واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: تاجر بدبين همسرش را كشت
گروه حوادث ـ مرد تاجر به خاطر سوء ظن شديد و اختلاف هاى شديد خانوادگى، همسر جوانش را با ضربه هاى كارد از پا در آورد.پسر خردسال اين زوج نيز هنگام دفاع از مادرش بشدت مجروح شد.
به گزارش خبرنگار جنايى ما، شامگاه جمعه ساكنان يك ساختمان در منطقه سعادت آباد، به محض اطلاع از درگيرى شديد زوج همسايه، بلافاصله با پليس ۱۱۰ تماس گرفته و درخواست كمك كردند.
دقايقى بعد كه مأموران كلانترى ۱۳۴ شهرك غرب خود را به محل حادثه رساندند با پيكر خونين و نيمه جان ماريا ـ ۳۱ ساله ـ و پسر ۱۲ ساله اش «آرمين» روبه رو شدند.بنابراين بلافاصله امدادگران اورژانس به محل حادثه فراخوانده شده و مادر و پسر مجروح به بيمارستان انتقال يافتند.محمد ـ ۳۸ ساله ـ كه خود را عامل حادثه معرفى مى كرد دستگير و به كلانترى منتقل شد. نخستين بازجويى ها از او آغاز شده بود كه دقايقى بعد مسئولان بيمارستان در تماس با پليس از مرگ زن جوان خبر دادند. پسربچه نيز پس از عمل جراحى در بخش مراقبت هاى ويژه بسترى شده بود.حسين اصغرزاده ـ بازپرس كشيك ويژه قتل تهران ـ نيز با دريافت گزارش قتل همراه گروهى از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهى تحقيقات جنايى خود را آغاز كردند.«آيلين» دختر ۱۱ ساله كه بشدت شوكه بود و گريه مى كرد، بريده بريده گفت: «پدر و مادرم با هم جر و بحث مى كردند كه يك دفعه بابا با چاقو به طرف مامان حمله كرد. آرمين مى خواست جلوى بابا را بگيرد كه خودش هم زخمى شد.»عامل قتل كه خود را تاجر آهن معرفى مى كرد در نخستين بازجويى ها اظهار داشت: من عاشق همسرم بودم به همين خاطر در زندگى هر چه دارم متعلق به همسر و دو فرزندم بود اما اين اواخر احساس مى كردم همسرم به من و زندگى بى علاقه شده و حتى ساده ترين كارهاى خانه را نيز انجام نمى داد. در عين حال با زنان يا دخترانى رفت و آمد مى كرد كه به نظرم صلاحيت اخلاقى و تناسب خانوادگى با ما نداشتند. چند بار به «ماريا» در اين باره تذكر دادم اما او توجهى به حرف هايم نداشت. با اين حال براى اين كه به زندگى دلگرم شود برايش ماشين گرانقيمتى خريدم. دائم نيز به حساب بانكى اش پول واريز كرده و چند مسافرت خارج از كشور هم با او و بچه ها رفتيم اما باز هم دل به زندگى نمى داد. به همين خاطر اختلاف هايمان كم كم بيشتر شد. با اين حال به خاطر حفظ آبرو، اجازه نمى دادم فرزندان مان يا دوستان و بستگان از ماجرا باخبر شوند. شب حادثه وقتى از محل كار به خانه برگشتم همسرم در خواب بود. مى خواستم در مورد موضوعى از او سؤالى بپرسم كه با عصبانيت و پرخاشگرى بلند شد و جر و بحث راه انداخت.من هم از شدت ناراحتى با كارد آشپزخانه او را زدم. بچه ها كه هراسان شده بودند دنبال راهى براى جدا كردن ما بودند كه همان موقع پسرم خودش را بين من و همسرم انداخت اما ناگهان يك ضربه به سينه اش خورد و مجروح شد. ديگر نمى فهميدم چه كار مى كنم. وقتى به خودم آمدم كه مأموران پليس و مردم در خانه بودند.بازپرس اصغرزاده پس از شنيدن اظهارات متهم وى را براى تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهى تهران قرار داد.
يکشنبه 29 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]