واضح آرشیو وب فارسی:فارس: چرا عباسيان امام كاظم عليه السلام را رنج ميدادند؟
خبرگزاري فارس:يكى از مهمترين عوامل اين فشارها از سوى هارون الرشيد، اين بود كه وى نمىتوانست شخصيت والاى امام موسى بن جعفر عليهماالسلام را تحمّل كند و از اين كه مىديد امام در قلب مردم جاى گرفته و خود هيچ جايگاه مردمى ندارد، به شدت خشمگين شده، كينه امام را به دل گرفته بود و اين كينهها وقتى شعلهور مىشد و زبانه مىكشيد، كه مجبور بودند در برابر امام تعظيم كنند.
هنوز بيست سال از عمر گرانبهاى امام كاظم عليه السلام نگذشته بود كه دوران ظلم و اختناق عباسى بر ضدّ امام صادق عليه السلام آغاز شد و اين محدوديتها، اگر چه پس از شهادت امام صادق نسبت به امام كاظم عليهماالسلام كم شد و منصور عباسى در روزهاى باقى مانده از خلافتش ظاهراً با حضرت موسى بن جعفر
عليهماالسلام كارى نداشت و همچنين در سالهاى خلافت مهدى و هادى عباسى، اگر چه امام را به عراق احضار و زندانى كردند، امّا اين فشارها با ديدن برخى معجزات، كم شد و آنان مجبور شدند امام را آزاد كرده و به مدينه برگردانند. ولى با روى كار آمدن هارون الرشيد، دوران رنج و محنت امام موسى بن جعفر عليهماالسلام شروع شد و آنچنان عرصه را بر امام تنگ كردند كه آن حضرت عمر خود را در بدترين و تاريكترين زندانها و سياهچالها سپرى كرد.
انگيزه حاكمان بنى عباس
دليل اين كه حاكمان جور ـ به خصوص هارون الرشيد ـ اين محدويتها را نسبت به امام كاظم به وجود آوردند، بسيار روشن است؛ زيرا شواهد تاريخى زيادى داريم كه اينان حتى از سايه امامان معصوم عليهم السلام هراس داشتند، بدين جهت با ايراد اتهام به امام، آن زمينه را فراهم كرده و سالها امام را در زندان نگهداشتند.
1 . حسد خلفاى عباسى
يكى از مهمترين عوامل اين فشارها از سوى هارون الرشيد، اين بود كه وى نمىتوانست شخصيت والاى امام موسى بن جعفر عليهماالسلام را تحمّل كند و از اين كه مىديد امام در قلب مردم جاى گرفته و خود هيچ جايگاه مردمى ندارد، به شدت خشمگين شده، كينه امام را به دل گرفته بود و اين كينهها وقتى شعلهور مىشد و زبانه مىكشيد، كه مجبور بودند در برابر امام تعظيم كنند. هارون گفت: اگر من خليفه هستم پس چرا مردم از موسى بن جعفر احترام فوق العاده مىكنند؟! چرا مردم به آنها فرزند رسول خدا مىگويند و چرا بايد در جايگاه رفيع علمى قرار گيرند؟!
بدين جهت، گاهى كه پرسشهايى از امام كاظم عليه السلام مىكرد و جواب قانع كننده مىشنيد، اگر چه سكوت مىكرد امّا در درون به شدّت عصبانى بود.
عجيب است، با اين كه امام به هيچ وجه حاضر نبود به بسيارى از پرسشهاى هارون پاسخ بدهد؛ چرا كه مىدانست كينه او بيشتر مىشود، امّا هارون با اصرار زياد به دنبال پاسخ پرسشهاى خود بود. از اين رو، امام نخست از او امان مىخواست تا اگر پاسخ مورد رضايت او نبود خشم خود را فرونشاند و دست به كار احمقانهاى نزند.
در اينجا مىتوان به گفت و گوى امام كاظم عليه السلام و هارون الرشيد و پرسشهاى وى از امام اشاره كرد؛ همانند سؤال از حدود فدك(1) و سؤال از اين كه: چرا با وجود عباس عموى پيامبر، على بن ابى طالب پسر عموى پيامبر از او ارث مىبرد و چرا به شما فرزند رسول خدا مىگويند در حالى كه شما فرزند على و فاطمه هستيد و دهها پرسش ديگر كه در تاريخ زندگى امام آمده است.(2)
2 . هراس از موقعيت اجتماعى امام
دومين مسألهاى كه هارون را وادار به چنين كارهايى مىكرد، اين بود كه مىديد امام كاظم عليه السلام نه تنها در ميان مردم حضور دارد، بلكه بسيارى از كارگزاران به او ارادت خاصى دارند و گزارشهاى ديگران درباره آن حضرت، هارون را به شدت نگران ساخته بود. او فكر مىكرد كه امام با اين موقعيت اجتماعى كه دارد، در آينده نزديك بر او شورش كرده و خلافت را از دست عباسيان غاصب خارج خواهد كرد. از اين رو، مىبينيم از هرگونه گزارش و سعايت عليه امام به شدت استقبال مىكرد و تا مطمئن نمىشد كه گزارش دروغ است، دست بردار نبود. گاهى اين گزارشها عليه يكى از كارگزاران خود بود، مانند على بن يقطين كه وى رابطه مخفيانه و صميمى با امام موسى بن جعفر عليهماالسلام داشت. او از اين گزارشها به شدّت نگران مىشد و شبانهروز آنها را پىگيرى مىكرد.
در اينجا مىتوان به نقشه مرموزانه و خباثت آميز يحياى برمكى براى حفظ وزارت خود و خاندانش كه از رشد جعفربن محمد اشعث، استاد امين عباسى، به شدّت واهمه داشت نام برد. يحياى برمكى كار را به جايى رساند كه هارون الرشيد را عليه امام موسى بن جعفر عليهماالسلام تحريك كرد و موجب بازداشت طولانى وى گرديد، كه سرانجام به شهادت آن حضرت منتهى شد.(3)
پينوشتها:
1- تذكرة الخواص، ص314
2- بحارالأنوار، ج4، ص122
3- ارشاد مفيد، ص27
منبع:برگرفته با تصرف از سايت حج
انتهاي متن/
يکشنبه|ا|11|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]