تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837998509
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
خبرگزاري فارس: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
* كيهان
روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان بازسازي يا باجخواهي به قلم حميد اميدي آورده است:
اجلاس به اصطلاح بازسازي غزه در حالي با مشاركت و حضور نمايندگان بيش از 80كشور و سازمان منطقه اي و بين المللي در شرم الشيخ مصر برگزار شد كه در ميان آنها نامي از دولت قانوني فلسطين- حماس- كه نوار غزه به بهانه نابودي اين جنبش مورد هجوم ارتش رژيم صهيونيستي قرار گرفت، به چشم نمي خورد.
كشورها و سازمانهاي شركت كننده در اجلاس شرم الشيخ ظاهرا به منظور جمع آوري كمك و ارائه راهكارهاي عملي براي بازسازي غزه دور هم جمع شده بودند اما بررسي مذاكرات و تحليل اهداف اين نشست مي تواند لايه هاي پنهان اين جريان را آشكار كند.
1-مصر با حمايت مستقيم از رژيم صهيونيستي در حمله به نوار غزه و بستن گذرگاه رفح يكي از شركاي اصلي جنايات اين رژيم در كنار ساير كشورهاي منطقه كه با سكوت مرگبار خود نشانه رضايت از فجايع غزه را بالا برده بودند، به شمار مي آيد.
عليرغم مشاركت در جنايات غزه، حسني مبارك با نقاب صلح طلبي از روزهاي نخست حمله ارتش اسرائيل به اين باريكه، راه تلاش هاي سياسي- ديپلماسي براي ميانجيگري بين رژيم اشغالگر قدس و فلسطيني ها را در پيش گرفت و هنگامي كه نشانه هاي شكست اسرائيل در اين جنگ قطعيت يافت، طرح برقراري آتش بس را مطرح كرد. از همان موقع، مبارك دنبال جلب حمايت سياسي اروپا از مصر بود.
يكي از اهداف اصلي اجلاس شرم الشيخ، حمايت آشكار از طرح صلح رئيس جمهور مصر بود. متحدان اروپايي اين كشور سعي كردند تا اعلام آتش بس يكجانبه از سوي رژيم صهيونيستي را نتيجه تلاش قاهره در اين زمينه قلمداد كنند. حسني مبارك نيز در نطق خود خواستار ادامه حمايت اروپا از طرح خود به منظور اجراي ديگر بندهاي آن شد.
مصر در اين اجلاس دنبال كسب امتياز و تقويت وجهه سياسي خود بود.
2- يكي ديگر از اهداف اين كنفرانس، استفاده از آتش بس يك طرفه اسرائيل و زمينه سازي براي تبديل آن به يك حركت سياسي به منظور تضمين عقب نشيني ارتش صهيونيستي طي چند هفته آينده و تلاش براي حصول مقاصد اين رژيم از عمليات غزه است. اين اجلاس در حالي برگزار شد كه رژيم كودك كش اسرائيل تا شب قبل از آن به حملات خود عليه مواضع حماس ادامه داده و كماكان مردم بي دفاع غزه زير آتش جنگ افزارهاي اسرائيلي قرار داشتند كه البته رژيم اشغالگر به بهانه شرم الشيخ اعلام آتش بس كرد.
مقامات صهيونيستي بارها به شكست خود در جنگ 22روزه اعتراف كرده اند، اما اين اجلاس درصدد آن است كه اولا شرايط عقب نشيني كامل اسرائيل از مناقشه غزه را تا حد ممكن آبرومندانه كند و ثانيا پيش شرط هايي را جلوي پاي مقاومت فلسطين قرار مي دهد كه پذيرش و تحقق آنان به منزله تحقق اهداف اسرائيل در نبرد غزه به شمار مي آيد.
سران اروپا عقب نشيني كامل از نوار غزه را مشروط به توقف مقابله به مثل حماس در پرتاب موشك به شهرك هاي صهيونيست نشين و پايان محاصره و بازشدن گذرگاهها را مشروط به جلوگيري از قاچاق اسلحه! كرده اند. «خلع سلاح مقاومت» يعني همان هدفي كه رژيم صهيونيستي از حمله وحشيانه به غزه، ويراني اين منطقه و شهادت بيش از 1200زن و كودك و مجروح كردن بيش از 5000نفر به دست نياورد، اكنون مي خواهند در پوشش و به نام بازسازي غزه براي اين رژيم دست و پا كنند.
جالب آنكه نخست وزير انگليس كه دولتش عليرغم اعتراضات گسترده مردمي در محكوميت جنايات رژيم صهيونيستي، تاكنون حتي از محكوميت لفظي اين جنايات نيز خودداري كرده است، اظهار مي كند؛ كشورهاي اروپايي از جمله انگليس آماده اند از امكانات نيروي دريايي خود براي جلوگيري از قاچاق سلاح به غزه استفاده كنند!
هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا، نيز پا را از اين فراتر گذاشته و «به رسميت شناختن اسرائيل توسط حماس» را شرط «بازسازي غزه» كه قاعدتا يك اقدام انساني و اخلاقي به شمار مي آيد، مي خواند!
3-سياسي كردن مساله بازسازي غزه و مشروط كردن اين اقدام انساني به باج خواهي از ملت فلسطين و نماد مقاومت مردمي اين سرزمين- حماس- و هم چنين عدول از آرمان ملي رهايي از 60سال اشغالگري، اتفاقي بود كه در اجلاس شرم الشيخ چهره كريه خود را به مردم ستم كشيده و بي خانمان فلسطين نشان داد.
محاصره غزه، بستن گذرگاهها و پيامد آن 22روز جنگ و ويراني و نسل كشي آشكار در اين باريكه به منظور شوراندن مردم مقاوم فلسطين عليه گروههاي مقاومت- به ويژه حماس- بود. به نظر مي رسد موضوع بازسازي غزه و نزديك به 5ميليارد دلاري كه قرار است در اين كار هزينه شود نيز با همين مقصود مورد بهره برداري قرار گرفته است.
پيام آشكار شرم الشيخ به ساكنان غزه آن است كه اگر پولهاي بازسازي زمين و خانه تان را مي خواهيد بايد به گروههاي مقاومت و جنبش حماس پشت كنيد، چرا كه تمام كشورهاي كمك كننده تاكيد كرده اند در بازسازي غزه فقط با تشكيلات خودگردان در رام الله تعامل خواهند داشت. كمكهاي نقدي خود را صرفا تحويل محمود عباس مي دهند و تمامي اموال و طرحها بايد از كانال اين تشكيلات عبور كند.
هرچند كه ناديده انگاشتن حماس پيش از اين و به محض اعمال آتش بس يك جانبه از سوي اسرائيل آغاز شد، به گونه اي كه تمام مسئولان غربي و حتي بين المللي مثل سولانا، توني بلر و بان كي مون كه پس از جنگ وارد نوار غزه شدند، هيچكدام با هيچيك از مسئولان دولت قانوني حماس ديدار نكردند و حتي هيات كنگره آمريكا نيز كه گفته مي شد نامه اي از طرف حماس براي اوباما دريافت كرده است، اين نامه را با خود به آمريكا نبرد.
البته موضع گيري هاي اين چنيني و برخوردهاي حذفي، ذره اي از انگيزه هاي الهي مقاومت را چه در بين مردم فلسطين و چه در بين مبارزين حماس كم نمي كند. خالد مشعل- رئيس دفتر سياسي حماس- دوشنبه همين هفته مجددا بر عنصر مقاومت فلسطيني تاكيد مي كند و مي گويد: «به شما اطمينان مي دهم كه برادرانتان هرگز از گزينه مقاومت چشم پوشي نخواهند كرد، چرا كه مقاومت يگانه گزينه راهبردي ما به شمار مي رود و اين يك تكليف است. ما اين تكليف را تا باز پس گيري وجب به وجب خاك فلسطين اشغالي از چنگال صهيونيست هاي غاصب به جا خواهيم آورد.»
4-موضوع بسيار مهم ديگري كه عملا در اجلاس شرم الشيخ اتفاق افتاد، معافيت اسرائيل از پرداخت غرامت به مردم غزه است. رژيم صهيونيستي در اين اجلاس شركت نكرد تا به كمك متحدان اروپايي و منطقه اي خود، در عمل از پيامدهاي مالي بحران غزه كه بر اثر حملات اين رژيم حاصل شده، شانه خالي كند.
دولت فعلي عراق هنوز غرامتهاي جنگ كويت را مي پردازد و تاكنون متحمل 5/13ميليارد دلار هزينه شده است. دولت آلمان به بازماندگان قربانيان- خيالي- هولوكاست بيش از 130ميليارددلار پرداخت كرده است. حالا چرا اسرائيلي كه به خاطر شليك موشك هاي عراقي در جنگ خليج فارس و كشته شدن چند اسرائيلي، صدها ميليون دلار غرامت گرفته، از پرداخت غرامت به 3ميليون فلسطيني ساكن غزه كه با ماشين جنگي اين رژيم بر پشته اي از خاك و خون نشسته اند، معاف مي شود؟!
حمله وحشيانه اسرائيل به غزه نه تنها به يك فاجعه انساني منجر شد بلكه زيان هاي اقتصادي هنگفتي نيز برجاي گذاشت. علاوه بر آن ملت فلسطين سالهاست كه به دليل سياست هاي اشغالگرانه رژيم صهيونيستي از جمله شهرك سازي ها، مصادره اراضي فلسطيني، محاصره ظالمانه غزه و بستن گذرگاهها متحمل رنج و مشقت جبران ناپذيري شده اند. آيا اسرائيل غاصب در قبال اين خسارتهاي هنگفت مسئوليتي ندارد و آيا حتي كمك هاي اعطا شده مي تواند روح حيات را بار ديگر به منطقه برگرداند و زندگي طبيعي در آن جريان يابد؟
حقيقت آن است كه براي فلسطيني ها، فشار سياسي به اسرائيل مهمتر از ارسال كمك هاي نقدي است. شايد 5ميليارد دلار اعطايي بتواند مدرسه ها، تاسيسات و بيمارستانها و حتي خانه هاي مردم را بسازد، اما آلام روحي ساكنان مظلوم غزه را چه كسي جبران مي كند؟ مردمي كه بيش از 3سال، محاصره و تنگناي شديد اقتصادي و گرسنگي و تنهايي را با عمق جانشان تحمل كرده و پس از آن 22روز جنگ و آتش و خون و كشته شدن فرزندان و مادران خود را به چشم ديدند.
اجلاس شرم الشيخ در حالي از اشاره به مسئوليت رژيم صهيونيستي در ويراني هاي غزه اجتناب كرد كه اسرائيل غاصب با پرده برداشتن از بزرگترين طرح شهرك سازي در كرانه باختري اعلام كرد 73هزار واحد مسكوني جديد در اين منطقه خواهد ساخت.تحقق اين كار به معناي نابودي فلسطين نيست؟
بازسازي فلسطين، بالا آمدن ديوارهاي ويران خانه هاي غزه نيست. بازسازي فلسطين تخريب ديوار حايل و شهرك هاي صهيونيست نشين و پايين كشيدن پرچم رژيم مجعول اسرائيل از فراز قدس شريف است. مردم فلسطين بازسازي هويت فلسطيني خود را مهمتر از بازسازي چند خشت و آجر مي دانند.
اجلاس شرم الشيخ نه براي بازسازي غزه، بلكه تداوم دشمني ها عليه مردم فلسطين و حماس و يك باج خواهي آشكاربود.
* جمهوري
روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان توافقات قاهره و زمينه هاي ترديد آورده است:
كنفرانس بين المللي بازسازي غزه با حضور نمايندگان بيش از 80 كشور جهان و در غيبت معني دار « دولت حماس » در « شرم الشيخ » به ميزباني رژيم كمپ ديويدي قاهره برپا شده است .
برپائي اين اجلاس به فاصله چند روز پس از توافقات گروههاي حماس و فتح با ميانجي گري رژيم قاهره نشانگر آنست كه قاهره سعي دارد و بلكه ماموريت دارد در آن واحد ضمن تلاش براي مطرح ساختن محمود عباس و تشكيلات خودگردان بعنوان نماينده فلسطيني ها دولت حماس را تعمدا به حاشيه براند بدين ترتيب مراتب حسن نيت صداقت و حتي صلاحيت رژيم قاهره به عنوان « ميانجي » در مناقشه گروههاي فلسطيني به زير سئوال رفته و اين احتمال را به طور جدي تقويت مي كند كه حتي انعطاف و نرمش نسبي گروه فتح در كسب توافق با گروه حماس نيز نوعي زرنگي و فرصت طلبي سياسي براي ترميم موقعيت فتح و غافلگير ساختن « حماس » و به حاشيه راندن آن در حركتهاي آينده بوده كه مشخصا با هدف احياي موقعيت محمودعباس و تشكيلات خودگردان صورت گرفته است .
اين درحالي است كه طي روزهاي گذشته نمايندگان 16 گروه فلسطيني در قاهره پيرامون راهكارهاي دستيابي به تفاهم و تشكيل دولت وحدت ملي به توافقات نسبتا روشني رسيده اند. آزادي بازداشتي ها توسط گروههاي فتح و حماس در كرانه باختري و غزه و همچنين ترتيبات امنيتي بمنظور پيشبرد همكاريهاي فيمابين به نقاط دلگرم كننده اي رسيده است . با بررسي موضوع از يك ديدگاه خوشبينانه بايستي از اين توافقات استقبال كرد و اميدوار بود كه ساير موانع نيز به تدريج از ميان برداشته شود تا آنكه توافقات قاهره باعث تعميق و استمرار دوستي ها و همكاريها گردد. ولي با در نظر گرفتن حوادث روزهاي اخير در شرم الشيخ و با توجه به عوامل بازدارنده و ترديدانگيز « خوشبيني بي اساس » در اين زمينه ممكن است به عواقب بدفرجامي منجر شود و حتي احيانا دستاوردهاي مقاومت در برابر رژيم صهيونيستي را نيز يكسره برباد دهد و اشغالگران را كه پس از شكست در جنگ 22 روزه در غزه در موضع انفعالي قرار گرفته اند به « طرف پيروز » مبدل سازد.
مروري بر ملاحظات مطرح نشانگر حساسيتي است كه اين توافقات ايجاد مي كند وتحولات شرم الشيخ به آن دامن مي زند :
1 ـ مذاكره و توافق با حماس « انتخاب اول » فتح نبوده و نيست . فتح براي بيش از 2 سال هرگونه مذاكره و تفاهم با حماس را پيشاپيش مردود مي دانست و بطور همزمان به تفاهم و همكاري با اشغالگران صهيونيست سرگرم بوده است .
فتح و تشكيلات خودگردان نه تنها با حماس همكاري نداشتند كه حتي عليه آن با اشغالگران همراهي مي كردند. گرايش كنوني فتح به حماس از اين ديدگاه « آخرين فرصت باقيمانده » محسوب مي گردد و بدين معني است كه چون ديگر نمي توانند با حماس دشمني كنند به دوستي با حماس پرداخته و خود را همراه نشان مي دهند.
2 ـ مصر محل بر پائي مذاكرات براي دستيابي به تفاهم گروههاي فلسطيني است . رژيم قاهره در طول جنگ 22 روزه جانب محمود عباس و فتح را گرفته بود و براي ناكامي « مقاومت » در تلاش بود. حتي در اجلاس قبلي شرم الشيخ كه ساعاتي پس از برقراري آتش بس يكطرفه تشكيل شد رژيم قاهره فقط از « محمود عباس » و جناح فتح براي شركت در اجلاس دعوت بعمل آورد ولي از رهبران حماس و جبهه مقاومت اسلامي هيچگونه دعوتي بعمل نياورده بود و تعمدا طرف « حذف شده » و غايب تلقي مي شد. حال آنكه به عكس رژيم قاهره و تشكيلات خودگردان در « اجلاس دوحه » غايب بودند و براي از رسميت انداختن آن تعمدا شركت نكردند كه البته تلاشي بي ثمر بود و غيبت آنها چيز زيادي را تغيير نداد. رژيم قاهره همين رفتار را در اجلاس اخير شرم الشيخ براي كمك به بازسازي غزه عينا تكرار كرده است .
3 ـ دوران قانوني حاكميت محمود عباس به پايان رسيده و او در واقع فاقد عنوان سياسي بعنوان رئيس تشكيلات خودگردان است . اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه درحال حاضر دولت « اسماعيل هنيه » و نمايندگان مجلس ملي فلسطين رسميت دارند و قانوني محسوب مي شوند ولي تشكيلات خودگردان بدون مسئول رسمي و قانوني است و بايستي تكليف رياست آن مشخص گردد.
