تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عالم باشى یا جاهل ، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى . زیرا خاموشى نزد دانا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837155436




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به بهانه اجراي نمايش «مادر مانده،مادرمانده» در جشنواره تئاتر فجر حرفهاي آموزنده با چاشني جيغ، داد، ناله و بي تابي


واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: به بهانه اجراي نمايش «مادر مانده،مادرمانده» در جشنواره تئاتر فجر حرفهاي آموزنده با چاشني جيغ، داد، ناله و بي تابي


تهران- خبرگزاري ايسكانيوز: در نمايش «مادر مانده،مادرمانده» با شخصيت هاي رذل، خودخواه، قدر نشناس و بي وجداني طرف هستيم كه به چيزي جز خود نمي انديشد و براي رسيدن به آرزوهاي پوچ خود،عزيزترين كسانه خود را قرباني مي كنند .

نمايش« مادرمانده،مادرمانده» به كارگرداني «نيما دهقان» و« حميد رضا آذرنگ» از آن دست قصه هايي است كه اگر سرمان را بچرخانيم و به اطرافمان نگاه كنيم نمونه مشابه آن را مي بينيم. مادري كه سال ها عمر و جواني خود را براي فرزندانش گذاشته و حالا در پيري فرزندانش به جاي قدرشناسي، با توطئه عروس هايش ، با متوسل شدن به هر نقشه و طرحي ابتدا مادر خود رابه خانه سالمندان مي فرستند. چرا كه آن ها به خانه 400 متري او چشم دوخته اند تا بعد از مرگش به عنوان ارث آن را بين خود تقسيم كنند. غافل از آن كه هميشه آن چيزي كه فكرش را نمي كنيم ، اتفاق مي افتد. مادري مومن و تسبيح به دست كه مدام براي پسرها و عروس هايش دعا مي كند. « مرتضي» و« مصطفي» پسرهايش و« جيب» پسر سوم كه شهيد شده است. «اقدم» و «سپيده»، عروس هاي مادر، و «صنم» دختر كوچك و رانده شده از خانواده كه به دليل علاقه مندي به پسر همسايه از خانه طرد شده و با او ازدواج كرده است. يكي از پسرها در رساندن قرص به مادرش از روي عمد كوتاهي مي كند. گويا به همين دليل نقشه ها آن ها عملي مي شود و آن ها بعد از شيندن خبر مرگ مادرشان به خانه او مي آيند. هر كدام يك دل سير با گريه و زاري هاي مخصوص ايراني ها، با جيغ و داد و ناله، آه و حسرت وبي تاب، نمايشي را در غم از دست دادن مادر اجرا مي كنند. اما ظاهر روح مادر در خانه مانده ومدام در برابر چشم تك تك آنها ديده مي شود و سعي دارد به خصوص «اقدم» و «سپيده»، عروس هايش را به راه راست هدايت كند. در اين ميان بازگشت «صنم» دختر كوچك خانواده تمام نقشه هاي پسرها و عروس ها را به هم مي زند و آن ها فرصت را غنيمت شمرده و گذشته ها را براي «صنم» و اين كه او حسابي آبروي خانواده و طايفه را لگد مال كرده با او به مشاجره مي پردازند. در اين نمايش مدام پيام هاي اخلاقي داده مي شود و مادر كه روحش در خانه پرسه مي زند شروع مي كند به نصيحت كردن پسرها و عروس هايش، از همان نصايحي كه مدام در سريال ها و فيلم هاي ايراني مي بينيم .اين كه شخصيت اصلي از همه پاكتر، زيباتر، مهربان تر و سالم تر است و مدام به اطرافيان موج مثبت مي دهد و آن ها را به راه راست هدايت مي كند و درست همين جاست كه نمايش «مادر مانده،مادرمانده» آسيب مي بيند. چرا كه تماشاگر فهيم و هوشيار امروزي تئاتر بسيار عاقل تر از آن است كه با يك سري ديالوگ هاي پند آموز گول اين گونه نمايش ها را بخورد. چون مثل اين قصه ها را بارها در تلوزيون و سريال هاي كه مخصوص ماه هاي مبارك رمضان و محروم ساخته شده، ديده است. سريال هايي كه بسيار شتاب زده و با متن هاي ضعيفي در مدت زمان كوتاهي ساخته مي شوند و جز چند نمونه انگشت شمار اكثرا يك بار مصرف هستند و خيلي زود از يادها پاك مي شوند. نمايش «مادر مانده،مادرمانده» بسيار شبيه اين گونه آثار تلوزيوني است. از طرفي مضوعات و مشكلاتي كه در نمايش بيان مي شود به قدري زيادند كه رشته داستان از دست مخاطب در مي رود. انگار نويسنده و كارگردان در يك تايم 90 دقيقه خواسته اند به اندازه يك رمان هزار صفحه اي به تماشاگر پند و اندرز ياد بدهند. مشكل «صنم» دختر كوچك خانواده و فرار و ازدواج با پسر همسايه، عقيم بودن پسر بزرگ خانواده «مرتضي» و عقيم بودن او، ندادن دارو توسط «مصطفي» به مادر به قصد تصاحب خانه و عذاب وجدانهاي او، حسادت و كينه عروس ها در حق «صنم» و مادر ، دروغ گفتن «مرتضي» و «مصطفي» در مورد پيدا شدن برادر شهيد شان «حبيب»، بارداري پر خطر و حساس «سپيده» و نگرانيهاي «مصطفي» ، شكم دردها و بيماري ماليخوليايي «اقدم»درمورد اين كه درشكمش بچه دارد، حساسيت «سپيده» در مورد «صنم» كه پسر دار شده است و موارد ديگري كه نمايش سعي دارد در 90 به آن ها بپردازد .كه اين باعث عدم باوري پذيري مخاطب نمايش مي شود.انگارهمه غمهاي دنيا برسر اين خانواده ريخته است.
مخاطب در پند زير خلوارها اتفاق، مصائب، مشكلات و حرف هاي آموز و آموزنده اي كه قرار است از آن ها درس عبرت بگيرد له مي شود و نمي تواند هضم كند كه چرا همه در اين نمايش يا مريضند يا بي رحم، يا حامله اند يا درحسرت بچه دارشدن هستند.
در نمايش «مادر مانده،مادرمانده» داراي شخصيت هاي سياه و سفيداست. به اين صورت كه پسرها و عروس ها در گروه آدم هاي بد، رذل، بي رحم، خود خواه، مغرور، دنيا پرست و مال دوستند و مادر و «صنم»: آدم هاي خوب، پاك، انسان و خيرخواه هستند كه به دنيا و آدم هاي پست آن پشت كرده ودرست زندگي مي كنند. از طرفي «صنم» به دليل داشتن پسر مورد حسادت «اقدم» و «سپيده» و برادرهايش قرار مي گيرد چرا كه با وجود او يك نفر به كساني كه ارث مي برند اضافه مي شود و يا شايد مادرشان بيشتر از نوه هاي نداشته ديگرش به او ارث خواهد داد. در آخر نمايش كه تماشاگران بهت زده از اين كه ما در خانواده زنده است و اين پسرها و عروسهاي خانواده اند كه در اثر تصادف مرده و اكنون مادر بر بالاي سر قبر آنها با «صنم» براي آنها فاتحه مي خواند و به نوعي يادآوري اين نكته مي كند كه دنيا مزرعه آخرت است هر چه در آن بكاري، همان را در آخرت درو خواهي كرد. پس به هوش باش اي تماشاگر فهيم تئاتر كه به ديالوگهاي «مصطفي» در طول نمايش مي خنديدي و به شرايطي كه عروس ها و پسرها در آن همديگر را با رفتار و سكنات خود تحقير مي كنند .موقعيتي كميك براي تو به وجود مي آوردند .تااز ته دل بخندي ،مبادا كه تو هم اين گونه باشي و رفتاري دور از شان خود با خانواده ات داشته باشي، چه چيزي از اين مهمتر كه تئاتر ما ديگر كم كم به اين باور رسيده كه بايد در حق تماشاگرانش معلمي كند و هي پيام اخلاقي و انساني بدهد. نمايشها ساختار و متن ضعيفي داشته باشند و به جاي بيان مسايل و مشكلات واقعي و ملموس جامعه داستان هاي تو در تو، سردرگم و غير قابل باوري را به خورد تماشاگران خود بدهند. شتاب زدگي، آشفتگي و عدم هماهنگي اعضاي گروه اجرايي ملاك و معيار اجرايش نباشد و به جاي همه اينها حكم معلمي داشته باشد كه مدام شاگرد خود رابيجا نصيحت مي كند وفكر مي كند.معلم خوبي براي شاگردان خود است.
