيجه بگيرند نه اقدام چرا كه هزينه اقدام بسيار بالاست. اما مهم اين است كه بتوان از حد اين كليات فراتر رفت و در اين موضوع تامل كرد كه پس پشت اين سناريو چيست؟ آيا ما در ميانه يك بازي بزرگ نيستيم كه قرار است كساني در داخل ايران اجراي فاز نهايي آن را بر عهده بگيرند و دوران جديدي از تجديد نظرطلبي را با استناد به بحراني بودن وضعيت كشور كليد بزنند؟
اجازه بدهيد ببينيم چه كساني و چگونه از بحراني جلوه دادن فضاي كشور نفع مي برند و هر يك در پي چيستند.
مسلما بازيگر نقش اول دراين سناريو غربي ها هستند. دولت آمريكا به چند دليل مهم نياز دارد پي در پي اصرار كند: «اوضاع در ايران رو به وخامت است.» دليل اول اين است كه آمريكايي ها مي خواهند كسي به اين موضوع توجه نكند كه وضع آنها در منطقه خاورميانه از هر زمان ديگري در طول تاريخشان وخيم تر است و با هر معياري كه سنجيده شود ايران تا اينجا برنده بازي است. دومين دليل اين است كه اوباما در آستانه انتخابات رياست جمهوري 2012 در ايران درگير نوعي مسابقه راديكاليسم عليه ايران با جمهوري خواهان است پس طبعا ابتدايي ترين راهبرد رسانه اي كه در پيش خواهد گرفت اين است كه تاكيد كند سياست او در مقابل ايران جواب داده و انتقادهاي جمهوري خواهان بي وجه است. در بسياري از موارد، مخاطب اظهارات بي سر و ته و گاه به شدت مضحك مقام هاي آمريكايي در اين باره كه «ايران در آستانه كوتاه آمدن است» در واقع جامعه داخلي آمريكا و صهيونيست هاست و نبايد آنها را بيش از اين مقدار جدي گرفت. (امير اورن هفته گذشته در هاآرتص مقاله اي نوشت كه تيتر آن اين بود: مخاطب جمله همه گزينه ها روي ميز است اسراييل است نه ايران) و سومين دليل اين است كه اوباما مجبور است بگويد گزينه هاي فعلي در قبال ايران جواب داده چرا كه اگر غير از اين باشد ناچار بايد سراغ گزينه هاي بعدي برود و چيزي به نام «گزينه بعدي» اساسا وجود خارجي ندارد.
پس از آمريكا جريان فتنه در داخل و خارج بيشترين سود را از بحراني جلوه دادن فضاي كشور مي برد. اين جريان به طورمشخص در پي دستيابي به دو هدف عمده است:
اول، به حداقل رساندن مشاركت مردم چرا كه در شرايطي كه اين جريان در صحنه حضور ندارد، مشاركت بالا به اين معناست كه مردم براي قهر و اخم آنها هيچ ارزش و اهميتي قائل نيستند و مشروعيت نظام سياسي بر خلاف آنچه آنها در پي آن بودند روز به روز در حال مستحكم تر شدن است.
دليل دوم اما اين است كه جريان فتنه تصور مي كند تنها در صورتي مي تواند اميدوار به بازگشت دوباره به صحنه سياسي باشد كه وضعيت كشور به اندازه كافي بحراني جلوه داده شده و چاره اي جز روي آوردن به پروژه هايي مانند نجات و وحدت ملي براي نظام باقي نماند. در واقع نوعي تقسيم كار بين طرف خارجي و جريان فتنه جود دارد. طرف خارجي سعي مي كند محيط امنيت ملي سياست خارجي ايران را بحراني كند به اين اميد كه نظام چاره اي جز انعطاف در مقابل جريان فتنه و پذيرش مجدد آنها در جامعه سياسي كشور نبيند. شايد اين پروژه زياده از حد احمقانه به نظر برسد، ولي متاسفانه -يا شايد هم خوشبختانه- بايد گفت دشمنان ايران دقيقا به همين اندازه و بلكه بيشتر احمق هستند.
اما گروه سوم جرياني درون برخي بخش هاي حاكميت است كه اساسا تداوم بحران را شرط لازم حيات خود مي داند و كاملا مراقب است مبادا اوضاع كشور زماني حتي به مدت چند هفته آرام بگيرد. بحراني نمايي براي اين جريان دو كاركرد مهم دارد:
اول اينكه بنابر يك تجربه تاريخي اين جريان تصور مي كند بحران براي آن حاشيه امنيت ايجاد خواهد كرد و مي تواند با هزينه حداقل به اجراي پروژه هاي خود بپردازد.
و دوم، منحرفان تصور مي كنند اگر وضعيت كشور بحراني جلوه داده شود آنها در موقعيتي خواهند بود كه استدلال كنند راه حل همه اين مشكلات نزديك شدن به غرب و مذاكره با آمريكاست و به اين ترتيب نظام رابراي تعديل خط قرمز پر رنگ و راهبردي اش در اين باره تحت فشار بگذارد.
خلاصه كنيم: در واقع بحراني وجود ندارد، اما اينكه مردم باور كنند اوضاع بحراني است پروژه اي حياتي براي بازيگراني بسيار با انگيزه و پاي كار است.
خراسان:انفعال سوال بر انگيز در برابر نوسانات نرخ ارز
«انفعال سوال بر انگيز در برابر نوسانات نرخ ارز»عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان است كه در آن ميخوانيد؛اين روزها التهاب در بازار ارز، افزايش نرخ انواع ارزها از جمله دلار و نوسان شديد و بعضا ۲۰۰توماني قيمت ارز طي يك روز، باعث نگراني فعالان و دلسوزان اقتصاد ايران شده است. اما آن چه آزاردهنده تر است انفعال دستگاه هاي مسئول در برابر حل اين معضل و ضعف مديريت بحران است. در شرايطي كه قيمت دلار طي سال جاري رشد حدود ۵۰درصدي را تجربه كرده است.
سوالات زيادي درباره دلايل اين رشد و پيش بيني وضعيت آينده قيمت ارز وجود دارد كه همچنان بدون پاسخ باقي مانده است.
