محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829227718
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
كيهان
«چه كسي فرياد زد؟!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد:
«بازخورد سريع - FAST FEEDBACK» يكي از شگردهاي عمليات رواني است كه در جنگ نرم كاربرد فراواني دارد. اين ترفند اگرچه زود جواب ميدهد ولي تاثير آن كوتاه مدت است و از اين روي در ميان كارشناسان عمليات رواني به شگرد «حباب- BLOB» نيز شهرت دارد.
از اين شگرد براي التهاب آفريني موضعي در اردوگاه حريف استفاده ميشود و كاربرد آن هنگامي است كه نظام حكومتي «جامعه حريف» از پايگاه گسترده و پذيرفته شده مردمي برخوردار است و به همين علت توهم پراكني در آن نميتواند درازمدت باشد. حالا فرض كنيد كه جمعي در سينما نشسته و مشغول تماشاي يك فيلم جذاب هستند و از سوي ديگر، كساني به هر علت و يا هر انگيزه - كه اينجا مورد نظر نيست- قصد تخليه سينما از تماشاگران را داشته باشند. اين عده براي رسيدن به مقصود خويش دو راه در پيش دارند. اول آن كه از بلندگو اعلام كنند در شبكه برق رساني سينما خلل و آسيبي پديد آمده و بعيد نيست كه اين آسيب با آتش سوزي همراه باشد.
در اين حالت اگرچه بعيد نيست شماري از تماشاچيان با نگراني سالن سينما را ترك كنند ولي بسياري از آنان به اينگونه هشدارها كه با احتمال و اما و اگر همراه است توجهي نميكنند و به تماشاي فيلم ادامه ميدهند و كساني كه سالن را ترك كردهاند نيز بعد از مدت كوتاهي متوجه ميشوند خطري در ميان نبوده و به سالن بازمي گردند. در حالت دوم، شخصي روي سن ظاهر ميشود و يا از طريق بلندگو با صدايي لرزان و آميخته به وحشت فرياد ميزند كه سينما آتش گرفت.
در اين حالت، همه تماشاگران با اضطراب و شتاب سالن سينما را ترك ميكنند و بعيد نيست كساني هم به هنگام خروج كه در اينگونه موارد توأم با ترس و اضطراب است، آسيب جدي ببينند. در اين حالت نيز تماشاچيان در فاصله كوتاهي پس از ترك سالن متوجه ميشوند «آتش گرفتن» سينما واقعيت نداشته است. كساني كه اين ترفند را به كار گرفتهاند نيز ميدانند دروغ پردازي آنان دوام چنداني ندارد، پس چرا به ترفند مورد اشاره متوسل شدهاند؟! پاسخ اين سوال دشوار نيست. نياز به التهاب آفريني موضعي، نياز به سالن خالي سينما براي مدتي هر چند كوتاه، مثلا، خرابكاري و يا...
به عنوان مثال، دو هفته قبل خبري با اين مضمون از طريق برخي رسانهها منتشر شد كه نزديك به 30 درصد از مرغهاي عرضه شده به بازار، قبل از ذبح شرعي، مرده و توليدكنندگان گوشت مرغهاي مرده را به جاي مرغهايي كه ذبح شرعي شدهاند به مردم عرضه ميكنند! اين خبر دروغ اگرچه بلافاصله پس از انتشار با تكذيب مستند مقامات مسئول روبرو شد ولي خالي از التهاب نبود و يا؛ جريان مشكوكي از يكسو اين توهم را پراكند كه جبهه متحد اصولگرايان در پشت صحنه با يكي از سران فتنه مرتبط است! و از سوي ديگر جبهه پايداري را به ارتباط با حلقه انحرافي متهم كرد، ناروايي اين دو اتهام، با مراجعه به شناسنامه و كارنامه سياسي شخصيتهاي اصلي طرفين به آساني قابل درك بود ولي ميتوانست و توانست براي مدتي التهاب آفرين باشد و نمونههاي ديگري از اين دست كه كم نبوده و نخواهد بود.
و اما، اصلي ترين كاربرد ترفند ياد شده، همپوشاني تهديدهاي دشمن است. با اين توضيح كه وقتي دشمن در رويارويي مستقيم و در عرصه عمل با شكست روبرو ميشود و توان ضربههاي موثر و كارآمد را از دست ميدهد به تهديد روي ميآورد. بديهي است اينگونه تهديدها و رجزخوانيها از سوي دشمناني كه دهها نمونه از شكست و ناكامي را در پيشخوان خود دارند، جدي گرفته نميشود و دقيقا در همين شرايط است كه ستون پنجم براي جدي نشان دادن تهديد دشمن دست به كار ميشود و از جمله، به شگرد «بازخورد سريع» يا «حباب» متوسل ميشود.
افزايش بي رويه ارزش دلار و برخي ديگر از «ارز» هاي اروپايي كه ديروز حباب آن با كاهش 210 توماني تركيد و البته بعيد نيست اين حباب بار ديگر شكل بگيرد، در راستاي بهره گيري ستون پنجم دشمن از شگرد مورد اشاره قابل ارزيابي است. افزايش ناگهاني ارزش دلار چند ساعت بعد از امضاي مصوبه تحريم بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران از سوي باراك اوباما، رئيس جمهور آمريكا بود. اين افزايش ناگهاني در حالي پديد آمده و شكل گرفت كه اوباما و بسياري ديگر از سران اروپايي و اقتصاددانان غرب، تحريم بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران را «ناكارآمد» و تنها در چارچوب يك تهديد ارزيابي ميكردند.
پروژه تحريم بانك مركزي ايران را نزديك به يك ماه قبل مجلس «سنا» و سپس مجلس نمايندگان آمريكا تصويب كرده و در انتظار امضاي اوباما بود تا رسميت يافته و قابل اجرا باشد. اما رئيس جمهور آمريكا به اتفاق جمع قابل توجهي از اقتصاددانان آمريكايي و اروپايي از هنگام تصويب طرح در «سنا» با آن مخالفت كرده و معتقد بودند اين طرح در صورت اجرا، قبل از آن كه تحريم بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران باشد، تحريم شركتهاي خارجي و مخصوصا آمريكايي و اروپايي خواهد بود و در حالي كه دست ايران براي انجام معاملات مشابه با شركتهاي ديگر باز است، شركتهاي آمريكايي و اروپايي از بازار 100 ميليارد دلاري ايران، مخصوصا در بحران مالي كنوني كه گريبانگير آمريكا و اروپاست محروم خواهند شد.
