واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: راهبردهاي بهبود مناسبات آتلانتيكي
اشاره: گروه مطالعات سياستهاي اروپايي در جمعبندي مواضع مهمترين كشورهاي اروپا در قبال آمريكا به اين نتيجه ميرسد كه اتحاديه خواستار ايجاد دگرگوني ريشهاي در روابط دو سوي اقيانوس اطلس است. اتحاديه اروپا براي دستيابي به اين منظور، داراي ابزارها و در عين حال رويارو با موانعي است كه اميدوار است با سپري شدن دوران بوش، بتواند ميان آنها هماهنگي ايجاد كند. در اين بخش از مقاله بررسي موضوع ياد شده ميپردازيم:
***
دولت ساركوزي همچنين در سياست خارجي، بازپيوستن فرانسه به ناتو و تقويت سياست خارجي و امنيتي اتحاديه اروپا را در صدر امور جاري خود ميشمارد. فرانسه، ناتو و دستگاه سياست خارجي و امنيتي اروپا را دو تشكيلات مجزا نميداند، بلكه هر دو را دستگاه واحدي ميشناسد و مهمتر از آن معتقد است كه ناتو محمل اصلي گفتوگوهاي دوسوي اقيانوس اطلس ميتواند باشد.
فرانسه در دولت ساركوزي به اتحاديه اروپا به ديده بازيگر سياسي پرقدرتي مينگرد و آن را ابزار مهمي در سياست خارجي ميداند. اين نگرش درست خلاف نگرشي است كه در دولت پيشين فرانسه حكمفرما بود و فرانسه را به سوي سياست خارجي پست مدرن هدايت ميكرد، اما اين جا مشكلي خودنمايي ميكند كه همانا معارضات موجود در روابط فرانسه و آلمان است. اين معارضات برنگرش ياد شده در بالا سايه افكنده و اقدام عاجل را ميطلبد.
و سرانجام اين كه مهمترين انتظار فرانسه از آمريكا، بازگشت به دوره چندجانبهگرايي است.
* آلمان
اختلاف نظر آلمان با ايالات متحده بر سر حمله به عراق، مناسبات دو دولت را در دوره زمامداري بوش دچار اختلالات اساسي كرده بود. عزم واشنگتن براي حمله به عراق بدون اخذ مجوزي از سازمان ملل متحد، و جو ضد آمريكايي حاكم بر آلمان در انتخابات 2002 آلمان كه طي آن شرودر دوباره صدراعظم شد، عوامل مسمومتر شدن جو روابط دو كشور بود. اما عراق فقط نوك كوه يخ بود.
آنچه دولت آمريكا در بازداشتگاهها از خود نشان داد، بحث سپر دفاع موشكي، موضع آمريكا در گرمايش زمين و تخريب معاهده كيوتو، عواملي بود كه مانع گرماي روابط دوجانبه ميشد. از وقتي دولت مركل برسركار آمد و همچنين از وقتي واشنگتن به مزاياي چندجانبهگرايي گردن نهاد، حال و روزگار امور بهبود زيادي حاصل كرد.
آلمان عقيده دارد كه در سال 2009 از روزهاي سخت دولت بوش دور خواهد شد. اولويتهاي آلمان براي توسعه روابط با آمريكا عبارتست از: يافتن راهحل صلحآميز براي پرونده اتمي ايران، اجراي كامل تعهدات پيمان كيوتو (از جمله پايبندي ايالات متحده به آن)، و ادامه مناسبات اقتصادي دو سوي اقيانوس اطلس.
تغييرات آب و هوا موضوع مهمي در نظر آلمان است. برلين از آمريكا انتظار دارد به پايبنديهايش در اين امور عمل كرده از انتشار گاز 2Co جلوگيري به عمل آورد.
بحران تابستان 2008 در گرجستان اين مسئله را پيش كشيد كه وظيفه دولتهاي دو سوي اقيانوس اطلس در برابر روسيه چيست؟ آلمان طرفدار رويه جامع و هماهنگ در برابر روسيه است و از آمريكا هم انتظار دارد كه مواضع روسيهاي خود را با اتحاديه اروپا يكپارچه كند. به عقيده آلمان دست زدن به اقدامات تند مثل اخراج روسيه از جي- 8 يا مانع شدن از دسترسي آن كشور به سازمان تجارت جهاني اقداماتي مضر بوده و در صورتي كه آمريكا تمايل به انجام آن نشان دهد هم منجر به بروز معارضات اساسي بين كشورهاي دو سوي اقيانوس اطلس خواهد شد. برلين با همه اين اوصاف اعلام داشته كه روابط سنتي خود با مسكو را با نگاه به آنچه در گرجستان ميگذرد تنظيم خواهد كرد.
آلمان در سال 2009 انتخابات فدرال را در سراسر كشور خود برگزار ميكند. در اين انتخابات البته سياست خارجي به حوزه مسائل انتخاباتي وارد نميشود، اما احتمال ميرود كه موضوعاتي مثل حضور نظامي آلمان در افغانستان، و يا راه و روش درست رفتار با ايران يا با روسيه در اين انتخابات زير ذرهبين قرار گيرد. دولت جديد آمريكا هم احتمالا، خواستار مشاركت بيشتر و كنارهگيري كمتر متحدان اروپايي خود در امور افغانستان باشد.
آمريكا معتقد است كه نخبگان سياسي آلمان توش و توان لازم براي مقابله با مسائل را ندارند و هرگاه پاي مسائل حاد امنيتي به ميان آيد، آلمان به حالت فلج درميآيد.
* مجارستان
جايگاه مجارستان در طول دو دوره رياست جمهوري بوش پيوسته تغيير كرده و از شريكي نامعتبر به متحدي احترام برانگيز تبديل شده و بالعكس. دولت محافظهكار مجارستان پس از حادثه
مجارستان تاكيد كرد كه از سياست كلي اتحاديه اروپا عدول نميكند، اما پشتيباني از عمل روسيه، اقدامي خلاف سياست اتحاديه اروپا بود. بحران انرژي اكنون در شرف پايان است، اما مجارستان هنوز ناچار است با احتياط قدم بردارد،زيرا از يك سو متعهد به همكاري با روسيه و محتاج گاز روسيه است و از سوي ديگر به ارزشهاي اروپايي و مناسبات دو سوي اقيانوس اطلس پايبندي دارد.
همين تجربه گوياي توقعات مجارستان از دولت جديد حاكم در واشنگتن است. با عنايت به وقايع اخير، بعيد ديده ميشود كه اتحاديه اروپا بتواند يك تنه جبهه متحد و معقولي شكل دهد كه روسيه را بيش از پيش پاگير كند و مادام كه چنين اتفاقي به وقوع نپيوندد مجارستان همچنان در معرض خطر قرار خواهد داشت و بايد منتظر تكرار رويدادهاي سالهاي 2006 و 2007 بود. مجارستان در صورتي ميتواند از موازنه مخرب سالهاي پيشين خلاصي يابد كه دولتي روشن بين در آمريكا سركار بيايد و بار سنگين همكاري درازمدتتر با كل اروپا را بردوش و پاي روسيه را به پيمانهاي گوناگون همكاري بكشد. از محركهاي مثبت و منفي مبتني بر واقعيت در هر لحظه ممكن استفاده كند و اگر بنابر پيروزي چنين راهبردي باشد، آمريكا همراه با شركاي قوي دست اروپايي، بايد در جهت كاهش مخاطراتي بكوشد كه كشورهاي كوچك و آسيبپذيري مثل مجارستان را تهديد ميكند در غير اين صورت هيچ چيز نخواهد توانست جلودار مسكو در اجراي راهبرد تفرقه بينداز و حكومت كن گردد كه معلوم خاص و عام است!
اگر كشورهايي مثل مجارستان باز هم وارد ائتلافهاي بزرگ در برابر روسيه شوند، خواهند توانست در واقع با انجام ندادن كاري كه به زعم مسكو، انجام آن وظيفه آنهاست، نقش واقعي خود را ايفا نمايند: شركت در بازي كه طي آن، آسيبپذيريها در درازمدت، مانع اتخاذ سياستها و انجام اقدامات مطابق ارزشهايشان ميگردد.
ديپلماسي آمريكا در گذشته دولتهاي كوچك اروپاي مركزي را به بازي گرفته بود. دولتهاي كوچك كه اكنون عضو اتحاديه اروپا هستند بايد از اين پس در نظر بدارند كه نبايد تنها متكي به روسيه بود، بلكه بايد از طريق نهاد قدرتمندي چون اتحاديه اروپا، بر متحد خود آمريكا هم تكيه زنند. چنانچه اين درسها همه در مدنظر قرار گيرد، و اگر دولت جديد آمريكا در پي رويارو شدن با روسيه از طريق همراهي با اتحاديه اروپا، طي اتخاذ سياستهايي معقول باشد، دردبارترين برهه در تاريخ سياست خارجي مجارستان، دست كم براي مدتي هم كه شده، چيزي بيش از خاطرهاي متعلق به گذشتهها نخواهد بود.
* لاتويا
لاتويا و ايالات متحده در دو دوره رياست جمهوري بوش روابط كاملا مثبت و گرمي داشتند و دوبار سفر جورج بوش به ريگا در لاتويا، مويد اين ادعاست. دلايل گرمي اين روابط را ميتوان در پرتو اهداف اصلي سياست خارجي لاتويا توضيح داد كه عبارت بود از پيوستن لاتويا به ناتو و اتحاديه اروپا و تحقق اين اهداف با حفظ روابط با آمريكا به مراتب عمليتر ميشد. اما ناگفته نماند كه گمان ميرود دامنه اين روابط در سالهاي آينده محدود گردد؛ بنابه دو دليل: نخست اينكه عضويت لاتويا در ناتو و اتحاديه اروپا در مرحلهاي قرار گرفته كه سير عادي خود را ميپيمايد و روابط با آمريكا ديگر در آن چندان كارساز نيست، و دوم تغيير رئيس جمهوري لاتوياست كه طبعا تغييرات در نگاه به سياست خارجي و روابط با ديگر كشورها از پيامدهاي آن است. رئيس جمهوري پيشين لاتويا سياست خارجي را پايه و اساس برنامههاي خود ميدانست و به رابطه با آمريكا بهاي زيادي ميداد، اما رئيس جمهوري فعلي عمدتا به مسائل داخلي توجه دارد. البته اين به معناي دگرگوني در انگاره كلي سياست خارجي لاتويا نيست كه در آن به ايالات متحده آمريكا به ديده شريك اصلي و راهبردي نگريسته شده است. بنابر همين جهت است كه همكاريها بين دو كشور اساسا بر پيوندهاي متقابل متكي بوده و خارج از چارچوب روابط اتحاديه اروپا با آمريكا به آن نگريسته شده است.
لاتويا در دو مسئله با آمريكا تفاوت نظر داشت: يكي در مسئله دادگاه جنايي بينالمللي بود كه آمريكا از بنا با آن خصومت ميورزد و ديگري پيمان كيوتو كه لاتويا در اين پيمان جانب اتحاديه اروپا را دارد. اين دو تفاوت همچنان برقرار خواهد ماند.
اما مسائلي كه براي لاتويا از اهميت والايي برخوردار است، همچنان اهميت خود را حفظ خواهد كرد:(1) امنيت و همكاري با همسايگان شرق اروپايي (گرجستان، مولداوي و اوكراين از نظر لاتويا تقدم دارند)،(2) انرژي و (3) همكاري اقتصادي.
نخست به امنيت و همكاري نگاه كنيم: نميتوان تصور مسئلهاي امنيتي را كرد كه در آن لاتويا با آمريكا اتفاق نظر نداشته باشد. لاتويا در همراهي با آمريكا ترديدي نميكند چرا كه واشنگتن را تنها ضامن دوم امنيت خود ميداند. همكاريهاي دو كشور در امور امنيتي، نزديكترين همه زمينهها بوده است.
از آنجا كه همكاريهاي امنيتي با عضويت لاتويا در ناتو گره خورده، بعيد است كه در آينده هم تغييري در آن واقع شود. انتظار ميرود كه هرگاه آمريكا از متحدان خود خواهان كمك بيشتر به ناتو در افغانستان شود، لاتويا به آن پاسخ مثبت دهد.علاقهاي كه لاتويا به تحكيم سياستهاي آمريكا در اروپاي شرقي نشان ميدهد، از طرفي تبديل به مسئله امنيتي دشواري در حمله روسيه به گرجستان شده است. لاتويا به شدت با اين حمله روسيه مخالفت ورزيده و معتقد است كه آمريكا، ناتو و اتحاديه اروپا كه بازيگران اصلي در دو سوي اقيانوس اطلس هستند، بايد نقشي اساسي در تامين آزادي و امنيت كشورهاي مجاور اتحاديه اروپا ايفا كنند.
جمعه 27 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]