4 ـ تشكيلات خودگردان و جناح فتح تمام فرصتها و اقدامات خود را در جهت مقابله با مقاومت و به نفع اشغالگران به كار گرفته اند و ديگر چيزي براي از دست دادن ندارند. طبعا در چنين شرايطي هيچ انتخاب ديگري در برابر آنها وجود نداشته و به ناچار به مذاكره با حماس روي آورده اند كه اين پديده وزن و ميزان اثربخشي توافقات فيمابين را به حداقل ممكن مي رساند.
آنچه در اين ميان اهميت دارد اينكه سازمان فتح در جهت تامين اهداف سياسي ـ تبليغاتي اسرائيل حتي از خاك لبنان و سوريه هم به تحركاتي دست زده كه افشاي آن اعتبار سياسي اين گروه را به پائين ترين سطح ممكن رسانده است . برابر گزارشات منابع سوري سازمان فتح در شليك راكت به خاك اسرائيل از داخل خاك سوريه و لبنان در تلاش بوده و يك گروه 3 نفره در اين زمينه شناسائي شده اند كه 2 تن از آنها بازداشت و نفر سوم طي درگيريها كشته شده است . نيروهاي امنيتي سوريه ضمن جلوگيري از اين اقدامات خودسرانه كه با قصد درگير ساختن سوريه با اسرائيل و كشاندن پاي اين كشور به مسائل غزه صورت گرفته نفرات مرتبط را شناسائي و دستگير كرده اند. شليك مكرر موشك به اراضي تحت اشغال اسرائيل در طول هفته هاي گذشته درحالي صورت گرفته بود كه سوريه و حزب الله لبنان سياست اجتناب از ايجاد تنش در مرز با فلسطين اشغالي را در پيش گرفته بودند و ضمن عدم پذيرش مسئوليت اين حوادث خواستار شناسايي عاملين و آمرين اين حملات مشكوك بوده اند.
نفرات بازداشتي در جريان بازجوئي ها هويت خود را فاش كرده اند و ارتباط آنها با سازمان فتح محرز شده است . نكته مهم اينكه بررسيهاي مشابهي از جانب حزب الله لبنان صورت گرفته كه آن هم به نتايج يكساني منجر شده است اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه فتح و تشكيلات باصطلاح خودگردان ضمن حفظ ارتباطات خود با اشغالگران صهيونيست در واقع به « ستون پنجم دشمن » تبديل شده اند و اين اقدام فتح در انجام حملات موشكي از سوريه و جنوب لبنان در چارچوب اهداف اشغالگران صهيونيست براي انحراف افكار عمومي از شكست اسرائيل در غزه قابل بررسي است و همين امر به ترديدها دامن مي زند.
اگرچه انتظار مي رود كه توافقات قاهره به فرصتي براي تفاهم و همكاري گروههاي فلسطيني منجر شود و زمينه اي براي همبستگي مردم فلسطين را بوجود آورد لكن از آنجا كه فتح و تشكيلات خودگردان به اضطرار در اين حلقه وارد شده اند اين احتمال وجود دارد كه در فرصت مناسب در جهت تامين اهداف صهيونيستها وارد عمل شوند و از پشت به ساير گروههاي فلسطيني خنجر بزنند. اقدامات بعدي قاهره ودعوت انحصاري از طيف محمود عباس در اجلاس شرم الشيخ و تلاش براي به حاشيه راندن و حذف حماس و فرصت طلبي آنها عليه دولت حماس ترديدها را بيشتر مي كند. اين امر نشان مي دهد كه حتي توافق فرصت طلبانه با حماس نيز بخشي از سناريوي از پيش تنظيم شده اي است كه تشكيل اجلاس شرم الشيخ فاز تكميلي آن محسوب مي شود.
* رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان آقاي وزير از چه دفاع ميكنيد؟! به قلم محمد كاظم انبارلويي آورده است:
-آقاي اسحاق جهانگيري وزير سابق صنايع با انتشار يك نامه سر گشاده خطاب به آقاي رئيس جمهور مدعي شدهاند وي آمار مربوط به صنايع را درست به ملت ارائه ندادهاند. پاسخ به اين شبهه را بايد مسئولان مربوط در وزارت صنايع بدهند، اميدوارم بنده هم فرصتي پيدا كنم در اين مورد با استناد به آمار و ارقام واقعي صحت ادعاهاي آقاي اسحاق جهانگيري را محك بزنم.
اما ايشان در بخشي از نامه خود معترض قسمتي از سخنان تلويزيوني مورخ 87/11/29 رئيس جمهور شدهاند كه واقعا قابل تامل است. آقاي جهانگيري فرمودهاند: « شما ضمن بر شمردن دستاوردهاي اقتصادي و صنعتي در دولت نهم آنها را ناشي از روحيه آرماني در اين 3/5 سال دانستيد و آن گاه در مقايسه با پيشرفتهاي زمان جنگ چنين نتيجهگيري كرديد كه «وقتي جنگ آغازشد، كساني تا سال 1360 فضا را تخريب ميكردند، بنابراين تا آن زمان پيشرفت نداشتيم، اما وقتي عوامل تخريب از صحنه سياسي كشور كنار گذاشته شدند فضا براي پيروزيها مهيا شد.»
بعد در اعتراض به اين گفته فرمودهاند: «قبول داريد كه توهين و تحقير كساني كه اكنون در دولت فعاليت ندارند با هيچكدام از آموزههاي ديني و با هيچ معيار اخلاقي سازگار نيست و تصديق ميكنيد كه اين كار با شعار مهرورزي و عدالتخواهي كه شما مدعي آن هستيد در تناقض كامل قرار دارد؟ از اين داوري غريب شما كه گروه پرشماري از مديران و مسئولان دولتهاي قبلي را با عوامل تخريب سالهاي قبل از 1360 مقايسه كردهايد، بايد به خدا پناه برد. آن هم درباره كساني كه در فرايند ايجاد آنچه كه شما دستاوردهاي دولت نهم ميدانيد، قطعا نقش كمتري از مسئولان دولت فعلي نداشتهاند. »
فكر مي كنم در اين نقد و داوري آقاي مهندس جهانگيري به علت عدم درك گفته رئيس جمهور، سوء تفاهم پيش آمده است. ضمير «كساني» در جمله نقل شده از رئيس جمهور به ليبرالها و منافقين و بويژه به بنيصدر بر ميگردد نه به مديران و مسئولان دولتهاي قبلي!
اولا تا سال 1360 ما يك دولت بيشتر نداشتيم كه رئيس جمهور آن بني صدر بود و نخست وزيرش هم مرحوم شهيد رجايي.
منافقين و ليبرالها به رهبري بني صدر فضاي كشور را آلوده به كفر و الحاد و نفاق كرده بودند و تا موقعي كه آنها شرارت ميكردند، نه پيروزي در جنگ و نه آرامش در داخل كشور داشتيم. پس از حادثه هفتم تير و هشتم شهريور سال 60 كه تكليف بني صدر و منافقين مشخص شد دولت جمهوري اسلامي با ثباتي استقرار يافت كه هم كشور و هم جنگ را با هوشمندي امام و رئيس جمهور وقت اداره كرد.
پس از فرار بنيصدر و منافقين پيروزيهاي رزمندگان اسلام يكي پس از ديگري در جبههها پديد آمد.
پس جمله آقاي احمدي نژاد در مورد «كساني كه فضا را تخريب ميكردند» و يا «عوامل تخريب از صحنه سياسي كشور كنار گذاشته شدند»، به منافقين و بني صدر بر ميگردد نه به مسئولان و مديران خدوم كشور! لذا بايد از جناب آقاي وزير سابق پرسيد؛ برادر محترم از چه دفاع ميكنيد!؟
* مردمسالاري
روزنامه مردمسالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان Qترس از نظرسنجي چرا؟ به قلم يوحنا نجدي آورده است:
شالوده اصلي نظام هاي سياسي مردم سالار، بر راي و نظر مردم بنا مي شود و مكانيسم هايي همچون انتخابات، مطبوعات، احزاب و غيره به مثابه ابزارهايي براي شنيده شدن مطالبات اكثريت جامعه و حفظ حقوق اقليت ها بشمار مي روند.
سه دهه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اما انتخابات رياست جمهوري دوره دهم را مي توان صفحه مهمي در تاريخ نظام جمهوري اسلامي دانست. با اين وجود، انتخابات رياست جمهوري اغلب با كاستي هايي روبروست كه بخشي از اين كاستي ها، از منظر حقوقي، بارها توسط نمايندگان ادوار مختلف مجلس شوراي اسلامي مورد تاكيد و تذكر قرار گرفته و براي برون رفت از آنها نيز كوشش هايي صورت پذيرفته است.
با اين حال، يكي از كاستي هايي كه عليرغم اهميت اما بگونه اي شايسته مورد توجه قرار نگرفته، بحث «نظرسنجي» و مطالعاتي از اين دست است. آن چنان كه فضاي سياسي كشورمان از تاثير مثبت و كاركرد مهم نظرسنجي هاي معمول در نظام هاي سياسي دموكراتيك، محروم است.
برخلاف رويه هاي معمول در چند سال اخير كه برخي خبرگزاري ها و سايت ها اغلب از نظرسنجي به مثابه ابزاري براي القاي طرز تفكر خاصي به مخاطبان استفاده مي كنند اما نظرسنجي در معناي «علمي و روش شناختي» (متدولوژيك) از اسلوب و آيين خاصي برخوردار است كه پايبندي به چارچوب هاي علمي در انجام نظرسنجي، عملا راه استفاده ابزاري و سو»استفاده هاي سياسي از آن را مسدود مي كند و از سوي ديگر، داده هاي مستند و ارزشمندي در اختيار مسوولان قرار مي گيرد تا تصميم گيري درباره مهمترين مسائل كشور در زمينه هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... از مبناي علمي و واقع بينانه تري برخوردار شود.
هم از اين رو، اگرچه در چند انتخابات اخير نتايج نظرسنجي هاي متفاوتي به گوش رسيد اما آشكارا پيداست كه «جمعيت آماري» بسياري از اين تحقيق ها به منظور دست يافتن به «اهداف از پيش تعيين شده اي» انتخاب شده اند و در نتيجه، نه تنها نمي توانند تصوير شفافي از مطالبات افكار عمومي و موقعيت كانديداها ارائه كنند بلكه اين گونه تحقيق ها، عملا نوعي سردرگمي و ابهام را، هم براي انتخاب كنندگان و هم براي انتخاب شوندگان، به همراه مي آورد و در اين شرايط است كه اغلب از نتايج انتخابات به عنوان «شگفتي» و «سورپرايز سياسي» ياد مي شود.
اين همه در حاليست كه موضوع نظرسنجي، معمولا از ميان مهمترين اخبار و رويدادهايي انتخاب مي شود كه ذهن شهروندان را به خود معطوف كرده است ويا بحث داغ مطبوعات و رسانه ها محسوب مي شود. بنابراين، سخت گيرانه به نظر مي رسد كه نظرسنجي درباره اينگونه موضوعات، به مثابه «تهديدي عليه امنيت ملي» و يا «اقدامي خلاف مصالح عمومي» تعريف شود.
ناگفته پيداست كه انجام اين گونه نظرسنجي ها، مناسب «نهادهاي غيردولتي» است تا فارغ از اين كه اصولگرايان بر صندلي هاي مجلس و قوه مجريه تكيه زده اند يا اصلاح طلبان، اما از شائبه استفاده ابزاري اركان قدرت از نتايج اين نظرسنجي ها جلوگيري شود و به علاوه، رفته رفته اين گونه وظايف و كاركردهاي اجتماعي - سياسي به نهادهاي جامعه مدني تفويض شود.
اكنون كه همه مسوولان و چهر ه هاي باسابقه نظام از اهميت انتخابات آتي و ضرورت ايجاد نشاط سياسي براي مشاركت حداكثري مردم سخن مي گويند، شايسته است كه رفته رفته اين گونه كاستي هاي قابل رفع، برطرف شوند.
