واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: بعد از بازديد مرد شماره ۲ فرانسه از پيست آزادى بويكاس حيرت زده ماند
مهرى رنجبر
سه شنبه اول بهمن ، ساعت ۱۰:30، پيست دوچرخه سوارى آزادى. قرار است مربى فرانسوى دوچرخه سوارى امروز بيايد و يك روز بعد از اقامت در تهران سرى به آزادى بزند. اول شرايط پيست و تجهيزات دوچرخه سوارى ايران را ببيند، بعد پاى ميز مذاكره بنشيند. يك مينى بوس سفيد و يك پژو ۲۰۶ نقره اى، كنار ورودى پارك شده، ورودى تونل پيست. يك دوچرخه ثابت قرار دارد كه مجيد ناصرى سرمربى تيم ملى روى آن پا مى زند. با اينكه مربى است اما تعطيلى تمرين برايش معنا ندارد. هيچ كس نيست. تمرين سرمربى دوچرخه سوارى پيست چند ساعت بعد از برگشت به تهران، آرامش در محيط فقط يك معنا دارد هنوز بويكاس نيامده. «مربى فرانسوى آمده »، «نه، قرار است بيايد، مى آيد.» اين را ناصرى مى گويد. بعد اتاق سرپرست را نشان مى دهد: «بفرماييد، بفرماييد آنجا، من هم مى آيم.»
در اتاق سرپرست اردو باز است. سه نفرى نشسته اند و منتظر، منتظر بويكاس. او هنوز نيامده. يكى مى گويد: «فكر مى كنم حالا ديگر برسد. او در هتل هويزه اقامت دارد تا به اينجا برسد، وقت مى برد.
يك ربع بعد مجيد ناصرى هم آماده وارد اتاق سرپرست مى شود. آماده، آماده، حالا همه چشم به در دوخته اند. عقربه هاى ساعت ۱۰:45 دقيقه را نشان مى دهد اما هنوز خبرى نيست. مجيد ناصرى درباره حضور بويكاس در كادر فنى تيم ملى پيست مى گويد: «بايد كادر فنى تيم ملى را تقويت كنيم. همانطور كه در قسمت هاى مختلف علوم ورزشى، تغذيه، روانشناسى از كارشناسان بهره برده ايم، بايد از دانش مربيان خارجى و داخلى استفاده كنيم تا كار را گسترش دهيم.»
سه نفر وارد اتاق مى شوند. اول مردى كوتاه قد با كت و شلوار طوسى و موهاى جوگندمى، بعد مردى جوان تر و قدبلندتر و عينكى. بويكاس سومين نفرى است كه در چارچوب در اتاق ظاهر مى شود. مردى جوان، با قدى متوسط، با پالتوى مشكى تا بالاى زانو، خنده از روى لبانش محو نمى شود.
مى ايستد. مجيد ناصرى است كه با او روبه رو مى شود. به زبان فرانسوى سلام و بقيه تعارفات را انجام مى دهد. چند لحظه اى مى نشيند اما ترجيح مى دهد نگاهى به دور و بر بيندازد. اولين چيزى كه توجهش را جلب مى كند عكس هاى قديمى دوچرخه سواران روى ديوار است. با علاقه اى تمام نشدنى به آنها نگاه مى كند. بعد به راهرو مى رود و با حسنعلى ورپشتى ركابزن پيست روبه رو مى شود. از او مى پرسد: «چه رشته اى پا مى زند » ورپشتى هم با انگليس دست و پا شكسته مى گويد: «اسپرينت.» مجيد ناصرى هم به جمع آنها اضافه مى شود. براى شروع نتايج ورلدكاپ چين را به دست او مى دهد تا او هم نگاهى به آن بيندازد. «اوه وو…» و سوتى كه او مى زند، تعجبش را نشان مى دهد. او اسم دوچرخه سوارى را روى كاغذ نشان مى دهد و مدام مى گويد: «پوژه، پوژه. من قبل از اين مربى او بودم.» بعد مليت دوچرخه سوار ديگرى را مى پرسد؛ كه ناصرى آن را چينى مى نامد. بويكاس از اينكه دوچرخه سوار چينى، شاگردش را جا گذاشته خيلى متعجب مى شود. او بقيه نتايج را هم نگاهى مى اندازد. حالا على على عسگرى و عليرضا احمدى هم به جمع اضافه مى شوند. احمدى يك دفعه لبخندى مى زند: «حالا فكر مى كند رسم است كه اينجا جلسه را سرپايى برگزار كنند.» يكى وقتى او را مى بيند مى گويد: «فكر مى كنم او جوانترين مربى خارجى است كه به ايران آمده.» دوباره هم به اتاق برمى گردند. سؤال هاى بويكاس از همكارش ناصرى شروع مى شود: «چند دوچرخه سوار اسپرينت داريد در هفته چند جلسه تمرين مى كنند. چند جلسه تمرين چند ساعته در پيست سالن بدنسازى داريد »
بويكاس ۳۱ ساله كه ۵ سال پيش ركابزنى را كنار گذاشته مى گويد: «دندان هايم مشكل داشت. ترجيح دادم ورزش قهرمانى را كنار بگذارم.»
به نظر او هر چند ايرانى ها در ورلدكاپ مدال نگرفتند اما نتايج و ركوردهايشان بد نيست: «نتايج ايرانى ها خوب است اما با برنامه يكساله مى توانند بيشتر پيشرفت كنند.»
او درباره حضورش در تهران مى گويد: «علاقه مندم كه در ايران بمانم البته از كار با دوچرخه سواران ايرانى خوشحالم. ايران برايم خيلى جالب است. البته دوچرخه سواران ايران انگيزه لازم را براى پيشرفت دارند. از طرفى من هم با اينكه دستيار روسو بودم اما شانسى براى سرمربيگرى در تيم ملى فرانسه ندارم. چرا كه روسو هست. پس كار در ايران فرصت خوبى است كه خودم را نشان دهم البته با تجربه و علاقه اى كه به اين رشته دارم.»
حالا نوبت ديدن پيست دوچرخه سوارى آزادى است. مجيد ناصرى و بويكاس بعد از تونل چند مترى به پيست مى رسند. البته مرد جوان فرانسوى در طول راه تا رسيدن به پيست به عكس هاى مراحل تعمير پيست دوچرخه سوارى با دقت نگاه مى كند. وقتى به پيست مى رسد. چرخى مى زند. جلو مى رود و دستى روى سيمان پيست مى كشد. رو به ناصرى مى گويد: «اين پيست، پيست خوبى براى تمرين است. هر چند پيست ۲۵۰ مترى سرپوشيده چيز ديگرى است.»
كم كم دوچرخه سواران هم مى رسند. حسنعلى ورپشتى، عليرضا احمدى، على على عسگرى، محمد و محمود پراش. همه دوچرخه سواران اسپرينتى هستند. هر چند او منتظر است بقيه را هم ببيند اما خيلى زود متوجه مى شود ديگران در شهرهايشان هستند. اما اين مسأله را تاكيد مى كند: «حداكثر تعداد دوچرخه سواران براى تمرين بايد ۱۲ نفر باشد.»
چند دقيقه بعد بويكاس و ناصرى و بقيه از راهى كه آمده اند برمى گردند تا سرى هم به سالن بدنسازى و انبار تجهيزات بزنند. بازديد او دو ساعت طول مى كشد. دو ساعتى كه او را حيرت زده كرده. چرا كه به قول خودش انتظار ديدن پيست و مجموعه آزادى و تجهيزات ايرانى ها را نداشته. اين مسأله باعث مى شود او علاقه اش به كار در ايران را نشان دهد و در جلسه اش با اصغر خالقى دبير فدراسيون مى گويد: «همه چيز راضى كننده است.»
او اما باز هم شرايطى دارد براى كار در ايران. شرايطى كه براى همكارى پاره وقت و تمام وقت با هم فرق مى كند البته تنها مسأله اى كه فدراسيونى ها از آن با او صحبتى نكرده اند دستمزدش است. خالقى در اين باره مى گويد: «ما گذاشته ايم درباره اين مسأله در جلسه امروز صحبت كنيم. بدانيم نظر آقاى افشارزاده چه مى شود.»
اگر هر دو طرف به توافق برسند قرارداد سه ماهه يا نهايت ۶ ماهه را امضا مى كنند. رضايت از كار او باعث مى شود تا ايرانى ها بويكاس را تا گوانگ ژو داشته باشند.
چهارشنبه 2 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]