مدام از كلمات خارجي دهن پركن ، بزرگ وايسم هاي مختلف در نمايش ها استفاده كند و كارگردان ها به جاي پاسخ در برابر اجرايي آشفته خود، ادعاي خلاقيت و نوآوري و سبك جديد داشته باشند و بعد هم تشويق مفصل تماشاگراني كه اكثر دغدغه تئاتر ندارند و براي سرگرمي و پزدادن به تئاتر آمده اند و احتمالا كشيدن سيگاري و جر و بحث كردن در مورد سبك هاي اروپايي و آمريكايي و اين كه اجرا بيست بيست بود.
خودمان را گول نزنيم، تئاتر ما فرمان، دنده و كلاج خود را در سر پاييني از دست داده و حكم ماشيني را دارد كه هر لحظه امكان دارد يا از پرتگاه سقوط كند يا اين كه به ديواري از بتن برخورد كرد و متلاشي شود ...«بگذريم»...
«حميد رضا آذرنگ» به عنوان كارگرداني كه نامش با نمايش هاي جنگ و آبادان گره خورده است در نمايش «مادرمانده،مادرمانده» با انتخاب نام دو مجهولي نام نمايش خود، قصد داشته تا تماشاگران را در قصه اي كه نوشته و كارگرداني كرده سهيم كند. «مادر مانده» مي تواند نشانه مادري باشد كه مانده و هنوز نمرده و يا از طرفي درماندگي پسرها و عروس هاي خانواده باشد. از نام نمايش كه بگذريم به طراحي صحنه نمايش مي رسيم صحنه اي با كف پوش سفيد و پرده هاي سفيدي كه به صورت عمودي به عرض يك متر از سقف تا كف صحنه آويزان هستند و توسط عوامل صحنه در طول نمايش حركت داده مي شوند. حركت عرضي پرده با هدف پنهان كردن ورود و خروج بازيگران از ديد تماشاگران در جهت نشان دادن فضاي پر رمز آلود زندگي مادر وفرزندان است. با رفت و آمد پرده ها، تصوير و تابلو جديدي از بازيگران ديده مي شود. مثلا وقتي «سپيده» از حال مي رود «سپيده» با پرده اي خارج مي شود و با پرده اي ديگر روي نيمكتي ديگر در حالي كه با مادر حرف مي زند ظاهر مي شود. در نيمكت قبلي جاي او خالي مي ماند و بازيگران به جاي خالي او نگاه كرده وبه اوكمك مي كردند. اما تكرار مدام و زياد آن در بعضي جاها باعث كند شدن ريتم نمايش مي شد و به نوعي به صحنه هاي بعدي خود لطمه مي زد. از طرفي در انتهاي صحنه سكويي وجود داشت كه از بالاي آن براي ورود و خروج مادر و همچنين صحبت كردن او با «صنم» استفاده مي شد و به عنوان بخشي از ساختمان خانه و صحنه آخر نمايش ،به خصوص بالاي قبر پسرها و عروس ها استفاده مي شد و از طرفي از زير آن و به عنوان قبرهاي جداگانه با آويزان كردن پارچه هاي سفيدي كه پسرها و عروس ها را تك تك جدا مي كرد به نحو مطلوبي استفاده شده بود. ولي در نهايت تلاش بازيگران و گروه طراحي صحنه نمايشي در زير سايه محتوا و ايده اثر كه مدام پيام اخلاقي مي داد ناقص مي ماند و مدام ما را به ياد سريال هاي ماه مبارك رمضان مي اندازد.
جدا از نمايش، اثري را به ما نشان مي دهد كه كليشه اي و تكراري است و تماشاگران را به اين فكر فرو مي برد كه چه لزومي دارد اين گونه آثار با وجود آن كه بارها از تلويزيون پخش شده در تئاتر هم اجرا شوند. شايد اين بر مي گردد به ترس گروه هاي نمايشي از بازخواني، مميزي آثار نمايشي، بازبيني هاي مكرر، ترافيك سالن تمرين، نبود بازيگران حرفه اي، فرار بازيگران تئاتر به تلويزيون و سينما ،گرفتن بودجه و در نهايت گرفتن اجراي عمومي كه خود مثل گذشتن از هفت خوان رستم است و چيزي كه اين روزها باعث نگراني اهالي تاتر شده، پناه بردن بازيگران تئاتر به طرف تله فيلمهاي تلويزيوني به دليل دستمزد كم در تئاتر، مشكلي كه هميشه وجود داشته و همچنان ادامه خواهد داشت و مشكل بزرگتري كه هميشه در تئاتر ايران بوده، پول ، سرمايه ،كمبود سالن ومتن خوب ايراني.

يکشنبه|ا|11|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن