واضح آرشیو وب فارسی:حيات: جنگ خليج فارس، بهانه حضور طولاني مدت آمريكا در خاورميانه
تهران – حيات
بيست و سوم فوريه، مصادف است با سالگرد تسليم عراق در برابر آمريكا و متحدانش در تهاجم نظامي عليه كويت در سال 1990 كه از آن به عنوان "جنگ اول خليج فارس" ياد مىشود.
داستان از آنجا آغاز شد كه در ساعات اوليه دوم آگوست 1990 بيش از 100 هزار سرباز عراقى با حمايت 700 دستگاه تانك ارتش اين كشور به كويت حمله كردند و دليل اين حمله نيز بدهى 30 ميليارد دلارى عراق و تلاش صدام براى بازسازى اقتصاد عراق بود كه در جنگ تحميلى عليه ايران نابود شده بود.
صدام معتقد بود چون جنگ عليه ايران به سود كشورهاى عربى حوزه خليج فارس بود، دول عربى بايد بدهى 30 ميليارد دلارى عراق را ببخشند؛ كويت زير بار نرفت و اين امر همراه با سابقه درگيرىهاى ارضى، تشنج با كويت را تا حد جنگ و حمله نظامى بالا برد.
صدام كه در پى جمعآورى پول براى ساخت مجدد عراق بود، به كشورهاى صادركننده نفت فشار آورد تا كمى از توليد خود بكاهند تا قيمت نفت بالاتر رود ولي كويت از كاهش توليد نفت سر باز زد.
اين كشور همچنين پيشگام كشورهاى مخالف كاهش توليد نفت در اوپك شد. كويت مقادير زيادى نفت استخراج مىكرد تا بهاى نفت را پايين نگه دارد، در حالى كه عراق براى بازپرداخت بدهىهاى خود نياز به فروش نفت به قيمت بالا داشت.
در همين زمان بود كه صدام مخالفت خود را با خطوط مرزى عراق-كويت نشان داد. دليل او اين بود كه اين وضعيت باعث جدايى عراق از دريا مىشود. ملىگرايان عراقى نيز دستكم به مدت نيم قرن بر اين نكته پافشارى مىكردند كه كويت از ديرباز بخش لاينفك عراق بوده و تنها زمانى موجوديت مستقلى پيدا كرده كه امپرياليستهاى بريتانيايى اراده كردهاند.
ذخاير نفتى كويت نيز خود باعث افزايش تنش در منطقه بود. اين ذخاير تقريبا با ذخاير نفت عراق برابر بودند.
در زمان حمله ارتش عراق به كويت، جنگندههاى عراقى اهداف مورد نظرشان را در پايتخت كويت مورد هدف قرار دادند و نيروهاى ويژه عراقى در وزارت دفاع و كاخ امير كويت مستقر شدند. جادهها در كويت مسدود شده بود و غارت اموال عمومى اين كشور ثروتمند به امرى متداول تبديل شد.
حمله عراق به كويت باعث صدور محكوميتهاى گسترده و قاطع از طرف رهبران جهان شد. شوراى امنيت سازمان ملل در جلسه فوقالعادهاى خواستار خروج فورى و بدون قيد و شرط نيروهاى عراقى از كويت شد.
اين در حالى بود كه مقامات عراق هشدار داده بودند اگر هر كشورى قصد داشته باشد حمله عراق به كويت را به چالش بكشاند، كويت را به قبرستان تبديل خواهند كرد.
مارگارت تاچر، نخست وزير وقت انگليس حمله ارتش عراق به كويت را غير قابل قبول توصيف كرد. جورج بوش پدر، رييس جمهور آن زمان آمريكا نيز اين حمله را محكوم و آن را يك اقدام تهاجمى آشكار از طرف عراق توصيف كرد.
اين در حالى است كه گزارشهايى وجود دارد مبنى بر اينكه آمريكا از حمله عراق به كويت اطلاع داشته و با عدم مخالفت خود با اين حمله به نوعى به آن چراغ سبز نيز نشان داده است.
صدام در تاريخ 25 ژوئيه 1990 (نزديك به يك هفته قبل از حمله) طى يك ملاقات اضطرارى با آوريل گلاسپى، سفير آمريكا در عراق تمايل خود را براى ادامه گفتوگوها با كويت بر سر اختلافات موجود ابراز داشته بود. دولت آمريكا در اين ميان اعلام كرده بود كه آنها نسبت به اختلافات مرزى عراق و كويت بىطرف مىمانند و خود را وارد ماجرا نخواهند كرد.
در زمان اين حمله كويت خواستار كمكهاى بينالمللى به اين كشور شد اما در آن برهه زمانى پيشنهاد اقدامى نظامى از طرف غرب عليه عراق وجود نداشت.
حمله به كويت توسط عراق و اقدام پس از آن آمريكا و متحدانش عليه عراق كه با نام "جنگ خليج فارس" شناخته شده است، يك مناقشه بزرگ ميان كشور عراق و كويت بود كه باعث شد كويت هفت ماه توسط نيروهاى عراقى تصرف شود و اين امر باعث دخالت مستقيم نظامى توسط نيروهاى تحت امر آمريكا شد.
اهميت اين جنگ از آن جهت درخور تامل بوده است كه برخى از تحليلگران سياسى وقوع آن را به عنوان يكى از نقاط عطف تداوم حضور نظاميان ساير كشورهاى جهان از جمله آمريكا در خليج فارس براى سالهاى متمادى ذكر كردهاند.
آنچه كه بديهى است اين است كه خليج فارس، جداى از منابع سرشار اقتصادىاش، همواره به عنوان عرصه سياسى مناسب و ارزشمند براى بسيارى از كشورهاى اروپايى و غربى از جمله آمريكا بوده تا فرصتى براى به نمايش گذاشتن قدرت سياسىشان داشته باشند.
طى حمله دوم آگوست 1990 به كويت ظرف دو روز جنگ شديد، اكثر نيروهاى مسلح كويت يا توسط گارد رياست جمهورى صدام از پاى درآمدند و يا به عربستان گريختند.
در ساعات اوليه دوم آگوست چهار لشگر از گارد رياست جمهورى صدام و يگانهاى نيروهاى امنيتى عراق يك حمله گسترده را عليه شهر كويت ترتيب دادند.
تهاجم عراق به كويت با تحريمهاى اقتصادى سازمان ملل عليه عراق همراه بود و دخالت نظامى بينالمللى در ژانويه 1991 آغاز شد كه باعث پيروزىهاى گسترده براى نيروهاى ائتلافى شد، به طوريكه اين نيروها توانستند با كمترين تلفات نيروهاى عراقى را از كويت خارج كنند.
همچنين در همين جنگ بود كه عراق موشكهايى را عليه اهدافى در عربستان و اسراييل شليك كرد.
اقدامات نيروهاى ائتلافى در زمان عمليات "طوفان صحرا" در 17 ژانويه 1991 آغاز شد و 34 كشور نيروهايى را به منطقه اعزام كردند.
اين در حالى بود كه چند ساعت پس از حمله عراق به كويت، مقامات آمريكايى از شوراى امنيت سازمان ملل درخواست كردند كه نشستى فوقالعاده در مورد اين حمله برگزار كند.
شوراى امنيت سازمان ملل نيز در قطعنامه 660 ضمن محكوم كردن حمله عراق به كويت خواستار خروج فورى نيروهاى عراقى از اين كشور شد. در سوم آگوست نيز اتحاديه عرب قطعنامهاى را در اين اتحاديه تصويب كرد.
در قطعنامه اتحاديه عرب حل اين مناقشه در اين اتحاديه خواسته شد و نسبت به دخالت نيروهاى خارجى در اين مناقشه هشدار داده شد.
در ششم آگوست سازمان ملل در قطعنامه 661 تحريمهاى اقتصادى را عليه عراق اعمال كرد.
پس از اين قطعنامه شوراى امنيت سازمان ملل و اتحاديه عرب قطعنامههايى درباره مناقشه حمله عراق به كويت صادر كردند. يكى از مهمترين اين قطعنامهها، قطعنامهى 678 بود كه در 29 نوامبر 1990 صادر شد كه در آن ضربالاجل 15 ژانويه 1991 را براى خروج نيروهاى عراقى از كويت تعيين شد.
بسيارى از كشورهاى جهان از جمله آمريكا، استراليا، انگليس، فرانسه، آلمان، ايتاليا، كره جنوبى، اسپانيا و حتى يونان، افغانستان و مراكش نيز نظاميانشان را به اين جنگ اعزام كردند. آمريكا خود به تنهايى نزديك به 700 هزار نظامى به منطقه اعزام كرد و اين در حالى بود كه ساير كشورهاى شركت كننده در اين جنگ تنها 160 هزار نظامى به اين منطقه اعزام كردند كه به تنهايى 24 درصد از كل نيروهاى موجود در خليج فارس را تشكيل مىدادند.
اهميتى كه اين جنگ براى كشورهاى شركت كننده در آن داشت، آنها را واداشت تا پيش از آغاز آن، متعهد شوند تا هزينههاى هنگفتى را در اين خصوص صرف كنند؛ از جمله از سوى كويت، عربستان و ساير كشورهاى حوزهى خليج فارس و آلمان و ژاپن كه در مجموع نزديك به 70 ميليارد دلار در اين جنگ هزينه شد.
پس از پايان جنگ خليج فارس بسيارى از كشورها درخصوص تعديل نيروهايشان در اين منطقه، تصميم گرفتند؛ با اين حال آمريكا همواره بر حضور نظاميانش در اين منطقه استراتژيك تاكيد داشته است به طورى كه تا پيش از اوت سال 2003، اين كشور بيش از 60 هزار نظامى ويژه در منطقه خليج فارس مستقر كرده بود.
همچنين در زمان همين جنگ بود كه بوش پدر نظريه "نظم نوين جهانى" خويش را مطرح كرد: "موضوع، تنها يك كشور كوچك نيست، هدف ما يك عقيده تازه است- يك نظم نوين جهانى، نظمى كه در آن كشورهاى مختلف تحت يك جنبش گردهم آمده تا به آرزوهاى جهانى بشريت دست يابند." نظريهاى كه از آن پس بهانهاى شد براى حضور طولانى مدت آمريكا در خاورميانه و وقايعى كه از آن تاريخ در اين منطقه به وقوع پيوسته است.
در مورد پيامدهاي اين جنگ به صورت مختصر بايد گفت كه: آمريكا با اين اقدام هم حضور نظامي وسيع خود در خليج فارس را تثبيت نمود و هم حاكميت نظامي خود بر كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس را تحكيم كرد و اداره و اختيار منابع انرژي نفت منطقه را كاملاً در اختيار گرفت، قدرت نظامي خود را به جهانيان عرضه كرد و با رهبري نظامي، سياسي، امنيتي و تبليغاتي جنگ، عملاً در جهت اهداف نظام تك قطبي حركت نمود و نمايش واقعي براي مرعوب ساخت ملتهاي جهان بويژه ملتهاي مسلمان به مرحلهي اجرا درآورد. موقعيت آمريكا را در جهان مستحكمتر ساخت و سلطه اين كشور را بر منطقه افزونتر نمود. (ايران و آمريكا، حسن واعظي، انتشارات سروش، چاپ اول، 1379، ص 37).
يكي ديگر از عواقب جنگ خليج فارس، آثار سوء و عوارض استفاده از انواع سلاح ها و مهمات آلوده در اين جنگ بر روي محيط زيست و انسان هاي ساكن اين منطقه است.
از آنجايي كه بشر همواره سعي داشته كه از دانش، خلاقيت و توانمندي خود در جهت اهداف صلح آميز بهره جويد اما هم اكنون جاي بسي شگفتي است كه اين فن آوري ها در زمينه خلق سلاح ها و جنگ افزارهاي بسيار مخرب، آن هم با تكنولوژي پيشرفته نظير كاربرد سلاح ها، مهمات و بمب هاي خوشه اي Cluster weapons ,munisions and bombs بمب هاي Napalm و سلاح هاي اورانيم فقير شده Depleted uranium weapons و بمب هاي ضد پناهگاه اورانيمي Buster-Bunker Bombs به كار رود. نمونه اي از اين سلاح هاي مخرب كه بحران جنگ و عواقب پس از بحران را هزار چندان مي كند، سلاح هاي اورانيم فقير شده DU مي باشد. اورانيم فقير شده محصول جانبي اورانيم غني شده Enreachment Uranium مي باشد كه در سلاح هاي هسته اي به كارمي رود و از سوخت راكتورهاي اتمي توليد مي شود كه 7/1 مرتبه سنگين تر از سرب و سلاح جنگي برگزيده Choice ايالات متحده آمريكا بر عليه تانك هاي زرهي و تجهيزات بتوني است. ذرات DU فوق العاده ريز يوده و قادر به ايجاد آلودگي گسترده و خطرناكي در صورت استنشاق هستند. DU ايجاد دو سميت شيميايي و راديولوژيكي مي كند و از طريق ادوات و تجهيزات جنگي كه در معرض هدف گلوله قرار بگيرند آتش گرفته و پس از مدتي خاكستر آنها به دليل داشتن ذرات باقي مانده DU از طريق باد به آبها، خاك و هواي اطراف پراكنده شده و نه تنها موجبات آلودگي آبهاي خليج فارس و ساير آبهاي منطقه موثره، بلكه مزارع، كشتزارها و زمين زراعتي و باغها و محصولات آن سرزمين را آلوده مي نمايد. در طي برآوردي كه از شهر بصره در رابطه با ميزان DU در گياهان و حيوانات به عمل آمده، متوجه شدند كه DU 84 مرتبه بيشتر از سطح نرمال بوده است. آبهاي خليج فارس هم به لحاظ آلوده شدن با DU بسيار مخاطره آميز شده و احتمال آلودگي صنايع و منابع غذايي، آبزيان و ماهيان آن آبها هم مي رود. ضمنا از آغاز اولين جنگ خليج فارس در سال 1991 تا كنون ميزان سرطانها در عراق از جمله لوسمي Lukemia) ) و بيماري هوچكين(Hodgkin disease) دهها مرتبه افزايش يافته و تخمين زده شده كه 44% از مردم عراق در طي 10 سال آينده، به انواع سرطان هاي ديگر مبتلا خواهند شد. محققان كانادايي پس از هشت سال از گذشت جنگ سال 1991 در سال 1996 ميزان DU را كه در ادرار افسران و سربازان و نظاميان مهاجم برآورد كردند خطرناك توصيف كرده و مدعي شدند كه ناهنجاري هاي ژنتيكي و جنسي و عقيمي را به دنبال داشته است. بايد خاطر نشان كرد كه معضل جنگ و عواقب و آثار سوء ناشي از آن نبايد ناديده قلمداد شود و بايد به اثرات مخرب و مهلك آن از نظر افزايش مرگ و مير و خسارات اقتصادي فراوان توجه شود و پيامدها و علي الخصوص تظاهرات ناشي از آن كه مي تواند شامل بيماريهاي بسيار خطرناك و كشنده در قربانيان آن در سالهاي پس از جنگ باشد را در نظر گرفت و عمق فاجعه را با برآورد. (وحيده غبيشاوي - مركز تحقيقات علوم و فن آوري زيستي دانشگاه مالك اشتر)
پايان پيام
شنبه|ا|10|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]