تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837832190
انتقادات معاون سابق فرهنگي ارشاد از معاون كنوني
واضح آرشیو وب فارسی:الف: انتقادات معاون سابق فرهنگي ارشاد از معاون كنوني
محسن پرويز معاون فرهنگي سابق ارشاد از شركت نكردن ايران در نمايشگاه كتاب فرانكفورت و حضور فعال در نمايشگاهي چون قطر، لزوم حل مسائل نشر بدون شكايت حقوقي بخش دولتي از خصوصي، مشكلات فعلي موسسه نمايشگاههاي فرهنگي و ... سخن گفت.
در حالي كه اين روزها مباحثي چون بلاتكليفي موسسه نمايشگاههاي فرهنگي، اعلام موضع انتقادي بهمن درّي معاون امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره دفتر شعر جوان و اعلام شكايت از دو ناشر بخش خصوصي به نقل از يك مقام در وزارت ارشاد كه نام او برده نميشود، در رسانهها نقل ميشود، بار ديگر پرونده مسكوت گذاشته شده مسدود شدن غرفه ايران در نمايشگاه كتاب فرانكفورت نيز باز شده است.
محسن پرويز، معاون فرهنگي سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سايت شخصي خود با طرح اين موضوع كه خسارت حاضر نشدن ايران در نمايشگاه كتاب فرانكفورت و مسدود شدن غرفه كشورمان رقمي بالغ بر ۵۵ هزار يورو (معادل ۱۱۰ ميليون و ۵۵۰ هزار تومان به قيمت هر يورو ۲ هزار و ۱۰ تومان) هزينه اضافه به كشور تحميل كرده است، اين انگيزه را ايجاد ميكند تا در گفتگويي با وي درباره اين آمار و ارقام و همچنين ديگر مباحث روز عرصه فرهنگ به گفتگو بنشينيم.
* آقاي پرويز! در حالي كه پرونده حاضر نشدن ايران در نمايشگاه كتاب فرانكفورت و مسدود شدن غرفهمان ابتدا در خبرگزاري مهر مطرح شد، ولي هرگز هيچ مقام مسئولي مستقيم به مهر پاسخ نداد كه خسارت اين شركت نكردن چقدر است. حال شما اين رقم ۵۵ هزار يورو را بر اساس شنيدهها در سايت شخصيتان نقل كردهايد. چقدر اين خبر مستند است؟
موضوع را از آنجا آغاز ميكنم كه قبل از نمايشگاه كتاب فرانكفورت در آلمان، نمايشگاه كتاب پاريس هم برگزار شد كه ايران غرفه گرفته و هزينه آن را هم داده بود، ولي كسي در آنجا شركت نكرد و غرفه ايران خالي ماند. من از يكي از كساني كه آنجا حاضر بود شنيدم كه فضاي غرفه چون خالي مانده بود، موقعيت خوبي نداشت.
* چرا موقعيت خوبي نداشت؟
در نمايشگاهها مرسوم است وقتي كه ثبتنام انجام ميگيرد و هزينه هم پرداخت ميشود، غرفه را براي آن كشور آماده و نام كشور را بالاي غرفه ثبت ميكنند. حال وقتي يك غرفه خالي ميماند، برخي از گروهها از اين فضا براي تبليغات خود استفاده ميكنند و يا عدهاي ديگر هم براي استراحت كردن بدانجا ميروند و همه اينها باعث ميشود وقتي غرفه ايران هم در نمايشگاهها خالي ميماند، چنين اتفاقي براي آن بيفتد كه وجهه خوبي ندارد.
* آيا شما مطلع هستيد كه پول غرفه نمايشگاه پاريس پرداخت شده بود و حضور نيافتيم؟
هزينه حضور در نمايشگاه پاريس از طريق موسسه نمايشگاهها پرداخت شده بود.
