واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: گزارشي از لحظات استقبال خورشيد از خورشيد؛ معناي 7 واژهاي كه آقا در يك ديدار فرمودند
10 صبح، بارش برف بي امان است. درحالت عادي دقيقه اي ايستادن هم طبيعي به نظر نمي رسد اما ... آقا وارد ميدان شدند.
به گزارش سرويس باشگاه جواني برنا،اسماعيل احمدي،سرپرست سازمان بسيج رسانه و مدير روابط عمومي رياست سازمان بسيج مستضعفين در گزارشي با نام «خورشيد به استقبال خورشيد آمد» حاشيهاي از ديدار 6 آذر بسيجيان با رهبر فرزانه انقلاب نوشت:
عنايت پدرانه پير و مراد بسيجيان قبل از اذان مغرب آن روز آخرين تير معشوق بود بر قلب واله و شيداي عاشقان، براي آنكه مجنون فدايي ليلاي خويش گردند و اينگونه بود كه نامه حاوي قلم عرشي حضرت عشق به سازمان بسيج مستضعفين ارسال گرديد كه فرموده بودند:«برنامه خيلي خوب بود. برنامه ابتكاري بود». و آنانكه تجربه اي اندك دارند به شايستگي تمام ميدانند معناي اين هفت واژه را؛ كه خيلي ها هفت خوان عاشقي را طي كردند اما نصيبي از يك واژه هم نبردند.
چله نشيني سازمان بسيج
40 روز قبل، قرار شد ديداري باشد با ولي امر. ديداري متفاوت با تمام نهادها و دستگاه ها. اين قشر، بي مزد و منّت در تمام صحنه ها حضور دارد حضوري موفق و جريان ساز. ببخشيد اين قشر يعني تمام اقشار جامعه. همين امر، سختي را مضاعف مي نمود براي معرفي دستاوردها و تلاش هاي اين لشگر مخلص خدا. و بايد طرحي نو در انداخته مي شد؛ چون بازديد كننده نايب المعصوم بود و رضايت او رضايت الهي را در برداشت... برگه اي مقابل ديدگانم خودنمايي كرد «سناريوي نمايش ميداني پايگاه بسيج در ابعاد همه جانبه» به نويسندگي: محمد رضا نقدي. اين بار فرمانده بسيجيان، گزارش آمار و ارقامي را كه همواره بسيجيان از آن پرهيز مي كنند، كنار گذاشته و نمايش ميداني را قلمراني و حتي كارگرداني نمود، مقدمات كار طي شد و 700 بسيجي عاشق، 30 روز، تعطيل و غير تعطيل، زير برف و باران و سرما به عشق ولايت آمدند براي آنكه لبخند رضايت آقا را در سي و دومين بهار رشد اين شجره طيبه شاهد باشند ...
سه روز قبل
اساتيد، پزشكان، مهندسان، مداحان، ورزشكاران، اصناف، دانشجويان، معلمان، دانش آموزان، روحانيون، هنرمندان و براي اولين بار بسيجيان رسانه، همه با تابلوي مخصوص و لباس ويژه آن قشر آمده بودند. در اين بين عباي مقدس مداحان وقار خاصّي به روضه خوانان ارباب بخشيده بود و روپوش سفيد پزشكان نيز كه همواره در محيط درماني ديده مي شود، اين بار همرنگ برف هاي سفيد آسمان خود نمايي مي كرد. براي اولين و آخرين تمرين، دو ساعتي به صف ايستاده و به شكوه تمام، هريك شعاري ويژه قشر خود را فرياد زدند. ميدان آماده بود، جملات درخشاني از وعده هاي تحقق يافته امام راحل در بيداري اسلامي و پيش بيني هاي الهي امام حاضر در قيام محرومين اروپا و آمريكا ... اما سوز هوا ترديد ها را پر رنگ كرده بود و توجيه كافي براي لغو برنامه ديدار. البته فرماندهان بسيج كه فرزندان بسيجي شان را خوب مي شناختند كماكان محكم و استوار در پي اتصال عاشق و معشوق بودند .
دو ساعت قبل
همه آمده بودند اما متفاوت، برجسته ترين اساتيد، ارشد ترين درجات نظامي در صف پيشكسوتان، حاذق ترين پزشكان، شهيرترين مهندسان، خالص ترين مداحان، عالم ترين روحانيان و عالي ترين و برترين هاي هر قشر آمدند اما نه براي نشستن در جايگاه مسئولين و مدعوين بلكه در صفوف اول گروهان قشرشان، به نماد «سربازي ولايت» ايستادند تا بگويند «هركه باشيم و هر مقامي هم داشته باشيم اما در مقابل مقام رفيع و منيع امام خويش تمام قد سربازي مي كنيم»، يك روز با سلاح و جامه رزم و امروز در كسوت استادي يا جامه پزشكي با سلاح قلم و هنر و ....
- آري همه آمده بودند. ترك و كرد و لر و بلوچ و گيلكي و مازني و عرب و بختياري، تمام اقوام عشاير دوشادوش يكديگر نماد وحدت بودند و سمبل غيرت و شجاعت .
- گويا مسوولان برنامه، ترازويي گذاشته بودند تا نكند كفّه برادران سنگين تر گردد. چراكه خواهران نيز همچون صحنه واقعيت كه در پايگاه هاي محلات و اقشار حضوري چشمگير دارند، اين بار نيز در صحنه ميدان با تمام قوا در انتظار امام امت بودند .
- گردان هاي رزمي و آبي- خاكي و هوابرد و غواص و موتور سوار هم مانند هميشه آماده جانفشاني بودند ...
گروهان به گروهان ايستادند اما در سرماي 4 درجه زير صفر و زير بارش برف. بازهم ترديد هايي بود كه آيا آرزوي ديدار يار و وصل دلدار محقق خواهد شد؟ !
همان ساعت
10 صبح، بارش برف بي امان است. درحالت عادي دقيقه اي ايستادن هم طبيعي به نظر نمي رسد اما ... آقا وارد ميدان شدند.
اين ورودِ ماهِ آسماني ولايت را معدودي مشاهده كردند اما خيل عظيم بسيجيان روح الله، با تابش ناگهاني و تمام قد خورشيد در آسمان، آن هم توام با بارش برف كه در آن لحظه بسان معجزه اي خودنمايي كرد؛ متوجه حضور خورشيد ولايت گرديدند،
آري « خورشيد آسمان به احترام خورشيد ولايت، تابيدن گرفت ».
حاج علي فضلي بار ديگر دل بسيجيان را شاد كرد و پس از سالها حماسه آفريني در قلاويزان، شلمچه و مجنون ؛ اين بار «ستاد سازمان بسيج» را فرماندهي كرد و چقدر متفاوت به صحنه آمد. همگان چشم انتظار شمشير فرمانده ميدان بودند كه سلاح ايست و بازرسي و عمليات هاي سربازان بسيجي امام در دستان حاج علي جا خوش كرده بود. راستش كلاشينكف هم نيت كرده بود حقانيت خود را 22 سال پس از دوران جنگ، بار ديگر ثابت كند. مولا هم «سان» خود را آغاز كرد، باز هم گام هاي استوار، قامت رعنا، دستان كشيده، وجه نوراني ماه و حتي، عصاي موسايي، انگشتر علوي و عباي محمدي (ص) مولا بود كه هر گامش افتخاري بود براي آزاد انديشان و هر بار كه يد ولي بالا مي رفت، تيغي بود بر حنجر شيطاني دگر انديشان و پايين كه مي آمد عصاي حضرتش تيري بود بر قلب كريه و تيره بيگانگان. با هر تكان چشمي، حاجتي روا مي شد و با هر بادي كه بر گوشه عبايش متبرك مي شد گذر آن باد به هر بسيجي تواني مضاعف مي بخشيد .
و بازهم ديدار آسماني جانباز انقلاب با جانبازان بسيجي، اشك ها را از ابصار ديدگانِ همگان، چون سيل روانه بازار عاشقي نمود و خوشا به سعادت آنان كه سرعت چرخ هاي ويلچرهايشان از دست و پاي ما شتابان تر عمل كرد و آنقدر متبرك شدند كه حسادت پاك ما، باران اشكي شد در برابر برف هاي نازل از آسمان. خوشا بر شهيدان زنده كه محبوب معشوقند و بس .
ابتكار در ابتكار
بسيجيان ولايت باز هم در امر مولا مبني بر «كارهاي نو و ابتكار در برنامه ها» پيشتاز اطاعت از امام خويش گرديده و آنقدر ابتكار آفريدند كه مولا در هر مرحله از برنامه ابتكارات را اشاره و نظم را در اوج سختي هاي كار تقدير مي كردند :
- هرگروهان با شعاري ويژه خويش به استقبال آمد (بسيج رسانه: بسيجي خون نگار- نماد حق و ايثار )
- هر قشر با تابلويي ويژه در قالب يك گروهان 81 نفره
- 66 گروهان حاضر در ميدان از تمام 31 استان كشور و از تمام قوميت ها و خرده فرهنگ ها و اقشار
- نمايش ميداني براي معرفي فعاليت هاي علمي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي، سازندگي، ورزشي و هنري بسيج به جاي رژه هاي معمول
- اهداء مدال جهاني تكواندو كاران در مسابقات بين المللي كره جنوبي از سوي ملي پوشان تكواندوي ايران اسلامي
- نصب بازو بند پهلوان پهلوانان « آرش مرداني» از سوي امام المسلمين بر بازوهاي سترگ آن ورزشكار بسيجي و تقدير از 10 نفر ديگر از
اسوه هاي بسيجي در عرصه هاي گوناگون .
- و ....
همه از ابتكاراتي بود كه ولي امرمان در پايان مراسم با لبخند آسماني و رضايت خاطر نازنين شان از خادمان بسيج تشكر و قدرداني كرده و خشنودي خويش را اعلام نمودند .
وآخر: پنج ساعت پس از مراسم
درحاليكه طبق روال اينگونه مراسم ها؛ چشم انتظار نظر و مرقومه شريف فرمانده معظم كلّ قوا بوديم تا حداقل چند هفته اي پس از مراسم به مسوولان امر ابلاغ گردد اما در كنار ساير معجزاتي كه در آن روز بر همگان ثابت گرديد، عنايت پدرانه پير و مراد بسيجيان قبل از اذان مغرب آن روز آخرين تير معشوق بود بر قلب واله و شيداي عاشقان، براي آنكه مجنون فدايي ليلاي خويش گردند و اينگونه بود كه نامه حاوي قلم عرشي حضرت عشق به سازمان بسيج مستضعفين ارسال گرديد كه فرموده بودند:«برنامه خيلي خوب بود. برنامه ابتكاري بود». و آنانكه تجربه اي اندك دارند به شايستگي تمام ميدانند معناي اين هفت واژه را؛ كه خيلي ها هفت خوان عاشقي را طي كردند اما نصيبي از يك واژه هم نبردند. اما بسيجيان سرافراز كه فاتح هفت شهر عشق در ركاب همت، باقري، متوسليان، باكري، زين الدين، بابايي و تهراني مقدم بودند؛ اين واژگان برگ زريني گرديد بر سر در مدرسه عشق و 6 آذر 1390 نقطه عطفي گرديد در تاريخ بسيج و سكوي پرتابي شد براي پرواز شاهدان و شهيدان گمنام؛ و عجب ميقاتي شد براي پابرهنگاني كه امروز در مصر، تونس، ليبي، بحرين، يمن و نيز در اروپا و آمريكا كه براي تحقق حكومت جهاني عدالت حقيقي به دادخواهي مظلومان عالم قيام كرده اند و يقيناً اين امر شدني است.البته به دستان پرقدرت «بسيجيان جهان اسلام» (انشاء الله)
چهارشنبه|ا|7|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]