تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838001909
كانونيترين عبادت تاريخ، عبادت سيد الشهدا(ع) در روز عاشورا است
واضح آرشیو وب فارسی:فردا نیوز: كانونيترين عبادت تاريخ، عبادت سيد الشهدا(ع) در روز عاشورا است
گفتاري از حجت الاسلام سيد محمدمهدي ميرباقري:
گروه فرهنگي- عاشورا چشمه هميشه جاري است كه فرد، جامعه و تاريخ را سيراب ساخته و ميسازد. مكتب استوار بر حقايقي است كه ساختن و ساخته شدن را مي آموزد. اقيانوس ژرفي است كه گوهرهاي بيبديل دارد. هرچند تاكنون پرده هايي از سيماي تابناك اين حقيقت هميشه جاويد كنار زده شده و هر روز مي شود، اما بشريت براي دست يافتن به مسير سلوك به تحقيق و پژوهش در اين واقعه محتاج است.
آنچه پيش رو داريد مقدمه اي است كه حجت الاسلام والمسلمين سيد محمدمهدي ميرباقري در ابتداي سلسله جلسات آموزش تحقيقاتي «تحليل قيام ابا عبدالله الحسين(ع)» درمدرسه علميه امام حسن مجتبي(ع) بيان كرده اند كه به مناسبت هفتمين روز شهادت امام حسين(ع) و اصحاب گرانقدر ايشان تقديم ميگردد.
فصل اول: ضرورت و جايگاه عاشوراپژوهي
مقدمه
يكي از مهمترين وقايع تاريخ ـچه در جزئيّات واقعه و چه در كلان و تحليل آنـ بدون ترديد قيام حضرت سيدالشهدا(عليهالسلام) و ابعاد شخصيتي و آثار حركتي آن بزرگوار بوده است. تلاش براي تحليل قيام عظيم عاشورا نزد پيروان مكتب اهل بيت(عليهمالسلام) همواره جايگاه خاصّي داشته است و به اعتراف بسياري از جامعهشناسان، يكي از اركان اصلي پابرجايي مكتب اهل بيت(عليهمالسلام) تأثيرات پيدا و پنهان عاشوراست. با تمام اين اوصاف و با وجود صدها سال تلاش محققان مكتب اهل بيت(عليهمالسلام) براي واكاوي هر چه عميقتر واقعه عاشورا، يكي از خلأهاي اصلي تحليل، عدم شكلگيري يك حوزه تحقيقي مقنن و پويا در شناخت ابعاد عاشوراست. به طوري كه هنوز سطوح رويين و لايههاي باطني اين حادثه عظيم در پژوهشهاي ما شناسايي و طبقهبندي نشده اند، بنابراين نميتوان يك جريان علمي و سپس اجتماعي بزرگ را در ذيل عاشورا به طور كامل شناخت و از آن در خدمت دين بهره برد.
از اصليترين عوامل پويايي و كمال فقه اصغر (علم به احكام شرعي) در مقابل فقه اكبر (علم به اصول اعتقادي) همين تلاش براي هر چه قاعدهمندتر شدن جريان علمي پويندگان آن است. اگرچه كم و بيش در حوزههايي از اعتقادات مثل شناخت خدا و صفات او نيز در حوزههاي كلامي و فلسفي تلاشهايي صورت پذيرفته است، اما هر چه به لايههاي ديگر اعتقادي نزديك ميشويم، كمتر به آن ژرفانديشيها بر ميخوريم. مثلاً ميدانيم كه مقام ولايت و اثرات آن و همينطور صاحبان اين مقام كه همانا 14 نور پاك معصوم(عليهمالسلام) هستند، داراي جايگاهي بسيار پراهميت و تأثيرگذار در شناخت حقايق دين هستند اما كمكاري در بازشناخت عالمانه و برپايي حوزههاي فقيهانه در منظومه اعتقادي ميتواند تأثيرات نامطلوبي در طي كردن گردنههاي صعبالعبور آينده بگذارد.
تفقه در باب شخصيت سيد الشهدا(عليهالسلام) و ولايتي كه آن حضرت نسبت به تاريخ و بلكه همه عوالم اعمال كردهاند، حتماً از فقه موجود سنگينتر خواهد بود و نيازمند ادق جهد و كوشش هاست. كشاندن عرصه تفقه ديني به جايي كه در محوري ترين «عبادت» و كانوني ترين «فعل» تاريخ دقت كند نبايد كاري سطحي، عادي و دمدستي تلقي شود.
1 ـ چشمانداز عاشورا پژوهي
هر تلاش علمي، بضاعتي را ميطلبد كه بايد تدريجاً حاصل شود. در حوزه هاي علميه و از بدو شروع تحصيل علوم ديني بايد اين موضوع را در ذهن پروراند تا در آينده از ثمرات اين توجه مدام فكري بهرهمند شد و به مدد الهي به سطوح مغفول اين قيام عظيم دست يافت. البته لازمه اين كار همچنان تمسك به روش تحقيق و جد و جهد فقيهانه اي است كه در حوزه هاي علميه شيعي متداول است.
1/1 ـ پيشينه عاشورا پژوهي
در گذشته علماي شيعه تلاشهايي در اين زمينه انجام دادهاند كه ميتوان آنها را به 3 دسته تقسيم كرد:
1ـ كتب تاريخ عاشورا و اوضاع قبل و بعد آن كه مهمترين آنها مقاتل و پس از آن كتبي هستند كه در خصوص اوضاع زمانه عاشوراي امام حسين(عليهالسلام) جمع آوري شدهاند و وضعيت قيامهاي خونخواهي عاشورا را نيز در بر ميگيرد.
2ـ بخشي از معارف اهل بيت(عليهمالسلام) و مجامع روايي؛ مثل كتاب شريف كامل الزيارات، بخشي از بحار الانوار علاّمه مجلسي (ره) يا كتاب شريف كافي كه به گستره اين معارف به طور مفصل بايد پرداخت.
3ـ بحث هاي تحليلي قيام عاشورا؛ تحليلهايي كه گهگاه در نوع خود بسيار مفيد هستند، اما معمولاً پشتوانه فقهي ندارند، لذا داراي نگاهي جامع به مقامات تكويني اولياء خدا تا جريان ولايت ايشان در بستر تاريخ و جامعه نيستند.
2/1 ـ گذري بر آيندۀ عاشورا پژوهي
مي دانيم كارهاي زيادي انجام نشده است مثل تفقه در ولايت الهيه و شئون آن؛ اينكه جريان ولايت الهيه در عالم تكوين و سپس تاريخ و جامعه (تكوين، تاريخ، جامعه) چگونه اتفاق ميافتد. وسپس به شناخت تصرّفات و عبادتهاي اولياء معصومين((عليهمالسلام)) خواهيم رسيد كه عاشورا از مهمترين آنهاست. شايد كانونيترين عبادت تاريخ كه مبدا تصرف در تكوين و تاريخ و جامعه قرار گرفته است، عبادت سيد الشهدا در روز عاشورا باشد.
تحليل عاشورا، تحليل واقعه اي با چنين گستره و ابعادي است و بدون شناخت شأن ولايت الهيه و ولايت معصومين(عليهالسلام)، همچنين جايگاه ايشان در نظام خلقت كامل نيست. اگر عبادت سيدالشهدا(عليهالسلام) را اينچنين تاريخساز و محوري معرفي كنيم، بدون شناخت صحيح از جبهه حق و باطل و به تبع آن نحوه درگيري آنها با يكديگر نيز نميتوان پا در اين وادي نهاد؛ زيرا حادثه عاشورا يكي از محوري ترين كانونهاي درگيري حق و باطل است و بدون شناخت اين شأن نميتوان به تحليل عاشورا پرداخت. رابطه باطني سيد الشهدا(عليهالسلام) با خداي متعال، رابطه سيدالشهدا(عليهالسلام) با عوالم ملكوت، جماد و نبات نيز بايد بررسي شود و بدون مجموعۀ اين شناختها نميتوان عاشورا را تحليل كرد و فهميد چه اهدافي داشته است، چگونه در عالم واقع شده است؛ چه مقدمات و نتايجي داشته است. تكليف ما با چنين حادثه عظيمي چيست و جويندگان معارف اهل بيت(عليهمالسلام) كه در اين نقطه از تاريخ مشغول به انجام رسالت خود هستند چه مسئوليتي دارند.
سرفصلهاي كلّي تحليل قيام عاشورا
بطور خلاصه تحليل قيام عاشورا دو سرفصل كلي دارد:
الف ـ تحليل واقعه عاشورا؛
كه در 3 محور كلي بررسي ميشود.
اول: معرفت نسبت به ولي خداوند: كه مسائلي همچون ارتباط معصومين(عليهمالسلام) با خداوند متعال، جايگاه ايشان در نظام خلقت و نسبت ايشان با بقيه نظام خلقت و مخلوقات را شامل ميشود.
دوّم: جايگاه فعل معصومين(عليهمالسلام) در نظام خلقت: كه مسائلي همچون ارتباط فعل معصوم با عبوديت، دايره تصرّفات اين فعل در عالم خلقت است و تحليل عاشورا به عنوان فعل معصوم در زمان و مكان، و حتي فلسفه تاريخ، حق و باطل و نسبت عاشورا و ظهور را از اين زاويه بايد بررسي كرد.
سوّم: مطالعه تطبيقي اين معارف در تاريخ عاشورا.
ب- چگونگي بهرهمندي از عاشورا
عاشورا محل بروز بلاها و كربات عظيم است. لذا بهرهمندي از عاشورا ريشه در بهرهمندي از اين ابتلائات عظيم دارد. بعضي از پيشنيازهاي بهرهمندي از اين بلاي عظيم را ميتوان بطور خلاصه اينگونه فهرست كرد:
معناي بلاء ولي ا...، رضا و سلوك عباد با آن و همينطور نقش سلوك با اين بلا در تهذيب فردي و جمعي و تاريخيِ عالم.
3/1 ـ برنامهريزي براي عاشورا پژوهي
شكلگيري يك جريان پژوهشي جديد، آن هم با قاعدهمندي خاصي همچون جريان فقاهت شيعه، نيازمند شكلگيري يك جريان گسترده، هم در كمّيت وهم در كيفيت است. لذا از حيث مديريت پژوهش، حتماً به دورنما و برنامه آموزشي و پرورشي روشن و قابل هدايتي نيازمند است كه به تربيت مناسب سرمايه انساني منجر شود و در نهايت اين مجموعه و موضوع تفقه آن به يكي از موضوعات تفقه شيعه تبديل گردد.
سطوح فعاليت چنين پژوهشگاهي را ميتوان به 3سطح تقسيم كرد:
اول: آموزش دستاوردهاي گذشتگان در اين حوزه، و تدوين و انتظام دوباره آنها بر اساس ضرورتهاي جديد؛ اهم دستاوردهاي ما در حوزه شناخت ولايت معصومين و عاشوراشناسي، مجموعه روايي، زيارات و تفاسير روايي است كه با محوريت جايگاه اهل بيت(عليهمالسلام) تاليف شدهاند.
دوّم: مطالعات تطبيقي منابع و انديشهاي كه در تحليل عاشورا ايجاد و گسترش يافته است.
سوّم: ورود به يك فعاليت گسترده، دامنه دار و به تبع زمانبر و گروهي كه حتماً بايد از همين ابتدا آغاز شود.
فصل دوّم: گذري بر مباني عاشوراپژوهي
عاشورا مرحلهاي از اقامه كلمه توحيد و بناي بيت نبوّت است، پس بايد آن را در ارتباط با بقيه اركان توحيد تفسير نمود در اين صورت ميتوان دريافت كه چرا اين واقعه و با اين كيفيت اتفاق افتاده است.
و با توجه به آنچه در فصل قبل نيز توضيح داده شد، تحليل قيام عاشورا را بايد از طريق محورهاي آن دنبال كرد كه به صورت خلاصه تقديم ميگردد:
1- مبادي و مباني تحليل قيام عاشورا
1/1 ـ پايگاه امامت در فلسفه خلقت
اولين مسئلهاي كه براي ورود به تفسير عاشورا به آن نيازمنديم، ارائه همان نقشۀ جامعي است كه عاشورا در درون آن و بخاطر تكميل شدن آن رخ داده است. عاشورا فعل معصومين(عليهمالسلام) است و شناخت شأن، مقام و موقعيت ايشان ضروريترين امريست كه براي تحليل عاشورا به آن نيازمنديم ؛ زيرا افعالي كه از معصومين(عليهمالسلام) صادر ميشود متناسب با جايگاهي است كه آن بزرگواران در نظام خلقت دارند نميتوان بدون معرفت نسبت به ابعاد وجودي ايشان، فعل آنها را تحليل كرد. ممكن است ادعا شود در امور عادي، همۀ ابعاد وجودي ايشان بروز نكرده است (كه البته اين نيز در جاي خود جاي تأمل و دقت دارد و به سادگي قابل قبول نيست) امّا بيترديد در مثل حادثه عاشورا، اهلبيت(عليهمالسلام) با تمام ابعاد وجوديشان حضور دارند.
براساس عقايد مسلّم شيعه، امام شخصيتي است كه محيط به همه ابعاد عالم است؛ ملكوت عالم در اختيار اوست و به دنبال ايشان حركت ميكند. وقتي فعلي را قصد ميكنند، ملائكه مقرب در خدمت ايشانند و اعمال خود را با ايشان تنظيم ميكنند. اراده امام، ملكوت عالم را تحت تأثير قرار ميدهد. واسطه فيض حضرت حق است، خلقت تحت اشراف اوست، ولايت بر خلق دارد و امور خلايق به او تفويض شده است. آيا بدون در نظر گرفتن ابعاد وجودي چنين شخصيتي ميتوان به تحليل فعل او پرداخت؟ اگر امام را در حد يك عالمِِ عادل، يك انسان مقدس و يا يك سياستمدار پخته تنزّل دهيم، نميتوانيم فعل ايشان را تحليل كنيم.
البته ميدانيم كه در مقام تحليل، از شناخت اعماق افعال آن بزرگواران به دور هستيم، چرا كه اصولاً امكان احاطۀ بر فعل معصوم براي كساني كه مادون ايشان هستند محال است و به طريق اولي احاطۀ بر حقيقت آن نيز براي آنان مقدور نيست. ولي با تلاش مقنن تناسبي بين شناخت ما و ابعاد وجودي معصومين(عليهمالسلام) برقرار خواهد شد كه متناسب با «تولي» و «ظرفيتِ ايماني» ما ميباشد. يعني متناسب با درجات ايمان و تولّايي كه پيدا ميكنيم، انوار ايشان در وجودمان نازل ميشود و عارف به مقام و فعل ايشان ميشويم. پس بايد همۀ ابعاد وجودياي كه براي معصوم برشمرده شده است و معرفت نسبت به آن متوقع است را در نظر گرفت و متناسب با ظرفيت معرفت به تحليل پرداخت.
به طور خلاصه ميتوان گفت كه براي تحليل پايگاه معصومين(ع) در نظام خلقت بايد اين طبقات را جستجو كرد:
اول: نسبت معصومين (خلافت و ولايت) با خداي متعال(توحيد و الوهيّت)
معصومين(ع) در قوس نزول واسطه و مجراي جريان الوهيّت در كلّ عالم خلقت هستند و خداوند متعال اراده نمودهاند كه در عالم هيچ مجراي فيض مستقيمي رو به خداوند الّا به واسطه ايشان موجود نباشد و هيچ نور الهي بدون عبور از حجاب نوراني اهلبيت بر هيچ مخلوقي ساطع نشود. اين چهارده نور پاك تنها مجراي جريان اسماء و صفات الهي در عالم خلقت هستند و اين نه از سر اين است كه خداوند قادر بر سريان و جريان مستقيم و يا چند مجرايي جريان الوهيّت خود نباشد، بلكه اينگونه بودن جريان الوهيّت در عالم خود مشيت و ارادۀ الهي است و لذا تنها ايشان اركان توحيد هستند.
دوم: نسبت ولايت و خلافت ايشان با نظام خلقت و مخلوقات (عبوديت)
در قوس صعود نيز معصومين(ع) تنها مجراي جريان عبوديت و بندگي خداي متعال هستند. تنها راه بندگي و عبوديّت خداوند، تولي و تسليم در مقابل ولايت ايشان است. با تولي به اين انوار مقدس است كه خداوند پرستيده ميشود و اين نيز به نوبۀ خود اراده و مشيت الهي است. لذا در روايات داريم كه: «بِنا عُبِدَ اللهُ و بِنا عُرِفَ اللهُ»
2 ـ تحليل واقعۀ عاشورا
عاشورا از دو منظر قابل دقت، تحليل و محاسبه است. يكي از منظر «تولّي» معصومين(ع) به ولايتالله، ديگري از منظر «ولايت» ايشان بر كل عالم مخلوق كه اين دو مورد به طور همزمان در عاشورا تجلي يافته است.
1/2- عاشورا و جلوههاي بندگي معصومين(ع)
اوّلين منظر، عبوديت و ميثاق معصوم با خدا را مد نظر دارد كه گاه در تحليل ها از آن غفلت ميشود. اين ميثاق، بندگي و قربي كه در نتيجه آن براي معصوم حاصل ميشود، باطنيترين چهره عاشورا و فعل معصوم است. يعني آن مقام بندگي و وفاي به عهد الهي، باطني ترين چهره «بلا»ي اولياء خدا و افعال و عبادات آنهاست.
