واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: در آستانه نوزدهم ديماه، سالروز قيام خونين مردم قم حماسه مقاومت و فداكاري
در تاريخ معاصر كشور عزيزمان، حماسه هاي عظيم و با شكوه مردم انقلابي و مؤمن، بسيار به چشم مي خورد. از آن جمله قيام 15 خرداد 1342 و 19 دي ماه 1356 در شهر مقدس قم است. مقام معظم رهبري در اين باره
فرموده اند: " در نهضت عظيم انقلاب اسلامي ما دو نقطه شروع وجود دارد كه يكي 19دي ماه و ديگري شروع مبارزات در سال 1342، هر دو مربوط به قم است." در نوزدهم دي ماه بار ديگر " كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا " در شهر قم ديده شد، مشت هاي گره كرده روحانيون، طلاب علوم ديني و مردم متدين اين شهر در دفاع از ارزشهاي اسلامي به خون نشست و جرقه اي شد بر انبار خشم مردم تا هر آنچه طاغوت زمان بافته بود در
شعله هاي اين آتش بسوزد.
زمينه سازي براي قيام:
بعد از قيام 15 خرداد سال 42 ، اختناق و فشار سياسي، ايران را فرا گرفت، رژيم شاه با دستگيري نيروهاي مبارز و ارزشي و تبعيد شان به نقاط دور افتاده و بد آب و هوا، فضاي كشور را براي بيگانگان، بويژه آمريكا، هموار كرد. حضرت امام خميني (ره) در دوران تبعيد به تركيه و عراق و در مناسبت هاي مختلف در خصوص عملكرد ننگين رژيم پهلوي و نفوذ استكبار جهاني و اسرائيل در برنامه هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي ايران به افشاگري مي پرداخت و بر حسب مقتضيات زمان، اعلاميه و اطلاعيه صادر مي كرد. رژيم شاهنشاهي، با دستگيري حاميان امام در حوزه ها و دانشگاه ها، به خيال اينكه زمينه هاي شكل گيري انقلاب اسلامي را از ميان برده است، به حكومت استبدادي خود ادامه مي داد. تلاش مأموران حكومت پهلوي اين بود كه به هر طريق، از نفوذ امام به مراكز علوم ديني ممانعت كرده و اجازه تحركات علمي و فكري به آنان ندهد، زيرا به خوبي مي دانست كه اگر امام همانند قيام پرشكوه خرداد 1342 هدايت ديني جامعه را به عهده گيرد، بساط ظلم و ستم از بين خواهد رفت. از سوي ديگر، آمريكا نيز براي ايجاد ثبات سياسي در كشورهاي تحت سلطه و جلوگيري از بروز انقلاب مردمي و اظهار نارضايتي مردم نهايت تلاش خود را مي كرد تا فشار سياسي را تعديل نموده و با اصلاحات جزئي در مسائل اجتماعي، افراد معترض را به نام دفاع از آزادي و حقوق بشر به انجام فعاليت هايي تشويق كند كه براي رژيم، قابل تأييد باشد.
در اين شرايط ، گروه ها و جمعيت هاي محافظه كار و غرب زده تقويت شده و ميدان عمل بيشتري براي آنان فراهم شد. در فروردين سال 1356 جمعيت ايراني دفاع از آزادي و حقوق بشر با موافقت يكي از مسئولان اصلي كميته حقوق بشر آمريكا به نام " باتلر" تأسيس شد. همچنين شاه به حزب رستاخيز مأموريت داد تا فضاي به ظاهر باز سياسي را ايجاد كرده و جهت ترويج شعار جدايي دين از سياست در مراكز تبليغي و با كمك افراد مقدس مآب اقدام نمايد و به اين ترتيب عملاً حركت به سوي انقلاب اسلامي به رهبري امام (ره) را به انفعال بكشانند. امام با هوشياري و در فرصت هاي به وجود آمده، سعي مي كرد تا مردم را با انديشه هاي منطقي و مخالفت هاي اصولي، اساس حكومت را تبيين نموده و فضاي باز سياسي موجود را استبداد معرفي نمايد.
يكي از همگامان راستين امام، فرزندش، سيد مصطفي
خميني (ره) بود، كسي كه هنگام تبعيد پدر، بازداشت و زنداني شد، پس از آزادي از زندان به تركيه - تبعيدگاه امام - رفت، در مهاجرت امام از تركيه به نجف، پدر را در مسير مبارزه همراهي نمود. شخصيت سيد مصطفي، خطري جدي براي رژيم پهلوي به حساب مي آمد و در نهايت با نقشه ساواك به شهادت رسيد. شهادت فرزند امام در آبان 1356 به اعلام مخالفت با رژيم پهلوي شتاب بيشتري بخشيد و پس از اين حادثه مجالس ختم مختلف در داخل و خارج كشور به مناسبت شب هفت و چهلم ايشان برگزار و هريك از
آنها عاملي مؤثر براي تظاهرات وسيع مردمي عليه حكومت دست نشانده پهلوي شد و فرصت مغتنم و با ارزشي بود براي اينكه امام، بار ديگر به عنوان رهبري انقلاب اسلامي مطرح گردد آتش انقلاب آرام آرام برافروخته و پيام ها و بيانات امام، به نهضت، جهت داد.
