تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837020452
نويسنده:جلال غفاريرسانه ملي در افق هنجارگرايانه ديني
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:جلال غفاريرسانه ملي در افق هنجارگرايانه ديني
خبرگزاري فارس: رسانه ملي در راستاي تحقق رسانه ديني، نيازمند طراحي و تعيين مدلها و ساختارهاي كارآمد در جهت مديريت پيامهاي رسانهاي است؛ و تحقيق حاضر تلاش در اين راستا به شمار ميآيد.
چكيده: با توجه به تأثير و نقش اساسي رسانهها در فرهنگ جوامع، دقت و تأملي شايسته براي ايجاد ساز و كارهاي مطلوب پيام رساني مد نظر رسانه ملي جمهوري اسلامي (صدا و سيما) لازم است. چه اينكه رسانه ملي در مسير تحقق مصداقي رسانه ديني نيازمند پيمودن مسيري طولاني تلاش و مجاهده علمي فراواني است از اين رو يكي از اقدامهاي جدي و لازم براي رسانهها اصلاح و بهينهسازي نظارت و ارزيابي است كه در آن هر سازماني بدنبال رصدِ تحقيق اهداف خويش است. علاوه بر سابقه ارزيابي رسانهاي، توجه تحقيقات رسانهاي مربوط به مقوله كيفيت رسانهاي نيز بيش از پيش بيانگر چنين واقعيتي است.
از طرفي امروز، نظريههاي هنجاري رسانهاي به عنوان مؤيدي جدي بر لزوم هنجارگرايي رسانهها مطرح شده است و نظريه بيهنجاريها رسانه را با سئوالات جدي مواجه كرده است. در مقام عمل نيز شاهديم كه كشورهاي مختلف نيز از طريق ايجاد ساز و كارهاي ارزيابي بدنبال مطلوبسازي و بهينهسازي بهرهبرداري از رسانهها در راستاي اهداف و آرمانهاي ملي و سازماني خود هستند.
رسانه ملي جمهوري اسلامي نيز آنگونه كه در قانون اساسي، اساسنامه و بيان رهبران انقلاب آمده است ملتزم به رعايت هنجارهاي ارزشي منبعث از شريعت و اهداف عاليه نظام مقدس جمهوري اسلامي است كه به عنوان شاخص كليدي در ارزيابي آن بايستي لحاظ شود.
مقدمه
رسانههاي جمعي تأثير بسزا و نقش چشمگيري در شكلگيري فرهنگها و ارزشهاي هر جامعهاي دارند و چنين تأثير و نفوذي نيز از بدو پيدايش وسايل ارتباط جمعي كم و بيش مورد توجه بوده است.
رسانة ملي (صدا و سيما) اگر چه به عنوان رسانهاي جمعي از اين امتياز در شكلدهي و تأثيرگذاري بر فرهنگ جامعه برخوردار است امّا به دليل پيچيدگيهاي خاص فرآيندهاي ارتباط جمعي و مديريت پيام، لازمه تحقق چنين امري دقت، تفكر و تأملي عميق و شايسته ميباشد. چه اينكه رسانة ملي ايران در راستاي تحقق مصداقي رسانه ديني يعني رسانهاي كه عملكردش منجر به گسترش ارزشهاي دين و انقلاب در فرد و جامعه شده و بستر ساز بندگي فردي و اجتماعي در جهت تقرب الهي ميباشد نيازمند پيمودن مسيري طولاني و تلاش و مجاهده علمي فراواني است. بعبارت ديگر رسانه ملي در راستاي تحقق رسانه ديني، نيازمند طراحي و تعيين مدلها و ساختارهاي كارآمد در جهت مديريت پيامهاي رسانهاي است؛ و تحقيق حاضر تلاش در اين راستا به شمار ميآيد.
1- تعريف و ضرورت ارزيابي رسانهاي
رسانهها به عنوان سازمانهاي ارتباطي بينياز از نظامهاي نظارت و ارزيابي نيستند چه اينكه هر رسانهاي بدون در نظر گرفتن دستاوردها و آگاهي از تأثيرات برنامههايش نميتواند بر عملكردش اشراف و از صحت آن اطمينان داشته باشد به عبارتي يك سازمان موفق بدون توجه به موفقيتها و شكستها و حركت به سمت اصلاح اشكالات، راه تكامل و پيشرفت را نخواهد پيمود و اين در حالي است كه رسانهها با عملكردي وسيع و مخاطباني گسترده به وجود چنين نظام نظارتي بيش از ساير نهادها احتياج دارند.
رسانههاي جمعي خصوصاً رسانههاي تصويري نيز با توجه به نقش ممتاز آنها در شكل دهي افكار عمومي و قدرت فرهنگسازي بايستي همواره و از جميع ابعاد بر عملكرد خود نظارت كنند.
«نظارت در رسانهها به معناي مجموعه كوششها در بازگرداندن رسانه به خصلت و اقتدار خود است اما اين كوششها نبايد چون عاملي ترس آور و مهيب جلوه كند چنانكه در برخي كشورهاي جهان با حكومتهاي تمركز گرا رواج دارد بلكه بر عكس بايد به خلاقيت و نشاط كار رسانهاي، ياري دهد» (قاضيزاده، 1380، ص 46).
به نظر ميرسد با توجه به نقش حساس و حياتي رسانهها در فرهنگسازي و تأثير بر اجتماع، ارزيابي جامع و دقيق برنامههاي رسانهاي بايد در صدر كارها و فعاليتهاي رسانه قرار گيرد. هدف از ارزيابي برنامههاي يك مجموعه رسانهاي اين است كه با بررسي و تجزيه و تحليل آن بتوان به سمت معيارهاي مصوب كيفيت برنامهها گام برداشت. به طور كلي ارزيابي برنامهها غير از آنكه به عنوان شاخهاي علمي با روشها و معيارهاي شناخته شده به سرعت مورد توجه قرار گرفته، در مجموع فعاليت پيچيده و پر زحمتي است كه بايد به شكل دقيق و با روش خاصي كه خدشه ناپذير و يا تا حد امكان با كمترين ميزان خطا باشد، انجام گيرد (رضائيان، 1380، ص 85).
