واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نظريههاي بازنمايي ذهن (3)نسبت فهم باورها و شرايط صدق در آراي ديويدسون
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: بر طبق نظر ديويدسون، فهم باورها، خواستها، قصدها يا هر حالت گزارهاي ديگر بايد شامل فهمي از چيزي باشد كه براي تفسير سخن نياز است. اين امر او را به موضوع شرايط صدق ميكشاند.
بر طبق نظر ديويدسون، فهم باورها، خواستها، قصدها يا هر حالت گزارهاي ديگر بايد شامل فهمي از چيزي باشد كه براي تفسير سخن نياز است. به آنچه با فهم شما گره ميخورد؛ آنچه هنگاميكه جملهاي را بيان ميكنيم ميگوييم بينديشيد. اگر زبان شما و من مشترك باشد آنگاه شما بيان مرا غيرفكورانه و به صورت خودكار تفسير ميكنيد. با اين همه، ظرفيت شما براي فهم آنچه من ميگويم، كه در تقابل با شنيدن صرف نمونههاي صداها آنگونه كه يك كودك عمل ميكند قرار دارد، شامل قابليتي پيچيده است كه البته فصل مشتركي با آن قابليتها كه براي زبان ما ناآشنا هستند ندارد. ميتوانيم به اين قابليت به عنوان داراي بودن يك تكنيك و مجموعهاي از اصول كه به ما اجازه ميدهند تا معنايي را با هر بيان من تداعي كنيم نگاه كنيم.
قبل از آنكه جلوتر برويم بايد اذعان كنم كه هنگاميكه در اينجا از "معنا" سخن ميگوييم ما از آنچه، به جهت كمبود واژه، ممكن است "معناي لفظي"ناميم سخن ميگوييم. ما همچنين بايد ميان معناي لفظي و معناي گوينده تمايز قايل شويم. اين تمايز با موردي نشان داده ميشود كه در آن ما بيان ميكنيم "چمن نياز به كوتاه شدن دارد"، و اين بدان معناست كه من از شما ميخواهم چمن را كوتاه كنيد.
اين معناي بيان من آن است كه چمن نياز به كوتاه كردن دارد، با اين همه هنگام گفتن از اين جمله منظور من - از طريق فهم شما از معناي لفظي جمله - اين است كه شما دريابيد ميخواهم چمن را كوتاه كنيد. هنگاميكه جملاتي كه بيان ميكنم ميفهميد معناي لفظي بيانهاي مرا فهم ميكنيد. خواه شما آنچه را كه اميدوارم ضمن بيان آن جملات تحقق بخشم يا خواه شما فهمي از معناي "عميقتر" داشته باشيد در هر صورت آنچه در ذهن دارم موضوع متفاوتي است.
اجازه رسيد براي لحظهاي بر جملات خبري سادهاي تاكيد كنيم. جملات خبري ("چمن نياز به كوتاه شدن دارد") بايد از جملات سؤالي ("آيا چمن نياز به كوتاه شدن دارد؟") و جملات امري ("چمن را كوتاه كن!") و نظاير آن متمايز شوند. سنتي طولاني داريم كه در آن جملات خبري مبنايي هستند، حداقل به اين معنا كه فهم ما از هر جمله به فهممان از ريشۀ خبري آن وابسته است. به اين نكته توجه كنيد كه از يك جملۀ خبري چه مي فهميم و در اين مورد آن جمله چه ميگويد؟ يك امكان اين هست كه هنگاميكه "شرايط صدق" آن جمله را ميفهميد ميفهميد جملۀ مزبور چه ميگويد: اگر آن جمله صادق باشد موضوع از چه قرار است (و اگر آن جمله كاذب است موضوع از چه قرار است) . تصور يك شرط صدق قابليت سازگاري با آنچه پيشتر "معناي لغوي" ناميديم دارد.
هر يك از اين نكات چگونه به ما مدد ميرساند؟ خب ما در جستجوي تبييني از آنچه در فهمتان از بيانهاي من دخيل است هستيم. حداقل به نظر ميرسد كه شما قادريد شرط صدقي را با جملاتي كه من بيان ميكنم پيوند دهيد. بر طبق نظر ديويدسون اين قابليت از طريق دارا بودن "نظريهاي در باب صدق" - كه ما نظريۀ ص ميناميم- براي آن بيانها ساخته ميشود. يك نظريۀ ص ، نظريهاي در باب امر صادق، عليرغم نام آن نظريهاي در مورد سرشت صدق نيست. نظريۀ صن ، شرايط صدق را براي جملاتي كه يك گوينده بيان ميكند يا ممكن است بيان كند تعيين ميكند.
چنين نظريههايي فارغ از تشريح صدق، چنين نظريههايي فهم پيشيني مفهوم صدق را پيشفرض خود قرار ميدهد. شما تنها اگر پيشاپيش دريابيد كه چه چيز براي جملات بايد وجود داشته باشد تا آن جملات صادق باشند و يا كاذب باشند در موقعيتي هستيد كه نظريۀ ص را به كار ببريد.
چهارشنبه 25 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]