اهانت به حضرت امام:
در روز 17 دي سال 1356 و در سالروز به اصطلاح آزادي زن، در شهر مشهد زنان با چادر مشكي تظاهرات وسيعي عليه رژيم شاه به راه انداختند كه با توجه به تازگي آن، انعكاس وسيعي داشت. در همين روز، روزنامه اطلاعات با چاپ مقاله اي تحت عنوان "ارتجاع سرخ و سياه در ايران" به قلم احمد رشيدي مطلق، به امام خميني اهانت نمود. اين مقاله موهن كه به دستور شخص شاه در يك روزنامه با سابقه درج گرديده بود، آتش انقلاب را روشن ساخت و موجب گرديد تا جامعه ايران از يك سو با محوريت رژيم شاه و از سوي ديگر تفكر آيت الله خميني روبهرو شود. در واقع چاپ اين مطلب بر اقتدار، عزت و عظمت مرجع عالي قدر و رهبر كبير انقلاب (كه در تبعيد به سر مي برد) را موجب شد و به دنبال آن موج عظيمي از اعتراضات سراسر كشور را فرا گرفت.
قيام خونين:
اولين واكنش به انتشار اين مقاله در مركز انقلاب - شهر مقدس قم - صورت گرفت. فرداي آن روز يعني 18 دي طلاب علوم ديني، كلاس هاي درس را تعطيل كرده و در مسجد اعظم دست به تجمع زدند و طي اين روزها زدوخوردهاي پراكنده اي رخ داد. غروب روز 17 دي 1356 نيز چند تن از مدرسين برجسته حوزه علميه قم در منزل آيت الله حسين نوري همداني اجتماع و طي جلسه اي تصميم گرفتند كه روز هجدهم دي حوزه هاي علميه به طور كامل تعطيل و با حركت به سمت منزل آيت الله نوري همداني تجمع كنند. در اين تجمع مردمي،
آيت الله نوري همداني براي حاضران سخنراني كرد و از آنجا راهپيمايي آغاز و تا حوالي ميدان شهداي قم ادامه يافت. در آنجا مأموران امنيتي و پليس با حمله به سوي
تظاهر كنندگان، عده اي را شهيد و تعدادي را مجروح نمودند. قيام نوزده دي قم، الهام گرفته از نهضت 15 خرداد 1342 با همان شعارها و تبعيت از رهبري امام خميني و مبتني بر ايمان و باور مردم به ارزش هاي اسلامي بود. در اين حركت مقدس، علما و روحانيون نقش بسزايي را ايفا نمودند، برخي مراجع و از جمله آيت الله العظمي گلپايگاني اعلاميه اي را در اعتراض به جنايات رژيم شاه در اين قيام صادر نمود، ايشان از دستگاه حكومت خواست بابت چنين اقدامي توضيح دهد. عوامل ساواك به اشتباه، تصور مي كردند كشتار مردم موجب خاموش شدن نيروي محركه انقلاب خواهد گرديد اما با تعجب مشاهده كرد، سيل جمعيت با حركت هاي خانه به خانه، از علما و مراجع چاره جويي
مي كنند. رژيم براي مقابله با اين قيام، گروهي از مجتهدان و علماي برجسته و اساتيد حوزه علميه قم را به نواحي بد آب و هوا و گرمسير تبعيد كرد كه با اين اقدام، نهضت قم به ساير نقاط كشور سرايت كرد. در چهلمين روز شهداي قم و در 29 بهمن 1356 مردم تبريز به پا خاسته و كنترل شهر را تا مدتي از دست مأموران خارج نمودند و با به آتش كشيدن سينماها، مشروب فروشي ها و مقر حزب رستاخيز، خشم و انزجار خود را نسبت به خشونت هاي رژيم پهلوي بروز دادند. سرانجام ارتش با كاميون هاي سرباز و
تانك هاي خود، صحنه اي خونين بهوجود آورد و ده ها نفر را به شهادت رسانيد. در اربعين شهداي تبريز كه مقارن با نهم فروردين سال 1357 بود مشابه همان حوادث در يزد تكرار گرديد و پس از آن اعتراض هاي عمومي در سراسر كشور گسترش يافت.
واكنش امام خميني (ره):
پس از قيام 19 دي در قم، امام خميني كه در شهر نجف در تبعيد به سر مي برد، با لحني شديد به رژيم پهلوي هشدار داد و آشكارا حكومت ستمشاهي را به مبارزه طلبيد، امام در فرازي از بيانات خود كه در اول بهمن ماه 1356 فرمودند، خاطر نشان ساختند: " من متحيرم كه اين فاجعه را... به كي بايد تسليت بگويم. آيا به رسول اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه معصومين (ع)، به حضرت حجت (سلام الله عليه) تسليت بگويم يا امت اسلام، به مسلمين، به مظلومين در تمام اقطار عالم تسليت بگويم يا به ملت مظلوم ايران... يا به اهالي قم محترم، قم داغديده ها، تسليت بدهم... يا به
حوزه هاي علم و علماي اعلام... به كي بايد تسليت گفت و از كي بايد تشكر كرد. در اين قضايا كه براي اسلام پيش
ميآيد و اين ملت بيدار ايران در مقابل اين مصيبتها استقامت مي كند، كشته مي دهد، هتك مي شود.
بيجهت و بدون هيچ مجوزي مردم را به مسلسل بستند... ملت ايران، ملت بيداري است. در عين حالي كه اين همه ظلم مي بيند، كشته مي دهد... مقاومت مي كند، ايستادگي
ميكند و اين ايستادگي به نتيجه خواهد رسيد. هيچ اشكالي نيست كه بعد از اينكه ملت ها بيدار شدند و بعد از اينكه زن ها قيام كردند بر ضد دولت و بر ضد اين جباران، يك همچو ملتي پيروز مي شود. ان شاء الله."
چهارشنبه|ا|14|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]