واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: حقيقت ايمان
اهل بيت- محمد سروش:
تاريخ ايمان، درازايي دارد چون تاريخ انسان و اين دو تاريخ گذشته از تقارن و همپوشاني داراي رابطهاي علّي هستند.
نمود اين رابطه را برخي متفكران به اين نحو مطرح ساختهاند كه ايمان، مقدم و تعينبخش انسان بهشمار ميرود و اين البته بستگي تام دارد به تحديد ماهيت ايمان. در سنت اسلامي اما اهميت ايمان تا به آنجاست كه رستگاري و نجات در گرو آن است. از اين رو مشخص كردن محدودههاي آن و پيبردن به حقيقت آن از نظر ائمه اسلام پنهان نمانده است. امام محمدباقر(ع) را كه اين جستار به مناسبت ولادت ايشان در سوم صفر سال57 هجري فراهم آمده است بايد مهمترين مفاخري دانست كه در اين باب به بحث پرداخته است و با مخالفان رويارويي كرده است.
محور مخالفتها را در اينباره بايد در ارتباط كنش يا عمل با ايمان ديد. از سنخ انديشه يا تصديق دانستن ايمان از سويي و از سنخ كنش يا عمل ديدن آن از سوي ديگر، همواره مهبط انظار و محل ابحاث گوناگون و گاه فتنهانگيزي بوده است. شيوه بحث امام در اين باره بسيار جالبتوجه و ابتكاري است. با اين مقدمه به فرازي از اين مباحث ميپردازيم.
محمدبنيعقوب كليني(م329هـ) ولادت ابوجعفر محمدبنعليبن حسين(ع) را در سال
57 هجري ذكر كرده است. هرچند او به سالروز اين واقعه نپرداخته اما بيشتر مورخان پس از او از جمله طبري امامي و فتال نيشابوري، سوم صفر را روز ولادت ايشان دانستهاند. از اين رو ايشان در محرم سال 61هجري در كربلا 3ساله بوده است و بنا بر گزارش اكثر مورخان در كربلا به همراه پدر خويش، امام زينالعابدين(ع) حاضر بوده است.
زندگي امام، نشان از تأثير شگرفي دارد كه حادثه كربلا بر روحيه و عقايد ايشان نهاده است. احياي سنت عزاداري و برپايي مجالس ماتم و مرتبطساختن آن با حيات اجتماعي- سياسي مسلمانان را بهوضوح ميتوان در سيره فرهنگي- ديني آن امام به مشاهده نشست. از سوي ديگر سستي و ناتواني امويان در كنترل اجتماع در جهت مصالح خويش، فرصتي را در اختيار امام قرار داد تا به بيان باورهاي كلامي خويش بپردازد.
اين عصر را كه از شهادت امام سجاد(ع) در سال 94هجري آغاز ميشود و تا پايان امامت امامصادق(ع) بهطول ميانجامد، عصر طلايي امامت نام نهادهاند. براي پرداختن به بحث تحديد ماهيت ايمان از نگاه امام(ع) بايد دو گونه فرايند را در اين مباحث از يكديگر بازشناسايي كرد. نخست اصل مدعاست. در اين بخش چند گونه پرسش را ميتوان متمايز ساخت. آيا عمل جزئي از ذات ايمان و مقومي از مقومات آن است؟ به عبارت ديگر آيا عملكردن به تكاليف شرعي و فرايض ديني يا عمل نكردن به آنها، در نفس مومن بودن تاثير دارد؟ آيا اسلام و ايمان ماهيتي يكسان و هم سنخ دارند؟ و پرسشهايي از اين دست.
دوم فرايندي است كه براي استدلال بر مدعا طي ميشود و طبيعي است كه به سبب متنوع بودن مخاطبان امام، استدلالهاي بسيار متنوع و متفاوتي در چارچوب سنت اسلامي و نيز حتي خارج از آن ارائه شده است. امام محمدباقر(ع) بر اين باور است كه ماهيت ايمان از ماهيت اسلام متعاليتر است.
در اين تعريف، اسلام بيشتر به جنبههاي ظاهري و زباني محصور شده و براي ايمان مجالي وسيعتر قرار داده شده است. به عبارت ديگر ايمان امري قلبي و اسلام امري لساني شمرده شده است. كليني در كافي، ج2، ص26، يكي از اين استدلالها را ذكر كرده است. امام به پرسندهاي كه از اين موضوع پرسش كرده بود، براساس آيه 14/ حجرات، كه اينگونه است: «قالت الاعراب آمنا قل لم تومنوا و لكن قولو اسلمنا و لما يدخل الايمان في قلوبكم؛ اعراب گفتند: ما ايمان آورديم. بگو: ايمان نياوردهايد؛ اما بگوييد اسلام آوردهايم، زيرا هنوز ايمان وارد قلبهاي شما نشده است.» بر تمايز ميان ايندو استدلال ميكند.
در مورد مشابـــهي كــه قاضي نعمان آن را در دعائم الاسلام، ج1، صص16و17 گزارش كرده است، امام با ترسيم دو دايره هم مركز در كف دست خويش به صورت نمادين نشان ميدهد: دايره خارجي اسلام است و دايره داخلي ايمان. زيرا دايره داخلي تحقق ايمان را در قلب نشان ميدهد. از اين رو نسبت اسلام به ايمان به لحاظ منطقي عموم و خصوص مطلق است: هر مومني مسلمان نيز هست ولي هر مسلماني، لزوما مومن نيست. امام، تمايز ميان اسلام و ايمان را- هنگامي كه از او سؤال ميشود كه آيا كسي كه به اسلام داخل شده است به ايمان نيز داخل شده است- بسط بيشتري ميدهد. او به پرسش بالا پاسخ منفي ميدهد ولي ميافزايد: چنين شخصي از كفر بيرون آمده است و با ايمان مرتبط شده است (قدأضيف الي الايمان).
امام كعبه و مسجدالحرام را مثال ميزند و از پرسنده ميپرسد: آيا اگر او، مردي را در مسجدالحرام ديده باشد، شهادت ميدهد كه او را در كعبه ديده است؟ پرسنده ميگويد: نه،چنين شهادت نميدهد. آنگاه امام ميپرسد اگر همو مردي را در كعبه
[= يعني داخل كعبه] ديده بود آيا شهادت نميداد كه او را در مسجدالحرام ديده است؟ پرسنده پاسخ داد: آري. (كليني، ج2، صص26و27)
درباره پرسش نخست، يعني رابطه ايمان و عمل پيش از نظاره استدلالهاي موجود بايد به مدارس فكري آن روز نگريست. خوارج كه پيش از آن فرقهاي سياسي بودند و هنوز انسجام كلامي نيافته بودند، ايمان را مترادف با عمل ميدانستند. تفسير ظاهري برخي آيات و توجه نكردن به آيات ديگر براي رسيدن به معناي جامع را بايد مهمترين دليل خوارج به شمار آورد.
نتيجه عملي چنين تفسيري مهدورالدمشمردن سواد اعظم مسلمانان از سوي خوارج بود. ابوحنيفه كه از معاصران جوانتر امام بود ايمان را اقرار لساني (= الاسلام)، تصديق آخرت و معرفت قلبي بازتعريف كرده بود. پس از اين خواهيم ديد امام اين قول را صوابتر از ديگر اقوال به شمار ميآورد. مرجئه نيز چون ابوحنيفه ايمان را تهي از عمل مينگريستند. معناي ضمني سخن ايشان آن بود كه ايمان تا حدي ثابت و لايتغير است و گناه سبب آسيبرساندن به آن نميشود.
از اين رو بايد نتيجه عملي اين دو نظر يعني نظريه ابوحنيفه و مرجئه را در جمع و ايجاد پيوند و سازگاري ميان ايمان و فسق، نگريست. شايد اين نظر تا حدي متساهلانه و آسانگيرانه به نظر آيد اما حفظ دماء مسلمانان و رعايت نواميس و حرمات ايشان را در پي دارد؛ امري كه جلوي تفاسير من عندي و به رأي خوارج را كه براساس آن خون مسلمانان را مباح ميشمردند، ميگرفت.
امام باقر (ع) نيز چون ابوحنيفه و مرجئه، عمل را داخل در ماهيت ايمان نميديد اما عمل را از لوازم و نتايج آن به شمار ميآورد؛ اركاني چون نماز، روزه، حج، زكات و در رأس همه آنها ولايت (= امامت) كه در نظر امام فرايض و اعمال اساسي دين را تشكيل ميدادند. استدلال امام براي اين نوع تفكر اما آيات قرآن و ادله قياسي (= عقلي) بود. در اكثر قريب به اتفاق آيات كه ذكري از ايمان و عمل صالح رفته است، اين دو به صورت مجزا از يكديگر مطرح شدهاند.
اين تمايز نشانگر اين امر است كه نميتوان اين دو مفهوم را يكسان يا متداخل به شمارآورد، زيرا اگر چنين بود، معنا نداشت كه در تمام آيات قرآن اين دو جداي از يكديگر ذكر شوند. دليل ديگر امام، آيه 70 از سوره طه است؛ آيهاي كه از ايمان ساحران و بيان ايمان ايشان سخن ميگويد، در سياق و نحوه خطاب خود بهگونهاي است كه نشانگر تمايز اين دو مفهوم است؛ ضمن آنكه تصديق ايمان ساحران از سوي خداوند و موسي(ع) بدون آنكه ايشان حتي فرصت انجام اعمال صالح را بيابند، دليل ديگري بر تمايز است.
چهارشنبه|ا|9|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]