واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نشست تخصصي انديشكده رند(۲):
خبرگزاري فارس: كارشناسان در نشست تخصصي انديشكده رند با اشاره به اينكه كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس آمريكا را پخمه ميدانند، تاكيد كردند كه اين شورا شبيه يك «باشگاه سلطنتي» است.

به گزارش فارس، انديشكده «رند» در گزارشي به بررسي سخنرانيها و گفتوگوهاي «ديويد آرون»، «فردريك وري»، و «برت اندرو والاس» طي كنفرانسي با عنوان «امنيت خليج فارس در جريان تحولات عميق منطقه: حقوق متقابل و مشاركتهاي پايدار» پرداخت. خيزشهاي منطقه، «شوراي همكاري خليج فارس»، همبستگي «اتحاديه عرب»، مساله ايران، و ارتشهاي منطقه خليج فارس، موضوعات مطرح شده در اين كنفرانس را تشكيل ميدادند. اين نشست با شركت صد نفر از مقامات ارشد دولتي، دانشگاهي، افسران ارتش، و اصحاب رسانه صورت پذيرفت.
حمايت انديشكده رند از اين كنفرانس، به واسطه همكاري مشترك «مركز سياستهاي اطلاعاتي» و «مركز سياستهاي دفاعي و امنيت بينالمللي» -كه هر دو از مراكز مستقر در موسسه رند به شمار ميآيند- صورت پذيرفته است. «موسسه پژوهشهاي دفاع ملي رند»، يك مركز توسعه و پژوهشي با بودجه فدرال است كه توسط «دفتر وزارت دفاع»، «ستاد مشترك»، «ستاد فرماندهي نبردهاي مشترك»، «نيروي دريايي»، «تفنگداران دريايي»، سازمانهاي دفاعي، و «آژانس اطلاعات دفاعي آمريكا»، پشتيباني ميشود.
* كشورهاي حوزه خليج فارس، آمريكا را پخمه و سادهلوح و در حال عقبنشيني از منطقه ميدانند
سخنران سپس به ترسيم ديدگاه شورا در خصوص عملكرد آمريكا پرداخت. وي اينطور ادامه داد كه آمريكا خود را نسبت به دفاع از كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج [فارس]، در برابر تهديدات خارجي متعهد ميداند، و از طرف ديگر، شورا احساس ميكند كه ناآراميهاي بحرين، نه يك مساله داخلي، كه تهديدي خارجي است كه به تحريك ايران صورت پذيرفته است، در نتيجه اين كشورها انتظار دارند تا آمريكا به پشتيباني از حكومت بحرين وارد عمل شود. با اين حال، واشنگتن، ناآراميهاي بحرين را به عنوان مسالهاي داخلي تلقي كرده است و ميگويد اين «مشكل ما نيست.» بنابراين تصور رايج و فراگيري در شورا وجود دارد كه آمريكا پخمه و سادهلوح است و نميتواند رد پاي ايران در مشكلات حكومت بحرين را تشخيص دهد. از نظر شورا، آمريكا در حال واگذاري بازي در تمام كشورهاي سرتاسر منطقه، يكي پس از ديگري است. آنها معتقدند كه عملكرد واشنگتن در قاهره بسيار ضعيف و غير قابلقبول بوده است، كه در نهايت نيز يكي از همپيمانان قديمي را قرباني مصلحتانديشي خود كرد. تصور كشورهاي عضو شورا بر اين است، كه آمريكا كوركورانه به دنبال دستيابي به توافقات ديپلماتيك با ايران است. حتي در مورد عراق و اسرائيل هم، شورا سياستهاي آمريكا را ناكارامد و متزلزل ميداند.
* شوراي همكاري خليج فارس، بيشتر شبيه به يك «باشگاه سلطنتي» است
اين سخنران سپس به بررسي احساس آسيبپذيري كشورهاي عضو شورا، به سبب بلاتكليفي وضع سياسي مصر پرداخت. سابق بر اين، قاهره مركز ثقل جهان عرب بود. اما حالا، كسي حتي نميتواند تصور كند كه مصر در طول سه سال آينده، به كدام سو گام خواهد برداشت. سران شورا، بالاخص نگران قدرت گرفتن گروه اخوان المسلمين بوده و تركيب سياسي قبلي مصر را ترجيح ميدهند. حال بايد پرسيد كه با توجه به تمام اين مسائل در كنار هم، گام بعدي شورا چه خواهد بود؟ ملك فيصل، پيشنهاد داده است كه ساختار شوراي همكاري خليج [فارس]، براي تبديل شدن به وضعي مشابه با اتحاديه اروپا، اصلاح و منسجمتر شود. اما اتفاقي كه در عمل در حال وقوع است، تبديل شدن اين سازمان به چيزي شبيه به يك «باشگاه سلطنتي» است. از نظر نظامي، شورا به سختي در تلاش است تا حمايت آمريكا را به دست آورد، زيرا به خوبي ميداند كه در حال حاضر، بدون همكاري نيرويي چون آمريكا، كاملا ناتوان خواهد بود. با اين حال، با توجه به شواهد موجود بر افول نفوذ آمريكا در شورا، بعيد به نظر ميرسد كه كشورهاي عضو، حساب ويژهاي روي برخورداري از پشتيباني بيحد و حصر آمريكا باز كرده باشند. بنابراين شورا بيش از آنكه در حال تجربه مرحله جديدي از اقتدار و اعتماد به نفس باشد، در حال گذراندن دورهاي سخت از بياعتمادي و اضطراب است. شورا به دنبال ماهيت جديد سياسي و ديپلماتيك، و در نهايت جايگاه خود در منطقه است، و به نظر ميرسد پيش از آنكه كماكان به دنبال شاخ و شانه كشيدن براي ايران باشد، به دنبال بر عهده گرفتن مسئوليتي است كه تا پيش از اين بر عهده آمريكا بوده است. صرف نظر از اينكه نفوذ آمريكا در شورا، در حال افول يا طلوع باشد، اين كشور باز هم قدرتمندترين نيروي حاضر در حوزه خليج [فارس] به شمار خواهد آمد.
* شوراي همكاري خليج [فارس]، در نهايت نيازمند ايجاد روابط راهبردي بيشتري با ايران و عراق است
سخنران دوم با توضيح اين مساله سخنان خود را آغاز كرد كه شورا به دنبال بازنگري و ايجاد توازني همه جانبه در وضعيت خود است تا بتواند با توسل به سياستهاي خارجي قابل اعتمادي، هم بر تهديدات خارجي و هم خطرات داخلي غلبه كند. ميل دستيابي به چنين توازني به طبع، به مثابه محركي عمل خواهد كرد، كه كشورهاي عضو را به جاي سياستهاي صرفا ايدئولوژيك و يكجانبه كه ميتواند عاملي براي تنشهاي داخلي و منطقهاي باشد، به سمت استفاده از سياستهاي عملگرايانهتري سوق ميدهد، سياستهايي كه دورنماي بسيار روشنتري در تقويت وضع امنيتي حكومتها دارند. عليرغم وجود نگرانيهاي جدي و بدبينيهاي عميق در مورد ايران و عراق، كشورهاي عضو شورا، چه در فعاليتهاي مشترك و چه در رويكردهاي ملي خود، پيرو سياستهاي به شدت عملگرايانهاي در قبال اين همسايگان شمالي بودهاند؛ و بعيد است كه پديده بهار عربي نيز بتواند زيرساختهاي فكري چنين روابطي را تغيير دهد.
* عربستان با دلارهاي نفتي خود به دنبال خريد دولت جديد در مصر است
اين سخنران سپس خاطر نشان ساخت، كه در هر حال، بهار عربي فرصتي را پيش پاي شوراي همكاري خليج [فارس]، به مثابه يك گروه و همينطور عربستان سعودي -كشوري با آرزوي بلندمدت رهبري جهان عرب- گذاشته تا بتوانند براي گسترش نفوذ منطقهاي و بهبود چهره جهاني خود تلاش كنند. سيستم حكومتي رو به افول اعراب، كه در مصر و با رهبري مبارك، به تدريج در حال بهبود اوضاع داخلي و بازگشت به دوران درخشان گذشته بود، يك بار ديگر به واسطه موج قيامهايي كه سرتاسر منطقه را درنورديد، رو به افول گذاشت. بهترين دفاعي كه در برابر اين موج صورت گرفت، حركتي غيرقانوني از سوي عربستان سعودي بود كه ميخواست نه تنها در مهار اعتراضات در نزديكي سواحلش، در بحرين، كه در رهبري يك «ضد انقلاب» حقيقي در سرتاسر منطقه، ابتكار عمل را به دست گيرد. گشادهدستي 4 ميليارد دلاري پادشاه عربستان در مصر، براي استحكام دولت پس از مبارك، بيشتر از آن كه تلاشي بشردوستانه باشد، بخشي از يك راهبرد دقيق و محاسبه شده براي خريد قدرت، نفوذ، و جايگاه، در عرصه آينده اين كشور بود.
* آمريكا به شريكي غيرقابل اعتماد تبديل شده است
آخرين سخنران، منافع ستاد فرماندهي مركزي آمريكا و همبستگيهاي چندجانبه در داخل شوراي همكاري خليج [فارس] و اتحاديه عرب را موضوع صحبت خود قرار داد. اما آيا اين اتحاد از تحولاتي بلندمدت و ساختار امنيتي جديدي خبر ميدهد كه نياز كشورهاي منطقه به آمريكا را از بين ميبرد؟ اين سخنران ضمن پاسخ منفي به اين پرسش، اينگونه توضيح داد كه اين همبستگيها، فاقد ماهيت مستقلي نسبت به حضور آمريكا در منطقهاند. با اين حال، ميتوان ديد كه كشورهاي حوزه خليج [فارس] به دنبال پررنگ كردن همكاريهاي درون منطقهاي خود هستند، زيرا عميقا باور دارند كه با شكستن چيزي كه سخنران آن را «عهد 1979» ميناميد (منظور از «عهد 1979»، اشاره به اين حقيقت است كه واشنگتن متعهد شده بود كه در برابر امكان استقرار پايگاههاي نظامي آمريكا در كشورهاي اين منطقه، از اين حكومتها در برابر تهديدات خارجي -مانند اتحاد شوروي، ايران، و عراق- محافظت كند، و تنها به گوشزدهايي در خصوص اصلاحات سياسي بسنده كند)، آمريكا ديگر به شريكي غير قابل اعتماد تبديل شده است.
* كشورهاي حوزه خليج فارس، آمريكا را به علت اقتصاد بيمار و حركت به سوي انزواي بينالمللي، در حال سقوط از جايگاه سابق خود ميدانند
برخي از اين كشورها، احساس ميكنند كه دوران اوج آمريكا به واسطه شرايط متزلزل اقتصادي و حركت به سوي انزواي بينالمللي، در حال افول است. شوراي همكاري خليج [فارس] به اين ميانديشد كه اگر آمريكا علاقهاي به حفاظت از سران عرب در برابر جنبش «خيابان عربي» نداشته باشد، پس ميتواند در برابر تهديد ايران نيز، نسبت به پشتيباني از اين حكومتها، تمايلي نشان ندهد؛ و شورا با اين فرض ممكن است وارد مرحله تازهاي شده باشد كه در آن ديگر تنها به گام برداشتن در جهت حفظ منافع شخصي خود فكر ميكند.
* آمريكا نبايد پذيرش خود در منطقه را هميشگي تصور كند
به گفته سخنران، از آنجا كه حفظ حضور قدرتمند نظامي در اين منطقه براي آمريكا ضروري است، رويدادهاي اخير خاورميانه را ميتوان بسيار نگران كننده در نظر گرفت -رويدادهايي كه بيرون راندن تشكيلات منطقهاي آمريكا را براي ايران آسانتر ميسازند. خطر اين مساله باز هم پراهميتتر جلوه خواهد كرد زماني كه تهران به اندازه كافي براي استفاده از سياست تهديد هستهاي توانمند شود. ميتوان نسبت به حادثهاي چون حمله اتمي ايران به تلآويو، سناريوي «آخر الزمان» يتر ديگري را هم متصور شد؛ بدين صورت كه ايران بخواهد با استفاده از توانمندي هستهاي خود، به عنوان يك برگ برنده، كشورهاي عرب را جهت درخواست از آمريكا براي خروج از منطقه، تحت فشار بگذارد. به طور قطع، هيچ چيز جز توان بازدارندگي هستهاي، نميتواند ايران را در چنين مسيري متوقف كند. در نهايت اينكه آمريكا به هيچ عنوان نبايد تصور كند كه پذيرش او در منطقه، امري دايمي و تحت هر شرايطي برقرار است. واشنگتن بايد به فكر بهبود روابط و روند اعتمادسازي مجددي در سرتاسر منطقه خاورميانه باشد، تا بتواند به طور همزمان هم تعهد خود را نسبت به بازداري در برابر تهديد ايران، آشكارا و به طور محسوس به نمايش بگذارد و هم اعتبار سياستهاي هستهاي اظهار شدهاش را حفظ كند. نوك پيكان روند بازسازي اعتماد در منطقه، ستاد فرماندهي مركزي آمريكا است. اين ستاد نماينده سران آمريكا در خاورميانه، و تنها نيروي قابل اعتماد براي حفظ امنيت خليج [فارس] محسوب ميشود.
* افزايش ميزان توليد نفت عراق، كه در مذاكرات با ايران تصويب ميشود، ميتواند تهديدگر موقعيت عربستان باشد
يكي از شركت كنندگان، از سخنرانها در خصوص پيامدهاي احتمالي ترغيب عراق براي پيوستن به شوراي همكاري خليج [فارس] سوال كرد. در پاسخ، مجري به اين نكته اشاره كرد كه موفقيت چنين اقدامي با توجه به سياستهاي نفتي جاري، بسيار بعيد به نظر ميرسد. افزايش غيرمترقبه ميزان توليد نفت عراق را ميتوان بزرگترين تهديد فعلي ممكن براي موقعيت جهاني نفت عربستان در نظر گرفت، از سوي ديگر، بغداد، در خصوص ميزان توليد خود، كاملا سازگار با سياستهاي تهران عمل ميكند.
* فلسفه طرح «ابتكار همكاري استانبول»، تلاش ناتو براي يافتن جايگاهي مطمئن در خاورميانه بود
يكي ديگر از پرسشها، در خصوص ماهيت «ابتكار همكاري استانبول» ناتو مطرح شد. طبق حدس و گمانهاي يكي از سخنرانان، ناتو در گذشته، در پي به دست آوردن جايگاهي مطمئنتر در خاورميانه بود، اما با گسترش محدوده علاقهمنديها و منافع ناتو، اين اشتياق به مرور رنگ باخت.
* آمريكا به جاي استفاده از نيروهاي وزارت خارجه در خاورميانه، نظاميان را به نمايندگي از جانب خود فرستاده است
سپس يكي ديگر از شركت كنندگان پرسيد كه آيا ممكن است با فروكش كردن ناآراميها، مصر در نهايت به وضع سابق بازگشته و نسبت به شوراي همكاري خليج [فارس] از نفوذ بيشتري در منطقه خاورميانه برخوردار شود، به ويژه با توجه به اين نكته، كه معضل جانشين سلطنتي ميتواند منجر به كاهش نفوذ رياض در شورا شود. اين شركت كننده سپس از اعضاي پنل درخواست كرد تا ديدگاه خود را در مورد حضور مراكش در ميان اعضاي شورا بيان كنند. با وجود اينكه سخنرانان سعي داشتند تا پيشبينيهاي كاملا محتاطانهاي در اين زمينه ارائه دهند، اما مشخص بود كه بيش از آينده عربستان، در خصوص خط مشي سياسي دولت بعدي مصر، مردد هستند. طبق گفته اعضاي پانل، مراكش كشوري است كه بايد براي ده ميليون نفر، فرصت شغلي پيدا كند؛ و در صورتي كه كشورهاي عضو شورا، نخواهند كه به مراكشيها اجازه داده براي يافتن شغل وارد خاكشان شوند، آنوقت ديگر به سختي ميتوان ماهيت و كاركرد عضويت اين كشور را در شورا درك كرد. در حال حاضر، اردن حقيقتا گزينه منطقيتري براي عضويت در اين سازمان است، زيرا نيروي ارتش اين كشور نيز از توانمنديهاي بيشتري نسبت به ارتش مراكش برخوردار است. كاملا واضح است كه شورا در پي كمك به مراكش است -زيرا اين كشور يكي از دوستان سلطنتي شورا به حساب ميآيد- اما اين بدان معنا نيست كه خواهان عضويت مراكش نيز باشد.
در انتها، يكي از شركت كنندگان ضمن تاكيد بر اهميت اطلاع يافتن از كم و كيف حضور مسالهساز ستاد فرماندهي مركزي آمريكا در منطقه، اين پرسش را مطرح كرد كه موضوع كار ستاد فرماندهي، به طور معمول، روابط ارتش با ارتش است، اما تحولاتي در منطقه در حال رخ دادن است، و حضور و بودجه حجيم و سنگين نيروهاي ستاد ميتواند مانع كشورهاي منطقه از برداشتي صحيح از سياستها و منافع آمريكا باشد؛ زيرا به جاي فعاليت وزارت خارجه و انجمنهاي ميانسازماني، تنها حضور ارتش و نظاميان، به نمايندگي از سوي آمريكا مشاهده ميشود. اعضاي پانل پاسخ دادند كه ستاد فرماندهي مركزي آمريكا، بيش از هر نهاد ديگري خواستار افزايش نقش ارتباطي، وزارت خارجه، وزارت خزانهداري، و انجمنهاي ميانسازماني است، و عدم توازن فعلي موجود در ايفاي نقش نمايندگي كشور آمريكا، به هيچ روي، خواسته ستاد فرماندهي نيست.
پايان پيام/100337/ج.ص
چهارشنبه|ا|14|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 220]