* شما در سايتتان مطرح كردهايد حاضر نشدن ايران در غرفه آماده شده در نمايشگاه كتاب مسكو هم تكرار شده است و اين در حالي است كه در زمان حضور شما در معاونت فرهنگي توافقاتي براي حضور متقابل ايران و روسيه در نمايشگاههاي بينالمللي كتاب اين دو كشور با تسهيلات ويژه صورت گرفته بود. در اينباره توضيحتان چيست؟
در زمان مسئوليت من يك موافقتنامه بين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران و نمايشگاه كتاب مسكو امضا شد كه طبق آن هر دو كشور ميتوانستند ۱۲ متر غرفه رايگان در اين نمايشگاهها در اختيار طرفين قرار دهند و اگر متراژ آن بيشتر ميشد، بايد هزينه مازاد آن را پرداخت ميكردند. روند هم اينگونه بود كه معمولاً چند متري در موقع نمايشگاهها به متراژ غرفهها اضافه ميشد. امسال هم طبق توافق قبلي غرفهاي به ايران اختصاص يافته بود و از ايران هم قرار شده بود افرادي براي شركت راهي مسكو شوند و حتي بليت و ويزايشان هم آماده بود است، ولي در لحظات آخر دستور داده شده كه شركت نكنند كه بليتها لغو ميشود و به همين دليل هزينهاي هم به كشورمان تحميل ميشود.
* و اما درباره نمايشگاه كتاب فرانكفورت. حضور نماينده رسمي ايران از گذشته تا امروز چگونه بوده است؟
در نمايشگاه فرانكفورت هم به صورت سنتي از سالهاي دور ايران غرفه داشته است كه در سالهاي اخير موسسه نمايشگاههاي فرهنگي ايران، قبلتر اتحاديه شركتهاي تعاوني ناشران با نام اختصاري اشنا و قبل از آنهم با حمايت معاونت فرهنگي مراكز مختلف به نمايندگي از معاونت مسئوليت ثبتنام و اداره غرفه را برعهده داشتهاند. به هر حال بزرگترين گروههايي كه از ايران به نمايشگاههاي فرهنگي اعزام شدهاند، مربوط به نمايشگاه كتاب فرانكفورت به عنوان بزرگترين رويداد مربوط به كتاب در جهان بوده است.
* و حتي در سالهاي گذشته، تلاشهاي زيادي شد كه غرفه مناسبتتري به ايران اختصاص يابد و حضور گستردهتر و تاثيرگذارتري داشته باشيم كه نمونه آن حضور ايران در بخش كودك و نوجوان در كنار بزرگسال بود.
بله. سه سالي بود كه بر اثر تلاشهاي انجام شده توانسته بوديم به غير از غرفه در بخش بزرگسال، يك غرفه هم در بخش كودك و نوجوان داشته باشيم. البته كمي از فضاي غرفه بزرگسال كم شد و غرفهاي در بخش كودك و نوجوان گرفتيم. ببينيد! نمايشگاه كتاب فرانكفورت خيلي نمايشگاه مهمي است و گرفتن غرفه در آنجا كار سادهاي نيست. امسال هم براي گرفتن همان محل قبلي مكاتباتي انجام شده بود و حتي غرفه هم به ايران تخصيص يافته بود و اين يعني كه بايد پول غرفه را بپردازيم.
* آيا با حاضر نشدن مشمول پرداخت خسارت ميشويم يا اينكه بايد هزينه غرفه را كامل پرداخت كرد؟
پرداخت خسارت مربوط به وقتي است كه شما در موعد مقرر و طبق مقررات نمايشگاه و پيش از آغاز آن اعلام انصراف كنيد، ولي وقتي غرفهاي براي ايران تدارك ديده شده است، اين دقيقا يعني اينكه ما اصلاً اعلام انصراف نكرده بودهايم و بايد هزينه غرفه را پرداخت كنيم و اگر ندهيم سالهاي بعد ما را به نمايشگاه راه نخواهند داد.
* البته آقاي درّي معتقد بود كه حاضر نشدنمان از حضورمان تاثيرگذارتر بوده است.
اينكه بگوييم عمداً نرفتيم و حاضر نشدنمان از حاضر شدنمان بهتر است، خودش پاسخي است، ولي راهي براي گريز از پاسخگويي است. واقعيت اين است كه حضوري كه با زحمت حاصل شده و سالهاست به نام ايران ثبت شده است نبايد به سادگي از دست برود.
* در زمان داغ بودن اخبار مربوط به حاضر نشدن ايران در غرفه آمادهاش در نمايشگاه كتاب فرانكفورت برخي ميگفتند كه ميتوان با رايزني به نقطهاي رسيد كه هزينه غرفه را نپردازيم. آيا طبق تجربهاي كه از برخورد با قوانين نمايشگاه فرانكفورت داريد، اين امكان وجود دارد؟
رايزني هم نميشود انجام داد، ولي ميشود پول غرفه را نداد. آنها هم سال آينده به شما غرفه نميدهند. ضمن اينكه ارتباط فرهنگي به وجود آمده تضعيف ميشود.
* شايد خيلي مهم نيست كه در نمايشگاه كتاب فرانكفورت شركت كنيم. ميتوانيم در نمايشگاه كتابي چون قطر شركت كنيم.
ميبينيم كه امسال ايران به عنوان ميهمان ويژه در نمايشگاه كتاب قطر شركت ميكند و گروه عظيمي هم بدانجا ميروند؛ در حالي كه اين حضور از ۲ منظر قابل بررسي است: اول اينكه اين حضور از طريق موسسه نمايشگاههاي فرهنگي نبوده و اين موسسه موجود و فعال را منكوب ميكنيم و آن وقت يك موسسه ديگر را براي همين مسئوليت فعال ميكنيم كه اين مساله جاي تامل دارد.
دوم اينكه حضور در اين نمايشگاه، راه فرار براي اينكه بگوييم از اساس حضور ايران در نمايشگاههاي خارجي مفيد نيست را ميبندد. اگر حضور در فرانكفورت به عنوان بزرگترين نمايشگاه كتاب جهان بيفايده تلقي ميشود، چطور حضور در نمايشگاه كتاب قطر كه موضعگيريهايش در قبال بيداري اسلامي و به لحاظ سياسي براي ما محل تامل است، مثبت است؟ آيا قطر به واقع كشور دوست و برادر ما است؟ شبكه الجزيره در انتقال اخبار و اتفاقات بيداري اسلامي شيطنتهاي خاص خودش را دارد و در قبال سوريه، بحرين و ديگر كشورهايي كه بيداري اسلامي در آنها رخ داده است، موضعگيري خاص دارد. اينكه ما برويم و ميهمان ويژه قطر بشويم، آن هم در چنين شرايطي آن هم از طريق يك موسسه غير از موسسه نمايشگاههاي فرهنگي كه اساسا تشكيل شده بود تا به حضور فرهنگي ايران در خارج از كشور رسيدگي كند، آيا اينها عجيب نيست و نميدانم چرا اين اتفاقها رخ ميدهد.
* شما چند بار در صحبتهايتان به مساله غيرفعال شدن موسسه نمايشگاههاي فرهنگي ايران و موازي شدن يك موسسه با آن اشاره كرديد. نقد شما به اين اتفاق چيست؟
اين يك اتفاق نوپديد است كه نميدانم چرا نهادهاي نظارت و بازرسي بدان توجه نميكنند. يك مجموعه با نام موسسه نمايشگاههاي فرهنگي ايران با حدود ۱۲۰ نفر پرسنل رسمي و قراردادي در اين موسسه مشغول به كار هستند؛ در حالي كه به تازگي عملاً هيچ كاري به اين موسسه سپرده نميشود و پرداخت حقوق پرسنل آن هم با مشكل روبهرو شده است و از محل ديگري آن هم با تاخير پرداخت ميشود. اين موسسه با همه سوابقش متروك مانده و آنگاه يك موسسه كوچك البته ثبتشده، توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي فعال شده و حضور در نمايشگاههاي خارج از كشور و هفتههاي فرهنگي ايران در خارج را دنبال ميكند كه نمونه آن نمايشگاه قطر است.
* من يك سئوال ديگر درباره نمايشگاه فرانكفورت دارم و سپس ميتوانيم از اين بحث بگذريم. اين رقم ۵۵ هزار يورو كه شما بدان اشاره كرديد، از كجا آمده است؟
آخرين سالي كه من در معاونت بودم، رقم اجاره غرفه با ۲ تا ۳ هزار يورو بالا و پايين متناسب با چند متر تغيير متراژ و شرايط هر دوره، اين رقم بود.
* اين روزها مطالبي توسط برخي رسانهها عليه دفتر شعر جوان و محمدرضا عبدالملكيان مدير اين دفتر ايجاد شده كه بهمن درّي معاون امور فرهنگي وزارت ارشاد در واكنشي به اين مسائل به طور صريح اعلام كرد كه «حداقل در دوره من حمايتي از اين دفتر نشده است» و البته بسيار انتقادهاي تندي هم به اين دفتر و شاعراني كه با آنجا همكاري دارند و شخص عبدالملكيان داشته است. شما هم در مطلبي در سايتتان به تقابل اظهارنظرهاي قبلي و جديد از سوي معاونت فرهنگي فعلي پرداختهايد. نگاهتان به اين ماجرا چيست؟
من متاسفانه شفافيتي در موضعگيري كه به اسم وزارت ارشاد درباره دفتر شعر جوان اعلام ميشود، نميبينم. ادعاي خلافي صورت گرفته كه دفتر شعر جوان در دورههاي گذشته مورد حمايت بوده و بعد از من حمايت نشده است كه اتفاقاً در هفته كتاب سال ۸۹ كه من در مسند مسئوليت نبودهام هم اين حمايتها بوده است.
* اعتراض شما اين است كه چرا حمايت از دفتر شعر جوان به شما نسبت داده شده است؟
اعتراض من اين است كه شفافيت داشته باشند. از مسئولان امر و نهادهاي دولتي شفافيت توقع ميرود. اگر دفتر شعر جوان اينقدر فعاليتش بد است كه در نقد او مي گوييم پايگاه شيطان است و اتفاقاتي از اين دست در آنجا ميافتد كه بايد پرسيد چرا تا چند روز پيش آنقدر بد نبوده است. مگر در سال ۸۹ از حمايتها بهرهمند نبوده است. مگر در سال ۹۰ اين حمايتها نبوده است؟ مگر يكي از مديران كل وزارتخانه در مراسم اختتاميه جايزه شعر جوان (قيصر امين پور) نبوده است و به مادر روجا چمنكار جايزه نميدهد؛ كه او منشأ همه اين مكاتبات شده است. همه اين ماجراها هم بعد از نوشته شدن مطلبي در يك روزنامه و سپس يك خبرگزاري آغاز ميشود.
* در دوره مديريتتان دفتر شعر جوان را چگونه يافته بوديد؟
من شخص آقاي عبدالملكيان را فردي متعهد و همراه با انقلاب ميدانم و شايسته نميدانم امثال او مورد هجمه قرار بگيرند و كسي متعرض آدمي مثل او شود. البته در دفتر شعر جوان هم ممكن است اتفاقهايي بيفتد كه ميتوانست نيفتد و يا اتفاق بهتري جايگزين آن شود. ولي باز هم ميگويم ما نبايد اشخاص متعهد به انقلاب كه در سوابقشان همواره همراهي با نظام و اسلام ثبت شده و خلاقيتهاي هنري و قلمشان در خدمت انقلاب است، مورد تعرض قرار بدهيم. اين اصلاً كار شايستهاي نيست. آقاي عبدالملكيان تا امروز كه از او شناخت دارم، فرد شايسته و صالحي بوده است. البته هيچ انساني را نميشود صددرصد كامل دانست.
عبدالملكيان در بين شاعران پيشكسوت و جوان چهرهاي شناختهشده و مثبت است كه نبايد با به گونهاي برخورد كرد كه دلخور شود؛ گرچه دوستان خودشان از افرادي نيستند كه به واسطه تعريف و تمجيد يا تكذيب يك نفر ديگر از خود بيخود شوند. به هر حال عملكرد هر نهادي از جمله دفتر شعر جوان را ميشود در دورههاي مختلف مورد نقد و بررسي قرار داد و اگر لغزشهايي وجود دارد، بايد اصلاح شود.
* اگر قرار باشد اصلاحي هم صورت گيرد، چه كساني بايد دست به كار شوند؟
اهليت اصلاح موضوع با كساني است كه متولي اين بخشها هستند و دستاندركار اين ماجرا بوده و هستند كه به اعتقاد من خود آقاي عبدالملكيان صلاحيت هر اصلاحي را دارد.
* اين نوع برخورد رسانهاي با دفتر شعر جوان را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اينكه ماجرا اينگونه به رسانهها كشيده شده است و مسائل را بزرگ كردهاند و باعث دلخوري و تفرقه شدهاند، اصلاً كار شايستهاي نيست.
* ورود معاون فرهنگي وزير ارشاد به ماجرا و نقد عملكرد دفتر شعر جوان در قالب گفتگوي رسانهاي را درست ميدانيد؟
مسئولان وزارت ارشاد به جاي پادرمياني، ميدانداري و كمك به حل اين مناقشه و اصلاح خطاهايي كه اعتقاد داشتند وجود دارد، تا اينكه اوضاع بهتر شود خودشان وارد ميدان شدهاند. تا چند روز پيش اين دفتر مورد حمايت معاونت فرهنگي بوده و در خبرهايشان هم موجود است و بعد به يك باره خودشان طلبكار شدهاند و با شدت و حدّت حمله كردهاند. اين اتفاقات ميتوانست نيفتد و شرايط بهتري رقم بخورد. من مدت طولاني است آقاي عبدالملكيان را از طريق شعرهايش و برخوردهايي كه با خودش داشتهام، ميشناسم و با اينكه ديدگاههايمان كاملاً منطبق نبوده، ولي او را فردي دلسوز و شايسته يافتهام.
نبايد از ياد ببريم او از برگزيدههاي اولين دورههاي شعر دفاع مقدس است و شعر زيباي او درباره نوجوان ۱۴ سالهاي كه به جبهه ميرود، همواره در ذهنم زنده است و در ايام جنگ شعرهاي او دست به دست ميگشت. بهتر است به او احترام بگذاريم و بيدليل باعث دلخورياش نشويم.
* موضوع ديگري كه بار ديگر معاونت فرهنگي را مقابل بخش خصوصي نشر قرار داده است، خبري بدون ذكر نام مقام مسئول درباره شكايت از دو ناشر به دليل نقل اين مطلب است كه تعداد زيادي از كتابفروشيها به دليل زياندهي اقتصادي تعطيل شدهاند. اينكه معاونت فرهنگي از ۲ ناشر به دليل بيان مشكلات اين عرصه شكايت كند، رويكرد قابل قبولي است؟
دوستان ناشر و كتابفروش بهتر است در موضعگيريهايشان جانب احتياط را رعايت كنند. مطلبي كه من درباره تعطيلي كتابفروشيها خواندم در ديدار با شهردار منطقه ۶ تهران مطرح شده بود. وقتي يك مخاطب عام اين خبر را ميخواند، شايد در ذهنش متبادر شود كه اين رقم تعطيلي هم مال همين منطقه و راسته خيابان كريمخان است كه انگار اين يعني يك فاجعه. برخورد واقعبينانه اين است كه آمار درست اعلام كنيم و همچنين دقت كنيم كه تبعات اين آمار دادنها چيست. عدهاي به دنبال بزرگنمايي هستند.
همچنين بايد به اين مساله هم دقت كنيم كه به ازاي تعطيلي برخي كتابفروشيها، كتابفروشيهاي جديدي افتتاح ميشوند و بايد در آمارهايمان اين رقمها را هم بياوريم. واقعيت مورد اشاره دوستان كه حرفه كتابفروشي به طور كلي و به دلايلي سودده نيست، درست است. كتابفروشان به درستي به اين نكته اشاره ميكنند كه تخصيص مكان تجاري به كتابفروشي صرفه اقتصادي ندارد و اتحاديه ناشران و كتابفروشان هم مدتهاست كه دنبال اين مساله است كه بتوان در اماكن مسكوني نيز كتابفروشي راهاندازي كرد. اين يك مساله كلان و كهن است كه وضعيت اقتصادي حكم ميكند كه مغازههاي تجاري به كاري غير از كتابفروشي اختصاص يابد. مسائل زيادي هم در اين مساله دخيل است.
