تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1866183512


شاخص هاي اصولگرايي در كلام مقام معظم رهبري
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شاخص هاي اصولگرايي در كلام مقام معظم رهبري
خبرگزاري فارس:حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي تعريفي جامع از «اصولگرايي» دارند و بارها در ديدار با مسئولان نظام و ديدار با رئيس جمهور و اعضاي هيات دولت ضمن اشاره به رويكردهاي اصولگرايانه در كشور به تبيين شاخص هاي اصولگرايي پرداخته اند.

حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي تعريفي جامع از «اصولگرايي» دارند و بارها در ديدار با مسئولان و كارگزاران نظام مقدس جمهوري اسلامي و ديدار با رئيس جمهور و اعضاي هيات دولت ضمن اشاره به رويكردهاي اصولگرايانه در كشور به تبيين شاخص هاي اصولگرايي پرداخته اند.
در اين نوشتار سعي داريم به مهم ترين شاخص هاي «اصولگرايي» در كلام رهبر فرزانه انقلاب اسلامي بپردازيم:
تعريف اصولگرايي
رهبر معظم انقلاب اسلامي «اصولگرايي» را اين گونه تعريف كرده اند؛ « اصولگرايى به حرف نيست؛ اصولگرايى در مقابل نحلههاى سياسى رايج كشور هم نيست. اين غلط است كه ما كشور يا فعالان سياسى را به اصولگرا و اصلاحطلب تقسيم كنيم: اصولگرا و فلان؛ نه. اصولگرايى متعلق به همهى كسانى است كه به مبانى انقلاب معتقد و پايبندند و آنها را دوست مىدارند؛ حالا اسمشان هر چه باشد.»1
چنان كه از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي برمي آيد، اصولگرايي با حرف و شعار شناخته نمي شود، بلكه در عمل پديدار مي گردد؛ يعني زماني مي توانيم بگويم كه اصولگرايي در جامعه حكم مي راند كه مسئولين، كارگزاران و دولتمردان نظام مقدس جمهوري اسلامي در عمل به اصول اصولگرايي پايبند باشند و آن اصول را در جامعه پياده كنند. اما اصول اصولگرايي كدامند؟
در ادامه به شاخص ترين اصولي كه رهبر معظم انقلاب اسلامي براي اصولگرايي برشمرده اند، اشاره داريم.
اصل اول: ايمان و هويت اسلامى و انقلابى و پايبندى به آن
اصولگرا در درجه اول ايمان روشن بينانه به خداي خويش دارد، اصولگرا به مباني انقلاب اسلامي معتقد بوده و به اين مباني پايبند است و مي كوشد تا ديگران را نيز با اين مباني آشنا سازد، اما در اين راه هيچ گاه ، دين و ايمان ديگران را به طور كامل كنار نگذاشته و قصد آن ندارد كه تعصبهاي فرقه اي را مشتعل سازد و همه را به جان هم بيندازد.
چه نيكوست كه اصل اول اصولگرايي را در آيينه رهنمودهاي مقام معظم رهبري به نظاره بنشينيم؛ ايشان اصل اول اصولگرايي را ايمان و هويت اسلامي و انقلابي و پايبندي به آن دانسته و مي فرمايند: «وظيفهى مهم اين است كه ما پايههاى يك ايمان روشنبينانه و استوار را در ذهن نسلهاى جوان و رو به رشد خودمان تقويت كنيم؛ ايمانِ دور ازخرافهگرى و سستانديشى، ايمانِ روشن بينانه، ايمانِ به دين، ايمانِ به نظام، ايمانِ به مردم، ايمانِ به آينده، ايمانِ به خود، ايمانِ به استقلال كشور و ايمانِ به وحدت ملى و ايمانى كه در هيچ بخشى برافروزندهى آتشهاى تعصب فرقهاى نباشد. اين را من تكرار و تأكيد مىكنم و به همه مىگويم: اين غلط است كه ما به نام ايمان اسلامى يا ايمان مذهبى حرفى بزنيم و كارى بكنيم كه تعصبهاى فرقهاى را دائم مشتعل كنيم و همه را به جان هم بيندازيم؛ قضيه اصلاً اينطورى نيست. به ايمان خودتان پايبند باشيد؛ با هر كسى هم كه از لحاظ ايمان مذهبى يا دينى با شما مخالف است، بحث بكنيد، مجادله بكنيد، استدلال بكنيد، منطق بكنيد و او را به فكر خودتان معتقد بكنيد؛ اما تعصبافروزى نكنيد؛ «و جادلهم بالّتى هى احسن». اين، قرآن است. چرا يك عدهاى نمىفهمند؟! من نمىدانم.»2
اصولگرا «نوآور» و «نوانديش» است؛ اصولگر مي كوشد تا نگاهي نو به دنيا داشته باشد؛ نگاهي نو به مردم و جامعه، نگاهي نو به دين، نگاهي نو به خدمت گذاري، نگاهي نو به عدالت گستري، نگاهي نو به اقتصاد، نگاهي نو به سياست، نگاهي نو به زندگي و…
اصولگرا هيچ گاه خود را يكسره پايبند ريشه ها نكرده و هر روز نگاهي نو به آينده دارد و به اصلاح مداوم مي انديشد. اصولگرا در حالي كه در «امروز» زندگي مي كند، به «فرداها» مي انديشد و فكرهاي نو و حرفهاي نو دارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي به خوبي به اين نكته اشاره كرده و مي فرمايند: « بعضي ها خيال مىكنند كه نوآورى در دين امكان ندارد! گنجينهى منابع اسلامى و دينى ما بىپايان است؛ ما به قدر وسع خودمان، فقط چند سطل آب از اين چشمهى جوشان برداشتهايم؛ تلاش كنيم و فكرهاى نو و حرفهاى نو در زمينههاى مختلف توليد كنيم. اين قرآن يك اقيانوس بى پايان است؛ خيلى حقايق هست؛ نه «خيلى»، بلكه بيشترِ حقايق عالم را كه ما از قرآن مىتوانيم بفهميم، هنوز نفهميدهايم. فكر كردن، استخراج كردن، نوآورى كردن و سخن نو را در مقابل افكار عمومى متفكران و انديشمندان مسلمان قرار دادن، يكى از كارهاى ماست.»3
آري اصولگرا با ايمان به خداي بزرگ، هرگز هويت اسلامي خود را فراموش نمي كند، به مباني انقلاب اسلامي معتقد بوده و نيك مي داند كه انقلاب اسلامي چه آرمان هاي مقدسي دارد، بنابراين براي تحقق آرمان هاي مقدس انقلاب اسلامي حاضر به بالاترين درجه ايثار و خودگذشتگي؛ شهادت در راه اسلام است.
اصولگرا به وحدت امت اسلامي مي انديشد و براي تحقق اين هدف والا و مقدس تلاش مي كند، او فضيلت هاي اخلاقي را در جامعه رشد مي دهد و به اسلام ناب محمدي (ص) فكر مي كند و اعتقاد دارد كه بايد همواره پرچم جمهوري اسلامي ايران برافراشته باشد تا روزي پرچم انقلاب اسلامي را به دستان مبارك حضرت صاحب الزمان؛ مهدي موعود (عج) بسپارد و انقلاب خميني كبير (ره) را به انقلاب مهدي موعود (عج) پيوند دهد.
كلام رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين خصوص، بسيار شيرين و آموزنده است؛ « ايشان مي فرمايند: پرچم برادرى اسلامى را با همهى ملتهاى اسلامى بلند كنيم و فضيلتهاى اخلاقى را در جامعه رشد بدهيم: همكارى، گذشت، كمك، صبر، حلم؛ اينها خلقيات اسلامى است؛ اينها را در جامعه رشد بدهيم. اين، همان ايمان و هويت اسلامى و انقلابى است كه اصل اول است.»4
اصل دوم: عدالت
اصولگرا همواره دغدغه اجراي عدالت در جامعه را دارد. او مي كوشد كه حضرت علي (ع) را كه مظهر عدل و عدالت بر روي زمين است، سرمشق و الگو قرار داده و حتي به نزديكان خود نيز كوچكترين امتيازي ندهد. اصولگرا نيك مي داند كه تنها راه كشورداري اجراي واقعي عدالت است.
اصولگرا معناي واقعي عدالت را خوب مي داند؛ او مي داند كه عدالت به معناي « قرار دادن هر چيز در جاي خود و يا انجام دادن هر كاري به نحو شايسته» است. او مي داند كه اگر روزي عدالت واقعي در جامعه اجرا گردد، هيچ فقيري وجود نخواهد داشت، بنابراين اصولگرا مي كوشد تا عدالت واقعي را در جامعه پياده كند هر چند كه اين امر به مذاق برخي خوش نيايد. اصولگرا نيك مي داند كه عدالت بهتر و شريف تر از بخشش است، چرا كه به اين كلام حضرت علي (ع) ايمان دارد كه حضرت مي فرمايند: «عدالت، هر چيزي را در جاي خود مي نهد، در حالي كه بخشش آن را از جاي خود خارج مي سازد. عدالت تدبير عمومي مردم است. در حالي كه بخشش گروه خاصي را شامل است. پس عدالت شريف تر و برتر است».5 اصولگرا به اين اصل ايمان دارد كه عدالت است كه مي تواند تعادل اجتماعي را حفظ كند، همه را راضي نگه دارد و به اجتماع سلامت و به روح جامعه آرامش بدهد. اصولگرا براي رشد اقتصادي جامعه و اجراي عدالت برنامه ريزي مي كند و هرگز در اجراي اين برنامه ها عدالت را فراموش نمي كند.
كلام رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين خصوص شنيدني است؛ ايشان مي فرمايند:« فلسفهى وجودى ما، عدالت است. اين كه ما برنامهى رشد اقتصادى درست كنيم و بگذاريم بعد از حاصل شدن دو، سه برنامه رشد اقتصادى، به فكر عدالت بيفتيم، منطقى نيست. رشد اقتصادى بايد همپاى عدالت پيش برود؛ برنامهريزى كنند و راهش را پيدا كنند.»6
حضرت آيت الله خامنه اي عدالت را اين گونه تعريف مي كنند: «… حالا عدالت چيست؟ البته ممكن است درمعنا كردن عدالت، افرادى، كسانى يا گروههايى اختلاف نظر داشته باشند؛ اما يك قدر مسلّمهايى وجود دارد: كم كردن فاصلهها، دادن فرصتهاى برابر، تشويق درستكار و مهار متجاوزان به ثروت ملى، عدالت را در بدنهى حاكميتى رايج كردن - عزل و نصبها، قضاوتها، اظهار نظرها - مناطق دوردست كشور و مناطق فقير را مثل مركز كشور زير نظر آوردن، منابع مالى كشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالك اين منابع دانستن، از قدرِ مسلّمها و مورد اتفاقهاى عدالت است كه بايد انجام بگيرد. بنابراين، عدالت يك اصل است و نيازمند قاطعيت.»7
چنان كه رهبر معظم انقلاب اسلامي اشاره فرموده اند، اصولگرا از عدالت تعريفي حقيقي دارد؛ او براي اجراي عدالت، فاصله طبقاتي را كم مي كند، به همه افراد جامعه فرصت هاي برابر مي دهد، دست متجاوزان به ثروت ملي را قطع كرده و اجازه نمي دهد كه ذره اي از بيت المال به ناحق مصرف گردد، او اگر مسئولي را عزل يا نصب مي كند بر اساس ميزان لياقت و كارآمدي اوست. اصولگرا براي اجراي عدالت واقعي حاضر نيست كوچكترين ظلمي در حق كسي اعمال شود. سياست اقتصادي اصولگرا در مورد عدالت اقتصادي، سياستي قاطع است كه به او اجازه نمي دهد براي اينكه مردم را به خود جذب كند، دست به حربه هاي سياسي زده و با توزيع ناعادلانه ثروت بين مردم ، آنان را مطيع و فرمانبردار خود كند، اصولگرا حتي با كوچكترين بي عدالتي به مبارزه بر مي خيزد.
چنانكه گفتيم اصولگرا براي اجراي عدالت، حضرت علي (ع) را الگو قرار مي دهد و عدالت واقعي را در جامعه اجرا مي كند. در حكومت اصولگرا، شخصيت زدگي باعث بي عدالتي نمي گردد و اصولگرا هرگز حاضر نمي شود در اجراي عدالت، فضايل و كمالات اشخاص را در نظر گرفته و اجراي حكم كند. در رفتار و نگاه اصولگرا نيز عدالت جاري است؛ به گونه اي كه او در نگاه كردن ها و ملاحظات خود، مساوات را رعايت مي كند.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در خصوص اجراي واقعي عدالت در جامعه، توصيه هايي حكيمانه دارند؛ ايشان مي فرمايند:« عدالت، با من بميرم، تو بميرى درست نمىشود؛ عدالت، با تعارف درست نمىشود؛ اولاً قاطعيت مىخواهد، ثانياً ارتباط با مردم مىخواهد، ثالثاً سادهزيستى و مردمى بودن لازم دارد و بالاتر از همه، خودسازى و تهذيب مىخواهد؛ اين هم جزو پيش شرطها و پيش نيازهاى اجراى عدالت است. اول، بايد خودمان را درست كنيم و يك دستى به سر و صورت خودمان بكشيم، تا بتوانيم عدالت را اجرا كنيم؛ وظيفهى من و شما اينهاست. واقعاً بايد با ويژهخواران و فساد مبارزه كنيم.»8
آري اصولگرا به اصل مهم «عدالت»، اعتقاد و ايمان راسخ دارد و نيك مي داند كه بايد ولايت فقيه پشتوانه عدالت اجتماعي باشد؛ اصولگرا مي داند كه نظام جامعه اسلامي زماني مي تواند عدالت را به معناي واقعي كلمه در جامعه بگستراند كه ولايت فقيه زمام امور را به دست بگيرد و نظارت عادلانه براي اجراي عدالت داشته باشد.
اصل سوم: حفظ استقلال سياسى
اصولگرا نان به نرخ روز نمي خورد. اصولگرا حرفش يكي است. سياست در منظر اصولگرا تعريفي ديگر دارد؛ سياست اصولگرا عين ديانتش و ديانت او عين سياستش است. در سياست اصولگرا، مكر و دروغ راه ندارد. در سياست اصولگرا هدف وسيله را توجيه نمي كند، بنابراين اصولگرا هرگز به خود اجازه نمي دهد تا براي آنكه راي مردم جامعه را بدست آورد، به فريب آنها دست زند. اصولگرا نيك مي داند كه شعار اصلي انقلاب اسلامي «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» بوده و است، بنابراين همواره استقلال سياسي، اقتصادي و فرهنگي خود را حفظ مي كند و هرگز اين اجازه را به ديگران نمي دهد كه براي او تصميم بگيرند، براي كشور او تصميم بگيرند، براي مردم او تصميم بگيرند و تعيين تكليف كنند و …
سياست اصولگرا حركت هاي رفورميست و فرماليسم (ظاهر پرستي و ظاهرسازي) كه تنها به ظاهرسازي و رياكاري توجه دارند، را نفي مي كند. سياست اصولگرا در برخورد با مردم به گونه اي است كه در آن نژادپرستي و قوميت گرايي راه ندارد و به خودبرتربيني توجهي نمي شود، بلكه سياست اصولگرا در برخورد با مردم، برابري و برادري امت مسلمان است.
سياست اصولگرا در برخورد با خويشاوندان نيز، تامل برانگيز است؛ سياست اصولگرا در برخورد با خويشاوندان به گونه اي است كه تفكر اگوستانتريسم (خودمداري و خودمحوري) را نفي مي كند يعني به خود اجازه نمي دهد كه خويشاوندي را تنها به خاطر اينكه نسبت خويشاوندي با وي دارد، امتيازي دهد تا خود را در نظر آنان محبوب گرداند و خويشاوندان را از خود راضي نگه دارد.
سياست اصولگرا در برخورد با دشمن نيز روشن و آشكار است؛ اصولگرا از صلح و پيشنهاد صلح استقبال مي كند و صلح را تاييد مي كند، اما اين به معناي آن نيست كه اصولگرا جهاد مقدس را نفي كند، بلكه او در برخورد با دشمن، بسته به موقعيت و مصلحت نظام سياسي و جامعه اسلامي، سياست «صلح» و يا «جهاد مقدس» را انتخاب مي كند.
اخلاق سياسي اصولگرا به گونه اي است كه او به طور شفاف اصول سياست اجتماعي خود را براي مردم جامعه تشريح مي كند و در اين راه هرگز دست به انحراف افكار نمي زند و همه را به يك ديده مي نگرد. سياست اصولگرا ، تفكر دپراتيزه (انحراف افكار عمومي) را نفي مي كند و اخلاق سياسي او به گونه اي است كه جز حق و حقيقت در سياست هاي حكومتي وي راه ندارد.
اصولگرا استقلال سياسي خود را حفظ مي كند و اين گونه نيست كه اگر روزي بي مهري در حق او صورت گيرد، زبان به شكوه گشايد، بلكه اصولگرا در برخورد با فتنه ها، بهترين راه حل يعني استقامت را برمي گزيند. اصولگرا در برخورد با موضع گيري هاي سياسي ناپسند، سياست «نكوهش» را در پيش مي گيرد.
پست هاي سياسي در نظر اصولگرا كوچكترين ارزشي ندارد، بلكه اين پست هاي سياسي تنها ميدان آزمايش انسان ها است و او مي داند كه در هر مقامي و در هر پستي بايد خدمت گذار مردم جامعه باشد و براي رضاي خدا كار كند نه براي خشنوي و رضايت افراد خاص.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در بيانات خود ضمن اشاره به اصل چهارم اصولگرايي، نكته مهمي را در اين خصوص متذكر مي گردند: « اين، خيلى مهم است؛ اين، جزوِ مبانى اصولى نظام است. اين استقلال، استقلال سياسى، اقتصادى و فرهنگى است. ما بايد اين بندهاى اختاپوس فرهنگىِ تحميل شدهى به وسيلهى غرب را از دست و پاى خودمان باز كنيم؛ اين هم يكى از اصول ماست. آن حركتى، آن جريانى، آن شعارى و آن برنامهريزىاى كه در آن استقلال كشور و ملت ديده نشود، اصولگرايانه نيست.»9
آري اصولگرا تا عمل نكند، رعد و برقي ندارد و تا نبارد سيل جاري نمي سازد.
اصل چهارم: تقويت خودباورى و اعتماد به نفس ملى
اصولگرا به اين اصل اعتقاد و ايمان دارد كه «ايراني مي تواند»، بنابراين او سعي دارد خودباوري و اعتماد به نفس ملي را در مردم جامعه خود تقويت كند تا روزي ايران اسلامي بتواند با تكيه بر نيروي فكري جوان ايراني، به پيشرفت هاي نوين در همه عرصه ها نايل آيد. اصولگرا حس خودباوري و اعتماد به نفس ملي را از بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي به ارث برده است؛ او به ياد دارد كه خميني كبير (ره) چگونه به مردم ايران اسلامي فهماند كه ايراني مي تواند.
اصولگرا نيك مي داند كه خودباوري و اعتماد به نفس ملي بود كه نهضت ملي شدن صنعت نفت را رقم زد، خودباوري و اعتماد به نفس ملي بود كه موفقيت هاي ايران اسلامي را در عرصه فناوري صلح آميز هسته اي به گوش جهانيان رساند. پس اصولگرا به اين اصل ايمان دارد و سعي دارد با تكيه بر اين اصل به موفقيت هاي روز افزون در تمام عرصه ها نايل گردد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در خصوص اصل چهارم اصولگرايي، توصيه هايي حكيمانه دارند؛ ايشان مي فرمايند: « … استقلالِ اعتماد به نفس ملى و خودباورى، فقط به اين چيزها منحصر نمىشود كه ما مىتوانيم سد درست كنيم؛ مىتوانيم نيروگاه درست كنيم و مىتوانيم بدون كمك خارجى كارهاى بزرگ و پروژههاى عظيم را راهاندازى كنيم، بلكه بايد در سياست، فلسفه، ابتكارهاى مردمى و ارزشهاى اخلاقى هم خودباورى داشته باشيم.»10
اصل پنجم: جهاد علمى
رهبر معظم انقلاب اسلامي، اصل پنجم اصولگرايي را جهاد علمي برشمرده اند و جهاد علمي را جزو مباني اصولگرايي دانسته اند. حال بايد بدانيم كه اصولگرا براي نهضت توليد علم در كشور، چه رسالتي بر عهده دارد.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامي به خوبي، به رسالت اصولگرا در اين امر مهم اشاره كرده و مي فرمايند: « ما بايد بر ثروت علمى بشر بيفزاييم. نگويند نمىشود؛ مىشود. يك روزى بشريت فناورى ريزترينها - نانوتكنولوژى - را نمىشناخت، بعد شناخت. امروز صد تا ميدان ديگر ممكن است وجود داشته باشد كه بشر نمىشناسد؛ اما مىتوان آنها را شناخت و مىتوان جلو رفت. البته مقدمات دارد؛ اما آن مقدمات را هم مىشود با همت فراهم كرد. من يك روز در مجموعهى جوانها و اهل دانشگاه گفتم من توقعم زياد نيست؛ من اين را از شما جامعهى علمى كشور توقع مىكنم كه شما پنجاه سال ديگر - پنجاه سال، نيم قرن است - در رتبهى بالاى علمى دنيا قرار داشته باشيد؛ اين توقع زيادى است از يك ملت با استعداد؟ اما اگر بخواهيم اين اتفاق بيفتد، از الان بايد سخت كار كنيم. شرطش تنبلى نكردن است؛ غفلت نكردن است؛ خست نورزيدن است؛ از ورود در اين راه وحشت نكردن است و ميدان دادن و پرورش نخبگان علمى است.»11
مديريت علمي اصولگرا در جهت توليد علم و دانش در جامعه است. او به جوانان تشنه كار و فهميدن، ميدان مي دهد، امكانات را در اختيار آنان قرار مي دهد تا آنان در دامان ايران اسلامي پرورش يابند. اصولگرا ارزش واقعي علم را مي داند و به آن بها مي دهد، به جوان جوياي علم بها مي دهد. اصولگرا نيك مي داند كه اگر او فرصت هاي علمي را براي جوان ايراني مهيا سازد، آينده از آن ايران اسلامي است و آن روز است كه مي توانيم چشم اندازهاي 20 ساله و حتي بيشتر را ارايه دهيم و افق ديد خود را گسترش دهيم.
اصل ششم: تثبيت و تأمين آزادى و آزادانديشى
اصولگرا به كرامت و ارزش والاي انسان و آزادي و آزادانديشي توجه ويژه دارد. تعريف اصولگرا از آزادي و آزادانديشي همان تعريف قانون اساسي جمهوري اسلامي از آزادي است؛ « در جمهوري اسلامي ايران آزادي و استقلال و وحدت و تماميت ارضي كشور از يكديگر تفكيك ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه دولت و آحاد ملت است. هيچ فرد يا گروه يا مقامي حق ندارد به نام استفاده از آزادي به استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي و تماميت ارضي ايران كمترين خدشه وارد كند و هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور آزادي هاي مشروع را، هر چند با وضع قوانين و مقررات، سلب كند.»12
اصولگرا خود آزاد است؛ آزادي كه توام با مسئوليت در برابر خداوند متعال است. اصولگرا به آزادي و حق آزادانديشي افراد جامعه احترام مي گذارد اما هرگز اجازه نمي دهد افرادي به نام استفاده از آزادي، به استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي و تماميت ارضي ايران اسلامي كمترين خدشه اي وارد كنند. اصولگرا مرزي براي آزادي افراد جامعه ترسيم كرده است؛ او تا حدي به افراد آزادي مي دهد كه قسط و عدل، استقلال سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و همبستگي ملي تامين مي شود و هر گونه ستمگري و ستم كشي و سلطه گري و سلطه پذيري نفي مي شود.
كلام رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين خصوص بسيار شيرين و آموزنده است؛ ايشان مي فرمايند: «آزادى را نبايد بد معنا كرد. آزادى يكى از بزرگترين نعمتهاى الهى است كه يكى از شعبش آزادانديشى است. بدون آزادانديشى، اين رشد اجتماعى، علمى، فكرى و فلسفى امكان ندارد. در حوزههاى علميه، دانشگاه و محيطهاى فرهنگى و مطبوعاتى، هو كردن كسى كه حرف تازهاى مىآورد، يكى از بزرگترين خطاهاست؛ بگذاريد آزادانه فكر كنند. البته من فهم غلط از آزادى را تأييد نمىكنم؛ من باز گذاشتن دست دشمن را در داخل براى اينكه مرتباً گاز سمّى توليد كند و در فضاى فرهنگى يا سياسى كشور بدمد، تأييد نمىكنم؛ من براندازى خاموش را - آنچنانى كه خود آمريكاييها گفتند و عواملشان چند سال قبل در اينجا سادگى و بىعقلى كردند و به زبان آوردند - برنمىتابم و رد مىكنم؛ اما توسعهى آزادى و رها بودن ميدان براى پرورش فكر و انديشه و علم و فهم، ربطى به اينها ندارد. ظرافتى لازم است كه آدم اين دو منطقه را از همديگر باز بشناسد و مرز اينها را معين بكند. آزادى و آزادانديشى، يكى از مبانى اصلى اصولگرايى است.»13
اصل هفتم: اصلاح و تصحيح روشها (اصلاحات)
اصولگرا، اصلاحگري وارسته است كه اصلاحات را جزو مباني اصولگرايي مي داند و همواره در پي اصلاحات است. اما كدام اصلاحات؟! و بر اساس كدام معيارها؟!
رهبر فرزانه انقلاب اسلامي اين گونه به اين پرسش پاسخ داده اند؛ ايشان مي فرمايند: « اصلاحات بايد ضابطهمند و مبتنى بر ارزشها و معيارها و خط كشهاى اسلامى و ايرانى باشد. معيار اصلاحات، قانون اساسى است؛ بر اين اساس، بايد ما اصلاحات كنيم؛ ما به اصلاحات احتياج داريم. اصلاحات، تصحيح روشهاى ماست؛ تصحيح هدفهاى مرحلهاى ماست؛ تصحيح تصميمگيريهاى ماست؛ تعصب نورزيدن روى تصميمگيريها ناحق است. اين، غير از ساختارشكنى و مبارزهى با قانون اساسى، مبارزهى با اسلام و مبارزهى با استقلال يك كشور است.»14
اصل هشتم: شكوفايى اقتصادى
رهبر معظم انقلاب اسلامي، اصل هشتم اصولگرايي را شكوفايي اقتصادي كه همان رسيدگي به زندگي مردم و رسيدگي به اقتصاد كشور است، مي دانند.
اصولگرا به اقتصاد به عنوان وسيله مي نگرد نه هدف. اصولگرا اقتصاد را وسيله اي براي رفع نيازهاي افراد جامعه در جريان رشد و تكامل آنها مي بيند، بنابراين هرگز به خود اجازه نمي دهد اقتصاد را هدف قرار داده و به تمركز و تكاثر ثروت و سودجويي بيانديشد. اصولگرا به رشد اقتصادي فكر مي كند به اين فكر مي كند كه چگونه مي تواند به زندگي مردم جامعه خود رسيدگي كند و اقتصاد كشور را شكوفا سازد؟
رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در خصوص اصل هشتم اصولگرايي و شكوفايي اقتصاد كشور توصيه هاي دارند؛ ايشان مي فرمايند: « ما احتياج داريم كه از سرمايهگذارى حمايت بشود؛ كارآفرينى بشود؛ توليد داخلى ترويج بشود؛ با قاچاق و فساد مجدّانه مبارزه بشود؛ اشتغال به عنوان يك مبناى اصلى و يك هدف مهم دنبال بشود؛ ثبات و شفافيت و انسجام سياستها و مقررات اقتصادى انجام بشود - مقررات اقتصادىاى كه امروز يك چيزى بگوييم، فردا عوضش بكنيم، فايدهاى ندارد - مقررات اقتصادى و قوانين ما بايد هم ثبات داشته باشند كه مردم بتوانند روى آن برنامهريزى كنند، هم بايد منسجم باشد و با هم بخواند و شفاف باشد. بازاريابى جهانى، يكى از مهمترين وظايف براى رونق اقتصادى كشور است - كه جزوِ كارهايى است كه ما نكردهايم و جزوِ كمكاريهاى ماست - و اطلاعرسانى كامل از فعاليتها و برنامهها؛ ما بايستى اينها را در نظر داشته باشيم. البته برنامههاى راهبردى اساسى كشور نبايد از نظر دور بماند؛ مسئلهى ذخاير ارزى مطمئن كه كشور بتواند با شوكهاى اقتصادى و ارزى مقابله كند؛ تأمين منابع توليد و سرمايهگذارى؛ برنامههاى راهبردى توليد و انتقال آب و انرژى در كشور، جزوِ مسايلى است كه ما در چند سال آينده به شدت نيازمان به آنها محسوس خواهد شد؛ اينها بايستى با جديت دنبال بشود؛ اينها جزوِ همان مقولهى رونق اقتصادى كشور است.»15
سخن پاياني
نويسنده بر اين اعتقاد است كه: براي اينكه اصولگرا باشيم نيازي نيست كه جايي، نام خود را ثبت كرده باشيم، نيازي نيست وابسته به حزب يا جناحي خاص باشيم، نيازي نيست شعار دهيم و نتوانيم آن شعارها را عملي سازيم. براي آنكه اصولگرا باشيم كافي است كه به اصولي كه رهبر معظم انقلاب اسلامي براي اصولگرايي برشمرده اند، ايمان داشته باشيم و به آن اصول عمل كنيم. آري همه ما ايرانيان مي توانيم اصولگرا باشيم.
پاورقي ها:
1 تا 4- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤلان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامي (29/3/1385)
5- نهج البلاغه
6 تا 11- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤلان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامي ( 29/3/1385)
12- اصل نهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
13 تا 15- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤلان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامي ( 29/3/1385)
نويسنده: عليرضا تاجريان
................................................................................
انتهاي پيام/
چهارشنبه|ا|21|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]
-
گوناگون
پربازدیدترینها