واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سازمانهاي يهودي - صهيونيستي و فعاليتهاي آنها در ايران/ قسمت چهارمتشكيلات جهانى صهيونيسم عامل روى كار آمدن رضاخان در ايران
خبرگزاري فارس: امپراتورى جهانى صهيونيسم تحت رهبرى خاندان روچيلد در صعود رضاشاه نقش اصلى و اساسى را به عهده داشت.
صعود رضاخان
به قدرت رسيدن رضاخان،در ايران،زمينهها و شرايط حضور و نفوذ صهيونيستها را در ايران بيش از پيش تسهيل نمود.اما پيش از آن،اين تشكيلات جهانى صهيونيسم بود كه موجب روى كار آمدن رضاخان در ايران شده بود.
امپراتورى جهانى صهيونيسم تحت رهبرى خاندان روچيلد در صعود رضاشاه نقش اصلى و اساسى را به عهده داشت.درباره جايگاه اين خانواده در جامعه جهانى يهود و نيز دنياى غرب به قدر كافى سخن رفته است.
نام روچيلد براى جهودان صهيونيست نامى افتخار آفرين و با عظمت و ارزشمند است و اين خطاب از جانب دولت انگلستان[بيانيه بالفور وزير امور خارجه وقت بريتانيا در سال 1917 م]،به منزله به رسميت شناختن رياست و زعامت روچيلد بر يهودىهاى انگليس و بلكه اروپا و جهان است. منابع تاريخى و سياسى،بارون ادموند روچيلد را بنيانگذار نخستين حركت عملى صهيونيسم شناختهاند.مورخان و نظريه پردازان صهيونيست نيز از او به عنوان "پيشواى سياسى صهيونيسم "و يا "پدر ييشو "ياد كردهاند.زيرا نام او با مسأله استقرار يهود در فلسطين و تأسيس دولت اسرائيل پيوندى ناگسستنى دارد.
استراتژى صبورانه روچيلدها به منظور تأسيس "تمدن بزرگ يهود "در خاورميانه از نيمه قرن نوزدهم آغاز شد و در انطباق با سياستهاى استعمار و امپرياليسم غرب به سوى هدف خود گامهايى خاموش و سنجيده برداشت.به اعتقاد ما،ايران در استراتژى روچيلدها جايگاه اساسى داشت و لذا مىتوانيم صعود سلطنت رضاخان را گامى از سوى صهيونيسم به منظور تأمين شرايط لازم براى تأسيس "تمدن يهود "در خاورميانه ارزيابى كنيم.اين گام توسط اردشير ريپورتر،سرجاسوس انگليس در ايران به فرجام رسيد و رژيمى ضد اسلامى و لائيك استقرار يافت كه وظيفه داشت با سركوب فرهنگ اسلامى مردم ايران،اين نيروى عظيم را از منطقه خاورميانه بيگانه و منزوى سازد.همزمان در خاورميانه عربى نيز رژيمهاى پوشالى و خلق الساعه تأسيس گرديد. بر اين اساس،چندان بىمناسبت نبود كه كانونهاى صهيونيستى داخل ايران،به مناسبت كودتاى سوم اسفند (1299 ش) ،رضاخان،همه ساله مراسم جشن و يادبود برگزار مىكردند و اين حادثه را گرامى مىداشتند.مندرجات نشريات يهوديان ايران در دوره پهلوى سندى گويا در اين باره است. منابع يهودى و صهيونيستى نيز از دوران مزبور به عنوان "عصر طلايى يهود "ياد كردهاند.
"تاريخ يهود ايران "در اين باره معترف است: اگر گفته شود كه زمان "رضا شاه كبير "براى يهوديان ايران نظير زمان "كورش كبير "و عصر فرزند او "محمد رضا "نظير عصر داريوش اول گرديده،راه اغراق نپيمودهايم.
آزادى يهوديان ايران و اجراى اعلاميه "بالفور "كه-در زمان رضا شاه كبير بود-و اجتماع پراكندگان[يهود]در زمان محمد رضا شاه،اين دو نظر را تأييد و تقويت مىكند. به هر روى آن گونه كه اسناد حكايت مىكنند، "اردشير جى (ريپورتر) سرجاسوس انگليس و مأمور پرورش يافته دستگاه امپراتورى روچيلدها،در "تهران از پس پرده،ديكتاتورى آهنين رضاخان را هدايت " و مطامع صهيونيسم جهانى را در ايران دنبال و طرحها و برنامههاى آنان را در اين سرزمين پياده مىكرد.
تبليغ و ترويج انديشه و فرهنگ مورد قبول كانونهاى صهيونى در ايران عصر پهلوى،حركتى حساب شده و هدفدار از سوى امپراتورى جهانى صهيونيسم در اين كشور بود كه با كودتاى سوم اسفند رضاخان در سال 1299 ش،شروع شد.نفوذ خزنده صهيونيسم در فرهنگ ايران از دوران رضاشاه آغاز شد و در واقع يكى از اهداف "باستان گرايى "فروغى القاء پيوندهاى كهن دو قوم ايرانى و يهود،در قبال "توحش "اعراب[!]بود[...].
بدين سان على رغم فرهنگ اسلامى مردم ايران كه همبستگى امت اسلامى را در چارچوب تمدن واحد اسلامى توصيه مىنمود و پا به پاى اسلامزدايى و سركوب خشن روحانيت،ترويج فرهنگ ماقبل اسلامى در دستور كار قرار گرفت و چنين القا شد كه گويا بين آيين كهن ايرانيان و دين يهود وجوه اشتراك فراوان بوده است و همانگونه كه كورش منجى "قوم ستمديده يهود "بود،ايران كنونى نيز بايد حامى و نجات بخش قوم آواره يهود باشد!روشن است كه اين تبليغات هدفى بجز جدايى مردم ايران از مردم مسلمان منطقه و ايجاد همدردى با مهاجرين يهودى در فلسطين و يا حداقل بىتفاوتى،را پى نمىگرفت.اين مشى تبليغاتى نقش پس پرده روچيلدهاى انگلستان را در هدايت عوامل ايرانى اينتليجنس سرويس نشان مىدهد.توجه داشته باشيم كه برخى عوامل ايرانى بريتانيا چون قوام الملك شيرازى و ذكاء الملك فروغى،طبق روايت مشهور،يهودى الاصل بودهاند. گفتنى است؛محمد على فروغى،ملقب به ذكاء الملك،با انقراض سلسله قاجار و روى كار آمدن سردار سپه،كفيل نخست وزيرى گرديد.پس از اينكه رضاخان بر تخت شاهى نشست فروغى به عنوان نخست وزير،اولين كابينه او را تشكيل داد.او در دوران رضاخان سه بار به نخست وزيرى رسيد.
قبل از روى كار آمدن رضاخان نيز مدتى نماينده مجلس شوراى ملى و زمانى نيز رئيس مجلس و در دورانى هم وزير ماليه،وزير دارايى،وزير عدليه،وزير امور خارجه و رئيس ديوان عالى تميز بود.فروغى در دوران سقوط رضاخان نيز نخست وزير بود.جالب اينكه وقتى محمد رضا پهلوى به جاى پدرش بر تخت سلطنت نشست باز هم فروغى به عنوان نخست وزير اولين كابينه را در دوران محمد رضا تشكيل داد. نقش فروغى در دوران حكومت رضاخان و فراماسون بودن او،به اندازه كافى گوياى جهت گيرى همه فعاليتهاى او هست،ولى گفتنى است كه بعضى از كوششهاى كاملا ضد اسلامى كه در دوره رضاشاه انجام شد،دقيقا در زمانى بود كه فروغى مشاغل مهم و تعيين كننده به عهده داشت و چه بسا كه اساسا با نظر او اين وقايع صورت مىگرفت،چرا كه به روشنى مىدانيم كه رضاشاه،حتى آن اندازه فهم و سوادى كه لااقل به درد استعمار هم بخورد،نداشت و لذا منطقى است كه بپذيريم، مطامع استعمار را كسى چون فروغى بايد تأمين مىكرد. درباره ميزان نقش فروغى در به قدرت رسيدن رضاخان و تأسيس سلسله پهلوى و عملكرد سياسى و كارنامه فرهنگى او در بعضى منابع،اطلاعات ارزشمند و خواندنى به چشم مىخورد.
مطالعه اين اطلاعات نه تنها نشانگر تلاشهاى ضد اسلامى و تحركات مرموز اين عنصر فراماسون يهودى تبار است بلكه بيش از همه نشان دهنده ماهيت اين قبيل عناصر سياسى و پيوند آنها با كانونهاى پس پرده قدرت در دنياى معاصر است كه به خوبى استراتژى هماهنگ امپراتورى صهيونيسم را در ابعاد سياسى،تاريخى و به خصوص فرهنگى در كشور ايران تبيين و آشكار مىسازد. به هر روى،دوران حاكميت پهلوى را،دوران شكوفايى صهيونيسم در اين سرزمين،به ويژه در ميان يهوديان ايران به حساب آوردهاند.[در اين دوران] "گرايش اصلى سياسى در ميان جامعه يهوديان ايران،صهيونيزم بود. " بعضى منابع صهيونيستى،دوران سلطنت محمد رضا پهلوى را عصر ممتاز براى رشد و ترقى يهود ايران ارزيابى كردهاند: دوران دوم سلطنت محمد رضا شاه پهلوى از نظر يهوديان ايرانى،دوران آزادىهاى اجتماعى،رفاه نسبى و ترقى بىسابقه بود.اما در همين دوران با تثبيت كشور نوبنياد اسرائيل و غرور و افتخار ناشى از آن در بين يهوديان عالم،تعداد وسيعى از يهوديان ايران متوجه صيونيزم و اسرائيل شدند.در اين زمان هرگونه فعاليت سياسى [در ايران]ممنوع بود. گرايش اصلى يهوديان ايران در جهت صيونيزم فعال و جذب مهاجرين جديد[به فلسطين]بود.اسرائيل براى جامعه يهودى[ايران]جاذبهاى سحرآميز داشت.
اين همه،صرفا به دليل شرايط و بسترى فراهم آمده بود كه دستگاه پهلوى براى قوم يهود در ايران رقم زده بود.به بيانى ديگر،اين موقعيت را يهوديان مديون سلسله پهلوى بودند.به اعتراف منابع يهودى،به همان ميزان كه شاهان پهلوى مورد اطمينان و علاقه محافل يهودى و صهيونيستى بودند،آنان خود نيز اعتماد كامل به يهود داشتند.
رضاشاه به يهوديان اعتماد تام و كامل داشت و به يهوديان جهان به ويژه آلمان احترام مىگذاشت.يكى از بهترين دلايل اين ادعا همين كه پزشك مخصوص رضاشاه "دكتر كورت اريش نومان "كه نخست در برلين طبابت مىكرد و بعدا به ايران مهاجرت كرده بود يك آلمانى يهودى تبار بود. در مقابل،كانونهاى مرموز يهودى نيز همواره ياد و نام رضاخان را گرامى داشته،و به خصوص كودتاى سوم اسفند را به عنوان سرآغاز به قدرت رسيدن رژيم پهلوى،هميشه مورد ستايش قرار دادهاند.
نشريه عالم يهود در سال 1334،طى سر مقالهاى در اين خصوص نوشت: با فرا رسيدن روز تاريخى سوم اسفند،يعنى روز تجديد استقلال و آزادى ايران،همه را به ياد رشادت و از خودگذشتگى رادمردى دلير مىاندازد كه عظمت و اقتدار از دست رفته نياكان بزرگ و پرافتخار ما را دوباره به دست آورد.[...]شادروان رضا شاه كبير با كودتاى سوم اسفند تحول عظيم و قابل ستايش در كشور ايجاد كرد[...]بعدها با رفع حجاب از بانوان و متحد الشكل كردن مردم ايران و ايجاد آبادىهاى با عظمت در اغلب شهرهاى ايران نام خود را براى هميشه زنده نگهداشت[...]روز سوم اسفند براى مردم ايران روزى تاريخى و فراموش نشدنى است و به پاس اين خدمت مقدس به روان آن شاهنشاه فقيد درود مىفرستيم. يادآورى اين موضوع ضرورى است كه اين جماعت از كودتاى 28 مرداد 1332 نيز هميشه پشتيبانى و از آن به نيكى ياد كرده و در گرامى داشت آن همواره كوشيدهاند.اين بخش از مقاله "عالم يهود "با عنوان "مراسم روز 28 مرداد در بين يهوديان ايران "،خواندنى است: مراسم روز تاريخى 28 مرداد از طرف كليه يهوديان ايران با شادى و سرور زياد الوصفى برگزار گرديد.در تهران طاق نصرت بسيار باشكوهى از طرف انجمن كوى كليميان در خيابان سيروس برپا گرديده بود كه در شب 28 مرداد افتتاح گرديد.در مراسم افتتاح كه با پذيرايى يكى از مدعوين توأم بود ابتدا آقاى پيروزيان از طرف انجمن اين روز تاريخى را تبريك گفته اضافه كردند كه:ما كليميان ايران به شهادت تاريخ هميشه نسبت به شاهنشاه محبوب خود جان نثار بودهايم و براى حفظ تاج و تخت[...].
سپس هاراب يديديا شوفط خطابه مؤثرى ايراد و دعاى مخصوص ذات شاهانه را به شرح ذيل قرائت كردند.
خداوند تبارك و تعالى كه سلاطين را نجات مىبخشد...ذات اقدس عدل پرور و دادگستر اعليحضرت همايونى محمد رضا شاه پهلوى شاهنشاه جوان و محبوب ما را مبارك و آفرين فرمايد.پروردگارا اميدواريم از كثرت و رحمت ذات اقدس ملوكانه ارواحنا فداه را از هر آسيب و گزندى محافظت فرما.پروردگارا بقاى سلطنت شاهنشاه ايران را در ظل مراحم بىپايانت مصون و محفوظ فرما...پروردگارا كوكب اقبال شاهنشاه رؤف و مهربان ما را به اوج عظمت و رفعت برسان و عمر مباركش را طولانى گردان.
...........................................................................................................
ادامه دارد...
چهارشنبه|ا|21|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]