تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسيار عزيزى كه، نادانى اش او را خوار ساخت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815662119




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به اصول تفكر سياسي آيت‌الله‎ ‎سيستاني


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهي به اصول تفكر سياسي آيت‌الله‎ ‎سيستاني
خبرگزاري فارس:از زماني كه مجلس حُكم در عراق تشكيل شده و بر اساس آمار و ارقام، به دليل كثرت شيعيان، نقش آنان در اين مجلس جدي تر شد، آيت الله سيستاني وارد قضاياي عراق شد. اين ورود بر اساس ديدگاه ها و ملاحظاتي بود كه به صورت تعريف شده و يكسان در طول دوران مجلس حُكم، انتخابات براي تدوين قانون اساسي، رأي گيري براي آن، تشكيل مجلس، و انتخاب نخست وزير و نيز در برخورد با اشغالگران مد نظر ايشان بود.


ظلم و ستم غير انساني و در عين حال طولاني بعثي ها بر ضد شيعيان و كردها و حتي بخش هايي از اعراب سني، چنان وضعي براي آنان ايجاد كرده بود كه براي سقوط صدام حاضر به دست زدن به هر نوع اقدامي بودند و در اين زمينه، هيچ گونه تقيه­اي نداشتند. براي آنان، پس از تحمل سي سال رنج و مشقت يك ديكتاتور، مهم اين بود كه صدام و حزب بعث بايد سرنگون و ريشه كن شود. در اين زمينه، مرجعيت شيعه، نقشي نداشت، زيرا آيت الله سيستاني در عراق بسر مي برد و تحت كنترل شديد بوده و هيچ نوع ارتباطي با جهان خارج نداشت. خود ايشان هم، دست به كمترين اقدامي كه سبب تجاوز بيشتر بعثي ها به حوزه علميه شود، نمي زد و به همين دليل طي ساليان متمادي حتي از خانه هم بيرون نيامد. اين رفتار ايشان سبب شد تا حوزه علميه نجف حفظ شود.(1) در بيرون از عراق، اين گروه هاي معارض شيعه و سني و كرد بودند كه اين خط را دنبال مي كردند.

به طور كلي آمدن امريكا يكي بر اساس طرح خاورميانه بزرگ بود، ديگري بر پايه كنترل كردن تروريسم كه تصور مي شد، يا چنين وانمود مي گشت كه دولت عراق با القاعده ارتباط دارد، و سوم تأثيري كه برخي از معارضين عراقي امثال چلبي روي امريكا گذاشته و آنان را وارد ماجراي عراق كردند. افزون بر اينها، يك بهانه هم تحت عنوان وجود سلاح هسته اي در عراق براي تحميق ملت ها و فريب افكار عمومي مطرح مي شد.تا آنجا كه به عراقي ها مربوط مي شد، اين معارضين لائيك، بعثي هاي سابق و نيز گروه هاي كرد و شيعه و عرب سني بودند كه طي جلسات مداومي برنامه آينده سقوط صدام را طراحي كرده و از فرصت به دست آمده در امريكا، تلاش خود را براي سرنگون كردن نظام صدام كه بيش از سه دهه سبب كشتار ميليونها انسان شده بود، فراهم كردند. آنان به امريكا تفهيم كردند كه سقوط صدام امري آسان بوده و مردم عراق از اين امر راضي هستند. زماني كه نظام بعثي ساقط شد (4 آوريل 2003 / 20 فروردين 1382)، در ماه­هاي نخست، اين رضايت عمومي كاملا مشهود بود، اما در ادامه، به دليل ندانم كاري امريكايي ها براي حل و فصل سريع مسائل عراق و واگذاري امور به مردم، انتقال تروريست ها از تمامي بلاد عرب سني و پاكستان به عراق، و توطئه مشترك كشورهاي عرب سني به خصوص سعودي و يمن و اردن و امارات و غيره عليه عراق سبب شد تا وضعيت بحراني در اين كشور پديد آيد. با اين همه، باز هم بايد تأكيد كرد كه به رغم خوشحالي شيعيان، مرجعيت شيعه تا اين مرحله هيچ نقشي در اوضاع و احوال عراق نداشت.

از زماني كه مجلس حُكم در عراق تشكيل شده و بر اساس آمار و ارقام، به دليل كثرت شيعيان، نقش آنان در اين مجلس جدي تر شد، آيت الله سيستاني وارد قضاياي عراق شد. اين ورود بر اساس ديدگاه ها و ملاحظاتي بود كه به صورت تعريف شده و يكسان در طول دوران مجلس حُكم، انتخابات براي تدوين قانون اساسي، رأي گيري براي آن، تشكيل مجلس، و انتخاب نخست وزير و نيز در برخورد با اشغالگران مد نظر ايشان بود. به طور كلي در اين ارتباط، روي چند اصل مي توان سخن گفت:

1. اصل اول براي ايشان باور عميق به نقش مردم در تعيين سرنوشت براي كشورشان در چهارچوب عراقي متحد بود. مهم ترين بروز اين اصل، در جريان تدوين قانون اساسي بود. آگاهيم روزهاي نخست، امريكايي ها بر آن بودند تا خود عده اي را براي نوشتن قانون اساسي انتخاب كنند و يا اصولا همان مجلس حكم اول اين كار را انجام دهد. براي تحميل اين كار، اخضر ابراهيمي به عنوان نماينده سازمان ملل به عراق آمد و با آيت الله سيستاني ديدار كرد. آنان چنين مطرح مي كردند كه در اين شرايط امكان انتخابات وجود ندارد. اما آيت الله رسما با اين امر مخالفت كرده اعلام كرد كه تنها و تنها اين نمايندگان مردم عراق هستند كه بايد تدوين قانون اساسي را بر عهده بگيرند و مجلس حكم براي اين كار صلاحيت و مشروعيت ندارد.(2) ايشان در پاسخ سوالي در اين باره نوشتند: ان تلك السلطات لاتتمتع بأية صلاحية في تعيين أعضاء مجلس كتابة الدستور. ايشان افزود: چه تعهدي هست كه اينان بتوانند يك قانون اساسي كه منبعث از هويت ملي و دين اسلامي و ارزش هاي اجتماعي اين مردم باشد، تدوين كنند؟ اين طرح – كه منصوبين از طرف امريكا قانون اساسي بنويسند – از اساس غير قابل قبول بوده و تنها راه، اجراي انتخابات عمومي براي تعيين مجلسي است كه منبعث از رأي مردم باشد و قانون اساسي را تدوين كند.(3) در اين زمينه، امريكايي ها ابتدا راضي نمي شدند، اما پافشاري ايشان و تصريح به اين كه تنها راه انتخابات بوده و هيچ راه جايگزيني براي آن وجود ندارد،(4) آنان را وادار كرد تا تن به اين كار بدهند. تأثير اين مسأله در تدوين قانون اساسي موجود عراق بسيار روشن است.

2. اصل ديگر در باره نقش ايشان به عنوان يك مرجع در مسائل جاري عراق بود. آيت الله سيستاني اعتقادي به دخالت مرجعيت ديني در امور اجرايي و جزئي در عراق نداشت و رسما در پاسخ سوالي نوشت «والمرجعية لاتمارس دورا في السلطة و الحكم».(5) اين امر صرف نظر از اعتقاد ايشان، امري بود كه در عراق ناممكن به حساب مي آمد. بنابرين در پاسخ اين پرسش كه آيا مايل هستند دولتي مانند دولت ايران در عراق پديد آيد يا نه، گفتند: چنين نيست بلكه طالب دولتي هستند كه اصل دين و احكام آن را به عنوان دين اكثريت جامعه عراقي محترم بشمارد.(6) ايشان به روحانيون و رجال دين هم توصيه كردند كه خود را درگير كارهاي اجرائي و اداري نكرده و به كار توجيه و ارشاد و اِشراف بر نهادهايي كه كارشان اداره امور شهر و تأمين امنيت و خدمات عمومي براي مردم است بپردازند.(7) تمام تلاش ايشان اين بود تا از نفوذ كلي خود در كلي ترين مسائل استفاده كرده و مسائلي حتي مربوط به نخست وزيري را به خود نمايندگان واگذار كند و تا آن جا كه ممكن است در اين باره اظهار نظر نكنند. طبعا مهم ترين نكته قانون اساسي بود و ايشان تا آن جا كه مقدور بود بر پايه حق تعيين سرنوشت براي مردم و باور به اين كه هر قوم و طائفه از مردم عراق حق واقعي خود را دريافت كنند، نظرات خود را به تدوين كنندگان قانون اساسي منتقل مي­كرد. اين موضع گيري ايشان برخاسته از اين اصل بود كه به عنوان يك مرجع دينيِ فراملي مي بايست در خطوط كلي يك نظام آن هم در ميان ملتي با اكثريت مسلمان تأثير گذار و ناظر باشد. جالب است بدانيم كه ايشان پس از بيش از چهل سال اقامت در عراق، همچنان خود را ايراني مي دانست و با گذرنامه ايراني به لندن سفر كرد.

3. اصل مهم ديگر از نظر ايشان اين بود كه نظام بين الملل به لحاظ خارجي و در چهارچوب سازمان ملل، و اصول دمكراتيك به لحاظ داخلي بايد مبناي انتخابات و پيشرفت امور در جهت خلع يد عراق از اشغالگران باشد. بنابرين با هر نوع حركت نظامي و تروريستي و تشكيل ميليشيا مخالف بوده و تلاش داشت تا با تحقق يك دولت قومي و مجلس مؤثر، به آرامي زمينه خروج اشغالگران را از عراق فراهم كند. البته اين طبيعي بود كه آيت الله سيستاني روي جمعيت شصت و چهار درصدي شيعيان نفوذ داشت نه روي همه مردم عراق. به علاوه، شيعيان طي چندين دهه زير سخت­ترين ضربات قرار گرفته و صدها هزار شهيد داده بودند. بسيار روشن بود كه رهبري ايشان آن هم بر اساس اعطاي حق هر ذي حقي بر پايه اصول دمكراتيك خود به خود به برآمدن شيعه ها منجر شود. اين حق طبيعي آنان بود. اما ديگران كه اين راه را به ضرر خويش تشخيص مي دادند، راه را براي تروريسم باز كرده و عراق را در گردابي خونين فرو برده اند. در مقابل آيت الله سيستاني به طور مدام در بيانيه هاي خود روي ملت عراق تكيه داشت و هيچ گاه بحث شيعه و سني را مطرح نكرد. ايشان در همان اوائل در پاسخ سؤالي نوشت: او طالب شرايطي است كه در آن حكومتي منبعث از مردم عراق، شامل همه طوايف در عراق پديد آيد.(8) وقتي خبرنگار رويتر از ايشان مي پرسد كه مي خواهيد دولتي با هويت «قومي» عربي پديد آوريد يا «اسلامي» مي نويسد: شكل حكومت جديد عراق را مردم عراق با تمام قوميت ها و مذاهب تعيين خواهند كرد و وسيله آن هم انتخابات آزاد خواهد بود.(9) بر همين اساس، ايشان از حكومت آينده عراق انتظار داشت تا ملاحظه اداره اكثريت را كرده و دين غالب را احترام بگذارد و چيزي برخلاف احكام آن تصويب نكند.(10) در باره شيعه و سني، نظر ايشان تعامل و تصالح كلي ميان آنان با مذاكره و گفتگو بود. ايشان در اين باره نوشتند: تواصل و ارتباط با برادران اهل سنت از طريق ديدارهاي مستقيم و غير مستقيم برقرار بوده و ديدگاه هاي ما در باره مسائل اصلي مشترك يا به هم نزديك است. گفتگو تنها راه حل و بهترين راه حل براي حل هر نوع اختلاف احتمالي است.(11)

زماني كه با نفوذ وهابي­ها و القاعده­اي ها در عراق و اتحاد آنان با بقاياي نيروهاي بعثي اختلافات اوج گرفت و به حرم عسكريين (ع) حمله شد و ويران گرديد، به رغم همه فشارها، ايشان همچنان روي اصول تفاهم و ايجاد عراقي واحد و مستقل تأكيد داشت. حتي در باره فدراليزم هم، عقيده شخصي خود ايشان عدم موافقت با آن بود و تنها بر اساس اصول دمكراتيك اعلام كرد كه اگر ملت بخواهند او حرفي نخواهد داشت، اين مطلبي بود كه بارها در مصاحبه ها اعلام شد. وي در طول اين مدت، مرتب بر اين نكته كه مي بايست اتحاد عراق حفظ شده و سني و شيعه با يكديگر در پي حفظ وحدت ملي كشورشان و پاسداري از اصول ثابت ديني و ملي خود باشند، تأكيد كرد.(12)اندكي بعد كه تروريست ها دست به قتل عام هاي عمومي و خونريزي هاي وسيع زدند، ايشان برابر آنان موضع گرفت اما راه حل را تقويت دولت و نيروي انتظامي حكومتي دانست نه ايجاد گروه هاي ميليشيا و مسلح.(13) به علاوه ايشان به طور مرتب اشغالگران را مسوول امنيت و ناامني عراق معرفي مي كرد و راه چاره را واگذاري امور به دولت و تقويت آن مي دانست. ايشان همچنين برابر تحريكات اشخاصي مانند حسني مبارك كه روي خطر شيعه انگشت گذاشته بودند، بيانيه صادر كرده و موضع گرفت.(14)

4. اصل ديگر در مورد ديدگاه هاي ايشان در باره اشغالگران بود. دفتر آيت الله تصريح كرد كه از نظر ما همان طور سازمان ملل تصريح كرده، نيروهاي متحالف، اشغالگر محسوب مي شوند.(15) وقتي خبرنگاري پرسيد كه بريمر گفته است نيروهاي امريكايي حتي بعد از تشكيل دولت ملي هم در عراق باقي خواهند ماند، ايشان گفت: چطور ممكن است ما باقي ماندن نيروهاي اشغالگر را در عراق تأييد كنيم؟(16)

اما آنچه مهم است با وجود حضور قاطع آيت الله در مسائل مهم جاري در عراق، مرجعيت شيعه، هيچ نوع ارتباطي در طول اين سالها به صورت مستقيم با آنان برقرار نكرده و رسما هم در پاسخ به پرسشهاي نيويوريك تايمز تصريح كرد كه به هيچ روي موافق با ماندن آنان در عراق نيست.(17) ايشان هرچند با نماينده سازمان ملل سرگيو دي ميلو كه بعدا در يك اقدام تروريستي كشته شد، ديدار داشت و تسليتي هم به اين مناسبت براي رئيس سازمان ملل فرستاد،(18
) اما در مدتي كه بريمر حاكم عراق بود، حتي يك ملاقات ساده يا مكاتبه با وي يا نماينده او صورت نگرفت. يكبار كه نماينده وي بي­خبر تا پشت در خانه آيت الله سيستاني آمده و نامه­اي آورده بود، اجازه حضور نيافت. بعدها بريمر در خاطراتش نوشت كه مرجعيت شيعه و از جمله آيت الله سيستاني پيروان خود را به همكاري با نيروهاي ائتلاف فرا مي خواندند. نماينده آقاي سيستاني اين مطلب را تكذيب كرده و نوشت: تا جايي كه به آيت الله سيستاني مربوط مي شود، ايشان هيچ توصيه اي براي «تعاون» با نيروهاي ائتلاف نداشته است. مشكل بريمر آن است كه تماس مستقيم با بيت مرجعيت نداشته و بسا اين مطالب را از ديگران شنيده است.(19)

همچنين بريمر در جاي ديگري از خاطراتش عدم ملاقات با خود را از طرف آيت الله چنين توجيه كرده است كه اين كار در ميان مؤمنين صورت مناسبي ندارد. در پاسخنامه منتدي الفكر العراقي آمده است: عدم ملاقات با رؤساي نيروهاي ائتلاف، از نظر آيت الله سيستاني يك اصل به حساب آمده و اين به دليل اشغالگر بودن آنان است نه آن كه مصلحت چنين اقتضايي داشته است.(20)بريمر در بسياري از موارد كتاب، ديدگاه هاي مختلف امريكا را با اهداف و روشهاي مورد نظر آيت الله سيستاني بيان كرده كه جالب توجه است.(21) همچنين در پاسخ به اين اظهارات، تبادل هر نوع نامه اي را ميان بريمر و دفتر آيت الله انكار كرده و مطالبي را كه بريمر در اين زمينه ادعا كرده، حتي وجود يك نامه را، تكذيب شده است. نويسندگان اين پاسخنامه نوشته اند: بريمر براي تكذيب اين سخن يا اثبات ادعاي خود مي تواند دست كم يكي از آن نامه ها را نشان دهد! در اين پاسخنامه تصريح شده است كه البته در خانه آيت الله سيستاني به روي همه مسؤولان و چهره ها، به جز رؤساي نيروهاي ائتلاف، كه ملاقات با آنان مي توانست دشواري هاي موجود را حل كند، هميشه بار بوده است.(22)مهم تر آن كه در طول اين سالها، دوبار بوش براي آيت الله سيستاني نامه نوشت اما وي جوابي به آن نداد. يكبار هم كه يكي از كارگزاران عراق، سلام ايشان را به بوش رسانده و در مطبوعات منعكس شده بود، دفتر ايشان آن را تكذيب كرد. بنابرين، مرجعيت شيعه كمترين رابطه و ديدار و مكاتبه اي با اشغالگران نداشت. در همين حال، در روش برخورد با آنان، اعتقادي به استفاده از زور نداشت. زماني كه برخي از جريان ها وارد فاز نظامي در برخورد با امريكايي ها شدند، ايشان هيچ گونه همراهي نكرد و زماني كه در قضاياي نجف، بيم آن مي رفت تا امريكايي ها صدرها را با فشار نظامي از بين ببرند يا به آنان آسيب جدي بزنند، مداخله آيت الله سيستاني در بازگشت از سفر لندن، آنان را از آسيب ياد شده نجات داد.

مسيري كه مرجعيت شيعه در قضاياي عراق در بخش اشغالگري ترسيم و دنبال كرد، ايجاد يك عراق مستقل و قانونمند و فراهم كردن زمينه براي خروج امريكايي ها به صورت طبيعي بود. زماني از ايشان سؤال شد كه اخيرا در برخي از نماز جمعه ها به مقاومت برابر اشغالگران دعوت مي شود، نظرشان را چنين بيان كردند كه: مرجعيت به روشهاي مسالمت آميز در جهت سرعت بخشيدن به بازگردان سلطه و سيادت در عراق به عراقي ها و فراهم كردن زمينه اداره كشور به دست خود آنان بدون تسلط اجانب است.(23)

طي دو سال اول پس از سقوط صدام كه اوضاع عراق آرام تر بود، ايشان علاوه بر نقش كلي خود به عنوان مرجع شيعيان، شخصيتي برجسته در تمام عراق و براي تمامي رهبران عراق جديد بود. بارزاني، پاچه چي و بسياري از رهبران عراق با ايشان ديدار داشتند و در بسياري از امور طرف مشورت و همفكري با آنان بود.اما به لحاظ داخلي، اين زمان، در نجف سه مرجع تقليد ديگر هم حضور داشتند. آيت الله سيد محمد سعيد حكيم، آيت الله محمد اسحاق فياض و آيت الله بشير نجفي. در تمام اين دوران، مرجع مطلق و مطاع آيت الله سيستاني بوده و آنان در همه امور مسائل را به ايشان ارجاع مي دادند. در طول اين سالها، هيچ نوع نظر مخالفي از سوي ديگران در مقابل ايشان شنيده نشد. طبعا اين امر، هم ناشي از ادب مرجعيت موجود در نجف بود و هم به اهميت مسأله و اعتقاد به درايت و عقل آيت الله سيستاني باز مي­گشت. گفتني است كه در دوران صدام، ظلم و ستمي كه در حق حوزه نجف شد، و طي آنان بسياري از برجستگان حوزه كشته و تبعيد شدند، سبب گرديد تا بنا به نوشته آيت الله سيستاني، تنها «ثلّ? قليله اي از چهره هاي برجسته» باقي بماند.(24) موقعيت آرام نجف در يك سال و اندي پس از سقوط صدام و بازگشت شماري از مهاجران روحاني از سوريه و ايران به عراق، زمينه را براي تحول مجدد نجف آماده ساخت. اين وضعيت مي رفت تا نقش نجف را در راهبري جامعه شيعه هموار كند كه گرفتار ناامني­هاي اخير در عراق شده و روند رو به رشد نجف را به مقدار زيادي متوقف كرد.رهبري جمهوري اسلامي و مراجع تقليد ايران هم بارها و بارها پيروي تمام عيار از ديدگاه­ها و نظرات آيت الله سيستاني را در عراق توصيه كردند و همشه ايشان و نظراتشان را در مسائل عراق مورد تأييد و تأكيد قرار مي داند.تا آنجا كه به دولت ايران مربوط مي شد، باز هم وضعيت به همين صورت بوده و بسياري از مسؤولان ايراني كه به عراق سفر مي كردند، به ديدار ايشان شتافته و سعي مي كردند تا در همه مسائل هماهنگ عمل كنند. در ماجراي سفر ايشان براي معالجه به لندن، برخي از مطبوعات ايران اظهار نظرهاي خلافي كردند كه به سرعت رفع و رجوع شد. اين در حالي است كه فضاي حاكم بر ايران به طور كلي مخالف با وضعيت عراق بود و تنها يك باور عميق به مرجعيت آيت الله سيستاني و توصيه هاي صريح رهبري انقلاب، مي­توانست چنين زمينه اي را براي پذيرش مرجعيت مطلق ايشان نسبت به مسائل عراق در ايران فراهم كند.با تأسف بايد گفت دوران جديد تاريخ عراق كه همراه با قتل و خونريزي و برادر كشي همراه شده و اكنون قريب سه سال است به درازا كشيده، تنها و تنها نتيجه فرصت سوزي هاي امريكايي ها و دخالت همه جانبه كشورهاي عربي در امور عراق است. هدف اصلي از اين اقدامات، بازگرداندن قدرت به اقليتي است كه دهها سال روشي جز خشونت و سركوب در برابر شيعيان و كردها نداشته است. تداوم اين فتنه­ها، آنچنان اوضاع را آشفته كرده است كه توان تصميم گيري از بسياري گرفته شده و عراق صحنه خشونت­هايي شده است كه معلول مداخله اجانب و توطئه كساني است كه نمي خواهند ملت عراق بر اساس اصول دمكراتيك به حق قانوني و معقول خود برسد. آيت الله سيستاني در حد يك مرجع شيعه و نيز يك رهبر سياسي براي عراق، در بيانيه اي كه در 22 جمادي الثانيه در باره نبردهاي طائفي در عراق داد، از همه گروه ها، از احزاب و سازمانها و عشاير و غيره خواست دست از خونريزي بردارند و موقعيت خطير كشور خود را درك كنند. آيت الله سيستاني راه حل را تنها و تنها در خودداري از نبردهاي طائفي و رعايت حقوق برابر براي همه شهروندان عراقي در تصميم گيري براي آينده اعلام كرد.(25) ديدگاه ايشان بر اين است كه نبردهاي جاري ناشي از جنگهاي مذهبي شيعه و سني نيست بلكه يك بحران سياسي است كه عامل اصلي آن گروهي افراطي از تكفيري ها هستند كه به دنبال اهداف خاص خود مي باشند.(26)

سر جمع بايد گفت آيت الله سيستاني با روش معقولي كه در تحولات عراق در پيش گرفت و با اظهار نظرهاي عاقلانه خود و نيز حركت در حاشيه براي تأثير گذاري در متن و نيز اظهار نظر هاي عالمانه، نه تنها در حد يك مرجعيت براي شيعه بلكه به يك چهره سياسي برتر در عالم سياست در جهان شناخته شد. ظرفيتي كه حاصل اين رهبري هم در جامعه شيعه و هم در بعد ايجاد مناسبات گسترده تر جامعه شيعه با بيرون از خود پديد آمد، ظرفيت بسيار بالايي بود كه امكان استفاده بهينه از آن وجود داشت اما گويي چنان به نظر مي رسد كه از آن استفاده كافي و وافي نشده است. اين امر بيش از آن كه به مرجعيت باز گردد به شرايطي باز مي گردد كه جامعه شيعه و به خصوص رهبران آن مي بايست فراهم كرده و از آن بهره برداري بهتر بنمايند تا شيعه كه در دهه هاي اخير از حد يك گروه مذهبي اقليت خارج شده بتواند نقش جهاني خود را آنچنان كه شايسته و بايسته است ايفا كند.

پي نوشتها :

1 - السيستاني، النصوص الصادرة عن سماحة السيد السيستاني في المسألة العراقية: (اعداد حامد الخفاف، بيروت، درالمورخ العربي، 2007) 94

2 - السيستاني: 49

3 - السيستاني: 31-32

4 - السيستاني: 36

5 - السيستاني: 18

6 - السيستاني: 43

7 - السيستاني: 12، 16

8 - السيستاني: 18

9 - السيستاني: 26

10 - السيستاني: 28

11 - السيستاني: 52

12 - السيستاني: 83

13 - السيستاني: 142-143

14 - السيستاني: 147-148

15 - السيستاني: 41

16 - السيستاني: 50

17 - السيساني: 17

18 - السيستاني: 54

19 - بنگريد به تعليقات حامد الخفاف بر مطالب بريمر در باره آيت الله سيستاني به: السيستاني: 421

20 - السيستاني: 421 – 422. در پاورقي اين سخن كينگ هم در نشريه واشنگتن پست كه آقاي سيستاني غير مسلمانان را نمي پذيرد و به اين دليل بريمر يا ديگر مسؤولان نيروهاي ائتلاف را نپذيرفته تكذيب شده است، زير آيت الله نماينده سازمان ملل را كه دي ميلو بود و نيز برخي ديگر از نمايندگان غير مسلمان سازمان هاي بين المللي را به حضور پذيرفت.

21 - السيستاني: 423-424

22 - السيستاني: 425

23 - السيستاني: 45

24 - السيستاني: 92

25 - السيستاني: 154 – 156 (رسالة للشعب العراقي حول الفتنة الطائفية)

26 - السيستاني: 162

نويسنده: رسول جعفريان
.....................................................................................................................
منبع : كتابخانه تخصصي تاريخ اسلام و ايران

يکشنبه|ا|11|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن