واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتوگوي فارس با خانواده يكي از جانبازان فتنه 88
خبرگزاري فارس: پدر «رامين رسولي» از جانبازان فتنه 88 با تأكيد بر اينكه آشوبگري كروبي و موسوي فراموششدني نيست، گفت: اگر احمد شهيد گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل در ايران دنبال حقيقت بود بايد سراغ قربانيان فتنه 88 ميرفت تا يكسويه و به نفع فتنهگران گزارش ننويسد.

به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا»، اگر چشمهايمان را خوب باز كنيم، ميتوانيم بصيرت را در گوشه و كنار شهرمان ببينيم؛ بصيرت خانوادههايي كه در فتنه 88 و در حالي كه فقط نوري از روزنه شهادت و جانبازي ميدرخشيد، فرزندانشان را فداي اسلام كردند. يكي از اين خانوادهها، خانواده جانباز 70 درصد مبارزه با فتنه «رامين رسولي» است.
وي در 25 خرداد 88 با اصابت نارنجك دستي فتنهگران بينايي هر دو چشماش را براي هميشه از دست داد اما بصيرتش نافذتر از گذشته شده است؛ لحظاتي كه پاي صحبتهاي خانواده رسولي بوديم، از پدر و مادر با بصيرت اين جانباز، صبر و ايمان آموختيم؛ مشروح اين گفتوگو را در ادامه بخوانيد.
فارس: آقاي رسولي ابتدا قدري از خودتان بگوييد و بفرماييد چطور با قافله بسيجيان همراه شديد؟
رامين رسولي: بنده فرزند ارشد خانواده و متولد سوم بهمن 64 در شهرري هستم؛ از دوران دانشآموزي به عضويت بسيج درآمدم و سابقه فعاليتم در بسيج به سال 82 بر ميگردد. تا قبل از مجروح شدن، در رشته گرافيك تحصيل ميكردم، طراح لباس بودم و با هزينه خودم روي اين كار سرمايهگذاري ميكردم؛ اما پس از نابينا شدن در رشته فقه و حقوق دانشگاه آزاد شهرري ادامه دادم و يك سال و نيم است كه بيكار هستم.
* فتنهگران از بيهوشي من سوءاستفاده كردند
فارس: پس از انتخابات رياستجمهوري شاهد اتفاقاتي بوديم كه دست منافقان و ضدانقلاب در آن به وضوح ديده ميشد، روزهايي كه افراد بيگناه جان باختند يا مجروح شدند؛ از شما ميخواهيم از مجروح شدنتان بگوييد.
رامين رسولي: بعد از ظهر 25 خرداد 88 از محل كارم به سوي صادقيه حركت كردم؛ گويا فتنهگران در محدوده شمالغرب آشوب كرده بودند. هنگامي كه به خيابان اصلي رسيدم، احساس كردم شيئي به صورتم اصابت كرد يعني يك موتور سوار، سنگي به صورتم زد و فرار كرد. در اثر شدت ضربه روي زمين افتادم و ديگر چيزي متوجه نشدم. ساعت 8 يا 9 شب كمي كه هوشياريام بازگشت متوجه شدم در بيمارستان هستم. دكترها بالاي سرم با هم حرف ميزدند؛ آنها ميگفتند از خراش دستهايش پيداست كه او را روي زمين كشيدهاند؛ حتي سنگريزههاي خيابان زير پوستم رفته بود. يكي از كارهايي كه در آن روز انجام شد و دشمن خواست تا از اين قضيه سوءاستفاده كند، اين بود كه جسم بيهوش مرا پس از پرتاب نارنجك حدود چند متر روي زمين كشيدند تا به نفع خودشان جوسازي كنند؛ به طوري كه الان هم كتفم درد ميكند.
* جواناني كه توسط سران فتنه اجير شده بودند
فارس: شما ضارب را روي موتور ديديد؟
رامين رسولي: ضارب را نديدم، اما صداي موتورسوار كه از كنارم رد شد و اين كار را انجام داد را شنيدم؛ حتماً ضارب يكي از آدمهاي اجير شدهاي بود كه از طرف كروبي، موسوي و نيروهاي مخالف نظام اين كار را انجام دادند. آنها آدمهاي حرفهاي بودند، نارنجك را طوري پرتاب كردند كه دقيقاً به صورتم خورد. بعد از انتخابات 88، چند جوان گفتند «از شهرستان آمدهاند و به آنها مقداري پول داده شده كه به تهران بيايند و شلوغ كنند و كار اصليشان اين بوده كه نيروهاي انتظامي را با سنگ بزنند».
فارس: در آن ساعتي كه شما در خيابان بوديد، افراد نظامي هم بودند؟
رامين رسولي: خير، من نديدم؛ داخل محدوده كسي را با لباس نظامي و مشخصه نظامي نديدم.
فارس: شما حركت يا كاري انجام داديد كه آنها با شما اين كار را كردند؟ يا پوشش خاصي داشتيد؟
رامين رسولي: نه، من تا رسيدم در حالتي بود كه نه ايستاده بودم و نه راه ميرفتم، تازه رسيده بودم كه اين كار را انجام دادند. فقط مشخصه من اين بود كه محاسن داشتم. مثل الان دقيقاً صورتم پر شده بود. فكر كنم همان روز در صادقيه براي يك بسيجي هم مشكلي پيش آمده بود.
فارس: در بيمارستان به شما چه گذشت؟
رامين رسولي: در بيمارستان چشم چپم تخليه شد، بالاي جمجمهام نيز دچار شكستگي شده بود؛ روي گونه و گوشم تركش دارد به طوري كه بعضي وقتها گوشم سوت ميكشد يا نميشنود. به فكم هم تركش اصابت كرده بود؛ تا يكي دو ماه بعد از مجروحيت دهانم باز نميشد و خانواده از طريق ني و سپس قاشق كوچك به من غذا ميدادند. چشم راستم در يكي دو ماه اول جراحتم، نابينا بود؛ طي عملهاي جراحي مقداري تشخيص نور پيدا كرد كه اكنون همان هم از بين رفته، اما هنوز عصب چشمم زنده است؛ بنده از سوي بهزيستي بهعنوان فرد نابينا شناسايي شدم و براي ادامه تحصيل خط بريل را نيز ياد گرفتم.
فارس: حرف آخر پزشكان براي احتمال بازگشت بيناييتان چه بوده؟
شبكيه چشمم آسيب جدي ديده است؛ پزشكان ميگويند همين كه اعصاب چشم سالم مانده و چشم تخليه نشده، خيلي خوب است. آنها بعيد ميدانند حداقل 10 تا 15 سال ديگر كاري انجام شود.
* احمد شهيد اگر دنبال حقيقت است بايد به سراغ قربانيان فتنه 88 برود
فارس: «احمد شهيد» به عنوان گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل در ايران، گزارشي مبني بر نقض حقوق بشر در ايران به «بانكي مون» دبيركل سازمان ملل متحد ارائه داده است، در واقع سوءاستفادههايي از حادثهديدگان فتنه 88 صورت گرفت و افراد معلومالحالي همچون عبدالكريم لاهيجي، اردشير امير ارجمند، مصطفي آزمايش و مسيح علينژاد در نوشتن اين گزارش به كمك احمد شهيد آمدند.
براي بسياري از قربانيان فتنه 88 اين سؤال است كه اگر احمد شهيد به دنبال حقيقت بوده چرا گزارش يك طرفه داده و به سراغ تمام آسيبديدگان نرفته است، نظر شما در اين باره چيست؟
رامين رسولي: در اين مورد، مشخص است كه يك عدهاي خواستند داخل ايران از رويدادهاي دو سال گذشته به نفع خودشان استفاده كنند؛ در اين موضوع حتي انگليس و ايالت متحده آمريكا نقش داشتند تا اهداف ضدانقلاب را ادامه دهند. بنده به عنوان يكي از قربانيان حوادث پس از انتخابات، به احمد شهيد ميگويم اگر او به دنبال گزارش حقيقي است به سراغ ساير آسيبديدگان هم بيايد تا ما به آنها بگوييم كه افراد خائن به وطن اين آسيبها را به مردم، جامعه و آبروي كشورمان زدند و از طرف نظام به كسي آسيب نرسيده است؛ بايد در حقوق بشر بررسي شود كه اين افراد مزدور خارج از نظام از چه كسي حقوق ميگرفتند كه از اين طريق به انقلاب اسلامي ايران صدمه زدهاند. مرا قرباني اهداف خود قرار دادند تا سوژهاي عليه نظام طراحي كنند. اين خيانت دشمنان انقلاب اسلامي چيز پيچيدهاي نيست و احمد شهيد بايد به راحتي اين را تشخيص دهد.
فارس: آقاي رسولي از اينكه مهر جانبازي بر پيشاني شما خورده، چه احساسي داريد؟
رامين رسولي: خدا قبول كند؛ برايم كارت جانبازي و اين مسائل مهم نيست؛ خدا مرا كمك كرده است تا بتوانم ايمانم را حفظ كنم.
* امام خامنهاي براي ما آرزوي عاقبت به خيري كردند
فارس: درباره ديداري كه با رهبر معظم انقلاب داشتيد، برايمان بگوييد.
رامين رسولي: ديدار با رهبر معظم انقلاب بهترين خاطره زندگي من است؛ روز جمعه با ما تماس گرفتند كه قرار است به ديدار امام خامنهاي برويد، شنبه دوباره تماس گرفتند و قرار را تأكيد كردند. نميتوانستم به كسي بگويم؛ شب را از خوشحالي اصلاً نتوانستم بخوابم، من فقط منتظر صبح بودم؛ صبح روز يكشنبه سوار اتوبوس شديم؛ هوا خيلي سرد بود و لباس گرم نپوشيده بودم اما لحظات به قدري خوش بود كه متوجه سرما نميشدم.
در اين فكر بودم كه اگر آقا را ديدم، چه بگويم؟ گاهي به ذهنم ميآمد اگر آقا را ديدم سريع از ايشان چفيهشان را بگيرم و بگويم التماس دعا، چراكه دعاي ايشان سريعتر از ما اجابت ميشود؛ در همين فكرها بودم كه اسمم را خواندند؛ از پلهها بالا رفتم، وقتي حضرت آقا را ديدم همه مطالب از يادم رفت؛ فقط با ايشان روبوسي كردم، دست حضرت آقا را بوسيدم و يك مطلب خصوصي به ايشان گفتم. وقتي پايين آمدم؛ لذت ديدار را چشيده بودم؛ آرزو كردم كه اي كاش دوباره ايشان را از نزديك زيارت كنم؛ اكنون حسرت ديدار ايشان چندين برابر بيشتر شده است.
فارس: آقا به شما چه مطلبي فرمودند؟
رسولي: چون اسمها را سريع ميخواندند، هوش و حواسم سر جايش نبود؛ ايشان دو مطلب گفتند يكي آرزوي عاقبتبخيري و ديگري ابراز همدردي.
* رئيسجمهور هنوز به وعده 18 ماه پيش خود عمل نكرده است
فارس: از ديداري كه با رئيس جمهور داشتيد، براي ما بگوييد.
رامين رسولي: خرداد سال 89 آقاي احمدينژاد را از نزديك ديدم؛ به من گفتند «چه درخواستي داريد؟» گفتم «من پول، خانه يا چيز ديگري نميخواهم؛ قبل از اتفاقي كه برايم بيافتد، من طراح لباس بودم، در آن دوره بيش از 12 تا 13 ميليون ضرر كردم، حتي 10ـ 15 ميليون چكهاي برگشتي داشتم؛ به عنوان كسي كه برايش مشكلي پيش آمده و نابينا شده فقط براي من جايي هماهنگ كنيد تا سر كار بروم و شاغل شوم. چون من آدم فعالي بودم، ورزش ميكردم و در خانه نشستن برايم خيلي سخت است». آقاي احمدينژاد قبول كرد و دستور هم داد تا كاري انجام شود اما متأسفانه بيش از 18 ماه از اين وعده ميگذرد و كاري صورت نگرفته است.
فارس: آقاي رسولي به نظر شما دليل اين رفتار فتنهگران در برخورد با مردم چه بود؟
پدر رامين رسولي: ساعت 4 ـ 5 آن روز در تهران خبري نبود؛ قرار بود آشوبگران ساعت 6 ـ 7 عصر به سمت آزادي بيايند؛ آنها ميخواستند جو را متشنج كنند. فتنهگران به صورت برنامهريزي شده كار كردند و شكست هم خوردند. الان شرايط عوض شده و دوست و دشمن معلوم شدهاند؛ الان بايد همه از پشت پرده فتنه 88 مطلع شوند. تنها فرزند پسرم قرباني خودفروختگان كشور شد.
آقاي احمد شهيد! براي دادن گزارش بايد در ابتدا خدا را در نظر ميگرفتي؛ گروهي كه اكنون به شما گزارش دادند، به انقلاب و نظام پشت كردهاند؛ اگر واقعاً دنبال حقيقت هستيد از خانوادههاي مثل ما و شهيد شهرياري بنويسيد. شما چرا اقرار كشورهاي خارجي را به دخالت در امور ايران در نظر نميگيريد؟
* از صحبتهاي امام خامنهاي صبر را آموختم
فارس: خانم رسولي بفرماييد كه چگونه با مجروحيت تنها پسرتان كنار آمديد؟
مادر رامين رسولي: پسرم چشمهايش را از دست داد؛ به خاطر خدا و صحبتهاي امام خامنهاي تاكنون توانستم اين سختيها را تحمل كنم و آرامش بگيرم؛ به خصوص از صحبتهاي اخير ايشان در جمع خانواده شهدا و جانبازان فتنه، صبر را ياد گرفتم.
فارس: متأسفانه برخي مادران و خانوادههاي قربانيان فتنه 88 با فريب دشمنان انقلاب، در دام افكار آنها افتادهاند، در مصاحبههايي كه انجام دادهاند، محدوديت و عدم آزادي در ايران را مطرح كردند، شما به عنوان يك مادر قرباني چه صحبتي با اين افراد داريد؟
خانم رسولي: به تمام خانوادههايي كه به نوعي قرباني فتنه شدند، تسليت ميگويم؛ همه ما به نوعي در سختي قرار گرفتيم و بايد صبور باشيم. سخنم با مادري كه فرزندش قرباني شده و او با ضدانقلاب صحبت كرده اين است كه اگر در ايران آزادي نيست پس شما چگونه به راحتي با احمد شهيد و رسانههاي بيگانه ارتباط داريد و به راحتي در مملكت زندگي ميكنيد و هر هفته در بهشت زهرا (س) و مزار فرزندتان حضور پيدا ميكنيد؟! شما كه زحمت بزرگ كردن فرزندتان را كشيديد و سپس فرزندتان توسط همان عوامل فتنه از دستتان رفت، چرا دين خودتان را زير پا گذاشتيد و به بيگانگان پناه برديد؟! من نميدانم فرزندتان در چه مسيري و چه هدفي جانش را از دست داد، اما شما چرا به خون فرزندتان رحم نميكنيد و كاري نميكنيد كه جوانتان بخشيده شود؟!
* افتخار ميكنم مادر جانبازي هستم كه در راه ولايت و دفاع از مردم مجروح شد
من هم مادر جانبازي هستم كه در 24 سالگي بينايياش را از دست داده است؛ هنوز هم به خاطر تركشهايي كه در صورتش وجود دارد، با ايجاد غدههاي زير پوستي، جراحي ميشود. يك هفته است درگير بيمارستان رفتن او هستيم؛ پسرم از نوجواني با نماز و قرآن مأنوس بوده است؛ بعد از جانبازياش ايمانش قويتر شد و ما را هم تقويت كرد؛ خيلي افتخار ميكنم مادر جانبازي هستم كه براي حمايت از ولايت و مردم نازنين ايران مجروح شد؛ ما هيچ چشم داشتي نداريم؛ براي درمان رامين النگوهاي طلايم را فروختم؛ دين اسلام و مملكتمان براي ما مهم است.
* احمد شهيد با چه جرأتي خون فرزندانمان را زير پا گذاشت؟
بنده در ادامه به «احمد شهيد» اعتراض ميكنم كه شما به چه جرأتي خون فرزندان مملكتمان را زير پا گذاشتيد و به راحتي نقض حقوق بشر در ايران را اعلام ميكنيد؟! هزاران نفر از فرزندان مملكتمان از ابتداي انقلاب تاكنون به خاطر همان دسيسههاي آمريكا و انگليس فدا شدند، آن وقت شما با گزارشهاي غلط ايران را محكوم ميكنيد؟!
* حضرت قمربني هاشم(ع) فرزندم را شفا داد
موقعي كه از بيمارستان تماس گرفتند كه رامين بستري شده است، بين نماز مغرب و عشا از خداوند خواستم كه دوباره صداي «مادر» گفتن پسرم را بشنوم؛ در بيمارستان ديدم كه صورتش به سياهي چادرم شده و همانجا دست به دامن حضرت علمدار كربلا شدم و فرياد زدم «يا قمر بني هاشم (ع)، رامين من اين طور نبود، از نور خودت در چهره پسرم بتاب؛ من رامين خودم را ميخواهم».
صبح روز بعد وقتي براي ديدن رامين به بيمارستان رفتم، ديدم يكي از پرستارها با گريه به سراغم آمد، در ابتدا نگران شدم، اما او گفت «رامين شما همان رامين اول شده است!» در ابتدا باورم نشد؛ وقتي بالاي سرش رسيدم ديدم اصلاً آثاري از تركشهاي نارنجك روي صورتش نيست. درست است رامين به ظاهر مرا نميبيند، اما هر روز با صداي «مادر» گفتن او جان تازه ميگيرم.
انتهاي پيام/ي
جمعه|ا|9|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]