* صداي عدالت
روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان روابط ويژه ايران و عراق و سفر هاشمي به قلم محمدعلى سبحانى آورده است:
سفر آقاي هاشمي رفسنجاني به عراق با توجه به نقش ايشان در پرونده عراق به عنوان فرمانده جنگ و موقعيت ممتاز ايشان در نظام جمهوري اسلامي، بسيار حائز اهميت است. البته سفر آقاي طالباني رئيس جمهور عراق به تهران طي هفته جاري، ظاهرا از پيش برنامه ريزي نشده بود در غير اين صورت سفر آقاي هاشمي به عراق بلافاصله پس از اين سفر انجام نمي گرفت. با اين وجود روابط ايران و عراق و اهميت سفر آقاي هاشمي رفسنجاني به عراق چندان تحت تاثير سفر آقاي طالباني قرار نمي گيرد چراكه آقاي هاشمي با توجه به ويژگي هاي شخصيتي خود مي توانند در جزئيات مسائل عراق و پرونده اين كشور نقش موثري ايفا كنند. خوشبختانه در عراق روند دموكراسي و دولت سازي و تحكيم توسعه سياسي پس از سقوط صدام رو به پيشرفت است و شرايط مناسب است كه در اين سفر مباني اساسي تري از روابط تهران و بغداد مورد بررسي و برنامه ريزي قرارر گيرد.
مباني اساسي ميان ايران و عراق
مهمترين مسئله ميان تهران و بغداد، بحث مرزهاي دو كشور است، در اين باره به نظر مي رسد كه موضوع قرارداد 1975 بايد مورد توافق قطعي و نهايي دولت عراق قرار گيرد. مسئله ديگر، بحث هاي اساسي در آينده حكومت عراق و آينده روابط دو كشور ايران و عراق است كه بايد بر اساس شرايط سياسي عراق تنظيم و طراحي شود. عراق كشوري است كه در حال حاضر با نوعي از حضور نيروهاي خارجي مواجه است، اين فضا بايد روزي پايان يابد و عراق با اين مساله روبروست كه روزي بايد آينده سياسي و تركيب حاكميت بدون حضور نيروهاي خارجي و امريكايي را تثبيت كند، تحولات اخير در عراق به ويژه انتخابات آرام شوراهاي محلي در اين كشور نشان داد كه ما به چنين سمتي پيش خواهيم رفت. به نظر مي رسد كه آقاي هاشمي رفسنجاني علاوه بر مرور تحولات روابط دو كشور، بيشتر به مسائل اساسي و استراتژيك ميان تهران و بغداد توجه خواهند كرد. ايران و عراق هر دو كشورهاي ثروتمندي هستند و روابط اقتصادي و ويژه دو كشور مي تواند در آينده منطقه تاثير بسزايي داشته باشد. در زمينه مسائل بنيادين ميان ايران و عراق، بحث هايي چون آينده روابط استراتژيك تهران و بغداد، مرزهاي دو كشور و حضور قدرتمند دو كشور در پيمان هاي منطقه اي داراي اهميت بيشتري نسبت به موضوع غرامت هاي جنگي است كه ايران از عراق طلب دارد. همكاري ايران و عراق در پيمان هاي منطقه اي مي تواند وضعيت منطقه را به شكل جديدي رقم بزند. اگر ايران، سوريه، عراق و تركيه بتوانند بر اساس منافع مشترك روابط استراتژيكي في مابين را طراحي كنند؛ بسياري از اهداف زمين مانده مردم منطقه محقق خواهد شد. همين مجموعه با وجود پيمان منطقه اي اقتصادي اكو زمانيكه در كنار يكديگر قرار گيرند و باز اگر از طريق دو كشورعرب منطقه يعني سوريه و عراق، روابط سازمان اقتصادي اكو و عراق همچنين روابط منطقه آسيايي و اعراب به ويژه در حوزه مسائل اقتصادي تحكيم يابد؛ چشم اندازي مثبت و پيشرفته اي در مقابل كشورهاي منطقه اي باز خواهد شد. تصور مي شود كه آقاي هاشمي رفسنجاني به عنوان يك استراتژيست منطقه اي و به عنوان فردي كه پيشتر فرمانده جنگ و پس از آن رئيس جمهور ايران بوده است و اكنون نيز مقامي تاثير گذار در نظام جمهوري اسلامي ايران است، در اين سفر بيش از آنكه مسائل جزيي روابط تهران و بغداد را مد نظر قرار دهند- موضوعي كه بيشتر دولت هاي بدان توجه مي كنند- به مسائل اساسي تر ميان دو كشور و دو ملت خواهند پرداخت.
انتهاي پيام/
چهارشنبه|ا|14|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]
-
گوناگون
پربازدیدترینها