واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: چمران در چهره مقاومت لبنان
دفاع- زهرا ابراهيمي:
اوايل اسفند ماه تالار ابن سيناي دانشكده پزشكي دانشگاه تهران شاهد حضور دانشجوياني بود كه از سوي بسيج دانشجويي دانشگاه تهران براي سفر به جبهههاي جنگ 8 ساله عراق با ايران آماده ميشدند.
يكي از مقاصد آنها دهلاويه بود؛ جايي كه دكتر مصطفي چمران آنجا شهيد شد. دو سوم صندليهاي سالن تالار ابن سينا از دختران محجبه دانشجو پرشده بود. ظاهرا دختران دانشجو بيش از پسران، علاقهمند به ديدار از جبهههاي جنگ بودند. براي آشنايي اين مسافران ديار شهادت و شهامت لازم بود جلسهاي برگزار شود تا كساني كه درزمان چمران كودكي بيش نبودند پيش از ديدن محل شهادتش با او آشنا شوند.
ابتدا درفيلمي كه راجع به شهيد چمران پخش شد برادرش مهدي چمران از كودكي مصطفي گفت: سال 1311 درنيمههاي شبي، درويشي سراپا برهنه پا به عرصه وجود گذاشت. درآن روز و شب كسي نميدانست اين مولود كيست و چه خواهد شد. نامش را مصطفي گذاشتند. سومين فرزند خانواده بود؛ خانوادهاي كه درمحله عودلاجان تهران در خيابان
15 خرداد خانه داشتند. مصطفي بزرگ شد و به مدرسه رفت.
در دبستان شاگرد ممتاز بود. براي ورود به دبيرستان مانده بود كدام مدرسه محل را انتخاب كند؛ مروي، اميركبير و يا دارالفنون. پدرش دارالفنون را انتخاب كرد. در دبيرستان هم ممتاز بود. به توصيه يكي از معلمانش به دبيرستان البرز رفت. اين دبيرستان پولي بود و پدرش از عهده پرداخت هزينه آن برنميآمد. اما البرز مصطفي را كه شاگرد ممتاز دارالفنون بود پذيرفت.
پس از پايان دبيرستان دركنكور دانشكده فني دانشگاه تهران نيز پذيرفته شد و در رشته الكترونيك به تحصيل پرداخت. سال دوم از آنجا كه جزو شاگردان ممتاز دانشكده بود طبق مصوبه مجلس آن زمان، بهطور اتوماتيك بورس تحصيلي گرفت و به آمريكا رفت. در دانشگاه بركلي كاليفرنيا مشغول تحصيل شد؛ دانشگاهي كه 11 استاد آن جايزه نوبل علمي گرفته بودند. مدارج دانشگاهي را تا مقطع دكترا با موفقيت در رشته فيزيك پلاسما به پايان برد.
او دركنار تحصيل به كار سياسي نيز پرداخت و بنيانگذار حركت اسلامي در آمريكا شد. در خلال كار سياسي و مذهبي با خانمي آمريكايي كه مسلمان شده بود ازدواج كرد و نام پروانه را بر او گذاشت. خداوند 4 فرزند به آنها داد. زماني كه دخترش 8 ساله شد گفت صلاح نميدانم او درآمريكا بزرگ شود. تصميم گرفت به لبنان برود.
حقوق 20 هزار دلاري و آرامش و رفاه زندگي را رها كرد و به جنوب لبنان رفت. خانواده فكر ميكردند او به دانشگاه آمريكايي بيروت رفته و به تدريس خواهد پرداخت اما اينكار را نكرد. به محرومترين بخش لبنان و به ميان شيعيان كه فقيرترين قشر لبنان بودند رفت و مدرسهاي صنعتي را براي آموزش سياسي، ايدئولوژيك و صنعتي تاسيس كرد و 450 يتيم و بچههاي زيرخط فقر را درآن مدرسه پرورش داد.
ادامه سخن در مورد زندگي مصطفي چمران در لبنان را ربابه صدر خواهر امام موسي صدر بهعهده گرفت: همسر و فرزندان چمران وي را دركمك به مردم جنوب لبنان همراهي ميكردند اما بعدا همسرش از او خواست كه به آمريكا بازگردند و مصطفي ترجيح داد به سرپرستي آن 450 كودك ادامه دهد. فرزندانش نيز خواستند كه همراه مادرشان به آمريكا برگردند و دكتر مانع آنها نشد. آنها در آمريكا زندگي بسيار مرفهي داشتند.
روزي كه قرار بود از جنوب لبنان به بيروت و از آنجا به آمريكا بروند همه خانواده حال خاصي داشتند. هر چند وقت يك بار اتومبيل ميايستاد و تمام خانواده پياده شده و گريه ميكردند. اما دكتر در عين ناراحتي بسيار محكم بود. همه دربيروت به منزل آقاي موسي صدر رفتند. حالشان خيلي بد بود.اين جدايي براي همسر و فرزندان دكتر بسيار سنگين بود.
از دكتر پرسيدند چرا بچهها را به آمريكا فرستادي؟ گفت: من پولي نداشتم كه آنها را به مدرسه خصوصي بفرستم، زبان آنها انگليسي بود، آنها درآمريكا همه چيز دارند و بدينسان همسر و فرزندانش دركمال عشق و علاقهاي كه به دكتر داشتند از او جدا شدند. همسردوم دكتر زني لبناني و از خانودهاي ثروتمند بود كه پدرش راضي به اين ازدواج نبود. هر چند دختر خواستار چنين وصلتي بود و دكتر پس از رضايت پدر حاضر به اين ازدواج شد. بعد از نمايش فيلم نخستين سخنران جلسه، هياء اميركمالي يكي از شاگردان دكتر چمران درمدرسه جنوب لبنان بود.
شاگردان چمران
هياء اميركمالي براي اينكه دانشجويان، چمران و كار بزرگي را كه او در لبنان كرده بود بهتر بشناسند ترجيح داد از وضعيت جنوب اين كشور پيش از سفر چمران به آن منطقه بگويد: جنوب لبنان متروكه بود به همين دليل پروانه، همسر دكتر و فرزندانش نتوانستند به زندگي دراين منطقه ادامه دهند و حاضر شدند با وجود عشقي كه به دكتر داشتند از جنوب لبنان بروند.
با آنكه نخستين شيعيان جهان اهل جبل عامل بودند و نخستين حوزههاي تشيع هم درجنوب لبنان بودند اما تقريبا مدرسهاي براي تحصيل فرزندان شيعيان وجود نداشت. هر 7 يا 8 روستا يك مدرسه داشتند. عثمانيها بسياري از مراجع و علماي شيعه را كشتند. شهيد اول و ثاني جزو آنان بودند. آنقدر تعداد مردان كم شد كه زنان درس حوزه را شروع كرده و روستاي جزيم حدود 72 زن مجتهده داشت در حالي كه اكنون اين روستا همه مسيحي ماروني هستند و حتي يك مسلمان درآنجا نيست.
درلبنان 18 مذهب آزاد وجود داشت با شهرها و روستاهاي بسيار عقب افتاده. آب لولهكشي اصلا وجود نداشت. 90 گروه سياسي عرب در اين منطقه فعاليت ميكردند. حداقل 17 حزب مصري، الفتح، الصاعقه، بعث عراق، جبهه العربيه و... در جنوب فعاليت ميكردند. مردم از جنوب با اسرائيل درگير بودند و از پشت هم گروههاي وابسته به حكام عرب آنها را گلوله باران ميكردند.
دور تا دور مؤسسه جبل عامل چمران را همين گروهها گرفته بودند. روزي نبود كه يك جوان از اين گروهها كشته نشود و يا هفتهاي يك بار با ما درگير نشوند. دختران شيعه از حداقل شرايط زندگي هم برخوردار نبودند. دختران با حجاب جنوب لبنان هرگز به مخيلهشان خطور نميكرد كه به دانشگاه بروند اما اكنون اكثر دانشجويان دانشگاههاي لبنان را دختران محجبه تشكيل ميدهند. تلاشهاي چمران بود كه شيعيان را به وضعيت فعلي رساند، مقاومت جنوب لبنان را بهوجود آورد و سيد حسننصرالله نتيجه كار چمران است.
