محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846501870
بررسي و مقايسه ملاكهاي توسعه با عصر ظهور
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسي و مقايسه ملاكهاي توسعه با عصر ظهور
خبرگزاري فارس: اين مقاله ميكوشد ثابت كند در زمان ظهور، در سايه آموزههاي نجات بخش آخرين منجي، بشر به بالاترين درجات توسعه خواهد رسيد.
چكيده
با توجه به تازگي و اهميت بحث در مباحث اقتصاد اسلامي بهويژه در مورد امام زمان (عج) و همچنين ايجاد آمادگي براي شناخت عصر ظهور و لزوم پاسخگويي به مسائل آن دوران، ضروري به نظر ميرسد در زمينه مسائل اقتصادي و توسعه در آن عصر تحقيقات بيشتري انجام پذيرد. اين مقاله ميكوشد ثابت كند در زمان ظهور، در سايه آموزههاي نجات بخش آخرين منجي، بشر به بالاترين درجات توسعه خواهد رسيد. اين توسعه علاوه بر دارا بودن ملاك هاي اساسي مورد نظر انديشهورزان توسعه در عصر حاضر (قدرت تأمين نيازهاي ضروري، عزت نفس، آزادي از قيد بردگي، عدالت و محيط زيست) به صورت كامل، ملاك ها و مباني جديدي نيز دارد. اين ملاكها از انسجام و استحكام بيشتري برخوردار است و با مقايسه و بررسي احاديث صحيح رسيده از معصومان (عليهم السلام) برداشت ميشود.
مقدمه
هدف مكتب الهي اسلام، تكامل و تعالي انسان است تا آدمي در سايه رشد عقلاني و معنوي كه از درون افراد سرچشمه ميگيرد، به رشدي بروني در سطح جهاني دست يابد.
آنچه اسلام را از ديگر نظامهاي فكري متمايز ميكند، ارتباط بين دين و زندگي است كه آن را به صورت نظامي زنده و فعال درميآورد. اسلام، براي همه جنبههاي زندگي فردي و اجتماعي انسان از جمله سازمانها و نهادهاي اداره امور جامعه برنامه جامعي آورده، ولي اين برنامه جز دوره محدودي در صدر اسلام اجرا نشده است. در دهههاي اخير، شاهد اشتياق روزافزون مسلمانان نسبت به اجراي آموزههاي اسلامي در زمينههاي مختلف هستيم كه انگيزه تحقيقات نظري مربوط به نظام اقتصادي اسلام و كاربرد آن در اقتصادهاي امروزي را افزايش داده است.
مكتب اسلام بر توسعه جهاني تأكيد دارد كه به دست همه و براي همه باشد. تنها راه رسيدن به اين توسعه، انقلابي همگاني است كه در سايه نياز در سطح جهاني تحقق مييابد و به تحولي فراگير و رشد و تكامل معنوي و عقلي ميانجامد كه ريشه رشد مادي به صورت پايدار همراه با تعامل و تعادل كامل و بدون ضرر رساندن به ديگران ـ نه تنها انسانها، حتي به طبيعت پيرامون ـ است. بنابر آموزههاي اسلام و ديگر اديان الهي، منجي آخر نيز به مرز و محدوده جغرافيايي محدود نيست و مسئوليت برپايي نظام الهي را در سطوح جهاني بر عهده دارد.
در اين نوشتار نويسنده ميكوشد با تحقيق در متون ديني، ابعاد جهاني توسعه مهدوي را بررسي كند و به مقايسه توسعهيافتگي عصر حاضر با عصر ظهور بپردازد. به همين دليل، تلاش شده است از احاديث معتبر كه تواتر معنايي نيز دارند، بهره جوييم.
مفهومشناسي (سير تكاملي تعريف توسعه، تفاوت رشد با توسعه، توسعه پايدار)
در اين عصر، شاهد پيشرفتهاي شگرفي بودهايم كه روز به روز در حال گسترش است. سفر به فضا، اكتشاف فضاهاي ناشناخته، كشف و مهار انرژي اتم، كشف و استفاده از سلولهاي بنيادي، شبيهسازي و... پارههايي از نتايج پيشرفت بشر است. به همين دليل، در هزاره سوم، منتظر رفاه، آسايش، امنيت و سلامتي در كشورهاي پيشرفته بودهايم.
اقتصاد نيز از اين پيشرفتها مستثنا نبوده است. يكي از جلوههاي اين پيشرفتهاي علمي، ظهور علم توسعه است. مباحث توسعه در نوشتارهاي اقتصاددانان متقدم چون آدام اسميت، ديويد ريكاردو، تامس توماس، جان استوارت ميل و كارل ماركس به فراخور زمان خودشان مطرح شده است. پس توجه علمي به سازوكارهاي رشد و توسعه، بيشتر علاقهاي احيا شده است تا اشتغال ذهني تازه اقتصاددانان.
در آغاز، توسعه به حيطه دروني كشورها محدود بود. از اين رو، كشورهاي پيشرفته، توسعهيافتگي خود را در افزايش درآمد ملي يا با ديدي خوشبينانهتر، افزايش درآمد سرانه ملي، رفاه و توزيع عادلانه درآمد در درون جامعه خود ميديدند، حتي اگر به بهاي تلف شدن و غارت منابع ديگر كشورها، استثمار و عقب نگهداشتن يا دستكم، بياعتنايي نسبت به آنها همراه باشد. هدف نيز، تنها پيشبرد درونمليتي بود كه امكان داشت با بيتوجهي و حتي نابودي طبيعت و محيط زيست پيرامون همراه شود.
آمارها نشان ميدهند كه تنها شش درصد مردم ايالات متحده امريكا، سالانه از چهل درصد منابع جهان بهرهبرداري ميكنند. از طرف ديگر، يك كودك امريكايي به اندازه شانزده كودك در كشورهاي توسعهنايافته، از منابع مختلف مصرف ميكند.
به طور كلي، نگرش و عملكرد ياد شده تنها مستلزم رشد اقتصادي بود و فقر، بيكاري و توزيع درآمد در درجه دوم قرار گرفت. فرق توسعه با رشد اقتصادي در اين است كه توسعه به شرايط توليد ـ علاوه بر رشد اقتصادي ـ اهميت ميدهد. براي مثال، توجه به محيطزيست آسيبديده از فعاليتهاي اقتصادي و پيآمدهاي اجتماعي آن يا توزيع درآمد و رفاه افراد تحت عنوان توسعه قرار ميگيرد. حتي ممكن است رشد اقتصادي بدون توسعه ـ انساني ـ يا با توسعه اندك همراه باشد. رشد اگر با اقدامات اصلاحي در جهت توسعه انساني همزمان نباشد، ممكن است به رشد خفقانآور (مخالفت با آزادمنشي و همراه با محدوديت سياسي)، رشد بيريشه (كمتوجهي به هويت و ارزشهاي فرهنگي) و رشد بيآتيه (بيتوجهي به عدالت بين نسلي و محيط زيست) بيانجامد.
به تدريج، كشورها به اشتباه خود پي بردند و حتي دهه ????، دهه شكست توسعه اعلام شد. چون هيچ پيوند خودكاري ميان رشد اقتصادي و توسعه وجود نداشت، توسعه مبتني بر محوريت انسان مطرح شد. در اين نگرش، توسعه مردم (سرمايهگذاري در ظرفيتهاي انساني)، براي توسعه مردم (رشد و توزيع منصفانه و عادلانه) و توسعه بهدست مردم (فرصت مشاركت يكسان و همگاني) اصل است.
توسعه مباحثي گستردهتر از اقتصاد سنتي و سياسي دارد و علاوه بر تخصيص منابع كمياب، به رشد مستمر آنها در طول زمان ميپردازد كه با سازوكار اقتصادي، اجتماعي و نهادي، عمومي و خصوصي سر و كار دارند كه لازمه بهبود سريع و وسيع سطح زندگي تودههاي فقير، بيسواد و گرفتار... است. همچنين به بالاترين درجه كارآيي و ضرورت برنامهريزي اقتصادي همآهنگ داخلي و خارجي براي بهبود سطح رفاه عمومي جامعههاي بشري نياز دارد.
توسعه را بايد جريان چند بُعدي دانست كه مستلزم تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي، طرز تلقي مردم و نهادهاي ملي و نيز رشد تسريع اقتصادي، كاهش نابرابري و ريشهكن كردن فقر مطلق است. توسعه در اصل بايد نشان دهد كه مجموعه نظام اجتماعي، همآهنگ با نيازهاي متنوع اساسي و خواستههاي افراد و گروههاي اجتماعي در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگي گذشته خارج شده است و به سوي وضع يا حالتي از زندگي كه از نظر مادي و معنوي بهتر است، گرايش مييابد.
اين امور سبب شد كه در انتقاد به توسعه، مباحث توسعه پايدار و محيط زيست و توسعه سبز مطرح شود.
تعاريف فراواني از پايداري ارائه شده است. به نظر برخي از صاحبنظران، توسعه پايدار به معناي توانايي اقتصاد براي رسيدن به رشد مطلوب و حفظ آن براي بلندمدت است. متداولترين تعريف از توسعه پايدار، تعريفي است كه كميسيون جهاني محيط زيست و توسعه در سال ???? ميلادي در كنفرانس «آينده مشترك ما» ارائه داد. در اين تعريف آمده است: «توسعه پايدار، توسعهاي است كه نيازمنديهاي حاضر را بدون لطمه زدن به تواناييهاي نسلهاي آتي در تامين نيازهاي خود برآورده ميسازد.»
پس از دهه هفتاد، خلأ ارزشها و اخلاق در ساختار توسعه مشاهده شد كه در روابط و امور اقتصادي اختلالهايي ايجاد كرد. به همين دليل، اقتصادداناني چون آمارتيا سن و ميسرا به طرح اين مباحث تشويق شدند. ريشه تمامي اين اختلالها، بيتوجهي انسانها به عقل و اخلاق است. عقل و اخلاق در بهبود و كمك به حل معضلات پيچيده توسعهنايافتگيهايي كه تنها به عوامل مادي و طبيعت كمياب چشم دوختهاند و توسعه خود را در حل نوسانهاي بيتعادلي و بهبود تعادل بازارهاي صرف مادي ـ مالي، پولي، ارز و... ـ ميدانند، نقش مهمي دارند. ادامه يافتن روند ياد شده ميتواند به بهاي ذبح انسانيت، عقل و عواطف انساني، عقب نگه داشتن ديگر ملتها و رقابتهاي ناسالم همراه با حسادت، كينه و دشمني به عنوانهاي مختلف از جمله جنگ سرد باشد.
بنا به نظر برخي كارشناسان، هدف توسعه، بهبود زندگي است كه در دو جهت كنترل طبيعت و رهاييبخشي سبب پيشرفت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ميشود. بهويژه در جهت دوم ـ رهاييبخشي ـ آرمانهاي ظريف اخلاقي و ارزشهاي والاي اخلاقي را به پيش ميبرد. توسعه به معناي بهبود در مجموعه شرايط بههمپيوسته طبيعي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي است. توسعهگرايي نيز اعتقاد به كارآيي و مطلوبيت اين نوع پيشرفت اقتصادي است. حتي برخي ديگر از صاحبنظران، فرهنگ و نظام ارزشي را يكي از اثرگذارترين عوامل بر نظام اقتصادي ميدانند كه در روند توسعه بايد به آن توجه كرد.
اسلام و توسعه
جهتگيري اساسي دين اسلام، آخرت است، ولي رستگاري اخروي به بهرهمندي معقول و حساب شده از مواهب مادي بستگي دارد. دستوراهاي ديني تنها رنگ ماورايي ندارد، بلكه ميكوشد به ساخت جامعهاي متعالي در دو جنبه مادي و معنوي ياري رساند. آيات و احاديث مربوط به توليد، كار، منابع طبيعي، مصرف، دانش و عدالت اجتماعي، نشاندهنده ديدگاه اسلام درباره رشد و توسعه اقتصادي است.
احاديثي مانند «الإسلام يعلو و لا يُعلي عليه» به روشني، اهداف اسلام را در ارتقاي همهجانبه جامعه اسلامي نشان ميدهد كه به برتري در تمامي ابعاد توسعه و رشد، از جمله رشد اقتصادي به عنوان يكي از مهمترين مظاهر برتري نسبي ميانجامد. يا احاديثي همچون «الفقر موت الأكبر» از امام علي(ع) نيز نظر اسلام را درباره نامطلوب بودن فقر بيان ميكند كه عامل اساسي آن، بيكاري، كمبود سرمايه مادي و انساني است. احاديث بسيار ديگري نيز وجود دارد كه براي توصيف و تقديس كار و توليد، كارگر را به مجاهد در راه خدا تشبيه كردهاند يا به انفاق و كمكهاي مالي به همنوعان، زكات و خمس مربوط ميشوند. به طور كلي، اين احاديث ميتواند ما را در زمينه توسعه و چشمانداز اسلامي ياري دهد.
