تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837823310
داستان صنعت گاز در ايران - 9شاه لوله دوم انتقال گاز به شوروي
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: داستان صنعت گاز در ايران - 9شاه لوله دوم انتقال گاز به شوروي
شيرازي در ادامه خاطرات خود از مذاكره با شورويها براي خط لوله دوم انتقال گاز ايران به اين كشور به مسائل جزيي، اما بسيار با اهميتي اشاره ميكند كه ميتواند در تجربههاي آتي هم به كار گرفته شود. از جمله مسائل جزيي يكي هم اين است كه ميان كارشناسان و سياستمداران ايراني حتي در اين باره كه بايد محاسبات مربوط به بخش فني را چه كسي انجام دهد نيز ناسازگاري وجود داشته و اين به نفع شورويها تمام ميشود. از نكات جذاب اين خاطرات ميتوان به استبداد حزب كمونيست شوروي اشاره كرد كه حتي به رييس شركت گازي كه رهبران حزب منصوب كرده بودند نيز اعتماد نداشته و او در مذاكره با ايرانيها به صراحت ميگويد كه من نميتوانم آنچه را كه وزير تجارت امضا كرده است نقد كرده يا آن را تغيير دهم. خط لوله دوم گاز ايران به شوروي داستاني دارد كه شيرازي آن را نقل ميكند.
خود شما هم مشاركت داشتيد در اين مذاكرات؟
بله، من رييس هيات مذاكراتي شركت ملي گاز بودم. حالا توضيح ميدهم كه چه جوري ما خودمان را آماده كرديم براي قرارداد گاز. يك مقاله ما تهيه كرديم به نام .Gas Can Not Exist Such a (چنين گازي نميتواند وجود داشته باشد).
از جمله يك گراف سه بعدي هم تهيه كرديم كه نشان ميداد از سه مشخصات مزبور حداكثر دوتاشان با هم تلاقي ميكرد و يكي از مشخصات خارج ميافتاد، به عبارت ديگر مشخصات بر روي هم قرار نميگرفتند. درست به خاطر دارم در يكي از جلسات با هيات شوروي كه به رياست آقاي بارنووسكي، پرزيدنت موسسه صادرات گاز (Sojuzagazexport) شوروي، بود، در محل شركت ملي گاز و پاسي هم از نيمه شب گذشته بود، من بهايشان گفتم احتمالا هيات نمايندگي ايران در شوروي وسائل لازم را براي اين نوع محاسبات در اختيار نداشت ولي شما كه آن جا بوديد در اداره مركزي و اين وسائل در آن جا بود، چرااين مشخصات را در پروتكل گذاشتيد. ايشان خيلي ساده جواب داد كه هيات نمايندگي ايران توجه نداشت و ما هم از اين موضوع استفاده كرديم. تصادفا من با يكي از سه كارشناسي كه همراه هيات ايران به شوروي رفته بود در راهروي شركت ملي نفت برخورد كردم، چون آشنا بوديم و همكار بوديم و از قضا دكتر مهندس هم هست. به او گفتم آقا تو كه دكتر مهندس هستي محاسبه ارزش حرارتي گاز از روي تركيب گاز يك كار خيلي سادهاي است، يعني از چهار عمل اصلي خارج نميشود. ايشان جوابي كه به من داداين بود كه دو روز قبل از اينكه ما برويم به شوروي به ما گفتند كه شما در راه با كارشناساني در پاريس ملاقات خواهيد كرد و اطلاعات كامل در اختيارتان ميگذارند ولي ما رفتيم، پاريس هم توقف كرديم، كارشناسي را نديديم. رفتيم به شوروي نتيجهاين شد. البته باز اين جواب سوال من نبود، چون محاسبه ارزش حرارتي گاز از روي gas composition كار خيلي سادهاي است ولي ايشان اين جوري جواب دادند. البته من فقط در مورد مشخصات حرف ميزنم. در مورد قيمت يا فرمول escalation قيمت من فكر ميكنم نمايندگي ايران با آن فرمول escalation ذكاوت به خرج داده، با توجه به اينكه تجربياتي در گاز نداشتهاند. حالا در تحولات قيمت گاز خواهيد فهميد چقدر ما از اين مطلب استفاده كرديم.
