واضح آرشیو وب فارسی:ايران دیپلماسی: ناامني در عراق به سود چه كساني است؟
ديپلماسي ايراني با دكتر مسعود اسداللهي، كارشناس خاورميانه، درباره ناامنيهاي اخير عراق گفتگويي داشت كه در زير مي خوانيد
ديپلماسي ايراني : عراق روزهاي ناآرامي را تجربه مي كند. از خروج نيروهاي آمريكايي از اين كشور پس از هشت سال تا انفجارهايي كه بغداد را زنجيره وار مي لرزاند و البته اختلاف هاي سياسي ميان نخست وزير و برخي از معاونانش. اكنون اصلي ترين پرسشي كه ذهن همگان را به خود مشغول كرده اين است كه چه كسي پشت پرده اين انفجارها است؟ آيا امريكايي ها به دنبال موجه جلوه دادن حضور طولاني خود در عراق هستند يا دست گروه هاي سني مخالف مالكي در كار است؟ ديپلماسي ايراني با دكتر مسعود اسداللهي، كارشناس خاورميانه، درباره ناامنيهاي اخير عراق گفتگويي داشت كه در زير مي خوانيد:
با توجه به اينكه تنها ده روز از خروج نيروهاي امريكايي از عراق ميگذرد، شاهد عمليات انتحاري و انفجارها در بغداد بوديم. با توجه به اينكه در چند ماه گذشته عراق از آرامش نسبي برخوردار بود، آيا ميتوان اين ناامنيها را به خروج نيروهاي امريكايي مربوط دانست؟
در خصوص وضعيت امنيتي عراق و همچنين بحران سياسي كه امروزه در جريان است، بايد گفت كه در طول سالهاي اخير ما شاهد بوديم هر زمان كه بحث خروج نيروهاي امريكايي ازخاك عراق جدي ميشد و مذاكرتي ميان دولت عراق و امريكاييها در جريان بود، معمولا انفجارهاي بسيار مشكوكي به صورت ماشينهاي بمبگذاري شده در بغداد و برخي از شهرهاي بزرگ اتفاق ميافتاد و اين داستان بارها تكرار ميشد. هميشه اين تحليل وجود داشت و تحليل درستي هم بود كه امريكاييها امنيت عراق را در ارتباط با باقي ماندن خود در اين كشور جلوهگر ميساختند. بدين معنا كه آنها هستند كه به علت حضورشان امنيت عراق را تامين كرده و با توجه به تركيب پيچيده سياسي جامعه عراق نيروهاي بسيار متنوع و متعددي كه در اين صحنه حضور دارند، امريكاييها بر اين باور بودند كه اين تعداد از گروهها و احزاب و همان تركيب پيچيده قوميتي، مذهبي و ديني باعث ميشود كه اين نيروها نتوانند با هم كنار بيايند و بازي دموكراتيك را به درستي رعايت كنند كه در نهايت اين امر سبب خواهد شد كه سعي در حذف يكديگر از صحنه كرده و در نهايت همين امر به معناي ناامني است. اما دولت عراق هيچ زماني اين استدلال و بهانهجويي امريكاييها نميپذيرفت. در نتيجه شاهد بوديم كه در طي يكي دوسال اخير به ويژه در شش هفت ماه گذشته امريكايي فشار آوردند كه قرارداد باقيماندن نيروهاي خود را در عراق تمديد كنند و در همين شش ماه اخير هم ما شاهد انفجارهاي متعددي بوديم. اما خوشبختانه دولت آقاي نوريالمالكي به خوبي مقاومت كرد. البته اجماع نظري هم به ويژه در ميان شيعيان عراق وجود داشت كه نيروهاي امريكايي بايد خاك اين كشور را ترك كنند. اما ميان اهل سنت درباره خروج نيروهاي امريكايي تفاوت وجود داشت، بخشي از نيروها و گروههاي اهل سنت همانند شيعيان خواهان خروج نيروها بودند، اما بخشي از احزاب عراقي به ويژه آنهايي كه در فرايند سياسي شركت داشته و وارد انتخابات پارلماني شده بودند و يا حتي در دولت حضور داشتند و يا مثل آقاي طارق الهاشمي كه معاون رييس جمهور بود، مايل بودند كه امريكاييها در خاك عراق باقي بمانند.كردها نيز موضع دوگانهاي داشتند، بدين معنا كه هم مايل به ماندن امريكاييها بوده و هم براي آنها خيلي تفاوتي نداشت. چراكه وضعيت خود را در كردستان عراق به گونهاي تثبيت كرده بودند كه احساس ميكردند خودمختاري نسبي كه بدست آوردند باقي خواهد ماند. اين تركيب پيچيده به شكلي شده بود كه تمامي احزاب و گروههاي شيعه خواهان خروج امريكاييها و اما بخشي از احزاب عراقي سني مايل نبودند. اما با اين حال امريكاييها به رغم تمام فشارهايي كه آورده بودند موفق نشدند كه در عراق بمانند. اين خروج پيروزي بسيار بزرگي بود و هست كه متاسفانه به دليل مسايل منطقهاي و حوادثي كه در سوريه و يمن و كشورهاي ديگر اتفاق افتاده سبب شده كه خروج نيروهاي امريكايي انعكاس شايستهاي در رسانهها پيدا نكند و شايد يكي از دلايلي كه رسانهها تا اين اندازه بر بحث سوريه متمركز شدند همين است تا بتوانند خروج امريكاييها را تحتالشعاع قرار داده تا داستان شكست آنها در ويتنام تكرار نشود. در چنين وضعيتي شاهد بوديم كه امريكاييها نيز پيش از خروج خود دايما بر اين نكته تاكيد داشتند كه اگر ما از عراق خارج شويم دوباره ناامني به اين كشور برميگردد و دولت عراق هم به اين شكل استدلال ميكرد كه در چندسال اخير نيروهاي امريكايي از شهرها خارج شده و در پادگانها حضور داشتند و آن نيرويي كه امنيت عراق را تامين كرده همان نيروهاي عراقي بوده است.
بنابراين دولت عراق مطمئن بوده و هست كه ميتواند امنيت خود را تامين كرده و نيازي به نيروهاي امريكايي نيست.
اگر اين ناامنيها ادامه پيدا كند، آيا امريكاييها به عراق برميگردند؟
به محض خروج اين نيروها شاهد موج جديدي از عمليات انتحاري بوديم.اين مساله هم ميتواند مرتبط به امريكا باشد كه نظريه خود را اثبات كنند تا بارديگر با چهره ديگر و نه به عنوان حضور گسترده واحدهاي نظامي به عراق بازگردند، بلكه در قالب نيروهاي مستشارنظامي، انواع كارشناسها و به روش ديگري برگردند و حضور خود را بيش از پيش تثبيت كنند. بنابراين امريكاييها منفعت اول را از اين ناامني در عراق ميبرند و قصد دارند تا دولت عراق را از اين نظر به زانو درآورند كه دوباره دست كمك به سوي امريكا دراز كنند.
با توجه به اشارهاي كه كرديد كه شايد ايجاد ناامني سياست امريكاست، آيا شكلگيري اختلاف ها ميان رهبران سياسي عراق را هم باز ناشي از اين سياست ميدانيد يا دلايل ديگري وجود دارد؟
آنچه ذكر شد اين بود كه ممكن است يكي از دلايل سياست امريكاييها باشد، يعني نميتوان گفت كه صدرصد كار امريكاست. در مقابل اين ديدگاه نظر ديگري هم وجود دارد. همانطوركه ميدانيد سه هفته پيش از آنكه نيروهاي امريكايي از عراق خارج شوند انفجاري در منطقه سبز كه تمامي دستگاههاي امنيتي و نظامي در آنجاست، اتفاق افتاد كه در همان دوران آقاي مالكي اعلام كرد كه هدف اين ترور شخص ايشان بوده است. در همان دوران آقاي نجيفي كه رييس پارلمان عراق و از اهل سنت بود اعلام كرد كه هدف ترور آقاي نجيفي بوده است. اما در نهايت در تحقيقات مشخص شد كه هدف اين بوده كه آقاي مالكي را ترور كنند. ظاهرا در تحقيقات بعدي دولت عراق سرنخهاي قوي بدست آورده با توجه به اينكه اين ترور در منطقهاي اتفاق افتاده كه محل حفاظت شدهاي بوده و افراد بدون مجوز نميتوانستند وارد اين منطقه شوند، سرنخهاي قوي بدست آوردند كه آقاي طارق الهاشمي و تعدادي از محافظان وي در اين ترور دست داشتند. دولت آقاي مالكي در آن زمان يعني پيش از خروج امريكاييها صلاح نديد كه اين پرونده را فعال كند، چراكه اين نگراني را داشته كه اگر اين پرونده را رسانهاي كند ممكن است همين اتفاقهايي كه امروز مي افتد، رخ دهد و امريكاييها هم از آن استفاده كرده و در نتيجه از عراق خارج نشوند. به همين سبب اعلام خبر كشف سرنخها را به تاخير انداختند تا روزي كه امريكاييها قطعا خارج شدند. همانطور كه ديديد بلافاصله پس از خروج آنها دستگاه قضايي عراق اعلام كرد كه سرنخها پيدا شده كه در درجه اول محافظين و مسولان دفتر آقاي هاشمي و پس از آن هم كه خود آقاي هاشمي به منطقه كردستان عراق فرار كرد. در بازجوييهايي كه از محافظين وي شده مشخص شد كه خود آقاي هاشمي هم در بسياري از انفجارهايي كه درسابق انجام شده، دست داشته است.
بنابراين چنين روندي ميتواند تاييدي بر همان تحليل باشد كه كساني كه از كنار رفتن آقاي هاشمي نگران هستند، دست به اين انفجارها زدند تا آقاي مالكي را وادار به عقبنشيني كنند. البته آقاي مالكي در مصاحبه مطبوعاتي كه چند روز گذشته انجام داد، نشان داد كه بسيار قوي و بدون هيچگونه تزلزلي در ارادهاش، قصد مبارزه با اين ناامنيها را دارد. بنابراين ميتوان گفت عامل دوم كساني هستند كه در بخشي از حاكميت بوده و دست به اين ترورها ميزنند.
عامل سومي هم وجود دارد. نيروهاي به نام سلفي و يا تكفيري بودند كه در طول هفت سال گذشته انفجارهايي را انجام دادند كه ابو مصعب زرقاوي هم بعدا كشته شد.بنابراين احتمال دارد كه آنها نيز از اين ناامنيها استفاده كرده و دولت عراق را به زانو درآورند.
با توجه به اختلافهايي كه ميان هاشمي و مالكي پيش آمده، پاي كشورهايي همچون تركيه، عربستان و قطر به دنياي سياست عراق بيشتر از گذشته بازشده است. اين مساله تا چه اندازه ميتواند بر رابطه تهران و بغداد تاثيرگذار باشد؟
دولتهايي كه نام برديد در گذشته هم تلاش كرده بودند. اما اشكال اينجاست كه دولت عربستان تا به امروز دولت عراق را به رسميت نشناخته است و سفارت عربستان در اين كشور تعطيل است و اصل نظامي كه هم اكنون تشكيل شده را قبول ندارند . آنها قصد دارند كه معادلات قدرت را بار ديگر به زمان صدام برگردانند. چراكه در آن دوران اقليت سني بر اكثريت شيعه حاكم بوده و به طور قطع چنين بازگشتي امكان پذير نخواهد بود. اما ظاهرا عربستانيها و حكام آنها متوجه اين واقعيت نيستند و هم اكنون شواهد زيادي وجود دارد كه گروههاي تكفيري را حمايت مالي ميكنند. از سوي ديگر برخي از كساني كه عمليات انتحاري در عراق انجام دادند، عربستاني هستند. بنابراين عربستان با يك تير دونشان ميزند، چراكه از يك سو اين افراد از عربستان خارج شده و از مشكلات داخلي خودش كم ميشود،چراكه اگر اين افراد در داخل عربستان باشند عليه دولت فعاليت ميكنند، از سوي ديگر هم در عراق ايجاد ناامني ميكنند.
تركها هم متاسفانه آنطور كه انتظار ميرفت عمل نكردند.يعني آنها سعي ميكنند جاي امريكاييها را در عراق پركنند و سياستهاي تندروانهاي كه اخيرا اردوغان در پيش گرفته نشان ميدهد كه تركها فكر ميكنند خلا ناشي از عدم حضور امريكاييها در عراق را تركها بايد پركنند.همانطور كه ميدانيد در جريان اتهامي كه به آقاي هاشمي زده شده است، صريحا اعتراف كردهاند كه در تركيه تعليم ديدهاند. اين اعتراف بسيار خطرناكي است كه نشان ميدهد تركيه رسما در ناامنيها دخالت داشته است.
اما آنچه كه اطمينان داريم اين است كه اين مسايل تاثيري بر روابط تهران، بغداد نخواهد گذاشت. امروزه مردم عراق بيشتر متوجه ميشوند كه ايران تا چه اندازه خواهان روابط خوب و برادرانه است و سياستي كه ايران داشته به نفع عراق و باعث خروج امريكاييها شده است. در حاليكه دولتهاي ديگر اين سياست را دنبال نميكنند. ايران با كردها و بخشي از اهل سنت بهترين رابطه را دارد. بنابراين به باور من نگراني كه آنها دارند اين است كه امريكا با خروجش از عراق، اين كشور را دودستي تقديم به ايران كرده است و اين نشان دهنده اين است كه روابط تهران و بغداد عميقتر هم خواهد شد.
تهيه كننده: تحريريه ديپلماسي ايراني
جمعه|ا|9|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران دیپلماسی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]