شايد لازم به تذكر چندين باره نباشد كه افزايش شديد قيمت ارز از يك سو و نوسان شديد آن از سوي ديگر چه آثار مخربي بر اقتصاد كشور به جا مي گذارد. چرا كه طي چند ماه اخير درباره تبعات تورمي افزايش نرخ ارز بر كالاهاي وارداتي و سلب قدرت برنامه ريزي به عنوان يكي از اصلي ترين اركان فعاليت اقتصادي بسيار سخن به ميان آمده است و تبعات اقتصادي افزايش و نوسان نرخ ارز اكنون براي افراد عادي جامعه نيز روشن است. پس اجازه دهيد از زاويه ديگري به اين موضوع نگاه كنيم.
ذخاير ارزي غني
بحران ارزي اخير مي تواند معلول عوامل متعددي باشد. ابتدا بايد عنوان كرد ذخاير ارزي بانك مركزي به اذعان مقامات رسمي و حتي تريبون هاي رسانه اي بيگانه غني است و از بابت تامين ارز مورد نياز مشكلي نيست. در سال جاري قيمت نفت به طور متوسط بيش از ۲۰دلار گرانتر از قيمت پيش بيني شده در بودجه فروخته شده است. ذخاير پيشين ارزي كشور نيز چه در قالب ذخاير ارزي خارج از كشور و چه صندوق توسعه ملي ظرفيتي به مراتب بيشتر از نياز بازار به ارز را دارد لذا كمبود ذخاير نمي تواند عامل بروز بحران باشد.
نقش تحريم ها در افزايش و نوسان نرخ ارز
با اين حال به نظر مي رسد فضاي رواني تحريم ها تا اندازه اي در افزايش نرخ ارز موثر باشد. چرا كه تحريم هاي سلسله وار كه از تحريم مبادلات بانك هاي كشور ادامه و به تحريم بانك مركزي توسط آمريكا و برخي كشورهاي اروپايي ختم شد، مبادله ارز را پرهزينه و سخت مي كند. به عنوان مثال صنعتگري كه بايد پول خريد مواداوليه و يا ماشين آلات را به فروشنده خارجي پرداخت كند به جاي اعتبارات اسنادي ارزي و حواله هاي بانكي بايد ارز را به شكل نقد به صرافي ها بدهد تا از طريق صرافي ها و بعضا با واسطه يك كشور منطقه كه واسط خريد مواد اوليه و ماشين آلات از يك كشور غربي است، گرانتر بخرد. به ويژه اين كه برخي عمليات رواني درباره تشديد تحريم ها كه باعث شده تا برخي اقدام به دپوي ارز براي روز مبادا كنند.
كاهش نرخ سود سپرده ها و ركود ساير بازارهاي سرمايه گذاري
در كنار اين مسئله بايد به كاهش نرخ سود بانكي و فاصله زياد بين نرخ سود سپرده ها با نرخ تورم اشاره كرد كه باعث شده است سپرده گذاري در بانك ها فاقد سودآوري مورد انتظار باشد. در اين شرايط ركود در بازارهايي نظير مسكن و بورس باعث شده سرمايه ها به سمت بازار سكه و ارز حركت كند. با توقف روند افزايش قيمت جهاني طلا طي ۳ ماه اخير قدرت جذب نقدينگي در بازار ارزي كه به رابطه تحريم ها با تقاضاي فزاينده اي مواجه است افزايش يافته است.
تورم و كاهش ارزش پول ملي
افزايش نرخ تورم به حدود ۲۰ درصد پس از هدفمندي يارانه ها و كاهش ارزش پول ملي را نيز بايد به عنوان يكي ديگر از عوامل افزايش نرخ ارز ذكر است. اين در حالي است كه طي ۶-۵ سال اخير با وجود تورم سالانه بين ۱۰ تا ۲۵ درصد، نرخ ارز از سوي دولت چندان افزايش نيافته بود. اگر چه در اين ميان دولت طي سال هاي گذشته معتقد بود كه نرخ واقعي ارز بالاست و نبايد با افزايش تورم افزايش يابد، با اين حال برخي كارشناسان معتقدند ارزش واقعي دلار فراتر از قيمت هايي نظير ۹۸۵ و ۱۰۵۰ تومان است كه طي سال هاي ۸۹ و ۹۰ در قانون بودجه پيش بيني شده است. البته برخي ديگر از اقتصاددانان قيمت واقعي دلار را تا ۷۰۰ تومان نيز اعلام كرده اند. اما آن چه مشخص است ضعف جدي در بنيان هاي روشن و مورد قبول اقتصاددانان از يك سو و مبناي كاملا غير شفاف دولت در تعيين قيمت دلار است كه اجازه نمي دهد قيمت واقعي دلار را بتوان در اقتصاد ايران مشخص كرد.
خطوط نانوشته سياست دولت درباره نرخ ارز
در هر حال سياست دولت درباره نرخ ارز كاملا نامشخص است. از يك سو رئيس جمهور حدود ۳ ماه پيش در يكي از سفرهاي استاني خود اعلام مي كند: «دلار ۹۰۰ تومان هم نمي ارزد» از سوي ديگر برخي كارشناسان انفعال كامل در برابر افزايش نرخ ارز را شاهدي بر رضايت دولت به افزايش نرخ ارز از جمله دلار مي دانند. چرا كه اين عده معتقدند كسري آشكار بودجه دولت به ويژه براي پرداخت يارانه ها را مي توان از طريق گران فروشي ارز جبران كرد. به ويژه اين كه مقامات دولت علاوه بر اين كه راه حل كارآمدي براي جذب نقدينگي سرگردان و جلوگيري از جولان پول هاي مردم در بازار ارز نمي دهند، ۲ بار پيشنهاد بانك مركزي براي افزايش نرخ سود سپرده هاي بانكي را نيز رد كرده اند. همچنين تأخير سوال برانگيز دولت در ارائه لايحه بودجه ۹۱ كه مي توانست قيمت دلار در بودجه را روشن كند و معلوم شود دولت چه قيمتي براي ارز دولتي در سال آينده پيش بيني كرده است، نشان مي دهد دولت همچنان در تلاش است فضاي اقتصادي كشور را غير شفاف نگه دارد و با درآمد ارزي بيشتري كه به دست آورده است فاز دوم هدفمندي را با افزايش يارانه نقدي اجرا كند.