منظر دوّم، تصرفات سيدالشهداء(عليهالسلام) در تاريخ است كه فرع و تابع منظر اول است.
باطنيترين چهرۀ فعل معصوم رابطهاي است كه بين ايشان و خداست؛ يعني جريان ربوبيت الهي و جريان رحمت، ضيافت و سرپرستي خداوند بر سيدالشهداء(عليهالسلام)؛ و از سوي ديگر تولي سيدالشهدا(عليهالسلام) بر آن ولايت، و مراتب تسليم و رضاي ايشان به ولايت الهيه. خداوند «ولي»اش را سرپرستي ميكند و سيدالشهدا(عليهالسلام) نيز به اين سرپرستي راضي و تسليم محض است. اين همان باطنيترين چهرۀ عاشوراست كه در دعاي ندبه به آن توجه داده شد است: «اللهم لك الحمد علي ما جري به قضائك في اوليائك». باطنيترين چهره عاشورا «قضاء» خداوند بر اوليائش از يك سو، و «رضا»ي آنها به اين قضاء و بلا از سوي ديگر است، كه دعاي ندبه داراي مفاهيم بسيار بلندي در شرح اين رابطه است؛ پس نبايد از اين امر غافل شد كه ولايت اولياء خداوند به تبع همين بندگي است.
اصليترين «ربوبيت» خداوند، ربوبيت نسبت به اوليائش ميباشد و بقيه خلقت تحت اين ربوبيت سرپرستي ميشوند. سرپرستي بقيه خلق در همين مسير و متناسب با همين ربوبيت است. مهمترين عبادتهاي عالم عبادت اولياء الله است و مهمترين تعلق به حضرت حق نيز همين تعلق است.
2/2 ـ-عاشورا و «شفاعت» عبادالله
- گسترۀ عاشورا
گفته شده كه چهرۀ دوّم فعل معصومين تصرفات ايشان است. معصومين به خاطر تولي و تسليم محض به ولايت الهيه، بر همۀ عوالم ولايت پيدا كردهاند. لذا خداي متعال همانطور كه در روايات عالم ذر آمده است ميثاق ولايت نبياكرم(صليالله عليه و آله و سلم) و اهل بيت عصمت و طهارت(عليهمالسلام) را از همۀ عالم گرفت و ولايت ايشان را بر همه عوالم جاري كرد. پس نبايد عبادات خداي متعال توسط اهلبيت(عليهمالسلام)ناديده انگاشته شود چراكه اعظم همه عبادات و جريانهاست و معلوم ميكند كه تصرفات ايشان در همه عوالم از كجا ناشي ميشود و چرا متناسب با ارادۀ حضرت حق سبحانه و تعالي و ظرفيت بندگي عبادالله است.
اما يكي از مسائلي كه دانستن آن در تحليل هر واقعهاي لازم است تعيين «گستره» يا زمان و جغرافياي آن واقعه است، تا معلوم شود از كجا شروع شده است؟ تا كجا ادامه داشته است؟ دايرۀ حضور آن چيست؟ و...
اگر با اين نگاه به روايات رجوع شود و معارفي كه در قرآن و كلمات نوراني اهل بيت(عليهمالسلام) موجود است بررسي گردد، ديده ميشود كه عاشورا طول و عرض جغرافيايي بسيار گستردهاي دارد. از قبل از خلقت همه عوالم، تا قيامت و بهشت و بالاتر از آن. اين عبادت و پيامدها و آثارش فقط جغرافياي اصطلاحي؛ يعني تاريخ دنيا را نپوشانده است، بلكه تمام خلقت و هر آنچه در نظام خلقت جاري است، جغرافياي آن محسوب ميشود. حتي طبق روايات همه خلقت طفيل عبوديت و بندگي معصومين(عليهمالسلام) است كه عاشورا يكي ازمهمترين آنها است. نظام خلقت متناسب با بندگي آنان و متناسب با صلوات حضرت حق سبحانه و تعالي برآنهاست.
-عاشورا و ميثاق بقيّۀ اولياء الهي
يكي ديگر از مسائلي كه براي تحليل چگونگي جريان شفاعت در عاشورا بايد مورد بررسي قرار گيرد، ارتباط اين ميثاقِ بندگي و تولّي به ولايت الهيۀ سيدالشهداء(عليهالسلام) با بندگي ساير اولياء خداست. اصل اين ميثاق چه ارتباطي با حلقات ديگر بندگي اولياء خدا در تاريخ دارد؟ چه نسبتي با بندگي انبياء(عليهمالسلام) و سپس چهارده معصوم(عليهمالسلام) دارد؟ اينها چه ارتباطي با يكديگر دارند؟ ولايت و تصرفي كه سيدالشهدا(عليهالسلام) در عالم و تاريخ خلقت كردهاند چه ارتباطي با تصرفات بقيه اولياء خدا دارد؟ اگر روي اين موضوع دقت نشود حادثه نيز به خوبي تحليل نميگردد.
نكته مهم اين است كه اگر تمام اين افعال به صورت واحد ديده نشود، نميتوان به يك تحليل روشن رسيد كه چرا اين فعل انجام شد. به عنوان مثال اگر فرض شود كه به دنبال حادثه عاشورا ظهور حضرت بقيهالله(عليهالسلام) نباشد، عاشورا تحليل شدني نيست، كما اينكه بدون بعثت رسول اكرم(صليالله عليه و آله و سلم) و افعال ديگر انبيا و معصومين(عليهمالسلام) نيز عاشورا قابل تحليل نيست.
- پايگاه فلسفۀ تاريخ
بر طبق اين نگاه پايگاه اصلي «فلسفۀ تاريخ» نيز مشخص ميشود كه همان ميثاق بر «وساطت» چهارده نور پاك در الوهيّت در عالم مخلوق (قوس نزول) و همينطور وساطت در بندگي شدن خداوند (قوس صعود) است؛ ميثاق آنان بر چگونگي جاري شدن اين دو جريان، محورهاي اصلي فلسفۀ تاريخ است كه البته شناخت همۀ ابعاد آن براي عالَم مخلوق ممكن نيست. چراكه اشراف كامل آن با شأن بنده بودن ما سازگار نيست. موضوع فلسفه تاريخ، حلقههاي پيوسته افعال معصومين(عليهمالسلام) است، كه با بعضي از ابعاد ديگر تحليل فعل معصوم(عليهمالسلام) گره خورده است.
پس در اينجا بايد جايگاه فعل سيدالشهدا در تكامل تاريخ ديده شود و (پس از منظر «تكوين» كه در فلسفۀ خلقت بررسي شد) از منظر «تاريخ» نيز ديده شود. فعل معصوم فعل تاريخي است و محور شكلگيري تاريخي عبوديت و بندگي است. او محور تكامل تاريخ است و...
اما اصلاً تكامل تاريخ چگونه اتفاق ميافتد؟ نگاه ما به تاريخ و تكامل و مراحل آن چيست؟ از منظر فلسفه تاريخ، فعل سيد الشهداء(عليهالسلام) چه جايگاهي در تكامل تاريخ دارد؟
طبيعتاً در اين قسمت اگر نظر فلسفه تاريخي داشته باشيم، كلمه توحيد و تصرفاتي كه تاريخ را معماري ميكند، تاريخ عبوديت و بندگي را با هم معني خواهد كرد. يكي از دلايلي كه زيارت وارث با سلام به انبياء آغاز ميشود تا به ائمه(عليهمالسلام) و خود سيدالشهدا برسد ناظر به همين نكته است. عاشورا يك حادثه منقطع نيست كه دفعتاً در عالم متولد شده باشد. حركتي است كه بسترها و نتايج و پيامدهايي به همراه داشته است. اين كل جريان عصمت است كه عاشورا و قبل و بعد آن را تحليل ميكند. بنابراين بايد به فلسفه تاريخ نيز پرداخت.
3/2 ـ عاشورا و موضعگيري مخلوقات خداوند نسبت به آن
گفته شد كه معصوم چه جايگاهي نسبت به خدا و اولياي خدا دارد. سوال بعد اين است كه نسبت نظام خلقت و نظامات انساني با ايشان چيست؟
نسبت عباد به معصومين(عليهمالسلام) «تولي» به ولايت ولي خدا است، كه در همين ابتداي راه باعث شكلگيري دو جبهه تاريخي ميشود:
اول: جبهه كساني كه متولي به ولايت معصومين(عليهمالسلام) هستند؛ از پيامبران تا شهداء و بقيه انسانها و عوالم.
دوّم: جبهۀ كساني كه روبروي معصومين ايستاده و مُتولّي به ولايت ايشان نشدند.
بايد تحليل كرد كه جبهه ولي خدا چيست و چه كساني در اين جبهه هستند؟ چه چيزي آنها را به اين جبهه آورده است؟ عامل جمع شدن آنها چه خصوصياتي بوده است؟ حضرت ابراهيم خليل(عليهالسلام) ميثاقِ تام نسبت به ولايت اهل بيت(عليهالسلام) را چگونه بسته است؟ «إنَّ أمرَنا صَعبٌ مُستَصعَب لا يَحتَمِلُهُ إلّا مَلَكٌ مُقرَّب او نَبيٌّ مُرسَل او عَبدٌ إمتَحَنَ الله قَلبَه لِلايمانِ». كساني كه به مقام تحمل ولايت رسيدهاند چگونه به اين ميثاق رسيدهاند؟ چه ارتباطي بين آنها برقرار است؟ اين ارتباط از كجا آغاز شده است و تا كجا ادامه دارد؟ مثلاً ميثاق حضرت ابراهيم(عليهالسلام) با سيد الشهداء(عليهالسلام) از كجا آغاز شده است و تا كجا ادامه دارد؟ روح اين ميثاق چيست؟
اين نگاه عميقتر از تحليل انسان شناسانه يا تحليلهاي ساده عاشوراست. تحليلها را نبايد ساده سازي كرد. بايد ديد كه چرا زهير عثماني مذهب به صف سيد الشهداء(عليهالسلام) ميپيوندد و ابنعباس كه شاگرد اميرالمؤمنين(عليهالسلام) است نميتواند به كربلا بيايد؟ بايد ديد همراهي با اولياءخدا از كجا آغاز شده است؟ از همين دنيا آغاز شده است يا قبل اين دنيا؟ نبايد اين سطح از همراهي ها را سطحي و عاميانه تحليل كرد. بر پايه معارف اهل بيت(عليهمالسلام) بايد مسايل عوالم قبل را نيز در همراهي اولياي خدا در نظر گرفت. اينها همه در معارف اهل بيت(عليهمالسلام) موجود است، امّا از آنها غفلت كردهايم. در تحليل عاشورا بايد از نظام خلقت آغاز كرد تا به تحليل فلسفه تاريخ، سپس جامعهشناسانه و انسان شناسانه رسيد.
در مورد كساني كه روبروي حضرت ايستادند نيز بايد همين دقت را كرد و آن را در نظام خلقت تحليل نمود. تقابل اولياء طاغوت و اولياء الهي، تقابل نور و ظلمت و جريان رشد و غيّ است. اينكه يزيد طالب حكومت بود و يا قدرتپرست، تقسيم بد بيتالمال در زمان عثمان و يا حتي سقيفه سادهسازي عاشوراست و آغاز راه جبهۀ باطل نبوده است. جريان درگيري حق و باطل و جنود عقل و جهل جريان بسيار گسترده و پيچيدهاي است كه محوريترين صحنههاي ظهور آن، عاشوراست كه در يك سوي آن تمام اولياء باطل و در طرف ديگر تمام انبياء و اولياء الهي جمع بودند. يك طرف تمامي شهوات و غضبهاي عالم متراكم شده بود و در طرف ديگر تمام عبوديتها. عاشورا «كانون» يك چنين درگيري عظيمي است.
البته بايد نگاه جامعهشناسانه نيز داشت كه جامعه چيست و چگونه شكل ميگيرد. حق و باطل در زمان امام حسين در چه وضعي بودند؟ در چه موضوعاتي با يكديگر برخورد داشتند؟
«وكذلك جعلنا لكل نبي عدوا شياطين الانس و الجن يوحي بعضهم الي بعض زخرف القول غرورا»1 موضوع تقابل چيست؟ آيا كوفه سال 61 هـ. ق است يا حكومتي بالاتر؟ موضوع اين تقابل تحقق حكومت الهي در همۀ عوالم است، نه فقط عالم دنيا.
3 ـ پيشنيازهاي بحث در بهره مندي از عاشورا
1/3 ـ معني سلوك و رابطه آن با بلاي ولي الله
چگونه ميتوانيم از بلاي سيدالشهدا بهرهمند و با آن سالك شويم؟ آيا اصلاً راهي به اين بلا داريم؟ آخرين مرحلهي اوج ما با اين بلا چيست؟
ابتدا بايد سلوك را معني كرد و سپس به بررسي اين موضوع پرداخت كه چگونه ميتوان با عاشورا سالك شد؟ سلوك چگونه بر مبناي انسانشناسي و جامعهشناسي و تاريخشناسي تعريف شود تا بتوانيم به اين پرسش پاسخ دهيم كه «سلوك فردي»، «سلوك جمعي» و «سلوك تاريخي» به چه معني است؟ سپس بايد روشن شود كه نقش حادثه عاشورا در رسيدن فرد، جامعه و تاريخ به تولي و تبري ـ كه اصل در اين سلوك است ـ چيست؟ اگر سلوك بر اين پايه تحليل شود، در اين صورت ميتوان نقش بلاي ولي خدا را در آن تعريف كرد و ديد كه چگونه ميتوان با بلاي ولي خدا سالك شد و با سفينهالحسين حركت كرد.
2/3 ـ نقش سلوك با بلا در تهذيب فردي و جمعي
«سلوك با بلا» راهي مطمئن براي اصلاح همه حالات و خلقيات ناصواب است و انسان را به مقام محمود ميرساند. و شايد زيارت عاشورا دستورالعمل چنين سلوكي باشد.
انسان به جايي ميرسد كه بين او و مقام محمود معصومين(عليهمالسلام) حجابي نباشد و اين ممكن نيست مگر با محو تمام رذايل و كسب تمام فضايل؛ با بلاي اولياء خداست كه ميتوان به چنين مقامي رسيد، در اين صورت مشكلات راه مانند خودبيني و عجب و غرور نيز برطرف ميشود؛ چرا كه «إنَّ سَفينَه الحُسينِ أسَرع». چنانچه در اصحاب سيد الشهداء(عليهالسلام) هيچ يك از خصايص رذيله وجود نداشت. و اگرچه شيطان تمام جنودش را به ميدان آورد تا يكي از جنود سيد الشهداء(عليهالسلام) را زمينگير كند، امّا موفق نشد. اصحاب سيد الشهداء(عليهالسلام) از اول در جهاد اكبر خود بر تمام جنود شيطان غلبه كرده بودند و همه فضايل در آنها متجلي شده بود و جنودِ عقل متناسب با ظرف وجوديشان در آنها ظاهر شده بود و به همين دليل زمينگير نشدند. وقتي انسان در اعظم جبهههاي عقل و جهل ـ يعني جبهه رسول خدا(صليالله عليه و آله و سلم) ـ وارد شود و نسبت به آن درگيري عظيم توجه و توسل پيدا كند، آن وقت ميتواند در باطن خود به فتوحات عظيمي نائل شود.
اساس عبوديت به تولي وتبري تعريف ميشود و به همين دليل فرمودهاند: «هل الدين الّا الحبّ و الُبغض في الله». اساس «توحيد» تولي تام به ولايت الهيه و تبري تام از ولايت طاغوت است. كسي كه ولايت امام را قبول ندارد اگر تمام عمرش را در سجده باشد، باز هم پذيرفته نخواهد شد. وقتي سلوك به تولّي و تبرّي تعريف شود، نقش بلاي اولياء الهي و سپس همه مجاهدتهاي باطني و كنارهگيري از رذايل اخلاقي در آن تعريف خواهد شد كه باعث تعريف ميدانهاي جديدي از جهاد و منازل تازهاي از سلوك خواهد شد.
با بلاي اولياء خدا بايد به 3 چيز رسيد:
1 ـ تولي تام به اولياء خدا؛
2 ـ تبري تام از اعدائشان؛
3 ـ رضاء به قضاء الهي كه بالاتر از آن درجهاي نيست.
انسان بايد مبتلا به بلاي اولياء خدا شود تا به حدي از قرب برسد كه بلاي آنها در روح انسان تنزل و تجلّي پيدا كند و با اين بلا به طرف خداي متعال حركت كند. يعني به مرزي از حبّ و ولا برسد كه مستحق بلاي آنها شود.2 حال اگر به اين مرز رسيد بواسطه سلوكي كه با اين بلا داشته است، او را به تبرّي تام از اعداء ميرساند، دشمن شناس ميشود و جبهه حق را ميشناسد. تولّي تام پيدا ميكند و جبهه حق را ميشناسد. و وقتي ميثاق ايشان را با خدا ديد و تحمل بلائشان را در راه خدا و رضائشان را به بلاء الله شهود كرد به معيت و ثبات قدم و... ميرسد و بعد هم جمال وزيبايي بلاء حق را با اوليائش درك ميكند و به رضاء به بلاء الله نسبت به اوليائش ميرسد. نسبت به فعل حق به حمد و رضاء ميرسد، نسبت به اولياء خدا تولي پيدا ميكند و نسبت به فعل دشمنان آنان نيز تبرّي تام مييابد.
نظرات كاربران:
سه شنبه 24 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فردا نیوز]
[مشاهده در: www.fardanews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]
-
گوناگون
پربازدیدترینها