محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828748600
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله خود با عنوان «جمع بندي مقاومت غزه» آورده است: مقاومت شجاعانه مردم غزه سرانجام ماشين جنگي رژيم صهيونيستي را وادار به توقف كرد و حماس نيز همچون حزب الله لبنان پيروز ميدان نبرد با اسرائيل شد.
آنچه در اين جنگ سه هفته اي رخ داد دقيقا منطبق بر سنت الهي زوال ظلم و قدرت هاي طغيانگر و پيروزي بندگان صبور و مقاوم خدا بر مستكبران و ستمگران است . اين واقعيت را در دوران معاصر ملت ايران 30 سال قبل با ريشه كن ساختن رژيم وابسته و طغيانگر شاهنشاهي و قطع كردن نفوذ آمريكا و ساير قدرت هاي سلطه گر تجربه كرد حزب الله لبنان در تابستان 1385 در جنگ 33 روزه با پيروزي بر ارتش پرمدعاي رژيم صهيونيستي به آن رسيد و اكنون دو سال بعد از جنگ 33 روزه مردم غزه و دولت قانوني حماس در ميان شگفتي فوق العاده افكار عمومي جهان و منطقه پاداش مقاومت صبورانه و بصيرانه خود را به دست آورده و بر اي دومين بار سران رژيم صهيونيستي و ارتش تا دندان مسلح آن را وادار به پذيرش شكست كرده است . شكست ارتش سرخ شوروي در افغانستان و سرنگوني صدام در عراق نيز از نمونه هاي همين سنت الهي هستند كه در تاريخ دوران معاصر به ثبت رسيده اند.
اكنون جا دارد فهرستي از واقعيت هائي كه ره آورد جنگ غزه هستند را پيش رو قرار دهيم تا قدري بيشتر با ابعاد اين واقعه بسيار مهم آشنا شويم .
1 ـ سران رژيم صهيونيستي با راه انداختن جنگ غزه درصدد بودند شكست سختي را كه در جنگ 33 روزه از حزب الله لبنان متحمل شدند و تحقير و تضعيف روحيه شديدي كه طي دو سال گذشته همچون كابوسي سهمگين آنها را درهم شكسته بود را جبران كنند. اين هدف نه تنها محقق نشد بلكه درست برعكس يكبار ديگر همان كابوس به سراغشان آمد و اكنون با شكست مجدد تحقير بيشتر و روحيه اي درهم شكسته تر مواجه هستند.
2 ـ در اين جنگ صهيونيست ها در كشتن و ويران كردن موفق بودند اما اينهمه كشتار و تخريب براي آن بود كه حماس را از پا در بياورند يا وادار به تسليم در برابر خواسته هاي خود كنند تا در انتخابات آينده دست بالا را داشته باشند. در اين خواسته هم سران رژيم صهيونيستي ناكام ماندند و اكنون نزد افكار عمومي خود اسرائيل نيز زير سئوالند.
3 ـ دولت درحال احتضار بوش كوچك درصدد بود با به راه انداختن اين جنگ در آخرين روزهاي عمر كاري خود امتيازي در صحنه فلسطين به دست بياورد تا آنهمه ناكامي در اين عرصه را تا حدود جبران نمايد و در عين حال دولت اوباما را نيز در برابر يك واقعيت اجتناب ناپذير قرار دهد. اين هدف نيز تحقق نيافت و حتي با قدرت و اعتبار بالائي كه در اين جنگ نصيب حماس و مردم غزه بطور خاص و ملت فلسطين بطور عام شد دولت آمريكا اكنون با مشكلات پيچيده تري در فلسطين مواجه است .
4 ـ كاركرد سازمان هاي بين المللي و در راس آنها سازمان ملل كه با سكوت خود بيشترين همراهي را با رژيم صهيونيستي نشان دادند آنها را بيش از گذشته رسوا كرد و وابستگي آنها را به قدرت هاي سلطه گر و استعماري به شكل كاملا عرياني نشان داد.
5 ـ مجامع منطقه اي از قبيل اتحاديه عرب نيز مانند سران ارتجاع عرب در اين جنگ كاملا رسوا شدند . آنها در تمام مدت جنگ سكوت كردند و شاهد به خاك و خون كشيده شدن زنان و كودكان فلسطيني و فجيع ترين جنايات صهيونيست ها بودند و به شكل هاي مختلف رژيم صهيونيستي را در اين جنايات همراهي كردند و هنگامي كه پيروزي حماس كاملا قطعي شد به فكر برگزاري اجلاس افتادند كاري كه هيچ خاصيتي نداشت .
6 ـ سران ارتجاع عرب نيز كه در تمام مدت شاهد ساكت نسل كشي در غزه بودند هنگامي كه احساس كردند همه چيز به نفع حماس و مردم غزه درحال رقم خوردن است با همديگر در برگزاري اجلاس هاي تشريفاتي مسابقه دادند. شاه عربستان از امير قطر رياكارتر امير قطر از شاه عربستان دروغگوتر و رئيس رژيم مصر از هر دوي آنها منافق تر. خيانت سران ارتجاع عرب شايد در طول تاريخ فلسطين هيچگاه به اين اندازه آشكار نشده باشد كه در جنگ غزه شد. اگر آنان به ويژه شاه عربستان و شاه اردن و رئيس رژيم مصر از شرمساري اينهمه بي غيرتي آب شوند و در زمين زير پاي مردم فلسطين فرو بروند جا دارد.
7 ـ سران كشورهاي اروپائي نيز مثل آمريكا در جنگ غزه رسوا شدند . از آنهمه عربده ادعاي حقوق بشر كه اينان سر مي دهند در جنگ غزه چيزي به گوش نرسيد و وجدان هائي كه براي خراش برداشتن انگشت پاي چپ يك جاسوس انگليس يا فرانسه در فلان كشور آفريقائي يا آسيائي و يا آمريكاي لاتين به شدت تكان ميخورد و احساس باصطلاح مسئوليت مي كند در برابر كشته شدن حدود 1200 نفر از مردم غزه كه بيش از يك سوم آنها را كودكان تشكيل مي دهند اصلا تكان نخورد.
8 ـ رسانه هاي غربي نيز امتحان بدي پس دادند . آنها كه همواره تلاش مي كنند چنين وانمود نمايند كه در غرب يك جريان اطلاع رساني آزاد وجود دارد با سانسور شديد جنايات اخبار رژيم صهيونيستي و وارونه جلوه دادن واقعيت هاي غزه خود را بيش از گذشته بي اعتبار ساختند. رسانه هاي جهان عرب نيز به دليل وابستگي به رژيم هاي مرتجع گرفتار همين بيماري بودند و رسوائي بيشتري براي خود خريدند.
9 ـ حمايت هاي مردمي گسترده از مردم غزه در جريان جنگ و اعلام انزجار از رژيم صهيونيستي حتي در كشورهاي اروپائي و آمريكا نشان داد فاصله دولت ها از ملت ها بسيار زياد است . اين جدائي ها نشان داد زمينه براي ايجاد تحول در حكومت ها و حذف حكومت هاي غيرمردمي و حاكم شدن ملت ها بر سرنوشت خود فراوان است . از اين زمينه بايد بهره برداري شود. اين شكاف در جهان عرب بيش از ساير نقاط جهان است .
10 ـ گروه هاي افراطي و پرمدعائي همچون القاعده و طالبان و جريان هاي منافقي همچون سلفي ها و مفتي هاي دربارهاي جهان عرب و اسلام نيز در جنگ غزه كاملا رسوا شدند. در اين ماجرا سكوت بعضي از اين جريان ها و فتواهاي ضد مردمي و ضد اسلامي بعضي ديگر طشت رسوائي اين جريان هاي آلوده را بر زمين كوبيد و وابستگي آنها را آشكارتر كرد.
11 ـ جمهوري اسلامي ايران در ماجراي غزه سربلند از امتحان خارج شد . مردم مسئولان علماي حوزه و دانشگاهيان در پاسخ به نداي پيامبر گرامي اسلامي آنگونه كه مي توانستند به صحنه آمدند و هر كاري كه مي توانستند در حمايت از مردم غزه انجام دادند. در راس اين اقدامات پيام ها و بيانات عميق و تاثيرگذار رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي قرار داشتند كه نه تنها براي مردم ايران بلكه براي همه مسلمانان راهنماي عمل بودند و جهت گيري صحيح را به همه نشان دادند. اين مجموعه نشان داد نظام جمهوري اسلامي در كنار مردم فلسطين قرار دارد و به آرمان هاي اسلامي و انقلابي پاي بند است .
12 ـ حزب الله لبنان و دبيركل شجاع آن سيدحسن نصرالله نيز در جريان جنگ غزه خوش درخشيد . او با سخنان دقيق و عميق خود توانست افكار عمومي جهان عرب را برانگيزد دربارهاي مرتجعان عرب را به لرزه درآورد و روح مقاومت در مردم غزه بدمد. سيدحسن نصرالله را بايد يكي از پايه هاي اساسي پيروزي مردم غزه در اين جنگ به شمار آورد.
بدين ترتيب جمع بندي منطقي جنگ غزه اينست كه اولا نهضت فلسطين با اين پيروزي در مسير قطعي پيروزي نهائي قرار گرفته ثانيا روند زوال رژيم صهيونيستي سريع تر شده ثالثا با تحول شديدي كه اين جنگ در ملت هاي عرب پديد آورده حكومت هاي وابسته عرب در معرض سقوط قرار گرفته اند رابعا سياست خاورميانه اي آمريكا با بن بست جدي مواجه شده است و خامسا همبستگي ميان انقلاب اسلامي و ملت هاي مسلمان از هر زمان ديگري قوي تر و نفوذ جمهوري اسلامي ايران بيشتر شده است . اين تحولات بقدري عميق و گسترده هستند كه كنترل آنها از عهده قدرت هاي غربي خارج است .