عدم تجانس بين عناصري كه به كار رفته بود چه منفعتي براي طرف شوروي داشت، كه اگر آنها درك كردند كه مساله چه هست اين را مطرح نكنند؟
با قبول يك ارزش حرارتي غيرواقعي كه حدود 15درصد از ارزش حرارتي واقعي گاز بالاتر هست، عملا قيمت 15درصد پايين آمده بود. چون ما نميتوانستيم با اين نقطه شبنم ارزش حرارتي را تامين بكنيم، اصلا انتقال چنين گازي با خط لوله عملي نبود، آن هم با گذشتن از كوههاي زاگرس. عملا قيمت گاز به علت ارزش حرارتي پايين ميآمد. اينها همه مقدمهاي بود براي اينكه راجع به قرارداد صدور گاز ايران به شوروي از طريق شاه لوله اول گاز صحبت بكنيم. در آن موقع خوشبختانه شركت ملي گاز تشكيل شده بود و كارشناسان مختلفي در اختيار داشتيم. معذلك دو سال قبل از شروع بهرهبرداري از شاه لوله گاز و يك سال قبل از اينكه اصلا ما دهن باز كنيم با روسها صحبت بكنيم، شروع كرديم خودمان را آماده كردن. چون ما تجربهاي در كار قراردادهاي بينالمللي گاز نداشتيم و كاري كه در اين مدت كرديم....
در اين زمان پروتكل بسته شده در سال 65، شاه لوله اول گاز در شرف ساختمان است و شما هم مشغول مطالعات هستيد براي مذاكره و انعقاد قرارداد با شوروي؟
دقيقا بنابراين ما شروع كرديم براي آمادگي براي اين كار، خوشبختانه در آن سفر دراز مدتي كه من بهآمريكا و اروپا داشتم با خيلي از كارشناسان روابط فني برقرار كرده بودم. علاوهبر آن از طرفايران من عضو اتحاديه بينالمللي گاز بودم و اين هم ما را با مراجع بينالمللي گاز ارتباط ميداد. بنابراين با استفاده از اين مراجع ما مقداري از قراردادهاي مشابه را بدست آورديم. اين را خدمتتان بايد عرض بكنم كه قراردادهاي گاز اصولا محرمانه هستند. يعني همه شان confidentiality clause دارند. بنابراين بدست آوردنشان كار آساني نيست. به هرحال ما تعدادي قرارداد به دست آورديم. علاوهبر آن، يك كارشناس هم استخدام كرديم براي يك مدتي كه اولين پيش نويس قرارداد را تهيه بكنيم و با دست بالا وارد مذاكرات بشويم. چون تجربه مناين است كه آن كسي كه زحمت ميكشد و پيش نويس اول را تهيه ميكند هميشه با دست بالا وارد مذاكرات ميشود و هر چقدر كه طرف مقابل اين پيش نويس را عوض بكند روحيه آن پيشنويس باقي ميماند. حدود يكسال طول كشيد كه خودمان را آماده كرديم و وارد مذاكرات شديم. قراردادي كه ما تهيه كرديم مواد متعددي داشت شامل مدت، مقادير گاز، كيفيت گاز، قيمت، فرمول تعديل، اندازهگيري در آستارا، invoicing، پرداخت و تعدادي موارد حقوقي از قبيل فورس ماژور و تعهدات (liability). اين قراردادها حدود 18 الي20 ماده دارند و قرارداد مورد بحث نيز با همين تعداد مواد حدود 100 صفحه ميشد و با اين ترتيب ما وارد مذاكرات با طرف شوروي شديم. نماينده شوروي همان آقاي بارنووسكي بود كه اسمش را قبلا ذكر كرديم.
قراردادي كه شما تهيه كرديد، لابد چند نفراين كار را كردند. مثلا فردي كه از نظر حقوقي ميتوانست كمك بكند، فردي كه از نظر تكنيكي ميتوانست كمك بكند و فردي كه از نظر قيمتگذاري ميتوانست كمك كند. آيا يادتان ميآيد چه كساني بودند؟
آقاي دكتر مهدي ابوسعيدي كه از حقوقدانان خوب و شناخته شدهايران هستند، من الان دقيقا يادم نيست كه در آن تاريخايشان در شركت ملي گاز بودند يا خير. فكر ميكنم هنوز نبودند، چون بعدا ايشان آمد عضو هيات مديره شد، و براي قرارداد شاه لوله دوم گاز و ساير قرارداد هميشه دوتايي حركت ميكرديم، همان طور كه آقاي مينا ذكر كردند كه هميشه با دكتر موحد بودند. ما همچنين از يك كارشناس خارجي استفاده ميكرديم كه حقوقدان و متخصص قراردادهاي گازي بود. باز هم يك همكار ارزندهاي دارم،
آقاي دكتر طهماسبي، كه در موقعي كه ما شاه لوله دوم گاز را مذاكره ميكرديم كمكهاي بسيار موثري كرد و در اغلب مذاكرات با من بود ولي در موقع مذاكرات قرارداد شاه لوله اول هنوز به شركت گاز نيامده بود. آقاي قدم آبادي كه قبلا ذكر شان بود به من خيلي كمك ميكردند. آقاي پاشا
رمضان پور كه تحصيلكرده آمريكا بود. خانم ليلي غفاري، قبلا اسم بردم، كمك ميكردند. چند نفري بودند در آن جا.
ما مذاكرات را شروع كرديم با روسها و حدود يازده ماه مذاكرات ما طول كشيد تا بالاخره قرارداد امضاء شد. مشخصات گاز را ما با تلاش فراوان اصلاح كرديم. البته مشخصاتي در نظر گرفتيم كه با هم قابل تطبيق بودند ولي تا آن جايي كه مربوط به قيمت بود متاسفانه نتوانستيم كاري بكنيم. خيلي تلاش كرديم، سرسختي به خرج داديم ولي طرف شوروي گفت چون قيمت در پروتكل تعيين شده، اصلا خارج از اختيارات من است كه بتوانم قيمت را تغيير بدهم ولي مشخصات گاز را تصحيح كرديم ولي تا آن جايي كه مربوط به قيمت ميشد قيمت را قابل تغيير نديديم.
با تغيير مشخصات شما نميتوانستيد آن ده يا پانزدهدرصد افت را جبران كنيد؟
نه. ببينيد قيمت گاز ميشد شش روبل برايهزار مترمكعب گاز با ارزش حرارتي مذكور در پروتكل، كه بالا بود. ارزش حرارتي گاز ما پايين تر از ارزش حرارتي پروتكل بود. يعني قيمت پايين ميآمد، آن را ما نميتوانستيم كاري بكنيم ولي gas composition راجوري اصلاح كرديم كه اينسه تا مشخصات با هم بخواند.
ببخشيد، من چون در اين كار تبحري ندارم بايداين سوال را بكنم، براي اينكه ديگران كه ميخوانند بفهمند. من استنباطم اين بود كه به دليل اينكه ويژگيهايي كه براي گازها مشخص كرده بودند با آن ارزش حرارتي كه داشت نميخواند، ارزش حرارتي بالايي گرفته بودند. در نتيجه با آن ارزش حرارتي بالا شما هميشه يا بايستي پنالتي ميداديد، يا اينكه ميبايستي مقدار گاز را عوض ميكرديد، يا به يك طريقي مجبور به عمل ميشديد كه در نهايت قيمت را ميآورد از آن چه كه آن جا گذاشته بوديد پايين تر؟
پنالتي نميشود اسمش را گذاشت ولي يك چيز اتوماتيك بود. در نتيجه اگر شما ميتوانستيد اين ويژگيهاي گاز را كه در قرارداد منظور شده بود اصلاح بكنيد، قاعدتا ميبايستي يك نوع تعادل ميان اين سه چهار عاملي كه در نهايت مشخصكننده قيمت نهايي بودند برقرار كنيد.
يعني از يك طرف حجم گاز و از طرف ديگر ارزش حرارتي يك جور تعديل بشود. من درست ميفهمم كه...
خيلي خوب متوجه شديد. اين مشخصات گاز را، gas composition را، ما آمديم به صورت range تعيين كرديم، توجه ميفرماييد كه ديگر آن تضاد وجود نداشت كه يك چيزهاي خاصي ضربدر ارزش حرارتياش بشود و معادل آن ارزش حرارتي نشود. نقطه شبنم هم اصولا براي انتقال گاز لازم بود چون از كوههاي زاگرس و نقاط سرد رد ميشد، اما در مورد ارزش حرارتي ما هرچه سعي كرديم قيمت را مرتبط بكنيم به يك ارزش حرارتي كه منطقي هست و واقعبينانه تر است طرف شوروي زير بار نرفت. براي اينكه في الواقع ارزش حرارتي اصلا مرتبط به قيمت بود، يعني مبناي قيمت بود، حالا اگر نگوييم مبناي قيمت، حداقل مرتبط با قيمت بود و طرف شوروي قبول نميكرد.
حالا وقتي كه واقعا من ميگويم تلاش كرديم، خيلي روزها و در جلسات مختلف مذاكره كرديم و خيلي هم فشار آورديم، طرف شوروي ميگفت اصلا از اختيار من خارج است. يعني آقاي بارنووسكي كه رييس موسسه صادرات گاز شوروي بود، نميتوانست پروتكلي را كه وزير تجارت شوروي امضا كرده بود و به تصويب شوراي وزيران رسيده بود تغيير بدهد. نميتوانست اصلا. حالا ما ميتوانستيم برويم از وزيرمان بخواهيم. حتما هم موافقت ميكرد ولي ايشان نميتوانست. يعني در اين موقعيت من فكرنميكنم كار ديگري ميشد بكنيم. آن جايي كه مشخصات مرتبط با قيمت ميشد ما نتوانستيم كاري بكنيم.
در اين زمان آقاي فرخان بودند؟ اين را به طريقي با دكتر اقبال مطرح كرديد؟ به عرض شاه رسيد؟ آيا حرفي از بالا آمد؟ آايا هيچ نوع مداخلهاي در اين فرآيند داد و ستدي كه با روسها داشتيد، بود؟
بنده فكر ميكنم احتمالا آنها ميگفتند اين مسائل فني است. اين كار شروع شد در موقعي كه فرخان بود. بعد فرخان رفت به شركت ملي نفت و مصدق آمد. همه در جريان بودند، چون مرتبا ما گزارش ميداديم، ولي واقعا كاري نميشد بكنيم. باز برميگرديم به مساله كلان. شايد آن مقامات در چارچوب كلان يا مكرو به اين مطلب نگاه ميكردند و اين يك مطلب ريز بود كه كارش هم نميشد بكني. اين كار نشد، براي اينكه عرض كردم مقاماتايران و حتي خود بنده فكر ميكردم در چارچوب كلي شاه لوله گاز يك طرح بسيار مفيدي بود. بسيار اساسي بود براي پايهگذاري صنعت گاز ايران و اينها يك مسائل در سطح جزء بودند و به خاطراين مساله جزئي من فكر نميكنم كه مصلحت بود برگردند و يك مساله كلي را احتمالا دوباره باز بكنند و شايد خرابش بكنند، يك وقت خراب بشود يا از بين برود. هم حالا و هم آن موقع فكر ميكردم به خاطراين نكته قابل توجيه نبود كه ما از سطح آقاي بارنووسكي بالا برويم. به هرحال با اين ترتيب مشخصات گاز، همين طور كه عرض كردم، غير از ارزش حرارتي اصلاح شد.
از موارد بسيار مهم ديگر، تعهد خاص خريدار ما در قرارداد بود، كه مساله خيلي مهمياست به اسم take - or- pay اين ماده را در قرارداد گذاشتيم. يعني اگر خريدار به دلايلي غير از فورس ماژور نتواند گاز را تحويل بگيرد بايد پول گاز را تا حد 80درصد مقادير سالانه پرداخت بكند. ماده خيلي مهميبود. اين را گنجانديم. البته طرف شوروي هم در مقابل خواهان تعهد خاص فروشنده براي جريمه عدم تحويل، كه به آن پنالتي ميگويند، بود. ما چون فكر ميكرديم شاه لوله گاز اولين تجربه ما هست و گروه عملياتي ما شايد با آن دقت لازم نتواند كار را اداره بكند، سعي ميكرديم با احتياط بيشتري عمل بكنيم و با سرسختي زياد زير بار آن درخواست شوروي نرفتيم، زير بار درخواست پنالتي در مقابل take- or -Pay تعهد خاص.
يعنياين تعهد از اين جهت يك طرفه شد. يعني روسها موافقت كردند اگر آن مقدار گازي كه تعهد كرده بودند از شما نگيرند، در مقابلش تا 80درصد بپردازند، ولي در مقابل، شما اگر نميتوانستيد به آنها آن مقدار گازي را كه تعهد كرده بوديد برسانيد آن وقت...
ما تعهد خاص نداشتيم. البته مناين جمله را اضافه بكنم كه در قراردادهاي گاز تعهدات كلي وجود دارد و تعهدات خاص. تعهدات عمومياين است كه فروشنده متعهد است تحويل بدهد و خريدار هم متعهد است كه تحويل بگيرد و درصورت عدم اجراي قرارداد توسط يك طرف، طرف ديگر براين اساس ممكن است ادعاي خسارت بكند ولي يك تعهدات خاص وجود دارد كه آن به قرارداد خيلي شكل عملي تر ميدهد، مثلاين take- or- pay. به جاياينكه من بروم ادعاي خسارت بكنم، براساس ماده
take- or- pay اگر خريدار نتوانست گاز را به علل خارج از فورس ماژور تحويل بگيرد پولش را بايد بپردازد و فروشنده اگر نتوانست تحويل بدهد براساس مقادير روزانه با يك فرمولي بايد يكدرصدي از قيمت گاز را به صورت پنالتي جريمه بپردازد كه ما با سرسختي تمام زير باراين جريمه نرفتيم. اين جريمه البته در پارهاي از قراردادهاي بينالمللي متداول است و من بايد خدمتتان عرض كنم كه اكنون كه به گذشته فكر ميكنم و نگاه ميكنم من فكر ميكنم از اين اولين تجربه سخت بينالمللي شركت ملي گاز سربلند بيرونآمد.
سه |ا| شنبه |ا| 8 |ا| بهمن |ا| 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]
-
گوناگون
پربازدیدترینها