واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: شش سال از مرگ مغزي "قصاب صبرا و شتيلا" گذشت

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: بينالملل - گزارش و تحليل
شش سال از مرگ مغزي نخست وزير اسبق رژيم صهيونيستي كه در ميان فلسطينيها به "قصاب صبرا و شتيلا" معروف است، ميگذرد. "آريل شارون" در كما يك بار در سال 2010 به مزرعه خود در منطقه "النقب" در اراضي اشغالي برده شد اما با وخيم شدن حالش بار ديگر به بيمارستان بازگردانده شد. به گفته پسرش او داراي ميزاني از هوشياري بوده و ميتواند انگشتان خود را تكان دهد. فردا (پنجم ژانويه) مصادف است با آغاز هفتمين سال به كما رفتن شارون در سال 2006 كه با جنايتهايش به عنوان يكي از منفورترين و خونبارترين رهبران رژيم غاصب صهيونيستي تبديل شده است.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، آريل شارون، نخست وزير 83 ساله اسبق اسراييل كه دستش به خون هزاران فلسطيني و عرب آغشته است، مرگ را به خوبي ميشناسد. او سربازان بيشماري را به ميدان نبرد روانه كرد و در اين ميدانها بسياري از همقطارانش را از دست داد و خودش نيز دو بار مجروح شد. "مارگاليت" اولين همسرش در يك سانحه رانندگي كشته شد و شارون با خواهرزنش "ليلي" ازدواج كرد. ليلي نيز به دليل بيماري سرطان جان باخت. "گور" يكي از پسرانش نيز در سن 10 سالگي در حالي كه با اسلحهاي قديمي بازي ميكرد بر اثر شليك گلوله به سرش جان باخت. اعراب شارون را تنها با واژهي "قصاب" خطاب ميكنند كه مسوول انجام حملات خونين عليه غيرنظاميان و اجازه قتل عام 800 مرد، زن و كودك در طول سه روز در اردوگاههاي صبرا و شتيلا توسط فالانژهاي لبنان در سال 1982 است. نويسنده فلسطيني و مفسر تلويزيون ابوظبي ميگويد فلسطينيان اين ژنرال بدنام را كه 50 سال به خونريزي، شهركسازي و اعمال تحريمها پرداخت، از خاطر نخواهند برد.
زندگي آريل شارون به عنوان يك سرباز، ژنرال، قانونگذار و رهبر منعكس كننده داستان وضع و حال وي است.
27 فوريه سال 1928:
"آريل ساموئل مردخاي شرايبر" معروف به آريل شارون از يك خانواده مهاجر لهستاني كه پيش از ورود به فلسطين، به قفقاز رفته بودند، در روستاي كفر ملال متولد شد.
سال 1942:
شارون در سن 14 سالگي به "هاگانا" يك گروه شبه نظامي زيرزميني پيوست كه بخشي از نيروهاي ارتش اسراييل را تشكيل داد و كارشان در آن زمان بيرون راندن فلسطينيان از خانهها و زمينهايشان بود. در همان زمان بود كه وي به سرعت در نوآوري، جسارت و تمرد شهره شد.
سال 1947:
سال 1948:
شارون در سن 20 سالگي يك رسته را رهبري ميكرد. وي خودش را در نبرد مشهور كرد اما به شدت مجروح شد و يكي از چشمانش تا حد كوري پيش رفت. شارون تا سال 1952 در ارتش باقي ماند و در اين سال در دانشگاه هبرون به تحصيل مشغول شد.
سال 1953:
شارون براي خدمت نظامي فرا خوانده شد. ماموريت وي رهبري يگان جستجو 101، جوخه كماندوهاي نخبه بود. سربازان شارون در 14 اكتبر بيش از 40 خانه را در روستاي قيبيه در كرانه باختري منفجر كردند. در اين خلال 69 غيرنظامي عرب كه حدود نيمي از آنها را زنان و كودكان تشكيل ميدادند، كشته شدند.
سال 1956:
اسراييليها و اعراب دومين جنگ اصليشان را كه به مبارزه سينا معروف بود آغاز كردند. اسراييل شبه جزيره سينا و نوار غزه را به اشغال خود درآورد و در سال 1957 عقبنشيني كرد. شارون دراين سال كه فرماندهي گردان چتربازان اسراييل را برعهده داشت از دستورات سرپيچي كرده و با نيروهاي مصر در "ملتاپس" درگير شد. در اين جنگ 38 سرباز اسراييلي كشته شدند. وي از سوي فرماندهاش براي انجام اين اقدام مورد سرزنش قرار گرفت.
5 تا 10 ژوئن سال 1967:
اسراييل جنگ شش روزهاي را با مصر، سوريه و اردن آغاز و در نتيجه آن بلنديهاي جولان، كرانهي باختري( مناطق كليدي در بيتالمقدس) نوار غزه و سينا را به تصرف خود درآورد.
سال 1967:
شارون از دانشگاه تل آويو با مدرك حقوق فارقالتحصيل شد و به درجه سرتيپي نائل آمد و رهبري يك گردان مسلح را برعهده گرفت. او براي فرماندهياش مورد تقدير و ستايش قرار گرفت.
سال 1973:
جنگ "يوم كپور" با حمله همزمان مصر و سوريه در روز تعطيل يهوديان آغاز شد. شارون كه در ژوئيه سال 1972 از ارتش بازنشسته شده بود براي فرماندهي يك يگان مسلح در مسير كانال سوئز فرا خوانده شد. در يك نبرد سرش با گلولهاي مجروح شد. در بحبوحه افزايش تنشها يك دادگاه نظامي شارون را به دليل تمردش محكوم كرد. وي به سرعت از وظيفه نظامياش خلع شد اما به سرعت از سابقه جنگياش بهره برد و با شهرت "قهرمان"، حزب راستگراي ليكود را تشكيل داد و در ماه دسامبر همان سال كرسياي را در كنست (پارلمان) از آن خود كرد.
سال 1975:
اسحاق رابين، نخست وزير اسراييل شارون را به عنوان مشاور امنيتي ويژهاش برگزيد.
سال 1977:
شارون در حزب ليكود درخشيد و تحت رهبري مناخم بگين در حزب ليكود، وزير كشاورزي شد و ساخت شهركسازي را در كرانه باختري و نوار غزه آغاز كرد و اين امور را اغلب با كنار زدن كانالهاي قانوني به انجام رساند.
79-1978:
مصر و اسراييل توافقنامه كمپ ديويد را امضاء كردند و اسراييل از صحراي سينا عقبنشيني كرد.
سال 1982:
اسراييل با هدف تخريب مقرهاي سازمان آزاديبخش فلسطين در طول مرزش با لبنان به اين كشور حمله كرد. در اين سال شارون در پست وزير جنگ اسراييل حملات را مهندسي ميكرد، اسراييل به سازمان آزادي بخش فلسطين حمله كرد اما در اين فرآيند شبه نظاميان مسيحي لبنان صدها فلسطيني ساكن اردوگاههاي صبرا و شتيلا را قتلعام كردند. شارون در بحبوحه اعتراضات بينالمللي اعلام كرد مسئول مستقيم اين اقدام نبوده است. وي با دلخوري استعفا كرد اما كرسياش را در پارلمان اسراييل (كنست) حفظ كرد.
سال 1987:
انتفاضه اول مردم فلسطين و دوره درگيري و اعتراض در اراضي تحت اشغال آغاز شد.
سال 1995:
يك افراطي يهودي اسحاق رابين را ترور كرد.
سال 1998:
بنيامين نتانياهو، نخست وزير وقت اسراييل، شارون را وزير امور خارجهاش قرار داد. شارون نيز از شهرك نشينان اسراييلي خواست تا هر آنچه ميتوانند تپهها و بلنديها را غصب كنند.
سال 2000:
پس از پيروزي حزب كارگر در انتخابات اسراييل، ايهود باراك، نخست وزير شد و شارون فرماندهي ليكود را در دست گرفت. وي در 28 سپتامبر از مسجدالاقصي ديدن كرد و اين كار خشم مسلمانان را برانگيخت و درگيريهاي گسترده به سرعت آغاز شد و انتفاضه دوم شكل گرفت.
اكتبر سال 2000:
باراك كه به دليل درگيريهاي اخير از لحاظ سياسي ضعيف شده بود پيشنهاد تشكيل يك دولت ائتلافي را داد. شارون اين پيشنهاد را رد كرد. وي در 6 فوريه سال 2001 نخست وزير اسراييل شد.
ژوئن سال 2002:
دولت اسراييل با توجه به افزايش حملات دستور ساخت ديوار حائل براي جداسازي كرانهي باختري را صادر كرد.
18 دسامبر سال 2003:
شارون با كناره گيري از موضعش در قبال شهركهاي يهودينشين و حزب ليكود طرح جداسازياش را مطرح كرد. وي سپس تخليه تمام شهركهاي يهودينشين در غزه و چهار شهرك در كرانه باختري را خواستار شد.
نوامبر سال 2004:
ياسر عرفات، رهبر فلسطينيان درگذشت و محمود عباس جانشين وي شد.
8 فوريه سال 2005:
شارون با عباس به توافقنامهي آتشبس دست يافت اما ليكود مخالفت كرد.
اوت 2005:
اسراييل نظاميان و شهركنشينان را از غزه خارج كرد.
21 نوامبر سال 2005:
شارون كه در انجام طرحهايش با توجه به مخالفت حزب ليكود با مشكل مواجه شده بود از حزب ليكود جدا شد و حزب كاديما (پيشرو) را تشكيل داد.
18 دسامبر سال 2005:
شارون دچار يك سكته مغزي خفيف شد. پزشكان تزريق ماده رقيق كننده خون را براي جلوگيري از حملات بعدي تجويز كردند.
5 ژانويه 2006:
شارون دچار دومين سكته مغزياش شد. وي تحت چندين عمل جراحي قرار گرفت و پس از آن تاكنون در اغما بوده است.
انتهاي پيام
چهارشنبه|ا|14|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]