تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837733617




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مردي كه عكسش تبلبغات احمدي‌نژاد بود


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: مردي كه عكسش تبلبغات احمدي‌نژاد بود
پيرمرد مي گويد رئيس جمهور به او قول داده 10 ميليون براي درمانش بدهند اما يك ميليون به او رسيده است.
اين روايت پيرمردي است كه خود را در اين سن يك فدايي مي‌داند براي رئيس جمهورش. مردي كه حتما عكس بوسه احمدي نژاد بر شانه اش را در تبليغات انتخابات رياست جمهوري سال 88 ديده ايد. در آن پوستري كه با فونتي درشت بر رويش نوشته شده بود: «دكتر محمود احمدي نژاد؛ مردي از جنس مردم»

به گزارش «خبر آنلاين»، اين قصه پيرمرد صياد است كه رفت به ملاقات رئيس جمهور. او كه عمرش را در دريا گذرانده براي صيد ماهي. مردي كه خود را صاحب سابقه مبارزاتي هم مي‌داند؛ «تمام شهرباني مازندران دنبالم بود اما نمي‌توانستند بگيرندم. اسمم را در روزنامه‌ها هم زده بودند.» مرد سالخورده از سال‌هاي دور قبل از انقلاب مي‌گويد از روزگار جواني؛ از نيمه شب‌هايي كه سوار بر قايق چوبي پارويي بايد دور از گزمه‌هاي حفاظت دريا، ساعت‌ها پارو مي‌زده تا برسد به تورهاي صيادي صيادان شيلات و ماهي‌هاي خاوياري اش را قبل از رسيدن صيادان با خود ببرد براي امرار معاش؛ «من زندگي ام ماهي گيري بوده. به زور مي‌گفتند شما حق ماهيگيري نداريد. براي همين يواشكي مي‌رفتيم به دريا براي صيد. آنها هم اسمم را داده بودند به شهرباني...»

سال‌ها از ايام صيادي گذشته و او مدتهاست كه تمام دنيايش شده جنگ با بيماري‌هاي مختلف پيري و دكه كوچك وسط بازار ماهي فروش‌ها. كسب و كاري كه چون دريايش ديگر ماهي براي صيد ندارد، بايد تغيير كند به مركز فروش ترشي و ماست كيسه اي.

جمعه؛ 2 دي ماه 1390 و درست در ساعات پس از اذان ظهر، اينجا بازار ماهي فروش‌هاي بابلسر است. جايي كه پيرمرد، چند روزي است دكه ماهي فروشي اش را تبديل كرده به مركز فروش ترشي و ماست كيسه‌اي. روبرويش ايستاديم. مي‌خواهيم درخواست مصاحبه از او كنيم اما هم پاتوقي هايش مي‌گويند احتياط كنيد چون حاجي كمي جوشي است! كسبه بازار براي اينكه سر به سرش بگذارند، گاهي چيزي درباره رئيس جمهور مي‌گويند و پيرمرد هم با چوب، دنبال شان مي‌كند يا ناسزايي مي‌گويد و نفريني ميكند. براي حرف زدن درباره رئيس جمهور اما هميشه آماده است. حتي اگر وعده داده شده از سوي احمدي نژاد درباره اش اجرا نشده باشد.
اين گفت و گو از معرفي اش شروع مي‌شود: «اسم من عبادالله عيسي خاني است و 80... 87 سال سن دارم.» اين را مي‌گويد و مي‌سد درباره قصه ملاقات با احمدي نژاد؛ «بابلسر آمد با طياره، پاركينگ يك. فكر كنم 6 يا 7 سالي مي‌شود.»