در اينجا ممكن است اين پرسش پديد آيد كه آيا اسلام توان مديريت يك حكومت جهاني و علاوه بر آن، توسعه جهاني را دارد يا نه؟
در پاسخ بايد گفت اسلام، آخرين و كاملترين دين الهي به همين جهت ظهور كرد، ولي آموزههاي آن بهجز زمانهاي كوتاهي ـ در زمان رسول اكرم (ص) و خلافت اميرالمؤمنين علي(ع) ـ به طور جامع و كامل اجرا نشد. با نگاهي به كتابهاي تاريخي درمييابيم اسلامي كه توانست اعراب بدوي و جاهلي را در مدت كوتاهي ـ كمتر از نيم قرن ـ بر مناطق وسيع و متمدن جهان آن روز حاكم كند و مسلمانان را به پيشرفتهاي شگرف در امور حكومتي، اجتماعي، علمي، فرهنگي و سياسي برساند، اين قابليت را دارد كه به دست آخرين ذخيره الهي كه حكومتش در آموزههاي اصيل الهي ريشه دارد، بشر را از قيد بردگي و اسارت، ستم، فقر و تيرهبختي برهاند و به سعادت و رفاه، امنيت و عدالت و به عنوان هدف غايي، او را به تقرب و تكامل برساند.
گفتني است توسعه در اسلام از درون افراد سرچشمه ميگيرد. از اين رو، اسلام تلاش ميكند با ارتقاي دروني و تعالي فرد، او را به مولدي تبديل كند كه هدفش نه تنها رشد خود يا جامعهاش باشد، بلكه به رشد جامعه انساني و توسعه جهاني با توجه به ملاكهاي عقلي و اخلاقي بپردازد.
به نظر برخي از پژوهشگران مسلمان، نظر دين مبين اسلام در مورد پيشرفت اقتصادي اين است كه تنها اعتقاد به ذات باري تعالي و داشتن تقوا، توسعه و رشد اقتصادي جامعه را ممكن ميسازد. ايمان به خدا؛ يعني اعتقاد به حضور دائمي ذات باري تعالي در همه امور اجتماع. حاصل اين ايمان عبارت است از اخلاق كاري قوي، معامله مبتني بر صداقت و درستي، توليد كارا، پرهيز از اسراف و تبذير، عدالت اجتماعي و گردش ثروت با توجه به قبول خطر و عوايد مترتب بر آن، وفاي به عهد، حداكثر تعاون در فعاليتهاي اقتصادي و آزادي معاملات در چارچوب احكام شرع. خلاصه اينكه هرگاه افراد جامعه به ارزشهاي اسلامي ايمان آورند و به آن عمل كنند، اقتصادي قدرتمند، پويا و بالنده بهوجود خواهد آمد كه در آن، همه سرچشمههاي ايجاد توزيع نامتعادل درآمد و ثروت مسدود ميشود و تمامي راههايي كه ساختار اقتصاد ممكن است ضربههاي درونزا را از آن طريق به پيكر اقتصاد وارد آورد، از ميان برميدارد. در چنين نظامي، بيثباتي فقط از خارج نظام ميتواند وارد شود.
حتي در آموزههاي اسلام در مورد دستيابي به توسعه پايدار نيز پيامهايي به چشم ميخورد. اين آموزهها به طور مختصر به شرح زير است:
1. تفسير درست زندگي دنيوي به عنوان مقدمه در مقايسه با حيات اخروي و جاودان به عنوان مقصد نهايي و ايجاد موازنه و رابطه معقول و منطقي بين اين دو، همانگونه كه احاديث فراوان، دنيا را مزرعه آخرت ميداند؛
2. مسئول شناختن انسان در عمران و آباداني زمين؛
3. برابر دانستن همه افراد در همه زمانها و مكانها در بهرهبرداري از نعمتهاي الهي و مواهب طبيعي؛
4. تشويق به عدالت و مساوات به منظور رعايت عدالت درون نسلي و بيننسلي، احسان، انفاق، تقوا و تعديل غرايز انساني؛
5. احترام قائل شدن براي اموال و ثروت فردي مشروع و مالكيت شخصي محدود؛
6. تشويق به كسب دانش و رشد فكري بدون هيچگونه محدوديت جنسي، نژادي و سني؛
7. اصالت بخشيدن به جامعه و مصالح فردي؛
8. نهي اكيد از عوامل بازدارنده و تخريبگر رشد و توسعه اقتصادي از قبيل تجمل پرستي، ولخرجي، مصرف بيرويه و ريختوپاشهاي افراطي و دگرگون نمودن نعمتهاي الهي با ممنوع كردن مكاسب محرمه و درآمدهاي نامشروع و همچنين تحريم اسراف و اتلاف و مبارزه با فقر و بيكاري.
بايد توجه داشت برخي از اين موارد حتي در فهرست اخلاقيترين دانشمندان توسعه يافت نميشود. مهمتر آنكه در اسلام، خود توسعه هدف نهايي نيست، بلكه ابزاري است براي تكامل افراد در سايه درك بيشتر فضايل در مسير تقرب به يگانه معبود. اين درست در نقطه مقابل جوامع سكولار غيرديني و وضعيت فعلي جوامع اسلامي است كه رسيدن به توسعه آن هم از نوع غربي را ـ همراه با ظواهر فريبنده دنيايي ـ مهمترين هدف خود ميپندارند. تمام اين نابسامانيها به دليل دوري از اسلام ناب، رشد فساد و غفلت و از خود بيگانگي حتي در اين جوامع به ظاهر اسلامي است.
اكنون با توجه به ارزشهاي اصلي توسعه، به تبيين احاديث، آيات و روايات عصر حضور و مقايسه اجمالي آن با ملاكهاي توسعه در زمان حاضر ميپردازيم.
ملاكها و ارزشهاي توسعه
منظور از اين ملاكها، شاخصهايي است كه بهوسيله آن ميتوان به ميزان توسعهيافتگي كشورها پي برد و درجه توسعهيافتگي يا توسعه نايافتگي آنها را بهويژه در توسعه انساني تشخيص داد. ملاكهاي توسعه، مهمترين و كاراترين بحث توسعه به شمار ميرود. البته اين ارزشها با شاخصهاي توسعه مانند ضريب جيني، اميد به زندگي و... كه در حيطه كمّي و آماري براي مقايسه بين كشورهاي مختلف تعريف ميشوند، متفاوتند.
شايد بهترين و همگانيترين ملاكهاي اصلي توسعه كه مايكل تودارو نيز در كتاب خود، توسعه اقتصادي در جهان سوم به آنها اشاره دارد، مبتني بر سه ارزش اصلي توسعه باشد كه عبارتند از: معاش زندگي، اعتماد به نفس، آزادي از قيد بردگي و قدرت انتخاب كه لازمه توسعه همهجانبه در سطح جهاني و فرامليتي است. بر اساس اين مبنا، توسعه به معناي ارتقاي مستمر كل جامعه و نظام اجتماعي به سوي زندگي بهتر يا «انسانيتر» است.
تعبير «معاش زندگي» همان قدرت تأمين نيازهاي اساسي شامل غذا، مسكن، بهداشت و امنيت است كه با نبود يا كمبود آن، جامعه دچار عقبماندگي مطلق ميشود. منظور از اعتماد به نفس نيز احساس شخصيت كردن، عزت نفس و كرامت انساني است كه در آن، بحثهاي ارزشي چون فقر فرهنگي، ارزشها، گسترش علمي و تقويت آموزش و فرهنگ قابل بحث است.
همچنين مراد از آزادي از قيد بردگي يا قدرت انتخاب، آن آزادي است كه به رهايي از قيد بردگي، جهل و بدبختي ميانجامد.
برخي از اقتصاددانان، به مسائلي چون آزادي به صورت پررنگتر پرداختهاند. از جمله آنان به فريدمن ميتوان اشاره كرد. او دو نوع آزادي اقتصادي و سياسي را مطرح ميكند كه از نظر او، آزادي اقتصادي، يك هدف است كه ابزاري براي دستيابي به آزادي سياسي است. او رابطه اين دو آزادي را رابطهاي پيچيده و دوطرفه ميداند كه سرانجام به افزايش رفاه توده مردم به ميزان زيادي ميانجامد.
با رعايت اين ملاكها، جريان چند بُعدي توسعه كه مستلزم تغييرهاي اساسي در ساخت اجتماعي، نگرش مردم و نهادهاي ملي و نيز تسريع رشد اقتصادي، كاهش نابرابري و ريشهكن كردن فقر مطلق است، به نتيجه ميرسد. توسعه در اصل بايد نشان دهد كه مجموعه نظام اجتماعي، همآهنگ با نيازهاي متنوع اساسي و خواستههاي افراد و گروههاي اجتماعي در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگي گذشته خارج ميشود و به سوي وضع يا حالتي از زندگي كه از نظر مادي و معنوي بهتر است، گرايش مييابد.
با توجه به تأكيد دانشمندان توسعه بر مباحثي چون عدالت و محيط زيست بهعنوان اساس توسعه پايدار، لازم است در مباحث توسعه، توجه ويژه به آن معطوف شود.
مقايسه تطبيقي ملاكها و ارزشهاي توسعه با روايات عصر ظهور
در ادامه، به تبيين و توزيع بيشتر مباحث توسعه و مقايسه تطبيقي ملاكها و ارزشهاي توسعه با روايات مربوط به عصر ظهور ميپردازيم. در ابتداي هر مبحث، درباره مفهوم و كاركرد آن ملاك توضيح ميدهيم.
الف) معاش زندگي: قدرت تأمين نيازهاي ضروري
بنا به نظر دانشمندان توسعه، حداقل چيزهايي كه توسعه نيازمند آن است، عبارتند از غذا، مسكن، بهداشت و امنيت كه چهار شاخص اصلي و مقدماتي توسعه در جوامع به شمار ميرند. اين نيازها تداومبخش زندگي است و نبود يا كمبود در آنها حالت عقبماندگي مطلق را در پي دارد كه نشانه فقر مطلق در جامعه است. توسعه اقتصادي، شرط لازم براي بهبود كيفيت زندگي است كه مستلزم پيشرفت اقتصادي هميشگي و پيوسته در سطوح مختلف شخصي و اجتماعي است. بنابراين، يكي از ملاكهاي اساسي توسعه، جلوگيري از گسترش فقر و نابودي آن است.
يكي از دغدغههاي علم توسعه، ريشهكن كردن فقر و بالا بردن سطح رفاه در جامعه است. با وجود اين، بيشتر كشورهاي جهان با آمار بالاي فقر روبهرويند. در دهه ????، با توجه به افزايش فقر، اقتصاددانان توسعه براي ايجاد يك خط فقر عمومي، اولين قدم را براي اندازهگيري ميزان فقر در داخل كشورها و مقايسه بين آنها برداشتند. بدين ترتيب، مفهوم «فقر مطلق»؛ يعني حداقل درآمد معيشتي معين براي ادامه بقا و تأمين نيازهاي اصلي و ضروري جسماني ـ غذا، پوشاك، مسكن و امنيت ـ بهوجود آمد. در سال ???? حدود ???? ميليون نفر زير خط فقر زندگي ميكردند و ميزان فقر ??/? درصد بود. همچنين تا سال ????، ?? درصد جمعيت جهان زير خط فقر مطلق زندگي ميكردند.
اين آمار رو به رشد فقر در توزيع ناعادلانه درآمد و ثروت و استثمار و غارت منابع كشورهاي ضعيف در جهت پيشبرد و توسعه اهداف كشورهاي قدرتمند به بهاي اندك ريشه داشت. از اين رو، نياز به قدرتي كه بتواند اوضاع مستضعفان جهان را سامان دهد، احساس ميشود؛ نيرويي كه با علم و درايت و قدرت مافوق تصور ناشي از توان الهي بتواند در جهت تحقق منافع بشريت قدم بردارد. چنين بشارتي در بيشتر مكتبهاي الهي و غيرالهي آمده است. دين اسلام نيز از اين امر مستثنا نيست. نمونه برجسته آن، آيه شريفه (وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ) است كه بنابر احاديث معتبر، نويد پيروزي حق و حاكميت عدالت و رفاه در جامعه است.
1. تغذيه
تغذيه مناسب و كافي از ضروريات اوليه زندگي و از عوامل مهم توانايي جسمي و انجام فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي و عبادي است. امام صادق(ع) ميفرمايد:
ليس لإبن آدم بُدٌّ من أكلة يقيم بها صلبه؛
استواري انسان به تغذيه بستگي دارد. از اين رو، براي زنده ماندن و زندگي، مصرف خوراك لازم است. اسلام نيز تغذيه مناسب را شرط لازم براي زندگي ميداند. روايات بسياري بر اين مطلب دلالت ميكنند كه در زمان امام زمان(عج)، با افزايش درآمد اشخاص و كمكهاي فراوان دولت به اشخاص، فقر ريشهكن ميشود، به گونهاي كه اشخاص، نيازمندي را براي كمك نمييابند. در اين ميان، به بيان نمونههايي از احاديث بسنده ميكنيم.
رسول خدا (ص) فرمود:
در دولت او، مردم چنان در آسايش و رفاه به سر ميبرند كه هرگز نظير آن ديده نشده است. مال به قدري فراوان ميشود كه هر كس نزد او بيايد، اموال فراواني زير پايش ميريزد.
همچنين آن حضرت فرمود:
ثروت را در ميان آنان به فراواني ميبخشد. كسي كه درصدد صدقه دادن باشد، اموالي برميدارد و به مردم عرضه ميكند، ولي به هر كس عرضه ميكند، ميگويد: من نيازي ندارم. اموال را چون سيل ميريزد، ثروت را كلان كلان ميبخشد و آن را نميشمارد.
امام صادق (ع) نيز فرموده است:
به بينوايان، طعم كره را ميچشاند و در روزگار او دنيا پاكيزه شود و اهل دنيا نيكو ميشوند.
احاديثي از اين دست فراوان يافت ميشود كه نشانه بهبود وضع تغذيه افراد در نتيجه افزايش درآمد آنها و بينيازي آنان در آخرالزمان است. از جمله اين بينيازيها، تأمين و استفاده از تغذيه مناسب براي كسب تواناييهاي لازم در پيشبرد اهداف جهاني بهدور از نابرابري، تبعيض و ستم است.
حتي در منابع روايي، دلايلي بر زياد شدن باران، گياه، درختان و ميوهها و ديگر نعمتهاي زميني به چشم ميخورد، كه با دنياي رو به انحطاط كنوني بسيار تفاوت دارد. «يوم تبدّل الأرض غير الأرض»؛ يعني كميابي كه دغدغه اساسي اقتصاددانان است، جاي خود را به بركت ميدهد.
رسول خدا (ص) نيز فرموده است:
امت من در زمان مهدي (عج)، به نعمتي كه هرگز مانند آن را بهرهمند نشده بودند، از خوب و بد بهرهمند ميشوند. آسمان برايشان باران ميفرستد و زمين، گياهان و ميوههاي خود را پنهان نميكند. به روايت بغوي، آسمان از باران خود چيزي فرو نميگذارد مگر آنكه آن را پي در پي ميفرستد. زمين از گياهان خود چيزهايي را آشكار ميكند تا اينكه مردگان آرزو ميكنند كاش زنده ميشدند و ميديدند.
با كشف مواد جديد و استفادههاي علمي و رونقي كه به دليل لطف الهي در پرتو تعامل و عدالت بشر پديد ميآيد، «تنبت الأرض ضعف اُكُلها» سبب رشد استعدادهاي جديد جهان ميشود. در اين حالت، كميابي و تعادل و نوسانهاي مخرب جاي خود را به بهيابي و تعادل ميدهد. در چنين زماني، آيات تسخير (وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لاَياتٍ لَّقَوْمٍ يتَفَكَّرُونَ) كه نشان ميدهد هدف از خلقت موجودات زميني و آسماني، انسان است، معني مييابد.
2. پوشاك
بر اساس آموزههاي دين، جامعه توسعهيافته، جامعهاي است كه مردم بتوانند از لباس و پوشاك مناسب زمان خود استفاده كنند و ظاهري آراسته داشته باشند.
امام صادق (ع) فرمود:
بهترين لباس هر زمان، لباس مردم آن زمان است.
امام علي (ع):
لباس، يكي از دو گوشت است. (يعني لباس مانند غذا در سلامت انسان نقش دارد و لازم است)
با توجه به سيره و احاديث فراوان پي ميبريم كه لباس مناسب با شرايط زمان و در شأن هر فرد از لوازم زندگي و معاش فرد است. بنابر روايات مستند، با ريشهكن شدن فقر و توسعهيافتگي در زمان ظهور به گونهاي كه محتاجي يافت نميشود، افراد به پوشش مناسب دست مييابند.
3. مسكن
مسكن مناسب نيز از ضروريات زندگي است، ولي در قرن حاضر مشاهده ميشود كه حاكمان كمتر توجهي به اين جنبه دارند. بر اساس آمار جهاني، تعداد بيخانمانها يا افرادي كه مسكن مناسب ندارند، رو به افزايش است.
امام باقر (ع) فرموده است:
من شَقاء العيش، ضيق المنزل؛
خانه كوچك و نامتناسب با نيازهاي فرد از عوامل شقاوتزا در زندگي انسان است.
همچنين آن حضرت فرموده است:
إذا ظهر القائم... يسوّي بين الناس حتّي لا تري محتاجاً إلي الزكوة؛
آنگاه كه قائم قيام كند... چنان ميان مردم به مساوات رفتار ميكند كه هيچ محتاج به زكات را نخواهي ديد.
امام صادق (ع) فرمود:
زندگي در خانه وسيع، كه نيازهاي مختلف انسان را برآورد، گوارا و دلپذير است.
احاديثي از اين قبيل بيانگر اين مطلب است كه در زمان ظهور، نيازهاي مردم برآورده ميشود كه نياز به مسكن از جمله مهمترين اين نيازهاست.
بايد دانست در تمامي اين موارد، اسلام با اسراف يا مصرف ناعادلانه بدون رعايت حقوق متقابل ديگر افراد، مخالف است.
4. بهداشت
ساختار دين اسلام بر اساس پاكيزگي و بهداشت بنا نهاده شده است. شايد رايجترين حديث پيامبر اعظم (ص) در اين زمينه، حديث «النظافة من الإيمان» باشد. پيامبر اسلام تأكيد فراواني بر اين امر داشت تا آنجا كه فرمود:
بُني الإسلام علي النظافة؛
خداوند، اسلام را بر پايه پاكيزگي بنا نهاده است.
جامعه پيشرفته اسلامي، جامعهاي است كه در آن امور بهداشتي به گونه فراگير و گسترده نهادينه شده است. مواردي چون بهداشت فردي ـ دهان، دندان، پوست، صورت و مو ـ پاكيزگي محيط زيست، بهداشت فضا، برخورداري از هواي سالم، رعايت مسايل جنسي و... در آموزههاي اسلامي به فراواني به چشم ميخورد. بدين ترتيب، مسائلي كه در حال حاضر از جمله شاخصهاي سلامتي و توسعه است، در آموزههاي اوليه اسلام بهعنوان اصولي ترديدناپذير و اساسي بيان شده است.
اسلام، زندگي آكنده از درد و رنج، خستگي، اندوه و بيماري را نميپسندد و حتي طولاني شدن هرگونه بيماري بهويژه بيماريهاي درمانناپذير را از بزرگترين بلاها ميداند. امام علي (ع) ميفرمايد:
همانا در بيماري، پاداشي نيست. از بزرگترين بلاها، بيماري پيوسته است.
پيامبر اعظم (ص) ميفرمايد:
در نظر ما، عافيت، سلامتي و تندرستي، دوست داشتنيتر است.
براي شكلگيري جامعهاي شاداب و تندرست، به دولتمردان و مردمان سفارش شده است به اين امور توجه كنند:
ـ وجود پزشكان ماهر و متخصص به ميزان نياز؛
ـ تربيت و آموزش دانشجويان پزشكي؛
ـ برخورد انساني با بيماران نيازمند؛
ـ برنامهريزي براي توزيع درآمد و امكانات با هدف ايجاد توان درمان مناسب براي همه مردم؛
ـ بالا بردن سطح آگاهيهاي عمومي پزشكي و بهداشتي مردم؛
ـ انجام جراحيهاي مناسب و اهداي اعضاي سالم مردگان؛
ـ امتياز قوانين اختصاصي درمان به پزشكان.
ـ راههاي افزايش عمر طولاني و پرهيز از عوامل زيانبار براي انسان.
امام سجاد(ع) ميفرمايد:
إذا قام القائم، أذهب الله عن كلّ مؤمن العاهة و ردّ إليه قوّته؛
زماني كه قائم قيام كند، خداوند، بيماري را از هر مؤمني ميبرد و نيرويش را به او برميگرداند.
در اين موارد ـ پوشاك، بهداشت، مسكن ـ برنامه امام زمان(عج) همان برنامه پيامبر اسلام است:
المهديّ يقفوا أثري، لا يُخطئ؛
مهدي روش من را دنبال ميكند و هرگز از روش من بيرون نميرود.
و در جاي ديگر ميفرمايد:
ثمّ يكون في آخر اُمّتي خليفـة يَحثي المال حَثْياً، لا يعدُّه عدّاً و ذلك حين يضرب الإسلام بِجِرانه؛
در پايان روزگار امت من، خليفهاي ميآيد كه چون سيل بخشش ميكند و آن را نميشمارد و آن هنگامي است كه اسلام با تمام جنبههايش اجرا ميشود.
5. امنيت
امنيت يكي از نيازهاي ضروري جامعه است كه انسانها بدون آن نميتوانند به زندگي سالم همراه با آسايش و استفاده از مواهب مادي و معنوي دست يابند.
پيامبر گرامي اسلام ميفرمايد:
دو نعمت است كه پوشيدهاند و انسان ارزش آنها را تا زماني كه موجودند درك نميكند كه يكي از اين دو امنيت است.
امام صادق(ع) نيز ميفرمايد:
امنيت از اموري است كه انسان بدون آن نميتواند از زندگي لذت ببرد.
در نبود امنيت، چرخههاي اقتصادي جامعه از حركت باز ميايستد و جامعه دچار كمبودها و كاستيهايي ميشود كه آن را از رشد و توسعه باز ميدارد.
در دوران ظهور منجي موعود، جهان به بالاترين حد از امنيت خود ميرسد، به گونهاي كه در احاديث فراوان به آن اشاره شده است. از جمله گفتهاند:
ـ راهها امن ميشود. زني از عراق تا شام برود و پاي خود را جز بر روي گياه نگذارد در حاليكه جواهراتش را بر سرش گذاشته و از درندهخويي هراس نداشته باشد.
ـ پيرزن ناتواني از مشرق تا مغرب ميرود و از كسي آسيبي به او نميرسد.
ـ خداوند به وسيله او فتنههاي جانكاه را آرام و ساكن ميسازد و زمين امن ميشود. يك زن در ميان پنج زن بدون اينكه مردي آنها را همراهي كند، به حج خانه خدا ميرود و جز خدا از كسي باكي ندارد.
ـ مهدي(عج) در ميان همه مخلوقات محبوب است، خداوند به وسيله او، آتش فتنه را خاموش ميگرداند.
ـ ... همه سرزمينهاي اسلامي را با امنيت و آسايش زير سيطره خود اداره ميكند... .
پس در زمان ظهور منجي، نه تنها بشر قدرت تأمين نيازهاي ضروري خود را پيدا ميكند، بلكه به درجهاي از غني و تعالي ميرسد كه نشانه بهبود كيفيت زندگي، معاش كافي و تغذيه مناسب همراه با بهداشت عمومي به بهترين صورت است كه با امنيت همراه است. پس انسان در آخرالزمان به بالاترين درجه توسعه، نه در جامعه و محدودهاي خاص، بلكه به صورت فرامرزي و جهاني دست مييابد.
ب) اعتماد به نفس
به عقيده تودارو، دومين بخش همگاني زندگي خوب، اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس، همان احساس شخصيت كردن، عزت نفس داشتن و بازيچه ديگران نشدن براي مقاصد شخصيشان است. تمام مردم و جوامع بهدنبال نوعي اعتماد به نفس هستند. اگر چه ممكن است آن را شخصيت، مقام، احترام، افتخار و استقلال بنامند. در هر حال، با گسترش ارزشهاي نوين كشورهاي توسعهيافته، بسياري از جوامع كه احساس عميقي نسبت به ارزشهاي خود داشتهاند، هنگام تماس با جوامع پيشرفته دچار آشفتگي هويت فرهنگي ميشوند. رفاه ملي تقريباً به صورت معيار جهاني ارزشي درآمده است، ولي چون كشورهاي ياد شده از آن بيبهرهاند، با مشكل روبهرو ميشوند.
مهمترين اصلي كه براي توسعه بايد بر آن تكيه شود، تقويت باورهاي صحيح از طريق آموزش و ترويج فرهنگ اصيل و عقلاني همراه با ترويج روح معنويت و اخلاق است. از اين رو، به دليل فقر فرهنگي و نداشتن اعتماد به نفس و شناخت نادرست ارزشها، بدترين ضربهها به جوامع اسلامي وارد شده است. بنابراين، بايد به مواردي چون آموزش صحيح فرهنگ و انتقال آن از نسلي به نسل ديگر توجه كامل شود.
1. فقر فرهنگي
فقر فرهنگي يكي از بنياديترين عوامل توسعهنايافتگي است كه با وجود آن، بسياري از اظهارنظرهاي جاهلانه، علمي و صحيح جلوه داده ميشود كه با سياستگذاريهاي غلط و خودسرانه جامعه را سردرگم ميكند و اختلاف در اهداف را بهوجود ميآورد.
فقر فرهنگي و جهل به خودكامگي، انحصار، افزايش سلطه جاهلان و فريبكاران، دوري از دانش، جدايي از رشد و پيشرفت، مصرفگرايي، خودباختگي، برداشتهاي ناصواب از پديدهها، نبود آيندهنگري، وابستگي، نظر به مظاهر فريبنده و غلط ميانجامد.
در اسلام، فقر فرهنگي و جهالت، يكي از بيماريهاي روحي و رواني است كه جامعه را مانند جذام دربرميگيرد و روند رشد و تعالي آن را متوقف ميكند. در زمان ظهور امام زمان (عج)، با روشنگري و رهنمودهاي ايشان، مردم به ارزشهاي اساسي و اصولي روي ميآورند تا جايي كه جلوههاي تكاملي و روشنگر دين آشكار ميشود و تمام جهان را فرا ميگيرد.
رسول گرامي اسلام ميفرمايد:
ليدخلنّ هذا الدين ما دخل عليه الليل؛
تا هر كجا تاريكي شب وارد شود، اين آيين مقدس (اسلام) نفوذ خواهد كرد.
ايشان در جاي ديگر ميفرمايد:
در آن روز، حكومتي جز حكومت اسلام نخواهد بود و سراسر زمين چون ورق نقره از هرگونه تيرگي پيراسته خواهد بود.
امام صادق (ع) نيز ميفرمايد:
يتمنّي في زمنه الصغير أن يكون كبيراً والكبير أن يكون صغيراً؛
خردسالان عهد او آرزو ميكنند كه بزرگسال باشند و بزرگسالان آرزو ميكنند كه كاش خردسال بودند.
2. بازگشت به ارزشها
تا قبل از دهه هفتاد ميلادي، ارزشها در مفهوم رايج توسعه و راهبردهاي آن جايگاه ويژهاي نداشت و بيشتر بر مباحث اقتصادي با تأكيد بر رشد تكيه ميشد. پس از چندي، اقتصاددانان توسعه به خلأ موجود پي بردند. آمارتيا سن در نوشتارهاي خود از جمله كتاب توسعه؛ يعني آزادي مفهومهاي ارزشي چون آزادي را لازمه توسعه ميداند. او به نقش ارزشها در رفتارهاي اقتصادي و توسعه ميپردازد.
در زمان ظهور، مردم به ارزشهاي اصيل اسلام و هدايتهاي قرآن پناه ميبرند. اين عصر، دوران بازگشت به قرآن است. اين بازگشت، آنان را متوجه اموري ميكند كه از آن غافل بودند. به همين دليل، برداشتهاي غلط و نادرست از قرآن حذف ميشود و اين وضعيت همانند آن است كه قرآن جديدي ظهور كرده باشد.
روايات فراواني در اين زمينه به چشم ميخورد كه از آن جمله است:
به خدا سوگند، گويي او را در ميان ركن و مقام، با چشم خود ميبينم كه از مردم، براي امري تازه، كتابي جديد و حكومت آسماني جديد بيعت ميگيرد.
چون ]مهدي[ قيام كند، با امري تازه، كتابي تازه و روشي تازه قيام كند... .
3. گسترش علم و تكنولوژي
در دوران ظهور حضرت مهدي (عج)، علم و تكنولوژي دچار تحولات عظيمي ميشود كه تا آن زمان سابقه نداشته است. بنا به احاديث فراوان، در آن روزگار، عقول مردمان كامل ميشود و آن حضرت با رهنمودهاي خود به افزايش دانش عمومي جامعه ياري ميرساند.
در حديثي از امام صادق (ع) چنين ميخوانيم:
دانش، 27 حرف ـ شعبه و شاخه ـ است. تمام آنچه پيامبران الهي براي مردم آوردهاند، دو حرف بيش نبوده است و مردم تاكنون جز آن دو حرف را نشناختهاند، ولي هنگامي كه قائم ما قيام كند، 25 حرف ديگر را آشكار ميكند و در ميان مردم منتشر ميسازد و دو حرف ديگر را به آن پيوست ميكند تا 27 حرف كامل و منتشر شود.
از طرف ديگر، تكنولوژي نيز به صورت حيرتانگيزي پيشرفت ميكند. امام صادق(ع) فرموده است:
هنگامي كه قائم ما قيام كند، خداوند چنان گوش و چشم شيعيان ما را تقويت ميكند كه ميان آنها و قائم ـ رهبر و پيشوايشان ـ نامهرسان نخواهد بود. با آنها سخن ميگويد و سخنش را ميشنوند و او را ميبينند، در حالي كه او در جاي خويش است و آنها در نقاط ديگر جهان هستند.
درحديث ديگري ميفرمايد:
مؤمن در زمان قائم در حالي كه در مشرق است، برادر خود را در مغرب ميبيند. همچنين كسي كه در غرب است، برادرش را در شرق ميبيند.
4. تقويت آموزش و فرهنگ
اقتصاددانان بر اين باورند كه توسعه، كاربرد همزمان بسياري از نهادها را ايجاب ميكند. يكي از مهمترين اين نهادها، تقويت بخش آموزش است. حتي به نظر آدام اسميت، نهادهاي دولتي نيز ميتوانند با هزينه بسيار كمي، ضرورت كسب بنياديترين بخشهاي آموزش را تسهيل و حتي بر مردم تحميل كنند. آموزش پايهاي بهويژه براي زنان، تغييرهاي اجتماعي زيادي بهويژه كاهش مرگومير كودكان، آموزش و پرورش بهتر كودكان و مانند آن ميانجامد.
سنت حضرت مهدي (عج) همانند سنت اجداد طاهرينش (عليهم السلام)، بر تقويت، آموزش و گسترش علم استوار است. در احاديث فراوان بر انتقال و آموزش علم در مكانهايي خاص به وسيله حضرت و بزرگان اصحاب او تأكيد شده است. حتي رواياتي درباره افزايش سطح معرفتي و علمي زنان آن عصر يافت ميشود.
با توجه به گسترش علم و صنعت و پيشبرد تكنولوژي بهعنوان اهداف ابتدايي براي ارتقا و بهبود سطح زندگي افراد، ترقي، رشد و توسعه در سايه آموزش و فرهنگسازي صحيح در زمان حضرت امكان پذير است. اعتماد به نفس در سطح بالايي در ميان مسلمانان و مستضعفان به چشم ميخورد كه همگي به دليل بازگشت به دستورها و رهنمودهاي الهي در قرآن و رفتار بر اساس سنت و عقل است:
(وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ)؛
و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند، منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم.
ج) آزادي از قيد بردگي و قدرت انتخاب
به نظر تودارو، سومين و آخرين ارزش همگاني كه معناي توسعه را تشكيل ميدهد، آزادي است. منظور از آزادي در اينجا آزادي سياسي و ايدئولوژيك نيست، بلكه مفهوم اساسيتر آزادي مورد نظر است كه شامل رهايي از شرايط مادي از خود بيگانهكننده زندگي و آزادي از قيود اجتماعي انسان نسبت به طبيعت، جهل، بدبختي و انسانهاي ديگر، نهادها و باورهاي جزمي ميشود. آرتور لوئيس نيز بر رابطه آزادي و رشد اقتصادي تأكيد كرده است و ميگويد:
فايده رشد اقتصادي اين نيست كه ثروت و خوشبختي را افزايش دهد، بلكه ثروت دامنه انتخاب انسان را زياد ميكند، به حدي كه بتواند كالا و خدمات و فراغت بيشتري را جذب كرده يا اينگونه خواستههاي مادي را انكار كند و زندگي معنوي را برگزيند.
آمارتيا سن، آزاديهاي افراد را اجزاي تشكيلدهنده پايهاي توسعه ميشمارد و ميگويد:
آزادي افراد در مفهوم توسعه به دو دليل متمايز اهميت حياتي دارد و اين دو دليل، يكي به سنجش مربوط ميشود و ديگري، به كارآمدي... .
در اسلام، آزادي در مفهوم گستردهتري به كار رفته كه شامل آزادي از غيرخدا و حتي شامل آزادي فرد از هوسها و اميال نيز ميشود. اين مفهوم از آزادي با مفهوم سرمايهداري آن كه تكيه بر فرد و برداشتن تمامي مانعهاي خارجي بازدارنده فرد در رسيدن به نفع شخصي است، تضاد دارد. با وجود پيشرفتها و افزايش رفاه و سطح زندگي افراد از يك طرف و آموزش و توسعه علم و عقلانيت از طرف ديگر همراه با عدالت و امنيت گسترده، زمان ظهور را بايد بهترين زمانها دانست كه نويد دهنده افزايش آزادي و رهايي بشر از بردگي و استثمار است. اين آزادي نه تنها افراد را به شكستن حريم ديگران نميكشاند، بلكه در سايه عدالت و قانون الهي، اشخاص به صورت خودآگاهانه، راههاي صحيح را انتخاب ميكنند و به تعالي و معنويت روي ميآورند.
بنابر احاديث رسيده، مهدي (عج) به شيوه پيامبر اكرم (ص) رفتار ميكند و آنچه را از نشانههاي جاهليت باقي باشد، از ميان برميدارد. پس از ريشهكن ساختن بدعتها، اسلام از نو اجرا ميشود.
حتي بنا به برخي احاديث، او در ميان مسيحيان و يهوديان به حكم انجيل و تورات واقعي حكم ميكند؛ يعني حق انتخاب را از آنان سلب نميكند. اين امر با مسلمان بودن اكثريت انسانها تنافي ندارد؛ زيرا توسعه مهدوي سبب ميشود افراد بر اساس عقلانيت حاكم در جامعه آن عصر، دين خاتم را برگزينند و در آخر، غير از مسلمانان نمانند.
در حديث ديگري آمده است كه خداوند به وسيله مهدي(عج)، گرفتاري امت را رفع ميكند؛ دلهاي بندگان را از عبادت و اطاعت آكنده ميسازد و عدالتش همه را فرا ميگيرد. خداوند به وسيله او، دروغ و دروغگويي را نابود ميسازد، روح درندگي و ستيزهجويي را از بين ميبرد و طوق ذلت بردگي را از گردن آنها برميدارد.
امام علي (ع) در اينباره ميفرمايد:
هنگامي كه ديگران هواي نفس را بر هدايت مقدم بدارند، او اميال نفساني را به هدايت برميگرداند و هنگامي كه ديگران، قرآن را با رأي خود تفسير كنند، او آرا و افكار را به قرآن بازگرداند. او به مردم نشان ميدهد كه چه نيكو ميتوان به عدالت رفتار كرد. او آموزههاي فراموش شده قرآن و سنت را زنده ميسازد.
به طور كلي، بشر در زمان ظهور به جايي ميرسد كه معنويت و بينيازي را بر طمع و حرص و آز برتري ميدهد و حس خودپرستي سرمايهداري، جاي خود را به حس كمالجويي فردي ـ اجتماعي اسلام ميدهد.
عدالت در عصر ظهور
يكي از ملاكهاي توسعه كه در عصر حاضر به آن توجه ويژهاي شده، عدالت است. عدالت در لغت به معناي دادگر بودن، داد كردن، انصاف داشتن، دادگري است و عدالت اجتماعي، عدالتي است كه همه افراد جامعه از آن برخوردار باشند.
عدالت اسلامي به نوعي ارزشهاي اخلاقي و اجتماعي كه بين انصاف، توازن و اعتدال است، اشاره دارد. عدالت اجتماعي در اسلام به عنوان يكي از ابعاد عدالت كل عبارت است از ايجاد فرصتهاي برابر و رفع موانع به طور مساوي براي همه آحاد جامعه. عدالت قضايي را نيز ميتوان برابري همه آحاد جامعه در مقابل قانون تعريف كرد. مفهوم عدالت اقتصادي و توزيع عادلانه به عنوان يك اصل كلي عدالت در اسلام، به منزله صفت مميز نظام اقتصادي اسلام شناخته ميشود؛ زيرا همه قوانين مربوط به اعمال اقتصادي، مجاز و خلاف از سوي مصرفكنندگان، توليدكنندگان و دولت و نيز مسئله حقوقي مالكيت و توليد و توزيع ثروت تماماً مبتني بر مفهوم عدالت اسلامي است.
بايد دانست بين عدالت غربي و اسلامي تفاوتهايي وجود دارد. به نظر برخي از پژوهشگران مسلمان، عدالت در تفكر غربي عبارت از كيفيت رفتار يك فرد با ديگران است كه تنها در رابطه با ديگران ميتواند غيرعادلانه تلقي شود، در حالي كه در اسلام، رفتار يك فرد با خود او نيز ميتواند ناعادلانه به حساب آيد. يعني وقتي شخص با ديگري رفتاري غيرعادلانه دارد، احتمال انجام عمل متقابل همواره وجود دارد و در نهايت، بيعدالتي در اين جهان و جهان آخرت به خود او باز ميگردد. در اين مورد به احاديث زير توجه كنيد:
امام صادق (ع) فرموده است:
هنگامي كه قائم قيام كند، حكومت او بر اساس عدالت قرار ميگيرد و ظلم و جور در دوران او برچيده ميشود و جادهها در پرتو وجودش امن و امان ميگردد. زمين بركاتش را خارج ميسازد و هر حقي به صاحبش ميرسد. در ميان مردم، همانند داوود (ع) و محمد (ص) داوري ميكند. در اين هنگام، زمين گنجهاي خود را آشكار ميسازد و بركات خود را ظاهر ميكند و كسي موردي را براي انفاق، صدقه و كمك مالي نمييابد، زيرا همه مؤمنان بينياز و غني خواهند شد... .
در روايتي آمده است:
حضرت مهدي (عج)، يارانش را در همه شهرها ميپراكند و به آنان دستور ميدهد كه عدل و احسان را شيوه خود سازند و آنها را فرمانروايان كشورهاي جهان ميگرداند و به آنان فرمان ميدهد كه شهرها را آباد سازند.
معصوم فرموده است:
اين امر بهدست ما آغاز شد و بهدست ما پايان مييابد. خداوند بهوسيله ما انسانها را در آغاز زمان رهايي بخشيد و بهوسيله ما در پايان جهان، عدالت گسترده ميشود.
با توجه به اين روايات و احاديث فراوان ديگر كه از تواتر معنايي اين بحث حكايت ميكند، درمييابيم كه عدالت زمان ظهور، عدالتي همهجانبه، گستر�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]
-
گوناگون
پربازدیدترینها