واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: مردي كه در يخبندان آمد
بالاخره باراك حسين اوباما به عنوان چهل و چهارمين رئيسجمهور آمريكا سوگند ياد كرد. ورود اوباما به كاخ سفيد طي مراسمي در خيابان پنسيلوانيا و در سرماي شش درجه زير صفر رخ داد. اما تغيير قدرت از جرج بوش به اوباما مصادف با يخبندانهاي ديگري هم بود.
جرج بوش زماني كاخ سفيد را ترك كرد كه به استناد نظر خواهيهاي داخل آمريكا نامحبوبترين رئيسجمهور تاريخ آمريكا بوده است. در دوران او بود كه روابط بينالملل باز هم از گرمي افتاد و يخي كلفت بر همه مراودات بينالمللي مستولي شد. اينك اوباما وعده داده و جهانيان در انتظارند كه ببينند آيا او خواهد توانست اين موعود را عملي كند يا نه.
پيروزي اوباما قبل از آن كه شكست سهمگيني بر حزب جمهوري خواه آمريكا باشد در حقيقت شكست عقيدتي جبران ناپذيرانديشه نومحافظهكاري آمريكايي بوده است كه شايد در نقاط ديگر جهان هم تكرار شود. عدهاي از تحليل گران آمريكايي ظهور اوباما را آغازي بر يك جنبش ترقي خواهي در آمريكا و سپس در جهان تعريف كردهاند. رسانههاي آمريكايي مشخصات اين جنبش ترقي خواهي را در موضوعات اقتصادي چيزي شبيه به نوعي سوسياليسم توام با افزايش اقتدار دولت دانستهاند كه عدالت اقتصادي را براي مردم آمريكا ترسيم ميكند. اما مختصات اين ترقي خواهي در سطح روابط بينالملل هنوز مبهم مانده است و سخنان آغازين اوباما هم به روشن كردن ابعاد آن كمكي نكرد.
حضور صدها هزار نفر از مردم عادي آمريكا به خصوص سياهان متعلق به طبقات پائين و متوسط در طول خيابان پنسيلوانيا براي استقبال از اوباما خبر از انتظار به طلوع خورشيدي گرم در زندگي مردم آمريكا كه دچار فقر، بحران اقتصادي و انواع مشكلات داخلي ديگر است ميدهد.
از سوي ديگر حضور صاحبان اصلي و دستاندركاران عمده قدرت در آمريكا در مراسم آغاز رياست جمهوري اوباما گرداگرد اين دورگه كنيايي الاصل جلب توجه ميكرد كه آن نيز نشان ميداد بدنه حاكميتي در آمريكا پير، قديمي و فرتوت است. اما همين بدنه هنوز حاكميت را در دست دارد. آيا اوباما خواهد توانست در آن شبكه قدرت نفوذ كند؟ يا برعكس شبكه محافظه كار قدرت در آمريكا اوباما را مسخر خواهد كرد.
هرچه هست اوباما براي آن موعود و شكستن لايههاي يخهاي قطور و كهنه فرصت كمي دارد. وي حتي اگر قرار باشد هشت سال در قدرت باشد براي انجام موعود خود بايد هرچه زودتر دست به كار شود. عدهاي از تحليل گران معتقدند اگر ظرف سه ماه آينده برنامه روشني از تغييرات مورد نظر اوباما اعلام و به موقع اجرا گذاشته نشود بايد پذيرفت كه اصولا عمدهاي در كار نيست.
مسائل داخلي آمريكا چندان موضوع اين مقاله نيست اما در زمينه مسائل بينالمللي اوباما بايد بر اساس برنامههاي اعلام شده خود ابتدا راهي براي حل بحران در عراق بيابد و به قول خودش را جبران كند.
اولين چالش اوباما در مساله افغانستان در آوريل 2009 صورت خواهد گرفت كه رهبران 26 كشور عضو ناتو در مورد آينده حضور نظامي ناتو و آمريكا در افغانستان تصميم خواهند گرفت. آيا اوباما خواهد توانست از هزينههاي جاري در افغانستان كاسته و بخشي از آن را به سوي اصلاحات اقتصادي داخلي در آمريكا سوق دهد؟
يكي از مهمترين وعدههاي اوباما تغيير در سياستهاي آمريكا در قبال ايران بوده است. رسانههاي آمريكايي امروز كمتر به كند و كاو شقوق مختلف موجود بر سر راه اوباما در ارتباط با ايران ميپردازند اما شك نيست كه يكي از دلمشغوليهاي عمده وزارت خارجه و شوراي امنيت ملي منصوب اوباما درعرصه سياست خارجي چگونگي آب كردن يخهايي است كه طي سي سال در روابط آمريكا با ايران به وجود آمده است. حال بايد ديد آيا اصولا چنين تمايلي براي آب كردن يخهاي موجود در روابط دو كشور در دوران سياسي جديد در آمريكا وجود دارد يا نه.
برخي از تحليلگران آمريكايي به اوباما توصيه كردهاند كه در اولين اقدام سريع خود نشانهها و اشاراتي به ايران ارسال كند كه حاكي از احترام به آرمانها و الهامات مردم ايران باشد و جبران بياحتراميهاي قبلي را بكند. اين تحليلگران تاكيد كردهاند كه اوباما بايد تلاش كند در دامي كه دو رئيسجمهور سابق آمريكا افتادند نيفتد. اوباما بايد درك كند كه ايرانيان هيچ برنامهاي براي ساخت سلاح هستهاي ندارند و راه تعامل با ايران آن نبوده و نيست كه روساي جمهور سابق آمريكا در پيش گرفتند.
در هر صورت برخي از رسانههاي آمريكايي اوباما را احيا كننده در زندگي مردم آمريكا معرفي ميكنند و معتقدند كه آمريكاي نا اميد به اميدي نياز داشت كه اوباما با شعارها و حتي چهره سياه خود آن را متجلي كرده است. فراموش نكنيم ياس سياهان و رنگين پوستان كه در توفان سال 2005 كاترينا در نيواورلئان و حوادث ناشي از آن بروز كرد عاملان اصلي قدرت در آمريكا را به اين فكرانداخته بود كه راهي براي زدودن اين ياس و نا اميدي پيدا كنند. بر اساس اين تحليل، اگر درست باشد، اوباما براي كاهش نارضايتي و تنش در داخل و خارج آمريكا و زدودن زنگار از چهره آمريكا برگزيده شده است.
شايد بهترين توصيه را در اين روزها سناتور دموكرات جرج مك گاورن به اوباما كرده است كه او را از افزايش هرگونه اقدام و حضور نظامي در خاورميانه بر حذر داشته است. وي گفته است آمريكا ديگر نميتواند اقدامي مشابه با آن چه را كه در عراق انجام داد برتابد. سناتور داكوتاي جنوبي كه خود در سال 1972 در برابر ريچارد نيكسون براي ورود به كاخ سفيد تلاش كرد گفته است تلاشهاي تاريخي براي حاكميت اراده خارجيان در خاورميانه با استفاده از اهرم نظامي تلاشي شكست خورده و ناكام است و نبايد تكرار شود.
مك گاورن نوشته است كودكان خاورميانهاي مثل كودكان كشورهاي فقير ديگر در جهان به جاي جنگ و نابودي به غذا، بهداشت و مدرسه نياز دارند و اوباما بايد بكوشد به جاي تحميل جنگ بر اين كودكان آنها را از مشقتهايي كه گريبانشان را گرفته است نجات دهد. بنا به برآورد مك گاورن اين كودكان كه اكثر آنها دختر هستند تنها به شش ميليارد دلار كمك نياز دارند.
در تحليل مك گاورن تاكيد شده است كه ريشه كن كردن تروريسم و همه تهديدهاي ديگر از صحنه روابط بينالمللي به افزايش رفاه و آرامش مردم فقيرجهان نيازمند است نه به جنگ و افزايش تهديد مضاعف.
اوباما به خوبي ميداند كه تا ديروز بر پايه وعدهها و شعارهاي انتخاباتياش مورد ارزيابي و قضاوت قرار ميگرفته است. از اين به بعد اعمال و رفتار او است كه محك ارزيابي موفقيت يا ناكامي او خواهد بود.
پنجشنبه 3 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]