پاركينگ يك؛ بابلسر بلواري ساحلي دارد كه 9 ورودي دريايش را محلي‌ها از پاركينگ يك تا 9، مي‌نامند. در پاركينگ يك؛ زمين فوتبالي است كه سكو ندارد و تنها ورزشگاه شهر محسوب مي‌شود. جايي كه معمولا مهمانان ويژه براي سخنراني از بالكن اداره تربيت بدني اش استفاده مي‌كنند و مردم در زمينش مي‌ايستند. قبل از احمدي نژاد، سال‌هاي سال قبل يعني اواخر سال 74 بود كه يكبار آيت الله هاشمي رفسنجاني در دوره دوم رياست جمهوري اش به اين شهر رفت. از چند روز قبل اين ديدار، شهر به ولوله افتاده بود و خيابان پر چاله بولوار ساحلي براي اين ديدار، آسفالت شد و تمام شهر آن روز تعطيل بود و مردم همه جمع شده بودن براي ديدن رئيس جمهور. آن روز البته هاشمي سوار بر هلي كوپتر آمد و اصلا آن خيابان تازه آسفالت شده را نديد. درست مثل محمود احمدي نژاد كه او هم سوار بر هلي كوپتر آمد سخنراني اش را كرد و رفت!

ديدار پيرمرد با رئيس جمهور يك سالي بعد از شروع رياست جمهوري او بوده. ديداري در سال 1385 در دور اول سفرهاي استاني. اما آيا پيش از اين هم او به احمدي نژاد راي داده بود؟ مثلا در دور اول انتخابات رياست جمهوري؟؛ «از اول تا آخر به احمدي نژاد راي دادم.» مي‌گويد، لبخندي مي‌زند و تاكيد مي‌كند از اول تا آخر و بعد دوباره ادامه مي‌دهد: «راي دادم؟ اينجا همه عكس‌هاي من زده است. همه مي‌دانند. همه جا را عكس‌هاي احمدي نژاد زده بودم.» و بعد آلبومش را نشان مي‌دهد. عكس‌هايي كه گرفته با پوسترهاي خودش و احمدي نژاد.

چرا احمدي نژاد را دوست دارد؟ پاسخش اين است: «چون فقير دوست است.» او با احمدي نژاد حرف زده و از رئيس جمهور كمك خواسته. اين شروع روايتش است از آن ديدار: «6 ميليون به من پول دادند؛ 100 تومن دستم رو گرفت. 10 ميليون به من پول دادند؛ يك ميليون دستم را گرفت. الان هم دارم ماهي 30 هزار تومان قسط مي‌دهم.» حرف هايش را لحظه‌اي بعد يكي از كاسب‌هاي بازار شرح مي‌دهد: «بار اول احمدي نژاد برايش 6 ميليون در نظر گرفته اما فقط 100 هزار تومان پول به او دادند. بار بعد رئيس جمهور گفته 10 ميليون به او بدهند اما فقط يك ميليون پول به او دادند.» و دوباره نوبت خود پيرمرد است كه پاسخ بدهد. اينكه اين پول‌ها را چه كسي نگذاشته به دستش برسد. ابتدا سئوال را متوجه نمي‌شود و مي‌گويد: «احمدي نژاد ديگر. به او نامه دادم كه كمكم كند. من به او گفتم مريضم. مريض هم بودم و الان هم هستم. تومور در مغزم بود.» با دست سرش را نشان مي‌دهد. سئوال اما درباره اينكه چه كسي گفته به او پول بدهد نبوده، در اين باره بوده كه چه كسي نگذاشته اين پول‌ها را به او بدهند كه در پاسخش با لهجه غليظ مازندراني مي‌گويد: «خوردند ديگر من چه مي‌دانم چه كسي اين پول را خورد من مريض بودم. رفتم پيش رئيس جمهور، گفتم مريضم و او گفت غصه نخور هرچه پول درمانت بشود را مي‌دهيم. برو هرچه درد داري براي درمانت پول مي‌خواهي برايت مي‌فرستيم بيايد. 6 ميليون قرض داشتم، هنوز هم دارم. الان هم 6 ميليون زير قرضم. او به من گفت چون مريض هستي، كمكت مي‌كنيم. آن روز كه پيش رئيس جمهور رفتم خيلي شلوغ بود به سختي به او رسيدم. او گفت پول مي‌دهد و نوشت 6 ميليون اما فقط 100 هزار تومانش را به من دادند. بعد هم نوشت 10 ميليون اما يك ميليونش را به من دادند.»

