تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به نيازمند كمك مالى كند و با مردم منصفانه رفتار نمايد چنين كسى مؤمن حقيقى اس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805549185




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت‌وگو با محمدحسين رجبي دواني


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفت‌وگو با محمدحسين رجبي دواني
خبرگزاري فارس: نهم صفر، سالروز شهادت عمار ياسر در جنگ صفين است. عمار پيش از شهادتش در صفين از هر فرصتي استفاده ‌كرد تا بلكه افراد عراقي و شامي را كه دچار ترديد شده بودند، نجات دهد و به يقين و حقيقت برساند. او مي‌كوشيد تا با سخنان خود، توطئه‌هاي معاويه و عمّال او را كه متوجه اميرالمؤمنين عليه‌السلام بود، دفع و خنثي كند.


درخشش صفحات تاريخ، مديون تاريخ‌سازاني است كه در يك لحظه‌ي حساس به نقش خطير خود پي‌بردند و به بهترين شكل آن را ايفا كردند. برخي نقش‌ها بديل‌پذير هستند و برخي بي‌بديل. عمار ياسر يكي از نقش‌هاي بي‌بديل تاريخ اسلام است؛ كسي كه پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم، شهادت او را به وسيله‌ي قوم سركش پيش‌بيني كرد. وقتي او با فضاي غبارآلود جنگ صفين روبه‌رو شد، پايش نلغزيد، تمام قد در برابر شبهات ايستاد و جان خويش را در ازاي اين ايستادگي از دست داد. نهم صفر، سالروز شهادت اين صحابي پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در جنگ صفين است. دكتر محمدحسين رجبي دواني، كارشناس و پژوهشگر تاريخ اسلام به بررسي نقش تاريخي عمار بن ياسر در تحولات صدر اسلام مي‌پردازد.

*شاخص‌هاي جبهه‌ي حق در بيان پيامبر اسلام
عمار بن ياسر سلام‌الله‌عليه از اصحاب برجسته و از ياران خاص پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اميرالمؤمنين عليه‌السلام بود. او اين جايگاه را به سبب خلوص در ايمان و اعتقاد به اسلام و به شخص پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و عمل به تعاليم آن حضرت و نيز از اعتقاد كامل به ولايت مولاي متقيان اميرالمؤمنين عليه‌السلام و محبت به ايشان پيدا كرد. در واقع عمار از عشق به ولايت آن حضرت و در يك كلام، ولايت‌مداري واقعي به چنين جايگاه رفيعي دست يافت.

عمار بن ياسر يكي از اركان اربعه‌ي شيعه به شمار مي‌آيد. چهار شخصيت ممتاز در اسلام از ديدگاه اهل بيت عصمت و طهارت به عنوان اركان اربعه يعني چهار ركن و بنيان اساسي شيعه‌ مشهورند؛ سلمان، مقداد، ابوذر و عمار. دليل اين موقعيت براي عمار و نيز دليل محبت و علاقه‌اي كه پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او داشت، اين بود كه عمار با بصيرتي كه داشت، سختي‌هاي بسياري را در راه اسلام تحمل كرد و حتي لحظه‌اي هم ترديد و ضعف در او راه نيافت. او همچنين در اطاعت امر پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اجراي دستورهاي آن حضرت اندك ترديدي به خود راه نداد.

درباره‌ي عمار نقل كرده‌اند كه وقتي مي‌خواستند مسجد پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در مدينه بسازند، او به‌شدت تلاش مي‌كرد؛ سنگ‌هاي بزرگ را حمل مي‌كرد و آن‌چنان مي‌كوشيد كه توجه همه را به خود جلب كرده بود. اين در حالي بود كه برخي افراد از زير كار درمي‌رفتند و حاضر نبودند مانند ديگر مسلمانان در ساخت مسجد كمك كنند، همه از ديدن اين تلاش عمار مبهوت‌ بودند و عمار در اين حال سرودي را مي‌خواند كه از اميرالمؤمنين عليه‌السلام در همان موقع ياد گرفته بود. معني آن سرود اين بود: كسي كه مسجدها را تعمير مي‌كند و ايستاده و نشسته در آنها رنج عبادت مي‌برد، برابر نيست با كسي كه از گرد و خاك گريزان است. در اين هنگام يكي از افرادي كه حاضر نبود مانند ديگر مسلمانان در ساخت مسجد كمك كند و از كار فرار مي‌كرد،از اين سخن برآشفت و گفت: «به‌ خدا قسم روزي همين عصايم را بر بيني تو خواهم نواخت.» پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از شنيدن اين سخن برآشفتند و فرمودند: «اين‌ها با عمار چه كار دارند؟ او آنها را به سوي بهشت دعوت مي‌كند، ولي آنها عمار را به سوي آتش مي‌خوانند.» عجيب اين است همين مردي كه عمار را تهديد كرد، وقتي در جايي به قدرتي دست پيدا كرد، تهديد خود را عملي كرد و عمار را به‌شدت مضروب كرد.

عمار از نظر ايمان و اعتقاد و پايداري در اسلام و ولايت، به گونه‌اي محكم و ثابت‌قدم بود كه پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم راجع به او اين جمله‌ي معروف را دارند كه: «عمار را گروه سركش و طغيان‌گر خواهند كشت.» يعني از اين كلام پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌توان اين‌گونه دريافت كه عمار تا لحظه‌ي شهادت، هميشه با حق و در جبهه‌ي حق است، چرا كه مي‌فرمايد او را گروه سركش و طغيان‌گر مي‌كشند. يعني عمار در جبهه‌ي حق است و جبهه‌ي مقابل او جبهه‌ي باطل است.

*جنگ تبليغاتي بني‌اميه عليه عمار
عمار به سبب اين‌كه مي‌كوشيد مردم را نسبت به مفاسد بني‌اميه آگاه كند و از تباه شدن دين و دنياي مردم جلوگيري كند و به آنها بصيرت بدهد، مورد خشم بني‌اميه و ديگر دنياطلبان بود. به‌ويژه عمار در زمان انقلاب بزرگي كه عليه يكي از حاكمان وقت اتفاق افتاد، نقش برجسته‌اي در آگاه كردن و بصيرت دادن به مردم ايفا نمود و سخنگوي بخشي از انقلابيون بود. وقتي انقلابيون متوجه شدند كه حاكم به نظرات و مطالبه‌هاي بحق آنها هيچ توجهي نمي‌كند و قصد خيانت دارد و فرمان قتل انقلابيون را صادر كرده و به حاكمان جبار و فاسق خود مأموريت داده كه اين فرمان را عملي كنند، به منزل اين حاكم رفتند و او را به قتل رساندند. عمار از جمله كساني بود كه به مقاومت و ايستادگي مردم عليه اين حاكم اصرار مي‌كرد. به همين خاطر پس از قتل اين حاكم، بني‌اميه تبليغات بسياري را عليه او به راه انداختند.

عمار همچنين در جلب نظر مردم به سوي اميرالمؤمنين عليه‌السلام و به خلافت رسيدن ايشان نقشي برجسته داشت. هنگامي كه برخي از ذي‌نفوذهاي آن زمان ‌كوشيدند كه نگاه مردم را به سوي افراد ديگر متوجه كنند، عمار با آن سوابق ايماني آشكار و با جايگاه رفيعي كه نزد پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم داشت و اين‌كه مانند برخي افراد، پس از رحلت پيامبر اسلام صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به متامع دنيوي آلوده نشده بود، سخنان مهيجي را ايراد كرد كه در روي‌گرداني مردم از ديگر افراد و توجه ايشان به حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام تأثير برجسته‌اي داشت. در واقع بخش عظيمي از گرايش مردم به سمت حضرت در آن دوره مديون تلاش‌ها و سخنراني‌هاي عمار ياسر بود.

*دو بال پرواز اميرالمؤمنين از نظر معاويه
وقتي كه بني‌اميه تلاش گسترده‌اي را آغاز نمودند تا با جنگ رواني و شانتاژ تبليغاتي از ماجراي قتل خليفه‌ي سوم سوء استفاده كنند و اين قتل را به پاي اميرالمؤمنين عليه‌السلام بنويسند، عمار با تبيين حقيقت و حمايت همه‌جانبه‌اش از اميرالمؤمنين عليه‌السلام تلاش‌هاي آنان را خنثي كرد. پس از قتل خليفه‌ي سوم، ترديدهايي پيش آمد كه تلاش‌هاي عمار در رفع آنها و جلب توجه مردم به سمت اميرالمؤمنين عليه‌السلام بسيار مؤثر واقع شد. با توجه به اين‌كه پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عمار را ملاك و ميزان تشخيص جبهه‌ي حق از باطل دانسته بودند، اين حمايت عمار از اميرالمؤمنين عليه‌السلام براي كساني كه به سخنان پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اعتقاد داشتند، آگاهي‌دهنده و هدايت‌كننده بود. بنابراين و به همين دليل، دشمنان اميرالمؤمنين عليه‌السلام و در رأس آنها معاويه كينه‌ي او را به دل گرفتند. وقتي اين مرد بزرگ در جنگ صفين به شهادت رسيد، معاويه بسيار شادمان شد. اين فرد خبيث تعبيري دارد كه نشان‌دهنده‌ي اهميت جايگاه عمار است: «اميرالمؤمنين دو بال داشت كه با اين دو بال مي‌توانست پرواز كند، ما بال اول او را در صفين قطع كرديم و بال دومش هم مالك اشتر بود.» منظور معاويه از بال اول اميرالمؤمنين عليه‌السلام عمار است. البته اين مرد خبيث مالك اشتر را هم با توطئه‌اي به شهادت رساند. معاويه بسيار خوشحال بود ‌كه اين دو صحابه‌ي حضرت را كشته است، زيرا مي‌دانست اين دو پشتوانه‌ها‌ي محكمي براي اميرالمؤمنين عليه‌السلام بودند.

*عمار را علي كشت نه ما!
جنگ‌نرم دشمن پليد عليه اميرالمؤمنين آن‌قدر شديد بود و ذهن‌هاي شاميان را نسبت به اميرالمؤمنين عليه‌السلام تخريب كرده بود كه شاميان بر جنگ با اميرالمؤمنين عليه‌السلام هم‌داستان بودند، اما همين شاميان چون حديث پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره‌ي عمار را مي‌دانستند، نسبت به او ديد مثبتي داشتند و او را به عنوان كسي نگاه نمي‌كردند كه بايد با او بجنگند. لذا هنگامي كه عمار به شهادت ‌رسيد، تزلزلي بسيار جدي در قواي معاويه به وجود ‌آمد، زيرا شاميان با توجه به فرموده‌ي پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اين نتيجه رسيدند كه آن گروه سركش و طغيان‌گر كه پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده بود، خود آنان هستند. البته عمرو عاص با تمام توان حيله‌گر‌ي خود كوشيد تا اذهان را از اين مسئله منحرف كند. حديث پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را همه شنيده بودند و قابل تكذيب نبود، لذا او بيان پيامبر خدا را اين‌گونه تغيير داد كه: بله، عمار را گروه سركش و طغيان‌گر كشتند، منتهي ما كه در شام بوديم و اين علي بود كه عمار را به جنگ كشانيد و او را به كشتن داد!

*روشنگري عمار در لحظات حساس
عمار پيش از شهادتش در صفين از هر فرصتي استفاده ‌كرد تا بلكه افراد عراقي و شامي را كه دچار ترديد شده بودند، نجات دهد و به يقين و حقيقت برساند. او مي‌كوشيد تا با سخنان خود، توطئه‌هاي معاويه و عمّال او را كه متوجه اميرالمؤمنين عليه‌السلام بود، دفع و خنثي كند. دو مورد از مصاديق فعاليت‌هاي روشنگرانه‌ي عمار ياسر از اين قرار است؛ مورد اول مربوط به قبل از حركت اميرالمؤمنين به صفين است، يعني هنگامي ‌كه ايشان پس از بي‌نتيجه ماندن مكاتبات فراوانش با معاويه، براي مقابله‌ي نظامي با او مصمم شد. حضرت مردم را آماده‌ي رفتن به شام مي‌كرد كه فردي به نام «ابوزبيد بن ‌‌عوف» به ترديد افتاده بود كه آيا مي‌توان با اين‌ها جنگيد يا نه؟ ابتدا اميرالمؤمنين عليه‌السلام سخناني بر زبان آورد و سپس عمار در تأييد حقانيت اميرالمؤمنين عليه‌السلام بيان داشت: «اي ابوزبيد! قدم‌ها را محكم بردار و درباره‌ي دشمنان خدا و پيامبر ذره‌اي ترديد نداشته باش.»

معاويه كه سال‌ها سابقه‌ي دشمني ديرينه‌ و خانوادگي با پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بيت عليهم‌السلام او را داشت، براي اين‌كه مشروعيت پيدا كند، خود را به پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منتسب مي‌كرد و به شاميان مي‌گفت كه من خويشاوند پيامبر هستم و اين علي است كه عليه ‌اسلام به پا خاسته است. در روز سوم جنگ صفين، عمار پيشاپيش لشكريان آمد و خطاب به شاميان گفت: «اي اهل شام و اي اهل اسلام، آيا مي‌خواهيد كسي را كه با خدا و پيغمبرش دشمني مي‌ورزد و مي‌جنگد و به مسلمانان ستم كرده و مشركان را تقويت كرده، بنگريد؟ و نيز كسي را ببينيد كه خداوند براي حمايت از دين خود و رسول خود فرستاده است؟» سپس ادامه داد: «آيا مي‌خواهيد كسي را به شما معرفي كنم كه نه از روي ترس، كه به خواست قلبي و با طيب خاطر خود اسلام آورد؟» بعد مشخص كرد آن فردي كه در آغاز سخنش مطرح كرده كه با خدا و دينش دشمني ورزيده چه كسي است: «بدانيد كه او معاويه است. او را لعنت كنيد كه خدايش او را لعنت كند. با او بجنگيد كه او همان كسي است كه نور خدا را خاموش مي‌كند و به دشمنان خدا ياري مي‌رساند.»

*مثل ما نماز مي‌خوانند؛ چگونه با آنها بجنگيم؟
در برهه‌اي از جنگ صفين، فردي از نيروهاي خودي خدمت اميرالمؤمنين عليه‌السلام آمد و عنوان كرد كه من دچار يك مسئله‌اي شده‌ام؛ تو مارا از عراق به صفين آورده‌اي و ما تو را اطاعت كرده‌ايم، اما ديشب من ديدم كه هنگام نماز، طرف مقابل ما هم اذان مي‌گويند. وقتي كه ديدم اذانشان دقيقاً عين اذان ما است و بعد ديدم كه به وقت نماز قبله‌ي ايشان دقيقاً قبله‌ي ما است و نمازي هم كه خواندند، عين نماز ما بود، من به ترديد افتادم كه آيا ما مي‌توانيم با آنها بجنگيم؟ حضرت به او فرمود: آيا عمار بن ياسر را ديدي؟ گفت نه. حضرت فرمود: نزد او برو و او هر چه به تو گفت، همان‌گونه عمل كن. اين شخص نزد عمار ‌آمد و عمار به او ‌گفت: «صاحب آن پرچم سياه را مي‌شناسي؟ من سه بار همراه پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زير آن پرچم جنگيده‌ام. پرچمي كه دست او است، همان پرچمي است كه پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دست او داد و من هم زير آن پرچم جنگيدم و به جهاد رفتم، اما هم‌اكنون اين پرچم در دست دشمنان اسلام است.» سپس عمار ادامه داد: «اين چهارمين جنگ من است كه انگيزه‌ي جنگ‌افروزانش از آنها بهتر نيست، بلكه اين جنگي است كه انگيزه‌ي شرّ و فجورش بيش از آن جنگ‌ها است.»

عمار در واقع اين جنگ را با جنگ‌هاي دوران جاهليت مقايسه ‌كرد و ادامه ‌داد: «بدان كه به خدا سوگند، چنان مي‌خواستم كه تمام كساني كه همراه معاويه آهنگ پيكار با ما را كرده‌اند و از آييني كه ما بر آن هستيم، جدا شده‌اند، يك پيكر بودند و من اين پيكر را با شمشير مي‌زدم و تكه‌تكه مي‌كردم. به خدا سوگند كه خون تمام آنان از ريختن خون گنجشكي حلال‌تر است.» بعد ‌فرمود: «تو خون گنجشك را حرام مي‌داني؟» آن مرد پاسخ داد: «نه؛ حلال مي‌دانم.» عمار به او ‌گفت: «خون آنها هم هم‌چنان حلال است. آيا من به چشم تو روشنگري كرده‌ام يا نه؟» كه در اين‌جا آن مرد ‌گفت: خوب من را روشن و آگاه كردي و عمار ادامه داد: «حالا هر كدام را كه مي‌خواهي اختيار كن.» آن مرد هم آمد و در جبهه‌ي اميرالمؤمنين و با خيال راحت ايستاد و با دشمن جنگيد.

بعد در تاريخ داريم كه وقتي اين فرد در حال رفتن بود، عمار دوباره او را فراخواند و گفت: «اگر مي‌خواهي بداني، اين را به تو بگويم كه آنها بر ما شمشير مي‌زنند تا افراد را به شك بيندازند تا پيش خودشان بگويند: اگر آنها برحق نبودند، بر ما دست نمي‌يافتند.» چون نيروهاي معاويه از نظر عده و توان بيشتر از نيروهاي اميرالمؤمنين عليه‌السلام بودند، عمار مي‌خواهد به او بگويد كه آنها مي‌خواهند به افراد ضعيف‌البصيرت اين‌گونه القا كنند كه اگر شاميان برحق نبودند، بر شما دست پيدا نمي‌كردند. عمار در ادامه مي‌گويد: «به خدا قسم آنها به قدر خاشاكي كه چشم مگسي را بيالايد، برحق نيستند. به خدا سوگند اگر ما را با شمشيرها بزنند و به دوردست‌ها برانند، باز هم يقين دارم كه ما برحق هستيم و آنها بر باطل.» سپس عمار اين‌گونه ادامه مي‌دهد: ديري از دنيا نگذرد كه اهل حق ببينند مردگانشان در بهشت جاي دارند و دشمنانشان، از مرده و كشته، همگي در دوزخ هستند و زندگانشان نيز همگي بر سبيل باطل بوده‌اند.

منبع: پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي

انتهاي پيام/

سه|ا|شنبه|ا|13|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن