تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند نماز بنده‏اى را كه دلش همراه بدنش نيست نمى‏پذيرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827748190




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده:عبدالحكيم سليميراهكارهاي تامين عدالت(1)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:عبدالحكيم سليميراهكارهاي تامين عدالت(1)
خبرگزاري فارس: قانون صحيح، قانون‌گرايي، عدالت اخلاقي، شايسته سالاري، نظارت اجتماعي (امر به معروف و نهي از منكر)، پيوند استوار حكومت و مردم، زي مردمي داشتن حاكمان و مبارزه قاطع با ستمگران، راهكارهايي هستند كه مردم و حكومت را در برپايي عدالت راهنمايي و ياري مي‌كنند.


چكيده
عدالت همان قانون عامي است كه نظام آفرينش براساس آن حركت مي‌كند. جامعه انساني نيز در روند حركت تكاملي‌اش، ناگزير از رعايت عدالت است. هرگونه افراط و تفريط در زندگي (فردي و اجتماعي) انسان، پيامدهاي ناگوار و چه‌بسا سقوط را در پي دارد؛ به همين دليل عدالت‌ورزي آرمان مقدس و ارزشمندي است كه همواره انديشه حكيمان را درگير خود ساخته است.
اين انديشه در نظام "امامت عدل" از تعريف و اهميت ويژه‌اي برخوردار است. در اين نظام، تدبيرها و سازوكارهايي انديشيده شده تا مردم و حكومت را در پاسداري از عدالت فعال نگه‌دارد و روحيه مبارزه با ستمگري را تقويت كند.
قانون صحيح، قانون‌گرايي، عدالت اخلاقي، شايسته سالاري، نظارت اجتماعي (امر به معروف و نهي از منكر)، پيوند استوار حكومت و مردم، زي مردمي داشتن حاكمان و مبارزه قاطع با ستمگران، راهكارهايي هستند كه مردم و حكومت را در برپايي عدالت راهنمايي و ياري مي‌كنند.
به هر نسبتي كه جامعه از اين سازوكارها بهره‌مند باشد، به همان نسبت در اجراي عدالت توفيق خواهد داشت. در جامعه‌اي كه به راهكارهاي مزبور بي‌اعتنايي شود، تدريجا عدالت جاي خود را به تبعيض م?‌دهد و نابساماني‌هاي اجتماعي پديد مي‌آيد و ادامه اين روند به سرنگوني نظام حاكم مي‌انجامد كه "الملك يبقي مع الكفر ولا يبقي مع الظّلم". به گواهي تاريخ، آثار ستم بسيار سريع و فوري است. بحران‌هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و نيز آشفتگي‌هاي رواني و اخلاقي نظام‌هاي سياسي معاصر به خوبي نشانگر اين حقيقت است.

واژگان كليدي: عدالت، نظارت، قانون، اخلاق، شايسته سالاري.
* * *
مقدمه
عدالت، قانون حاكم بر جهان آفرينش است. نظام هستي بر محور عدل استوار است . در حوزه سياست و اجتماع، دادورزي و اجراي عدالت باسابقه‌ترين آرماني است كه همواره دغدغه خاطر حكيمان و مصلحان اجتماعي بوده است. افلاطون كتاب جمهوريت را به منظور تبيين اين انديشه نوشت. او معتقد بود كه مدينه فاضله زماني شكل مي‌گيرد كه حاكم، مدينه خود را وقف عدالت كند و جامعه بر محور عدل سامان يابد .
ارسطو در كتاب "سياست" در جست‌وجوي روش‌هاي اجراي عدالت بود و سرانجام اجراي عدالت را معيار راستي ودرستي حكومت دانست .
فارابي در "سياست مدينه" بر اين رويكرد تأكيد كرد كه وظيفه سياستمدار مدينه، نظام‌مندساختن روابط اعضاي جامعه بر اساس عدل است .
خواجه‌نص?رطوسي در "اخلاق ناصري" عدالت را مبناي حقوق دانسته و بر اين باور است كه عدالت زمينه‌ساز تعاون و تعاون شرط تكامل اجتماعي است .
ابن خلدون در "مقدمه"، كار ويژه دولت‌ها را مبارزه با ستم و تبعيض و پاسداري از عدالت اجتماعي برشمرده است .
ابن‌سينا در "شفا" هدف دين را تنظيم روابط اجتماعي براساس قانون عدل ترسيم مي‌كند؛ بدين ترتيب تأكيد بر اجراي عدالت به‌مثابه يك سنت سياسي، همواره انديشه حكيمان را به خود مشغول ساخته است.
اين انديشه در نظام توحيد? اسلام كه نظام "امامت عدل" است نه "امام عادل"، تبيين شفاف‌تري مي‌يابد. عدل همانند توحيد، در تمام مسائل اعتقادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و حقوقي نظام تجلّي دارد.
در اين نظام فقط قرارگرفتن حاكم عادل در رأس هرم قدرت كافي نيست؛ بلكه همه كارگزاران در هر رتبه‌اي از بالا تا پا?ين بايد از ويژگي عدالت برخوردار باشند و مردم نيز در اين نظام به اجراي عدالت مأموراند. به بيان ديگر، در نظام "امامت عدل"، اجراي عدالت وظيفه همگاني حكومت و مردم است. در انجام اين وظيفه عام، مردم نيازمند هدايت حكومت و حكومت محتاج همكاري مردم است.
در رويكرد توحيدي نظام "امامت عدل"، همان‌گونه كه پيامبران به اجراي عدالت مأموراند ، مردم نيز به تبع آنان موظفند كه در راستاي اقامه عدالت بكوشند . چه بسيار مردان الاهي بوده‌آند كه دوشادوش پيامبران براي اقامه عدالت با ستمگران مبارزه كرده‌اند: "وكأين من نبيٍ قاتل معه ربيون كثير... " .
بدين ترتيب دستيابي به عدالت نيازمند نهاد قانوني و مقتدر و نظم مبتني بر مديريت قوي و برخاسته از اصول و ارزش‌هاي وحياني و عقلاني است؛ نهادي كه با ستمگري و اجحاف مبارزه و وروحيه عدالتخواهي را در گستره جامعه بيدار و شكوفا كند.
چه راهكارهايي در نظام امامت عدل به‌منظور اجراي عدالت پيش‌بيني شده است؟ چه سازوكارهايي در اين نظام تعبيه شده است تا حكومت و ملت را در پاسداري از عدالت ياري كند؟
اهتمام پژوهش حاضر بر آن است تا مهم‌ترين راهكارهاي اجراي عدالت در نظام امامت عدل را تبيين كند.
تعريف عدالت
عدالت در نزد ارباب لغت به معناي مساوات است . چنان‌كه شيخ طوسي (ره) نيز معتقد است: "العدالة في اللّغة ان يكون الانسان متعادل الاحوال متساوياً" . ازنظر فلاسفه حقوق، مهم‌ترين تعريف عدالت اين است: "العدالة اعطاء كل ذي حقٍ حقه" ؛ ?عن? عدالت، دادن حق به صاحب حق است. تعبير: "العدل وضع كل شيءٍ في موضعه" نيز به تعريف فوق نزديك است؛ با اين تفاوت كه در تعريف اول معيار عدالت كه همان "حق" باشد، با صراحت آمده است، ول? تعريف دوم از اين جهت ابهام دارد.
علامه طباطبايي (ره) اين دو را باهم جمع كرده است: "هي اعطاءُ كل ذي حق من القوي حقه وضعه في موضعه الّذي ينبغي له "؛ عدالت اين است كه هر نيرويي به حق مسلم خود برسد و در جايي كه شايسته است، قرار گيرد.
از امام علي (ع) پرسيدند كه عدل برتر است يا بخشش؟ فرمود:
" العدل يضع الامور مواضعها والجود يخرجها من جهتها العدل سائس عام والجور عارض خاص فالعدل اشرفهما وافضلهما"
عدالت هرچيزي را در جاي خودش مي‌نهد، درحالي كه بخشش آن را از جاي خود خارج مي‌سازد. عدالت تدبير عمومي مردم است، درحالي‌كه بخشش گروه خاصي را شامل است؛ پس عدالت شريف‌تر و برتر است.
1. قانون صحيح
نخستين گام در تأمين عدالت اجتماعي، وجود قانون صحيح و عادلانه است؛ قانوني كه مصالح مادي و معنوي همه شهروندان را به طور يكسان تضمين كند و با اسرار وجودي انسان و اصول حاكم بر روابط اجتماعي بشر هماهنگ بوده و بتواند جامعه را به سوي هدف نهايي رهنمون گردد. وضع يا كشف چنين قانوني فقط از كسي يا كساني انتظار مي رود كه از صلاحيت علمي و اخلاقي كافي برخوردار باشند.
روسو م?‌گو?د:
"براي كشف بهترين قانوني كه به درد ملل بخورد، يك عقل كل لازم است كه تمام شهوات انساني را ببيند، ولي خود هيچ احساسي نكند، با طبيعت هيچ رابطه‌اي نداشته باشد، ولي كاملا آن را بشناسد، سعادت او مربوط به ما نباشد، ولي حاضر باشد به ما كمك كند و بالاخره به افتخاراتي اكتفا كند كه به مرور زمان علني مي‌شود؛ يعني در يك قرن خدمت كند و در قرن ديگر نتيجه بگيرد؛ بنابراين فقط خدا مي‌تواند چنان‌كه شايد و بايد براي مردم قانون بياورد ."
پيش از او افلاطون نيز گفت: "قانونگذار واقعي خداوند است. فرشتگان الاهي مأموريت دارند با وضع قانون نيكو و گسترش عدالت، ما را از انقلابات در امان نگه‌دارند و خوشبختي ما را تأمين كنند. واقعيت اين است كه در دولت ـ شهرهايي كه انسان فناپذير فرمان مي‌راند، شهروندان نمي‌توانند از بلاها و بدي‌ها در امان باشند ."
از نظر عقلي، زندگي اجتماعي نيازمند قانون و عدالت است. قانون و عدالت وابسته به وجود كسي است كه آن را وضع و اجرا كند. قانونگذار واقعي بايد از شرايط ذ?ل برخوردار باشد :
الف. قانونگذار بايد قبل از هرچيز يك انسان‌شناس كامل باشد و تمام اسرار وجودي، عواطف و خواسته‌هاي انسان و اصول حاكم برروابط اجتماعي بشر را بداند.
ب. قانونگذار بايد علم كافي داشته باشد، بستر ايجاد و پرورش قانون و راه‌هاي رسيدن به كمال نهايي انسان را به خوبي بداند و آثار قانون را در زندگي اجتماعي بشر به نيكي ارزيابي كند؛ چراكه وضع قانون در زمان حال بدون توجه به بنيادهاي آن در گذشته و آثار آن در آينده كافي نيست.
ج. قانونگذار بايد از صلاحيت اخلاقي بهره‌مند باشد، مرتكب خطا و اشتباه نشود، در عين مهرباني و دلسوزي، قاطع و بااراده باشد تا مصالح جامعه را فداي خواسته‌هاي خود نكند.
د. قانونگذار صالح در وضع قانون، منافع شخصي خود را لحاظ نمي‌كند؛ چراكه منافع شخصي در هرحال در انديشه و انگيزه او اثر مي‌گذارد. اگر همت كند از تأثير آگاهانه آن اجتناب كند از آثار ناخودآگاه آن امكان ندارد مصون بماند.
ه‍ . قانون بايد عملي، شفاف و داراي ضمانت اجرا باشد؛ يعني قانونگذار بايد قانون را بر مبناي مصالح واقعي و نفس‌الامري وضع كند؛ ز?را قانون بدون پشتوانه نمي‌تواند به حال جامعه مفيد باشد.
فقط در پرتو قانوني با اين ويژگي‌ها است كه همه استعدادهاي فردي و اجتماعي شكوفا م?‌شود و از قوه به فعليت مي‌رسد و با كمترين ضايعاتي كه طبيعت زندگي اجتماعي است، حداكثر بهره‌ به جامعه مي‌رسد.
با عنايت به نقش قانون صحيح در تأمين عدالت اجتماعي، حقوقدانان مسلمان معتقدند كه قانون بايد از طريق وحي در اختيار بشر قرار گيرد.
"ابن سينا" حكيم بزرگ مسلمان معتقد است:
" روابط و معاملات به قانون محتاج است. قانون و عدالت وابسته به وجود شخصي است كه قانون را وضع و عدالت را اجرا كند. وضع قانون را نمي‌توان به ميل مردم گذاشت؛ زيرا در اين صورت مردم با يكديگر اختلاف خواهند كرد و از طرفي هم لازم است كه مقنن انسان باشد و كسي كه بتواند با مردم مواجه شود و بتواند آن‌ها را به احترام گذاردن به قانون و اجراي عدالت دعوت كند. اينك كه نوع بشر براي تأمين وجود و بقاي خويش محتاج به چنين شخصي است، برخداوند است كه چنين شخصي را مبعوث كند تا براي همنوعان خود قانون بياورد و عدالت را اجراء نمايد ."
"فارابي" نيز در توصيف رئيس مدينه فاضله مي‌نويسد:
"رئيس نخست، آن‌چنان كسي بود كه مطلقا نيازمند رئيس ديگر نيست و همه علوم و معارف او را بالفعل حاصل شده باشد و هم او را نيروي ادراك امور و وقايع تدريجي الوجود باشد و هم نيروي ارشاد كامل داشته باشد و نيز نيروي قوي و كامل داشته باشد كه به وسيله آن وظايف هركسي را به درستي معين كند ... و آنان را به سوي نيل به سعادت سوق دهد. اين قوا و احوال صرفا در ارباب طبايع عاليه يافت مي‌شود و اين همان انساني است كه بايد گفت مورد وحي الاهي واقع شده است. اين‌گونه افاضات همان وحي خدايي است و هرگاه عصري بيايد كه چنين انساني يافت نشود، بايد همان سنت‌ها و قوانين و شرايعي كه آن‌ها آورده‌اند، مورد عمل واقع شود ."
از نظر قرآن كريم، قانون شايسته قانون الاهي است و قانونگذاري حق خداوند است . غير او چنين حقي ندارد ؛ مگر كساني كه صلاحيت علمي و اخلاقي آنها مورد تائيد خداوند باشد. پيامبر و امامان معصوم نيز اجازه قانونگذاري دارند ؛ چون عمل و گفتار آنان نيز وحي الاهي است . اطاعت از آنان اطاعت از خداوند است . در عصر غيبت، حاكم اسلامي واجد شرايط صلاحيت قانونگذاري است. اين امر نه‌تنها با ربوبيت تشريعي خداوند تنافي ندارد، بلكه حاكميت آن‌ها از شئون ربوبيت الاهي است. اين همه تأكيد براي اين است كه ميان عدالت و قانون صحيح، ارتباط بسيار عميقي وجود دارد؛ به‌گونه‌اي‌كه قانون صحيح شرط نخست اقامه عدالت اجتماعي است. جامعه بشري زماني به عدالت واقعي دست مي‌يابد كه قوانين را از طريق وحي دريافت كند.
تحليل عقلي حقيقت فوق اين است كه خداوند، خالق جهان و انسان است و از تمام ابعاد و اسرار وجودي بشر آگاه است و ن?ز به اصول حاكم بر روابط اجتماعي بشر احاطه كامل دارد؛ خداوند عالم مطلق است، گذشته، حال و آينده زندگي بشر را مي‌داند و قادر است آثار قوانين را در زندگي امروز و فرداي جامعه به خوبي ارزيابي كند. او بي‌نياز مطلق است، خطا و لغزش در او راه ندارد. خواسته‌هاي شخصي ندارد تا منافع جامعه را فداي آن كند. خداوند حكيم است، حكمت او اقتضا مي‌كند كه قانونش جنبه عملي داشته و جامعه را به سوي هدف نهايي هدايت كند.
بشر به دلايل "دانش محدود، حبّ ذات، در معرض خطا و نسيان قرار داشتن، نفع طلبي و..." در يك كلام به دليل عدم صلاحيت علمي و اخلاقي نمي‌تواند قانون صحيح و عادلانه وضع كند.
بنابراين انتظار حاكميت عدالت اجتماعي توسط قانون موضوعه بشري آن‌هم به طور كامل و فراگير جاي تأمل جدي دارد. منتسكيو م?‌گو?د:
"انسان موجودي محدود است و مانند تمام موجودات با شعور ديگر تحت تأثير جهل و خطا است. معلومات ناقصي هم كه دارد، گاهي از دست مي‌دهد. انسان موجودي است حساس كه دچار هزار هوس مي‌گردد. چنين مخلوقي هرلحظه ممكن است خالق خود را هم فراموش كند و هر آن ممكن است ديگران را هم فراموش كند؛ به همين جهت است كه خداوند به وسيله قوانين مذهبي، او را به طرف خود مي‌خواند تا از ياد خدا غافل نشود ."
و در يك مقايسه ميان قانون الاهي و بشري، امتيازات قانون الاهي را در اين مي‌داند كه قانون الاهي تابع حوادث و اراده انسان نيست؛ درنتيجه از ثبات و دوام برخوردار است. قانون الاهي بهترين راه حل را ارائه مي‌دهد، مردم به قانون الاهي اعتقاد دارند، ولي از قوانين بشري مي‌ترسند .
از د?دگاه قرآن كريم، قانون جامع و كامل، شرط نخست اجراي عدالت تلقي شده است. "لقد ارسلنا رسلنا بالبيّنات وانزلنا معه الكتاب والميزان ليقوم النّاس بالقسط... " ؛
ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آن‌ها كتاب (آسماني) و ميزان (شناسايي حق و قوانين‌عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدل كنند...
پيامبران الاهي با اين تجهيزات كامل آمده‌اند تا زمينه برپايي عدالت اجتماعي را فراهم سازند. ميزان يعني چيزي كه تمام اعمال انسان‌ها را مي‌توان با آن سنجيد و آن، احكام و قوانين الاهي يا آ?ين او به طور كلي است كه معيار سنجش نيكي‌ها و بدي‌ها و ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها است .
بدين ترتيب، قانون بشري بايد با قانون الاهي محك زده شود؛ چراكه قانون، زماني عادلانه خواهد بود كه با مصالح دنيا و آخرت انسان سازگار باشد. عقل بشر از وجود و عدم اين سازگاري عاجز است؛ پس نمي‌تواند قانوني وضع كند كه تضمين كننده عدالت باشد.
تعبير "ليقوم النّاس بالقسط" از خودجوشي مردم سخن مي‌گويد؛ يعني هدف اين است كه مردم مجري عدالت باشند. پيامبران رسالت دارند كه انقلاب فرهنگي و فكري ايجاد كنند و از عقل و منطق استمداد بجويند.
هرگاه مردم به اين شناخت دست پ?دا كنند كه قانون موجود مي‌تواند مصالح مادي و معنوي آنان را تأمين كند و احساس كنند كه قانون عادلانه است، در اجراي قانون پيشگام خواهند شد. هرنظام سياسي كه در صدد اقامه عدالت اجتماعي باشد، نخست بايد اين باور اجتماعي را ايجاد و تقويت كند كه قانون موضوعه‌اش مي‌تواند عدالت اجتماعي را تأمين نمايد.
2. قانون‌گرايي
چنان‌كه اشاره كرديم، رسالت قانون، تنظيم عادلانه روابط اجتماعي است. اين رسالت آن‌گاه تحقق مي‌يابد كه قانون ضمن بهره‌مندي از جامعيت كامل، داراي ضمانت اجرا نيز باشد. قانون صحيح، شرط لازم برا? اقامه عدالت است، اما كافي نيست.
قانون هرچند عادلانه و برخاسته از علم و حكمت باشد، اگر خوب اجرا نشود، نمي‌تواند عدالت را در جامعه پياده كند. اجراي قانون به مديريتي توانا و شايسته نياز دارد؛ به بيان ديگر، قانون صحيح و تأثيرگذار داراي دو ركن اساسي است: يكي منشأ حكمت داشتن، ديگري ضمانت اجرا كه اگر به هركدام از اين دو ركن آسيب برسد، زندگي اجتماعي نابسامان گشته و عدالت خدشه‌دار مي‌گردد.
نظام سياسي كه از مديريت كارآمد برخوردار باشد و كارگزاران نظام بر اساس اصل قانون‌مداري و شايسته سالاري گزينش شوند و قانون گرا باشند و در پياده كردن قانون بكوشد، عدالت اجتماعي ايجاد و تثبيت مي‌شود و توسعه م?‌?ابد. برعكس، در نظامي كه كارگزاران خود را فراقانوني دانسته و قانون را فقط براي ديگران لازم بدانند، درمورد خود و اطرافيان و بستگان خود قانون را برنتابند؛ در چنين جامعه‌اي نه تنها عدالت پا نمي‌گيرد، بلكه روحيه قانون‌گريزي، ميدان‌داراي ستمگران، پايمالي ناتوانان و درنهايت تبعيض و بي‌عدالتي فراگير مي‌شود.
قانون گرايي از ويژگي‌هاي نظام قانوني و پاسخگو است. نظام اجتماعي مطلوب نظامي است كه دو اصل عدالت و تعاون در آن تجلّي عيني ?ابد. اصل تعاون، زمينه‌ساز همزيستي مسالمت‌آميز است و اصل عدالت، تكاثر و افزون‌طلبي‌ها را مهار مي‌كند.
اجراي قانون صحيح از يك سو در رساندن جامعه به كمال و سعادت و شكوفايي استعدادها و بروز هويت واقعي يك جامعه سالم و تأمين نيازهاي منطقي آن كمك مي‌كند و از سوي ديگر بازدارنده است؛ به اين معنا كه قانون صحيح ضمن جلوگيري از فزون‌خواهي‌هاي فرا قانوني، براي تجاوزگران به حريم قانون، كيفر مناسب پيش‌بيني مي‌كند.
بدين ترتيب قانون‌گرايي در نظام سياسي عدالتخواه يك ضرورت عيني است تا همگان اعم از حكومت و ملت ضمن حركت در قلمرو قانون از حرمت‌شكني بپره?زند. به هر نسبتي كه روحيه قانون گرايي در جامعه توسعه يابد، عدالت گسترش پيدا مي‌كند؛ چنان‌كه شيوع خصلت قانون گريزي زمينه‌ساز حاكميت تبعيض و بي‌عدالتي است.
در نظام امامت عدل، قانون‌گرايي يك وظيفه ديني تلقي مي‌شود و حقوق و تكاليف دولت و مردم در پرتو اصل رعايت قانون تعريف و تفسير مي‌گردد.
رسول گرامي اسلام (ص) در اجراي قانون بسيار جدّي و قاطع بوده است؛ به‌گونه‌ا? كه وقت? از ماجرا? سرقت فاطمه مخزوميه آگاه شد، به وساطت اسامة بن زيد مبني بر گذشت از كيفر سارق گوش نكرد و فرمود: هلاكت و نابودي اقوام پيشين به اين علت بوده كه قانون خدا را درباره اشراف اجرا نمي‌كردند. سوگند به كسي كه جانم در اختيار او است، اگر فاطمه دختر محمد چنين مرتكب شده بود، دستش را قطع مي‌كردم .
امام علي (ع) ‌قانون گرايي را به عنوان ويژگي بنيادين نظام اسلامي مورد عمل قرار داده و اجراي عادلانه قانون را وظيفه حكومت مي‌داند:
"وان نقيم امر الله في قريب الناس وبعيدهم"
حاكم بايد امر خدا را بر همه مردم، چه دور و چه نزديك، اجرا كند.
حضرت در دوران خلافت خويش تلاش گسترده‌اي به منظور حاكميت اصل قانون‌گرايي انجام داد. با صدور فرمان‌ها، عهدنامه‌ها و دستورالعمل‌هاي حكومتي، به كارگزاران حكومتي آموخت كه قانون‌گرايي را جدّي بگيرند و با قانون‌شكنان در هرموقعيت و جايگاهي كه باشند، برخورد قاطع داشته باشند؛ بو?ژه زمينه سوء استفاده خواص و نزديكان هيأت حاكمه را از بين ببرند. به طورعام قانون گرايي يعني رعايت عدالت و عدم تبعيض در ميان مردم است؛چنان‌كه امام علي (ع) به عمر بن خطاب فرمود:
"سه چيز است اگر آن را به خوبي حفظ كني و عمل نمايي، تو را از امور ديگر بي‌نياز مي‌كند و اگر آن‌ها را ترك نمايي، چيزي غير از آن تو را سودي نمي دهد.
عمر گفت: آن‌ها چيست اي ابوالحسن؟
امام فرمود: اجراي حدود الاهي نسبت‌به افراد دور و نزديك و حكم برطبق كتاب خدا در خشنودي و غضب و تقسيم با عدالت در ميان سياه و سفيد.
عمر گفت: به راستي مختصر گفتي و حق مطلب را ادا كردي."
امام علي (ع) صداي عدالت انساني و الگوي نظام امامت عدل است. ا?شان قانون‌گرايي را در زندگي خود و اطرافيانش به طور جدي رعايت مي‌كرد. به‌راستي كارگزاران نظام تا چه اندازه از روش و منش زندگاني حضرت درس گرفته‌اند؟ و اين گفتار حضرت را نصب‌العين رفتار خويش قرار داده‌اند كه فرمود:
"به خدا سوگند اگر كه هفت اقليم را با آن‌چه در زير آسمان‌ها است به من دهند تا خدا را نافرماني كنم كه پوست جوي را از دهان مورچه‌اي ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد."
رفتار امام علي (ع) با برادرش عقيل ، نامه حضرت به عثمان‌بن‌حنيف فرماندار بصره و نامه ايشان به يكي ديگر از فرماندارانش به خوبي نشانگر اهميت قانون گرايي و پره?ز از پديده شوم قانون‌گريزي است؛ برا? نمونه آن‌جا كه يكي از كارگزارانش را به دليل سوء استفاده از بيت‌المال و قانون‌شكني نكوهش مي‌كند، چنين تأكيد مي‌كند:
" سوگند به خدا اگر حسن و حسين چنان مي‌كردند كه تو انجام دادي، از من روي خوش نمي‌ديدند و به آرزو نمي‌رسيدند تا آن كه حق را از آنان بازپس گيرم و باطلي را كه به ستم پديد آمده است، نابود سازم."
مديريت سالم، مديريتي است كه هرگز از مدار قانون خارج نشود. اعمال چنين روشي نيازمند نظارت دقيق بر رفتار اطرافيان و كارگزاران حكومت است. قانون‌گرايي و اجراي عدالت فقط در نظام حق امكان‌پذير است.
"لايقيم امر الله سبحانه الا من لا يصانع ولا يضارع ولا يتبع المطامع " فرمان خدا را برپا ندارد، جز آن كس كه در اجراي حق مدارا نكند و سازشكار نباشد و پيرو آرزوها نگردد.
آري! آرزوي زندگاني آن‌چناني، زمينه سازشكاري با نااهلان را فراهم مي‌سازد و كارگزاران سازشكار برا? اجراي حق به تدريج در وادي تساهل قدم مي‌گذارند كه اين روحيه در نهايت موجب مي‌گردد تا حق پايمال و باطل ميدان‌دار حاكميت شود. نفوذ اطرافيان و آقازادگان آفتي است كه اگر چاره‌انديشي نشود، ممكن است خشم عمومي را به دنبال داشته باشد. اگر امر ميان رضايت خواص و عامه مردم داير باشد، از باب تقدم مصالح جمع بر فرد نيز بايد مصالح عامه را پاس داشت.
گويا امام علي (ع) ناظر بر رفتار كارگزاران نظام امامت عدل در همه دوران است و هشدار مي‌دهد:
" همانا زمامداران را خواص و نزديكاني است كه خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند، ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان و به هيچيك از اطرافيان و خويشاوندانت زمين واگذار مكن و به گونه‌اي با آنان رفتار كن كه قراردادي به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند، مانند آبياري مزارع يا زراعت مشترك، كه هزينه آن را بر ديگران تحميل كند؛ در آن صورت سودش براي آنان و عيب و ننگش در دنيا و آخرت براي تو خواهد ماند.
حق را به صاحب حق، هركس كه باشد، دور يا نزديك، بپرداز و در اين كار شكيبا باش و اين شكيبايي را به حساب خدا بگذار."
كارگزاران در نظام امامت عدل با?د قانون‌گرايي را از خود و اطرافيانشان شروع كنند. در جامعه‌اي كه توده مردم احساس كنند هيأت حاكمه قانون‌مدار است، از رفتار آنان الهام مي‌گيرند؛ به گونه‌اي كه در اجراي قانون مشاركت همگاني پديد مي‌آيد و اجراي قانون صحيح ن?ز عدالت اجتماعي را تضمين مي‌كند.
3. اخلاق
اخلاق همان اكسيري است كه براي تمام افراد بشر در زندگي فردي و اجتماعي، بو?ژه براي كساني كه رسالت سنگين كشورداري را بر عهده دارند، لازم و ضروري است. در پرتو اخلاق عالي است كه زندگي انسان‌ها حالت تعادل پيدا مي‌كند. جامعه‌اي كه عدالت را حقيقتي جدّي تلقّي كند و درباره عوامل تأمين كننده عدالت و موانع آن بينديشد، قيام به عدالت كرده است؛ چراكه تفكر درباره آثار عدالت و پيامدهاي ظلم، روحيه دادگري را شكوفا ساخته و مبارزه با بيدادگري را تقويت مي‌كند.
در نظام امامت عدل، همان‌گونه كه اخلاق از منابع قانونگذاري است و قانونگذار متأثر از اخلاق است، عدالت اخلاقي كارگزاران و عامه مردم مهم‌ترين پشتوانه عدالت اجتماعي است. در پرتو عدالت اخلاقي همه مردم بو?ژه فرمانروايان جامعه به سعه‌صدر و ظرفيت بزرگ روحي دست مي‌يابند؛ به‌گونه‌اي‌كه اعتدال در همه زمينه‌هاي زندگي اجتماعي تجلي پيدا مي‌كند.
اطلاع رساني مفيد نسبت به آثار مثبت عدالت و رفتار عادلانه و برشمردن پيامدهاي ناگوار و مخرّب ظلم و بي‌عدالتي، فطرت عدالتخواهي را در جامعه بيدار ساخته و زمينه دادگري را در جامعه فراهم مي‌كند. شناخت عميق دولت و ملت نسبت به دفاع از حقوق خود و اعتقاد به عدم تجاوز به حقوق ديگران، مهم‌ترين ضامن اجراي عدالت است. شه?د مطهر?(ره) م?‌گو?د:
" اگر مي‌بيني بشريت امروز از عدالت گريزان است، هنوز به مرحله كمال نرسيده است. در نهاد بشر عدالت هست، اگر خوب تربيت شود، واقعا عدالت جمع را بر منفعت فرد خودش ترجيح مي‌دهد. افرادي عادل و عدالتخواه بوده‌اند كه برخلاف منافع فردي خودشان، عدالت هدف و آرزوي شان بوده است، بلكه خودشان را فداي عدالت كرده‌اند. بشر دوره‌هاي آينده هم چنين خواهد بود ."
اصولا يكي از رسالت‌هاي اصلي پيامبران الاهي، تعليم و تربيت بشر و ايجاد انقلاب فكري و فرهنگي در توده مردم بوده است؛ انقلابي كه در پرتو آن، روحيه عدالتخواهي شكوفا گردد؛ به گونه‌اي كه خود مردم به اقامه عدالت بپردازند: ليقوم النّاس بالقسط . به هر نسبتي كه اخلاق در جامعه پرورش يابد و انسان‌ها اخلاقي شوند، به همان نسبت روحيه پا?بندي به قانون و رعايت عدالت در جامعه شكوفا مي‌گردد.
عدالتخواهي امري فطري و عقلاني است. وجدان هر انساني ـ هرچند كه خود ظالم باشد ـ حسن عدل و قبح ظلم را درك مي‌كند. ظلم عامل رنج مظلوم و ظالم است. درباره مظلوم كه بديهي است؛ ول? نسبت به ظالم چون وجدان انساني دارد و برخلاف مسير تكاملي حيات قدم بر مي‌دارد، رنج مي‌برد .
عدالت اجراي حق است، اين اقدام هرچند ارادي و اختياري است، ولي حق ريشه در طبيعت وفطرت انساني دارد.
امام علي (ع) در اين زمينه بيان بسيار زيبايي دارد كه مي‌تواند الهام بخش نظام امامت عدل قرار گيرد. از ديدگاه حضرت، عدل يكي از پايه‌هاي ايمان است و خود عدل نيز پايه‌هايي دارد:
عدل بر چهار پايه استوار است:
الف) فكري ژرف انديش (غايص الفهم)
ب) دانشي عميق (غور العلم)
ج) داوري نيكو (زهرة الحكم)
د) استوار بودن در شكيبايي (رساخة الحلم)
كسي كه درست انديشه كند، به ژرفاي دانش مي‌رسد، كسي كه به حقيقت دانش برسد، از چشمه زلال شريعت سيراب مي‌گردد، كسي كه شكيبا باشد، در كارش زياده‌روي نكرده با نيكنامي در ميان مردم زندگي خواهد كرد .
در اين نگاه، شناخت عميق و تفكر سالم، صبر و پايداري و داوري نيكو از عوامل مهم ايجاد و اجراي عدالت به شمار مي‌رود. دو پايه نخست مربوط به تعليم و دو پايه ديگر مربوط به تربيت است. در جامعه‌اي كه تعليم و تربيت رشد كند، اجراي عدالت نيز آسان تر و امكان‌پذير مي‌گردد.
تعليم و تربيت كارگزاران نظام از اهميت ويژه‌اي برخوردار است؛ به‌همين سبب در اسلام و نظام امامت عدل، فرمانروايان جامعه بايد از نظر علم و آگاهي در بالاترين سطح قرار داشته باشند.
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
"من امّ قوما وفيهم من هو اعلم منه لم يزل امرهم الي السّفال الي يوم القيامة"
كسي كه امامت و پيشوايي جماعتي را بر عهده گيرد، در حالي‌كه در ميان آنها آگاه تر از او وجود دارد، پيوسته كار آن‌ها رو به انحطاط مي رود تا روز قيامت.
از ويژگي‌هاي بارز نظام امامت عدل، دغدغه‌ خدمت به مردم و اجراي عدالت است. اين رسالت در حكومت نبوي چنان تجلي ?افته است كه براي هميشه مي‌تواند سرمشق كارگزاران حكومتي باشد.
سيره و منش پيامبر اسلام، كارگزارانش را چنان تعليم و تربيت كرد كه سوء استفاده از مقام و موقعيت، رشوه‌گيري، منفعت‌طلبي، ‌رانت‌خواري، ستم و تبعيض، تجاوز به حريم ديگران و گذر از حريم الاهي تلقي شده و ممنوع بود. چون آن بزرگواران اين حقيقت را كه حكومت امانت الاهي است، با تمام وجود درك و هضم كرده بودند و اين آيه قرآن را همواره فرا روي خود مي‌ديدند كه:
" ان الله يأمركم أن تؤدوا الأمانات الي اهلها واذا حكمتم بين النّاس أن تحكموا بالعدل..."
خداوند به شما دستور مي‌دهد كه امانت‌ها را به اهلش بسپاريد و هنگامي كه ميان مردم داوري مي‌كنيد، از روي عدالت داوري كنيد....
مراد از امانت در آيه شريفه، "امامت" است .
آن‌چه از سيره‌ پيامبر اسلام و حكومت نبوي به يادگار مانده است، سرمايه ارزشمندي است كه نه تنها براي بازگشت مسلمانان به خويشتن و اجراي عدالت اجتماعي، بلكه براي بشر گمگشته جهان معاصر سرنوشت‌ساز و تعيين كننده است.
در اين فرصت به نمونه‌اي از كارگزاران حكومت نبوي اشاره مي‌كنيم:
عبد الله بن رواحه كه تازه مسلمان شده بود، مامور جمع‌آوري ماليات از اهالي خيبر گرديد؛ وقتي به آن‌جا رفت، يهوديان خيبر مطابق سنت جاهلي در صدد تطميع او برآمدند و رشوه‌اي عرضه داشتند تا عبدالله در ارزيابي محصولات كشاورزي، با آن‌ها همكاري كرده و كمتر گزارش كند. عبد الله ضمن امتناع از اخذ رشوه، اين رفتار يهوديان خيبر را به شدت نكوهش كرد و گفت: هرچند شما اهالي خيبر در نزد من محبوبيتي نداريد، اما اين موجب نمي‌شود كه در اخذ ماليات بر شما ستم كنم، ضمنا حق عموم را هرگز به خاطر رشوه پايمال نخواهم كرد. رشوه‌اي كه پيش‌كش كرده‌ايد، حرام است و گرفتنش نيز حرام و ما حرامخوار نيستيم.
يهوديان خيبر كه از رفتار عادلانه و بي‌سابقه‌ عبدالله شگفت زده شده بودند با شادماني فرياد برآوردند كه "اين" شالوده استواري آسمان‌ها و زمين است .
آري! در جامعه‌اي كه قرار است مردم به سوي عدل فراگير هدايت شوند، كارگزاران و اداره‌كنندگان بايد جامعه را بر محور عدل رياست كنند. اين امر در صورتي تحقق مي‌يابد كه فرمانروايان در تمام مقاطع عادل باشند، نه فقط به اجراي مقررات پايبند باشند؛ بلكه ايمان، تعهد و تقواي آنان در حد عالي باشد؛
چنان‌كه امام علي (ع) بر اين امر تأكيد كرده، فرمود:
"فاصطف لولاية اعمالك الورع والعلم والسياسة"
كارگزاران را از ميان كساني انتخاب كن كه اهل علم، ورع و سياست باشند.
ايمان به عدالت و احترام به رعايت حقوق همگان و خوف از آلودگي به ستم و تبعيض بزرگ‌ترين عامل اجراي عدالت است. در پرتو عدالت اخلاقي، همه مردم بو?ژه فرمانروايان جامعه به سعه‌‌صدر و ظرفيت بزرگ روحي دست مي‌يابند؛ به‌گونه‌اي‌كه اعتدال در زندگي اجتماعي نماد عيني پيدا مي‌كند و دوستي‌ها و دشمني‌ها آنان را از عدالت جدا نمي‌سازد. كساني كه تربيت‌يافته مكتب قرآن باشند، همواره اين آيه شريفه را نصب‌العين رفتار خويش قرار مي‌دهند:
" يا ايها الّذين كونوا قوامين لله شهداء بالقسط ولا يجرمنكم شنأن قومٍ علي ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي... "
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! براي خدا قيام كنيد و از روي عدالت گواهي دهيد، دشمني با جمعيتي شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند. عدالت كنيد كه به پرهيزگاري نزديك‌تر است...
امام علي (ع) كه پرورش‌يافته مكتب قرآن است، خطاب به فرزندش مي‌فرمايد:
" اوصيك بتقوي الله و... و بالعدل علي الصديق والعدوّ"
تو را توصيه مي‌كنم به تقوا و ... و اين كه با دوست و دشمن با عدالت رفتار كني.
حضرت در نهج البلاغه، انسان پرورش‌يافته قرآن را چنين توصيف مي‌كند:
"پرهيزگار را مي‌بيني كه آرزويش نزديك، لغزش‌هايش اندك، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراكش كم، كارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش در حرام مرده و خشمش فروخورده است. مردم به خيرش اميدوار و از آزارش در امانند ... در سختي‌ها آرام، درناگواري‌ها بردبار و در خوشي‌ها سپاسگزار است. به آن‌كه دشمن دارد، ستم نكند و نسبت به آن‌كه دوست دارد، به گناه آلوده نشود."
در نظام امامت عدل كه عدالت اخلاقي ملاك و ميزان رفتارها قرار مي‌گيرد، عدالت در حال رضا و خشم رعايت مي‌شود و حق‌طلبي و عدالتخواهي به صورت يك فرهنگ تبلور مي‌يابد. فرمانروايان ن?ز همه مردم را عيال خداوند مي‌بينند و اجراي عدالت را به عنوان يك قانون عام و ارزشمند تلق? م?‌كنند.
پيامبر اكرم (ص) اين توفيق را ?افت كه در پرتو تعاليم وحي، نظامي را پايه‌گذاري و كارگزاراني را تربيت كند كه در سابقه و آينده نظير ندارد:
" كارگزاراني خداترس و بلندنظر، آن ‌هم از مردمي وحشي و تبهكار، مردمي كه به تاراج ملك و تملك زن و فرزند همديگر شتافتند و به خاطر متاعي ناچيز خون هم مي‌ريختند و در اين راه جان و مالشان را به باد مي‌دادند، در سايه تربيت اسلام چنين شدند كه با همه قدرت، دستبرد به حقوق ديگران را، چه هم‌كيش و چه ناهم‌كيش، روا نمي‌شناختند. رويه تازه‌اي كه محمد (ص) در اقتصاد و سياست پيش گرفت و پيروانش را به تبعيت از آن فرا خوانده بود، چنان در آنان مؤثر افتاد كه خوي و عادات ديرينه را به كلي ترك گفتند ."
به هرنسبت كه كارگزاران نظام دچار گرايش حزبي و باندي كه ريشه در هواي نفس دارد، شوند و برخوردهاي دوگانه با مردم داشته باشند و عدالت عمومي را رعايت نكنند، به همان نسبت از حق و عدالت فاصله مي‌گيرند و در اجراي عدالت ناكام خواهند ماند.
امام علي (ع) در نامه‌اي به اسود بن قطبه، فرماندار سپاه حلوان بر اين واقعيت تأكيد ورزيده، مي‌نويسد:
" اگر رأي و انديشه زمامدار دچار دگرگوني شود، او را بس?ار از اجراي عدالت باز مي‌دارد؛ پس بايد كه كار مردم در آن‌چه حق است، نزد تو يكسان باشد؛ زيرا در ستمكاري بهايي براي عدالت يافت نمي‌شود ."
عدالت، شأني ذاتي و نفساني دارد و شأني غيري و اجتماعي و حقيقت عدالت اجتماعي بازگشت به همان شأن ذاتي دارد. كسي كه قواي دروني و افكارش حالت اعتدال ?ابد، قادر خواهد بود كه در عرصه اجتماع عدالت را نهادينه سازد؛ در غير اين صورت به گفته شاعر:
ذات نايافته از هستي بخش كي تواند كه شود هستي بخش
مرحوم نراقي معتقد است:
"حقيقت عدالت، مجرد تابع بودن جنبه‌هاي عملي به قوه عاقله است و مانند مديريت و برتري و سياست نيك از لوازم آن است ."
فقدان عدالت اخلاقي باعث مي‌شود كه عدالت اجتماعي نيز تحقق ن?ابد؛ بدين ترتيب، كساني كه از لحاظ نفساني ساخته نشوند، در اقامه عدالت اجتماعي توفيقي نخواهد ?افت.
"هر فردي كه قواي دروني‌اش به تعادل نرسيده باشد، قادر بر اجراي احكام عدالت در بين شريكانش نخواهد بود؛ زيرا آن‌كه از اصلاح نفس خودش عاجز باشد، چگونه خواهد توانست امور ديگران را اصلاح كند؟ پس هركه قوا و صفاتش تعادل يافته باشد و از افراط و تفريط دوري گزيده باشد و در جاده حق مستقر شده باشد، مستعد خواهد بود كه اين طريقه را بين فرزندان نوع خويش را طي كند. و او جانشين خدا در زمين است، و هرگاه به حكومت برسد، در ميان مردم، و رهبري آنها برعهده او قرار گيرد، بلاد نورانيت مي‌يابند، و امور بندگان اصلاح خواهد شد، و كشت زراعت‌ها و نسل افزايش خواهد يافت و بركت دهي آسمان و زمين ادامه خواهد داشت ... سلطان اگر عادل باشد، شريك طاعات صادره از مردم است و اگر جاير وستمگر باشد در گناه آنان شريك خواهد بود ."
4. شايسته سالاري
در نظام امامت عدل، شايسته سالاري به عنوان يك اصل مطرح است. گزينش‌ها بر مبناي ضوابط است نه روابط. نظامي كه رسالتش اقامه عدالت است، تبعيض در واگذاري اختيارات را برنمي‌تابد. در جامعه‌اي كه شايسته‌سالاري حاكم نباشد، عدالت قرباني مي‌شود؛ زيرا از نظامي كه خود بدون ملاك و معياري روي‌كار آمده باشد، نمي‌توان انتظار اجراي عدالت داشت.
شايسته سالاري منشأ وحياني دارد. خداوند عليم و حكيم پيامبرانش را از بهترين‌ها برگزيده است و آنان را با امكانات و تجهيزاتي مانند كتاب، ميزان و آهن (ضامن اجرا) فرستاده تا انسان‌ها را به گونه‌اي تعليم و تربيت كنند كه به صورت خودجوش اقدام به برپايي عدالت كند .
هر پيامبري سرآمد روزگار خويش بوده است. ايمان، امانت، تعهد، صداقت، اخلاص، قاطعيت، نيكوكاري، محبت، خيرخواهي، شجاعت و توكل مطلق بر خداوند از ويژگي‌هاي عمومي پيامبران الاهي است .
در نظام امامت عدل، واگذاري اختيارات پس از ارزيابي صلاحيت انجام مي‌گيرد. امام صادق (ع) مي‌فرمايد:
" ان الله عزّ وجلّ ادّب نبيّه فاحسن ادّبه فلما اكمل له الأدب، فقال: أنك لعلي خلق عظيم ثم فَرضَ اليه امر الدين والأمة ليسوس عباده فقال عزّ وجلّ: ما اَتاكم الرّسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا" وان رسول الله (ص) موفقا مؤيداً بروح القدس لا يزل ولا يخطيء في شيء مما يسوس به الخلق فتأدب بآداب الله ."
همانا خداوند عزوجل پ?امبرش را ادب آموخت؛ پس ن?كو ادب آموخت و زمان?‌كه ادب او را كامل كرد، فرمود: همانا تو خلق? بزرگ دار?. پس امر د?ن و امت را بر او واجب گردان?د تا به تدب?ر بندگانش بپردازد؛ پس فرمود: آن‌چه را رسول برا?تان آورد، بگ?ر?د و از آن‌چه بازداشت، بازمان?د و همانا رسول‌خدا (ص) توف?ق ?افته و تا??د شده به روح‌القدس است. دره?چ ?ك از امور? كه خلق را به آن تدب?ر م?‌كند، نم?‌لغزد و خطا نم?‌كند؛ پس به آداب خدا مودب شو.
در قرآن كريم به مواردي برمي‌خوريم كه به طور صريح به شايسته سالاري اشاره مي‌كند:
الف) قصه طالوت و بني اسرائيل
آن‌گاه كه حضرت طالوت از سوي "اشموئيل" پيامبر به عنوان سرپرست حكومت بني‌اسرائيل معرفي مي‌شود، مردم بني اسرائيل بر اقدام وي خورده گرفتند و طالوت را به‌سبب نداشتن مال و ثروت و عدم انتسابش به خانواده‌هاي سرشناس بني اسرائيل، شايسته اين منصب ندانستند. پيامبرشان به آن‌ها گفت: او داراي دو ويژگي است: فزوني علم و توانايي (قدرت جسمي)، خداوند به خاطر اين دو (علم و قدرت) او را برگزيده است .
ب) داستان حضرت يوسف
در اين داستان به دو ويژگي مديران و كارگزاران ارشد حكومت مانند وزارت دارايي اشاره مي‌كند.
حضرت يوسف (به پادشاه مصر) گفت: "مرا سرپرست خزائن سرزمين (مصر) قرار بده كه نگه‌دارنده و آگاهم." يعني هم در حفاظت بيت‌المال كوشا هستم و هم در مصرف آن كاملا نظارت مي كنم.
ج) داستان موسي و شعيب
در اين قصه، از زبان دختران شعيب، به دو صفت كاركنان شايسته اشاره شده است: يكي از دختران شعيب گفت: اي پدر! او را (حضرت موسي) استخدام كن؛ زيرا بهترين كسي را كه مي‌تواني استخدام كني، آن كسي است كه "قوي" و "امين" باشد .
به اين ترتيب، علم و دانايي، قدرت و توانايي، امانت و درستكاري را در تمام سطوح از رئيس حكومت، وزرا و كارمندان جزء ـ با تفاوت مراتب ـ شرط مي‌كند.
در آيات ديگري نيز به رعايت اصل شايستگي اشاره مي‌كند: پرهيز از پيروي هواي نفس ، همكاري نكردن با نادانان و اسرافكاران ، دوري گزيدن از دروغگويان ، عدم اعتماد به گمراهان و كافران ، و ارتباط نداشتن با عيبجويان و مانعان خير و گنهكاران متجاوز از صفاتي است كه در گزينش كارگزاران نظام بايد مورد اهتمام قرار گيرد.
آري! در نظام امامت عدل، مردم كه ولي نعمت دولتمردان و كارگزارانند، به طور طبيعي انتظار دارند كه از لحاظ قانوني، امكانات و فرصت‌ها براي همگان به طور عادلانه فراهم گردد. اين مهم فقط به‌دست شايستگاني محقق خواهد شد كه با علم و دانايي به آثار مطلوب عدالت و پيامدهاي ناگوار و مخرّب تبعيض و بي‌عدالتي ب?ند?شند و با تمام توان در راستاي اقامه عدالت بكوشند.