در مجموع به نظر مي رسد قطعا راه هاي برون رفت از اين بحران وجود دارد و اگر منفعت هاي زودگذر جايگزين دورانديشي نشود و رئيس جمهور به عنوان اصلي ترين مسئول اجرايي كشور در برابر اعداد و ارقام كاملا نگران كننده افزايش و نوسان نرخ ارز خود را مسئول بداند و از كارشناسان دلسوز اقتصادي براي همفكري درخواست كند، مي توان اميدوار بود از اين بحران به سلامت بيرون آييم.
جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته
«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوي اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛سال ميلادي در اين هفته ورق خورد و جهان برحسب اين تقويم، سالي پر از نشيب و ناكامي را پشت سر گذاشت. سالي كه شكستها و بحرانهاي پي در پي اقتصادي براي جهان سرمايهداري غرب و ماشين جنگي آمريكا در جهان رقم زده شد به گونهاي كه كارشناسان براي سال پيشرو نيز چشمانداز اميدواركنندهاي را پيشبيني نميكنند.
در اين هفته اعضاي اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان در اروپا با رهبر معظم انقلاب ديدار كردند. ايشان در اين ديدار دانشجويان عضو اين اتحاديه را فرزندان عزيز ملت ايران و سرمايههاي ارزشمند كشور برشمرده و علمآموزي به معناي دقيق كلمه و گسترش فكر درست و تبيين مواضع حقيقي نظام جمهوري اسلامي را از وظايف اين دانشجويان دانستند. حضرت آيتالله خامنهاي خاطر نشان كردند: پيروزي انقلاب اسلامي و روحيه غيرقابل توصيف حضرت امام خميني(ره) در اتكاء به خدا و اعتنا به ملت، زمينهساز باور ملي، بيرون آمدن از حصار روحي و حل مشكلات كشور شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي با تاكيد بر ضرورت مجاهدت، تقويت نقاط مثبت و تواناييهاي علمي در اين مسير، خاطر نشان كردند: دشمن با اعمال حجم وسيعي از اقدامات سياسي و امنيتي و اقتصادي در همه ابعاد در مقابل جمهوري اسلامي ايران، مرتب در حال لغزش و شكست است.
كاهش شديد ارزش پول ملي، افزايش لجام گسيخته تورم و ركود در امر توليد و صادرات، از عوارض صعود سرسامآور قيمت دلار در هفته جاري بود كه لحظه به لحظه بالا رفت و همه چيز را تحتالشعاع خود قرار داد بدون آنكه مسئولين خم به ابرو آورده و در اين باره اظهار نظري كرده و يا اقدامي براي كنترل آن انجام دهند.
اين وضعيت متاسفانه بار ديگر چهره تلخ، اما غيرقابل انكار واقعيتهاي اقتصاد شعاري و بيبرنامه را به نمايش گذاشت. هر چند كه شيطنتهاي آمريكا و متحدانش در گسترش تحريمهاي اقتصادي عليه جمهوري اسلامي ايران و دامن زدن به اين حالت بيتاثير نبود لكن عدم استفاده از كارشناسان دلسوز و صاحبنظران خبره در امر اقتصاد نيز به پديد آمدن چنين حالتي كمك كرده است.
عدم برنامهريزي دولت براي كنترل نقدينگي مخرب و سرگردان، كاهش جذابيت بازار پول و سپردهگذاريها در بانكها و بيانضباطي مالي دولت به همراه دهها عامل ريز و درشت ديگر اكنون وضعيتي را پيش آورده كه مردم مجبورند علاوه بر عدم اميد به بهبود اقتصادي و مالي در كوتاه مدت، زير بار فشار تورمي كه دولت هيچگاه زير بار اين واقعيتها نرفته، كمر خم كنند و اگر با بهرهگيري از افراد خبره و دلسوز، هر چه سريعتر سياستهاي مناسب اتخاذ نشود، بايد در انتظار عوارض غيرقابل جبران اين بيتدبيريها به بدنه زندگي مردم بود.
در اين هفته آبهاي نيلگون خليج فارس و تنگه هرمز، عرصه برگزاري رزمايش دريادلان نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران و بكارگيري آخرين دستاوردهاي موشكي و تدافعي متخصصين ايراني بود. وسعت منطقه عملياتي و بهرهگيري از تاكتيكهاي ويژه، آزمايش موشك ضد رادار "محراب" براي نخستين بار و چند موشك ديگر بازتاب گستردهاي در رسانههاي بينالمللي داشت و توانست توان بازدارندگي جمهوري اسلامي ايران را از شرق تنگه هرمز تا اقيانوس هند به نمايش بگذارد.
بررسي رخدادهاي خارجي را با تحولات منطقه خاورميانه آغاز ميكنيم كه اين هفته نيز در اولويت خبر اكثر رسانههاي جهان قرار داشت.
خبر برگزاري دور جديد مذاكرات سازش ميان رژيم صهيونيستي و حكومت خودگردان فلسطين درحالي اعلام شد كه اين بار، نقش ميزباني آن را به رژيم اردن محول كردهاند. پيرامون اين قضيه چند نكته قابل تأمل وجود دارد. نخست اينكه، صهيونيستها به دليل وقوع حوادث يكسال اخير و خيزش سراسري ملتهاي عرب، در تنگنا و مخمصه قرار گرفتهاند. آمريكا و ساير حاميان بينالمللي اين رژيم كه از مهار قيامهاي مردمي در منطقه عاجز مانده و وحشت زده شدهاند به تكاپو افتادهاند تا به هر شكل ممكن روند سازش را احيا كنند بلكه بتوانند از اين طريق راه نجاتي براي رژيم صهيونيستي بيابند.
قدرتهاي هوادار رژيم صهيونيستي كه از ابتدا تلاش كردند بر موج قيامهاي آزادي خواهانه در منطقه سوار شوند اكنون به مرور متوجه اين حقيقت ميشوند كه ماهيت غالب قيامهاي در جريان در منطقه، ضد صهيونيستي است و از اين رو، تنها چاره را به جريان انداختن روند سازش تشخيص دادهاند. اين كشورها در تلاش هستند تا با كشاندن جريانهاي سازش طلب عرب به پاي ميز مذاكره با صهيونيستها، مشروعيت ساختگي براي اين رژيم دست و پا كنند تا بلكه بتوانند اين رژيم را از تركشهاي ويرانگر انقلابهاي مردمي در منطقه مصون نگاه دارند.
از سوي ديگر، انتخاب اردن به عنوان ميزبان جديد مذاكرات سازش بيانگر آن است كه اين كشور تنها و آخرين تكيه گاه براي اهداف صهيونيستي است، چرا كه تا پيش از اين، اينگونه مذاكرات عمدتاً در مصر برگزار ميشد و برخي مواقع نيز رژيمهاي تونس و مغرب اين وظيفه را برعهده داشتند و كمتر سابقه داشته است كه امان براي ايفاي اين نقش برگزيده شود. با اينحال نتيجه دور جديد مذاكرات سازش هرچه باشد نميتواند رژيم رو به موت صهيونيستي را به حيات باز گرداند و طوفان انقلابهاي مردمي در منطقه در آيندهاي نه چندان دور پايههاي اين رژيم غاصب را برخواهد چيد.
اين هفته تحولات عراق با اعلام رسمي خروج نظاميان آمريكا و همچنين اوجگيري تنش بر سر مسئله "طارق الهاشمي" معاون رئيسجمهور عراق كه متهم به دخالتهاي مستقيم در حوادث تروريستي اين كشور شده است، شكل تازهتري به خود گرفت. با پايان يافتن سال ميلادي 2011 به عنوان موعد مقرر خروج رسمي نظاميان آمريكا از عراق، مردم اين كشور، اين رويداد را جشن گرفتند و نوري مالكي نخستوزير عراق نيز روز آخر سال 2011 را روز ملت عراق و روز عيد ناميد. اكنون، شرايط جديدي بر عراق حاكم شده است و همانگونه كه نخستوزير عراق نيز تاكيد كرد توجيه براي اقدامات تروريستي و همچنين فعاليتهاي مسلحانه گروهها در اين كشور، از ميان رفته است و طبعاً بايد منتظر استقرار تدريجي صلح، امنيت و ثبات در اين كشور بحران زده شد.
با اينحال مسائلي وجود دارد كه نميتوان نسبت به اعاده ثبات و آرامش در آينده نزديك به عراق خوشبين بود چرا كه بازيگران قدرتمندي هنوز در اين كشور ايفاي نقش ميكنند كه دنبال منافع و اهداف خود هستند. اصليترين اين بازيگران، آمريكاست كه با وجود اعلام عقب نشيني، قطعاً تلاش خواهد كرد در اين كشور نفوذ و مداخله خود را حفظ كند. دوم، برخي گروههاي زياده طلب و رقيب دولت شيعي عراق هستند كه منافع آنها نيز ايجاب ميكند اين كشور همچنان در بحران باقي بماند.
اين جريانها كه خود از سوي آمريكا و برخي كشورهاي منطقه از جمله عربستان و اخيراً تركيه حمايت ميشوند درصدد هستند مانع از مسلط شدن دولت كنوني عراق بر اوضاع شوند و از هر وسيلهاي براي دستيابي به هدفهاي خود بهره ميبرند. ماجراي طارق الهاشمي نيز در همين چارچوب قرار دارد. دولت و قوه قضائيه عراق اعلام كرده است كه "طارق الهاشمي"، معاون رئيسجمهور عراق و از مسئولان گروه "العراقيه" در بسياري از ترورها و انفجارهاي عراق دست داشته است و به همين خاطر حكم جلب وي صادر شده است ولي طارق الهاشمي نه تنها به اين حكم تمكين نكرد بلكه به كردستان رفت و از آنجا عليه دولت مركزي موضع گيري كرد.
الهاشمي، نوري مالكي را مورد انتقاد قرار داد كه چرا در زمانيكه آمريكائيها در صحنه سياسي عراق حضور فعال داشتند اتهام وي را پيگيري نكرده است كه اين سخن، حاوي اعتراف وي به حمايتهاي همه جانبه آمريكا از شخص وي و جريان متبوعش ميباشد. بهرحال تا زماني كه اين گونه توطئهها و برنامهها در عراق در جريان است و قدرتهاي خارجي و گروههاي زياده طلب به اقدامات مخرب خود ادامه ميدهند، بعيد است عراق روي صلح و ثبات واقعي را ببيند.
اين هفته ناآراميها در سوريه درحالي ادامه يافت كه ناظران اتحاديه عرب به ديدار از اين كشور ادامه دادند و به بررسي اوضاع سوريه پرداختند.
درحاليكه اولين واكنش ناظران اتحاديه عرب به رخدادهاي سوريه نسبتاً مثبت بوده است، غرب به تبليغات خصمانه خود عليه دمشق ادامه داد. همزمان، يك نشريه غربي گزارش داد سازمانهاي جاسوسي آمريكا و انگليس طرحي را براي اعلام منطقه پرواز ممنوع در سوريه آماده كردهاند. اين نشريه در اين باره افزود عواملي از "سيا" و "ام. آي. سيكس" هم اكنون در سوريه هستند تا مقدمات اين كار را فراهم سازند.
برخوردهاي پي در پي و خشن با سوريه از سوي غرب و همپيمانان آنها در اتحاديه عرب درحالي صورت ميگيرد كه هرگز اينگونه برخوردها با ديگر رژيمهاي سركوبگر عربي، از جمله بحرين و يمن صورت نگرفته است. اين مسئله، سياسي بودن اقدامات عليه سوريه را روشن ميسازد و برخورد دوگانه حاكم بر مناسبات جهاني را مورد تاكيد قرار ميدهد.
رسالت:زن و خانواده در آيينه انديشههاي راهبردي
«زن و خانواده در آيينه انديشههاي راهبردي»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن ميخوانيد؛اگر چه اين نگاه انحرافي فمينيستها كه به مسائل زنان همواره از عينك مردانه نگريسته شده، قابل نقدهاي بسياري است اما بايد بپذيريم كه بررسي مسائل راهبردي زنان و خانواده پس از انقلاب اسلامي ايران همواره از برخي رودربايستي ها و محذوريت هاي اخلاقي رنج برده و بسياري از دستاوردها و چالش ها در اين حوزه مورد غفلت واقع شده است.
شب گذشته جلسه اي در محضر رهبر معظم انقلاب برگزار شد كه در اين جلسه براي اولين بار مسائل راهبردي حوزه زنان نظير منزلت و نقش زنان در انقلاب اسلامـي و جايگاه آنان در پيشرفت همهجانبهي كشور، حقوق و مسئوليتهاي فردي و اجتماعي زنان، موقعيت، مؤلفهها و كاركرد خانواده از منظر اسلام، نقد بنيانهاي فمينيسم و وجه ايراني آن، مسائل و مظلوميتهاي زنان در ايران و راههاي مواجهه صحيح با آنها، جايگاه و نقش زن در خانواده و بررسي فقهي مسائل مربوط، آسيبشناسي و راههاي تقويت خانواده در ايران، مقايسهي وضعيت خانواده در جمهوري اسلامي ايران و كشورهاي غربي به طور جدي مورد تحليل و تبيين قرار گرفت. اين نشست در ادامه سلسله جلسات انديشههاي راهبردي به موضوع «زن و خانواده» اختصاص يافته بود.
زنان نيمي از جامعه ايران و خانواده مهمترين سلول اجتماعي در كشورماست. جامعه ايران يك اجتماع خانواده محور است كه اگر اين سلول اجتماعي در معرض آسيب قرار بگيرد به طور مستقيم بر فضاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كشور اثر مي گذارد. تلاش هاي بسياري پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ايران صورت گرفت تا در راستاي روند مدرنيزاسيون سلول خانواده به عنوان سنگ بناي جامعه سنتي و مذهبي در ايران سرطاني شود. يكي از اين تلاشها ابلاغ قانون كشف حجاب در 17 دي 1314 توسط رضاخان پهلوي است.
زنان ايراني از پيش از ورود اسلام حجاب فاخر و پوشش متمدنانه اي داشته اند كه بسياري از ملل ديگر بر اساس اسناد و مكتوبات موجود اين حجاب را به عنوان الگو انتخاب مي كرده اند. پس از ورود اسلام به ايران حجاب تقدس پيدا كرد و قوانين و حدود اسلامي براي رعايت عفاف و حجاب زن سبب شد كه گوهر حقيقي زن درخشش مضاعفي در جامعه ايراني پيدا كند.
با روي كار آمدن رضا شاه در ايران و اصرار بر اجراي پروژه نوسازي غربي مبتني بر اين ايده كه ما اگر مي خواهيم پيشرفت كنيم بايد از فرق سر تا نوك پا فرنگي شويم ارتباط عجيب و غريبي بين بي حجابي زن هاي ايران و پيشرفت برقرار شد. رژيم در راستاي اهداف استعماري دولت انگليس براي سرطاني كردن سلول خانواده در ايران سرانجام قانون كشف حجاب را ابلاغ كرد و سر انجام در روز 17 دي 1314 ش رضاشاه به همراه تاج الملوك و دو دخترش شمس و اشرف براي انجام مراسم فارغالتحصيلي در دانشسراي مقدماتي، بدون حجاب حاضر شد و از آن روز به بعد جنايات و فجايع بسياري عليه زنان ايران رخ داد كه تا مقطع پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت. در واقع پديده بي حجابي به جامعه ايران كه همواره يك جامعه عفيف و با حجاب بود در اين مقطع تحميل شد.
مستر همفري كارشناس و جاسوس انگليسي در خاطرات خود مي نويسد: وقتي عازم محل مأموريت خود (عربستان) شد وزير مستعمرات بريتانيا جملهاي ارزشمند به او آموخته و گفته است كه: «ما اسپانيا را از كفار (مسلمين) فقط به سبب شراب و فحشا پس گرفتيم و اميدواريم بتوانيم تمام بلاد را با اين دو قدرت نيرومند به دست آوريم.» اين اقدام رضاخان موجب به وجود آمدن يك شكاف مصنوعي بين معدودي از زنان بي حجاب و كثيري از زنان باحجاب در جامعه ايران گشت.
اين شكاف با تداوم سياست هاي مذهب ستيزانه و غرب گرايانه فرزند رضاخان در دوره پهلوي دوم نيز وجود داشت. در اين مقطع رژيم طاغوت تمام امكانات خود اعم از سينما، تلويزيون، تئاتر، مجلات و ... را بسيج كرد كه سياست سرطاني كردن سلول خانواده در ايران را با از بين بردن عفاف و حجاب در جامعه و تداوم روش رضاخان اما به شكل نرم پيگيري كند.
دامن زدن به فحشا با داير كردن مراكز فساد در كشور، ابتذال اخلاقي در محافل دانشگاهي و به اصطلاح علمي، استفاده ابزاري از زن در سينما و تئاتر به عنوان يك كالاي جنسي و ... از جمله اقداماتي بود كه رژيم پهلوي در راستاي تعميق شكاف بي حجابي در جامعه ايران انجام داد. پيروزي انقلاب اسلامي ايران، آوردگاه يك واكنش طبيعي در برابر اين ظلم تاريخي عليه زنان بود. فهم رابطه بين خانواده و انقلاب اسلامي مسبوق به تبارشناسي تاريخي خانواده به عنوان يك نهاد اجتماعي و مداقه در شناخت «هويت زن مسلمان» است. در حقيقت انقلاب اسلامي كنشي بود كه در مقابل كنشهاي تخريبي عليه خانواده و كاستن از منزلت زن در طول تاريخ به وجود آمد. اين حركت استمرار بديهي مجاهدتهاي انبياي الهي و عليالخصوص خاتم المرسلين حضرت محمد (ص) در صيانت از كيان خانواده و مبارزه با سنتهاي جاهلي در تحقير زنان و از همه غمانگيزتر زنده به گور كردن دختران بود.زنان و حضور فعال آنها در مسائل سياسي و اجتماعي و مشاركت آنها در تصميم گيري هاي كلان جامعه رهاورد سي ساله انقلاب اسلامي است. انقلاب اسلامي زن را به جايگاه اصيل خود بازگرداند و وي را از موجودي منفعل به انساني فعال و اجتماعي تبديل كرد.
به بركت انقلاب امروز دختران و زنان ايران اسلامي در آموزش عالي حتي از پسران و مردان نيز پيشي گرفته اند و آمار 70 درصدي ورودي دختران به دانشگاه ها براي بسياري از غربي ها غير قابل باور است. امروز به يمن اعتماد به نفس دختران ايراني، در امر پزشكي بانوان، ديگر نيازي به پزشكان مرد نيست .
حضور زنان در عرصه مديريت سياسي بخصوص در سطوح ارشد و مشاركت فعال آنها در سه قوه قابل توجه است. حضرت امام خميني(ره) در مورد فعاليت اجتماعي واشتغال زنان هميشه اين نكته را بيان ميكردند كه: «فعاليت اجتماعي، سياسي كنيد ولي حدود شرعي از جمله رضايت همسر را رعايت كنيد.» حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه ايران مراحل جامعه پذيري خود را سپري كرده و علي رغم وجود برخي چالشها از جمله تهاجم فرهنگي دشمن ،اما الگوي عالي حجاب در حال گسترش است و...
امام راحل (ره) با تاكيد بر نقش نهاد خانواده ميفرمايند: «شما خانمها شرف مادري داريد كه در اين شرف از مردها جلو هستيد و مسئوليت تربيت بچه در دامن خودتان را داريد.» ايشان همچنين ضمن تبيين نقش زنان در فعاليتهاي سياسي و اجتماعي تاكيد فرمودند: «زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد.
امروز زن ايراني داراي منزلت و جايگاه بي نظيري است كه ميتواند الگوي بسياري از زنان مظلوم جهان واقع شود.امروزه رسانه هاي غرب جنسيت زن را بر انسانيت او غلبه مي دهند و مي كوشند زنان را با الگوها و ويژگي هاي ناپسند مردانه نظير خشونت و وحشي گري تطبيق دهند.
آنان به جسم زن اصالت مي دهند و روح او را ناديده مي انگارند.در الگوي زن مدرن زنان بايد با زبان، لباس، ادبيات و روش مردانه رفتار كنند. در الگوي زن مدرن ، گرايش زنان به صفات مردانه، پوشش هاي مردانه و هر آنچه كه مردان مي توانند انجام دهند و آزادي جنسي براي زن و شكستن تمامي محدوديت هايي كه پيش از آن براي زنان متصور بود دو ركن اساسي مطرح مي شود.حال آنكه اين دو ويژگي نه تنها در راستاي آزادي زنان و عدالت جنسي نيست بلكه زنان را از بعد انساني خارج مي كند و در رقابتي نابرابر به مثابه ابزاري در خدمت سرمايه داري و شهوت پرستي مردان مي گمارد.
امروز در سرآغاز قرن بيست و يكم زن خسته از ماديت، صنعت و تكنولوژي، تنها شاهراه نجات خود از اين مزبله دهشت انگيز معنويت و سنت مي بيند و بدين سو در حال حركت است. عصر حاضر را بايد عصر ايمان و علم، عصر سنت و صنعت، عصر ايدئولوژي و تكنولوژي، عصر دين و اخلاق و ارزشهاي الهي - انساني، عصر تكامل وجودي انسانها و نيز عصر بازگشت به اصل از دست رفته و “روزگار وصل به اصل” ناميد.
مردم سالاري:چرا چنين شد؟
«چرا چنين شد؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محمدحسين روانبخش است كه در آن ميخوانيد؛بعد از اينكه چند روز پيش اعلام شد كه باراك اوباما قانون تحريم بانك مركزي ايران را امضا كرده است، بازار ارز و طلا كه طي ماه هاي اخير وضعيت نابساماني داشت، به شدت دچار جو رواني ناشي از اعلام اين دستور شد و نوسانات عجيب و غريب نرخ دلار، تمام بخش هاي مختلف اقتصاد كشور را تحت الشعاع قرار داد. اين در حالي بود كه مقامات مختلف سياسي و اقتصادي ايران تاكيد داشتند كه قانون مزبور كارايي چنداني ندارد، اما اين سخنان و تحليلها تقريبا هيچ تاثيري نداشت و مورد توجه كسي قرار نگرفت !
اگر چه اين سوال شايد ظاهرا خوشايند نباشد، اما بايد پرسيده شود كه واقعا چرا بايد يك چنين خبري چنين تاثير رواني بر اقتصاد ايران داشته باشد و كسي نتواند به مردم اطمينان دهد كه اتفاقي نمي افتد يا اتفاقي كه در پي اجراي چنين قانوني از طرف غرب، مي افتد چنين نيست كه ظرف دو سه روز دلار را 25 درصد گران كند؟! براي پاسخگويي به اين سوال فقط كافي است مشتي از خروارها سخن و وعده و رفتارهايي كه منجر به چنين وضعيتي شده را مرور كنيم: مثلا در آخرين ماه هاي سال 89 مقامات وزارت بازرگاني بارها و بارها و بارها تاكيد كردند كه در سال 90 هيچ تغيير قيمتي در كالاها و خدمات نخواهيم داشت. اينك در ماه دهم سال ، بد نيست اين مقامات مختلف بگردند و به اندازه انگشتان دست ، كالاها و خدماتي را بيابند كه به قيمت اسفند سال 89 است!
شايد هم بهتر باشد كمي خاص تر موضوع را مورد بررسي قرار دهيم. مثلا در مورد طلا و سكه; دوازدهم شهريور 90 محمود بهمني رييس كل بانك مركزي به مردم به شدت هشدار داد كه وارد بازار ارز و سكه نشويد و اگر وارد اين بازار شديد و ضرر كرديد،جاي گلايه اي باقي نيست! مطمئنا كساني بودند كه به اين گفته رئيس اعتماد كنند، اما در آن زمان قيمت هر قطعه سكه بهار آزادي طرح جديد 565 هزار تومان بود و امروز بهاي آن از 615 هزار تومان هم فراتر رفته است. به اين ترتيب به قول نويسنده نكته سنجي در سايت عصر ايران، كساني كه توصيه هاي آقاي رييس كل را به عنوان عاليترين مقام پولي كشور پذيرفتند،ضرر كردند و آنان كه گفته هاي رئيس را پشت گوش انداختند بردند و چه بردي هم كردند! ادامه داستان هم جالب است.
مثلا يكروز همين مقام عالي رتبه اقتصادي دستور داد كه قيمت سكه 80 هزار تومان كاهش پيدا كند و اتفاقا دو روزه هم اين اتفاق افتاد اما بعد از دو روز، قيمت بالاتر از قبل شد ! در مورد دلار هم مي توان نمونه هايي از اين دست آورد : 13 مهرماه كه دلار 1250 تومان بود، محمود احمدي نژاد در جمع مردم همدان به بحث بازار ارز و فعاليت هاي عده اي در اين بازار اشاره كرده و گفته بود: "در بازار ارز نيز اين كار را (اخلال در بازار) مي كنند. ما آن قدر ذخيره ارزي داريم كه تمام نيازهاي كشور، تمام واردات كشور و مسافرت هاي كشور را به خوبي انجام دهيم، به خدا اگر اين زشت كاري ها و خودخواهي ها نباشد قيمت ارز بايد پايين بيايد.
الان يك دلار آمريكا در اقتصاد ما به اندازه 900 تومان هم نمي ارزد. (به نقل از خبرگزاري فارس - 13 دي 90) . حالا ولي در روزهايي كه دلار نوساني بين 1500 تا 1800 تومان دارد ، دولت خودش اين دلار را كه 900 تومان نمي ارزد، گران كرده و به مسافران 1270 تومان مي فروشد و تازه بر اساس دستورالعمل جديد به جاي 2000 دلار، فقط 1000 دلار به آنها مي دهد! در كنار آن البته مرتب دستور و ماموريت داده مي شود كه فورا بازار ارز ساماندهي شود!
همه اينها كه گفتيم اما يك بعد ماجرا است. در كنار اين حرفها ببينيم رسانه ها بخصوص صداوسيما چگونه با مردم رفتار مي كند؟ در اين ماه ها هر وقت قيمت ارز يا سكه كمي، فقط كمي پايين آمده صداوسيما آنرا در بوق وكرنا كرده و گزارش هاي مختلف درباره آن داده است.
زماني كه براساس دستور رئيس بانك مركزي، سكه دو روز ارزان شد ، صداوسيما چنان با اين موضوع برخورد كرد كه گويي يكبار ديگر آرمسترانگ قدم بر كره ماه گذاشته است ! ولي در روزهايي كه وضعيت برخلاف اين است ، مخاطبان صداو سيما خبرهايي مثل تولد چهارقلوها را بايد به كرات مشاهده كنند! جالب تر از همه اينها، برخوردهايي از اين دست است كه سايت مثقال كه اطلاعات لحظه اي قيمت جهاني طلا و قيمت آن در بازار داخلي و قيمت انواع ارز را نشان مي دهد، فيلتر مي شود! اين آخري ديگر در نوع خودش شاهكاري است! همه اينها فقط يك بخش از ماجرا بود.
آمارسازي ها، وعده هاي تكراري، انكار مشكلات، فرافكني هاي عجيب و غريب، اصرار بر اشتباهات فاحش و... بسيار بيشتر از اين حرفها است و همه اينها از چشم مردم دور نمي ماند، دور نمي ماند و نتيجه اين مي شود كه شده است! با اين همه مي توان هنوز هم آن را ناديده گرفت يا صورت سوالي كه در ابتداي اين نوشته آمده را با قدرت پاك كرد; اما فردا و فرداها اين سوال فربه تر مي شود و جوابگويي به آن سخت تر است.
مي توان امروز گفت كه همه اين نابساماني ها در بازار و اقتصادبازي است و مردم فريب آن را نمي خورند اما به اين ترتيب وضعيت بدتر و بدتر مي شود و راه برون رفت از آن بسته و بسته تر. مي گويند جلوي ضرر را از هر جا كه بگيري منفعت است اما باور كنيد جلوي ضرر را گرفتن با انكار كردن آن خيلي فرق دارد; به اين ترتيب اين پرسش پيش مي آيد كه آيا همتي هست كه جلوي ضرر بيش از اين، گرفته شود؟
شرق:شوراي گفتوگو بايد بماند
«شوراي گفتوگو بايد بماند»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم محمد پارسا است كه در آن ميخوانيد؛
بعد از يكصد سال بالاخره دولت به بخش خصوصي هويت داد. شورايي به اسم شوراي گفتوگوي بخش خصوصي و دولت شكل گرفت و هشت نفر از وزرا شامل امور اقتصادي و دارايي، صنايع و معادن، تعاون، بازرگاني، جهادكشاورزي، كار و امور اجتماعي، نفت و نيرو و دو نفر از معاونان قوهقضاييه، چهار نفر از روساي كميسيونهاي اقتصادي، برنامه و بودجه، صنايع و معادن، كشاورزي، آب و منابع طبيعي مجلس شوراي اسلامي، رييسكل بانك مركزي، معاون برنامهريزي و نظارت راهبردي رييسجمهور، رييس اتاق بازرگاني و صنايع و معادن ايران، دبيركل اتاق تعاون جمهوري اسلامي ايران، شهردار تهران و هشت نفر از مديرانعامل شركتهاي برتر خصوصي و تعاوني از بخشها و رشتههاي مختلف.
در هفتماهه اخير جلسات منظمي ماهي دو بار را تشكيل دادند و مسايل روز اقتصاد را بحث كردند. سعي شد كه وامهاي توليدكنندگان تمديد شود. روي بدهيهاي معوق دولت به پيمانكاران و صنعتگران خصوصا صنعت برق، بحث شد و راهحلهاي مختلفي براي كسري بودجه پيشنهاد شد و براي تحريمها هم راهحلهايي انديشيده شد.
قرار بود روي رشد اقتصادي از محل افزايش بهرهوري بحث شود و به اين ترتيب براي سهولت كسب و كار و رشد اقتصادي و اشتغالزايي، اين شورا فقط و فقط نقش مشورتي داشته و دارد و در حوزه مسووليت قواي سهگانه وارد نميشود ولي ادامه اين جلسات به انتقال به مسايل بخش خصوصي و تعاوني بهطور مستقيم به سياستگذاران با روحيه تعامل و همكاري ميتواند افق روشني را براي آينده اقتصاد كشور بگشايد.
اتاقهاي بازرگاني و ازجمله اتاق ايران بهعنوان سمبل بخش خصوصي بايد هرچه بيشتر تبديل به موتور اقتصاد كشور شوند. اصل 44 و خصوصيسازي و واگذاري كار مردم به مردم ميتواند خلاقيتهاي تكتك افراد جامعه را براي شكوفايي اقتصادي به كار گيرد و هوشمندي دولت، مجلس و قوهقضاييه در تشكيل شوراي گفتوگو و شور و شوق بخش خصوصي را در افزايش سرمايهگذاري و جذب سرمايههاي خارجي بيشتر خواهد كرد.
بهرغم تعطيلي موقت دو جلسه اخير شوراي گفتوگو بايد اميدوار بود دولت و مجلس محترم همچنان مثل گذشته در برگزاري جلسات به صورت جديتر كوشا باشند و نفرات اول هر ارگان در جلسات به صورت مستمر مشاركت كنند و اين دريچه بازشده تعاملي بين بخش خصوصي و نظام را همچنان باز نگه دارند خصوصا در شرايط سخت فعلي كه مورد هجوم همهجانبه قرار داريم. بايد تعطيلي اين جلسات در حد شايعه باشد و اعضاي محترم با جديت هرچه بيشتر در جلسات مشاركت كنند.
فراموش نكنيم كه در 150سال اخير بخش خصوصي مورد هجمه و حمله تفكرات ماركسيستي بوده است. همه ما و بيشتر همه بخش خصوصي اعتقاد به عدالت اجتماعي دارد. بايد بتوانيم توليد ثروت داشته باشيم كه آن را توزيع كنيم. بدون توليد ثروت توسط آحاد جامعه و بروز خلاقيتهاي كارآفرينها، ايجاد ثروت و ايجاد اشتغال و سرآمد شدن طبق افق برنامه 20ساله 1404 شكل نميگيرد. بدون خصوصيسازي واقعي و رشد اقتصادي آن هم بيشتر از محل افزايش بهرهوري (دو و نيم تا سهونيمدرصد) اقتصاد ما رقابتي نميشود و صادراتمحور نميشويم.
بدون ايجاد عدالت اجتماعي ايجاد امكانات برابر براي اشتغال پرداختهاي بيشتر از محل بهرهوري نيروي كار كارآمد اقتصاد شكوفا نميشود. كارگر، كارمند، كارشناس، كارآفرين، دولت، مجلس، قوهقضاييه در كنار هم و با تعامل مثبت ميتوانند رشد از محل بهرهوري را كه خيلي مهمتر از رشد از محل سرمايهگذاري است شكل دهند. بستر چنين رشدي در سهولت كسب و كار، تعامل مثبت و سازنده در شوراي گفتوگو و ديگر نهادهاست. پس دولت، مجلس و قوهقضاييه نبايد از ايجاد شوراي گفتوگو و قانونيشدن آن نگران باشند. چرا كه كل نظام راه رشد را در برنامه 20ساله و در قالب اصل 44 ديده است.
توجه كنيم كه در برنامه 20 ساله بايد دولت بيش از 80 درصد درآمد را از محل صادرات غيرنفتي تامين كند و محور تامين درآمد بخش خصوصي باشد. شوراي گفتوگو، اتاق بازرگاني ايران و نهادهاي سياستگذار هيچكدام به تنهايي و بدون توجه به سياستهاي كلان نظام نميتوانند موفق شوند.
تهران امروز:ايستاده با مشت
«ايستاده با مشت»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم فرشاد مهديپور است كه در آن ميخوانيد؛سگ حيوان وفاداري است، اما همين سگ اگر پارس كند و بخواهد به آدمي، يورش برد، كاري ميكند كارستان، چونان تمام گرگسانها و حكايت آمريكا و ايران، داستان گرگ و ميش، كه خوي گرگ درندگي است و ميش راهواري و آسودگي و حتي اگر ميش بخواهد سَرِ خود بگيرد و راهش را برود، گرگ را از دريدن و خونريختن چه باك. با گرگ، بايد بهسان خود او برخورد كرد و محكم ايستاد، تا او بر جا ميخكوب شود، وگرنه هر گامي كه عقب بروي، او با گامهاي سريعاش، چند قدم جلوتر خواهد آمد.
اول. سرمايهداران حاكم بر ايالات متحده و كمونيستهاي صدر اتحاد جماهير شوروي، بالاخره روزي فهميدند كه مسابقه پايانناپذيرشان براي توليد سلاحهاي اتمي، بهمعناي نابودي كل كره ارض است و هر كه ضربه اول را بزند، در ضربه دوم (كه به شكلي نظميافته و خودكار طراحي شده) نابود خواهد شد؛ آنها تصميم گرفتند تا ذيل سياست بازدارندگي، از گسترش سلاحها بكاهند و آن را در عددي ثابت نگه دارند و مانع از سلاحسازي ديگران شوند و اين پيمان از زمان جنگ سرد تا امروز پابرجاست. جنگ سرد ايران و آمريكا نيز بيش از 2 دهه است كه جريان دارد (آمريكاييها يك دهه تمام، همهكاري از كودتا و دخالت نظامي گرفته تا درگيري دريايي و هوايي و حمايت از صدام متجاوز انجام دادند و بعد از آن عمليات نرم را در اولويت قرار دادند)
و چنان وضعيت درهم تنيدهاي از نقاط اشتراك و افتراق در ميانشان ايجاد شده كه تقريبا بهشكلي كاملا نامتقارن منافع عمومي آنها در هر جايي از جهان، بهيكديگر گره خورده است، تا جايي كه پس از آغاز موج اول انقلابهاي عربي، وزير خارجه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 166]
-
گوناگون
پربازدیدترینها