_____________
* كيهان
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان «از عقب نشينى پلكانى تا گدايى آتش بس» به قلم حسين شريعتمداري آورده است: بعدازظهر روز جمعه 6ديماه 1387-27دسامبر 2008-هنگامي كه ژنرال «ايدو نهوشتان» فرمانده نيروي هوايي رژيم صهيونيستي در كابين جنگنده اف16 جاي گرفته و رهبري عمليات هوايي اسرائيل عليه مردم بي پناه و بي دفاع غزه را آغاز كرد، نه فقط ژنرال نهوشتان و ساير خلباناني كه او را در اين حمله وحشيانه و ناجوانمردانه همراهي مي كردند، بلكه هيچيك از سران رژيم كودك كش اسرائيل هم تصور نمي كردند اين به اصطلاح عمليات نظامي! بيش از سه روز به طول انجامد چرا كه؛
الف: نوار 350كيلومتر مربعي غزه 18 ماه در محاصره كامل اسرائيل و دولت خودفروخته و تحقيرشده مصر قرار داشت و ماجراي شهادت ناشي از گرسنگي و بي دارويي ساكنان مظلوم غزه همه جا ورد زبان ها بود.
ب: طي سال هاي متمادي و مخصوصاً از سال 2005 به بعد دستگاه اطلاعاتي و امنيتي رژيم صهيونيستي اين منطقه كم وسعت و فاقد موانع جغرافيايي-نظير پستي و بلندي هاي طبيعي- را زير نگاه خود داشتند و آنگونه كه ژنرال اليعازر ادعا مي كرد؛ حركت هيچ جنبنده اي بيرون از رصد پيوسته مأموران و تجهيزات فوق مدرن اسرائيل نبوده و بانك اطلاعاتي كاملي از اين باريكه در اختيار رژيم صهيونيستي بود.
ج: به گفته گابي اشكنازي رئيس ستاد ارتش اسرائيل كه از برجسته ترين فرماندهان نظامي اين رژيم وحشي و كودك كش است، نظاميان رژيم صهيونيستي در فاصله جنگ 33 روزه -تابستان2006- تا هنگام حمله به غزه، در مانورهاي فراواني شركت جسته ضعف هاي جنگ 33 روزه را برطرف كرده و آموزش هاي پيچيده اي ديده بودند.
د:در حمله به غزه، برخلاف حمله به لبنان، ژنرال هاي كار كشته اسرائيلي فرماندهي را برعهده داشتند. ايهود باراك وزيرجنگ و گابي اشكنازي رئيس ستاد و فرمانده كل ارتش بود. «ليوني» جاسوسه بدنام اسرائيلي كه امروزه سمت وزير امور خارجه اين رژيم را برعهده دارد، دراين باره به كنايه اي -همراه با تمسخر- گفته بود، ايهود باراك مانند «امير پرز» وزير جنگ اسرائيل در جنگ 33 روزه، هرگز دوربين را با درپوش هاي لنز آن به چشم نمي گذارد- اشاره به عكس مفتضح و مضحكي كه از امير پرز به هنگام بازديد از منطقه جنگي لبنان در خبرگزاري ها منتشر شده بود- و تأكيد كرده بود كه او يكي از كار كشته ترين ژنرال هاي اسرائيل است!
هـ: رژيم صهيونيستي قبل از حمله وحشيانه به مردم مظلوم غزه، سران كشورهاي مصر، اردن و عربستان را در جريان اين حمله و اهداف آن قرار داده و نه فقط نظر موافق آنها را جلب كرده بود، بلكه آنگونه كه اولمرت اعلام كرد- و هيچيك از سران خودفروخته سه كشور ياد شده انكار نكردند- سران سه كشور ياد شده بر سركوبي مردم غزه اصرار ورزيده و شايد باوركردني نباشد ولي واقعيت دارد كه ملك عبدالله و حسني مبارك تنها راه به زانو درآوردن حماس را قتل عام مردم عادي غزه دانسته بودند! لطفاً ترديد را كنار بگذاريد، حسني مبارك با هماهنگي ملك عبدالله سعودي و سفارش-بخوانيد دستور- شيمون پرز و بوش، گذرگاه رفح را حتي براي عبور زنان و كودكان غزه نيز باز نكرد.
و:.....
با توجه به شرايط ياد شده، سران رژيم صهيونيستي حق داشتند! كه قبل از شروع حمله به مردم بي دفاع غزه، خود را پيروز اين حمله وحشيانه قلمداد كنند و حداكثر زمان لازم براي محو كامل حماس و تحويل غزه به محمود عباس رئيس خودخوانده دولت خودگردان - و مهره صدها برابر كثيف تر و پليدتر از اراذل اسرائيلي - را 3 روز بدانند! و در دومين روز حمله، كاندوليزا رايس وزيرخارجه آمريكا در كنفرانس خبري اعلام كند؛ «سخن از آتش بس را تا نابودي كامل حماس و انتقال قدرت به محمود عباس، كنار بگذاريد»!
اما، مقاومت جانانه و ايستادگي سرخ و عاشورايي حماس و مردم غزه كه دو روي يك سكه اند، خيلي زودتر از آنچه انتظار مي رفت محاسبات رژيم وحشي و كودك كش اسرائيل را برهم زد و روياي صهيونيست ها و حاميان عرب و آمريكايي آنها را به كابوسي وحشتناك بدل كرد. بعد از 9 روز بمباران و موشك پراني پياپي و قتل عام مردم مظلوم غزه نه فقط نشانه اي از تسليم در آنان ديده نمي شد، بلكه برانگيختگي افكارعمومي جهانيان، رژيم صهيونيستي و سران جنايتكار آن را به منفورترين موجودات روي زمين تبديل كرده بود. در اين نقطه، صهيونيست ها كه آرزوي پيروزي 3 روزه را برباد رفته مي ديدند، حمله زميني را با استعداد چندتيپ زرهي و 3 لشگر آغاز كردند. در اين حمله بيش از 600 تانك در مزارع كم عرض و طول اطراف غزه پرسه مي زدند و در همان حال بمباران هوايي و پرتاب موشك هاي اسرائيلي به غزه ادامه داشت.
و اما... نتيجه؟! رژيم صهيونيستي كه با روياي پيروزي 3 روزه و با هدف اعلام شده محو كامل حماس دست به حمله وحشيانه و سنگين زده بود، 22 روز بعد با ناكامي و رسوايي به دريوزگي آتش بس آمده و حماس از پذيرش آتش بس دائم خودداري كرده و بر ضرورت مقاومت تا آزادي كامل فلسطين تاكيد مي ورزد.
صهيونيست ها همزمان با احساس شكست و براي سرپوش نهادن بر اين رسوايي و افتضاح بزرگ، به تدريج و به صورت پلكاني از اهداف قبلاً و رسماً اعلام شده خود عقب نشيني كردند. اسرائيل كه ابتدا محو كامل حماس و تحويل غزه به محمود عباس- مسلمان نما و اسرائيلي نهاد- را به عنوان هدف از اين حمله وحشيانه اعلام كرده بود، چند روز بعد از شروع جنگ و مشاهده اولين نشانه هاي شكست، هدف از حمله به غزه را پيشگيري از شليك موشك هاي حماس و ايجاد امنيت براي مراكز نظامي اسرائيل و شهرك هاي صهيونيست نشين اعلام كرد! و چند روز بعد، در حالي كه نظاميان اسرائيلي در مزارع غزه و اطراف خان يونس زمين گير شده بودند، شوراي امنيت سازمان ملل به دستور آمريكا قطعنامه 1860 را صادر كرد كه در آن، به گونه اي آبرومندانه! بر آتش بس تكيه شده و ضمناً آنچه را اسرائيل در ميدان جنگ به دست نياورده بود، روي كاغذ قطعنامه براي رژيم اشغالگر رقم زده بود! در اين قطعنامه ناكامي اسرائيل در محو حماس با خودداري از گنجاندن نام حماس به اصطلاح ترميم شده بود! يعني به جاي محو مقاومت در غزه، نام آن را در قطعنامه محو كرده بودند!
اما، ادامه مقاومت از يكسو و ناتواني رسوايي برانگيز نظاميان اسرائيلي از سوي ديگر، رژيم صهيونيستي را به عقب نشيني بعدي واداشت و «تزيپي ليوني» وزيرخارجه اسرائيل اعلام كرد هدف از حمله به غزه، تضعيف حماس بوده است!! اين پله از عقب نشيني هم نمي توانست شكست قطعي اسرائيل را از نگاه همگان مخفي كند چرا كه حماس همچنان به مقاومت ادامه مي داد پس محو نشده بود! مردم غزه علي رغم تحمل شهادت ها و زخمي شدن ها به حمايت از حماس ادامه مي دادند، پس خواسته اسرائيل و حسني مبارك و ملك عبدالله براي جدايي مردم از حماس و رويكرد آنان به محمود عباس اسرائيلي به دست نيامده بود. حماس همچنان شليك موشك به مراكز نظامي و شهرك هاي صهيونيست نشين را ادامه مي داد، پس پايگاه ها و مراكز شليك موشك حماس از كار نيفتاده بود. حماس دست به استفاده از موشك هايي با برد بيش از 50 كيلومتر زده بود، بنابراين، تضعيف نشده بود و...
ديروز رژيم اشغالگر قدس در حالي كه نه فقط به هيچ يك از اهداف بارها كاهش داده خود نرسيده بود، آتش بس يكطرفه - و فعلاً 72 ساعته- اعلام كرد!... يعني شكست قطعي در جنگ 22 روزه بعد از شكست مفتضحانه قبلي در جنگ 33 روزه ... و برگ زرين - اگرچه خونين- ديگري از پيروزي اسلام بر كفر جهاني.
پيام مقاومت آقا 2 روز بعد از آغاز حمله وحشيانه صهيونيست ها و پيام پيروزي ايشان 2 روز قبل از پيروزي نهايي، ملكوتي است. فاعتبروا يا اولي الالباب...
بديهي است كه آتش بس نمي تواند و نبايد پايان ماجرا باشد. صهيونيست هاي غاصب دست به جنايات وحشيانه زده اند و كمترين مجازات آنها، مرگ است. هر جا كه باشند و در هر نقطه اي از دنيا كه پيدا شوند. مگر مي توان اين جرثومه هاي فساد و تباهي را به حال خود رها كرد و از خون هاي به ناحق ريخته مردان و زنان و كودكان غزه چشم پوشي كرد؟ به قول ولي امر مسلمين، دوران بزن و در رو گذشته است بنابراين، جنايتكار هر جا و در هر جايگاهي كه باشد واجب القتل است.
راستي! روي ديوارهاي شهر غزه از قول شهداي مظلوم و به ياد آنها اين جمله نوشته شده است: «فزت و رب الكعبه... به خداي كعبه كه رستگار شدم»... اين جمله آشناست، نيست؟... كلام حضرت امير عليه السلام است، بلافاصله بعد از ضربت ناجوانمردانه ابن ملجم مرادي؛ يعني جد سياسي و عقيدتي برخي از سران كنوني عرب.
________________
*مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري در سرمقاله خود با عنوان «چگونگي مرگ هانتينگتون ؛ گامي ديگر در پايان نومحافظه كاران » به قلم امير مدني آورده است:
از آنجا كه جوامع بشري امروز همچون ديروز جوامعي از ديدگاه قومي، فرهنگي، مدنيتي چند گانه هستند، نظريه هانتينگتون به معني برتري يك قوم، فرهنگ، نژاد بر ديگر اقوام و فرهنگ ها است.
طبيعتا اين قوم برگزيده قومي جز قوم خود وي يعني انگلوساكسون هاي سپيد پوست پروتستان (WASP) يعني عنصر مسلط در غرب نمي تواند باشد. از همين رو ادوارد سعيد معتقد بود كه هانتينگتون تنها نظريه (برتري) غرب در برابر جهان را تبليغ مي كند.
آن طور كه پيداست هانتينگتون انسان و برابري آحاد انساني را بر خلاف "باربر" در چارچوب حقوق مدني درك نمي كند از اين رو با تكيه بر حقوق طبيعي كه در آن قوي، ضعيف را مي بلعد الزاما از عنصر قدرتمند و زورمدار اجتماعي جانبداري مي كند .
وي حتي اين قاعده ساده را كه فرهنگ و مدنيت صورتي از حيات مادي جوامع هستند و خود محصول شرايط تاريخي اند را درك نمي كند. اگر چه هانتينگتون در يكي از آخرين مصاحبه هايش مي گويد كه هرگز ادعا نكرده است كه صرفا فرهنگ هاي مختلف منشا جنگ هاي آينده هستند اما از محتوي دو كتاب عمده وي غير اين مفاهيم درك نمي شود. او اگر چه دمكراسي پارلماني را نه يك دستاورد بشري كه يك دستاورد غرب مي داند اما با او نمي توان در برتر بودن اين سيستم هم عقيده نبود.
مرگ هانتينگتون كه با تاخيري چند روزه در 24 دسامبر اعلام شده، بسيار سوال برانگيز است. به باور برخي از منابع علت تاخير چيزي غير آن نيست كه وي به مرگ و دست خويش جهان را ترك كرده باشد. هر مرگي لحظه اي از درد و تاثر و تامل است.
ماياكوفسكي مي نوشت: "بيزار از هر تن بي جان و عاشق هر حياتي ام." علي رغم اين ، مرگ اين نو محافظه كار آمريكايي انگليسي الاصل و آن هم به دست خويش كه آن را بايد آغاز پايان نو محافظه كاران در تمامي سطوح دانست، اگر از ديد انساني به علت خود كشي در هشتاد و يك سا لگي تاثرانگيز است از ديد سياسي يك فرصت است از براي كمك به بيرون راندن نو محافظه كاران ( نئوكان ها). نومحافظه كاراني نامعتقد به يگانگي جوهر هستي و برابري انسان ها و ناباورمند به تقواي آب و خاك و يغما گران منابع و غارتگران ماحصل كار ميليون ها انسان و بر پاي دارنده جنگ هاي خانمان سوز.
_________________
*آفتاب يزد
روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان «مهرورزي ؛بدون شرح!!» آورده است:از نخستين سالهاي دهه 1340 كه رهبر فقيد انقلاب اهتمام خود را نسبت به موضوع فلسطين اعلام كرد تا امروز، اين موضوع در كانون توجه سياستمداران و گروههاي مردمي ايران قرار داشته است. البته در دورههاي گوناگون، نحوه تعامل ايرانيان با حوادث فلسطين متناسب با تحولات منطقه و شرايط داخلي، دچار افت و خيزهايي شد اما هيچگاه اين موضوع از اولويتهاي سياست خارجي ايران حذف نگرديد.با روي كارآمدن احمدينژاد، او سوژههاي جديدي را در اين مورد مطرح كرد كه مهمترين آنها، تاكيدات مكرر بر تكذيب هولوكاست و طرح سوالاتي در اين زمينه بود كه منجر به انتقاد بعضي از سياستمداران اصلاحطلب و اصولگرا گرديد. اين گروه از سياستمداران، معتقد بودند اظهاراتي از اين دست، فايده زيادي براي آرمان فلسطين ندارد اما موجب تحميل هزينههاي غيرضروري بر ايران شده است. از جمله رئيس اصولگراي يكي از كميسيونهاي مجلس هفتم، در انتقاد به همين اظهارات تاكيد كرد: »وقتي كسي از يك كرسي دانشگاهي به يك جايگاه عالي سياسي ميرسد بايستي نسبت به اظهارات خود مراقبت بيشتري داشته باشد.« چندي بعد از آن هم كه وزارت خارجه دولت نهم مبادرت به برگزاري كنفرانس هولوكاست در ايران كرد، بسياري از نمايندگان اصولگراي مجلس هفتم، اين اقدام را مورد اعتراض قرار دادند. اما احمدي نژاد و مشاورانش هيچگاه ادعاي منتقدان را نپذيرفتند و برصحت اقدام خود پافشاري نمودند.
پس از آن هم، زماني كه سران عرب در كنفرانس آناپوليس شركت كردند با حملات و انتقادات شديد مسئولان دولت نهم مواجه شدند. البته شايد به بخشي از عبارات مورد استفاده مسئولان دولتي براي اعتراض به اعراب حاضر در آناپوليس، انتقاداتي وارد بود اما اكنون صحت تحليل مسئولان دولتي نسبت به پروژه آناپوليس آشكار گرديد.
اين پافشاريها نشان ميداد كه در دولت نهم، جايگاهي بسيار بالاتر از سالهاي گذشته، براي فلسطين در نظر گرفته شده است و همين امر هم موجب افزايش بهانهجوئي برخي دشمنان خارجي ايران گرديد.
سابقه ذهني فوقالذكر، هر كسي را دچار اين توقع ميكرد كه در فاز جديد از تحولات فلسطين، مسئولان دولت نهم شديدترين واكنشها و موضعگيريها را نسبت به برخي سران عرب داشته باشند. زيرا بدون ترديد، رفتار و گفتار سران بعضي از كشورهاي عرب موجب ايجاد چنددستگي در صفوف اعراب و مسلمانان شد و همين امر، تداوم جنايات اسرائيليها را به مدت سه هفته امكان پذير ساخت. اين نكتهاي بود كه در كنفرانس خبري روز پنجشنبه در پرسش خبرنگار يك روزنامه حامي دولت از احمدي نژاد مورد توجه قرار گرفت. خبرنگار اصولگرا در سوال خود،به دنبال دريافت تاييديهاي از رئيسجمهور در خصوص كاهش سطح روابط ايران با بعضي از اين كشورها -به خصوص مصر و عربستان - بود. اما رئيسجمهوربه اين خبرنگار و ساير مخاطبان يادآوري كرد كه مراقب طراحيوتوطئه هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي باشند. احمدينژاد ضمن تاكيد بر وجود انتقاداتي نسبت به رفتار سران عرب، در عين حال بار ديگر بر گسترش روابط با كشورهاي اسلامي تاكيد و حتي اعلام كرد: »ما مشكلي براي رابطه با مصر نداريم.«
رئيس جمهور در توجيه اين سخنان خود اظهار داشت: »ما همواره خواستار روابط دوستانه با كشورهاي منطقه خصوصا كشورهاي اسلامي بودهايم و خواهيم بود و حواسمان هست كه طراحي امريكا و رژيم صهيونيستي موجب كدورت نشود... ايجاد فاصله ميان ملتها و دولتهاي منطقه، خواست رژيم صهيونيستي است«.
اظهارات اخير احمدينژاد نشان ميداد حتي در يكي از كليديترين مفاهيم مورد توجه دولت نهم، ميتوان نامهربانيها و حتي رفتار نزديك به خيانت برخي كشورهاي عرب را تحمل كرد تا شايد بتوان نقاط مشترك را تقويت و از اين نقاط براي رسيدن به اهداف والا، بهرهگيري نمود.
اما اين سخنان مهرورزانه تنها دقايقي ادامه يافت و هنگامي كه نوبت به بعضي مسائل داخلي رسيد، اظهارات رئيسجمهور، رنگ و بوي ديگري گرفت.
تغيير فاز در گفتار رئيس جمهور، زماني آغاز شد كه يك خبرنگار اصولگرا در سوالي جهتدار، هدف موضوعاتي همچون طرح را القاي وجود بحران در كشور دانست. رئيس جمهور هم ضمن تاييد سخنان خبرنگار اصولگرا، گفت: قاعدتاً براي مقايسه دو فراز از سخنان رئيس جمهور، نياز به توضيح اضافي وجود ندارد. لابد رئيسجمهور و مخاطبان او ميدانند كه چه كسي بوده است و كساني كه رئيس جمهور، آنها را به آمارسازي دروغ متهم مينمايد چه كساني هستند؟ اما آيا بهتر نبود در اين كنفرانس خبري كه حتي تقويت مباني مشترك با مصر و عربستان مورد تاكيد رئيس مهرورز دولت نهم قرار گرفت، در برخورد با منتقدان داخلي هم، كمي مهرباني به خرج داده ميشد و منتقدان دولت به صورت دسته جمعي به چوب و رانده نميشدند؟
_____________________
*صداي عدالت
روزنامه صداي عدالت در سخن روز خود با عنوان «فوتبال 200 ميليارد توماني در قحطي بودجه» آورده است:
در حالي كه با كاهش شديد قيمت نفت، اختصاص تنها نيمي از بودجه عمراني كشور در سال جاري محقق خواهد شد، سالانه بيش از 200 ميليارد تومان در فوتبال ايران هزينه مي شود.
اين مبلغ هنگفت كه بيش از 90 درصد آن از بودجه دولتي تأمين مي شود، صرف پرداخت هاي هنگفت به بازيكنان و برخي از مربيان فوتبال مي گردد، در حالي كه مقياس اقتصادي كشور در ساير حوزه ها حتي امكان ده درصد هزينه فوتبال را ندارد.
به طور نمونه در صنعت سينما كه مشابه فوتبال است، كل هزينه سينماي ايران در سال كمتر از 10 ميليارد تومان برآورد مي شود يا كل بودجه صدا و سيما كه شامل 8 شبكه تلويزيوني سراسري، 20 شبكه ماهواره اي و 30 شبكه راديويي و 30 شبكه تلويزيوني محلي است، حدود 400 ميليارد تومان است.
همچنين كل بودجه سازمان تربيت بدني كه بخش عمده آن اختصاص به فعاليت هاي عمراني دارد، در حال حاضر كمتر از 400 ميليار تومان كه بيش از 300 ميليارد تومان آن به فعاليت هاي عمراني اختصاص دارد است، در حالي كه از بودجه 200 ميليارد توماني فوتبال حتي 5 درصد آن نيز صرف فعاليت هاي عمراني و ساخت اماكن ورزشي نمي شود.
پرداخت هنگفت و بي مبنا به فوتباليست ها موجب شده است تا شبكه دلالي براي نقل و انتقال اين وجوه شكل گرفته و بخش قابل توجهي از مبالغ هنگفت قراردادهاي سري، عايد دلالان شود.با وجود تصريح سياست هاي كلي اصل 44 مبني بر واگذاري فعاليت هايي نظير باشگاه داري به بخش خصوصي، نه تنها اين امر صورت نگرفته، بلكه شركت ها و سازمان هاي دولتي، حتي سازمان تربيت بدني در اختصاص بودجه بيشتر باشگاه هاي فوتبال با يكديگر مسابقه گذاشته اند و به همين خاطر بخش خصوصي وارد شده به عرصه فوتبال كه باشگاه هايي نظير استقلال اهواز، پيام مشهد، شيرين فراز كرمانشاه را مديريت مي كرد، يا به مرحله ورشكستگي رسيده و يا در آستانه نابودي است.
از سوي ديگر انتقال صوري باشگاه ها از بخش دولتي به شبه دولتي كه در باشگاه هايي نظير پاس تهران و صباباطري اتفاق افتاد، عملاً انتقال باشگاه ها از بخش دولتي به استانداري همدان و قم بوده و در ميان 18 تيم حاضر در ليگ برتر، به جز باشگاه استقلال اهواز بخش عمده بودجه 17 تيم ديگر، مستقيم يا غيرمستقيم از بودجه دولت تأمين مي گردد.
_____________________
*قدس
روزنامه قدس درسرمقاله روز خود با عنوان «ديپلماسي فعال سران اسلامي در نشست دوحه» به قلم غلامرضا قلندريان آورده است: سران اتحاديه عرب روز جمعه با گذشت بيست روز از فجايع غزه، براي يافتن راه حل مناسب به منظور پايان بخشيدن به حمله اسرائيل غاصب، در غياب برخي سران مطرح عربي تشكيل جلسه دادند.
در اين نشست همه كشورهاي عربي شركت نكردند و مواضع آنها نشان داد هنوز زمان لازم براي رسيدن به يك ساز و كار منطقي و عقلايي جهت پايان دادن به نبرد نابرابر اسرائيل عليه مردم بي دفاع غزه فرا نرسيده است؛ بدين سبب برخي سران مطرح عربي از حضور در نشست دوحه امتناع ورزيدند.
اين موضوع بيانگر اين واقعيت است كه ملاكهاي آناليز كشورهاي عربي و اسلامي در موضوع حمله اسرائيل به مردم بي دفاع فلسطين تنوع سؤال برانگيزي دارد. برخي در مقابل تهاجمهاي وحشيانه مقامهاي تل آويو در حالي سكوت را برمي گزينند كه موج نفرت جهاني عليه اين رژيم، ابعاد وسيع جهاني به خود گرفته است.
دولتهاي اسلامي كه عنوان اسلامي بودن را يدك مي كشند، بايد به اين سؤال مهم در ساحت ملتها پاسخگو باشند كه تعلل آنها در اتخاذ مواضع فعال و استمرار بر جهت گيري انفعالي، موازنه نبرد را به سمت كدام يك از طرفهاي درگير سنگين تر مي كند. پر واضح است، طولاني شدن نبرد، تلفات انساني غيرنظاميان را تشديد مي نمايد و مجروحان و زخميها را كه از نبود دارو و امكانات اوليه در رنج مي باشند با وخامت جسمي مواجه نموده، بر دامنه تلفات انساني خواهد افزود.
اين نشست نشان داد برخي دولتهاي اسلامي با خروج از انفعال و اتخاذ مشي فعالانه، مصمم هستند گامهاي عملي را براي توقف فوري تهاجمهاي وحشيانه اسرائيل به كار گيرند.
فارغ از حضور يا غيبت كشورها در اين نشست، پيشنهادهاي قابل قبولي در اين جلسه به تصويب رسيد كه انتظار مي رود ضمانت اجرايي لازم و كافي را داشته باشد تا با اتقان بيشتري به نشست كويت ارائه گردد.
در اين بيانيه، مفاد مختلفي تصويب شد كه برخي بندهاي آن مانند تعليق طرح كشورهاي عربي براي صلح با رژيم صهيونيستي و توقف هرگونه عادي سازي روابط با اين رژيم و تشكيل صندوقي براي كمك به بازسازي غزه، از اهتمام بيشتري برخوردار مي باشد.
در اين بيانيه بندي در خصوص تعليق روابط و توقف عادي سازي گنجانيده شده كه مبين اين واقعيت است كه برخي كشورهاي عربي با عدول از مباني اسلامي و مردمي خويش، با گام نهادن در مسير ناصواب عادي سازي روابط، بستر جسارت اين رژيم را در تهاجم وحشيانه فراهم نمودند. اگر اطمينان اشغالگران قدس از وعده هاي ارتقاي روابط با دولتهاي اسلامي استحكام لازم را نداشته باشد، بعيد به نظر مي رسد بدون دغدغه از تبعات چنين حمله اي، بخشي از سرزمين فلسطين را بي محابا مورد تاخت و تاز قرار دهد.
تشكيل صندوق كمك به خرابيها و خسارتهاي ناشي از جنگ در غزه، بند ديگري از بيانيه دوحه است كه در صورت پايبندي اعضا و شركت كنندگان مي تواند روند بازسازي ويرانيها را تسريع نمايد. نبايد فراموش نمود، كشورهاي اسلامي در اجراي تعهدها در اين زمينه بايد مصمم باشند و فراموشي آنها را از ياد غزه غافل نكند، زيرا در نشستي مشابه، وعده يك ميليارد دلاري كمك به فلسطين داده شد، ولي تعهدات كشورها از سطح كاغذ فراتر نرفت، لذا اميد مي رود دولتهاي اسلامي با عنايت به عمق فاجعه و احساسات انساني و وظيفه اسلامي، در اين برهه از زمان با ايفاي نقش محوري و تلاشهاي عيني خويش، گام مؤثري در راستاي كاهش آلام ملت ستمديده فلسطين بردارند.
افزون بر موارد فوق، اذعان به اين نكته ضرورت قابل اعتنايي دارد كه برخي بازيگران خارج از جهان اسلام، با اهتمام به دفاع حقوق انسانها، در انجام وظيفه خود كوتاهي نكردند و با رژيم صهيونيستي قطع رابطه نمودند. اخراج سفير اسرائيل غاصب توسط دولت ونزوئلا، مي تواند الگويي براي ديگر كشورها بويژه جهان اسلام و كشورهايي باشد كه پرچم رژيم صهيونيستي در پايتختهاي آنها به اهتزاز در آمده است.
اقدام موريتاني و قطر، رفتاري قابل تحسين است كه مي تواند زمينه اي براي اقدامهاي مشابه ديگر كشورهاي اسلامي باشد تا با بهره گيري از ظرفيتهاي ديپلماسي، رژيم صهيونيستي را به توقف فوري حملات و عقب نشيني از غزه وادار كنند.
كشورهاي عربي نبايد با بي اعتنايي از كنار اين موضوع بگذرند. امروز مبارزان مقاومت، ارتش تا بن دندان مسلح را به خاك مذلت نشانده اند و تكرار نتيجه غرورآفرين شكست اين رژيم در نبرد 33 روزه نزديك است. در همين رابطه مقام معظم رهبري در پيامي به اسماعيل هنيه نخست وزير دولت مردمي فلسطين مي فرمايند: «ارتشي كه قدرت فداكاري و شهادت طلبي شما، آن را بيست روز است پاي در گل در پشت دروازه هاي غزه به خفت افكنده، همان است كه ظرف شش روز بخشهاي عظيمي از سه كشور عربي را زير سيطره خود درآورد. به ايمان و توكل خود، به حسن ظن خود به وعده الهي، به صبر و شجاعت و فداكاري خود بباليد كه امروز همه مسلمانان به آن مي بالند. جهاد شما تا امروز آمريكا و رژيم صهيونيست و حاميان آنان و سازمان ملل و منافقان امت اسلامي را رسوا كرده است.»
از سوي ديگر، «بن گورين» اولين نخست وزير رژيم صهيونيستي در زمان حيات و صدارت خود پيامي مهم را به جامعه صهيونيستي در سرزمينهاي اشغالي داد و آن اين بود كه شما تا زماني به حيات خود ادامه خواهيد داد كه شكست نخوريد!
اكنون آيه «كم من فئته قليله غلبت فئته كثيره» در حال تحقق است و به همين دليل نتيجه اختلافها در كابينه رژيم صهيونيستي، آنها را در مقابل گزينه عقب نشيني يكجانبه قرار داده است.
شايسته است كشورهاي اسلامي مفاد بيانيه قطر را مقطعي و براي دوران گذار از بي ثباتي و جنگ اتخاذ نكرده باشند، بلكه اين ايده به يك استراتژي و يا حداقل تجديد نظري در مشي گذشته نسبت به ارتش مسلح تبديل گردد.
زمان آن فرا رسيده است كه جهان اسلام با تجليل از رشادتها و فداكاريهاي نيروهاي مقاومت در فلسطين، به ايستادگي آنها افتخار نمايند و از تمام ظرفيت خويش براي ياري رساندن به آنها استفاده كند تا در روزهاي آتي در هنگامه جشن پيروزي، دولتمردان اسلامي نيز سهمي را از آن خويش نموده باشند.
بنابراين، اميد مي رود نشست كويت با بسترهاي توافقهاي دوحه، از محتوا، وزانت و وثاقت بالايي برخوردار باشد و بتواند در راستاي استيفاي حقوق ملت ستمديده غزه، گامهاي عملي بردارد.
يکشنبه 29 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[مشاهده در: www.baztabonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]
-
گوناگون
پربازدیدترینها