واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: موانع رشد و توسعه علمي در ايران و جهان
با چهار دليل و برهان قاطع ميتوان اثبات كرد كه "عدالت" عامل اصلي پيشرفت و يا توسعه متوازن در يك كشور و جامعه ميباشد. (كاملترين و جامعترين و دقيقترين تعريف توسعه متوازن عبارتند از رشد متناسب و متوازن و هماهنگ و همگون و متعادل و... در همه ابعاد مختلف و زمينههاي گوناگون اقتصادي، صنعتي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي، علمي و... را توسعه متوازن و يا پيشرفت ميناميم).
به عبارت بهتر عدالت باعث رشد متوازن و متناسب و وابسته در همه ابعاد مختلف و زمينههاي گوناگون اقتصادي، فرهنگي، صنعتي، علمي، سياسي و اجتماعي در يك جامعه ميشود.
(يكي از نتايج شگفتانگيز اين نظريه (يعني عدالت عامل اصلي توسعه متوازن) توسعه كاربردي ميباشد.
تعريف توسعه كاربردي عبارت است از: استفادهكردن از كالاها و مصنوعات داخلي و مصرفنكردن از كالاها و مصنوعات خارجي)
بنابر تعريف و اصل توسعه متوازن، سرعت رشد علمي و تحقيقاتي بايد متناسب و متوازن وابسته به رشد فرهنگي، رشد اقتصادي، رشد صنعتي، رشد سياسي، رشد اجتماعي يك جامعه باشد كه اگر اين تناسب وجود نداشته باشد رشد علمي و تحقيقاتي به نتيجهاي نخواهد رسيد.
وقتي ميگوئيم سرعت رشد علمي بايد متناسب با سرعت رشد اجتماعي باشد يعني اينكه به عنوان مثال به ازاء هر استاد دانشگاه، ده نفر مهندس و فوق ليسانس و به ازاء هر ده نفر مهندس، صد نفر ليسانس و به ازاء صد نفر ليسانس، هزار نفر فوق ديپلم و به ازاء هر هزار نفر فوق ديپلم ده هزار نفر ديپلم و به ازاء هر ده هزار نفر ديپلم، صد هزار نفر باسواد در مملكت وجود داشته باشد، حال اگر تعداد اساتيد دانشگاهها و مهندسين افزايش پيدا كند بايد به همان نسبت (فرضي) هم تعداد ليسانس و فوقديپلم و ديپلم و افراد باسواد افزايش پيدا كنند و بالعكس. هرچه تعداد افراد باسواد و ديپلمه افزايش پيدا كنند بايد تعداد استادان و مهندسين هم افزايش پيدا كنند بنابراين سرعت رشد علمي در كشور بايد متناسب با سرعت رشد سطح سواد و آگاهيهاي مردم باشد در غير اين صورت اگر اين تناسب و توازن ايجاد نشد، رشد علمي مثمرثمر نخواهد بود. (بنابراين سرعت رشد علمي كشور بايد متناسب با سرعت رشد نظام آموزشي كشورمان باشد)
و همچنين وقتي كه ميگوئيم سرعت رشد علمي بايد متناسب و وابسته به سرعت رشد سياسي جامعه باشد يعني متناسب با رشد علمي كشور بايد احزاب و گروههاي مختلف سياسي هم در جامعه رشد كنند به عبارت بهتر رشد علمي در هر جامعهاي تناسب و وابستگي زيادي به آزادي بيان و انديشه در آن جامعه دارد. (بنابراين همانطور كه ذكر شد سرعت رشد علمي در كشور بايد متناسب با سرعت رشد سطح سواد و آگاهيهاي مردم باشد.)
و همچنين وقتي ميگوئيم سرعت رشد علمي جامعه بايد متناسب و وابسته به سرعت رشد صنعتي كشور باشد، يعني رشد علمي بايد در جهت رشد صنعتي باشد و تحقيقات وابسته، و در جهت صنعت و توليد باشد، (نه آنكه مستقل از آن عمل كند.)
همچنين وقتي ميگوئيم سرعت رشد علمي جامعه بايد متناسب و وابسته به سرعت رشد اقتصادي جامعه باشد يعني رشد اقتصادي كشور بايد به عنوان پشتوانه مالي عظيم، براي رشد علمي كشور به حساب بيايد و درصد قابل توجهي از توليد ناخالص ملي را به رشد علمي و تحقيقاتي كشور اختصاص بدهند (از طرفي رشد علمي بايد رشد اقتصادي در جامعه ايجاد كند و بالعكس رشد اقتصادي بايد باعث رشد علمي در جامعه بشود) بنابراين رشد علمي بايد وابسته به رشد اقتصادي كشور باشد.
و در نهايت وقتي ميگوئيم سرعت رشد علمي و تحقيقاتي كشور بايد متناسب با سرعت رشد فرهنگي جامعه باشد يعني علم و اخلاق و فرهنگ بايد هم جهت و در خدمت منافع و سعادت انسان باشد و به موازات رشد علمي در جامعه، بايد رشد اخلاقي و ديني و فرهنگي هم در ميان مردم صورت بگيرد.
بنابراين اگر بخواهيم تناسب و توازن بين رشد علمي و رشد صنعتي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي، در كشور ما برقرار شود بايد به موارد زير دقت كنيم 1.
1 - توسعه كاربردي 2 - عدالت
1 - توسعه كاربردي
در صورتي نتايج يك تحقيقات علمي و يا اختراع موفقيتآميز خواهد بود كه به صورت كاربردي و يا تجاري به مردم ارائه شود (تبديل علم به ثروت) موقعي اين امر حاصل ميشود كه آن اختراع يا ابداع به صورت كالاي داخلي و ايراني به توليد برسد (و در حوزه و دامنه كالاهاي ايراني و داخلي قرار گيرد) و مردم از كالاهاي داخلي و ايراني استفاده كنند اما اگر مردم از كالاهاي خارجي استفاده بكنند سرانجام هر اختراعي يا تحقيقات علمي جز شكست براي جامعه علمي كشور نخواهد بود.
به عبارت بهتر براي اينكه رشد علمي و تحقيقاتي (كاربردي) افزايش پيدا كند بايد ميزان واردات مصنوعات خارجي كاهش پيدا كند، از ديد ديگر ميزان زياد حجم واردات مصنوعات خارجي تاثير بسيار منفي روي رشد علمي و تحقيقاتي كشور دارد، هرچه سياستهاي گمركي و مالياتي، بانكي، در جهت رشد صنايع داخلي و توليدكنندگان كالاهاي داخلي باشد، به طور مستقيم و غيرمستقيم، برروي رشد علمي و تحقيقاتي جامعه، اثر بسيار مثبتي ميگذارد (از ديد ديگر تحقيقات در بخش مصنوعات داخلي بيشتر نتيجه بخش خواهد بود ولي تحقيقات در مصنوعات خارجي چندان با موفقيت روبرو نخواهد شد)
بنابراين تحقيقات و پژوهشهاي صنعتي و علمي بايد در جهت توليد و وابسته به آن باشد نه اينكه از آن مستقل عمل كند كه متاسفانه در مملكت ما پژوهش و تحقيقات كمتر در جهت توليد قرار ميگيرد و تقريبا مستقل از آن عمل ميكنند در نتيجه از اين تحقيقات و پژوهشهاي دانشگاهي اغلب نتيجه مثبتي نميگيريم (در اينجا هم جهت نبودن دانشگاهها و مراكز و موسسات علمي با مراكز توليد آشكار ميشود)
پس در نهايت ارتباط دانشگاه با صنعت توسط دو عامل عدالت و توسعه كاربردي برقرار ميشود بنابراين اگر در كشورمان ارتباط دانشگاه با صنعت بسيار ضعيف است نشانگر آن است كه اين دو امر مهم در كشور اجرا نشده است (بنابراين شهركهاي علمي و تحقيقاتي در شرايط فعلي مملكت ما نميتواند اين ارتباط را برقرار كند و فقط بودجه و سرمايههاي مادي و انساني كشور را به هدر ميدهند.)
2 - عدالت
همانطور كه ذكر شد يكي از عوامل كه باعث ميشود به رشد علمي پايدار و پويايي دسترسي پيدا كنيم عدالت و مشتقات آن است (الزامات و مشتقات عدالت عبارتند از: قانونگرايي، امنيت ملي و داخلي، آزادي و...) يعني تا وقتي عدالت (اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي، صنعتي، علمي) و بدنبال آن امنيت ملي و داخلي (حق مالكيت ابداع يا اختراع و يا هرگونه نظريه، امنيت اقتصادي، امنيت شغلي) و قانونگرايي و قانونمندبودن در همه اركان نظام جامعه و كشور نهادينه نشود، رشد علمي پايدار و پويايي ايجاد نميشود (و يا اگر رشد علمي ايجاد شود ناپايدار و كمتاثير خواهد بود)
از زاويه ديگر هرچه قانونگرايي و قانونمندشدن در همه اركان نظام و بين مردم جامعه افزايش پيدا كند، رشد علمي و تحقيقاتي در كشور افزايش چشمگيري پيدا ميكند (و هم چنين است در مورد امنيت داخلي و ملي)
و در نهايت اينكه آزادي بيان و انديشه رابطه مستقيم و تنگاتنگي با رشد علمي و تحقيقاتي هر جامعه دارد يعني هرچه رشد علمي و تحقيقاتي جامعه كاهش پيدا كند يكي از عوامل مهم آن در اين است كه آزادي بيان و انديشه در آن جامعه محدودتر شده و يا بالعكس (بنابراين همانطور كه قبلا اشاره شد سرعت رشد علمي بايد متناسب با سرعت رشد سياسي جامعه باشد)
از طرفي هر علمي بايد نافع و سودمند براي مردم جامعه باشد، موقعي اين امر حاصل ميشود كه اصول عدالت و مشتقات آن در جامعه اجرا شود در غير اين صورت از مراكز علمي و دانشگاهي، علمي حاصل ميشود كه منفعت و سودي براي جامعه ايجاد نميكند و افراد جامعه را به سوي سعادت و تكامل هدايت نميكند. پس پژوهشها موقعي تابع نيازهاي واقعي كشور قرار ميگيرد كه اصول عدالت (و مشتقات عدالت و توسعه كاربردي) در جامعه نهادينه و به آنها جامه عمل بپوشانند.
نتيجه اينكه: رشد علمي و تحقيقاتي در هر كشوري تابعي از عدالت، امنيت ملي و داخلي، قانونگرايي، توسعه كاربردي، و آزادي بيان و انديشه ميباشد به عبارت ديگر تا وقتي عدالت، آزادي، امنيت، قانونگرايي، توسعه كاربردي در جامعه نهادينه نشود زمينه و بستر لازم براي رشد علمي جامعه فراهم نميشود. (عدالت عامل اصلي توسعه متوازن و به دنبال آن توسعه علمي در هر جامعهاي است. بنابراين ضدعدالت، بيعدالتيها و ظلم و فساد است. پس فساد و ظلم مانع اصلي پيشرفت جوامع و همچنين توسعه علمي در هر جامعهاي است).
اما عوارض سرعت زياد از حد رشد علمي و تحقيقاتي در هر كشوري بسيار زيانآور و وحشتناك است اگر سرعت رشد علمي بيش از رشد فرهنگي و سياسي و اجتماعي و صنعتي در جامعهايي باشد (و متناسب با آن نباشد) و بودجههاي سرسامآوري به رشد علمي و تحقيقاتي اختصاص يابد بحرانهاي بساير خطرناك و وحشتناكي را ايجاد ميكند كه عوارض آن تا ساليان سال و تا مدتها ادامه خواهد داشت. نمونه آن بمباران هيروشيما و ناكازاكي و بحرانهاي شديد فرهنگي، اجتماعي در جوامع مختلف جهان است بنابراين افزايش ديوانهوار بودجه تحقيقاتي و زياد از حد معمول آن براي انسان و آينده او بسيار بحرانآفرين و خطرناك است.
بدگهر را علم و فن آموختن
دادن تيغي است دست راهزن
تيغ دادن در كف زنگي مست
به كه آيد علم ناكس را بدست
علم و جاه و منصب و مال و قرآن
فتنه آمد در كف بد گوهران
واستان از دست ديوانه سلاح
تا ز تو راضي شود عدل و صلاح
اي بسا علم و ذكاوت و فطن
گشته رهرو را چو غول راهزن
مولوي
و نهايتا اينكه اصول عدالت و توسعه كاربردي دو عمل بسيار مهمي را انجام ميدهند. از يك طرف باعث افزايش رشد علمي متناسب و متوازن با رشد فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي و صنعتي و سياسي ميشود و از طرفي از رشدهاي كاذب و ناهمگون و زياد از حد و بحرانزا جلوگيري ميكند و سرعت رشد علمي را تحت فرمان خود قرار ميدهند.
نتيجه اينكه در كشور ما ايران (كه تقريبا تراز پائيني دارد) رشد علمي كاذبي وجود دارد كه متناسب و متوازن با رشد اجتماعي و همچنين متناسب با رشد اقتصادي، صنعتي، فرهنگي و سياسي مردم نميباشد به همين دليل اغلب از تحقيقات و رشد علمي خود نتيجهاي نميگيريم.
حميد عشاقي
1- اگر دو عامل بسيار مهم عدالت و توسعه كاربردي رعايت شود اين تناسب برقرار ميشود. كشف اين موضوع، بس جاي تعجب و شگفتي دارد، كه هر قدمي كه در جهت عدالت و توسعه كاربردي (يعني استفاده كردن از مصنوعات داخلي) برميداريم دو قدم در جهت رشد و توسعه علمي كشور گام برداشتهايم كه متاسفانه بسياري از مردم از اين امر غافل و بيخبرند.
چهارشنبه|ا|14|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 820]