واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: نگاهي به فيلم آواز گنجشك ها به بهانه اكران مجددبازهم آدم هاي حاشيه اجتماع
اولين سوالي كه با ديدن آواز گنجشك هاي مجيد مجيدي به ذهن متبادر مي شود اين است كه: آيا اين فيلم تكميل كننده سه گانه مجيدي پس از باران و رنگ خدا خواهد بود و از اين پس مي بايست تجربه كارگرداني مجيدي را با فيلم هايي از نوع ديگر شاهد باشيم يا اينكه فيلمساز جهاني سينماي ما همچنان به اين سبك و نوع فيلمسازي و داستان خاص وفادار خواهد ماند و تجربيات خود را مجددا تكرار خواهد كرد؟
آواز گنجشك ها نيز به سان باران و رنگ خدا، قصه خود را بر روي آدم هايي متمركز كرده كه در حاشيه اين اجتماع وجود دارند و شايد مورد توجه بسيار كمي از سوي افراد در اجتماع قرار مي گيرند و از همين رو نيز حاشيه نشين اند و در تنهايي خود روزگار مي گذرانند. اين فيلم نيز تلاش مي كند نگاهي ديني و معنوي به مقوله رابطه انسان با خدا از يكسو و تمايلات و هواهاي نفساني اين موجود دوپا بر روي زمين داشته باشد. اما به نظر مي رسد كه مجيدي اين رابطه و نگاه را تا آنجا پررنگ كرده كه در بيشتر اوقات، اين مساله از حد معمول و قابل فهم مخاطب و تماشاگر فراتر رفته و تبديل به كليشه شده است. توگويي كارگردان ميخواهد به زور قاشقي را از اين شهد آموزنده در دهان مخاطبش بريزد. براي اثبات اين مدعا شما را ارجاع مي دهم به صحنه اي كه كريم در اولين روز مسافر كشي خود مي خواهد در ميداني بايستد كه مسافركشان ديگر مانعش مي شوند و سردسته موتورسواران با زور و قلدري، مسافر را از چنگ كريم در مي آورد اما در همين حين كه صحبت از رساندن روزي از سوي خداست و... مي بينيم كه وسيله موتورسوار قلدر دچار اشكال فني شده و همان مسافر پولدار مجددا به سوي كريم باز مي گردد. يا نگاه كنيد به صحنه ديگري كه مسافري به كريم يك هزارتوماني اضافه مي دهد (كه در واقع حق كريم نبوده و حلال نيست) و زماني كه قهرمان داستان با همين هزار توماني غيرحلال، يك كيلو گوجه سبز اضافه براي خانواده اش مي خرد، كيسه ميوه پاره شده و احتمالا به اندازه همان هزارتوماني غير حلال از كيسه خارج مي شود كه صد البته نشان از توجه خداوند به كريم و خانواده اش براي كسب رزق حلال از يكسو و عدم ورود لقمه حرام به سفره ايشان و از سوي ديگر، مجازات لطيفي است كه خداوند براي اشتباه نسنجيده كريم انجام مي دهد.
از اين دست نشانه ها و اشاره ها در فيلم اخير مجيدي به وفور به چشم مي خورند و عليرغم اينكه جنبه هاي معنوي و اخلاقي در اين فيلم به نسبت دو اثر قبلي اين فيلمساز به وفور حضور دارند و جنبه هاي اجتماعي واضح تري را نيز در اين فيلم شاهديم و آدمها نيز قابل لمس تر هستند اما همانگونه كه پيشتر نيز اشاره كردم، نشانه ها و كدهاي اخلاق گرايانه مجيدي در اين فيلم سبب شده تا اين مسائل به شكلي تصنعي و حتي شعاري جلوه كنند و تصور مي كنم اين از نقاط ضعف آواز گنجشكهاست.
تكامل معنوي كريم نيز در طول فيلم به خوبي رخ مي دهد و اوج آن هم از شكستن پاي او و حادثه اي كه بر اثر اندوختن مال بي ارزش دنيوي است رخ مي دهد ولي فاصله گرفتن وي از خدا و ارزش هاي والاي انساني، به خوبي استحاله او رخ نداده است. در صحنه اي كريم كه از مزرعه اخراج شده و تخم شتر مرغي را از نگهبان مزرعه به عنوان هديه دريافت كرده و با آن املت درست مي كند و به اكثر همسايگانش كه همچون او فقير و بي چيز هستند مي دهد تا حداقل در شادي يك شب او و خانواده اش شريك باشند شاهد پرداخت هنرمندان و ساختار بسيار مناسبي از تشريح و تبيين چهره مثبت كريم هستيم اما اين ساختار، زماني كه مي خواهد آن روي سكه كريم را كه مال اندوزي و وابستگي به دنيا و فراموش كردن خداست، تصوير كند دچار لكنت مي شود و در دست انداز مي افتد و ايده هايي كه مي توانستند بسيار پخته شوند و خوب از كار در آيند در حد اشاراتي كوتاه باقي مي مانند كه ناكافي است باز هم ارجاع مي دهم به صحنه اي كه كريم دو لنگه درب چوبي را كه همسرش به يكي از همسايگان اهدا كرده پس مي گيرد و يا صحنه ديگري كه از دادن پولي به دخترك فقيري كه سر چهارراه براي مردم اسپند دود مي كند خودداري مي ورزد و...
البته در كنار ماجراهاي كريم، داستان ديگري به ظرافت در حال شكل گيري است: تلاش پسر كريم و همسالانش براي احياي آب انبار قديمي و مخروبه محل زندگي براي تبديل به مكاني براي پرورش ماهي و از سوي ديگر، فعاليت همين پسر به عنوان نان آور خانه از زماني كه پدرش زمين گير مي شود. اما اين داستان ظريف كه موازي با داستان اصلي پيش مي رود آنچنان كه بايد برجسته نمي شود و در حاشيه باقي مي ماند در حالي كه تصور مي كنم اين داستان مي توانست همپاي داستان اصلي و هم قدرت با آن به جلو رود و كارگردان لطف خود را در توجه بيشتر به اين داستان شامل حال آن سازد كه به هر شكل اين اتفاق رخ نداده است و البته اوج آن نيز در شكسته شدن بشكه حاوي صدها ماهي است كه در خاتمه نيز تنها منجر به نجات شاه ماهي اصلي مي شود و بس.
بازگشت نگهبان مزرعه پرورش شتر مرغ از زيارت حرم امام رضا (ع) و سوغاتي مشهد مقدس كه وي براي كريم زمين گير شده آورده و پس از آن نيز خبر از بازگشت شتر مرغ فراري و به تبع آن بازگشت كريم به سر كار قبلي خود را مي دهد نيز به شدت كليشه اي و شعاري است و اي كاش مجيدي از ساخت و پرداخت اين سكانس كه قبلتر از آن هم گيركردن يك گنجشك را در اتاق محل زندگي كريم ديده بوديم، منصرف مي شد تا به ريتم زباني سريع تر و ضرباهنگي مناسب تر دست يابد و عملا حذف اين سكانس به طور كامل هم هيچ لطمه اي به كليت داستان وارد نمي آورد. از ديگر سو مي بايست به سكانس پاياني فيلم و آن رقص سماع گونه شتر مرغ ها در اطراف كريم اشاره كنم كه تصور مي كنم به نوعي بي سليقگي در اين سكانس وجود داشته و اي كاش مجيدي به سمت و سوي اينگونه تظاهرات به ظاهر عرفاني كشيده نمي شد.
موسيقي حسين عليزاده، همانگونه كه از اين هنرمند انتظار مي رفت بسيار استادانه و تكان دهنده است و به خوبي بر روي فيلم نشسته و با آن چفت شده است. از ديگر سو بايد به فيلمبرداري تورج منصوري در به تصوير كشيدن نماهاي زيباي لانگ شات اشاره كنم كه پيشتر از او نيز محمد داوودي در رنگ خدا چنين نماهاي زيبايي را در آن فيلم مجيدي به تصوير كشيده بود. و از طرف ديگر به نماهاي هلي شات فيلم نيز بايد احسنت گفت كه بسيار چشم نواز از كار درآمده اند و اشاره اي دارند به كوچكي و حقارت كريم در اين دنياي بزرگ از يكسو و همچنين توجه خداوند به بندگانش منجمله كريم بر روي زمين به گونه اي كه هر حركت بندگان توسط خداوند رصد مي شود و در نامه اعمالشان به ثبت مي رسد و بندگان بخشي از جزاي نيكي ها و بدي هاي خود را در اين دنيا مي بينند و بخش ديگر را در روز قيامت.
بازي رضا ناجي نيز از هدايت خوب اين بازيگر توسط مجيدي خبر مي دهد و انقدر حسي و واقعي است كه سبب مي شود تا وي در رقابت با بزرگان بازيگري در جشنواره ونيز جايزه برتر را ازآن خود سازد. در مجموع جداي از ضعف ها و كج سليقگي هايي كه بدانها اشاره شد بايد اذعان داشت كه آواز گنجشك ها نشان از پختگي مجيد مجيدي در اين كار به نسبت دو كار قبلي خبر مي دهد و البته اينكه وي تا حد زيادي به زبان سينما به شكل هنرمندانه و انساني آن دست يافته است و حال بايد منتظر بمانيم تا اثر بعدي كه چه پيش آيد.
چهارشنبه 25 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]