2- سابقه تاريخي ارزيابي رسانهاي
به لحاظ سابقه تاريخي نيز ميتوان گفت ارزيابي پس از سير تكاملي خود و با بروز نتايج مثبت آن به تدريج مورد توجه شاخههاي مختلف موضوعهاي اجتماعي قرار گرفت. انتشار مجله ارزيابي در سال 1973 در آمريكا، انتشار فصلنامه ارزيابي در سال 1977 و تأسيس جامعه پژوهش ارزيابي در سال 1976 شاهدي بر اين مدعاست. به تدريج پژوهشهاي ارزيابي علاوه بر برنامههاي دولتي، در زمينههاي آموزشي به خصوص ارزيابي كلاسها و روشهاي آموزشي و نظاير آنها به كار گرفته شدند و رفته رفته راه خود را به سوي تلويزيون آموزشي و پس از آن تلويزيون با مخاطب عام باز كردند. پژوهش بال و بوگاتز (1970-1971) درباره برنامه معروف «خيابان سه سامي» در آمريكا و ارزيابي جردم جانسون از مجموعه تلويزيون «سبك آزاد» از جمله طرحهاي مدون ارزيابي برنامههاي تلويزيوني به شمار ميروند. ولي با اين حال با وجود سابقه دو سه دهه اخير ارزيابي برنامههاي رسانهاي امروزه اين امر در تمام دنيا مورد توجه قرار گرفته است. و به شكلي خاص دست اندركاران رسانههاي جمعي بدنبال پاسخ سئوالاتي از قبيل: چگونگي بهبود برنامهها، اثرات برنامهها بر مخاطبان، موجبات موفقيت يا شكست برنامه و اينكه آيا برنامه توليد شده مورد نياز جامعه است يا نه، ميباشند (عصام ،1380، ص 108).
3- مطالعات انجام شده پيرامون كيفيت رسانهاي
مقولة كيفيت از مفاهيم متنوع و سيّالي است كه به فراخور فرهنگ حاكم بر جامعه گاهي بار ارزشي آن را حاكمان سياسي و سياستگذاران، گاه عوامل و ارتباطگران حرفهاي رسانهها و گاه رضامندي مخاطبان تعيين ميكنند. مطالعات قابل توجهي در اين زمينه صورت گرفته كه حاصل آن عبارتند از:
3-1- تحقيقي از دانشگاه ايالتي ميشيگان
اين تحقيق توسط گروه ارتباطات راه دور اين دانشگاه در زمينه ارزيابي كيفيت در راديو و تلويزيون همگاني[2] انجام شده است. در اين بررسي چهار زمينه اصلي كيفيت از هم تفكيك شدهاند:
الف) كيفيت از نظر برنامه و عوامل توليد آن
ب) كيفيت دريافت برنامهها (از نظر مسائل فني و پخش، ارسال و دريافت صوت و تصوير و...)
پ) كيفيت از نظر تنوع موجود در برنامههاي شبكهها
ت) كيفيت از نظر مخاطبان
در واقع اين چهار زمينه به چهار بعد اساسي قابل سنجش در رسانه اشاره دارد.
كيفيت از نظر برنامه و عوامل توليد به دو دسته تقسيم ميشود كيفيت ملموس مانند نرمش حركات دوربين، كادربندي، تدوين و ... و كيفيت غير ملموس مانند ابتكار، خلاقيت جذابيتهاي زيباشناختي كه از طريق انتخاب در جشنوارهها، متون نقد و مصاحبههاي عميق و طولاني سنجش ميشوند.
كيفيت فني با توجه به اهميت آن در جذب مخاطب از دو طريق سنجش ميشود: اول ـ آزمايشگاههاي مهندسي و سنجش كيفيت امواج ؛ دوم ـ انجام طرحهاي پيمايشي نظرسنجي از مخاطبان.
كيفيت از منظر تنوع به مبناي وسعت امكان انتخاب برنامهها توسط مخاطبان است و از طريق روشهاي آماري سنجيده ميشود.
كيفيت از نظر مخاطب بر اساس سنجش واكنش مخاطبان و از طريق بررسي لذتبخش، رضامندي، اثربخشي و تناسب با علايق مخاطبان تعيين ميشود. شيوه مرسوم، استفاده از طرحهاي پيمايشي است.
3-2- تحقيقي از كشورهاي شمالي اروپا
اين تحقيق توسط گروهي از محققان كشورهاي شمالي اروپا انجام گرفته است. در اين تحقيق ارزيابي كيفيت بر اساس استانداردهاي مبتني بر هنجارها و ارزشهاي تثبيت شده تعريف شده است. براي طبقهبندي ارزشها و هنجارها روشهاي مختلفي نظير معيار قرار دادن شش نظريه هنجاري رسانهها و تقسيمبندي بر اساس خرد، ميانه و كلان در رسانه بررسي شده است و در نهايت دستهبندي كنت آسپ[3] در كتاب قدرت رسانههاي گروهي در قالب سه ارزش توصيفي، اطلاعاتي و پيامي مبناي تقسيمبندي چهارگانه شده است:
الف) كيفيت توصيفي برنامهسازي (پيام ارتباط ـ واقعيت)
ب) كيفيت استفاده فرستنده (پيام ارتباط ـ فرستنده)
پ) كيفيت استفاده دريافت كننده (پيام ارتباط ـ دريافت كننده)
ت) كيفيت حرفهاي (پيام ارتباط ـ صلاحيت حرفهاي )
هدف از ارزيابي كيفيت توصيفي، سنجش ميزان انطباق محتواي دروني برنامهها با واقعيات عيني و بيرون از رسانه است. كيفيت مورد استفاده فرستنده به كاركردِ تعريف شده براي رسانه در سطح يك نظام سياسي و اجتماعي باز ميگردد. در كيفيت مورد استفاده دريافت كننده، به نحوه دريافت محتواي رسانهها توسط مخاطبان توجه ميشود. تحليل چگونگي دريافت پيام، تحقيق در زمينه تأثير رسانهها، استفاده و رضامندي مخاطب و مطالعات و بررسيهاي فرهنگي، ابعاد مختلف كيفيتِ استفاده دريافت كننده را، شامل ميشود. عنصر مهم در كيفيت حرفهاي درجه و ميزان حرفهاي بودن شاغل برنامهسازي است يا به عبارتي صلاحيت حرفهاي عوامل توليد. و عليرغم تأكيد محققان اين طرح بر محوريت كيفيت حرفهاي نسبت به ساير كيفيتها در رسانه روش و استانداردهاي معيني براي ارزيابي آن ارائه نشده است.
3-3- ديدگاهي از انگلستان
اين ديدگاه توسط محقق انگليس دكتر جان وابر[4] محقق برجسته كيفيت برنامههاي تلويزيوني طي دهههاي 80 و 90 ميلادي، انجام شده است. وي با تفكيك روشهاي ذهني[5] از عيني[6] معتقد است روشهاي ذهني از قابليت بيشتري در يك ساز و كار نظاممند ارزيابي برخوردار است. وي معتقد است شيوههاي ذهني ارزيابي روش سادهتري براي سنجش كيفيت فراهم ميكند و از طريق گروههايي با ديدگاههاي انتقادي (البته موارد قابل تعميم و سازگار با هم) در ارتقاء كيفيت تأثير گذارند. شيوه ديگر روش ذهني استفاده از پانلهاي مشورتي است. (پانلهاي تركيبي از گروههاي مختلف و نيز مخاطب خاص). گاهي در ارزيابي كيفيت حرفهاي نيز تشكيل پانل افراد حرفهاي پيشنهاد شده است (رشيديان، 1380، صص 63-68).
4- نقشها و كاركردهاي وسايل ارتباط جمعي
وسايل ارتباط جمعي به طور معمول با زمان فراغت انسانها برخورد مييابند و در اين تعامل نقشها و كاركردهايي مختلفي بر جاي ميگذارند. در ابتدا يكي از جامعترين تقسيمات را نام برده و سپس براي جلوگيري از طولاني شدن مباحث و نيز توجه به كانون اصلي مد نظر تحقيق، به توضيح سه كاركرد كليدي رسانهها اشاره ميكنيم.
· رسانهها به عنوان يك دين ( دين به معناي كيش و آيين)
· رسانهها به عنوان مدرسه و دانشگاه
· رسانهها به عنوان عامل پرورش افكار عمومي
· رسانهها به عنوان عامل انتقال و تشكيل فرهنگ
· رسانهها به عنوان عامل اطلاعرساني و خبر
· رسانهها به عنوان عامل تفريح و تفنن و سرگرمي
· رسانهها به عنوان درآمد و ثروت
· رسانهها به عنوان مشروعيت افراد و سازمانها و نظامها
· رسانهها به عنوان مشاركت و گفتگو
· رسانهها به عنوان بازار خريد و فروش و آگهي
· رسانهها به عنوان وسيلهاي براي اشاعه و ترويج دين
· رسانهها به عنوان ميزبان
· رسانهها به عنوان يك عادت يا اعتياد
· رسانهها به عنوان هويتگرايي يا هويتشناسي
· رسانهها به عنوان يك وسيله ايمني و امنيت براي فرد و گروه
· رسانهها به عنوان عامل مقابله با اعمال ناهنجار
· رسانهها به عنوان عامل تشكل و بسيج فرد، گروه و يا ملت
· رسانهها به عنوان تصديق كننده ارزشها و باورها
· رسانهها به عنوا ن ابزاري براي جهاني بودن يا جهاني كردن يا جهاني شدن
· رسانهها به عنوان يك دوست، رفيق يا همنشين و حتي عضوي از خانواده [7]
لازم به ذكر است كاركردها بر اساس ترتيب ذكر نشدهاند و شمارهها صرفاً جهت احصا ميباشد.
4-1- نقش و كاركرد خبري و اطلاعرساني
وسايل ارتباط جمعي، پخش خبر و اطلاع را بر عهده دارند. رسالت آنها در انتقال سريع و بيطرفانه اخبار و وقايع دنياي ماست. از اين رو اين وسايل كوچك شدن كره زمين و همسايگي ساكنان آن را موجب شدهاند. عدهاي اين نقش را مهمترين نقش و كاركرد وسايل ارتباط جمعي دانسته كه از طريق پيجويي و گردآوري اطلاعات، حوادث و رويدادهاي ملي و فرا ملي را به عموم مردم انتقال ميدهند. در هر خبري پنج ويژگي بايستي لحاظ شود: الف) تازگي ، ب) اهميت ، پ) جذابيت ، ت) جامعيت ، ج) كوتاهي و فشردگي
از ميان وسايل ارتباط جمعي راديو و تلويزيون مهمترين وسيله پخش اخبار در عصر ما بوده و به چهار طريق ميتواند به نمايشي كردن و ارزش دادن به وقايع بپردازد:
· فاصله ميان نمايش و تماشاگر را از بين ببرد.
· مرز ميان زندگي خصوصي و اجتماعي را حذف كند.
· هر حادثهاي را ولو در ابعاد وسيع در روي صفحه خود كوچك و محدود سازد.
· به حوادث چهرهاي حزن انگيز و يا لذت بخش بدهد.
در كناره نقش اطلاعرساني برخي به نقش آگاهسازي نيز اشاره كردهاند كه عبارت است از تحليل و تشريح درست اخبار و نه فقط انتقال آن.
4-2- نقش و كاركرد آموزش
رسانههاي جمعي و خصوصاً راديو و تلويزيون ميتوان از طريق ويژگيهاي زير نقش مهم و اساسي در امر آموزش داشته باشند:
الف) دنياي خارج را به داخل كلاس آورده و موجبات برانگيختگي علاقه براي يادگيري شوند و نيز قدرت تصور ياد گيرندگان را نيز افزايش دهند.
ب) برخلاف مدرسه كه تنها قشر خاصي از انسانها را، آن هم به تعداد اندك و در زمان و ساعتي محدود زير پوشش ميگيرد، ميتواند همه انسانها را در تمامي ساعتهاي شبانه روز در اختيار خويش داشته باشند.
پ) برخلاف مدرسه كه صرفاً سالهاي محدودي از حيات فرد را در برميگيرد، ميتوانند تمامي عمر افراد را تحت پوشش آموزشي خود قرار دهند.
ت) سهولت مكاني و هزينهاي نيز ميتواند از جمله مزاياي رسانهها در امر آموزش باشند چه اينكه ديگر لازم نيست مسافتي براي شركت در كلاس درس پيموده و نيز برخي هزينهها پرداخت شود.
4-3- نقش و كاركرد تفريحي و سرگرمي
همانطوري كه قبلاً ذكر شد وسايل ارتباط جمعي به طور معمول با زمان فراغت انسانها برخورد ميكنند، از طرفي توجه فراوان به تامين اوقات فراغت بيشتر و استفاده از اين اوقات سبب شده كه انسان تدريجاً به سوي يك نوع «تمدن فراغت» گام بر دارد و با كاهش ساعتهاي كار و ايجاد وسايل سرگرمي از زندگي خود بيشتر لذت ببرد چه اينكه امروزه وسايل ارتباط جمعي به عنوان مهمترين ابزار تفريحي و سرگرمي افراد به شمار ميآيد، كه از طريق پخش برنامههاي سرگرم كننده، بر الگوي رفتاري اوقات فراغت انسان تأثير ميگذارد. به نظر ميرسد اوقات فراغت ميتواند هم جنبه اخلاقي و هم جنبه فرهنگي داشته باشد و چنانچه اين وسايل بدرستي به كار آيند مانند مدرسهاي بزرگ بر زندگي انسانها پرتو افكند (اعضاء هيئت علمي سنجش تكميلي، 1383، صص 259-267).
نكته قابل توجه و تأمل در اين مقال آن است كه با وجود كاركردهاي متعددي كه براي رسانهها ذكر شد امروز سرگرم كنندگي رسانههاي جمعي نقش اصلي يافته به نحوي كه بيشك وجه غالب رسانههاي جمعيِ امروز، سرگرم كنندگي آنهاست. حتي مشاهده ميشود كه كاركردهاي ديگر رسانه همچون آموزش و اطلاعرساني جز از بستر سرگرم كنندگي حاصل نخواهد شد بطور مثال همانطوريكه ذكر شد از جمله ويژگيهايي كه در اطلاعرساني رسانهاي مورد توجه قرار گرفته جذابيت آن است. در آموزش نيز بر ويژگي جذابيت و سرگرم كنندگي تأكيد ميشود. چه اينكه از بستر سرگرم شوندگي مخاطبان رسانهها قادر خواهند بود، به رسالتهاي ديگر خود جامة عمل بپوشانند.
5- مطالعات و تحقيقات انتقادي
در مورد مسائل گوناگون ارتباطات جمعي و نيز رسانههاي جمعي مطالعات و تحقيقات انتقادي بسياري انجام شده است و ما با تأكيد بر مطالعاتي كه جهتگيريهاي كلانِ رسانههاي جمعي را در جوامع ليبرال سرمايهداري نشان ميدهد، به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
يكي از مطالعات آغازين مربوط است به مطالعات مكتب فرانكفورت در آلمان كه در سال 1941 در مقالهاي با عنوان «صنعت فرهنگي و نقش فرهنگ توده» در جوامع سرمايهداري، اظهار داشتند كه صنايع رهنگي جديد شامل مؤسسات سينمايي و توليد فيلم و مؤسسات راديويي و مطبوعاتي در واقع در خدمت جنبههاي تجارتي و سودجويانه صاحبان آنها براي فروش هر چه بيشتر كالا و بدست آوردن بازارهاي وسيع و مشتريان قرار گرفته است به نحوي كه در واقع فرهنگ تبديل به يك صنعت شده است.
جامعترين اثر انتقادي در اين مورد متعلق به ادگارمورن جامعهشناس و فيلسوف فرانسوي است. وي در سال 1962 در كتابش با نام «روح زمان يا زمان زندگي»، قرن بيستم را عصر استعمار انديشه انساني ياد ميكند و پس از معرفي استعمار نو و مشخصات تكنولوژيكي، بروكراتيكي و سرمايهداري آن، اشاره ميكند كه كالاي فرهنگي ارائه شده از سوي صنايع فرهنگي جديد (من جمله رسانههاي جمعي) در واقع فرهنگ مبتذل و سطحي است كه به مشتريان انبوه عرضه ميشود و ضرورتهاي بازار ابتكار و خلاقيت هنري را از بين برده است. او مثال ميزند كه تقليد افراد خصوصاً جوانان از ستارههاي هنري و ورزشي، خصوصاً سينما و فيلم آنان را در مقام همانند جويي و همزاد پنداري قرار داده است و نظام موجود در جوامع غربي با استفاده از آثار تحذيري و غير سياسي كردن و «زمان زده» كردن بيشتر افراد، داوم خود را استوارتر ميكند.
مطالعه در خور توجه ديگر مربوط است به انديشمند آمريكائي هربرت شيلر كه در كتابش باعنوان «گردانندگان افكار» از پنج اسطورهاي كه محتواي پيامها را شكل ميدهد سخن گفته كه به آنها اشاره ميكنيم:
الف) اسطورة آزادي فردي و انتخاب شخصي، كه مربوط است به سوء استفاده صاحبان سرمايههاي بزرگ از آزادي.
ب) اسطورة بيطرفي، براي سرپوش گذاشتن بر فريب دهي و دستكاري فكري مخاطبان.
پ) اسطوره تغيير ناپذيري طبيعت انساني، در توجيه پيامهاي رسانهاي مربوط به تجاوزگري و رفتارهاي خشونتآميز.
ت) اسطوره فقدان تعارض اجتماعي، براي سرپوش گذاشتن بر واقعيتهاي مربوط به روابط سلطه و وابستگي بين كشورهاي سرمايهداري و كشورهاي در حال توسعه.
ج) اسطوره تعدد وسايل ارتباط جمعي، كه در واقع ناظر است به اين توهم كه وجود رسانههاي متعدد، موجب همساني منافع و يكنواختي داخلي پيامها ميشود (اعضاء هيئت علمي سنجش تكميلي، 1383، صص 290-293).
به هر حال هدف از اشاره به مطالعات انتقادي توجه به اين نكته بود كه منافع حاكمان و متوليان رسانههاي جمعي عاملي مهم و اساسي در شيوه مديريت و ارائه پيامها بوده است. از اين رو، يكي از جهتهاي غالب در مديريت نظامهاي رسانهاي توجه به رسانهها به عنوان فعاليتي تجاري، پول ساز و سودآور است كه اين خود مستلزم توجه به شيوههاي بازاريابي از جمله سوءاستفادههاي مبتني بر جذب مخاطب به هر طريق و از هر راه ممكن بوده است. لذا ميتوان گفت كانوني شدن كاركرد سرگرمي و تفريحي نيز در تعامل با اين جهتگيري كليديِ رسانه در خدمت فروش و تجارت، راهكارها و راهبردهاي پيام رساني و ارزيابي عملكرد را تعيين ميكند.
البته اين تجاري شدن براي شكلدهي فرهنگ مناسب سرمايهداري، لباس تهاجم نيز بر تن كرده است. اين نكته نيز قابل ذكر است كه اسطورههاي آزادي، بيطرفي و... همانطوريكه شيلر به آن اشاره كرده است بيشتر براي فريب و سرپوش گذاشتن است نه يك واقعيتي كه از طرف رسانهها تحقق يافته باشد.
رابرت مك چسني ميگويد:
«دوران حاضر دوراني است كه در آن بيشتر برنامههاي تفريحي و روزنامهنگاري را تعداد انگشت شماري از شركتهاي بزرگ كه مواضع سياسي سودجويانه و جهاني مدارانهاي در باب مسائل مهم اجتماعي دارند تهيه ميكند» (يزدان پناه، 1380، صص 36-37 به نقل از خسرو پارسا).
كروگر[8] (1988) نيز در تحقيقات كمي جامعي اشاره ميكند كه كانالهاي خصوصي جديد در آلمان مانند RTL Plus يا Sat1 در مقابل كانالهاي دولتي و قديمي مانند ZDF يا ARD به مراتب برنامههاي سرگرم كننده بيمحتوا[9] و تبليغات بيشتري پخش ميكنند. همچنين در سوئيس نيز لورتان ات آل[10] (1990) اين خطر را متذكر شد (رفيع پور، 1378، صص 7-8).
6- الگوي مبتني بر بازار جهتگيري غالب در تعيين محتواي پيامها در كشورهاي غربي
بر اساس آنچه در بخش پيشين ذكر شد و اينكه جهتگيري اصلي رسانهها در جوامع ليبرال سرمايهداري، حداكثر كردن منافع متوليان و صاحبان ثروت و قدرت ميباشد، لذا الگوي حاكم در تعيين محتواي پيامها نيز از اين قاعده مستثني نيست. و هر چه بيشتر به سمت تجاري شدن در حركت است و اين مستلزم توجه به مخاطبان توده و علايق و سلايق آنهاست.
دكتر جيم نيدهام، استاد گروه ارتباطات دانشگاه بال در پاسخ به سؤالي مبني بر شيوهها و شاخصهاي ارزيابي رسانهاي ميگويد:
«ارزيابي نهايي يك محصول{رسانهاي} (درآمريكا) توسط بازار صورت ميگيرد و اين اصليترين معيار است» (حوزه رياست صدا و سيما، 1378، ص 13).
آنها از نظر سنجيها به عنوان شيوهاي اساسي در ارزيابي استفاده ميكنند و در اين زمينه نحوه و ميزان رضايت و عدم رضايت مخاطبان از برنامهها را از طريق طيفها و مقياسهاي رتبهاي به شيوههاي پيمايشي بررسي ميكنند (شيوهاي كه كم و بيش در ايران در قالب تحقيقات نظرسنجي و پيامگيران انجام ميشود) (حوزه رياست صدا و سيما، 1378، ص12).
آنچه به نظر ميرسد در الگوي ناظر به مصلحت مخاطبان اكتفاي صرف به قضاوت مخاطبان، بيشك نميتواند مبناي ارزيابي قرار گيرد. چه اينكه در چنين وجهي دو اشكال خود نمايي ميكند:
اولاً: اكثريت و عوام مخاطبان وقوف كامل و جامعي به ارزشها و عوامل تأثير گذاشته بر روي آنها را ندارند.
ثانياً: اكثريت توانايي تشخيص حق و باطل بودن آن را ندارند.
و شاهديم كه اعضاء جامعه قبل از تغيير ارزشهايشان ارزشهايي را كه قرار است به آنها انتقال يابد منفي ارزيابي ميكند. اما بعد از مدتي كه ارزشهاي جديد با ظرافت و زيركي و بدون وقوف خود آنها به آنها منتقل شد، به آن عادت كرده و آن را چيز خوبي ميداند و با استدلالهاي توجيهي[11] آن را مفيد ميدانند (رفيعپور، 1378، صص 9-10) و لذا ميتوان نتيجه گرفت كه ارزيابي برنامه توسط بينندگان الزاماً و هميشه نتايج واقع بينانهاي به همراه ندارد، چه اينكه قوم لوط مطالبه چيزي كردند كه خداوند به خاطر آن عذاب خويش را نازل فرمودند و چه بسا در چنين حالتي، نظام ارزشي جامعه در جهت منفي تغيير داده خواهد شد. چرا كه بينندگان به طور عام قدرت تشخيص ارزشهاي صالح براي يك نظام اجتماعي سالم را ندارند و در صورتي كه ارزيابي به بينندگان واگذار شود هر كس مايل است هر آنچه از آن بيشتر لذت ميبرد به يك ارزش فراگير اجتماعي تبديل گردد.
در حقيقت هر چند رسانهها و خصوصاً تلويزيون در جهت تحقق رسالت پيام رساني ناگزير از توجه به اميال مخاطبان است ولي با اين حال در شكل ايدهآل هرگز نميتوان سنجش محتواي مناسب را به مخاطبان سپرد.
به رغم ديدگاهها آمريكايي مبتني بر الگوي بازار، ديدگاههاي انگليسي تأكيد بيشتري بر مضامين حرفهاي دارند. تيموتي لگات مديرتحقيقات BBC طي مقالهاي كه در سال 91 به سمينار ارزيابي NHK كيفيت ژاپن ارائه كرده، مسئله كيفيت را امري جداي از ميزان كثرت بينندگان يك برنامه قلمداد ميكند. وي بر اساس يك نظر سنجي اذعان ميكند كه حتي بينندگان انگليسي برنامهها نيز به طور تلويحي به اين موضوع معترفند كه كيفيت برنامهها لزوماً مترادف با حجم بالاي مخاطبين نيست (حوزه رياست صدا و سيما، 1378، ص 14).
7- نظريههاي هنجاري رسانهها
ساخت و نحوه عمل نهادهاي تشكيل دهندة هر جامعه انعكاسي از باورها، ارزشها و هنجارهاي حاكم بر آن جامعه است و رسانهها به عنوان نهادي ارتباطي، ملزم به عمل در چارچوب هنجارهاي پذيرفته شدة جامعه هستند چه اينكه در صورت عدم رعايت هنجارها هويت و علت وجودي خود را از دست ميدهند.
هنجارها ضوابط مشترك عمل اجتماعياند. ارزش نيز مفهوم ديگري است همسو و تا حدودي هم معناي هنجار.
نظريههاي هنجاري رسانهها بدنبال تحليل و بيان هنجارهاي حاكم بر رسانهها تدوين شدهاند (شالچيان، 1382، صص 194-195). نظريههاي هنجاري و ارزشي دربارة آنچه كه بايد باشد صحبت ميكنند. در واقع اين نظريهها انتظار جوامع و دولتها از رسانههاست.
سيبرت[12] و همكارانش در سال 1956 رسانههاي جهان را به چهار گرايش اجتماعي تقسيمبندي كردند:
الف) مدل مسئوليت اجتماعي: بر اين نكته تأكيد دارد كه رسانههاي همگاني در كنار كاركردهاي گوناگون خود، مسئوليتهايي نيز بر عهده دارند.
ب) مدل رسانههاي آزاد: مبتني بر آزادي از هر گونه سانسور و محدوديت در پيام رساني.
پ) مدل اقتدارگرا: رسانه ابزاري در جهت حمايت و پشتيباني از نظامهاي حاكم.
ت) مدل كمونيستي: در جهت شكلدادن به فرهنگ كمونيستي و نهادينه كردن آن.
مك كوئيل[13] با افزودن دو مدل ديگر سعي در پاسخگويي نظريههاي هنجاري رسانهها به اقتضائات و شرايط روز كرد.
الف) مدل توسعهاي رسانهها: كه با توجه به انتظاراتي كه از رسانههاي همگاني در جهت توسعه و پيشرفت وجود دارد و نيز اصول هنجاري عمل ميكند.
ب) مدل دموكراتيك- مشاركتجو: در مقابل مدلهاي محافظهكار مطرح شده و مصداق آن جوامع (اعضاء هيئت علمي سنجش تكميلي، 1383، صص 293-296).
به هر حال به نظر ميرسد اين تقسيمات با وجود برخي محاسن و تأكيدشان بر هنجاري بودن رسانهها در تبيين و طراحي مدل رسانه ديني ناكارآمد هستند و بايستي شاخصها و ويژگيهاي رسانه ديني به عنوان الگوي اقدام براي رسانه ملي (صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران) مورد بحث و بررسي قرار گيرد كه ان شاءا... در بخشهاي بعدي به آن خواهيم پرداخت امّا پيش از آن به اجمال به برخي نمونههاي هنجاري در مديريت رسانهاي جهان اشاره ميكنيم تا مشخص گردد ادعاي بينيازي رسانهها از هنجارها در واقعيت نيز تحقق نداشته (جداي از آنكه نظريه بيهنجاري رسانهها دچار مشكلات مبنايي و تئوريك جدي نيز هست ) و موارد نقض زيادي براي آن وجود دارد .(هر چند بر اين نمونهها ملاحظاتي نيز قابل ذكر است).
8- شوراي عالي راديو و تلويزيون فرانسه (ارگان ناظر بر عملكرد راديو و تلويزيون)
اين شورا نهاد اداري مستقلي است كه در 17 ژانويه 1989 تأسيس شده است. علاوه بر اختيارات قانونگذاري نقش مشاورتي آن نيز در سال 1994 تأييد شده است. اين شورا مركب از 9 نفر است كه به فرمان رئيسجمهور نصب ميشوند. تعيين سه تن از اعضاء توسط رئيس جمهور، سه تن ديگر توسط رئيس مجلس سنا و سه نفر باقيمانده توسط رئيس مجلس ملي صورت ميپذيرد.
براي اداره هر چه بيشتر شورا سه مديريت اداري و مالي، برنامه و حقوقي طراحي شده است. مديريت برنامه در بخشي از وظايف خود برنامههاي سرويسهاي ارتباطي راديويي و تلويزيوني و شركتهاي ملي برنامهساز را تجزيه و تحليل ميكند. و بر اساس تقاضاي شورا و براي بررسي رعايت تعهداتي كه بر عهده سرويسها و شركتهاي برنامهساز و توليد كننده است نيز به انجام تحقيقات ميپردازد. به عنوان يكي از مهمترين وظايف خود به كنترل از طريق قوانين، آئيننامهها، الزامات و تعهدات ميپردازد و حقوق آزادي مطبوعات نيز با رعايت اين حدود مؤثر است.
مقصود از كنترل، بررسي رعايت اصول اساسي در حفظ حرمت اشخاص و نظم عمومي از سوي رسانههاي راديو و تلويزيوني است. امّا از ديگر اهدف آن ميتوان به حصول اطمينان از رعايت تعهدات رسانهها به هنگام پخش برنامهها نيز اشاره كرد. اين تعهدات اصولاً در شش زمينة اصلي متبلور است.
الف) تنوع و صحت اطلاعات آثار سينمايي و راديو- تلويزيوني به هنگام پخش
ب) واگذاري شبكههاي تلويزيوني به منظور توسعه توليدات سينمايي و راديوـ تلويزيوني
پ) حمايت از كودكان و بزرگسالان در برابر برنامهها
ت) تبليغات
ج) حمايتهاي اخلاقي و خريد از راه تلويزيون
ح) گسترش هر چه بيشتر زبان و فرهنگ فرانسوي
ضمناً قابل ذكر است كه هر سال 50 هزار ساعت از برنامههاي تلويزيون ملي، به صورت جامع بررسي و كنترل ميشود.
شورا كه قانوناً وظيفة نظارت بر كيفيت برنامهها را بر عهده دارد، در زمينه مسائل اخلاق حاكم برنامهها، داراي اختيارات گستردهاي است. از جمله اين اختيارات حمايت از كودكان و بزرگسالان است كه در رابطه با تصاوير خشونتآميز، فيلمهاي ممنوع براي كودكان و مسائل نژادپرستانه و ... اعمال ميشود. پس از قانون اول فوريه 1994 شورا اجازه يافت با شبكههاي خصوصي نيز همچون شبكههاي عمومي رفتار كرده و از طرفي به موجب قانون بتواند دعاوي را به وكالت راديو و تلويزيون عمومي و خصوصي اقامه كند و ضمانت اجراهاي اداري را در دست بگيرد. از جمله اين ضمانت اجراها تعليق جواز پخش برنامه، كم كردن مدت اجازه پخش و در موارد بسيار مهم استرداد اجازه. از طرفي شورا ميتواند پخش كننده را به پرداخت جريمه محكوم كرده و يا از او بخواهد كه اعلاميه شورا از شبكه خود پخش كند (زكي و يوسفي محله، 1380، صص 213-222).
از ديگر موارد شركت خبر پراكني BBC است كه از جمله اقداماتش ميتوان به صدور دستورالعملهاي برنامهسازي در راديو و تلويزيون اشاره كرد و ترجمه فارسي آن نيز موجود است (بليغ، 1380).
آنچه ذكر شد تنها نمونهاي بر اين مدعا بود كه عليرغم پيشرفت دانش فني رسانهها، رسانهها فارغ از نظارت و كنترل نيستند و همه كشورها به نحوي با ايجاد صافيهايي سعي در مطلوب سازي بهرهبرداري از آن هستند، چه اينكه در طول دهههاي اخير قريب به پنجاه كميسيون، شورا، مرجع، كميته و كنفرانس تشكيل شده كه با وجود تفاوت در تركيب، صلاحيت و عملكرد، همگي به دنبال برخي محدوديتها و ممنوعيتها در پخش و محتواي برنامههاي راديو و تلويزيون بودهاند.
9- رسانه ملي در افق هنجارگرايانه ديني
در دنياي غرب به دليل وجود تنشزدايي دائمي سيستم، ناشي از اجبار طبقات پائين و متوسط به كار دائم رسانههاي ارتباطي و بويژه راديو و تلويزيون نقش تحدير رواني و سرگرم سازي توده جامعه را بازي ميكند و اين در حالي است كه نظام اسلامي با نگاه تربيتي خود سرگرمي صرف را به عنوان رسالت رسانه اسلامي تأييد نميكند و از اين منظر رسانه را به عنوان يك دانشگاه عمومي، پر اهميت ميداند كه هدفش تهذيب آحاد جامعه و تسهيل زمينههاي فرهنگي و تعالي روحي آنهاست بر اين اساس نقطه اوجي كه براي صدا و سيما متصور است انطباق كامل آن با رسالت ارزشگستري و نيز رسوخ و نفوذ دادن اسلام ناب و همه ملحقاتش در زندگي مخاطبان است (مؤسسه تحقيقاتي و فرهنگي مفيد قم، 1383، ص 361).
بر طبق قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، ايمان به خداي يكتا و اختصاص تشريع به او و لزوم تسليم در برابر امر او از پايههاي نظام سياسي است. از طرفي وحي الهي و نقش بنيادين آن در بيان قوانين به عنوان اصلي مسلم، پذيرفته شده است و ايجاد محيطي مساعد براي رشد فضائل اخلاقي بر اساس ايمان و تقوي و مبارزه با كليه مظاهر فساد وتباهي از جمله وظايفي است كه حكومت بايد با تمام توان براي انجام آن بكوشد. در اين تعريف دين در تمامي صحنههاي زندگي فردي و اجتماعي حضور دارد و مبناي تنظيم روابط اجتماعي است.
در عرصه فعاليت وسايل ارتباط جمعي نيز قانون اساسي با صراحت بر لزوم و بلكه بر وجوب حاكميت ارزشها تأكيد كرده است و در مقدمه آن بر لزوم حركت وسايل ارتباط جمعي (راديو و تلويزيون) در جهت روند تكاملي انقلاب اسلامي و در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامي سخن گفته و آنكه در اين زمينه از برخورد سالم انديشههاي متفاوت بهره گيرد و از طرفي از ترويج خصلتهاي تخريبي و ضد اسلامي جلوگيري كند.
همچنين ماده 9 قانون اساسنامه سازمان صدا و سيما بر هدف اصلي سازمان به عنوان دانشگاهي عمومي، ايجاد محيط مساعد براي تزكيه و تعليم انسان و رشد فضائل اخلاقي و شتاب بخشيدن به حركت تكاملي انقلاب اسلامي در سراسر جهان تأكيد شده است. نكته جالب توجه اينكه بر رسالتگرا بودن رسانهها هم از جنبه اثبات و هم از جنبه نفي تأكيد گرديده است، و بيشك به لحاظ قانوني اين رسانه نمونهاي تمام عيار از حاكميت نگاه ارزشي و تعقيب رسالتهاي ديني است (اسماعيلي، 1383، صص 7-23).
البته نبايستي تأثير آموزههاي ديني را صرفاً محدوديتزدايي دانست هر چند پايبندي به ارزشها و احكام ديني به هر حال ضوابط و محدوديتهايي را براي تصميمگيريها، گفتارها و كردارها را تحميل ميكند امّا بيشك التزام واقعي به شمار فراواني از آموزههاي اخلاقي و ديني مسئوليتزا و موجب تعهداتي است كه به تحرك بيشتر رسانهها ميانجامد (اسماعيلي، 1383، ص 29).
در اين مجال هر چند مختصر بر لزوم ارزشگرا بودن رسانه و داشتن تعهد اخلاقي در پيامرساني اشاره كرديم و نيز از منظر قانون اساسي افقهاي پيش روي رسانة مد نظر حكومت اسلامي را يافتيم. در پايان به سخني از مقام معظم رهبري اشاره ميكنيم:
«هدف ما اين است كه صدا و سيما را به آن اوجي برسانيم كه كليه برنامههاي آن با بهترين كيفيت، در جهت رسوخ دادن اسلام ناب و همه ملحقاتش ـ از اخلاق و عمل- در زندگي مخاطبانش باشد... از اول صبح تا آخر شب... تك تك برنامهها، حتي آرم برنامهها، موزيك متن فيلمها و برنامههاي كارتون، حتي چهره گويندگان و مجرياني كه ديده ميشوند و لحن كلام گويندگاني كه صدايشان شنيده ميشود بايد وسيله سوق دادن مردم به فرهنگ اسلامي و انساني باشد. جز اين وظيفهاي ندارد و اگر مواردي بود كه بر خلاف اين هدف وارد صدا و سيما شد نبايد پخش شود».
نتيجهگيري
حال با توجه به آنچه كه از لزوم هنجارگرايي رسانهها و نيز الگوي هنجارگرايانه رسانه ملي در قانون اساسي، بيان رهبران و نيز اساسنامه صدا و سيما صحبت شد، ارزشهاي حقّة اماميه اعم از عقايد، اخلاقيات و نيز احكام نوراني و مبارك آن، معيار اساسي سنجيدن پيامها در راستاي الگوي رسانة ديني ميباشند. بيشك توجه به ارزشهاي اسلامي مستلزم دقت بر ناب و اصيل بودن آنهاست چه اينكه گاهي ارزشهاي عرفي حاكم بر مناسبات اجتماعي از سر غفلت بر جاي ارزشها مينشيند. در واقع ارزشها ي الهي مبتني بر فطرت بشر و همساز و هماهنگ با عالم طبيعت و بالاتر از آن نازل شده و همگي از ناحيه عالم مطلق هستند و بدين اعتبار چراغ راه بشر در رسيدن به كمال و سعادت است. نكته قابل توجه ديگر آن است كه اگر چه منابع ارزشي، هر كسي را به فراخور ظرفيت به فيض معنوي و فكري ميرسانند، با اين حال استفاده تخصصي از اين منابع مستلزم برخورداري از دانش ويژه آن ميباشد (معلمي و ديگران، 1379، ص44).
بدون شك بهترين ملاك براي شناختن ارزشها و تفكيك آنها از مسائل غير ارزشي، فهم و استنباط فقها و اسلام شناسان خبره از منابع ديني است. به هر حال حقانيت پيامها روشنگر سلامت فرآيند ارتباطي است كه با ايجاد كششهايي مخاطب را از آنچه كه هست به سوي كرامتها، فضيلتها رهنمون ميشود هر چند ارزيابي جامع و كامل برنامههاي تلويزيوني علاوه بر شناخت مطلوبهاي حقاني و الهي، نيازمند شاخصها و مولفههاي ديگري نيز هست كه در جاي خود قابل بررسي است.
پينوشتها:
--------------------------------------------------------------------------------
* دانشآموخته كارشناسي ارشد رشته معارف اسلامي و مديريت دانشگاه امام صادق عليه السلام
1- برگرفته از «طراحي مدل مفهومي ارزيابي محتوايي برنامههاي رسانه ديني (با تأكيد بر حوزة فيلم و سريال صدا و سيما)»، پاياننامه كارشناسي ارشد رشته معارف اسلامي و مديريت، تهران: دانشگاه امام صادق(ع)، 1385.
[2]- Public service Broadcasting
[3]- Kent ASP
[4]- J.M. Wober
[5]- Subjective
[6]- Objective
7- نوارجلسات پروفسور مولانا در شوراي برنامهريزي مركز طرح و برنامهريزي صدا و سيما خرداد 84
[8]- Krueger
[9]- Fiction
[10]- Loretanetal
[11]- Rationalization
[12]- Sibert
[13]- Mc Quail
منابع و مآخذ:
1. اسماعيلي، محسن (1383)، «تعامل دين و رسانه از ديدگاه حقوق»، تهران: فصلنامه پژوهشي دانشگاه امام صادق(ع)، شماره 21.
2. حوزه رياست صدا و سيما (1378)، گزارش مقدماتي مطالعه نظامهاي ارزيابي كيفي برنامههاي راديو و تلويزيوني.
3. دستورالعملهاي برنامهسازي در راديو و تلويزيون انگلستان (شهريور 1380)، ترجمه ناصر بليغ، تحقيق و توسعه صدا.
4. رشيديان، رضا (1380)، «نگاهي بر سنخشناسي كيفيت و ارزشيابي در رسانه»، تهران: فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 28.
5. رضائيان، مرضيه (1380)، «مروري بر نقش تحليل محتوا در نظارت و ارزيابي»، تهران: فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 28.
6. رفيع پور، فرامرز (1378)، وسايل ارتباط جمعي و تغيير ارزشهاي اجتماعي، تهران: نشر كتاب فرا، چاپ اول.
7. زكي، احمد و يوسفي محله، ابراهيم (1380)، «شوراي عالي راديو و تلويزيون فرانسه»، تهران: فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 28.
8. شالچيان، علي و عباسي، ملوك (1382)، «بررسي برخي از احكام و مسائل فقهي فيلم و نمايش با نگاهي به جايگاه رسانه ديني»، تهران: فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 36.
9. عصام، معصومه (1380)، «ارزشيابي برنامه در حين توليد»، تهران: فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 28.
10. قاضيزاده، علياكبر (1380)، «نظارت چشم سوم رسانه»، تهران: فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 28.
11. مجموعه دروس رشته علوم ارتباطات اجتماعي، مؤلف اعضاي هيئت علمي سنجش تكميلي (1383)، تهران: سنجش، جلد اول.
12. معلمي، عباس و حاج احمدي، رضا (1379)، نقش پژوهش در انتقال و تعميق ارزشها و اعتبار محتوايي برنامهها، مجموعه مقالات نخستين همايش پژوهش در صدا و سيما، تهران: سروش.
13. مؤسسه تحقيقاتي و فرهنگي مفيد قم (1383)، مبارزه با فقر و فساد و تبضعيض، قم: مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما، چاپ اول.
14. يزدان پناه، احمدعلي(1380)، «مباني طراحي جامع نظارت و ارزيابي برنامههاي سازمان صدا و سيما»، تهران: فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 28.
.......................................................................................
منبع: نشريه پژوهشي، آموزشي و اطلاع رساني دانشگاه امام صادق(ع)
انتهاي پيام/
يکشنبه 29 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]
-
گوناگون
پربازدیدترینها