محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845796502
مرگیکه زندگیاست
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: موضوعات مرتبط: دارو و درمان در دوران دانشجویی، تقریباً در تمام بخشهای جراحی سری هم به اتاق عمل میزدم اما هیچ اتاق عملی برایم با اتاق عمل پیوند اعضا یا هاروستینگ، قابل مقایسه نبوده و نیست. حضور پررنگ بیم و امید، نیاز حیاتی به دقت و سرعت عمل، حضور و همکاری تنگاتنگ چند تیم جراحی در کنار یک جسد برای برداشتن قلب، کبد و کلیه و در کنار آنها حضور متخصص بیهوشی و هماهنگی لحظه به لحظه این گروهها با هم صحنههای واقعاً بینظیری خلق میکند. گزارشگران و عکاسان ما تمام تلاششان را کردهاند تا با استفاده از تصاویر و کلمات زندهشان، شما را هم در آن فضا قرار دهند. یک پرونده برداشت اعضا از یک بیمار مرگ مغزی و پیوند اعضا به چند بیمار، که همزمان در دو بیمارستان امام خمینی و شریعتی تهران انجام شده است. رده اول: در بیمارستان شریعتی همه چیز از یک پیام کوتاه شروع میشود. ساعت 23 و 56 دقیقه بیستوهفتم شهریور، دکتر توکلی، مسؤول بخش فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان شریعتی، اساماس میزند که: A male 45 years (B+) donor case in Shariati ICU. دو روز پیش از آن، حسن شکری، یک کارگر 45 ساله در شهرک اندیشه شهریار بر اثر تصادف با یک وانت نیسان دچار مرگ مغزی میشود اما علایم حیاتیاش در حالت زندگی نباتی ادامه مییابد تا ظهر روز سهشنبه که به ICU بیمارستان منتقل و ساعت 15 و30 دقیقه همان روز، تأیید اولیه مرگ کامل مغزی اعلام میگردد. دکتر توکلی این خبر را همان شب به ما داد: «مرد 45 سالهای با گروه خونی B مثبت، آماده برای اهدای عضو در ICU بیمارستان شریعتی است.» اما پس از این خبر، همه چیز به روز 5 شنبه موکول میشود. طی یک تماس تلفنی مطلع میشویم که خانم درویش، هماهنگکننده پیوند، وارد مراحل تأیید نهایی مرگ مغزی و هماهنگی با تیم پیوند شده است. فعالیتمان در محل بیمارستان شروع میشود و از دکتر افضلی، رئیس بخش پیوند، نامهای برای معرفی و انجام مراحل گزارش دریافت میکنیم. بالاخره ساعت 12 اجازه تهیه گزارش به ما داده میشود. همه چیز تحت کنترل است و ما هم در اتاق هماهنگی پیوند با خانم درویش همراه میشویم تا مطمئن باشیم که کوچکترین اتفاقی را از دست نخواهیم داد. ساعت 13 از آقای شکری نوار مغزی گرفته میشود. چند دقیقه بعد دکتر افضلی اعضای مناسب او برای پیوند را اعلام میکند: قلب، کبد و دو کلیه. ریهها برای پیوند مناسب نیستند و با آنکه پیونددهنده اهل سیگار و دخانیات نبوده، ریههایش به عنوان عضو مناسب انتقال شناخته نمیشود. قلب آقای شکری دارد وظیفهاش را به طور عادی انجام میدهد اما با توجه به از کار افتادن مغز، قلب هم طی حدوداً 12 ساعت کاراییاش را از دست خواهد داد. حالا از این 12 ساعت، فقط 9 ساعت باقی مانده و عمل برداشت اعضا باید سریعتر شروع شود. خانم درویش طی تماسی، خانواده شکری را برای جلسه پزشکی قانونی و اخذ رضایت به منظور عمل اهدای عضو دعوت میکند. جلسه پزشکی قانونی، اتاق فراهمآوری اعضا، ساعت 15 با رسیدن به ساعت شروع جلسه، دو برادر، فرزندان و همسر آقای شکری با حالتی ناراحت و گریان در اتاق فراهمآوری اعضا حاضر میشوند و منتظر نظر متخصص پزشکی قانونی میمانند. هنوز هم میشود زمزمه زنده بودن یا نبودن مرحوم شکری را بین آنها شنید. دکتر نازپرور از پزشکی قانونی، مدارک را بررسی و در حین خواندن آخرین EEG (نوار مغزی) بیمار، دقتش را دو چندان میکند. از روی نواری که فعالیتهای مغزی آقای شکری بر آن ثبت شده، برای خانواده توضیح میدهد که چطور بر اثر ضربه مغزی، نیمکره سمت راست پدر خانواده از کار افتاده و مرگ مغزی او به معنای برگشتناپذیریاش به شرایط عادی است. به علاوه او محدود بودن فرصت موجود برای تصمیمگیری درباره عمل اهدا را نیز یادآور میشود و میگوید: «همین حالا زمان تصمیمگیری است. میخواهید اعضای بدن آقای شکری تا چند ساعت دیگر همراه مغزش از بین برود یا به بیماران دیگری زندگی ببخشد؟» خانواده شکری که از مرگ مغزی مطمئن میشوند، موافقت ضمنیشان را اعلام میکنند. دکتر نازپرور میپرسد: «علاوه بر دو کلیه، کبد و قلب، نسوج و عروق او هم قابل اهدا است، نظرتان راجع به اهدای آنها چیست؟» و آنها به اهدای دو کلیه، قلب و کبد پدرشان به 4 بیمار نیازمند رضایت میدهند. حالا نوبت ما است که برای ادامه کارمان و گرفتن عکس از مرحوم شکری، رضایت خانواده شکری را به دست بیاوریم. بعد از صحبت با برادر، همسر و 4 فرزند آقای شکری یعنی محمدحسین، میلاد، سمیه و الهه که همگی جوان هستند و داغ پدر برایشان سخت است، آنها از پیشنهاد ما استقبال میکنند؛ دو به دو وارد بخش ICU میشوند و برای آخرین بار با بدن نیمه جان پدر خداحافظی میکنند. پس از آنها، خبرنگار و عکاس ما به عنوان آخرین نفرها وارد ICU میشوند. واحد فراهمآوری اعضا، ساعت 16 چند دقیقه پس از پایان جلسه پزشکی قانونی، فعالیت اصلی خانم هماهنگکننده عمل اهدا شروع میشود. از تماسهای مکرر او باخبر میشویم که دکتر نیکاقبال، متخصص پیوند کبد، به همراه دکتر نجاتالهی که عمل برداشت کبد را انجام میدهد، با پرواز ساعت 12 ظهر وارد تهران شدهاند. دکتر ماندگار، جراح قلب و همچنین دکتر کاظمینی و دکتر ممتحن از اعضای مؤثر عملهای امشب خواهند بود. همچنین مشخص میشود که این جراحیها در بیمارستانهای شریعتی و امام خمینی تهران و بیمارستان نمازی شیراز انجام خواهد شد؛ برداشت اعضا و پیوند قلب و پیوند یک کلیه در بیمارستان شریعتی، پیوند کلیه دیگر در بیمارستان امام خمینی و پیوند کبد هم در بیمارستان نمازی شیراز. بیمارستان شریعتی، بخش ICU جراحی قلب، اتاق 135 کاندیدای دریافت قلب از آقای شکری همین جا است: مبینا رستمی، دختری یکونیم ساله. علی رستمی، پدر مبینا هم گیرنده قلب بوده است. پس از مدتها انتظار، شش ماه پیش عمل پیوند روی او به شکل موفقیتآمیزی انجام شده و حالا نوبت دختر او است. با این تفاوت که برای پدرش، دهنده همسان گروه خونی پیدا شد اما گروه خونی مبینا A مثبت است و گروه خونی آقای شکری B مثبت. این عمل پیوند هم کار بدیع و تازهای است که قرار است برای اولین بار توسط دکتر ماندگار انجام شود. بخت اگر یاریمان کند شاهد یک روز تاریخی خواهیم بود: «28 شهریور، اولین عمل پیوند قلب بین گروههای خونی غیر همنام در ایران». شرایط برای مبینا بسیار حساس است. هر لحظه خطر قلبی برای او محتمل است و با این عمل، احتمال زنده ماندن او 50 درصد افزایش پیدا میکند. ساعت 18 و 20 دقیقه پیغام میرسد که بیمار را برای عمل آماده کنید. پدر و مادر مبینا لباسهای او را درمیآورند و با ملحفهای دورش را میپوشانند. پدر مبینا گریه میکند و مادرش در عین ناامیدی، قرآن به دست میگیرد. این دومین عمل قلبی است که او شاهد است و سختیاش را یکبار در مورد شوهرش چشیده است. مبینا و پدرش از زیر قرآن رد میشوند و اتاق 135 بخش ICU قلب را به سمت اتاق عمل ترک میکند. اتاق عمل شماره2، بیمارستان شریعتی، ساعت 18و 55 دقیقه قبل از شروع عمل، تیمهای برداشت عضو به ترتیب دست میشویند و وارد اتاق عمل شماره 2 میشوند. عمل هاروستینگ (برداشت اعضا) همین جا انجام میشود. دکترها سبز پوشیدهاند، پرستارها طوسی و ما آبی. 5 دقیقه مانده به ساعت 19، عمل توسط متخصص کلیه آغاز میشود. دکتر نادری فاصله زیر گردن تا انتهای شکم را برش میدهد. تیم دکتر نادری عملیات برداشت کلیه راست را آغاز کردهاند. دو دستیار، آنها را در رساندن ابزار جراحی یاری میکنند. دو پرستار در این میان، یخ میشکنند. سه کاسه بزرگ جلوی آنها است و هر کدامشان به ضرب و زور ابزار پزشکی، یخها را که روی روکش پلاستیکی آنها نوشته «یخ استریل سدیم کلراید»، میشکنند و داخل کاسهها میریزند. اینجا همه چیز استریل است؛ از ابزار و لباس پزشکها تا یخ و روکش میزها. اتاق عمل شماره 1 بیمارستان شریعتی، پیوند کلیه اول هنوز نیم ساعت از شروع عمل برداشت نگذشته که در ساعت 19 و 18 دقیقه، کلیه راست از بدن اهداکننده بیرون میآید و به کاسه یخ منتقل میشود. محل عمل پیوند کلیه اول، روبهروی اتاق گروه هاروستینگ است و ظرف چند ثانیه، کلیه به اتاق عمل شماره 1 میرسد. یدا... آقایی اینجا است؛ بیمار 50 سالهای که سرانجام پس از سه دهه ناراحتی کلیه، سال گذشته در لیست متقاضیان دریافت کلیه قرار گرفت. پسرش، منصور، بیرون بخش جراحی و پشت درهایی که روی آن عبارت «ورود ممنوع» حک شده، نشسته و نگران وضعیت پدر است. سر و وضع ما را که میبیند، از حال پدرش میپرسد و خبر شروع عمل را از ما میشنود. او در مورد پدرش میگوید: «از 21 سالگی پدرم مشکل کلیه داشت و سالها بود که به دستورات پزشکان توجهی نمیکرد تا اینکه از سال گذشته کارش به دیالیز کشید. آن روزها قیمت کلیه آزاد گاهی تا 6 میلیون تومان هم میرسید. از طریق قانونی اقدام کردیم و 6 ماه پس از انتظار، نوبت پیوند به ما داده شد.» آقای آقایی ساعت 19 بیهوش میشود و تا رسیدن کلیه، تحت مراقبت پزشکان میماند. کلیه که میرسد، یکی از اعضای تیم پیوند، آن را داخل یک کیسه پارچهای در میان یخها پنهان میکند و ساعت 19 و 34 دقیقه، سمت راست بدن گیرنده برای عمل پیوند برش داده میشود. اتاق عمل شماره 2 عمل برداشت قلب دقایقی پس از خروج اولین کلیه، از اتاق عمل شماره 10 خبر میرسد که بدن مریض گیرنده قلب را شکافتهاند. بنابراین نوبت برداشت قلب است. قلب آقای شکری را ابتدا سرد و بعد با تزریق ماده مخصوصی آن را فلج میکنند تا برای مدت کوتاهی از حرکت بایستد و شرایط جدا کردن آن از بدن اهداکننده فراهم شود. گروه برداشتکننده، دقایقی به انتظار مینشینند. در این اثنا دکتر افضلی رئیس بخش فراهمآوری اعضا برای خبرنگار ما از شرایط اهدای عضو میگوید: «در کشور ما کمتر از 20 درصد پیوندها از جسد تأمین میشود، در حالی که این رقم در کشورهای پیشرفته بیش از 50 درصد است. کمتر خانوادهای راضی به این عمل نوعدوستانه میشود.» با از کار افتادن کامل قلب، سرخرگ آئورت با یک گیره بسته میشود و شریانهای ورودی و خروجی به قلب یکییکی جدا میشوند. از حالا قلب، 40 دقیقه بیحرکت میماند و 40 دقیقه دیگر باز به کار میافتد. هر یک از رگهای جداشده را به مکنده وصل میکنند. درست میان عمل درآوردن قلب، مخزن دستگاه ساکشن پر میشود و برای خالی کردن آن، لحظاتی عمل متوقف میشود. ساعت 20 و 10 دقیقه ضربان قلب قطع و چند دقیقه بعد به کاسه یخ منتقل میشود. یکی از تکنسینهای اتاق عمل با یخ روی قلب را میپوشاند و به سرعت از اتاق عمل شماره 2 به سمت اتاق شماره 10 میدود. هر اتفاقی در فاصله چند ده متری دویدن میتواند به منزله جان یک نفر تمام شود اما او چارهای جز دویدن ندارد. در کمتر از 30 ثانیه مسیر پر پیچ و خم اتاق شماره 10 طی میشود تا سومین عمل و شاید مهمترین آنها شروع شود. اتاق عمل شماره 10 عمل پیوند قلب مبینا خواب خواب است. اما کاش زود بیدار شود. تا به حال این قدر از مادرش دور نشده و حالا مادرش فقط به بهانه بیهوش بودن مبینا، دوری او را تحمل کرده است. ساعت 20 و20 دقیقه پنجشنبه شب است. همین چند دقیقه پیش، قلب مبینا را به خاطر ضعف انقباضی از سینهاش بیرون آوردند و رگهای ورودی و خروجی قلبش را به دستگاه CPB (قلب و ریه مصنوعی) وصل کردهاند که دهها برابر جثه مبینا است و 4 پمپ بزرگ آن، کار قلب مبینا را انجام میدهند. قلبِ از حرکت ایستاده و آماده پیوند را روی میز میگذارند. دکتر ماندگار از یک طرف و دکتر ممتحن از طرف دیگر در حال پیدا کردن شریانهای قلب برای پیوندند. بدن مبینا آنقدر کوچک هست که بشود بخشی از تختش را به گذاشتن وسایل بخیه اختصاص داد. ساعت 20 و 28 دقیقه، تیم پیوند در حین پیدا کردن شریانهای قلب برای پیوند به مبینا هستند که ناگهان صدایی بلند، همه را میخکوب میکند. بر اثر بیاحتیاطی یکی از تکنسینها، لوله کپسول اکسیژن از جا درمیآید و صدایی مهیب به وجود میآید. دکتر ماندگار رو به تکنسین میگوید: «آقا حداقل قبلش خبری هم به ما بدهید تا خودمان را آماده کنیم. قلب ما هم ایستاد!». مانیتور از فعالیت قلبی مبینا یک خط صاف را نشان میدهد. دو دقیقه بعد، قلب، وارد بدن مبینا میشود. حالا مرحله اتصال شریانها است. در اتاق عمل پیوند کلیه، پیوند هنوز ادامه دارد. روی کلیه جای بخیهها را میشود دید. کلیه را ابتدا بیرون بدن به رگهای مخصوصش متصل میکنند و در ساعت 20 و 42 دقیقه، آن را وارد بدن گیرنده میکنند. دو دقیقه قبل، عمل برداشت کلیه چپ هم تمام میشود و همراه تکههای یخ استریل داخل کیسهای گذاشته میشود تا در بیمارستان امام خمینی، بیمار کلیوی دیگری نجات یابد. بلافاصله پس از آن، دکتر نیکاقبال هم دست به کار میشود تا آخرین هدیه مرحوم شکری را برای یک بیماری کبدی برداشت کند. او سرعت را هم چاشنی کار میکند و 15 دقیقه بعد، آخرین عضو اهدایی در کاسه یخ جا میگیرد. ظرف دربسته استریلی را پرستاران پر از یخ میکنند و پس از تزریق ویسکانزین (ماده نگهدارنده عضو)، سوغات زندگیبخش تهران با پرواز ساعت 23 شیراز روانه میشود تا ساعت یک بامداد در بدن بیمار کبدی جای گیرد. اتاق شماره 10 ادامه عمل پیوند قلب ساعت 20 و 50 دقیقه است. عمل پیوند شریانهای قلب مبینا همچنان ادامه دارد. رگها یکییکی از دستگاه CPB قطع و به قلب جدید دخترک وصل میشوند. کار بخیه را با دو نخ به اندازههای 05 و 04 انجام میدهند. دل مادرش اما نیازی به بخیه ندارد، هر لحظه همراه او است. او پشت در اتاق عمل با کیسهای از لباسهای دخترش نشسته و همه دلنگرانیهایش را با سر، به دیوار تکیه کرده است. پدر اما به خاطر عمل پیوند قلبش طاقت ماندن و انتظار پشت در اتاق عمل را ندارد. اما در اتاق عمل شماره 10 امید موج میزند. رادیویی در گوشه اتاق روشن است و صدای ایرج بسطامی میآید: «در این دام از چه افتادم/ چرا من دل به تو دادم؟» فاصله ما و محل پیوند یکی دو متری میشود اما سرخرگ آئورت را از همین جا هم میشود رصد کرد. پیوند آن، از همه بیشتر طول میکشد. 17 دقیقه دیگر میگذرد. خط قلب مبینا هنوز صاف است. از رادیو صدای خوانندهای دیگر میآید: «کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور» و غم مخورش هم چندین بار تکرار میکند. ساعت 21 و30 دقیقه با کامل شدن بخیهها، اطراف مبینا خلوت میشود و همه صبر میکنند تا دمای بدن او بالا برود تا دستگاه را از او جدا کنند. در این فاصله دکتر ماندگار و همکارش سراغ قلب جداشده میروند و به دقت علت ضعیف بودن قلب سابق مبینا را بررسی میکنند. DCM تأیید میشود و به این نتیجه میرسند که ضعف قلبش مادرزادی و ارثی است. برای پذیرفتن قلب، گروه خونی مبینا را عوض کردهاند و حالا خونی با گروه B مثبت به داخل رگهای او تزریق میشود اما هنوز قلب به کار نیفتاده است. ساعت 21 و 15 دقیقه، پیوند کلیه تمام میشود. درست در همین زمان، در اتاق عمل 2 هم تمهیدات پس از عمل برداشت به پایان میرسد. حالا یک نخ بخیه از بالای سینه تا شکم مرحوم شکری را به هم میرساند و کار تمام میشود. اتاق شماره 2 دیگر خلوت و بیصدا است اما 4 عضو حیاتی برای نجات 4 نفر از درهای آن بیرون رفته است. ساعت 21 و 50 دقیقه، دمای بدن مبینا به حد مناسب میرسد و عملیات برگشت قلب آغاز میشود. زمان فلج بودن هم تمام میشود و بالا و پایین پریدن قلب در سینه این دختر یکو نیم ساله به او جان میبخشد. حالا روی مانیتور قلب، نشانههای زندگی را میشود دید. عدد ضربان قلب مبینا هم روی دستگاه به طور مرتب حک میشود: 126، 120، 130 و... زندگی دوباره در رگهای مبینا جاری میشود. پرده دوم: در بیمارستان امام خمینی آغاز بیهوشی پیوندگیرنده، ساعت 20 و 35 دقیقه هماهنگیهای لازم بین بیمارستانهای امام خمینی و شریعتی انجام میشود و درست پس از خروج کلیه از بدن فرد پیونددهنده در بیمارستان شریعتی، جراحان نخستین شکاف را روی شکم فرد پیوندگیرنده ایجاد میکنند. در فاصلهای که کلیه از آن بیمارستان به اینجا میآید، باید شکم بیمار شکافته و محل قرار گرفتن کلیه آماده شود. بیمار، مردی 55 ساله و چاق است که فشار خون بالایش نزدیک به دو سال پیش، کلیهاش را از کار انداخته بود و در طول این مدت با دیالیز، مشکل کار نکردن کلیهاش را جبران میکرده است. کلیه وارد میشود، ساعت 20 و 55 دقیقه در حالی که دکتر جمشیدیان مشغول کار روی شکم بیمار است تا شرایط و محل پیوند را آماده کند، کلیه در یک ظرف یونولیتی، داخل حجم قابل توجهی یخ وارد اتاق عمل میشود. چاقی پیوندگیرنده کار را مشکل کرده است. دکتر از چاقی بیمار گله میکند. پرستاران اتاق عمل، کلیه را از داخل ظرف خارج میکنند و با محلولی که دستور تهیه آن به دیوار نصب شده است، شستشو میدهند. کار دکتر جشمیدیان تقریباً به پایان رسیده است. محل قرار دادن کلیه آماده و جدار شکم با ابزارهای قیچیمانندی باز نگه داشته شده است. ساعت از 21 گذشته است که دکتر آیتی به تیم اتاق عمل اضافه میشود. او ابتدا شرایط بدن بیمار را بررسی میکند و سپس کلیه را برای پیوند آماده میکند. دو دکتر در دو طرف اتاق مشغول کار هستند؛ یکی روی بیمار، یکی روی کلیه. با وجود اینکه به نظر میرسید محل قرار گرفتن کلیه آماده شده اما پس از 40 دقیقه کار روی شکم بیمار، هنوز شرایط فراهم نشده است. دکتر جمشیدیان مهمترین دلیل را چاقی بیمار عنوان میکند. حالا دیگر هر دو دکتر مشغول آمادهسازی فضا هستند. دکتر جمشیدیان سمت چپ بیمار قرار گرفته و دکتر آیتی سمت راست. دو دستیار نیز این دو پزشک را یاری میکنند. هر دو دکتر مرتب احشای شکم را کنار میزنند و پایینتر میروند. پرستار دوم مرتب روی کلیه خرده یخ میریزد. متخصص بیهوشی و دستیارش بالای سر بیمار ایستادهاند و چشمشان به مانیتوری است که ضربان قلب را نمایش میدهد: 64 ضربان در دقیقه با اشباع اکسیژن خون در حد 99 درصد. آغاز عمل پیوند، ساعت 21 و 30 دقیقه بالا و پایین کلیه، برای قرار گرفتن در بدن بیمار چک میشود. همه سعی میکنند با آرامش صحبت و از هرگونه تنش و استرس دوری کنند و گاهی اوقات هم برای رفع خستگی، با هم شوخی میکنند. در یک لحظه، 5 پنس و قیچی داخل بدن بیمار قرار میگیرد. کار بسیار حساس است. گاهی اوقات پیدا کردن یک رگ روی کلیه، چنان سخت میشود که اصلاً انگار چنین رگی وجود ندارد. دقت و تجربه پزشکان، کار را پیش میبرد. ساعت، نزدیک یک ربع به ده است و سه رگ متصل شده است. خونریزی کمی افزایش پیدا کرده و این، صدای ساکشن را کمی بیشتر میکند. خون روی سطح کار جمع شده و دیگر زیاد نمیشود کلیه را تکان داد. هرچه جلوتر میرویم کار سختتر میشود. در یک ناحیه یک سانتیمتری، چند ورید و شریان عبور میکنند که تشخیص آنها از همدیگر و اینکه کدامیک را باید بخیه زد، واقعاً کار دشواری به نظر میرسد. آغاز پیوند شریانها، ساعت 22 دکتر جمشیدیان میگوید حالا نوبت اتصال شریانها است. ابتدا وریدها پیوند زده شد و سپس نوبت به شریانها رسید. او به دکتر آیتی میگوید: «دکتر، زمان را از دست ندهید.» نکته جالب حین عمل این است که سه نفر همزمان روی یک محل کار میکنند و با وجود محدود بودن فضا، هیچیک مزاحم کار دیگری نمیشود. یک رگ پهن و ضخیم که از قبل لخت شده بود، برش طولی میخورد و شریان قطور روی کلیه به آن قسمت متصل میشود. یکی از دستیاران نخهای بخیه را از بالا کنترل میکند و دیگری لوله ساکشن را در دست دارد و خون را از روی سطح کار جمع میکند. پرستار دیگر پایین پای بیمار ابزارهای لازم را به پزشکان میرساند و دو پزشک نیز به کمک همدیگر مشغول پیوند زدن و بخیه هستند. پانزده دقیقه بعد، رگها جوش میخورند و کار بخیه تمام میشود. بوی نامطبوع سوختن چربیهای روی کلیه، فضای اتاق عمل را پر کرده است. خون وارد کلیه و سرخی آن مشخص شده است. دکتر جمشیدیان، کلیه را در دست میگیرد و از سفتی آن ابراز رضایت میکند. او از محلی که کلیه را قرار داده، تعریف میکند و میگوید: «امشب هم نشد این سریال نرگس رو ببینیم!» پرستار، گازها را میشمارد و روی تابلوی پایین اتاق مینویسد: «کار تقریباً تمام شده است.» بیمار کمی از بیهوشی خارج شده و به شکمش فشار میآورد. دکتر آیتی، اتاق را ترک میکند و دکتر جمشیدیان و دو دستیارش کارهای نهایی را انجام میدهند. بخیه پرده دیافراگم آغاز شده است. دکتر جمشیدیان جملهای به فرانسوی میگوید که معنی آن میشود: «لطفاً صورت حساب» این به معنای خاتمه کار است. پایان کار، ساعت 23 و 5 دقیقه دکتر جمشیدیان، سوند ادراری بیمار را در دست میگیرد و زیر لب دعا میخواند. وقتی ادرار بیمار میآید، دکتر لبخند میزند و میگوید: «آقا مبارک باشه، کلیه بیمار هم کار کرد.» این را میگوید و اتاق را ترک میکند و از راهرو صدای آوازخواندنش به گوش میرسد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 780]
صفحات پیشنهادی
مرگیکه زندگیاست
مرگیکه زندگیاست-موضوعات مرتبط: دارو و درمان در دوران دانشجویی، تقریباً در تمام بخشهای جراحی سری هم به اتاق عمل میزدم اما هیچ اتاق عملی برایم.
مرگیکه زندگیاست-موضوعات مرتبط: دارو و درمان در دوران دانشجویی، تقریباً در تمام بخشهای جراحی سری هم به اتاق عمل میزدم اما هیچ اتاق عملی برایم.
وقايع اختلافيه
نتايج دومين روز رقابتهاي واليبال مردان مخابرات و شركتهاي تابعه · مسجد كوفه(1) · مرگیکه زندگیاست · وقايع اختلافيه · فطريه دريافتي به وسيله بهزيستي . ... ...
نتايج دومين روز رقابتهاي واليبال مردان مخابرات و شركتهاي تابعه · مسجد كوفه(1) · مرگیکه زندگیاست · وقايع اختلافيه · فطريه دريافتي به وسيله بهزيستي . ... ...
نتايج دومين روز رقابتهاي واليبال مردان مخابرات و شركتهاي تابعه
نتايج دومين روز رقابتهاي واليبال مردان مخابرات و شركتهاي تابعه · مسجد كوفه(1) · مرگیکه زندگیاست · وقايع اختلافيه · فطريه دريافتي به وسيله بهزيستي .
نتايج دومين روز رقابتهاي واليبال مردان مخابرات و شركتهاي تابعه · مسجد كوفه(1) · مرگیکه زندگیاست · وقايع اختلافيه · فطريه دريافتي به وسيله بهزيستي .
مريض شما سه دقيقه پيش مُرد
مرگیکه زندگیاست دکتر توکلی این خبر را همان شب به ما داد: «مرد 45 سالهای با گروه خونی B مثبت، آماده برای اهدای عضو در ICU بیمارستان شریعتی است. .... آقایی اینجا ...
مرگیکه زندگیاست دکتر توکلی این خبر را همان شب به ما داد: «مرد 45 سالهای با گروه خونی B مثبت، آماده برای اهدای عضو در ICU بیمارستان شریعتی است. .... آقایی اینجا ...
چند ثانيه منتظر سايت شما ميمانند ؟
بدينترتيب لازم نيست هربار كه به آن صفحات مراجعه ميكنيم منتظر دانلود شدن آنها شويم . ... شما هم رأی بدید ... مرگیکه زندگیاست ... و گریان در اتاق فراهمآوری اعضا حاضر ...
بدينترتيب لازم نيست هربار كه به آن صفحات مراجعه ميكنيم منتظر دانلود شدن آنها شويم . ... شما هم رأی بدید ... مرگیکه زندگیاست ... و گریان در اتاق فراهمآوری اعضا حاضر ...
اهدای اعضاي بدن يك فرد دچار مرگ مغزي، به 2 بيمار
مرگیکه زندگیاست یک پرونده برداشت اعضا از یک بیمار مرگ مغزی و پیوند اعضا به چند بیمار، که همزمان ... در شهرک اندیشه شهریار بر اثر تصادف با یک وانت نیسان ...
مرگیکه زندگیاست یک پرونده برداشت اعضا از یک بیمار مرگ مغزی و پیوند اعضا به چند بیمار، که همزمان ... در شهرک اندیشه شهریار بر اثر تصادف با یک وانت نیسان ...
پيوند دست قطع شده پس از 20 ساعت
مرگیکه زندگیاست پس از مدتها انتظار، شش ماه پیش عمل پیوند روی او به شکل موفقیتآمیزی انجام شده و حالا نوبت دختر او ... پدر مبینا گریه میکند و مادرش در عین ...
مرگیکه زندگیاست پس از مدتها انتظار، شش ماه پیش عمل پیوند روی او به شکل موفقیتآمیزی انجام شده و حالا نوبت دختر او ... پدر مبینا گریه میکند و مادرش در عین ...
كليه مصنوعي بهجای دياليز
مرگیکه زندگیاست - اضافه به علاقمنديها و آنها به اهدای دو کلیه، قلب و کبد پدرشان به 4 بیمار نیازمند رضایت میدهند. ... بود که به دستورات پزشکان توجهی نمیکرد تا ...
مرگیکه زندگیاست - اضافه به علاقمنديها و آنها به اهدای دو کلیه، قلب و کبد پدرشان به 4 بیمار نیازمند رضایت میدهند. ... بود که به دستورات پزشکان توجهی نمیکرد تا ...
نجات پسر 2 ساله از اتاق دربسته
مرگیکه زندگیاست دو روز پیش از آن، حسن شکری، یک کارگر 45 ساله در شهرک اندیشه شهریار بر اثر .... پسرش، منصور، بیرون بخش جراحی و پشت درهایی که روی آن ...
مرگیکه زندگیاست دو روز پیش از آن، حسن شکری، یک کارگر 45 ساله در شهرک اندیشه شهریار بر اثر .... پسرش، منصور، بیرون بخش جراحی و پشت درهایی که روی آن ...
قلب پيوندي دوباره پيوند زده شد
مرگیکه زندگیاست ساعت 23 و 56 دقیقه بیستوهفتم شهریور، دکتر توکلی، مسؤول بخش فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان شریعتی، اساماس .... اتاق عمل شماره 2 عمل ...
مرگیکه زندگیاست ساعت 23 و 56 دقیقه بیستوهفتم شهریور، دکتر توکلی، مسؤول بخش فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان شریعتی، اساماس .... اتاق عمل شماره 2 عمل ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها