تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):هرگاه صبح مى‏شد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دست نوازش بر سر فرزندان و نوه هاى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816361834




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاريـخ، آيينـة عبـرت


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: تاريـخ، آيينـة عبـرت


در خبرها آمده بود كه مديريت مجموعه فرهنگي ـ تاريخي سعدآباد، با همكاري اداره كل موزه‌هاي سازمان ميراث فرهنگي، كميته نخبگان، و تني چند از استادان و اعضاء هيأت علمي دانشگاهها، به مناسبت يكصدوپنجاه و هفتمين سالگرد شهادت ميرزاتقي‌خان اميركبير، همايش پاسداشت بزرگمرد تاريخ معاصر كشورمان را در مجموعه فرهنگي ـ تاريخي سعدآباد برگزار مي‌كنند.

در اين مراسم، برخي از مقالات برگزيده استادان و پايان‌نامه‌هاي دانشجويان درباره زندگينامه و انديشه اين شخصيت عاليقدر تاريخ ايران ارايه مي‌گردد.1

اميركبير، از جمــله شخصيت‌هاي نادر و كم‌نظير و به تعبيــر شيخ اجل، «روستازاده دانشمندي» بود كه به پستوانه استعداد و همت و فعاليت به «وزيري پادشاه» رسيد و اندكي بعد به مقام صدارت عظمي نايل آمد؛ مصداق بارز اين كلام فاخر «گوستاوفلوبر» نويسنده ژرف‌انديش و شهير فرانسه: «مهم اين نيست كه چي هستيد، مهم آن است كه كي هستيد».

تأسيس مدرسه «دارالفنون» (كه مع‌الاسف شهادت مظلومانه امير، ديدار ثمره تلاش نستوه او را از اين مجموعه فرهنگي و مهد آموزش علوم و فنون جديد منتفي ساخت)، مبارزه با بيكارگي، رشوه‌خواري و عافيت‌طلبي، جديت هرچه بيشتر در ايفاي وظايف محوّله، انجام اصلاحات مالي، حذف عناوين و القاب،‌ ارتقاء و اعتلاي فرهنگ بومي و ملي كشور، تشويق و ترغيب پژوهندگان و نخبگان، در سرلوحه اقدامات اين شخصيت عاليقدر قرار داشت؛ «او بود كه براي نخستين بار، در محيطي آغشته از فساد، زياده‌طلبي و بي‌تفاوتي، «خواستن و توانستن» را در ابعاد وسيع فرهنگ اجتماعي، عملياتي ساخت، در محيطي آلوده كه به لحاظ بي‌قانوني و هرج‌ومرج در جميع جهات، به صورت جنگلي درآمده بود كه در آن اشراف‌زادگان و درباريان قاجار، غرق در جهالت و بي‌كفايتي و مست و مخمور از ميگساري بودند و استعمار و ايادي آنها به چپاول اين ملت و مرزوبوم به سر مي‌بردند و بدنه جامعه در منتهاي فقر و مسكنت جسم مي‌فرسودند و جان به ذلت و تباهي مي‌دادند».2

در چنين شرايط اسف اشتمالي بود كه سردار بلندهمت و مبارز ايران، اميركبير، سربرافراشت و با مبارزه بي‌امان و به قيمت جان در برابر عوامل و عناصر فساد ايستادگي نمود.

شادروان دكتر فريدون آدميت كه خود بي‌ترديد از نويسندگان و پژوهندگان سترگ معاصر كشور عزيزمان است، در كتاب ارزشمند «اميركبير و ايران» به تفصيل به شرح اين وقايع مي‌پردازد، با تأكيد براين كه «در واقعه‌يابي، نهايت تقيّد را داشته و تا حد مقدور به نقد همه‌جانبه آن وقايع پرداخته است چرا كه به نظر ايشان، كتمان حقيقت تاريخ، عين تحريف تاريخ است و سخني كه مستند نباشد، فاقد ارزش و اعتبار است».3

بنابراين، سخن از خوي و منش امير به هوش سرشار، صراحت و صداقت، متانت و وقار، آزادگي و وارستگي او در جاي جاي اثر گرانسنگ زنده‌ياد دكتر آدميت، سخني گزاف، تعارف و مبالغه‌آميز نيست. تماماً مستند بررفتار و كردار و شخصيت بارز اجتماعي امير است. بزرگمردي را كه به مناعت طبع مي‌شناختند مناعتي كه از مظاهر غرور نفساني‌اش بود؛ به خواري تن در نمي‌داد. حتي به عنوان مربي شاه مي‌نويسد: «امر با قبله عالم است، وليكن با اين طفره و امروز و فردا كردن و از كار گريختن، حكماً نمي‌توان سلطنت كرد. گيرم من ناخوش يا مُردم. شما بايد سلطنت كنيد يا نه...؟»4

حق‌شناس بود، «در اوج قدرت، از مخدومش [در واقع استادش] «مولاي من قائم مقام» ياد مي‌كرد... ساده‌نويسي، شيوه‌اش بود. از قائم مقام پيروي مي‌كرد و به سبك او در كاغذهاي خصوصي از لغت‌هاي محاوره‌اي استفاده مي‌كرد»5.

اميركبير، به فراست دريافته بود كه يكي از مهمترين مجاري و معابر توسعه جامعه، اعتلاي فرهنگي و محوريت قانون است والا توسعه تكنولوزيكي صِرف، باعث توسعه پايدار نمي‌شود؛ به همين دليل او به عنوان پيش نياز توسعه همه جانبه، به توسعه فرهنگي و آگاه سازي همه افراد جامعه مي‌انديشيد.

چاپ كتاب، راه اندازي روزنامه وقايع اتفاقيه و تاسيس دارالفنون، ريشه در اقدامات بنيادين فرهنگي اميركبير دارد6.

ترديد نمي‌توان داشت كه «دارالفنون» به عنوان يكي از مهمترين اقداماتي بود كه به همت والاي اميركبير تاسيس و گشايش يافت.

اميد است سازمان ميراث فرهنگي، همچنان به جد، در حفظ اين يادبود تاريخي اميركبير از هيچگونه مساعدت، مضايقت روا ندارد. به سهم خود و به عنوان يك شهروند علاقه‌مند به ميراث عظيم فرهنگي اين مرز و بوم از اقدامات مبذوله اين سازمان خدوم و فعال، صميمانه‌ترين مراتب تشكر خود را اعلام مي‌دارد.

شايد نسل جوان ما نداند كه هنوز هم تعدادي از بهترين معلمان و اساتيدشان، فارغ‌التحصيل اين مهد علم و دانش به شمار مي‌روند؛ به عنوان مثال، از حقوقدان برجسته و عاليقدر، استاد دكتر ناصر كاتوزيان مي‌توان ياد كرد. شاگرد اول در تمامي سالهاي تحصيل در «دارالفنون» و نيز دانشكده حقوق و علوم سياسي و اقتصادي،اخذ دكترا در رشته حقوق قضايي با درجه عالي و ساليان دراز تدريس و تحقيق در همان دانشكده، تاليفات و مقالات متعدد ارزشمند كه شرح هريك از آنها فرصتي ديگر را مي‌طلبد.

فقيد سعيد، دكتر حميد عنايت، چهره برجسته ديگري از فارغ‌التحصيلان دبيرستان دارالفنون است كه پس از اتمام تحصيلات و اخذ دكترا در رشته حقوق سياسي با درجه عالي از دانشگاه تهران، با استفاده از بورس تحصيلي به انگلستان عزيمت نمود.

دوره كارشناسي ارشد را در رشته علوم سياسي در مدرسه اقتصاد و علوم سياسي دانشگاه لندن به پايان رسانيد و سپس براي دوره دكترا در مدرسه مطالعات شرقي و آفريقايي آن دانشگاه (مدرسه السنه شرقيه) ثبت نام نمود و سرانجام به اخذ درجه دكترا از دانشگاه لندن توفيق يافت و متعاقباً در دانشگاه لندن و دانشگاه خارطوم به تدريس پرداخت. تاليفات و ترجمه‌هايي كه از شادروان دكتر عنايت برجاي مانده است، جملگي شايان و حايز اهميت به شمار مي‌روند از آن جمله است: «انديشه سياسي در اسلام معاصر» (ترجمه استاد بهاءالدين خرمشاهي) و «تاريخ انديشه‌ها و نهادهاي سياسي در ايران و اسلام» (تاليفات)؛ «سياست ارسطو» (برنده جايزه بهترين كتاب سال در ترجمه) و «فلسفه هگل» (ترجمه‌ها)7.

و اينك كه سخن از «دارالفنون» يادگار ماندگار اميركبير در ميان است، بجاست كه از شادروان دكتر سيدصادق گوهرين، دبير ادبيات آن دبيرستان ذكر خيري به عمل آيد كه بعدها در مدتي كوتاه و با مجاهدتي شايان توجه به اخذ درجه دكترا از دانشگاه ادبيات دانشگاه تهران نايل آمد. زنده‌ياد دكتر گوهرين در عمر كوتاه خود آثاري ارزنده از خود به يادگار گذارد كه در ميان آن آثار، رساله دكتراي ايشان «حجةالحق ابوعلي سينا» به يقين از جايگاه علمي شايسته‌اي برخوردارست.

***

به هر روي، مايه كمال خرسندي است كه يكصد و پنجاه و هفتمين سالروز اميركبير، بزرگمرد تاريخ معاصر ايران، به همت قابل تقدير و ستايش مجموعه فرهنگي ـ تاريخي سعدآباد برگزار مي‌شود. جزاكم الله خيراً بي‌ترديد، اميركبير، چهره ماندگاري است كه هرگز در صحيفه تاريخ ما فراموش نخواهد شد، و به كلام فاخر حافظ شيراز:

هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جريده عالم دوام ما

دريغ كه دستهاي پليد رقباي نابخرد، غرور و حماقت مهدعليا، پستي و مستي و نمك ناشناس ناصرالدين شاه، تحريك و وساوس دشمنان او، كارشكني‌هاي استعمار انگليس و روس و كوته فكري و جهل عمودي، دست به دست هم داد و به عزل امير از منصب صدارت منتهي گرديد.8

گفتني است كه از فاصله عزل امير تا فاجعه قتل او، مكاتباتي بين او و ناصرالدين شاه مبادله مي‌شد. لكن، معلوم است كه وساوس دشمنان «سست عناصر» امير در شاه بي‌كفايت معلوم‌الحال قاجار تأثير عميق خود را برجاي مي‌گذارد و به رغم نامه سراپا دروغ و نيرنگ مزورانه وي كه ذيلاً به نظر خوانندگان عزيز خواهد رسيد، سلطان صاحبقران (!) در كمال ناجوانمردي، در عين پستي و به روايتي در حالت مستي به حكم قتل او صحه مي‌گذارد. بدين‌گونه، كشور ما، در شرايطي كه مي‌توانست از مساعي ارزنده امير در ارتقاء و اعتلاي هرچه بيشتر كشور استفاده كند، ملت عزيز ما را از پرتو وجود اين بزرگمرد تاريخ ايران محروم ساخت.

اينك بخشي از نامه محبت‌آميز! ملوكانه!! به اميركبير در آخرين روزهاي زندگي او:

دستخط شاه (20 يا 21 محرم 1268)

جناب اميرنظام

به خدا قسم امروز خيلي شرمنده بودم كه شما را ببينم. من چه كنم؟ به خدا اي كاش هرگز پادشاه نبودم و قدرت نداشتم كه چنين كاري كنم. به خدا قسم حالا كه مشغول نوشتن اين نامه هستم گريه مي‌كنم. به خدا قلب من آرزوي شما را مي‌كند؛ اگر باور مي‌كنيد و بي‌انصاف نيستيد، من شما را دوست مي‌دارم.

بيگلربيگي آمد، و از حرفهاي او اين طور فهميدم كه شما بيم داريد كه اين اوضاع به كجا خواهد انجاميد؟ چه كسي مي‌تواند يك لحظه حرفي عليه شما بزند. به خدا قسم اگر كسي چه در حضور من يا پيش اشخاص ديگر يك كلمه بي‌احترامي درباره شما بكند ـ پدر سوخته‌ام اگر او را جلو توپ نگذارم. به حق خدا نيتي جز اين ندارم كه من و شما يكي باشيم و با هم به كارها برسيم. به سر خودم اگر شما غمگين باشيد، به خدا، نمي‌توانم تحمل غمگيني شما را بكنم. تا وقتي كه شما هستيد و من زنده‌ام از شما دست بر نخواهم داشت...»9

متعاقب اين نامه سراپا تزوير است كه حاج علي‌خان، پيشخدمت خاصه، فراشباشي دربار، مأموريت قتل امير را به او ابلاغ مي‌نمايد:

«چاكر آستان ملايك پاسبان، فدوي خاص دولت ابد مدت، حاج علي پيشخدمت خاصه، فراشباشي دربار سپهر اقتدار، مأمور است كه به فين كاشان رفته ميرزا تقي خان فراهاني را راحت نمايد. و در انجام اين مأموريت بين الاقران مفتخر و به مراحم خسرواني مستظهر بوده باشد.»10

امير پس از مشاهده فرمان قتل، به مأمور اجراي حكم مي‌گويد:

«همين قدر بدان كه اين پادشاه نادان مملكت ايران را از دست خواهد داد.»11

جالب اين است كه هنوز زماني كوتاه از اين مأموريت و جنايت شرم‌آور نگذشته بود كه سلطان بن سلطان بن سلطان، ناصرالدين شاه صاحبقران (!) زماني كه در معيت تني چند از چاكران و چاپلوسان قبله عالم (!) به قصد زيارت و تشرف به بارگاه ملكوتي حضرت عبدالعظيم (ع) كاخ سلطنتي را ترك مي‌كند، به هنگام زيارت، ضمن طواف بر ضريح مطهر، با شليك گلوله ميرزا رضا كرماني، به سرنوشتي كه از مدتها قبل انتظار آن مي‌رفت، گرفتار مي‌آيد. آري تاريخ آيينه عبرت است:

ديدي كه خون ناحق پروانه شمع را

چندان امان نداد كه شب را سحر كند12

و به كلام شيواي حافظ شيراز:

مدعي خواست كه آيد به تماشاگه راز

دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد13

والسلام

پي‌نوشت

1ـ پاسداشت اميركبير فردا در تهران برگزار مي‌شود، اطلاعات، شنبه 21 دي 1387، ص3.

2ـ عباس حسن‌پور، اميركبير، مصلح خردمند، اطلاعات ضميمه، يكشنبه 15 دي (نقل به مضمون).

3ـ دكتر فريدون آدميت، اميركبير و ايران، پيشگفتار، چاپ چهارم، انتشارات خوارزمي، ص6.

4ـ همان، ص 42.

5 ـ همان، ص 44.

6ـ همان ماخذ شماره 2 (نقل به مضمون)

7ـ براي مزيد اطلاع در باب شرح احوال و آثار استاد فقيد دكتر حميد عنايت بنگريد به: مقاله «به مناسبت بيستمين سال درگذشت حميد عنايت» از پروفسور دكتر سيد حسن امين در شماره 182 ـ 181، مهر و آبان 1381، اطلاعات سياسي ـ اقتصادي.

8ـ همان، ماخذ شماره 2.

9ـ همان، ماخذ شماره 3، ص 696.

10ـ همان، ص725.

11ـ همان.

12ـ منسوب به حكيم شفايي

13ـ ديوان حافظ شيرازي، از انتشارات انجمن خوشنويسان ايران، با همكاري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ نهم، 1376، ص 118.

با مطلع:

در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد

عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد




 سه شنبه 24 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن