واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: حرف هايى براى نشنيدن
فيروز؛ گلى كه پژمرد!
همه كسانى كه شنبه شب برنامه «ورزش از نگاه ۲» را از تلويزيون ديدند، به يك نكته مشترك دست يافتند؛ فيروز كريمى قرار است ديگر شوخ نباشد!
همانطور كه مشاهده كرديد، «نهاونديان» مجرى اين برنامه خيلى سعى مى كرد زمينه را براى «طنازى» سرمربى شاهين فراهم كند اما فيروزخان كه به گفته خودش «تعهد داده شوخى نكند» تا پايان برنامه شوخى نكرد كه نكرد! آنچه را كه در آن برنامه ديديد، اين بود كه انگار دست و پاى يك بچه شيطان را در داخل كلاس بسته بودند تا مبادا
سر به سر ديگران بگذارد؛ يا به عبارت ديگر فيروز كريمى مانند گل شادابى بود كه تعمداً مى خواهد با نشاط نباشد! شايد اين حرف من خريدار نداشته باشد اما اى كاش كسانى كه دست و پاى كريمى را بسته اند، بدانند كه با اين كارشان تأثير بدى از خود در ذهن دوستداران فيروز كريمى به جا خواهند گذاشت!
تارتار و انديشه هاى انصارى فرد
همانطور كه قبلاً هم مى شد پيش بينى كرد، ابراهيم قاسمپور كه در اواسط دور رفت جاى همدوره قديمى اش «دينورزاده» را در داماش گرفته بود، نتوانست به همكارى اش با اين تيم رشتى ادامه بدهد و نهايتاً پس از استعفاى «ابو»ى آبادانى ها، سكان هدايت فنى نماينده رشت به يكى از مربيان نسل نوين فوتبالمان سپرده شد؛ مهدى تارتار كه جزو جوانترين مربيان ليگ محسوب مى شود، برخلاف بسيارى از همتايانش كه هميشه ادعاى زياد دارند اما در نتيجه گيرى ضعيف عمل مى كنند، او - يعنى تارتار - معمولاً بى سر و صدا و بدون حاشيه كار مى كند و برحسب سابقه اش، هميشه هم موفق بوده!
مدافع سال هاى دور پرسپوليس كه همگان از او به عنوان «ناجى هميشگى راه آهن» ياد مى كنند، متأسفانه كمتر به حق خود در دنياى مربيگرى رسيده است. به طور مثال همين راه آهن را اگر در نظر بگيريد، بايد اذعان كنيم كه مديرعامل راه آهن هروقت كه ديد تيمش رو به سقوط است، رو به «تارتار» آورد و اتفاقاً اين مربى محجوب هميشه هم در كارش موفق نشان داده، تا آنجا كه فصل قبل كه تارتار به عنوان دستيار در كنار دايى براى پرسپوليس فعاليت مى كرد، فقط به خواهش انصارى فرد بود كه پرسپوليس را رها كرد و رفت راه آهن را از سقوط نجات داد و اتفاقاً نتايج ضعيف پرسپوليس پس از رفتن تارتار باعث شد همگان بگويند عملكرد مثبت تارتار بود كه اوايل فصل پرسپوليس را به نتايج مطلوب رساند!
على ايحال؛ امروز «تارتار» دوباره به ليگ برتر برگشته و اين بار مى خواهد توانايى هايش را در داماش به نمايش بگذارد. اين روزها همه از خود مى پرسند؛ اگر دايى در راه آهن موفق نشود و تارتار در داماش موفق شود، آيا مديرعامل راه آهن مى تواند خود را به خاطر اعتماد نكردن به ناجى هميشگى راه آهن «تارتار» ببخشد؟!
حسين آقا جدول را ديده اى؟
در زبان فارسى پسوند «تر» معمولاً به معنى اضافه مصرف مى شود. مثلاً: «فلانى جوانتر شده» يعنى جوان بوده و جوانتر شده و يا «حسن آقا پولدارتر شده» يعنى پولدار بوده و حالا ثروتش بيشتر شده و يا «هوا سردتر مى شود» يعنى هوا سرد بوده و قرار است سردتر شود!
اشتباه نكنيد، قصدمان آموزش ادبيات فارسى نيست، بلكه مى خواهيم از حسين آقاى بادامكى كه در آخرين مصاحبه اش حسابى به «دنيزلى» حال داده، يك سؤال بپرسيم! بادامكى كه اين روزها مانند بسيارى از بازيكنان پرسپوليس در تلاش است با تعريف كردن از
«آقا مصطفى» خيالش از بابت حضور فيكس در پرسپوليس راحت شود، در مصاحبه اى كه پريروز با يكى از روزنامه هاى ورزشى داشت، انگار خيلى گشته بود تا موضوعى را كه ديگر همبازيانش در مقام حمايت از دنيزلى به زبان نياورده اند، پيدا كند! چرا كه وقتى خواست يك تعريف جانانه از مربى ترك بكند، گفت: «با حضور دنيزلى، پرسپوليس هجومى تر مى شود.»
ما در اين مورد شك نداريم كه دنيزلى تأثير خوبى بر پرسپوليس خواهد گذاشت و مى تواند بحران اين تيم را از بين ببرد، حتى تفكرات هجومى دنيزلى هم مورد تأييد همگان است. ليكن سؤالمان از بادامكى اين است كه؛ حسين آقا جان، تو كه فرموده اى «پرسپوليس هجومى تر مى شود» منظورت چه بود؟ آيا پرسپوليس در دور رفت هجومى بود كه حالا هجومى تر شود؟ انگار بادامكى نگاهى به جدول نينداخته تا بداند پرسپوليس با ۲۰ گل زده در جدول از اين جهت مقام دهم را دارد؛ يعنى يك رتبه از جايگاهش به لحاظ امتياز هم كمتر! حالا آقاى بادامكى چگونه فكر كرده تيمى كه ۲۰ گل زده و ۱۹ گل خورده «هجومى» بوده و قرار است با حضور دنيزلى «هجومى تر» شود؟ ما كه اين را نفهميديم!
موضوع بغرنج بازوبند سرخ
درست در شرايطى كه همه اهالى فوتبال از پيوستن مهدى مهدوى كيا به پرسپوليس خوشحالند - چه پرسپوليسى و چه استقلالى و چه طرفداران ساير تيم ها، مهدى را دوست دارند و او را محق مى دانند كه واپسين ايام فوتبالش را در پرسپوليس سپرى كند - و در حالى كه كارشناسان معتقدند مديريت پرسپوليس با اين تصميم خوب، حرمت يك بازيكن پيشكسوت را حفظ كرد، متأسفانه دقيقاً در همين شرايط، برخى از همكاران رسانه اى ما؛ «چه در مطبوعات و چه در صدا و سيما» به جاى آن كه سعى كنند از اصل اين تصميم حمايت نمايند، شروع كرده اند به پيگيرى يك حاشيه اى كه هنوز در پرسپوليس شروع نشده اما برخى دوستان دارند كلنگش را مى زنند!
اينكه تكليف بازوبند كاپيتانى پرسپوليس چه مى شود، همان حاشيه اى است كه اين روزها بدجورى دارد مطرح مى شود. يك روزنامه مى نويسد: «آيا كريمى بازوبند را به مهدوى كيا مى دهد؟» دومى در راديو مى پرسد: «آيا مهدى از حقش به نفع على مى گذرد؟» سومى در تلويزيون يادآور مى شود: «موشك قديمى تر است اما جادوگر سابقه بيشترى دارد» و ... و خلاصه انگار تمام مشكلات پرسپوليس حل شده و همه دست به دست هم داده اند تا موضوع بغرنج و پيچيده بازوبند كاپيتانى پرسپوليس را حل كنند! آيا به راستى وظيفه رسانه ها همين است؟ آيا دوستانى كه نيم صفحه و يك صفحه را به بررسى وضعيت كاپيتانى پرسپوليس اختصاص مى دهند، نمى دانند كه امكان دارد با اين فضاسازى هايشان، چالش جديدى را براى پرسپوليس به وجود مى آورند؟
نمى دانم! گاهى اوقات اين تهمتى را كه غيرمطبوعاتى ها به ما مطبوعاتى ها مى چسبانند كه؛ «بعضى ها به هر قيمتى دنبال تيراژ هستند» بدجورى معنى پيدا مى كند!
سه|ا|شنبه|ا|13|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]