از او درباره كسب و كارش مي‌پرسيم. درباره ترشي فروشي اش كه انگار علاقه‌اي به اين كار ندارد: «من 70 سال در كار ماهي بودم. من بچه تبريزم اما 70 سال است آمدم اينجا و كارم ماهي است.» اينكه اصالتي تبريزي داشته باشد با اين لهجه مازندراني، دور از ذهن است اما پيرمرد مي‌گويد: «تركي بلدي بيا تركي حرف بزنيم تا ببيني تبريزي هستم.»
گذشتن از صف محافظان رئيس جمهور در اين روزهاي شلوغ كاري بس دشوار است. پيرمرد بيمار؛ چطور خودش را به احمدي نژاد رسانده بود؟ اين پرسشي مهم است كه او در پاسخش مي‌گويد: «قبل از اينكه از پله‌ها برود روي سن، جلويش را گرفتم و گفتم مريضم. پول ندارم، كمكم كنيد او هم گفت كمكم مي‌كند. رفتم جلو و به محافظان گفتم بياييد بگرديد. من كه چيزي ندارم. نه چاقو نه پنجه بوكس. اين كتم و لباس هايم بياييد بگرديد. بعد هم رفتم پيش احمدي نژاد.»

چرا كمك‌هاي رئيس جمهور به پيرمرد نرسيد؟ او مي‌گويد: «دور و اطرافيانش؛ اين آقا نگذاشت، آن آقا نگذاشت، آن يكي آقا نگذاشت و حق مرا خوردند.»
پيرمرد البته هنوز هم رئيس جمهور را دوست دارد و مي‌گويد: «دوستش دارم چون فقير دوست است. براي انتخابات، همه اين بازار را پر كرده بودم از پوسترهايش. وقتي راي آورد براي هم بازار شيريني پخش كردم، شيريني دادم.»
پيرمرد حتي با اينكه قانون مي‌گويد يك رئيس جمهور تنها دو دوره متوالي مي‌تواند مرد اول دولت باشد، اميد به ماندن احمدي نژاد در راس دولت دارد؛ «انشاالله باز هم رئيس جمهور مي‌شود. اميد داشته باش، حتما هماني مي‌شود كه مي‌خواهي. اميدت كه به خدا باشد، مي‌شود. اول به خدا بعد به ائمه(ع) و قرآن.»

به نظرش آيا كسي مثل احمدي نژاد باز هم مي‌آيد؟؛ «من كه چشمم آب نمي‌خورد» و اين پاسخ صريح پيرمرد است. و البته نظرش درباره اطرافيان او: «اطرافيانش؟ نمي‌گذارند او كارش را بكند ديگر.» و اين همان جمله‌اي است كه مدام همه منتقدان اصولگراي دولت هم به زبان مي‌آورند. جريان نزديكاني كه سياسي تر‌ها حتي برايش اسم هم انتخاب كرده‌اند و «انحرافي» مي‌خوانندش. اين پيرمرد اما اطرافيان رئيس جمهور را همان‌هايي مي‌داند كه نگذاشتند پولهايش را بگيرد.

او كه همه شهرتش را مديون ديدارش با رئيس جمهور است آيا از اينكه مردان تيم تبليغاتي احمدي نژاد از عكسش در انتخابات استفاده كردند، رضايت دارد؟ او مي‌گويد: «چرا راضي نباشم؟ عكس من همه جاي دنيا رفت. از آمريكا، شوروي، ژاپن و مشهد. همه جا مرا مي‌شناسند. چرا ناراحت باشم؟ پوسترهاي بزرگم را همه جا زدند و همه ديدند.»
و اين قصه پيرمردي بود كه رئيس جمهورش را دوست دارد. پيرمردي ماهي فروش كه حالا كارش شده فروختن سيرترشي و ماست كيسه اي.

چهارشنبه|ا|14|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن