واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: بيانيه جنبش عدالتخواه دانشجويي درباره پاراچنار
نبرد حماسي حماس، به حقيقت فرقان و روشنكننده تفاوت ميان حق و باطل و اسلام ناب و اسلام آمريكايي بود. ييروزي گفتمان مقاومت در برابر گفتمان سازش و ذلت پذيري و جدا شدن دو خط سازش و فرومايگي و خط انبيا و اوليا و سازشناپذيري و جهاد و قيام و مبارزه از بركات ان بود و محور وحدت مسلمين و عدالتخواهان و آزاديخواهان و حق طلبان جهان براي ايستادگي و مقاومت عليه استكبار شد.
از سوي ديگر مثلث شوم اسلام آمريكايي يعني متجددين و غرب زدگان، انجمن حجتيه و متحجرين، وهابيت و تكفيريها و سران مرتجع كشورهاي اسلامي به مقابله با مقاومت برخواستند و هر يك با شبهات و حركتهاي مختلفي تلاش كردند جبهه مقاومت را به هر قيمتي بشكنند و موج خروشان بيداري اسلامي و وحدت را متوقف سازند. از تروريست و عامل شروع جنگ ناميدن حماس و طرح عدم رابطه و نسبت ما با نهضتهاي آزاديبخش و مسأله فلسطين، تا ناصبي خواندن مبارزين فلسطيني و در نهايت رافضي خواندن مقاومتكنندگان و تحريم حمايت آنان و حتي تحريم راهپيمايي و كمك مالي به اسرائيل همه وهمه براي حذف اسلام انقلابي به كار گرفته شد.
تجربه نشان داده است، هرگاه جرقههايي براي بيداري و وحدت اسلامي مشتعل ميشود و مشخصا هر گاه مسئله فلسطين جدي ميشود يا در نقطهاي از عالم اقدامي وحدت شكن را سامان ميدهند و يا تلاش ميكنند با طرح مسائل ديگر نگاهها را از مسأله فلسطين به سوي مسائل انحرافي بكشانند. تجربه نشان داده وقتي در جهان و علي الخصوص خاور ميانه و آسيا بحراني جدي رخ ميدهد، بايد بيش از خود آن حادثه توجه را به وقايع صورت يافته در فلسطين، نظير كشتار، تخريب خانهها، احداث ديوار حايل، دستگيريهاي گسترده و در راس همه تخريب مسجدالاقصي نمود.
صد البته نبرد بيسابقه و وحدتساز غزه در كنار محاصره 21 ماهه و محاصره كامل 8 ماهه آن نيز از اين مسائل در امان نماند. بعد از تمام اقدامات ذكر شده طرح مسأله پاراچنار آن هم با شور و حرارت و حاشيههاي مختلف و مرثيه خوانيها و گريبان دريدنها و تجمعها و فضا سازيها آن هم با تابلوي عوام فريب و حساسيت برانگيز دفاع از كيان تشيع و طرح شبهه كمك به سنيهاي فلسطين و عدم اقدام براي شيعيان پاراچنار چنان شدت گرفت و دنبال شد كه حتي بعضا براي فعالان در مسأله غزه و فلسطين هم ايجاد سوال كرد و اين فضاسازيها چنان ادامه يافت و شبكه منسجم انجمن حجتيه و متحجرين دست در دست غربزدگان و سكولارها يك صدا از اين مسأله سخن گفتند كه حتي امر بر بعضي از مراجع عظام روشنبين تقليد نيز مشتبه شد و در اين زمينه موضعگيريهاي بعضا شديداللحني انجام دادند. و همه ابزارهاي ممكنه از ايميل و پيامك گرفته تا تجمع و شايعه و... براي اين مسأله به كار گرفته شد و حتي بعضا از شجاعت اسلام آمريكايي رجب طيب اردوغان به خاطر حركت نمايشي و ظاهرسازانه در سوداي رهبري جهان اسلام در اجلاس داووس به عنوان درس جهت مسئولان كشور در مورد مسئله غزه سخن گفته شد.
طرفه آن كه مدعيان دفاع از كيان تشيع و خيل كم اطلاعان بعضا مخلص حتي به خود زحمت ندادند كه در مورد شرايط اين مسأله و شايعه كوچكترين تحقيقي به عمل بيابند و بر طبل هولوكاست پاراچنار كه متعلق به از 5 ماه پيش و ماه مبارك رمضان بود، براي كمرنگ كردن هولوكاست غزه و شكستن وحدت اسلامي كوفتند. البته سوال اينجاست كه اين مدعيان چرا 5 ماه پيش در زمان كشتار سكوت كردند و امروز در شرايطي كه نبرد فرقان در غزه وحدت شيعه و سني را رقم زده است و همه افكار متوجه رفع حصار 21 ماهه غزه است به سبك محكوم كردن فجايع غزه بعد از بحران به وسيله مدعيان حقوق بشر غربي آن هم بدون ذكر عامل اين جنايات! با آب و تاب و تبليغ زياد مسأله را بزرگنمايي ميكنند؟ آيا هدفي جز شكستن اتحاد و انحراف افكار از مسأله غزه و فلسطين در ميان است؟ بعد از همه اين اقدامات، حركت عملي آمريكا در ايالت سرحد پاكستان در روز اربعين و حمله امر به منكر و نهي از معروف سعودي در 28 صفر به عزاداران حرم نبوي و چالش و تنشهاي فيليپين و... با اين مسأله همراه ميشود تا ضمن انحراف افكار از مسأله فلسطين، فضا براي نقش آفريني منجي سياهپوست جا خوش كرده در كاخ سفيد براي نقش آفريني و احياي وجهه نداشته ايالات متحده فراهم شود.
در اين شرايط و با توجه به شرايط حساس پيش رو در منطقه و جهان ضروري است:
1- دستگاههاي تبليغاتي و رسانههاي گروهي و در راس همه رسانه ملي، با شفاف سازي مسأله، ابعاد پشت پرده آن را براي افكار عمومي باز كرده و از انعكاس اخبار بيپايه و تحقيق نشده خودداري كنند. سكوت در مورد مسألهاي كه به ايجاد بحران فكري، اجتماعي و سياسي در جامعه ميانجامد، پذيرفته نيست و بايد پشت صحنه اقدام مثلث اسلام آمريكايي، يعني سكولارها، انجمن حجتيه و متحجرين و در نهايت وهابيت براي افكار عمومي مشخص و معين گردد. صد البته سوال اينجاست كه چرا و چگونه مسائلي نظير پاراچنار در زمان خود بازتاب نمييابند و تحميق ملت با بازتاب درگيريهاي جناحي و مسابقه ساخت مجسمه يخي و پرتاب موبايل و غلتيدن تا كف دره و بلندترين و چاقترين و پرخورترين آدمهاي دنيا بر اطلاع رساني صريح در مورد مسائل مبتلابه مسلمين در سراسر گيتي و رشد فكري مردم اولويت مييابد و در زمان فاجعهاي مثل غزه به صورت دوپينگي تلاش ميشود تا كم كاري چند ساله، يكشبه جبران شود؟
2- شبكه منسجم اسلام آمريكايي و ضلع مهمتر تحجر و در راس آن انجمن حجتيه، مدتهاست با تبليغات و طرح دشمن شناسي انحرافي در حال ايجاد خلل در صفوف مسلمين هستند. تا كي قرار است دستگاههاي ذي ربط در مورد عملكرد آنان سكوت كنند. آيا چنين شبكههاي مخوفي خطرناكترند كه همه اقدامات امنيتي و اطلاعاتي براي شناسايي و برخورد با آنان بسيج شود، يا چند تجمع و حركت ساده دانشجويان و طلاب انقلابي در راستاي مطالبه آرمانها كه به بهانه امكان سوء استفاده دشمن و تنها احتمال!!! انحراف در درازمدت زير شديدتربن توجهات و گاه شديدترين برخوردها قرار ميگيرند. مسأله طلبه عدالتخواه سيرجاني و بعض برخوردهاي صورت گرفته با دانشجويان انقلابي در مسائلي نظير غزه خود شاهد اين مسأله است.
3- بر مراجع تقليد شيعه كه همواره در صف اول مبارزه با جبهه زر و زور و تزوير بودهاند و با موضعگيريهاي به موقع خويش در امتداد و طول مواضع ولي فقيه، راهنماي مردم بودهاند، انتظار ميرود در مورد موضعگيريها و افراد حاضر در بيت خويش تحقيق جدي به عمل آورند. مسأله حضور و ارتباط نواري متحجرين و انجمن حجتيهايها در بيوت مراجع و مسألهسازي براي مراجع با تكرار مكرر موضوعات خاص همچون بزرگنمايي خطر و مسأله وهابيت و ديگر موارد، همواره مورد نگراني فضلا و علما و در بعض موارد موجب تزلزل بعض مقلدين كم اطلاع بوده است. ضرورت دارد آيات عظام به ويژه روشنبينترين مراجع كه در طول عمر علمي و سياسي خويش در قبل و بعد از انقلاب خط شكن مواجهههاي فكري، علمي و سياسي و اخلاقي و متوجه مسائل مبتلابه جامعه بودهاند، در كم كردن شر و مزاحمت اين باندها و رسوا سازي آنان، بار ديگر پيش تازي خود را به منصه ظهور گذاشته و روياي شوم آمريكا و مثلث اسلام آمريكايي را براي اختلاف و تفرقه افكني با دم مسيحايي خويش باطل كنند.
4- فصل الخطاب همه اقدامات و موضعگيريها و نزاعها در جامعه مقام عظماي ولايت است و ضمن احترام به همه شخصيتها اعم از علما و اساتيد و فعالان سياسي مذهبي و فرهنگي رهنمودهاي ولي فقيه بايد ملاك عمل مردم و مسئولان قرار گيرد.
5- مبارزه با اسلام آمريكايي بايد در همه ابعاد صورت گيرد. مبارزه و برخورد صرف با يكي از اين سه ضلع نظير وهابيت يا غرب زدهها و سكولارها كافي نيست و قطعا متحجرين و انجمن حجتيه در مقام مقابله و حذف نه تنها بهاندازه آن ارزش دارند كه در بسياري موارد در اولويت قرار ميگيرند. و البته بايد توجه داتش مبارزه با اسلاام آمريكايي نبايد ما را از مبارزه اصلي با نظام سلطه جهاني به سركردگي آمريكا و ولد نامشروع ان اسرائيل باز دارد.
به اميد ظهور عدالت گستر گيتي
دوشنبه|ا|12|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]