خراسان
«كردها پاشنه آشيل دولت اردوغان» يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم عليرضا رضاخواه است كه در آن ميخوانيد:
با وجود گذشت چند روز از كشتار ۳۵غيرنظامي كرد در جنوب شرقي تركيه به وسيله هواپيماهاي ارتش اين كشور، اعتراضهاي سياسي و مردمي همچنان ادامه دارد. حزب عدالت و توسعه به رهبري رجب طيب اردوغان كه سومين دوره حضور خود را در قدرت تجربه ميكند گرفتار همان مشكلاتي شده است كه در سالهاي گذشته تمام تلاش خود را براي حل و يا اجتناب از آنها صرف كرده بود.
در عرصه خارجي يكي از اصول شش گانه دكترين معروف داوود اوغلو تنش زدايي از روابط آنكارا با همسايگانش بود و در عرصه داخلي رقابت با احزاب منطقهاي كرد از جمله پ ك ك و حزب صلح و دموكراسي، ربودن قلب و ذهن تودههاي كرد و تلاش براي جذب آراء ايشان در سبد حزب عدالت و توسعه از جمله اهداف استراتژيك اين حزب بود. با اين حال نگاهي به وضعيت كنوني سياست خارجي تركيه در سومين دوره حكومت حزب عدالت و توسعه نشان ميدهد، آنكارا دوستي درميان همسايگان خود ندارد.
روابطش با ايران تحت تاثير استقرار سپر دفاع موشكي ناتو در اين كشور تيره گشته است و حضور نيروهاي ارتش اين كشور در خاك عراق به تنش در روابط آنكارا- بغداد انجاميده است. مداخلات دولت اردوغان در ناآراميهاي سوريه و حمايت از مخالفان مسلح بشار اسد اين دو كشور را در آستانه جنگ قرار داده است. اين درحالي است كه رابطه تنش آلود اين كشور با ارمنستان و قبرس نيز كه به طور سنتي دچار بحران بوده است همچنان پرتنش است. از سوي ديگر تحولات اخير در روابط دولت مركزي با كردها كه با بيماري اردوغان همزمان شده است حزب عدالت و توسعه را در شرايط بدي قرار داده است.
اعتراضات گسترده در مناطق كردنشين كه دامنه آن به شهر استانبول نيز كشيده شد باعث گرديد تا نخست وزير تركيه در پيام سال نو خود به مردم كشورش نسبت به شكل گيري يك فتنه بزرگ هشدار داده و از حضور معترضان در خيابانها گله مند شود. اردوغان كه در فرآيند كنترل كردهاي اين كشور همواره از سياست چماق و هويج بهره ميگرفته است ظاهرا اين بار نتوانسته آتش زير خاكستر را كنترل كند و مسئله كردها كه تا ديروز برگ برنده اين حزب در عرصه داخلي محسوب ميشد تبديل به يك تهديد جدي براي سياستمداران عدالت و توسعه شده است. كمال كليچدار اغلو رهبر حزب جمهوري خلق اصلي ترين حزب مخالف دولت روز يك شنبه در ديدار با خانواده قربانيان حمله هوايي ارتش تركيه در منطقه «اولودره» در جنوب شرقي اين كشور با غيرقابل قبول خواندن اين اقدام دولت بر پي گيري اين حادثه توسط نمايندگان حزب متبوعش در پارلمان تاكيد كرد.
كاپلان نماينده مردم «شرناخ» از نمايندگان مخالف دولت در مجلس ملي تركيه به بشير آتالاي معاون نخست وزير تركيه پيشنهاد داد كه به اولودره، منطقهاي كه حادثه اخير در آن روي داده سفر نكند. كاپلان گفت: «همه مسلح هستند و ممكن است با اتفاق ناگواري روبه رو شويم.» احمد ترك نماينده مردم ماردين و رهبر كنگره جامعه دموكراتيك نيز در نشستي در ديار بكر و با حضور ديگر نمايندگان حزب صلح و دموكراسي با انتقاد از اردوغان گفت: «واقعيت اين است كه بمباران و كشتن ۳۵نوجوان بي گناه با برادري جور درنمي آيد.» روزنامه گاردين نيز نوشت: از نخستين روزهاي بهار عربي، تركيه همواره الگويي براي دموكراسيهاي نوپاي كشورهاي خاورميانه به حساب ميآمده است.
اما خيلي از ناظران اين سوال را مطرح ميكنند كه آيا رفتار اين كشور در قبال اقليت كرد، به اين كشور صلاحيت بدل شدن به چنين الگويي را ميدهد. پاشنه آشيل حزب عدالت و توسعه در عرصه داخلي آسيب جدي ديده است. رجب طيب اردوغان نخست وزير بيمار اين كشور در تلاش است تا شخصا وارد ماجرا شده و آسيب وارد شده به حزبش را جبران نمايد. آسيبي كه احزاب رقيب تاكنون به خوبي از آن بهره بردهاند.
جمهوري اسلامي
«رژيم اردن در نوبت فروپاشي» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
در روزهاي اخير، شهرهاي اردن نيز شاهد تظاهرات مردمي بودند. اين تظاهرات، علاوه بر گستردگي، تفاوت ديگري هم با ساير اعتراضات چند ماه اخير در اين كشور داشت كه سردادن شعارهاي ضد صهيونيستي بود. اين اقدام، در اردن در نوع خود تازگي داشت و نشان ميدهد مردم اردن در عين حال كه به نظام ديكتاتوري و فردي حاكم بر اين كشور معترض هستند، براي قطع مناسبات كشورشان با رژيم صهيونيستي وارد ميدان شدهاند.
سابقه ضديت مردم اردن با رژيم صهيونيستي، بسيار قديمي است و اردنيها عليرغم سياست سركوب رژيم حاكم، در دهه اخير نيز به شكلهاي مختلف انزجار خود را عليه صهيونيستها ابراز داشتهاند كه اوج آن، اعتراض احزاب و شهروندان اردني به جنايات رژيم صهيونيستي در جنگ 22 روزه در غزه در سال 1387 بود. اين اعتراض موجب شد سفير صهيونيستها براي مدتي از اردن بگريزد. در آن روزها مردم خشمگين بياعتنا به هشدارها و تهديدهاي حاكميت، به خيابانها ريخته و عليه همدستي سران حكومت با صهيونيستهاي جنايتكار، اعتراض و ابراز تنفر كردند.
با اينحال در شرايط كنوني و در روند قيام مردم اردن در چارچوب "بهار عربي" اعتراضات ضد صهيونيستي اخير، رخداد جديدي است كه ميتواند آثار و تبعات عظيمي را ايجاد نمايد. اين مسئله، قطعاً صهيونيستها را كه تاكنون نيز ضربات كمرشكني را از قيام ملتهاي منطقه متحمل شدهاند، نگران ميسازد.
بنابه دلايل متعدد، رژيم اردن و حفظ مناسبات با اين رژيم، براي صهيونيستها اهميت حياتي دارد، به ويژه اينكه در نظر گرفته شود نزديكترين متحد رژيم صهيونيستي در ميان اعراب، يعني مصر درحال بيرون رفتن از دايره اتحاد با تلآويو ميباشد و تركيه نيز به عنوان ديگر متحد مهم خاورميانهاي رژيم صهيونيستي، مناسباتش را تا مرز قطع كامل با اين رژيم به پيش برده است.
