واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: در نشست «سينما، شهر و اقتباس ادبي» عنوان شد: عدم ارتباط سينماگران و نويسندگان نوعي بيماري است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - سينما
نشست دوروزهي «سينما، شهر و اقتباس ادبي» از روز گذشته ـ شنبه 28 ديماه ـ از سوي دبيرخانهي جشنوارهي فيلم شهر و با همكاري انجمن منتقدان و نويسندگان در فرهنگسراي رسانه آغاز بهكار كرد.
به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)؛ دربخش اول اين نشست محمدرضا اصلاني (كارگردان)، خسرو دهقان(منتقد) و حبيب احمدزاده (نويسنده و فيلمنامهنويس) به صحبت دربارهي اقتباس در سينما پرداختند.
دراين بخش محمدرضا اصلاني عنوان كرد: سينما از زماني براي مجامع شهري اهميت يافت كه شروع به اقتباس از آثار معروف ادبي كرد و گرنه، پيش از آن روشنفكران سينما را امري مبتذل و عاميانه ميشناختند.
او ادامه داد: سينما معناي يك امر ادبي است و خود نيز امري ادبي محسوب ميشود هرچند كه ممكن است در ابتدا تصور شود كه سينما امري تصويري است.
كارگردان «آتش سبز» درادامه با اشاره به ارتباط نزديك همه سينماگران دنيا با ادبيات گفت: شايد در سينمايي مثل آمريكا تعداد سناريوهاي كه از كارهاي اقتباسي باشند، خيلي زياد باشد چرا كه هزينه نگارش اثر جديد بسيار بالاست و تهيهكنندهها ترجيح ميدهند به رمانهاي پرفروش مراجعه كنند تا به نوعي تضمين سرمايه آنها باشد.
اصلاني درادامه در تعريف اقتباس عنوان كرد: اقتباس به معناي آن است كه چگونه ميتوان ادبيات را دريك اثر سينمايي كه مبتني بر تصوير است وارد كرد. ما در سينما تصوير ميسازيم نه اينكه تصوير بگيريم. سينما يك داستان مصور نيست، بلكه ادبيات و رمان ميتواند الگويي براي تهيه يك فيلم باشد.
او ادامه داد: متاسفانه در ايران همواره ميان فيلمساز و نويسندهي رمان نوعي درگيري وجود داشته و نويسندگان اين رمانها انتظار داشتهاند كه آثار آنها سطربهسطر توسط فيلمساز اجرا شود و به همين دليل همان چند مورد معدودي هم كه در آنها فيلمساز به اقتباس پرداخته درنهايت تبديل به تجربهاي ناموفق شده است. حال آنكه اگر بخواهيم حتي يك داستان كوتاه را بهطور كامل به فيلم كنيم، تبديل به سريال خواهد شد.
اين كارگردان در ادامه با اشاره به هزينههاي بالاي اقتباس گفت: هزينههاي بالاي توليد معمولا موجب ميشود كه تهيهكننده در پي آن باشد كه خيلي سريع به يك فيلمنامهي موفق برسد و طبيعتا تبديل يك كتاب يا رمان به فيلمنامه براي او مقرون به صرفه نخواهد بود، لذا او ترجيح ميدهد از ابتدا يك فيلمنامه جديد را تهيه كند و همين مساله در نهايت موجب ميشود كه جامعه بانوعي خلاء مواجه باشد.
او ادامه داد: ادبيات روايي ما طي اين سالها بسيار رشد كرده و داستان كوتاهنويسان بسيار توانايي را به عرصه ظهور رساندهايم، تعداد رمانهايي كه در طول سال منتشر ميكنيم كم نيست و پيشرفتهاي خوبي دراين زمينه حاصل شده، لذا من فكر ميكنم اكنون وقت آن باشد كه سينماگران ما توجه بيشتري به ادبيات داشته باشند و لازمه اين امر هم آن است كه جلسات بيشتري بين اين دوقشر بهوجود آيد. وضعيت فعلي و اين عدم ارتباط نوعي بيماري است و بايد براي آن فكري كرد.
خسرو دهقان منتقد سينما هم در اين نشست عنوان كرد: فكر ميكنم در مواردي كه گفته ميشود مشكل اصلي سينما ضعف فيلمنامه است، نوعي مشكل وجود دارد و اينگونه ارجحيتدادن به فيلمنامه و سنگينكردن بار فيلمنامهنويس امري خطاست.
در سينماي ايران همانقدر كه فيلمنامه مهم است، بقيه عوامل نيز نقش دارند، گاه اين تصور ساده وجود دارد كه بايد متن تبديل به تصوير شود، اما بايد توجه داشته باشيم كه سينما خيلي پيش از آنكه وامدار ادبيات باشد از عوامل تكنيكي بهره ميبرد. لذا فيلمنامه بخشي از مشكل سينماي ماست و سهم آن با بقيه بخشها مساوي است.
او همچنين اظهار كرد: بشر از ابتدا با قصه خو گرفته و روايت بخشي از وجود او شده است لذا بهرهگيري از روايت و داستان در سينما امري دلخواه مخاطب است و علت آنكه سينما چنگ به ادبيات ميزند نيز در آن نهفته است كه سينما صنعت گراني است كه دوست دارد مخاطب خود را حفظ كند. مخاطب هم بهطور طبيعي به قصه علاقه دارد. پس بهتر است كه درسينما وارد قصه نشويم.
دهقان ادامه داد: البته بايد توجه داشت كه سينما يك بازار عرضه و تقاضاست. مهم آن است كه ببينيم تهيهكننده يك فيلم چه ميزان سرمايه دارد و مخاطب آن فيلم در پي چيست؟ اگر ما برهمين اساس انتخاب كنيم قطعا جواب خواهيم گرفت. همچنين لازم است يادمان باشد كه حرف نهايي در سينماي عادي را مخاطب ميزند و بايد بازار عرضه و تقاضايي فراهم شود تا در قالب آن بايد ديد كه نفس مخاطب چه چيزي را ميطلبد.
حبيب احمدزاده، نويسنده و فيلمنامهنويس هم در اين نشست گفت: شايد هيچ اثري نداشته باشيم كه بهنوعي وامدار اقتباس نباشد، چرا كه قطعا كتابهايي كه پيشتر مطالعه كردهايم برروي ضمير ناخودآگاه ما اثر گذاشتهاند.
او همچنين مشكل فيلمنامه و عدم استفاده از آثار ادبي در سينما را يك بيماري چند بعدي برشمرد و گفت: ضعف بنيه اقتصادي سينما موجب ميشود كه افراد نتوانند چند سال از عمر خود را صرف يك فيلمنامه كنند و مشكلات زندگي آنها را وادار ميكند كه خيلي سريع وارد خط توليد شوند.
او در پايان صحبتهايش نيز خاطرنشان كرد: مشكل اصلي سينماي ما نوعي مشكل فرهنگي است كه از بيرون سينما تحميل ميشود. وقتي كه ما نشاندادن فساد را با اشاعه فساد يكي ميدانيم و ميخواهيم با قرنطينهسازي دروغي فضا را حفظ كنيم درحاليكه اگر واكسيناسيون درستي صورت بگيرد خيلي موفقتر خواهيم بود.
به گزارش ايسنا، پس از اين نشست نيز احمد طالبينژاد به گفتوگو دربارهي اقتباس صورت گرفته در فيلم
«مهمان مامان» ساختهي داريوش مهرجويي پرداخت و سپس با نمايش اين فيلم اولين روز اين برنامه به پايان رسيد.
همچنين گفتني است، اجراي هر دو نشست اين برنامه را علي علايي منتقد سينما برعهده داشت.
انتهاي پيام
يکشنبه 29 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]