واضح آرشیو وب فارسی:الف: سرمقاله كيهان؛ دست ها بالا
يك سال پيش در چنين روزهايي (مارس 2008) وقتي «آنتوني سونو» عكاس آمريكايي كليد دوربين خود را چكاند و پليس مسلح را در خانه اي در كليولند اوهايو شكار كرد، شايد هرگز خيال نمي كرد پس از چاپ آن عكس در مجله تايم، برنده جايزه «عكس خبري جهان» از سوي مؤسسه WOrld Press Photo (عكس مطبوعات جهان)- برگزاركننده بزرگ ترين و معتبرترين مسابقه عكس مطبوعاتي دنيا- شود. سوژه اي كه وي به شكار آن پرداخته بود، نه تصوير يورش نظاميان آمريكايي به درون خانه مردم در عراق يا شكنجه باورناپذير زندانيان در زندان هاي گوانتانامو، ابوغريب و بگرام، بلكه صحنه يورش پليس به منزل شهروندان آمريكايي بود. عكس سياه و سفيد گرفته شده توسط سونو، پليس مسلحي را در حال عمليات در خانه يك شهروند كليولندي نشان مي داد. اين خانه مانند صدها هزار واحد مسكوني مشابه مصادره شده بود و مامور پليس- نماد تامين آسايش و امنيت- اسلحه بدست و مراقب، خانه را تفتيش مي كرد تا حتماً از سكنه خالي شده باشد.
اين فقط يكي از عوارض و آثار ظاهري «11 سپتامبر اقتصادي» در آمريكا بود. دسامبر 2007 (آذر و دي ماه 86) به تدريج صداي فرو ريختن اقتصاد بزرگ آمريكا شدت گرفت. اين بار به جاي ساختمان تجارت جهاني، بورس و بازار وال استريت بود كه از درون فرو مي ريخت بي آن كه القاعده اي در كار باشد يا هواپيماي مسافربري به ساختمان چند صد طبقه اصابت كرده باشد. اقتصاد فربه سرمايه داري از درون به پوكي رسيده بود و حباب كاذب آن مي تركيد. ناگهان انبوهي از شركت ها و بانك هاي بزرگ و مؤسسات اعتباري يكي پس از ديگري اعلام ورشكستگي كردند و مصادره خانه هاي شهروندان آمريكايي و بي خانمان شدن آنها تنها بازتاب كوچكي از انفجار بزرگ در قطب سرمايه داري جهان بود. بنابر آمار رسمي فقط در ايالت كاليفرنيا و در كمتر از يك ماه، 50 هزار واحد مسكوني از پنجاه هزار خانوار مصادره شد تا اين ايالت با اين آمار در رتبه 32- از ميان52- ايالت قرار گيرد؛ يعني اينكه در 31 ايالت ديگر وضع وخيم تر بود.
7 سال پس از 11 سپتامبر- روزي كه دون كيشوت بوش و تيم نومحافظه كاران پروژه بزرگ قرن جديد آمريكايي (قرن 21) را براي امپراتوري بلامنازع كليد زدند- 11 سپتامبر اقتصادي آمريكا و سرمايه داري غرب را از درون غافلگير كرده است. اين سخن ادعا نيست، اذعان «دنيس بلير» مدير اطلاعات ملي آمريكا (هماهنگ كننده 16 نهاد امنيتي و اطلاعاتي) است كه دو هفته پيش در گزارشي به كميته اطلاعاتي سنا گفت: «در رتبه بندي تهديدها عليه آمريكا، بزرگ ترين نگراني امنيتي نه القاعده و تروريست ها يا روسيه و چين و ايران بلكه بحران اقتصادي كنوني است. اين بحران به مراتب خطرناك تر از حملات تروريستي است و خسارات گسترده تري را به بار خواهد آورد. القاعده تنها در بخش هايي از آمريكا و بعضاً اروپا خساراتي را وارد كرد اما بحران اقتصادي اثراتي مخوف تر و گسترده تر از اين حملات دارد و تمام هم پيمانان ما را به ويژه در كشورهاي صنعتي زمينگير كرده است كه به زيان منافع واشنگتن خواهد بود. ادامه وضع كنوني در يكي دو سال آينده مي تواند اوضاع سياسي را در برخي كشورها به كلي دگرگون كند.» دو هفته پس از انتشار اين گزارش رسمي، زبيگنيو برژينسكي مشاور عالي امنيت عالي در دولت دموكرات كارتر به شبكه ان بي سي گفت:«اگر سقوط اقتصادي فعلي ادامه يابد، آمريكا شاهد شورش و ناآرامي خواهد بود. درگيري فزاينده ميان طبقات اجتماعي در حال شكل گيري است و اگر مردم بيكار و آزرده شوند، احتمال شورش مثل سال 1907 ميلادي وجود دارد. اكنون طبقه ثروتمند كه ميلياردها دلار به دست آورده اند كجا هستند و چرا كاري نمي كنند».
ژانويه سال ميلادي جديد مقارن با ماه عسل رياست جمهوري بارك اوباما، 600 هزار آمريكايي ديگر از كار اخراج شدند تا تعداد بيكارشدگان از دسامبر 2007 به سه ميليون و ششصد هزار نفر افزايش يابد و هم اكنون فقط 3 شركت جنرال موتورز، فورد و كرايسلر دولت را تهديد كرده اند كه اگر از خاصه خرجي هاي اوباما برخوردار نشوند، 3 ميليون نفر بيكار ديگر را روي دست هاي وي و دولتش خواهند گذاشت. آمريكا در سال اخير كاهش 2/6 درصدي رشد اقتصادي را تجربه كرد و با رشد ناچيز 1/1درصدي مواجه شد و اين در حالي بود كه سال جاري را با كسري بودجه 1750ميليارد دلاري آغاز مي كرد، بزرگ ترين ركورد كسري پس از جنگ دوم جهاني. همين روند با ابعادي كمتر در آلمان و فرانسه و انگليس و حتي كشورهايي نظير ژاپن خود را نشان داد به نحوي كه رشد اقتصادي اين كشورها بين 2 تا 4 درصد كاهش داشت و در تاريخ 30 تا 60 سال گذشته اغلب آنها بي سابقه بود. سرمايه داري غرب كابوس حد فاصل سال هاي جنگ جهاني اول و دوم را دوباره تجربه مي كرد بي آن كه درگير جنگ جهاني به آن وسعت باشد و همين بر راز آلودگي ماجرا مي افزود. به تعبير جرالدفريدمن اقتصاددان آمريكايي اين ها نشانه افسار گسيختگي اقتصاد سرمايه داري به ويژه در قطب خود بود و اكنون خيلي از كاپيتاليست ها چشم بر مقدسات سرمايه داري مي بستند تا دولت در دخالت هايي از جنس كمونيستي و «بلشويكي» به ياري گردن كلفت هاي اقتصادي ورشكسته بشتابد و از جيب ماليات دهندگان بي پناه آمريكايي، جان دوباره به زالوهاي واقعي اقتصاد ببخشد.
ايمان به كاپيتاليسم رنگ باخته است. اين را يك ماه پيش باراك اوباما به رغم همه وعده هايش اذعان كرد آنجا كه به كنگره پيام داد. او تاكيد كرد: «اقتصاد ما ضعيف و ايمانمان به خويش متزلزل شده است. ما دوره دشوار نامشخصي را كه شايد تا 2013 هم طول بكشد سپري مي كنيم.» اكنون در قدم اول نيمي از بودجه 780ميليارد دلاري در نظر گرفته شده تحت عنوان بسته مشوق ها و محرك هاي اقتصادي، در جيب همان كارتل ها و شركت هاي بزرگي سرازير شده كه با شعبده بازي و چشم بندي و كلاهبرداري در عرصه فعاليت هاي اعتباري، ميليون ها شهروند آمريكايي را بر خاك سياه نشاندند. جهان حيرت زده در حالي كه تصاوير مربوط به صف طولاني بيكارشدگان و داوطلب هر نوع كار را در آمريكا مي بيند حق دارد بپرسد كه بر سر اين اقتصاد پرزرق و برق چه آمده است؟ چرا كاپيتاليسم به فعاليت هاي قماربازانه در ازاي قرباني كردن اقتصاد عمومي و زندگي شهروندان انجاميد؟ و حق دارد بپرسد عدالت كه هيچ، جايگاه آرامش و آسايش و برخورداري حداقلي از سرمايه هاي اندوخته در آمريكا كجاست؟ و چرا بايد در عين برخورداري از سرمايه هاي چاپيده شده دنيا، در اضطراب و ترس و تهديد زندگي مي كنند؟
70 سال است اين جامه پوسيده را رنگ و رفو مي كنند و ديگر رفو بردار نيست. 70سال بر خرابكاري ها ماله كشيده و نما را آراسته اند اما اكنون زير پوست اين عرصه خوش نما شده را منجلاب فرا گرفته است. در منجلاب را بايد بست كه با عطر و اسپري زدن آثار آن برطرف شدني نيست.اقتصاد افسار گسيخته اي كه دچار هاري شده و به مردم خود هجوم مي برد با محرك و مشوق رام شدني نيست هيچ، كه لجام گسيخته تر خواهد شد و بيشتر تلفات خواهد گرفت. اين چالشي است ميان زياده خواهي سيري ناپذير توانگران و شهروندان مستاصلي كه هر روز بيشتر به ستوه مي آيند.
بيش از يك دهه در همين كشور خود ما جماعتي راه گم كرده و سرمايه داري زده- برخي به عمد و گروهي از سر كم اطلاعي- كوشيدند ايران را تبديل به يكي از اقمار سرمايه داري در آمريكا و اروپا كنند. آنها در ريل گذاري اقتصادي، برنامه نويسي، بودجه ريزي، و انقباض و انبساط هاي برنامه اي همت گماشتند سرمايه داري لجام گسيخته را- در كنار طبقه اي نو ظهور از زرسالاران دولتي- بر كشور و ملت حاكم كنند و حتي حاضر شدند در تضادي آشكار ، حقوق شهروندان و عدالت و كرامت مردم را پيش پاي اين جريان بي افسار قرباني كنند. امروز همان ها بي آن كه به مردم توضيح دهند كشور را به سمت كدام بيغوله راه مي بردند و قبله و قطب هاي معبود آنان به چه وضعي افتاده، طلبكار خدمتگزاران مردم در دولت شده اند كه چرا به كاپيتاليسم كافر شده ايد و همان بيراهه ترسيم شده از سوي ما را ادامه نمي دهيد؟ و طنز تلخ اينجاست كه همين طيف- با انبوهي از رسانه ها و تريبون ها- به همان شيوه اي مشي مي كنند كه جريان رسانه اي و تبليغاتي غرب به ويژه رسانه هاي فارسي زبان آنها سير مي كنند؛ سكوت و مجامله يا عادي نمايي ورشكستگي نظام كاپيتاليستي آمريكا و غرب در كنار سياه نمايي مطلق اقتصاد ايران كه به يقين- با وجود همه ضعف ها و نارسايي ها و آسيب ها- به مراتب مردمي تر، عادلانه تر و سالم تر از اقتصادهاي كاپيتاليسي است. بايد به BBCو VOA و Duetsche welle حق داد كه به اعتبار موقعيت سياسي و اداري تا مي توانند عيب و عور نظام هاي خود را بپوشانند اما آنچه هنوز رازآلود مي نمايد مشي همين جماعت وطني است. آيا لج بازي مي كنند و اعتراف به اشتباه را در تعارض با غرور خود مي دانند؟ شماري از آنها اساساً ماموريت دارند تا در داخل كار بي بي سي و صداي آمريكا و راديو فردا را ادامه دهند؟ دمشان به دم سرمايه داري- به دلايل گوناگون- گره خورده و به خاطر سنخيت، تجانس نشان مي دهند؟ رقابت معطوف به قدرت، افق ديدشان را كور كرده است؟ كسي چه مي داند. شايد آنها هم روزي سوژه اول عكاسان و خبرنگاران دنيا شدند. همين امروز هم برخي از آنها سوژه شده اند. گزارش هايي كه برخي رسانه هاي غربي اين روزها منتشر مي كنند و عكس هايي بدان ضميمه مي نمايند، همين حضرات را در نقش سوپاپ اطمينان دنياي متلاطم غرب تصوير مي كند، سوپاپ هايي براي فرار از بحران يا تاخير آن.
اين پرسش همچنان جاي تامل است كه اگر زرسالاران حاكم بر آمريكا قوه قهريه را عليه مردم خود به كار گرفته اند، چرا جماعتي در ايران دست ها را بالا برده اند؟!
محمد ايماني
دوشنبه|ا|12|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]