ايتان هابر، تحليل گر با سابقه صهيونيست كه ساليان متمادي در حوزه مسائل راهبردي و امنيتي رژيم صهيونيستي قلم زده است اخيراً در روزنامه "يديعوت آحارونوت" در بيان اهميت رژيم اردن براي موجوديت رژيم صهيونيستي، به سران رژيم تل آويو تذكر داده و نسبت به از دست رفتن و سقوط احتمالي رژيم امان هشدار ميدهد. وي مينويسد: "سران تلآويو ارزش روابط با اردن و پيمان صلح موجود را به درستي درك نميكنند. " اين تحليل گر صهيونيست ميافزايد: "اكنون كه آمريكا عراق را واگذار كرده است، بدون شك جمهوري اسلامي ايران اين خلاء را پر خواهد كرد و در نتيجه، تنها اردن است كه حدفاصل اين جريان قدرتمند تا اسرائيل را پر كرده است و اگر رژيم اردن نيز سقوط كند در آن حالت، شرايط بسيار براي ما خطرناك خواهد شد. " اين صهيونيست هشدار ميدهد "پيروزي بهار عربي" در اردن، راه را براي تبديل شدن اردن به فلسطيني ديگر هموار ميكند و در واقع، رژيم اردن، حائلي است كه اسرائيل را از تركشهاي بهار عربي مصون نگاه ميدارد"
اين تحليل گر صهيونيست در آخر به سردمداران تل آويو توصيه ميكند از رژيم اردن بصورت كامل حمايت نمايند و پشت پادشاه اين كشور را كه در نتيجه قيامهاي اخير، سست شده است، خالي نكنند.
لغو پيمان خفت بار سازش ميان حكومت اردن و رژيم صهيونيستي از ديرباز خواسته مردم اردن بوده ولي حكومت اردن با توسل به حربههاي گوناگون تلاش كرده است زيربار اين خواسته نرود و مردم را سركوب نمايد. در شرايط جديد، وقوع خيزشهاي مردمي اخير در جهان عرب، اكنون اين فرصت را براي مردم اردن مهيا كرده است كه ضمن درخواست اصلاح ساختار حكومت و برقراري دمكراسي و آزادي، خود را از قيد اين پيمان و تبعات ذلت بار و شوم آن رها سازند. در طول اعتراضهاي ماههاي اخير، حكومت اردن تلاش زيادي كرد تا خواست معترضان را به اصلاحات جزئي و تا سقف تعويض نخستوزير و كابينه اين كشور محدود كند ولي اكنون با تغيير لحن معترضان و مطالبه صريح اصلاحات اساسي و لغو پيمان سازش، اين ترفند حكومت اردن كارايي خود را از دست داده است.
پيمان سازش اردن و رژيم صهيونيستي در سال 1373 در زماني كه انتفاضه فلسطينيها عرصه را براي صهيونيستها كاملاً تنگ كرده بود توسط ملك حسين، شاه وقت اردن امضا شد.
رسالت
«چرا رابطه با عراق استراتژيك است؟» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دكتر امير محبيان است كه در آن ميخوانيد:
آمريكا، عراق را بهظاهر پس از تجاوز و اشغالي كه در سال 2003تحت عنوان «جنگ عليه ترور» انجام داد، تخليه كرد ولي بهواقع دستانآمريكا هنوز در عراق به فعاليت مشغول بوده و يكي از اهداف اين حضور، جمهوري اسلامي ايران است، بهنحوي همين رابطه در افغانستان هم وجود دارد. تنظيم رابطه رسمي و غيررسمي ايران با عراق از موضع استراتژيك اهميتبسياري دارد. دلايل اين اهميت عبارتند از:
1- عراق و افغانستان هر دو خط تماس نزديك ايران و آمريكا بهشمارميروند، خط تماسي كه نيروهاي نظامي دوطرف آن قرار دارند. لذا حساسيت اينامر بر كسي پوشيده نيست. ميتوان اين خطوط تماس را از حالت بحران خارج وبه عاملي براي مديريت شرايط محيطي و منطقهاي تبديل كرد.
2- تركيه براي احياي ميراث حكومت عثماني از مسيرهاي متفاوتي در پيتأثيرگذاري و حضور فعال در منطقه است، عراق از نقاط مهم در اين استراتژياست، در مواجهه پارهاي از كانونهاي منافع دو كشور در منطقه، عراق قادراست نقش «عنصر برتري بخش» را بازي كند، حضور و تأثير سياسي هر يك از دوكشور در عراق و ايجاد در رابطه مناسب با افكار عمومي و دولت عراق قادر است توازن را به سود طرفمقابل برهم زند. در همين راستا؛همگوني ايدئولوژيك دولت و حاكميت كنوني عراق با ايران موضع ايران را برتري بخشيده و ارتباط ايدئولوژيك تركيه با اقشار كنار رفته ازقدرت در عراق، صرفاً كانال ارتباط با عناصر اپوزيسيون و آلترناتيو و نيز موضع بر هم زننده تعادل را به تركيه ميبخشد. تلاش براي مديريت برداشت عمومي در عراق بايد در دستور كار ايران قرار گرفته و چون گذشته ايران در جهت صلح وآرامش در عراق فعاليت نموده و همين تصوير ذهني را به تودههاي عراقي و دولتمردان آن كشور انتقال دهد.
3- كردستان عراق براي هر سه كشور ايران، تركيه و عراق اهميت استراتژيك دارد، رابطه مثبت و قدرتمند ايران با كردستان عراق و مديران منطقهاي (اجرايي و سياسي)كردستان عراق به دلايل زير مهم است:
الف- استقلال نسبتاً دو فاكتو كردستان بر اهميت ارتباط موازي با مسئولان محلي در كنار ارتباط با دولت عراق تأكيد ميكند.
ب- رابطه مثبت و مؤثر با كردستان عراق، فضا را براي تحرك عناصر مخل در كردستان ايران ناامن كرده و مرزهاي بيروني ايران را آرامش ميبخشد.
ج- رابطه اقتصادي با كردستان عراق، علاوهبر ارتقاي سطح درآمد منطقه كردستان ايران، باعث افزوده شدن علايق اقتصادي بر پيوندهاي سياسي شده و در راستاي امنيت ملي بهشمار ميرود.
د- رفتار كردستان عراق را در توازن ميان سه كشور ايران، عراق و تركيه از عنصر مخل يا نامطمئن به عنصر مفيد تغيير ميدهد.
هـ- از آنجاييكه تعادل و توازن در دولت كنوني عراق براي ايران اهميت ويژهاي دارد، رابطه حسنه ميان ايران و كردستان عراق ( كه پيوندهاي تاريخي و نژادي نيز آن را تقويت ميكند) قادر است در زمان مناسب به موقعيت ايران به مثابه داوركمك كرده و به رفع اختلافات ياري رساند.
4- رابطه ايران با عراق با نفوذ وهابيهاي خشونتطلب تروريست رابطه معكوس دارد. همانقدر كه تقويت رابطه ايران و دولت عراق به تقويت صلح و آرامش در عراق كمك ميكند، تضعيف اين رابطه منجر به تقويت افراطيهاي تروريست وهابي ميشود، تروريستهايي كه براي مردم عراق جز خشونت و مرگ و نكبت به ارمغان نخواهند آورد.
5- رابطه ايران با اهل سنت در عراق نبايد رابطهاي از دست رفته تلقي شود، ضروري است كانالهاي مناسب براي رابطه با اهل تسنن در عراق طراحي شود.
6- عراق در مقابل يك سهراهي قرار دارد، حركت بهسمت وهابيها كشور را به آشوب و درياي خون ميكشاند، تقويت بعثيهاي پيشين و بازگشت آنها، ميليتاريسم را براي عراق زنده خواهد كرد كه عراق را مجدداً به عنصر مخل منطقه تبديل كرده ونهايتا حركت در مسير اصلاحات سياسي كه منجر به تقويت سياستگرايي بهجاي خشونت و مردمسالاري بهجاي ديكتاتوري خواهد شد. بيگمان ايران مسير اخير را پيشنهاد ميكند.
منطقه خاورميانه در شرايط حساسي قرار دارد، عدم ثباتي كه ايجاد شده است؛زمينه شكلگيري خاورميانهاي نوين خواهد بود. اين خاور ميانه در جهت كلي با آنچه كه آمريكا ميطلبد متفاوت است. ايران، مصر، تركيه و عربستان بازيگران مهم خاور ميانه آينده خواهند بود.
حمايت
«كابوس 2012 غرب» عنوان يادداشت رز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد:
سال 2012 ميلادي در حالي آغاز گرديده كه به اذعان ناظران سياسي و اقتصادي اين سال سالي سخت تر از سال 2011 براي كشورهاي غربي خواهد بود. اين امر چنان بوده كه حتي آنجلا مركل صدر اعظم آلمان در سخنراني خود به مناسبت آغاز سال جديد ميلادي اذعان كرد كه اروپا در سال 2012دوراني سخت را سپري خواهد كرد.
هر چند كه تاثيرات بحران اقتصادي بر اروپا و آمريكا امري انكار ناپذير است اما بسياري از ناظران سياسي اصولي ديگر را دغدغه اصلي سران غرب دانستهاند كه كابوسهاي سال 2012 آنها را تشكيل ميدهد. اولا در عرصه داخلي اروپا و آمريكا مردم در ماههاي اخير با الگو گيري از بيداري اسلامي كشورهاي اسلامي، اعتراضهاي گستردهاي را آغاز كردهاند.
هر چند كه اين اعتراضها در ابتدا جنبه اقتصادي داشت اما به مرور تبديل به حركتي شد كه محور آن را مقابله با نظام سرمايهداري تشكيل ميداد. مردم با ايجاد جنبش تسخير يا همان اعتراض 99 درصد به سلطه طلبي يك درصد خواستار پايان حاكميت نظام سرمايهداري بر كشورهايشان شدهاند. نتيجه اين امر نيز سقوط دولتها در ايرلند جنوبي، پرتغال، يونان، ايتاليا و پرتغال بود.
اكنون سران غرب با اين كابوس مواجه هستند كه اين حركتها به سرنگوني آنها نيز منجر شود بويژه اينكه كشورهايي مانند فرانسه و آمريكا امسال انتخابات رياست جمهوري را در پيش دارند. ثانيا، محور ديگر چالش سران غرب در سال 2012 را چگونگي مقابله با بيداري اسلامي در كشورهاي عربي تشكيل ميدهد. بيداري اسلامي كه در سال 2011 به سرنگوني بن علي در تونس، مبارك در مصر و قذافي در ليبي منجر شد ميرود تا منافع غرب در ساير كشورهاي عربي نظير اردن، يمن، بحرين و عربستان را نيز به آتش كشد.
نكته مهم آنكه اين حركتها به سمت حمايت از مقاومت و مقابله با رژيم صهيونيستي و غرب پيش ميرود كه تهديدي بزرگ براي منافع غرب است. ثالثا، قدرت يابي اقتصادهاي نوظهور مانند چين، برزيل، هند و حتي روسيه در كنار اتحاديههاي منطقهاي مانند آسهآن، شانگهاي و آمريكاي لاتين در حالي كه اقتصاد اروپا و آمريكا در حال افول ميباشد بر اين چالشها افزوده است. غرب در حال از دست دادن جايگاه خود در اقتصاد بين الملل ميباشد.
در نهايت ميتوان گفت كه كشورهاي غربي در سال 2012 در كنار بحران اقتصادي با طغيان داخلي و خارجي عليه سلطه طلبيهاي نظام سرمايهداري مواجه هستند كه ميتواند سقوط برخي سران غرب را به همراه داشته باشد كه در اين جمع ميتوان به شرايط متزلزل ساركوزي در فرانسه و اوباما در آمريكا اشاره كرد كه از هم اكنون دركابوس شكست در انتخابات رياست جمهوري سال 2012 به سر ميبرند هر چند كه براي مقابله با اين كابوس به هر ترفندي چنگ ميزنند.
مردم سالاري
«تهديدهاي نفتي و بازي در ميدان غرب» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم حميدرضا شكوهي است كه در آن ميخوانيد:
در جهان امروز، اقتصاد از سياست جداست چرا كه هر يك از اين دو مبحث از شاخصهاي خاص خود پيروي ميكنند. اين در عمل اصلي پذيرفته شده است و به همين دليل در تئوري جهاني سازي، به يكپارچگي و همسويي اقتصادي بيش از هر موضوع ديگري تاكيد شده است و اين تاكيد در ميان كشورهاي غربي محسوس تر و ملموس تر است. اما آنچه در عمل شاهد هستيم، مغاير با اين امر پذيرفته شده است و در آميختن اقتصاد با سياست از سوي برخي كشورهاي غربي به عنوان ابزاري براي تحميل نظرات سياسي خود با بهره گيري از ابزار اقتصاد، مورد استفاده قرار ميگيرد.
اين مساله در تهديدات غرب برضد ايران طي ماههاي اخير شدت بيشتري گرفته است به طوري كه علا وه بر تنگ تر شدن حلقه تحريمهاي اقتصادي بر ضد ايران كه با توجيهات سياسي اعمال ميشود، شاهد ورود غرب به مرحله تازهاي از تهديدها در قالب مسايلي همچون تحريم بي سابقه بانك مركزي ايران هستيم.
در چنين شرايطي، بهترين راهكار مقابله با جنگ رواني غرب در اين تحريمها و تهديدها اين است كه از بازي در زمين ترسيم شده توسط حريف خودداري كنيم چرا كه اين امر همان موضوعي است كه آمريكا و همپيمانانش آن را طلب ميكنند. وقتي غربيان از تمايل ايران براي بستن تنگه هرمز يا قطع صادرات نفت ايران - در قالب تحريم نفتي ادعايي غرب- سخن به ميان ميآورند، در اصل درصدد نظاره كردن واكنش ايران به اين مسايل طرح شده هستند.
هر يك از مسوولا ن كشورمان اگر بر آنچه غرب درصدد القاي آن از طرف ايران است پافشاري كنند و في المثل تهديد مسدود كردن تنگه هرمز را تكرار يا تهديد قطع صادرات نفت توسط ايران را مطرح كنند، صرفنظر از بررسي امكان يا عدم امكان وقوع چنين رخدادهايي- كه بررسي آن مجال ديگري را ميطلبد- در همان مسيري قدم برداشتهاند كه اهداف مورد نظر غرب را تامين ميكند. اين تهديدات بيش از هر حوزه ديگري، صنعت نفت ايران را نشانه گرفته و چه در موضوع مسدود كردن تنگه هرمز و چه در مورد قطع صادرات نفت ايران، صنعت نفت ايران و در مجموع وزارت نفت نقش مهمي ايفا ميكند و به همين دليل مواضع وزير نفت ايران بيش از ساير مقامات، زير ذره بين رسانههاي جهان قرار ميگيرد.
اما مواضع وزير نفت ايران حكايت از تمايل او بر حركت صنعت نفت ايران در مسيري بي حاشيه و خارج از ميدان بازي ترسيم شده توسط غرب دارد. رستم قاسمي چندي پيش به صراحت اعلا م كرد ايران برنامهاي براي مسدود كردن تنگه هرمز ندارد و چندين بار هم بر تمايل ايران براي تداوم مبادلا ت نفتي با ساير كشورهاي جهان همچون گذشته تاكيد كرده است. روز گذشته، قاسمي باز هم مواضع پيشين خود راتكرار كرد و گفت كه دنيا نفت ايران را تحريم نميكند و سياست ايران هم در بخش انرژي داشتن روابط خوب با ساير كشورهاست.
مهمترين پيام اين سخنان و مواضع پيشين وزير نفت درباره تهديدهاي غرب اين است كه صنعت نفت ايران به عنوان صنعتي كه بيش از ساير بخشهاي اقتصادي كشور با مساله تحريمها دست به گريبان است، قصد ندارد وارد حاشيههاي سياسي ساخته غرب شود و اين امر به ويژه در كشور ما كه بسياري از مسايل اقتصادي به نادرست با سياست پيوند خورده، نكتهاي نيست كه بتوانيم با بي تفاوتي از كنار آن عبور كنيم. چرا كه در كشور ما، معمولا مرز باريك دو حوزه اقتصاد و سياست در مسايل ديپلماتيك به خوبي به رسميت شناخته نميشود.
ضمن اينكه بازي در زمين ترسيم شده توسط غرب، همان چيزي است كه غرب تمايل دارد مسوولا ن ايراني به ويژه مسوولا ن اقتصادي كشور به دام آن بيفتند تا اين دسته از اظهارات مقامات ايراني به ويژه در عرصه اقتصاد، توسط رسانههاي غرب بازتاب گستردهاي پيدا كند و رسانهها به عنوان بازوي سياسي و ديپلماتيك اين كشورها، زمينه براي مانورهاي بعدي روي اين اظهارات را فراهم سازند.
صنعت نفت ايران تاكنون از بازي در زمين ترسيم شده توسط غرب خودداري كرده و اين به معناي بي اثر كردن بخشي از برنامههاي غرب براي به موضع انداختن مقامات ايراني به منظور بهره برداري سياسي از برخي مواضع غير دور انديشانه است كه متاسفانه در كشور ما سابقه هم دارد. حركت صنعت نفت ايران به عنوان مهمترين نهاد دولتي در معرض تهديد تحريم ها، تاكنون حركتي در مسير اعتدال و به دور از افراط بوده كه تداوم آن، ميتواند بخشي از بازي تحريمها و تهديدها برضد ايران را خنثي كند.
شرق
«مسوولان كجايند؟» عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم شاهين شايانآراني است كه در آن ميخوانيد:
پس از اعلام قاطعانه بانك مركزي نسبت به كنترل نرخ ارز، كاهش قيمت، تكنرخي كردن و رساندن قيمت دلار مسافرتي به نرخ دلار دولتي، نه تنها قيمت ارز كنترل نشد و كاهش پيدا نكرد بلكه روز به روز به نرخ ارز افزوده و در نهايت افسارگسيخته شد. مديريت نرخ برابري ارز و مديريت آن از تكاليف دولت و خصوصا بانك مركزي است. در كشور ما بانك مركزي هم اختيار، هم تكليف و هم ابزار براي مديريت كردن ارز دارد و اين نكته مهمي است.
اما متاسفانه مشاهده ميكنيم كه در دو ماهه، نرخ برابري ارز 40 تا 50درصد افزايش داشته است كه اين امر شوك سنگيني را بر اقتصاد كشور وارد كرده و تبعات و اثرات منفي را به دنبال خواهد داشت. ملتهب نگه داشتن فضاي تبادلات ارزي و نداشتن قاطعيت در اتخاذ يك تصميم كارآمد خسارات فراواني را به همراه خواهد داشت. از طرفي ديگر مهم نيست كه قيمت دلار چه ميزان باشد بلكه مهم اين است كه نرخ ارز مهار و كنترل شود. به عبارت ديگر بايد دورنماي روشني براي ذهن جامعه متبلور شود.
برنامهريزي مشخصي براي آينده نرخ ارز انجام شود تا رقم آن قابل پيشبيني شود و مردم مطمئن باشند كه بازار مورد نوسانات ارزي قرار نميگيرد. مطمئنا تغييرات و فعل و انفعالات سريع و نجومي نرخ ارز بيشتر از همه فعالان اقتصادي، واردكنندگان و صادركنندگان و توليدكنندگان را تحتتاثير قرار خواهد داد و از اين رو نيز گفته ميشود كه برنامهريزي و مديريت در اين زمينه از هر امر ديگري واجبتر است.
همانطور كه تاكيد شد بانك مركزي هم مسووليت و هم امكانات مديريت اين فضا را دارد و مطمئنا توان و امكان تنظيم اين بازار نيز وجود دارد و ميتوان تصميمگيري كرد اما به دلايلي مبهم قدرت هرگونه تصميمگيري جدي از مسوولان سلب شده است و فضا به شدت ملتهب شده و ضرورت دارد كه ابهامزدايي صورت گيرد.
در شرايطي كه نهادهايي فعال هستند كه ميتوانند تصميماتي قانوني اتخاذ كنند، نكته نگرانكننده آن است كه چرا برنامهريزي و مديريت صحيح تاثيرگذار و بههنگام صورت نميگيرد و براي همين نيز فعالان بازار پولي و بانكي و سرمايه شديدا سردرگم هستند و دليل نظارهگر بودن و اكتفاي مسوولان به برخي موضعگيريهاي تبليغي و پرهيز از اتخاذ تصميمات اجرايي براي افكار عمومي روشن نيست. مسوولان بايد پاسخگوي وضعيت آشفته كنوني باشند زيرا اثرات منفي تعلل و برخي تصميمات غيركارشناسي در حوزه اقتصاد ايران، مسبوق به سابقه است.
در دهه 70 نيز نرخ دلار به يكباره بالا رفت و اكنون نيز مجددا اين اتفاق افتاده است و به نگراني ذهني مردم دامن ميزند. هرچند برخي معتقدند تحريمها نيز در نابساماني بازار ارز بيتاثير نيست اما واقعيت آن است كه اين متغير، آنچنان هم تاثيرگذار نيست كه بتواند به يكباره چنين نوساني را در بازار ارز به وجود آورد و در واقع، بيشتر وضعيت اقتصاد ما است كه چنين التهاباتي را سبب ميشود.
تهران امروز
«ايران - غرب؛ تشديد منازعه» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم دكتر محمدمهدي مظاهري است كه در آن ميخوانيد:
برگزاري موفقيتآميز مانور نظامي ايران در تنگه هرمز و نيز واكنشهاي منفعلانه آمريكا نسبت به پيشرفتهاي ايران در حوزه سخت افزاري و نرمافزاري به رغم گسترش چتر تحريمي غرب نشان ميدهد كه ايران با افزايش توانمنديهاي نظامي خود، قدرت آمريكا و اسرائيل را در منطقه با چالشهاي جدي مواجه ساخته است اين در حالي است كه رمزگشايي احتمالي از پهپاد آمريكايي و دستيابي به تكنولوژي پيشرفته در ساخت هواپيماي فوق پيشرفته بر نگرانيهاي امنيتي آمريكا افزوده است.
در چنين وضعيتي شاهد ارسال سيگنالهاي متفاوت از طرف اتحاديه اروپا و آمريكا هستيم در حاليكه اوباما تحت تاثير فشار جناح جنگ طلب محافظه كار كاخ سفيد و برخي از سناتورهاي طرفدار اسرائيل اقدام به امضاي تحريم بانك مركزي نموده از سوي ديگر اتحاديه اروپا آمادگي خويش را براي مذاكرات مستقيم با ايران بر سر موضوع هستهاي كشورمان اعلام كرده است.
تناقض در گفتار و كردار رهبران غرب آينده مذاكرات و نحوه تعامل طرفين منازعه را با ابهامات جدي مواجه ساخته است. با توجه به افزايش تهديدات آمريكا و اسرائيل براي حمله به ايران، صرفنظر از اينكه امكان دارد اين تهديدات در قالب جنگ رواني براي بازداشتن كشورمان از اهداف راهبردي خويش در تداوم فعاليتهاي صلح آميز هستهاي و تحميل اراده حريف قلمداد گردد. پيش فرض اين نوشته را اگر بر سختتر شدن تحريمها و عدم انعطاف پذيري طرفين قرار دهيم ميتوان سناريوهاي ذيل را در اين ارتباط مطرح نمود:
1 - توانمندي نظامي و تكنيكي حمله: با توجه به اينكه ايران در حوزه غنيسازي اورانيوم و حفظ چرخه سوخت هستهاي به پيشرفتهاي قابل اطميناني رسيده است. آمريكا و اسرائيل پس از ناكاميها در جنگ سايبري براي تخريب نيروگاههاي هستهاي (استاكس نت و... ) بوشهر، گزينه حمله هوايي را به عنوان مسير مناسب براي واداشتن ايران از تداوم فعاليتهاي هستهاي انتخاب نمايند. در اين مسير اسرائيل با تجربهاندوزي كه در حمله به نيروگاه اتمي تموز عراق (1981) به دست آورده درصدد تكرار اين آزمون است. چينش نيروهاي آمريكايي پس از خروج از عراق در منطقه و تداوم شرايط ناامني در افغانستان و نيز موج خيزشهاي مردمي در شمال آفريقا و خاورميانه عربي، نشاني از آمادگي جنگ و رويارويي با ايران را نميدهد. از ديگر سو، پراكندگي مراكز هستهاي ايران در گستره جغرافيايي وسيع ابتكار عمل را از اسرائيل و آمريكا سلب نموده است. همچنين نبايد از توانمنديها و پاسخ قاطع ايران در دفاع از منافع خويش و نيز وارد نمودن ضربه دوم غفلت ورزيد.
2 - گسترش تحريمهاي بينالمللي و تاكيد همزمان بر مذاكره: اصرار بر سياست هويج و چماق هنوز به شكل كامل از طرف آمريكا و اروپا براي تسليم ايران در حوزه هستهاي كنار گذاشته نشده است. با توجه به هزينههاي سنگين و غيرقابل پيشبيني بهكارگيري گزينه نظامي برخي از معتقدين به سياست قدرت در حوزه بينالمللي بر اين باورند كه به رغم جنگ تبليغاتي و عمليات رواني غرب عليه ايران، رفتار آنها از عقلانيت خاصي پيروي ميكند، دولتهاي غربي با محاسبه سود و زيان در راستاي كاهش هزينهها و به حداكثر رساندن منافع خود اقدام مينمايند. در چنين شرايطي از طريق تحريمهاي هوشمندانه و افزايش فشارهاي سياسي و اقتصادي و دور كردن روسيه و چين، ايران را ميخواهند به عنوان يك بازيگر منطقهاي تعامل با غرب قرار دهند و نيز هدف از بكارگيري و تلفيق قدرت نرم و سخت عليه ايران تحت عنوان قدرت هوشمند پاي ايران را به ميز مذاكرات بكشانند. پس هدف نهايي پذيرش پروتكل الحاقي است. لذا در شرايطي هستيم كه آمريكا و اسرائيل با كوبيدن بر طبل جنگ و تشديد فشارهاي سياسي و اقتصادي نبرد تمام عياري را عليه منافع ملت ايران در منطقه تدارك ديدهاند. اما اتحاديه اروپا بار ديگر با بازگشت به سياست هويج در مسير مذاكره گام بر ميدارد. بنابراين فشارهاي سياسي و تحريمهاي اقتصادي و تهديد حمله براي وادار نمودن ايران به آغاز مذاكره صورت ميگيرد و غرب به توانمندي دفاعي ايران اذعان دارد چرا كه ايران اسلامي، بر اساس تعاريف سنتي از قدرت منطقهاي كه هنوز اعتبار خود را حفظ كرده و بزرگترين قدرت سياسي – اقتصادي پهنهاي از جهان است كه مرزهاي آن از شرق مديترانه، شمال آفريقا، غرب آسيا، آسياي مركزي، جنوب خليجفارس و شماليترين بخشهاي آسياي مركزي و قفقاز ميگذرد. از ديگر سو فرهنگ بيگانهستيزي و تاكيد گروههاي سياسي – قومي كشور بر حفظ هويت ديني – ملي خود به رغم اختلافات در برخي از مسائل سياسي نيز اثبات شده است. اين امر در جنگ تحميلي هشت ساله نيز عيان گشت، لذا دستگاه ديپلماسي ايران و مسئولين ميتوانند با هنر ديپلماسي عمومي و با شناساندن حقوق حقه هستهاي بر اساس پادمانهاي بينالمللي به ويژه بند 4 و 6 پيمان NPT و تاكيد اصولي بر مذاكرات بدون شرط در فضاي عادلانه، هزينههاي دشمني با ايران را در سطح جهاني افزايش دهند. پس در قبال سناريو اخير اروپا مبني بر دعوت و آمادگي براي ورود به مذاكرات با ايران، از تمام تجربيات گذشته و توانمنديهاي فعلي بايد بهره گرفت.
