واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: چه نقاشي قشنگي!
مداد قرمز گفت: «من همــة گل ها را رنگ مي كنم!»مداد زرد عصباني شد و گفت: «نه ! من از همة مدادها خوشرنگ ترم . همة گل ها را من رنگ مي كنم! »
مداد قرمز مشغول رنگ كردن شد و يكي يكي همةگل ها را رنگ كرد.
گل بنفشه، گل ياس، گل زنبق ، حتي گل آفتابگردان را هم رنگ كرد!
مداد زرد نگاهي به دورو برش انداخت . ديگر هيچ گلي براي مداد زرد باقي نمانده بود تا آن را رنگ كند. خيلي ناراحت شد ؛ با خودش گفت : « حالا كه مداد قرمز همة گل ها را رنگ كرده است ، من هم رودخانة بزرگ را رنگ مي كنم. بعد هم آسمانِ بزرگ را مي كنم. بعد هم ...»
ديديد چه اتفاقي افتاد ؟! مداد قرمز ، هر چيزي را كه سر راهش ديد رنگ كرد ، مداد زرد هم همين طور.
نگاه كنيد ! رودخانة زرد،آسمان زرد، ابرهاي زرد... آفتابگردان قرمز، بنفشة قرمز ، ياس قرمز....اي وااااي !
كم كم شب شد و همة مداد هاي رنگي رفتند توي جعبة مداد رنگي تا بخوابند.
عقربه هاي ساعت چرخيدندو چرخيدندو چرخيدندو صبح شد.
«قوقولي قو قو....قو قولي قوقو... »؛ با سرو صداي آقا خروسه، كم كم مداد زرد از خواب بلند شد ،از جعبه مداد رنگي بيرون آمد و رفت سراغِ نقاشيِ مريم . مداد زرد به نقاشي نگاه كرد و با خودش گفت:« ببين مداد قرمز چه كار كرده!؟آخه كي تا حالا ديده گل آفتابگردون قرمز باشه؟ الآن اين گل آفتابگردون زشت رو پاك مي كنم!»
مداد زرد دست به كار شد و يكي يكي همة گل هايي را كه مداد قرمز رنگ كرده بود ، پاك كرد.
يك ساعت بعد مداد قرمز هم از خواب بيدار شد و با عجله رفت سراغ نقاشي مريم. اما چي ديد؟ هيچ چيزي نديد ! نه گل آفتابگردان را ديد ، نه گل ياس را ! نه گل بنفشه را ! با خودش گفت:چه اتفاقي افتاده خداي من !؟ حتما« كار مداد زرد است!»
بعد هم با عصبانيت رفت سراغ پاك كن ! فكر مي كنم خودتان مي توانيد بقيه اش را حدس بزنيد.
حالا ديگر نقاشي مريم هيچ چيز نداشت. نه رودخانه و نه آسمان،نه گل آفتابگردان و نه گل ياس و نه گل بنفشه.فقط يك صفحه ي سفيد بود . همين!
اما صبر كنيد ! انگار هنوز يك چيز روي كاغذ باقي مانده است! آن گوشه يك رنگين كمان هست كه هنوز هيچ مدادي رنگش نكرده. نگاه كنيد ! مداد قرمز دارد مي رود به سمتش . مداد زرد هم دارد مي رود !
مداد قرمز گفت:« برو كنار ! من بايد اين رنگين كمان قشنگ را رنگ كنم .»
مداد زرد گفت: «اگر تو بخواهي اين رنگين كمان را رنگ كني، من حتما آن را پاك مي كنم.»
با سرو صداي مداد قرمز و مداد زرد ، مداد مشكي از خواب بيدار شد و گفت:
چرا اين قدر سر و صدا مي كنيد؟ اِ اِ اِ چرا اينجا اين جوري شده؟ خورشيدكجاست؟ رودخانه كو؟ چه بلايي سر گل آفتابگردا ن و گل بنفشه آمده؟
مداد قرمز گفت: مي بيني مداد مشكي؟ مي بيني؟ اين مداد زرد تمام گل هايي را كه من رنگ كرده بودم پاك كرده !
مداد زرد گفت: مداد مشكي ! اصلا تو بگو !من خوشرنگ ترم يا اين مداد قرمز؟
مداد مشكي كم كم متوجه شد چه اتفاقي افتاده. يك گوشه از كاغذ، يك گل كشيد و رو كرد به مداد قرمز و گفت:«دوست داري اين گل زيبا را رنگ كني؟»
مدادقرمز گفت: «معلوم است كه دوست دارم. من از همة مداد ها خوشرنگ ترم! اگر من اين گل را رنگ كنم ، حتما قشنگ ترين گلِ رويِ زمين مي شود!»
مداد قرمز اين را گفت و شروع كرد به رنگ كردن .
مداد مـــشكي يك گوشه از كاغذ يك گل ديگر كشيد و رو كرد به مداد زرد و گفت:«دوست داري اين گل زيبا را رنگ كني؟»مداد زرد گـــفت : معلوم است كه دوست دارم.من از هـــمة مداد ها خوشرنگ ترم! اگر مـــن ايــن گل را رنگ كنم ، حتما« قشنگ ترين گلِ رويِ زمين مي شود!»
حالا يك گل زرد قشنگ داشتيم كنار يك گل قرمز قشنگ !
گل زرد به گل قرمز گفت:«واي !چه قدر شما زيبا هستيد!»
گل قرمزگفت:« شما هم خيلي زيبا هستيد! من خيلي خوشحالم كه شما كنار من نشسته ايد!»
مداد مشكي باز هم گل كشيد . سه تا ، چهار تا ، ده تا، بيست تا....
يكي قرمز شد ، يكي زرد! يكي قرمز ، يكي زرد! يكي قرمز ، يكي زرد! حالا نقاشي مريم پر شده بود از گل ها ي قرمز و زرد !
مداد زرد و مداد قرمز خيلي خوشحال بودند كه اين همه گل را رنگ كرده اند!
راستي يادمان رفت ! رنگين كمانِ نقاشي ، هنوز بي رنگ
است ! چه كسي مي خواهد اين رنگين كمان قشنگ را رنگ كند؟
مداد قرمز گفت:« همه مي دانند رنگين كمان ، هفت رنگ است ! »
مداد زرد گفت :«بيا برويم مداد رنگي ها را خبر كنيم.» مداد زرد و مداد قرمز ر فتند تابقيه مداد رنگي ها را از خواب بيدار كنند.
مداد قرمز گفت: « آهـــاي ! مــداد رنــگي ها ! چه قدر مي خوابيد؟ رنگين كمان ِنقاشي ، بي رنگ است!»
مداد زرد گفت: «مداد آبي! مداد نيلي ! مداد نارنجي ! مداد بنفش ! مداد سبز! . بايد برويم با هم رنگين كمان را رنگ كنيم ! بياييد ! بياييدبرويم!»
بَه بَه بَه! چه گل هاي قشنگي ! چه رنگين كمان قشنگي ! چه نقاشي قشنگي !
چهارشنبه|ا|14|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]