واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: تاريخ انقلابمحاكمه اقتصادي عباس اميرانتظام
ماجراي بازداشت، محاكمه و زنداني كردن اميرعباس انتظام كه سخنگوي دولت موقت مهندس مهدي بازرگان بود، از جذابترين رويدادهاي تاريخي تاريخ 3 دهه انقلاب بوده و هست.
هشتمين جلسه محاكمه اميرعباس انتظام روز سيزدهم ارديبهشت 1360 در محل شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامي مركز به رياست محمد گيلاني در زندان اوين برگزار شد. با توجه به اينكه محاكمه به شكلي با مباحث اقتصادي مرتبط است، بخشهايي از جلسه ياد شده را عينا از جلد 2 كتاب محاكمه و دفاعيات عباس اميرانتظام، انتشارات ني، چاپ پنجم ص 175 تا 178 را ميآوريم:
در ابتداي جلسه كه ساعت 10 صبح تشكيل شد، ميرمهدي نماينده دادستان توضيحاتي پيرامون اخبار دادگاه كه در روزنامه ميزان منتشر ميشود داد. وي در قسمتي از سخنان خود گفت: «در يكي از گزارشات روزنامه ميزان كه در مورد دادگاه آقاي اميرانتظام منتشر شده است، شايد بيش از 10 اشتباه روشن وجود دارد. در جلسات قبل من گفتم اگر روزنامه ميزان نميتواند از نوارهاي ضبط شده خود به علت اشكال فني استفاده كند ميتواند از ديگر نوارهاي پر شده از دادگاه استفاده كند. نماينده دادستان گفت: «ما كه هرچه فكر كرديم معناي جملات فوق را نفهميديم يا جملهاي ديگر در روزنامه ميزان آمده است به اين شرح «چون اصرار دارم كه آنچنان حرف بزنم كه در محضر عدل الهي دشمن پاسخگو باشم!!» وي در دنباله اظهارات خود چند مورد ديگر از اشتباهات روزنامه ميزان را متذكر شد و افزود به جز اينكه خواننده اين گزارشات به نظر برسد كه نماينده دادستان مهمل ميگويد چيز ديگري به ذهنش نميرسد.»
اميرعباس اميرانتظام در ادامه دفاعيات خود گفت: اعضاي محترم دادگاه و هموطنان عزيز به خاطر داريد كه نماينده محترم دادستاني پايه و اساس دفاعيات خودشان را بر روي قرائن و شواهدي استوار ساخته بودند كه دو نمونه آن عبارت بودند از:
1 - خطخوردگي برگ بازجويي من، درباره دانيالپور به دليل آنكه نوشته من درباره دانيال گريسبي است و كتبا هم حضورشان نوشتهام.
2 - درباره همسر موهومي من خانم مونيكا حقاني كه تكذيب كردم.
امروز به دو نمونه ديگر ميپردازم و به خواست خداوند، فردا جواب همه مواردي كه ايشان به آن اشاره فرموده بودند، به عرض دادگاه محترم ميرسانم. دو نمونه ديگر اينها هستند:
1 - شركت پسانداز و وام مسكن گرگان، نامهاي بدون تاريخ و تحت شماره 1084 به دادستاني و دادسراي انقلاب اسلامي مركز نوشته است. تقاضا ميكنم دقت فرماييد. متن نامه شركت پسانداز و وام مسكن گرگان به قرار زير است:
احتراما عطف به فتوكپي نامههاي شماره 567 و شماره (فرمول) 56801874 و شماره 5734 مورخه 29/9/58؛
- آقاي بهروز اهوبيم فرزند ابراهيم
- آقاي ابراهيم خاكويي مديرعامل و سهامدار شركت سردخانه جنرال ورهاوس
- آقاي عباس اميرانتظام
در اين شركت هيچگونه حسابي ندارند.
اين صورت ظاهر يك نامه رسمي بدون تاريخ است كه نويسنده در ظاهر گفته است اين سه نفر در اين شركت سهام ندارند.
اما نويسنده با نوشتن اين نامه دو عقيده و ايده را در خواننده و شنونده القا ميكند:
1 - اميرانتظام شريك يك يهودي است.
2 - اميرانتظام سهامدار شركت جنرال ورهاوس است، يعني مستكبر است، ظالم است.
خب حالا دقيقا توجه فرماييد. ميگويد: آقايان بهروز اهوبيم فرزند ابراهيم و عباس اميرانتظام و ابراهيم خاكويي مديرعامل و سهامدار شركت سردخانه جنرال ورهاوس در اين شركت حسابي ندارند.
نگفته است كه سهامداران اين شركت، كه اميرانتظام هم سهامدار آن باشد. اين سه اسم كه هيچ ارتباطي با هم ندارند، يكي هموطن يهودي است، يكي مديرعامل و سهامدار شركت جنرال ورهاوس و يكي اميرانتظام، با اين ظرافت اين سه اسم در كنار هم قرار داده شدهاند تا همكاري اميرانتظام و يك يهودي و يك سرمايهدار را القا كند و سرمايهدار بودن اميرانتظام را نيز در ذهن خواننده حك نمايد. در حالي كه ملاحظه فرموديد كه اين سه نفر هيچ ارتباط و وجه اشتراكي ندارند جز اينكه هر سه نفر، مرد هستند و ميشود عنوان آقايان را براي اتصال نام آنها به هم به كار برد! من از دادستاني دادگاه انقلاب اسلامي تقاضاي تعقيب تهيهكننده اين نامه بدون تاريخ شركت پسانداز مسكن گرگان را دارم. به مطلب دوم توجه بفرماييد كه خيلي جالب است كه استناد نماينده محترم دادستاني دادگاه انقلاب بر چه پايه و اساسي بوده است. من واقعا نميدانم با چه زباني از آيتالله محمدي گيلاني تشكر كنم كه ايشان اين اوراق را در اختيار من ميگذارند، تا به من امكان دفاع داده شود. توجه فرماييد خيلي اهميت دارد. سه برگ فتوكپي نامه خانم مونيكا حقاني است كه به بانك بازرگاني شعبه محموديه، به فارسي نوشته شده است و وجود امضاي انگليسي زير نامه گوياي اين حقيقت است كه ايشان آمريكايي يا انگليسي هستند و نام فاميل حقاني را به دليل ازدواج با يك ايراني به نام حقاني به دنبال اسم انگليسي خودشان دارند. خانم حقاني به بانك بازرگاني درباره سپردههاي خودشان كه جمع مبلغ آن بالغ بر 138.950.000 ريال است، نامهاي را كه ديگري نوشته و ايشان امضا كرده فرستاده است. در دو نامه ضميمه كه آقاي صادق بهداد وكيل دعاوي ايشان به بانك بازرگاني نوشته، تقاضاي بهره براي سپردههاي 140ميليون ريالي خود را كرده است. در اين سه صفحه كوچكترين اثري از نام اميرانتظام يا ازدواج يا هر نسبتي با من وجود ندارد. از رياست محترم دادگاه سوال ميكنم كه چه دليلي براي واردكردن اين نامهها در پرونده من بوده، با توجه به اينكه نماينده محترم دادستاني به اصرار ارقام نجومي اين سپردهها را قرائت ميفرمودند؟!
صاحب سپردهها، خانمي است خارجي كه با يك هموطن ايراني ما ازدواج كرده و ثروتي هم دارد، چه رابطهاي بين اين خانم همسردار و ثروتمند با پرونده اميرانتظام وجود دارد؟! فكر نميفرمايند، قرائت چنين نامهاي در يك محكمه اسلامي علاوه بر لطمه بر حيثيت خانواده حقاني و حيثيت خانواده من، باعث لطمه به اعتبار اين دادگاه شود و آيا وظيفه همه علاقهمندان اين انقلاب نيست كه از تكرار اين نوع مطالب خودداري نمايند؟
سه|ا|شنبه|ا|20|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 570]