واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: الگوي گورباچف براي اوباما
آمريكايشمالي- باراك اوباما، رئيسجمهور منتخب آمريكا روز سهشنبه با اداي سوگند رياستجمهوري وارد كاخ سفيد ميشود.
در حاليكه بيش از يك ماه از انتخابات آمريكا ميگذرد اما تحليلها و گمانهزنيهاي پيرامون اين موضوع هنوز ادامه دارد و تازه از اين هفته شكل جديتري بهخود ميگيرد. محور اصلي همه اين گمانهزنيها، تغييراتي است كه در داخل و خارج از آمريكا بعد از به قدرت رسيدن اوباما ايجاد خواهد شد. در اين ميان عدهاي انتظار تغييرات را خوشبيني صرف ميدانند و گروه ديگر ميگويند كه اوباما اگر هم بخواهد نميتواند متفاوت نباشد. اين مقاله با ارائه تشبيهي ميان موقعيت اوباما و ميخائيل گورباچف، نظرات هر دو گروه را مورد بررسي قرار داده است.
حدود 20 سال پيش در چنين روزهايي ميخائيل گورباچف رهبر يكي از دو ابرقدرت آن زمان جهان، در مجمع عمومي سازمان ملل، خطاب به سران كشورها چنين گفت: ضرورت آزادي انتخاب براي ما نيز روشن است. امتناع از به رسميت شناختن چنين حقي عواقبي بسيار جدي و هولناك براي صلح جهاني در بردارد. در آن زمان گورباچف در مقام دبيركل حزب كمونيست شوروي، حاكم سرنوشت صدها ميليون انسان – در اتحاد شوروي و نيز در اروپاي مركزي و شرقي – بود؛ انسانهايي كه از هر گونه حق انتخاب بيبهره بودند. دولت تحت رهبري گورباچف پيش از آن نشان داده بود كه چنين حقي را به رسميت نميشناسد.
صحبت از آزادي انتخاب ميتوانست موجب مرگ افراد شود. از اينرو بود كه سخنان گورباچف، موجب حيرت جهان آن روز شد. وي ميگفت: آزادي انتخاب، يك اصل جهاني است كه هيچ مورد استثنايي ندارد. رهبر شوروي براي آنكه به مخاطبان خود اطمينان دهد كه سخنانش فراتر از مشتي شعار و لفاظيهاي مرسوم است، اعلام كرد كه نيروهاي مسلح شوروي از اروپاي شرقي خارج ميشوند؛ نيروهايي كه رهبران جهان كمونيسم به اتكاي آنها حق آزادي انتخاب را از مردم تحت سلطه خود سلب كرده بودند. وي اظهار داشت: امروز ميتوانم به شما اطلاع دهم كه اتحاد شوروي تصميم گرفته است تعداد نيروهاي مسلح خود را (در اروپاي شرقي) به 550 هزار نفر رسانده و حجم سلاحهاي متعارف خود را در حد قابل توجهي كاهش دهد. اين كاهش حضور نظامي بهصورت يكجانبهصورت خواهد گرفت.
وي افزود كه 6 لشكر زرهي فورا از آلمان شرقي، چكسلواكي و مجارستان عقبنشيني خواهند كرد و حضور نظامي شوروي در شرق اروپا پس از انجام اين اقدامات، صرفا جنبه دفاعي خواهد داشت. گورباچف تعهد كرد كه لوله سلاحهاي ارتش شوروي از آن پس نه تنها از روي ملل پيمان ورشو برداشته خواهد شد بلكه ساير ملل اروپايي را نيز نشانه نخواهد رفت. گورباچف اذعان كرد كه تمامي اين اقدامات با هدف حذف نظاميگري از روابط بينالمللي ، تغيير اقتصاد جهاني از اقتصاد نظامي به اقتصاد غيرنظامي و حركت به سوي جهاني عاري از سلاحهاي هستهاي و خشونت صورت ميگيرد. آن زمان رونالد ريگان آخرين روزهاي رياست خود بر ايالات متحده را سپري ميكرد و جورج بوش پدر آماده ميشد تا دوره رياستجمهوري خود را بر آمريكا آغاز كند.
گورباچف در آن سخنراني تاريخي خود، به ريگان اداي احترام كرد؛دولتمردي كه با او بر سر جمعآوري سلاحهاي هستهاي به توافق كلي رسيده بود. وي اميدوار بود «روند توافقات دوجانبه بين دو ابرقدرت ادامه يابد و جورج بوش، رئيسجمهور منتخب جديد آمريكا، ما را شريك خود بداند... بهنظر ميرسد كه ما ميتوانيم سال ميلادي جديد [1989] را به سالي تعيينكننده و سرنوشت ساز براي جهان تبديل كنيم.»
گورباچف خود به وعدهاش در اين باره عمل كرد. در سال1989 و در پي سخنراني رهبر شوروي در مجمع عمومي سازمان ملل ابتداي آن سال، ملل اقماري شوروي در شرق اروپا قاطعانه در پي به دست آوردن آزادي خود برآمدند. روند انحلال و فروپاشي اتحاد شوروي نيز از همان سال آغاز شد و در سال1991 به اوج خود رسيد. 17سال پيش در چنين روزهايي هنگامي كه پرچم سرخ از فراز كاخ كرملين پايين كشيده شد و پس از آنكه ميخائيل گورباچف از مقام خود كناره گرفت، حيات اتحاد جماهير شوروي نيز پايان يافت.
اما در آن سوي معادله قدرت، در ايالات متحده سال1989 – اگرچه به شكلي ديگر – سالي سرنوشت ساز بود. تنها چند هفته پس از تخريب آرام ديوار برلين با مجوز گورباچف، رئيسجمهور ايالات متحده فرمان اشغال پاناما را توسط دهها هزار نفر از نيروهاي آمريكايي صادر كرد. اين اقدام كاملا غيرقابل توجيه، به نوعي پاسخ آمريكا به دعوت گورباچف بود؛ اعلام اينكه ايالات متحده هنوز راهي طولاني را تا حذف نظامي گري از روابط بينالمللي در پيش دارد. پس از آن، جنگهاي غيرضروري آمريكا باز هم ادامه يافت، در حالي كه رهبران ايالات متحده از تغيير اقتصاد نظامي دوران جنگ سرد امتناع ميكردند.
اين امكان وجود دارد كه سال جديد، سال سرنوشت ساز مورد نظر گورباچف براي آمريكا باشد. آمريكاييها اينك، آن طور كه ديكتاتور سابق شوروي توصيف ميكرد، در آستانه سالي قرار دارند كه همه ما انتظارات بسياري از آن داريم. هر كسي ميخواهد به اين باور برسد كه تلاشهاي مشترك ما براي پايان دادن به دوره جنگها، برخوردها و درگيريهاي منطقهاي، دشمني با طبيعت، وحشت گرسنگي و فقر و نيز تروريسم سياسي، مطابق با سطح اميدها و توقعات ما باشد.
آيا انتظار ما از باراك اوباما براي تغيير تاريخ، انتظار بالايي است؟ و براي برقراري صلح؟ و براي تغيير و دگرگوني نظام اقتصادي ايالات متحده؟ و نجات كره زمين؟ و ايجاد نظامي سياسي بر مبناي حقيقت؟ و بازگرداندن آبروي ملت آمريكا؟ آيا ما با اميد بستن به او خودمان را گول ميزنيم؟
ابتداي اين سال آمريكاييها بايد به ياد آورند كه چنين دگرگونياي پيشتر رخ داده است، حتي اگر ما از واكنش نشان دادن به اين دگرگوني سر باز زده باشيم. به لطف خداوند، براي انجام چنين اقدام بزرگي كه گورباچف 20 سال پيش آن را انجام داد و جبران تاخيرمان در پذيرش دعوت او، هنوز دير نيست. وي سخنراني تاريخي خود را چنين پايان داده بود: اين هدف مشترك ماست و تنها با كمك يكديگر است كه ميتوانيم به آن برسيم.
بوستون گلوب- 29دسامبر2008
شنبه 28 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]