واضح آرشیو وب فارسی:جهان نیوز: چرا صلح از جنگ خطرناك تر است آقايان؟
نويسنده: استفان. ام. والت/ ترجمه:مهناز امين فروغ
ديپلماسي ايراني : اگر ميخواهيد مثالي از درسنامهاي جنگافروز بخوانيد كه با عنوان " تحليل " مبدل شده است، مقاله ماتيو كرونيگ در فارن افيرز با تيتر " زمان حمله به ايران است، چرا حمله به ايران گزينه خيلي بدي نخواهد بود؟" مراجعه كنيد. اين مقاله يك مدافعه بسيار ضعيف است و بيشتر تعجبآور. چراكه كرونيگ محقق زيركي است كه در گذشته كارهاي خوبي انجام دادهاست.
يك قاعده قديمي و ساده براي ايجاد پرونده جنگ وجود دارد، خصوصا جنگ پيشگيرانه.جنگي كه خطر و تهديدي در حال رشد و وخيم شدن را به تصوير مي كشيد، و سپس سعي ميكنيد مردم را متقاعد كنيد كه اگر همين حالا حركتي انجام ندهيد اتفاقات وحشتناكي در پيش رو خواهد بود. ( آيا هشدارهاي شرمآور كانداليزا رايس وزير امور خارجه وقت دولت جورج بوش در مورد بمب هستهاي صدام حسين را به خاطر داريد؟) تمام اين مراحل نياز به كمي تخيل و تمايل به فرض بدترينها دارد.
دوم، شما بايد خوانندگان را متقاعد كنيد كه هزينهها و خطرات ناشي از جنگ آنقدرها هم بزرگ نيست. اگر ميخواهيد به نظر پخته و معقول به نظر برسيد، يادآور شويد كه خطرات و حملات متقابل در بر خواهد داشت .اما بعد وقتي تمام سعيتان را ميكنيد كه اعتراضها و تاكيد بر اينكه تمام راهها خطرات را به حداقل ميرسانند، به طور خلاصه: در قدم اول شما يك چشمانداز غمانگيز و خشن از عواقب ناشي از سستي را نشان ميدهيد، در قدم دوم به يك خوشبيني تخطيناپذير درباره اينكه جنگ چگونه برگزار خواهد شد، ميرسيد.
مقاله كرونيگ اين نقشه را به خوبي دنبال ميكند. او فرض ميكند كه ايران بيپروا براي دستيابي به سلاح هستهاي ( نه فقط قابليت بالقوه كه در صورت نياز يك سلاح توليد كند) تلاش ميكند، و احتمال ميدهد كه به زودي از اين مرحله عبور خواهد كرد. توجهي به اين موضوع ندارد كه ايران چندين دهه است كه برنامه هستهاي داشته و همچنان سلاح هستهاي در دست ندارد، و اينكه هم در سال 2007 و 2011 برآوردهاي اطلاعاتي ملي نتيجه گرفته است كه هيچگونه شواهد قطعي درباره اينكه ايران در حال دستيابي به سلاح اتمي است وجود ندارد. او همچنين بدون در دست داشتن حتي يك مدرك، فرض ميكند كه ايران مسلح به سلاح هستهاي عواقب ژئوپوليتيك فراگيري را متحمل همگان خواهد كرد. براي مثال ميگويد، در حال حاضر كشورهاي ديگر موضع وفاداري خود را به سمت تهران تغيير ميدهند، اما حتي يك مثال هم ارائه نميدهد و يا توضيح اينكه تغيير موضع ادعا شده چه ارتباطي با برنامه هستهاي ايران دارد.
او همچنين اعلام كرد " ايران با تكيه بر قدرت اتمي خود ميتواند هرگونه ابتكار عمل سياسي و يا نظامي ايالاتمتحده را در خاورميانه با جنگ هستهاي تهديد كند." اين جمله به چه معنا است؟ اگر اين تصورات خيالي حقيقت داشت، چطور در طول جنگ سرد، اتحاد جماهير شوروي سابق دست به چنين اقداماتي نزد، و چطور قدرتهاي هستهي ديگر تهديدهاي مشابه امروز را، زماني كه با يك مورد خاص از طرحهاي آمريكا مخالف بودند، پياده نكردند؟ دليلش ساده است، تهديد به جنگ هستهاي عليه ايالات متحده معتبر نخواهد بود مگراينكه كشوري مايل به خودكشي ملي باشد، حتي كرونيگ تصديق ميكند كه تهران قصد از جان گذشتگي ندارد. سلاحهاي هستهاي براي جلوگيري از حمله به قلمرو خود ( و شايد قلمرو متحدان بسيار نزديك ) خوب است، فقط همين.
براي باج گيري، اعمال فشار ديپلماسي و مسائل ديگر خوب نيست و اگر هشدارهاي كرونيگ در رابطه با اينكه سلاح هستهاي ايران منجر به دستيابي ديگران به سلاح هستهاي خواهد شد، بنابراين در نهايت ايالات متحده، اسرائيل و برخي ديگر از همسايگان از دستيابي ايران به سلاح هستهاي جلوگيري خواهند كرد.
كرونيگ همچنين اعلام كرد كه ايران مسلح به سلاح هستهاي، ايالات متحده را وادار به استقرار واحدهاي دريايي و زميني و بالقوه سلاحهاي هستهاي در سراسر خاورميانه، به منظور حفظ يك نيروي بزرگ در اين منطقه براي دهههاي آينده خواهد كرد. اما چرا؟ كل بودجه دفاع ايران تنها حدود 10 ميليارد دلار در سال است( در مقايسه با حدود 700 ميليارد دلار پولي كه ايالات متحده صرف دفاع ملي خود ميكند) بنابراين برخلاف آنچه كرونيگ تصور ميكند، جلوگيري و يا به حساب آوردن ايران- به عنوان يك قدرت هستهاي- تاثير زيادي بر فشارهاي دفاع ايالات متحده وارد نمي كند. خليج فارس درحال حاضراز نقطه نظر نظامي درياچه آمريكايي است، و واشنگتن در حال حاضر هزاران سلاح هستهاي در زرادخانه خود دارد.
نكته كليدي ديگر اين است كه كرونيگ به هيج عنوان سوالات مهم و مسلمي كه هر پژوهشگر با مدرك دكتري بايد پيشكشيده و به شيوهاي ماهرانه بررسي كند را مطرح نكرد. در عوض مقاله او نمونه خوبي از بدترين مورد تحليل است، تفسير او اين معني را ميرساند كه صلح خطرناكتر از جنگ خواهد بود.
حال اگر ايران برخي از تسهيلات خود را پنهان كرده باشد چه؟ كرونيگ تصور ميكند چنين نگرانيهايي غلوآميز است، به دليل اينكه سازمان اطلاعاتي آمريكا بسيار متبحر است. پس تسهيلات تقويت شده و حفاظت شده چطور؟ كرونيگ معتقد است كه موانع غيرقابل عبوري نيستند و در هر صورت تسهيلات بسياري وجود دارد كه آسيبپذير هستند.
آيا تلفات غيرنظامي نيز وجود دارد؟ خوب، بله، اما " واشنگتن بايد قادر به محدود كردن تلفات غيرنظامي در هر جنگ باشد." حالا اگر ايران با شليك موشك به متحدان ايالات متحده، و همچنين به متحدان خود سفارش كند كه به اسرائيل حمله كنند و يا تنگه هرمز را بر روي محمولههاي نفت ببندد چه؟ كرونينگ ميگويد نگران نباشيد. " هيچيك از اين پيامدها از پيشتعيين شده نيستند و ايالات متحده ميتواند اقداماتي براي تخفيف پيامدها انجام دهد." ( مسلم است كه هيچيك از پيامدهاي ترسناك كه كرونيگ ميگويد، همراه با بمب اتمي ايران، از پيشتعيين شده نيستند.)
آيا شروع جنگ خطر درگيريهاي منطقهاي را افزايش نميدهد، به خصوص اگر ايران مقابل به مثل كند و آمريكاييها و اسرائيليها بميرند؟ شايد. اما اگر آمريكا خطقرمز خود را پيشاپيش مشخص كند و اگر گامهاي محتاطانه براي مديريت بحران و كشمكش بردارد، چنين اتفاقي نخواهد افتاد. براي انجام چنين اقدامي ما داوطلبانه راضي هستيم تا پاسخهاي ايران را تحمل كنيم تا نيازي به اين خطقرمزها نباشد و به رژيم ايران اطمينان دهيم كه در صدد سرنگون كردن آنها نيستيم! البته بمبگذاري در كشوري ديگر راه عجيبي براي اطمينان دادن به آنهاست، و كمي غيرعادي است كه فرض كنيم ايران در زمان بمباران خوددار بوده و همكاري كند. در اين صورت آيا ايران به طور تصادفي به بازسازي برنامه هستهاي خود ادامه نخواهد داد؟ ممكن است اينگونه باشد. كرونيگ ميگويد ما زمان را ميخريم و شايد اينگونه ايران را متقاعد كنيم كه به كل برنامه هستهاي خود را كنار بگذارد.شايد هم نه.
طرح كرونيگ چنين است: هنگامي كه كرونيگ سعي دارد نياز به جنگ را توجيه كند- به منظور متقاعد كردن خوانندگان و اينكه ما بايد ايران را قبل از اينكه دير شود متوقف كنيم- ايران را با تسهيلات گسترده و نيتهاي شرورانه خطرناكي به تصوير ميكشد. اما هنگامي كه قصد قبولاندن يك جنگ پيشگيرانه را دارد، ناگهان تسهيلات ايران ناچيز است و ايالات متحده به آساني ميتواند با هرگونه اقدام متقابلي كه ايران انجام دهد مقابله كند. به عبارت ديگر كرونيگ با فرض اينكه در صورت حمله آمريكا همهچيز با موفقيت پيش خواهد رفت و در غير اين صورت همهچيز از بين خواهد رفت پيشنهاد جنگ را به ميان مي آورد. اين تحليل منصفانهاي نيست، بلكه آشكارا دستوري طراحي شده براي جنگ و رسيدن به نتيجهاي از پيش تعيين شدهاست.
و اجازه بدهيد خيلي واضح بگويم كه كرونيگ آمريكا را آشكارا به جنگ پيشگيرانه عليه ايران ترغيب ميكند، با وجود اينكه ايالات متحده هيج مجوزي از شوراي امنيت ملي سازمان ملل متحد ندارد، روشن نيست كه ايران فعالانه در حال توسعه سلاح هستهاي است. و همچنين تا كنون ايران به ما يا هريك از متحدان ما حمله نكردهاست. بنابراين كرونيگ كشور خود را به وضوح به نقض قوانين بينالمللي فراميخواند. او با آرامش كشور خود را در راستاي عملي فراميخواند كه ناگزير تعداد قابل توجهي از مردم، از جمله غيرنظاميان، را خواهد كشت. كرونيگ حاضر است كه مرگ آنها را بر اساس يك سري اظهارات بدون پشتوانه كه تقريبا همه آنها در معرض ترديد جدي قرار دارند رقم بزند.
كرونيگ تلاش ميكند با اعلام اينكه قربانيهاي حمله آمريكا پرسنل نظامي، مهندسان، دانشمندان و تكنيسينهايي كه در تاسيسات هستهاي ايران كار ميكنند خواهند بود، نگرانيها را كاهش دهد. اما حتي اگر براي لحظهاي فرض كنيم كه واقعيت دارد، آيا در نظر گرفته كه ايران نيز دليل قانوني براي اقدام مشابه- به ميزان محدود- دارد؟
فرض كنيد كه يك مفسر زيرك جوان كه براي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كار ميكند، مقاله كرونيگ را بخواند و به اين نتيجه برسد كه افراد يكپارچه در دانشگاههاي آمريكا و وزارت دفاع هستند كه به طور فعال در حال برنامهريزي و حمايت از جنگ عليه ايران اند.فرض كنيد كه سپس او به اين نتيجه برسد كه اگر اين برنامهها اجازه اجرا شدن داشته باشد، خطري جدي براي جمهوري اسلامي بوجود ميآورد. ايران نيروي هوايي پيشرفته و يا هواپيماي بدون سرنشين كه قادر به حمله به آمريكا باشد در اختيار ندارد، بنابراين اين مفسر زيرك و جوان پيشنهاد ميدهد كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي يك تيم مخفيانه براي حمله به كساني كه مشغول برنامهريزي و حمايت از اين جنگ هستند تشكيل داده و هركار ممكني براي از بين بردن برنامه نيروهاي ايالات متحده براي حمله انجام دهند. او به افراد مافوق خود توصيه ميكند كه اقدامات مناسب انجام دهند تا خسارتهاي جاني افراد بيگناه به حداقل برسانند و اينكه حمله بايد متمركز بر پرسنل "نظامي و غيرنظامي" كه بهطور مستقيم در برنامهريزي و دفاع از جنگ عليه ايران كار ميكردند باشد. از ديدگاه ايران، "حمله پيشگيرانه" پاسخي است كه براي ممانعت از حمله ايالات متحده طراحي شدهاست. آيا كرونيگ فكر ميكند كه همچين اقدام پيشگيرانهاي از جانب ايران رفتار قابل قبولي خواهد بود؟ اگر نه پس چرا رفتاري فراتر از اين از جانب ما كاملا صحيح خواهد بود؟
منبع: فارين پاليسي
سه|ا|شنبه|ا|13|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جهان نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 343]