ابتكار
«خاصت زهرآگن ان مارها را كم كنم!» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم غلامرضا كمالي پناه است كه در آن ميخوانيد:
از نشانهها مدرنته و مظاهر ملموس آن در صنعت امروز خل ساده و به زبان خودمان، متوان به خودرو، هواپما، تلفن همراه، راانه، انترنت، ماهواره و... اشاره كرد؛ بگمان هرك از انها مزاا و معاب را با خود به همراه دارند، همانگونه كه گرچهاندشه امثال انشتن در شكافتن و شكوفا دانش و ذرات هستها و اتم، موجد گرمابخش و رونق به زندگ بشر بودهاست؛ بداندشان و قدرتطلبان از آن بمبها ورانگر هستها را برونآوردند و در هروشما و ناكازاك، آن فجاع فراموشناشدن را رقم زدند و اسرال نز همواره به پشتوانه دوست كلاهك هستها خود، به هر جنات دست مزند، در استفاده از مظاهر مزبور نز كژروها و كاربردها نادرست صورت مگرد.
برا مثال، خودرو فواد بشمار دارد. سفرها و رفتوآمدها كوتاه و بلند ما را آسان كردهاست. برشمردن مزاا آن از حوصله ان گفتار برون است؛ اما همن وسله هرساله جان بسار از انسانها را مگرد. آمار تلفات انسان و مال ناش از تصادفات در اران از هر كشور بشتر است. برا كاستن از خسارات جان و مال، مسئولان تدابر گوناگون اندشدهاند كه البته تااندازها مؤثر بودهاست.
آزادسازي قيمت سوخت، جرمهها بسارسنگن و... سبب شدهاست كه تااندازها رانندگان باتأمل بشتر از ان وسله استفاده كنند؛ اما ان راهكارها به نظرمرسد كه با توجه به درآمد ناچز مردم، رفتهرفته به جا بانجامد كه درصد زاد از مردم، قد استفاده از ان وسله را بزنند و پاده، راهها را گز كنند! گاه مزان جرمهها چنان زاد است كه صاحب خودرو ترجح مدهد، بهجا پرداخت خلاف، اصل خودرو را در خابان رها كند و برود.
درخصوص هواپما هم مشكلات دارم: اگرچه هواپما وسلها خوب است و ما را زودتر به مقصد مرساند، اما قمت بلط آن سرسامآور است و از همه بدتر در سالها اخر مزان تلفات و سقوط هواپماها در كشورمان آنچنان بالارفته است كه خلها عطا آن را به لقاش بخشده و جان خود را برداشته و از دست هواپما پا به فرار نهادهاند.
راانه و انترنت را در نظر بگرم؛ چقدر كارها را آسان نمودهاست. جهان را بهمعن واقع كلمه به دهكدها تبدل كردهاست كه بدون گامزدن و خستگ در كمترن زمان، متوانم همه كوچه و پسكوچهها ان دهكده را از پشت مانتور خوش مشاهده نمام و هر نوع اطلاعات را كه ناز داشتهباشم، در هر جا دنا و اران كه باشم، به آن دسترس پداكنم.
البته پذرفتناست كه بسار از مردم و دولتها از ان دانش مفد استفادها نادرست مكنند، مثلا كرم «استاكسنت» درست مكنند و به جان صنعت دگر كشورها ماندازد؛ ا در فسبوك، توتر و... تندروها و داورها نادرست صورت مگرد و حت اخلاقات را در پارها موارد سست منماد؛ با همه انها، آا رواست خوش را از فواد بشمار درا به خاطر لاشه سگ ا قطره خون محروم كنم؟
مسئله تاسفبرانگز در انباره در اران، كندشدن سرعت انترنت است؛ آن هم در روزگار شتاب و بحوصلگ كه اگر ساعت را از دست بده، كلاهت پس معركه است؛ دگر چه كس آن وقت و شكبا را دارد كه ساعتها پشت كامپوتر بنشند و منتظر بماند تا هرچند دققه بار نفس برمق از گلو فشرده انترنت برون باد؟
تلفن همراه را در نظر بگرم. فواد آن بشمار است؛ اما برخ مردم از آن استفاده نادرست مكنند: اجاد مزاحمت و تخرب روابط خانوادگ، گناه بفرهنگ ماست؛ لكن «مشترك مورد نظر در دسترس نمباشد»، «مشترك گرام به علت بده از ان لحظه تلفن شما طرفه و پس از هفته قطع مگردد» و خلاصه خدماترسان نامطلوب و هزنهها بالا مكالمه در اران، گناه است كه به گردن دستگاهها مسئول است.
ا اگر به ماهواره توجه كنم، ابزار مفد است؛ انكه برخ از آن استفاده نادرست مكنند و بهجا كسب لذت معنو و افزاش دانش خود به جنبه مخرب آن رومآورند، به گردن خود مردم است؛ با اجاد پارازت و جمعآور دشها، سرماهها و اعتماد مردم را كاهش مدهم.
بهتر است برا زهر هر از مظاهر صنعت و تمدن نون بشر، پادزهر قوتر بسازم. نابود كردن مارها سم كه از صندوقچه مظاهر تمدن سربرآوردهاند، مسر نست و كار هزنهبر و غر مفد نز هست؛ بهتر آنست كه خاصت زهراگن آنها را كماثر كنم.
آفرينش
«فشارهاي سياسي و ايران هراسي» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن ميخوانيد:
شايد به جرات بتوان گفت كه هيچ زماني به اين اندازه ايران تحت فشارهاي سياسي و اقتصادي نبوده است. افزايش فشارهايي كه هزينههاي فراوان جهاني براي ما به همراه داشته است. با نگاهي كلي به تنشهايي كه در چند ماه گذشته براي كشوررخ داده است به نظرمي رسد كه آمريكا و غرب يك سناريوي بلند و خطرناك براي ايران نوشتهاند كه مرحله به مرحله آن را اجرا و ايران را وارد چالشهاي جديد ميكنند.
آمريكا و همراهانش باتوسل به ادعاي مختلف كشورمان را به عنوان يك عنصر خطرناك براي سلامت و امنيت بين المللي جلوه ميدهند و به قولي «ايران هراسي» را به صورت جدي پيگيري ميكنند. اما گستره اين ايران هراسي در منطقه و در بين همسايگان و دوستان ايران شدت بيشتري دارد. پروژه ايران هراسي غرب زهرخود را به افكارعمومي دنيا تزريق كرده و متاسفانه درحال حاضرذهنيت مسمومي از كشورمان در جهان رايج شده است.
اما آمريكا ايران هراسي را پلي براي ديگر اهداف خود قرار داد. «افزايش رقابت تسليحاتي» در منطقه هدف ديگر آمريكا ميباشد كه ميتوانيم نمونه بارز آن را در فروش جنگنده، موشك و ديگر تسليحات نظامي به كشورهاي حاشيه خليج فارس مشاهده كنيم. ايجاد فضاي امنيتي در منطقه و بالفعل جلوه دادن خطر ايران سبب شده تا روابط ما با همسايگان رو به سردي رود و آنها به بهانه مقابله با خطر ايران به رقابت تسليحاتي روي بياورند.
اما موضوع اصلي وضعيت خود ايران است. درحال حاضر آمريكا با افزايش فشارها برغرب و تحريم بانك مركزي عملا به دنبال قطع صادرات نفت كشور ميباشد. تهديدي كه درصورت عملي شدن ما را با هزينههاي بسيار سنگيني روبه رو ميكند. منفي نگري نميكنيم و فقط به بيان نكات منفي نميپردازيم اما هدف ما بايد يافتن راه پيشگيري از اعمال اين فشارها باشد نه يافتن راه مواجهه با اين تحريم ها!
شعار نميدهيم اما هنوز راههاي ديپلماسي براي برطرف سازي تنشها موثر و مفيد است. ما در مواجهه با اين همه فشارسياسي هنوز نتوانسته ايم از ابزار ديپلماسي عمومي و رسمي كشور استفاده كنيم. دراين مدت چگونه و با چه راهكاري درصدد مبارزه با ايران هراسي غرب برآمده ايم؟ ديپلماسي رسمي ما براي كاهش تنشها و افزايش سطح مراودات با همسايگان و پيشبرد چالشهاي بين المللي، چه فعاليتي داشته است؟ مهمترين دغدغه ما بايد رفع تنشهاي موجود برپايه و اساس ديپلماسي عمومي و ديپلماسي رسمي باشد تا سطح هزينهها و فشارهاي وارده بر كشور را كاهش دهيم.
قدرت و توانايي نظامي بلامنازع ما در خليج فارس برهيچ يك از كشورهاي منطقه پوشيده نيست، اما تاكيد ما بر استفاده از ابزارهاي سخت در مواجهه با افزايش فشارها و تحريم ها، همان چيزي است كه آمريكا انتظار آن را ميكشد. آمريكا قصد دارد تا با افزايش فشارها ايران را به سمت آخرين راه حلها كه خشن و سخت هستند هدايت كند، درصورتي كه هنوز مولفههاي نرم براي خروج از بحران وجود دارد. تاكيد ما بر استفاده از ابزارهاي خشن در مواجهه با تحريم نفت همان چيزي است كه آمريكا ميخواهد تا به همگان القا كند كه ايران كشوري است مخل امنيت جهاني و خطر آفرين است. دركاخ سفيد بازي نكنيم...!
اولا دنيا ميداند كه موقعيت استراتژيك ايران در خليج فارس به گونهاي است كه ميتواند با كوچك ترين واكنش نظامي اختلالي عظيم در عرصه اقتصادي وسياسي جهان ايجاد كند. اما اين حالت پايدار نخواهد بود و آن وقت ما با اعتراض كل جهان روبه رو ميشويم. در ثاني بايد به اين نكته هم توجه كرد كه آيا اين اقدام ما را از بحران خارج ميكند و همه چيز به حالت طبيعي بر ميگردد؟! ويا عمق مشكلات و درگيريها را افزايش خواهد داد.
لذا تاكيد و تهديد بر استفاده از گزينه نظامي و بستن تنگه هرمز بهترين و آخرين راه چاره ما نيست. باور داريم و مطمئنيم كه كشور از پتانسيلهاي ديپلماسي بسيار قوي برخوردار است و توانايي خروج از بحرانهاي شديد تر از اين را هم داريم اما استفاده از ابزارسخت ومولفه تنگه هرمز فقط يكي از اين پتانسيل هاست كه باعث چشم پوشي بر ديگر نقاط قوت ما ميگردد.
ملت ما
«نگاه فرايندي، رمز حضور حداكثري در انتخابات» عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم عماد افروغ است كه در آن ميخوانيد:
رند عالمسوز را با مصلحت بيني چه كار، كار ملك است آن كه تدبير و تامل بايدش.
براي حضور حداكثري مردم در انتخابات بايد به صورت فرايندي عمل كرد. مقطعي از اين نگرش به قبل از انتخابات و برخي به بعد از آن برميگردد و مشتركاتي بين قبل و بعد از آن وجود خواهد داشت قبل از ثبتنام انتخاباتي مطالبي ذكر و هشدارهايي داده شد.
يكي از هشدارهاي مربوط به شفافسازي مطالب است كه هم وجوه ذهني و هم عيني را در بر ميگيرد. وجوه ذهني به آگاهيبخشي و تحليل صورت ميگيرد و علاوه بر آن بايد كارهاي قضايي نيز صورت ميگرفت اگر فردي متهم به براندازي است دادگاه بايد درباره آن حكم دهد و در غير اين صورت نبايد ديگري را متهم به براندازي كرد اگر ما خواستار يك حضور حداكثري هستيم بايد اين نگاه فرايندي اعمال شود اگر معتقديم كه بداخلاقيها بر روي حضور حداكثري تاثير ميگذارد بايد به اين مسائل توجه شود.
بنده مكرر بحث تشكيل دادگاه و ارايه مستندات را مطرح كردم كه در واقع شفافسازي به صورت تح�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]
-
گوناگون
پربازدیدترینها