پيش از جنگ 33 روزه و در سالروز بيرون كردن اسرائيل از خاك لبنان در سال 2000 نزد سيد حسن نصرالله در زاحيه بيروت رفتم. دلم شكسته بود، به حسن نصرالله گفتم چرا در سالروز عقبنشيني اسرائيل نام چمران را نياوردي؟ گفت: الان ميگن سيد حسن ايراني است، مقاومت هم ايراني است. اسم چمران را ميآوردم ديگه چي ميگفتن؟ گفتم: هر چه ميخواهند بگويند. امام موسيصدر ايراني بود. چمران ايراني بود. امام موسي صدر سال 1975 گفت: اگر دنيا حق اين مردم ( جنوب لبنان) را ندهد آنها روزي به قدرتي تبديل ميشوند كه امنيت استكبار به خطر ميافتد. چمران مؤسس مقاومت لبنان است.
450 يتيم و بچه زير خط فقري كه چمران با آنها كاركرد اكنون مسئولان و رهبران مقاومت لبنان هستند. چمران براي هريك از اين بچهها لقب تعيين كرده بود. اعراب روي فرزندانشان نام امير نميگذارند چون نام شيوخ عرب است. اما دكتر اسم همه پسرها را امير صدا ميزد مثل اميرحسين، اميررضاو... ، نوبتي بچهها را تا مرز اسرائيل ميبرد. دوربيني داشت كه هميشه با او بود و در عكسها هم معمولا با اين دوربين است. تك تك سربازان اسرائيل را با اين دوربين به بچهها نشان ميداد و از همان كودكي انگيزه مبارزه با اسرائيل را دردل آنها ميكاشت.
هياء اميركمالي ترجيح داد در پايان سخنانش به مطلبي درمورد جوانان ايران اشاره كند. او گفت: ايراني براي خيليها الگو است. نزديك 30 سال است كه ايران محاصره اقتصادي است اما كاري از پيش نبردهاند. قدر امنيتي را كه داريد بدانيد. آمريكا اكنون در شرايط بد اقتصادي است. گرانترين هليكوپترش را به ارزانترين قيمت ميفروشد تا بتواند مشكل اقتصادي اش را حل كند. اسرائيل كه اصلا عددي نيست. نميتواند مقاومت كند. همه چيز را ميتوان با پول خريد اما عزت و استقلال را نميشود. خدا به شما عزت داد آن را ازدست ندهيد.
استراتژي جنگ چريكي چمران جواب داد
سخنران بعدي محمدحسن از اعضاي حزبالله لبنان بود كه براي دانشجويان صحبت كرد. او از بعد جهاني اسلام گفت كه اگر تكميل نشود كامل نخواهد شد. او گفت: خيليها ايراد ميگيرند كه آمريكاي لاتين و لبنان و فلسطين به ما چه! درحالي كه اين بعد جهاني اسلام است. غربيها مفلسند، چيزي ندارند. دنيا منتظر چمرانهاست. خيليها اميدوارند به آمريكا بروند اما چمران بهترين زندگي درآمريكا را رها كرد و به جنوب لبنان و سپس جنگ ايران و عراق آمد. چون او نميخواست نتيجه علمش دراختيار آمريكاييها قرارگيرد. ميگفت اگر مردم لبنان را بيدار كنم ارزش دارد.
سيد حسن نصرالله بارها گفته است كه شاگرد چمران است. اگر چمران نبود ما شيخ راغب حرب، سيدموسوي، سيد حسن نصرالله و حاج عماد مغنيه نداشتيم. حاج عماد آن زمان با گروههاي چپ بود كه چه گوارا الگويشان بود. چه گوارا يك قهرمان بود اما الگوي ما نيست الگوي ما امام حسين ( ع ) است. چرا چه گوارا در دنيا مطرح است اما چمران نيست؟ تقصير ماست.
تجربيات چمران از لبنان به دفاع مقدس ايران و از دفاع مقدس به مقاومت لبنان در سال 2000 و مقاومت 33 روزه 2006 و سپس به غزه رسيد. چمران باني استراتژي جنگ چريكي با اسرائيل بود. اين استراتژي درلبنان جواب داد.
سه|ا|شنبه|ا|20|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 326]