درباره مساله شكايت يا اتفاقي از اين دست هم تصورم اين است كه اگر سعه صدر بيشتري در همكاران وزارت ارشاد وجود داشته باشد و اين دست مسائل را تعقيب قضايي نكنند، بهتر است. اين مسالهاي نيست كه غيرقابل حل باشد. از سوي ديگر هم از ناشران و كتابفروشان انتظار ميرود از ارائه آمار اغراقآميز كه تداعيگر وضعيت ويژه است، بپرهيزند. اين اتفاق گاهي وقتها ميافتد كه شايسته فعالان حوزه فرهنگ نيست. بايد استدلالهايمان قوي باشد تا دردسر ايجاد نشود.
* وقتي وجود مشكلات حرفه نشر و تعطيلي كتابفروشي ها به وزارت ارشاد نسبت داده نشده است، آيا به لحاظ قانوني اين مساله از سوي وزارت ارشاد قابل پيگيري قضايي است؟
به لحاظ قانوني ميتواند اين شكايت صورت گيرد. به هر حال معاونت فرهنگي وزارت ارشاد متولي همه امور چاپ و نشر در كشور است، اما در فضاي فرهنگ از گذشته اينگونه مرسوم بوده كه كدخدامنشانه مشكلات را حل ميكردهاند و كار به ورود قوه قضائيه منجر نميشده است. فكر ميكنم اگر دوستان اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران وارد ماجرا شوند و فضا را تلطيف و مديريت كنند، بهتر است و آنها ديگر نبايد در اين مساله عليه كسي موضع بگيرند. اين اتفاقها ميتواند به شكاف بين مسئولان دولتي و بخش خصوصي فعال منجر شود.
البته هميشه ما از مسئولان دولتي انتظار داريم كه اگر اشتباهي از آنها سر ميزند، عذرخواهي كنند. چه اشكالي دارد، هريك از ما اگر متوجه ميشويم حرفي را به اشتباه گفتهايم از آن عذرخواهي كنيم و اين اصلاً كار سخت و غيرقابل انجامي نيست. به هر حال اگرچه هر اتفاق منفي در حوزه چاپ و نشر رخ بدهد، مقصر آن وزارت ارشاد نيست و ميتواند نتيجه عملكرد بخش خصوصي و دولتي در حوزه فرهنگ و حتي غيرفرهنگ باشد، ولي اين طبيعي است كه درباره هر اتفاق بدي در حوزه فرهنگ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي سئوال شود. اينجا بايد به آنها حق بدهيم كه ناراحت شوند و عكسالعمل به خرج دهند، ولي راهش اين است كه در تحليل شرايط منطقيتر و با نگاه همهجانبهنگر رفتار كنند. آشفتگي حوزه نشر در سالهاي مختلف صرفا نتيجه عملكرد مسئولان دولتي نيست و خيلي وقتها بخش خصوصي و اتحاديههاي مربوطه نقش اساسي بازي كردهاند.
* و در پايان اينكه توصيه شما به بخش خصوصي و اتحاديههاي نشر براي كمتر شدن خطاهايشان چيست؟
حوزه نشر هرگز نبايد ابزاري براي بحثهاي سياسي باشد و اگر وارد اين حوزه شويم، حتما به فرهنگ لطمه ميزنيم و فضاي منفي ايجاد ميشود. همچنين باعث افتراق بخش خصوصي و دولتي ميشود كه در نهايت به بدنه صنف لطمه ميزند. منافع صنف را بايد در نظر گرفت و به سمت همدلي رفت تا به جذب امكانات بخش دولتي در بخش خصوصي منجر شود.
منبع:مهر
سه|ا|شنبه|ا|13|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]
-
گوناگون
پربازدیدترینها