تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817072372




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سرمقاله كيهان؛ شروع مجدد از مسكو


واضح آرشیو وب فارسی:الف: سرمقاله كيهان؛ شروع مجدد از مسكو
باراك اوباما «ديپلماسي شروع مجدد خود» را از مسكو آغاز كرده است. ديروز هيلاري كلينتون و سرگئي لاوروف باهم ملاقات كردند و پس از اتمام ملاقات هر دو گفتند كه از مذاكراتشان راضي هستند. اين البته به آن معنا نيست كه چيزي حل شده است و بيشتر بايد آن را ناشي از اين ملاحظه دانست كه اگر هنگام ورود به يك راه صعب العبور، از همان ابتدا دائماً به عاقبت- احتمالاً- فاجعه بار آن فكر كنيد، اساساً قدم اول هرگز برداشته نخواهد شد. پس بهتر است حالا كه دعواي ميانه راه قطعي است؛ لااقل در آغاز، همه چيز به خير و خوشي شروع شود.
در اختيار داشتن يك درك تاريخي و استراتژيك از روابط روسيه و آمريكا، عنصري كليدي در فهم مناسبات جديدي است كه ميان اين دو كشور در حال شكل گيري است. امامهم تر از آن، اين است كه يك «نقطه ديد» مناسب براي نگريستن به اين موضوع پيدا كنيم. كسي كه بناست اين مناسبات را تحليل كند، اگر «منظر» مناسبي در اختيار نداشته باشد، به احتمال بسيار زياد انبوهي از مسائل فوق العاده حساس را اساساً نخواهد ديد و در عوض ممكن است تا حدود زيادي گرفتار توجه به موضوعاتي شود كه به رغم اهميت ظاهري در واقع پيش پا افتاده محسوب مي شوند. رايج ترين اشتباه در فهم آنچه اكنون ميان مسكو و واشنگتن مي گذرد اين است كه فرد خود را اسير كليشه هاي دوران «جنگ سرد» كند و در آن متوقف بماند. چنين رويكردي علاوه بر اينكه محدوديت هايي بسيار شديد بر اصل بحث تحميل خواهد كرد، امكان به دست آوردن هرگونه دركي از مناسبات و دغدغه هاي جديد دو كشور را منتفي مي كند.
اكنون دوران منازعات جنگ سرد به طور كامل سپري شده و ديگر نه روسيه آن روسيه است، نه آمريكا موقعيتي را كه به هنگام فرو ريختن ديوار برلين در اختيار داشت- يا لااقل خيال مي كرد دارد- حفظ كرده است و نه محيط و جنس تحولات بين المللي شباهتي به آن دوران دارد. دوره مقياس هاي بزرگ- كه مهم ترين مشخصه جنگ سرد بود- به سر آمده است. ديگر داشتن ارتش هاي بزرگ، ترتيب دادن رژه هاي شكوهمند، به نمايش درآوردن موشك هاي غول پيكر و داستان سرايي درباره قدرت افسانه اي سرويس هاي اطلاعاتي، علامت قدرت محسوب نمي شود. هويت بازيگران و ماهيت آنچه مي توان آن را قدرت بين المللي در دوران جديد خواند، كاملاً دگرگون شده و به همين دليل اشتباهي بزرگتر از اين نمي توان تصور كرد كه كسي مثلاً مسئله تعداد سلاح هاي هسته اي دو طرف يا پيمان هاي خلع سلاحي كه ميان آنها وجود دارد را «مسئله اصلي» در روابط آينده مسكو- واشينگتن تصور كند. براي گريز از اين خطا، بهترين روش يافتن آن مسئله بنياديني است كه اگر روابط جديدي در كار باشد، لاجرم براساس و تحت تاثير آن شكل خواهد گرفت. آيا چنين مسئله محوري وجود دارد؟
شايد در ابتدا عجيب به نظر برسد اما به شيوه هايي كم و بيش قابل اعتماد مي توان استدلال كرد تنها نقطه ديدي كه ميزان خطا در پيش بيني آينده روابط روسيه و آمريكا را به حداقل مقدار ممكن كاهش مي دهد، «مسئله ايران» است. ايران، تنها مسئله اي نيست كه ميان روسيه و آمريكا وجود دارد و شايد كساني تصور كنند- و اين تصور خطا هم نيست- كه مسائل بزرگتري ميان اين دو كشور هست، اما ويژگي تمركز بر مسئله ايران در تحليل مناسبات روسيه، آمريكا و ايران است كه مي توان الگوهاي حاكم بر رفتار روسيه را از دل آن استخراج كرد و يك تخمين مطمئن به دست آورد كه روس ها در معامله با آمريكا تا كجا پيش مي روند و در كجا توقف خواهند كرد.
اگر ايران را به عنوان يك مورد خاص استثنا كنيم مجموعه درگيري هاي استراتژيك روسيه و آمريكا در شرايط فعلي را مي توان ذيل 3 عنوان خلاصه كرد، كه حل و فصل همه آنها به اين بستگي دارد كه گفت وگوها درباره مسئله ايران چگونه پيش برود. مسئله اول، موضوع استقرار بخشي از سپر دفاع موشكي آمريكا در اروپاي شرقي است كه آمريكايي ها همواره گفته اند براي مقابله با تهديد موشكي ايران است اما روس ها آن را در واقع تهديدي عليه خود محسوب مي كنند. تيم اوباما نشانه هايي بروز داده است كه ممكن است در ادامه اين طرح تجديدنظر كند. توجيهي كه جوزف بايدن در كنفرانس اخير امنيتي در مونيخ براي اين كار ارائه داد، اين بود كه در شرايط بحران مالي احتمالاً آمريكا منابع كافي براي تكميل اين طرح در اختيار نخواهد داشت. اما چند روز پيش سخنگوي كاخ سفيد و صريح تر از او منابع مستقل تر در آمريكا طي روزهاي اخير، به صراحت گفته اند كه آمريكا انتظار دارد در ازاي انصراف آمريكا از ادامه اين پروژه، مسكو «همكاري هايي» درباره ايران به عمل بياورد. در ميان تحليلگران مسائل استراتژيك، اين اطمينان وجود دارد كه روسيه و آمريكا اگر نه به زودي، حتماً در 4 سال اول دولت اوباما به معامله اي در اين باره دست خواهند يافت. فقط دو مشكل هست كه دو طرف هنوز راه حل روشني براي آن ندارند: 1- به تازگي به جاي آمريكا، صهيونيست ها به مدافعان لزوم استقرار سپر دفاع موشكي آمريكا در شرق اروپا تبديل شده اند.
آمريكا ولو بتواند موضوع را در چك و لهستان حل كند، قادر به جمع كردن بساطي كه از دسامبر گذشته در صحراي نقب درون سرزمين هاي اشغالي و با ادعاي دفاع از اسرائيل در مقابل حملات موشكي پهن كرده نخواهد بود. 2- مسئله ديگر اين است كه حتي اگر آمريكا از پروژه خود صرف نظر كند، وزن اين امتياز از ديد روس ها چقدر خواهد بود و در ازاي آن حاضر به واگذاري چه امتيازهايي هستند؟ به نظر نمي رسد كه روس ها با ثمن سپر دفاع موشكي آماده يك «معامله بزرگ» باشند اگر چه آمريكايي ها تمام سعيشان را مي كنند كه اين موضوع را هرچه گران تر به مسكو بفروشند. مسئله دوم، موضوع پيمان هاي خلع سلاحي و نظامي ميان روسيه و آمريكا، تحركات آمريكا در آسياي ميانه، گسترش ناتو به شرق و همچنين مناسبات ميان روسيه و اروپاست كه مي توان موضوع انرژي و به طور خاص گاز را هم به آن اضافه كرد. درست است كه روس ها نشان داده اند در مواقع لزوم با اين برگ ها تا حد امكان بازي مي كنند اما تا آنجا كه موضوع جنبه اقتصادي دارد (مسئله انرژي) هيچ بحراني از جانب روسيه براي غرب نمي تواند بلندمدت باشد چون روس ها اساساً ميزان وابستگي خود به درآمد ناشي از اين حوزه را بسيار بالا برده اند. اما در حوزه همكاري هاي دفاعي و موضوع گسترش ناتو به شرق مي توان فرض كرد و برخي از تحليلگران غربي هم گفته اند كه روسيه- بويژه تا زماني كه تيم فعلي در آن بر سر كار باشد- با هدف جلوگيري از ايجاد درگيري جديد و حفظ ثبات، نوعي استقلال نصفه و نيمه از خود نشان خواهد داد. اين استقلال البته منافاتي با اينكه در موارد خاص معامله هايي ميان روسيه و آمريكا شكل بگيرد ندارد. از جمله، مثلاً در مورد كاهش سلاح هاي هسته اي- كه ديگر حيثيتي نيست- احتمالاً به زودي نسخه هاي جديدي از پيمان هاي سالت احيا خواهد شد. مسئله سوم، تحولات كاملاً جديدي است كه در افغانستان در حال وقوع است. روس ها در مورد عراق پس از اندكي سبك و سنگين كردن به اين نتيجه رسيدند كه بهتر است كنار بكشند و بپذيرند كه عراق، صحنه رويارويي ايران و آمريكاست و بازيگران سوم نهايتاً محلي از اعراب نخواهند داشت. اما در مورد افغانستان روسيه خود را صاحب حق مداخله مي داند در عين حال كه كاهش تنش در آن منطقه را از اين حيث كه بتواند ناآرامي هاي چچن را كنترل كند، مهم تلقي مي كند. روس ها در اين مورد احتمالاً برگ هايي در دست خواهند داشت اما آن را براي زماني كه استراتژي اوباما در مورد افغانستان مشخص شود و جايگاه روسيه در مورد رويكرد منطقه اي مربوط به اين موضوع تعيين گردد ذخيره خواهند كرد.
اكنون مي توان از اين بحث نتيجه گرفت. اگر با ملاحظه مسئله ايران به موضوع نگاه كنيم، اصول كلي زير قابل استخراج است: 1- مسكو بي شك خواهان افزايش ثبات در منطقه است و به همين دليل از تحولات بزرگ استقبال نمي كند. علت اين است كه روس ها احساس مي كنند قدرت فعلي آنها براي اينكه بتوانند از دل دگرگون كردن وضع موجود وضع خود را بهتر كنند، كافي نيست پس ثبات، لزوماً بهتر از ماجراجويي است. 2- الگوي رفتار روس ها در مورد ايران- و بسياري مسائل ديگر- تا امروز اين بوده است كه محكم وارد موضوع شده اند اما نتوانسته اند موضع خود را تا آخر حفظ كنند. به ياد مي آوريد كه در موضوع جنگ گرجستان در فاصله كوتاهي پس از تهديد به «جنگ بزرگ» و پس از بالا گرفتن تهديدهاي اروپا و آمريكا، روس ها به معامله اي تن دادند كه حتي به طور نسبي هم به نفع آنها نبود. 3- روسيه خود را در جامعه بين المللي به شدت معامله گر نشان داده و به همين دليل براي همه طرف ها غيرقابل اعتماد است. در ايران هيچ كس در اين باره ترديدي ندارد كه روس ها به تعهدات احتمالي خود نسبت به ايران چندان پايبند نيستند فقط به اين شرط كه امتيازهاي كافي گرفته باشند. چنين روحيه اي امكان همكاري استراتژيك را به رغم اينكه ايران به آن علاقمند است منتفي مي كند. 4- و نكته آخر اين است كه روس ها تا امروز نشان داده اند كه در پروژه هاي بزرگ ناچار از «هماهنگي» هستند و قدرت عمل يك جانبه آنها بسيار ضعيف است. از اين رو نبايد به مقاومت روسيه در مقابل باج خواهي هاي غرب چندان اميد داشت.
تحت اين شرايط همه چيز به اين بستگي خواهد داشت كه «آمريكايي ها چه بدهند؟» اما درباره يك نكته نبايد اشتباه كنند. توان روسيه در تأثيرگذاري بر ايران بسيار كمتر از آن است كه آمريكايي ها محاسبه كرده اند، لذا سرمايه گذاري بيش از حد روي اين پروژه فقط به معناي تلف كردن وقتي است كه مي تواند باارزش باشد.
مهدي محمدي

يکشنبه|ا|18|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن