تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860811344
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: اوباما و پرونده هستهاي ايران تغيير يا تمديد رويه تهاجمي؟ refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
اوباما و پرونده هستهاي ايران تغيير يا تمديد رويه تهاجمي؟
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: اوباما و پرونده هستهاي ايران تغيير يا تمديد رويه تهاجمي؟
جام جم آنلاين: در هنگامه تشديد دودهاي غبارآلود مرده در حال احتضار صلح اعراب و اسرائيل و جنگ بيسرانجام 22 روزه و تحليف باراك اوباماي سياهپوست به عنوان چهل و چهارمين رئيسجمهور ايالات متحده، به نظر ميرسد ضربان موتور پرونده هستهاي ايران نفس گرفته تا بسامدهاي آن اندكي ملايمتر شود و كمتر خبر و گزارش يا حتي مصاحبهاي درخصوص تحولات سريالي اين پرونده روي خروجي خبرگزاريها قرار گيرد.
![](http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1386/12/03/100931366486.jpg)
اما آنچه بيش از همه در اين ميان زمينه را براي خروج زود هنگام پرونده هستهاي از سكون و خفتگي ديپلماتيك فراهم ميكند، توجه خاص باراك اوباما و هيلاري كلينتون، رقباي ديروز انتخاباتي و رفقاي امروز دستگاه اجرايي ايالات متحده است كه هر دو توجه خاصي روي ايران بويژه پرونده هستهاي دارند.
انتخاب كلينتون از سوي اوباما به عنوان رئيس دستگاه سياست خارجي آمريكا كه رويكردي سختگيرانه به پرونده هستهاي ايران دارد، در كنار مفتوح بودن اين پرونده روي ميز كار شوراي امنيت و ضلع سومي به نام محمد البرادعي ، دبيركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي ناخواسته به تشكيل مثلثي ميانجامد كه اتخاذ رويه تهاجمي بيشتري از سوي آن در آتيه پيشبيني شود.
بازخواني سكانس پاياني پرونده هستهاي حكايت از اين مساله دارد كه نبايد از نظر دور داشت قطعنامه چهارم شوراي امنيت در هنگامهاي عليه فعاليتهاي هستهاي ايران به تصويب رسيد كه ابرهاي تيره و تار تهديد و تطميع بر فراز روابط نهچندان دوستانه واشنگتن و مسكو جاي خود را به ضيافتهاي شام مقامات 2 كشور و ديدارهاي از پي هم داده بود و ديگر سخني از كاخ كرملين و كاخ سفيد مبني بر اتهام و ايهام سياسي و نظامي مخابره نميشد.
هرچند هنوز هم مه ترديد در اين فضا پراكنده است. مضاف بر اين، تم آرام و بيخاصيت قطعنامه چهارم كه بيشتر به توصيه نامه شباهت داشت تا قطعنامه و رديفهاي تحريمي تازهاي نداشت و تنها تاكيدي بر ضرورت اجراي قطعنامه هاي سياسي پيشين اين شوراست را بايد بيش از هر چيز نشاني از پوستاندازي نوين در رژيم قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل عليه فعاليتهاي هستهاي ايران در عدم رصد و پيشبيني چينش رهيافتهاي بازيگران دخيل در ميز هستهاي تعبير و تفسير كرد.
نعل وارونه گزارشهاي البرادعي
گزارشهاي چندپهلو و توام با ابهام و ترديد البرادعي كه در لايههاي مياني خود در عين پايبندي ايران به پادمانهاي آژانس، حاكي از پافشاري تهران بر ادامه بياعتنايي به قطعنامههاي پيشين شوراي امنيت مبني بر توقف غنيسازي اورانيوم و نپذيرفتن ديگر خواستههاي شوراست، همواره ابزار و راهبازكن نشستهاي شوراي امنيت است.
البرادعي با گشودن خط آتش جديدي عليه برنامه هستهاي ايران در افتتاحيه آخرين نشست 5 روزه فصلي شوراي حكام اعلام كرده بود: «غيرممكن است تضمين داد ايران فعاليتهاي هستهاي خود را مخفي نميكند، مگر اين كه اجازه بازرسيهاي وسيع داده شود و پاسخ اتهامهاي مطرح شده درباره گذشته برنامه اتمي تهران دريافت گردد.»
بررسي تطبيقي گزارشهاي اخير وي كه حكايت از انفعال بيشتر مديركل و به زعم وي تنزل چشمگير سطح همكاريهاي ايران با آژانس است و طرح اين ادعا كه آژانس سندي در دست دارد كه نشاندهنده فعاليتهاي هستهاي معرفي نشده از سوي ايران است، در واقع تمام همكاريهاي ايران با آژانس در طول 5 سال گذشته را زيرسوال ميبرد و همين يك نكته هم ثابت ميكند گزارشهاي اخير نميتواند وجاهت حقوقي داشته باشد.
نكته قابل تامل ديگر در گفتههاي اخير البرادعي در مراسم آغازين نشست سالانه آژانس است كه اعلام كرد اين نهاد بينالمللي تحت فشار شديد مالي قرار دارد. وي با اشاره به اين كه وضع آژانس بينالمللي انرژي هستهاي اصلا خوب نيست، از 145 كشور عضو اين سازمان خواست به حمايتهاي مالي خود و همين طور قدرت اجرايي سازمان بيفزايند.
البرادعي با ذكر اين گفته كه ما واقعا به يك نقطه عطف رسيدهايم و رشد صفر در بودجه سازمان براي سالهاي متوالي باعث شده است آژانس زيرساختي معيوب داشته باشد و همواره به حمايت داوطلبانه اعضا اتكا كند كه اين حمايتها هم معمولا با شرط و شروط همراه است، تلويحا به فشار كنوني حاكم بر آژانس از سوي قدرتهاي غربي اشاره كرد كه به شكلي آشكار با اعطاي كمكهاي مالي مشروط، رفتار فني و حقوقي آژانس را طبق خواست و اراده خود جهتگيري ميكنند.
با اين حال البرادعي در گزارش سيزدهم خود تاكيد كرد بررسي مطالعات ادعايي در ارتباط با برنامه هستهاي ايران هيچ گونه پيشرفتي نداشته و ايران نهتنها غنيسازي اورانيوم را متوقف نكرده، بلكه تعداد سانتريفيوژهاي خود را افزايش داده است.
با وجود لايههاي مبتني بر واقعيتهاي هستهاي ايران، البرادعي باز هم در گزارش خود با ابراز تاسف مكرر و هميشگي عنوان كرده كه موفق نشده در زمينه مطالعات ادعايي و ساير مسائل باقي مانده در پرونده هستهاي ايران كه نگرانيهاي جدي برانگيخته است به پيشرفت واقعي دست يابد؛ چراكه مطالعات ادعايي به توسعه بازسازي نمك سبز و طرح هسته داخلي كلاهك پوششي موشك شهاب 3 براي تطبيق دادن با كلاهك هستهاي ارتباط داشته و داراي ابهام و ترديد است.
مديركل آژانس البته در ادامه ابهام زايي در فعاليتهاي هستهاي ايران خاطرنشان ميكند آژانس هيچ اطلاعاتي بجز سند فلز اورانيوم درباره طرح واقعي يا توليد اجزاي مواد و تسليحات هستهاي يا اجزاي كليدي مشخص ديگر از قبيل چاشنيها يا مطالعات فيزيك هستهاي مرتبط توسط ايران در اختيار ندارد، اما تاكيد ميكند آژانس قادر بوده است عدم انحراف در مواد هستهاي اعلام شده از سوي ايران را تاييد كند.
ايران به بازرسان آژانس اجازه دسترسي به مواد هستهاي اعلام شده را داده و گزارشهاي بررسي مواد هستهاي را در رابطه با فعاليتها و مواد هستهاي اعلام شده در اختيار آژانس قرار داده است؛ با اين همه ايران برخلاف تصميمات شوراي امنيت سازمان ملل فعاليت غنيسازي مرتبط خود را متوقف نكرده است و به عمليات غنيسازي در مركز غنيسازي سوخت آزمايشي و مركز غنيسازي سوخت و نصب دو آبشار جديد و نسل جديد سانتريفيوژها براي اهداف آزمايشي ادامه ميدهد.
دگرديسي نظام حقوقي بينالمللي
ساختار سياسي، نظامي و اقتصادي و حتي راهبري آگاهي بخشي و اطلاعرساني جهان كنوني و نابرابريهاي يك سويه موجود در اين ساختارها، نظام فني و حقوقي را به نظام سيطره، نفوذ و قدرت تبديل كرده است. نظام سيطرهاي كه بيش از همه دامن رژيمهاي حقوقي و فني و مراجع اجرايي آن را گرفته است.
محمد البرادعي با ايجاد ابهامزايي توام با ترديدسازي در آينده فعاليتهاي هستهاي ايران و ضرورت تعليق و پذيرش از درخواستهاي غيرحقوقي شوراي امنيت و غرب از سوي تهران در گزارشهاي مكرر خود به صورت غيرمستقيم زمينه فشار بيشتر را فراهم ميكند، چراكه نظام حقوقي مبتني بر صلح و ثبات به دليل شكافهاي اقتصادي و بهرهبرداريهاي يك سويه از ساختارهاي سياسي و اطلاع رساني و همچنين سوءاستفاده از توانمندي نظامي، زمينه جايگزيني نظام سلطه و نفوذ بر ساختارهاي حقوقي را فراهم كرده است و كانونهاي قدرت در تحولات جهاني بر نظام حقوقي و تغييرانديشي نسبي بر معادلات فائق آمدهاند و به نظر ميرسد در پروسه پرونده هستهاي ايران هم سعي در تبيين اين گفتمان را دارند.
گفتماني كه پردهاي از آن در 6 سپتامبر سال گذشته در وين و اجماع 45 كشور توليدكننده سوخت هستهاي در پايان تحريمهاي هند كه مقيد به هيچ رژيم حقوقي و بازرسي نيست، اجرا شد و 15 سپتامبر هم البرادعي در يك پارادوكس راهبردي، عملا مهر تاييدي بر رويه غلط و نابهنجار آژانس زد.
البرادعي هر چند در گذشته نتوانسته از لحاظ حقوقي و فني اتهامي جدي را بر ايران وارد كند و معترف است تهران بدون اين كه تخلفي مرتكب شده باشد از لحاظ فني در مسير غنيسازي قرار گرفته، اما نگاه هستهاي البرادعي در پرداختن به پرونده هستهاي ايران همچنان از كهنه بودن، ابهام هستهاي و ايهام ديپلماسي رنج ميبرد.
آوردن جملات تكراري با مفاهيم «ايران پادمان را رعايت كرد»، «بازرسيهاي سرزده انجام شد» يا اين كه «ابهامي فني مشاهده نميشود» ديگر به رويه ثابت گزارشهاي فني البرادعي مبدل شده كه در عين اين كه هيچ گونه اتهامي را متوجه تهران نميكند، همزمان راه را براي هرگونه توجيه و برداشت غيرحقوقي بازميگذارد. قيد اين بند كه در قالب بند 30 ماده 12 معاهده انپيتي بحث پايبندي مطرح نشده، اما عدم پايبندي ايران به صورت مبهم مطرح ميشود، تنها يكي از اين همه موارد غيرحقوقي وابهام زاست.
مذاكرات و تعامل هستهاي
اگرچه شروع سريالي پرونده هستهاي ايران از نوامبر 2003 و به دوران رياست جمهوري بوش پسر برميگردد، ولي حداقل در طول 5 سال گذشته نگه داشتن شمشير داموكلس حمله نظامي بر سر فعاليتهاي هستهاي ايران از سوي فيلها و تلاش بيشتر براي گسترش دايره تحريمها عليه ايران از سوي خرها، تنها دو پرده از يك سناريوي هستهاي بوده است.
اعزام سفير خاموش نيكلاس برنز، نفر شماره 3 وزارت امور خارجه آمريكا به مذاكرات ژنو و روي آوردن به راهبرد ديپلماسي در اواخر دوره 8 ساله بوش پسر و اتخاذ اين راهبرد از سوي كاخ سفيد كه در عين تهديد و تطميع نظامي اقتصادي نه بر مبناي مصلحتانديشي سياسي كه ناچار از تن سپردن به اقتضائات آشكار منطقهاي و فرامنطقهاي ، نوك اسلحه جبر و جنگ را از جغرافياي امنيتي ايران دور ساخت را ميشود به نوعي پوستاندازي در ساختار مهاجم حاكم بر كاخ سفيد تلقي كرد؛ هر چند رقباي دموكرات آنها در سنا و كنگره همان راه را با اهرم نرم طي ميكردند.
تداوم و پافشاري بر بهرهگيري از ابزارهاي قهرآميز درباره ايران بينتيجه بوده و نتيجه عكس داده است
از سوي ديگر گشوده شدن پرونده جديدي روي ميز انتخابات 44 ايالات متحده به نام ايران كه همواره به پاي ثابت مناظرههاي انتخاباتي مبدل شده بود و در كانون اعلانها و راهبريهاي انتخاباتي جاي گرفته است را پيش از هر مسالهاي ميتوان از يك ضرورت ديپلماتيك تا نياز انتخاباتي تعبير كرد.
اوباماي جوان و بيتجربه كه به نظر ميرسد حافظه تاريخي خوبي داشته باشد، اگرچه ديرهنگام، اما سرانجام با بازخواني پروندههاي مفتوح واشنگتن در ميز ايران به اين نتيجه رسيده است كه حداقل در 5 سال گذشته و مشخصا پس از شروع بحران هستهاي در نوامبر 2003 بوش سياست فرسوده و فرسايشي را در مواجهه با ايران در پيش گرفته كه منجر به انسداد سياسي خطرناك فعلي شده است و اكنون آمريكا با انصراف از طرح گشايش دفتر حافظ منافع واشنگتن در تهران بايد در استراتژيهايي كه در پيش گرفته، بازنگري اساسي كند.
چه اگر هم و غم بوش پسر در ماههاي آخر رياست جمهوري بيش از هر مسالهاي به صلح اعراب و اسرائيل؛ «مرده در حال احتضار» معطوف بود و چهبسا افتخار او به طرح مذاكرات بغداد و طرح اسمي دفتر حافظ منافع آمريكا در ايران محدود شد، اين رسالت تاريخي براي رئيسجمهور بعدي يعني اوباما در صورت تحرك او به ارث خواهد رسيد و قدم مثبت اوليه احمدينژاد در ارسال سيگنالهايي در قالب تبريك به او، سختي اين راه را به شكلي قابل لمس كاسته است.
واقعيت اين است كه در عرصه ديپلماسي تلاش بوش پيش از هر چيز بر مبارزه با عوارض ناشي از اختلافات ميان اسرائيل و فلسطينيان متمركز بود و جنگ جهاني با ترور در افغانستان و عراق كه «مادر همه اشتباهات در سياست خارجي آمريكا» خوانده ميشود نهتنها نگاه خود را از روي بسياري از واقعيتهاي سياست خارجي ايالات متحده منحرف ساخت كه با ارتكاب خطاهاي استراتژيك عمده نظير طرح نابخردانه دكترين محور شرارت و گنجاندن نام ايران در اين محور، عملا فرصت بالقوهاي كه براي تحول در روابط دو كشور بود را سوزاند و از بين برد.
طبيعي است كه اوباما به عنوان رئيسجمهور ايالات متحده بر اين باور است كه اوضاع به اين ترتيب نميتواند ادامه يابد و سياست آينده آمريكا حداقل در خاورميانه را بايد در نگاه به گذشته و كنكاش و تحول در آينده آن جستجو كرد.
در زماني كه روساي جمهور قبلي آمريكا كوشيدند به شكل فعالانهاي در ميان طرفين اختلاف ميانجيگري كنند و نه مانند بوش فقط نظارهگر باشند، اوباما خواهد كوشيد از اين پوسته انفعال بيرون بيايد و براي او راه ديگري باقي نميماند بجز دپيلماسي هستهاي، چيزي كه بوش به آن اعتقاد و اعتمادي نداشت.
اوباما نيك بر اين نكته واقف است كه روند هارموني تحولات در منطقه خاورميانه به مرحله خارج از كنترل نزديك شده است و بر اين مبنا ميبايست ايالات متحده علاوه بر كاهش تنشهاي فعلي در پرونده هستهاي ايران به فكر وضعيت امنيتي و دفاعي حاكم بر منطقه خاورميانه باشد.
طراحان سياست خارجي جديد واشنگتن ميدانند تداوم و پافشاري به بهرهگيري از ابزارهاي قهرآميز درباره ايران بياساس و بينتيجه بوده و نتيجه عكس داده است. در واقع تهران در بازي ديپلماتيك با واشنگتن پيروز ميدان بوده است و موفق شده با پافشاري بر خواستههايش امتياز بگيرد.
اگرچه آمريكا هميشه در ادامه دكترين قدرت، سخت ادعاي سرسخت بودن داشته، ولي در عمل ايران در اين كار موفقتر عمل كرده است.
بر اين مبنا پيشبيني ميشود اوباما هر چه بيشتر از گفتمان حاميان سياستهاي ميليتاريستي فاصله بگيرد و بيشتر از اهرم پيشبرنده ديپلماسي هستهاي سود برد، اما تفوق و برتري كلينتون بر اوباما در عرصه سياست خارجي به شكلي آشكار كفه ترازوي ديپلماسي آمريكايي را حداقل در مواجهه با پرونده هستهاي ايران به سود كلينتون در نگاهي تهاجميتر سنگينتر خواهد كرد.
بازي دوگانه روسها
گذشت چند ماه از بحران اوستياي جنوبي و آبخازيا و تشديد تنش ميان روسيه و آمريكا و اروپا كه منجر به زمزمههاي از سرگيري جنگ سرد جديد شده بود و نگرانيها درباره تضعيف رابطه آمريكا و روسيه با توافق بر سر قطعنامه 1835 شوراي امنيت عليه ايران كه با بنبست روبهرو شده بود را بسياري عامل محركه تصويب آخرين قطعنامه از سر اجبار و ترديد شوراي امنيت ميدانند.
روسيه از يك سو با روي آوردن به راهبرد قهر و آشتي ديپلماتيك با غرب، هزينه شركت در بازي صدور قطعنامه جديد را براي آنها بالا ميبرد و با پيشقدم شدن در تدوين و پيشنويس قطعنامه جديد، جاي متزلزل شده خود در صف لرزان گروه شكننده 1+5 را تثبيت ميكند و بار ديگر سيگنالهايي با اين محتوا براي محور واشنگتن بروكسل مخابره ميكند كه هنوز هم براي اعمال فشار بر سر پرونده هستهاي ايران وجود روسيه يك بايد است كه به تنهايي ميتواند قواعد بازي را بر هم زند و از سوي ديگر با همراهي و همگامي كه با تهران به عنوان محملي براي ارتقاي جايگاه قدرت موازنهاي دارد، مسكو را شريك استراتژيك تهران تعريف ميكند.
ويتالي چوركين، نماينده روسيه در سازمان ملل در واكنش به قطعنامه 1835 شوراي امنيت عليه فعاليتهاي هستهاي ايران با گفتن اين نكته كه قطعنامه جديد نشان ميدهد بايد در پرونده هستهاي ايران گزينه سياسي را به رويكرد نظامي ترجيح داد، راي مثبت روسيه به اين قطعنامه را توجيه ميكند. چه اگر پذيرش ضمني طرح ايده پيشنويس قطعنامه 1835 از سوي مسكو حكايت از چرخش آشكار كاخ كرملين در بازي دوسويه برد هستهاي ايران و گرفتن امتيازهاي همزمان از تهران و غرب قابل ارزيابي است.
بازي روسيه كه همواره نگاه منفعت طلبانهاي به اين رخداد داشته و سكوت معنادار اخير را بسياري بر وجود رضايت تلويحي ديگري از جانب مسكو بر سر پرونده هستهاي ايران در قبال تحولات كنوني و تنش گازي با اروپا ارزيابي كردهاند و با صحبت هفته گذشته پوتين مبني بر انجام معامله بزرگ با غرب در پرونده هستهاي دور از ذهن نيست، اگرچه فروكش كردن ابرهاي تهديد و تطميع بر سر واشنگتن و مسكو با اوباماي جوان و كلينتون كمتر خواهد شد و بازسازي روابط روسيه و آمريكا روندي سريعتر را طي خواهد كرد و همين هم در كنار تشكيل يك اجماع جهاني عليه پرونده هستهاي ايران از سوي كسي كه سوداي تغيير را در سر دارد با كلينتوني كه چه در دوران كانديداتوري دموكراتها و چه اكنون كه رداي وزارت را بر تن دارد بر همان پاشنه گذشته بچرخد.
ارسلان مرشدي
چهارشنبه|ا|9|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 152]
-
گوناگون
پربازدیدترینها