در نظامي كه كار به كاردان سپرده شود، تعهد و تخصص در واگذاري مسئوليت‌ها اعتبار شود و كارگزاران و كارمندان حكومت بر اساس شايستگي و نه وابستگي‌هاي حزبي، طايفه‌اي و قومي انتخاب شوند، اميد به اجراي عدالت در جامعه جوانه مي‌زند و بر اثر تقويت مستمر به تدريج استحكام ?افته و فراگير مي‌شود، تا آن‌جا كه عدالت باوران را به شگفتي وا مي‌دارد .
پيامبر اكرم (ص) كه الگوي حسنه است، شايسته سالاري را در واگذاري مسئوليت‌ها و تفويض اختيارات كاملا رعايت مي‌كرد و افرادي را بر تصدي مناصب برمي‌گزيد كه الگوي عملي عدالت بودند.
بدون شك، اصل واگذاري اختيارات اقتضا مي‌كند كه اختيار بايد به كسي تفويض شود كه توانايي رسيدن به اهداف مورد نظر را دارا باشد؛ چنان‌كه مقتضاي مطلق بودن مسئوليت، تطابق آن با اختيارات است.
گزينش عبدالله بن جحش به عنوان اولين امير سپاه اسلام و اسامه بن زيد، جوان بيست ساله، به سمت فرمانده لشكر عازم جهاد و ... بر مبناي شايسته سالاري بوده است؛ چنان‌كه حضرت ضمن تأكيد بر اين‌كه انتخاب آن‌ها از روي شايستگي بوده، همه را به اطاعت آنان فراخوانده است.
پيامبر همواره كار را به افراد با كفايت مي‌سپرد؛ براي نمونه در عمليات خيبر پس از آن‌كه ديگران نتوانستند خيبرگشايي كنند، فرمود: فردا پرچم را به كسي مي‌سپارم كه:
"كرّار غير فرّار يحب الله ورسوله ويحبه الله ورسوله لا ينصرف حتي يفتح الله علي يده"
كسي كه بسيار حمله كننده است و هرگز فرار نمي‌كند، خدا و پيامبرش را دوست مي‌دارد، خدا و پيامبرش او را دوست دارد، باز نمي‌گردد تا خدا به دستان تواناي او فتح نمايد .
آن‌گاه كه معاذ بن جبل را به يمن فرستاد، درباره خصوصيات او به ملك حمير نوشت:
"كسي را به سوي تو فرستاده‌ام كه صلاحيت دارد و مورد اعتماد من است، ديندار است و علم و تخصص دارد؛ يعني كارشناس است."
وقتي "عتاب بن اسيد" را به عنوان فرماندار مكه انتخاب كرد، فرمود:
"اي عتاب! مي‌داني چرا تو را براي اين مقام برگزيدم؟ و بر كدام قوم فرمانروا كردم؟ تو را به عنوان فرمانرواي اهل حرم خدا و ساكنان مكه برگزيدم، اگر در ميان مسلمانان كسي را شايسته تر از تو مي‌يافتم، او را انتخاب مي‌كردم."
"عتاب" شخص? ساده‌زيست، بردبار و خردمند بود، دربرابر مؤمنان متواضع و دربرابر مفسدان بسيار قاطع و سختگير بود. پيامبر با اين انتخاب ثابت كرد كه دست?اب? به مقام و منصب فقط بر اثر لياقت و شايستگي است .
براساس شواهد تاريخي و روايي، عتاب با عدل و انصاف عمل كرد، احكام خدا را جاري ساخت و مطابق اختيارات تفويض شده رفتار كرد .
پيامبر گرامي اسلام بر اساس توصيه قرآن كريم مبني بر اين‌كه امانت‌ها را به اهلش بسپاريد ، ‌به اصل شايسته‌سالاري عنايت ويژه داشته است.
امام علي (ع) به طور شفاف اين اصل را مورد تأكيد قرار داده است:
"ايها النّاس! انّ احق الناس بهذا الامر اقواهم عليه واعلمهم بامر الله فيه"
اي مردم! سزاوارترين اشخاص به خلافت، آن كسي است كه در تحقق حكومت نيرومندتر و در آگاهي از فرمان خدا داناتر باشد .
امام (ع) در اين خطابه ارزشمند براي مردم چنين استدلال مي‌كند كه انتخاب او به عنوان خليفه و جانشين پيامبر بر مبناي شايستگي بوده است. رعايت اين اصل در دوران خلافت آن حضرت تجلّي ويژه ?افت و با صدور فرمان‌هاي متعدد به كارگزارانش، اصل شايسته‌سالاري را مورد تأكيد قرار داد.
در فرمانش به مالك اشتر چنين توصيه مي‌كند:
" در كار عاملان و كارگزاران خود بينديش و آنان را پس از آزمايش به كار بگمار و هرگز به ميل خود و بي‌مشورت ديگران آنان را به كارهاي مختلف وادار نكن؛ زيرا اين نوعي ستمگري و خيانت است ."
"در امر قضاوت، برترين فرد را انتخاب كن: كساني كه مراجعه فراوان، آن‌ها را به ستوه نياورد برخورد مخالفان با يكديگر او را خشمناك نسازد، در اشتباهاتش پافشاري نكند، بازگشت به حق پس از آگاهي، براي او دشوار نباشد، طمع را از دل ريشه‌كن كند، ستايش فراوان او را فريب ندهد و چرب زباني او را منحرف نسازد كه چنين كساني بسيار اندكند ."
"در بخش نظامي، با خانواده‌هاي ريشه‌دار، داراي سوابق نيكو و درخشان كه دلاور و بخشنده و بلندنظرند، روابط برقرار كن. براي فرماندهي سپاه كسي را برگزين كه خيرخواهي او براي خدا و پيامبر و امام تو بيشتر، دامن او پاك‌تر و شكيبايي او برتر باشد، دير به خشم مي‌آيد و عذر پذيرتر است، بر ناتوان رحمت آورد و با قدرتمندان با قدرت برخورد كند، درشتي او را به تجاوز نكشاند و ناتواني او را از حركت باز ندارد ."
امام علي (ع) پس از توصيه به رعايت اصل شايسته‌سالاري در همه عرصه‌هاي حكومتي، تأكيد مي‌كند:
" اي مالك! در دستوراتي كه دادم نيك بنگر كه همانا اين دين در دست بدكاران اسير گشته بود كه با نام دين به هواپرستي پرداخت و دنياي خود را به دست مي‌آورند ."
اين توصيه نه تنها براي مالك، بلكه براي همه كارگزاران نظام در همه زمان‌ها است. شايسته‌سالاري، سلامتي و بقاي نظام را تضمين مي‌كند. عدم رعايت اين اصل زمينه سقوط نظام را فراهم مي‌سازد؛ چراكه چنين اقدامي خيانت در امانت است. خيانت از گناهاني است كه بسيار سريع دامنگير خائن مي‌گردد.
پيامبر اكرم (ص) زماني كه "عتاب" را به فرمانداري مكه منصوب كرد، ضمن بيان اين مسئوليت خطير و شايستگي عتاب براي تصدي آن، اصلي را مورد تأكيد قرار داد كه بسيار سازنده و هشدار دهنده است، ا?شان فرمود:
" اذا ضعيت الأمانة انتظر الساعة، قيل يا رسول الله وما اضاعتها؟ قال: ‌اذا وسد الأ�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن