واضح آرشیو وب فارسی:فردا نیوز: پيام خداحافظي اژه اي
وقتي فرزند استانداري در آزمون ورودي سمپاد مردود ميشد، خوشحال نميشدم، اما وقتي فرزند بلالفروش روبروي همان استانداري قبول ميشد، از شادي در پوست خود نميگنجيدم.
هو المحبوب
وقتي آمدم، موي سپيدي بر چهرهام نبود و اكنون پس از گذشت بيش از بيست و يك سال، با قامتي راست و اميدوار، محيط كارم را ترك ميكنم؛ با فرزندي رشيد به نام سمپاد براي ايران اسلامي: مقاوم و سازشناپذير. در اين مدت، دو تن بيش از همه مرا ممنون خود ساختند: رهبر معظم انقلاب كه با دفاع از سمپاد در شورايعالي انقلاب فرهنگي، به اين نهال امكان غرس دادند و همواره نگران كاستيهاي آن بودند؛ و نخست وزير وقت، جناب آقاي مهندس ميرحسين موسوي كه مرا به اين مسير كشاند. در اين مدت سعي كردم مديراني داشته باشم كه به فرموده امام راحل (ره) بر رياست رياست كنند، نه دريوزگي مديريت، و در اين كه تا چه حد موفق بودم، هيچ گاه ترديدي نداشتهام. هر چند، هر كسي در گزينش خود دچار خطا ميشود و من تا آخرين لحظه در هدايت مديرانم به سوي استقلال و تعهد به انقلاب و اسلام ــ به جاي تعهد به خطوط سريع السير و قليل البقا ــ كوشيدم. بچههاي اين سرزمين را در هر كجاي ايران عزيز، همانند هر ايراني مسلمان، با تمام وجود دوست داشتهام و اين دوست داشتن را لازمه ذهن هر معلمي ميدانم كه بخواهد راه انبيا، و نه دريوزگي اغنيا، را طي كند. سمپاد را براي آنها به وجود آوردم كه كمتر كسي به فكر آنهاست.
وقتي فرزند استانداري در آزمون ورودي سمپاد مردود ميشد، خوشحال نميشدم، اما وقتي فرزند بلالفروش روبروي همان استانداري قبول ميشد، از شادي در پوست خود نميگنجيدم.
خدا را شاكرم كه با حداقل سرمايه مادي و بيشترين سرمايه معنوي، مراكزي را تأسيس كردم كه اولياي قبول نشدگان با درايت آن، اقرار به وجود رقابت سالم ميكردند و فقط معدود راهنيافتگاني بودند كه به لجنپراكني و فحاشي ميپرداختند. براي من اما، نه تعريف پذيرفتهشدگان و نه توهين معدود راهنيافتگان، تفاوت بنياديني نداشت. به هيچ ناحقي حق ندادم و از اصلاح هيچ اشتباهي ــ حتي اگر مقدمه لجنپراكني برايم ميشد ــ رويگردان نشدم.
در كنكور امسال، با وجود اعلام نتايج بر روي سايت، وقتي به من اعلام شد كه دو سئوال، پاسخهاي نزديك به هم داشتهاند و كليد چهار سئوال نيز جابه جا شده است، بدون لحظهاي ترديد تصميم گرفتم آن دو سئوال را حذف و كليد چهار سئوال را اصلاح و مجدداً اسامي پذيرفته شدگان را به همراه اسامي كساني كه حقشان ضايع شده بود، بر روي سايت بگذارم. ميدانستم كه با يك «سونامي ردشدگان» روبرو خواهم شد و تازه بعد از اين اعلام بود كه اعتراضها صورت گرفت و انعكاس آن موجب درخواست غير قانوني لغو كنكور، هم از سوي دوستان ساده لوح و هم از سوي ستيزهگران شادمان، شد. در ادامه، ادعاي يافتن 16 غلط جديد و تشخيص آن در طي چند ساعت و عدم قدرت به اثبات رساندن حتي يكي از اين غلطها مطرح شد و حتي در 20 ارديبهشت ماه، كليه اشكالات با صدا و سيما مطرح و ضبط تلويزيوني شد، ولي با وجود پوشش رسانهاي هياهوي ردشدگان، حتي يك ثانيه از آن پخش نگرديد؛ واقعاً چه عدالتي! در اينجا بايد از وزير محترم آموزش و پرورش به جهت حمايت از برگزاري مرحله دوم آزمون ورودي سمپاد در ارديبهشت 1387 قدرداني نمايم كه اين موافقت در پي گزارش مستند سمپاد حاصل شد.
از مرداد ماه 87 به بعد، با هر مديري كه جلسه داشتم، خداحافظي مي كردم و حتي براي نيمسال اول تحصيلي، ساعت موظف تدريسم را در دانشگاه پر كردم. انبوهي از كارهاي جنبي، نظير آرشيو فصلنامه روانشناسي و زونكنهاي مربوط به ساير فعاليتهايم را به خارج از سازمان انتقال دادم تا در روز موعود (!) سبكبار خداحافظي كنم، هر چند خود اين امر نيز خالي از عواقب نبود. متأسفانه كار انتخاب جايگزين كمي به طول انجاميد، تا اين كه در بعد ازظهر 16 دي ماه، طي يك نمابر ساده، نام جانشيني كه حدود يك ماه قبل از آن مطلع شده بودم، برايم ارسال شد. همان شب به راننده گفتم ماشين را بخواباند و خود با وسيله شخصي يكي از همكاران، سمپاد را ترك كردم.
اكنون احساس ميكنم باري را از دوشم برداشتهاند و از هرگونه قصور و تقصيري كه در اين مدت داشتهام، از پروردگارم و عزيزان سمپادي پوزش ميطلبم. آنچه تأسيس شده، به خاطر ايران اسلامي بوده است. سمپاد در آن زمان، زير بمباران و موشك باران ايجاد شد و نامه درخواستش در روزهاي سخت جنگ به رياست جمهوري ارسال شد. آن روز، يكي از اساتيد آموزش و پرورش دليل مخالفتش با تأسيس را اين موضوع اعلام كرد كه پذيرش دانشآموز با معدل 19 و تحويل دادن دانشآموز با معدل 19 هنر نيست. رهبر انقلاب در پاسخ فرمودند، اين گفته وقتي صحيح است كه فرض كنيم در شرايط فعلي دانشآموزان با معدل 19 وارد مدارس ميشوند و با معدل 19 از همان مدارس خارج ميشوند، در حالي كه عملاً اين طور نيست.
از ميان شش وزير روي كار آمده در اين مدت، تنها يك وزير برايم كمآزار بود و من چه شبها كه تا صبح نگران اين كودك نوپا، بيخوابي را تجربه نكردم. فكر نميكردم اين نهال در كنار ساير نهالهاي آموزشي نظام مقدس ما اين چنين سريع به بار بنشيند؛ آن هم با وجود آن همه هياهوي فرار مغزها و اطلاعاتي كه هيچ وقت تبيين و تفسير نشد و فقط چماقي بر سر سمپاد ماند كه معلوم نبود در دست چه كسي است.
فرزندان سمپاديام! اطمينان داشته باشيد هيچ كجا مانند وطن يك فرد نيست و هيچ افتخاري بالاتر از تلاش براي تعالي و رشد و شكوفايي سرزمين مادري نيست، و اين تنها در سايه باور توحيدي امكانپذير خواهد بود. اگر شما بر اين باور باشيد، كاري كارستان خواهيد كرد و عظمت و مجد گذشته سرزمينتان را تكرار خواهيد نمود.
همكاران سمپاديام! ميدانم از ميان شما، آنان كه به راه سمپاد معتقد بوديد، از نظر مادي هيچ بهرهاي نگرفتيد و بيش از آن چه موظفتان بود، كار كرديد. در هر شهري با كوشش شما مدارس سمپاد جان گرفت و آن كه كمتر از همه نقش داشت من بودم و آن كه بيش از همه ناسزا شنيد، شما بوديد. هر كجا هستيد، به خدمت خود ادامه دهيد و بدانيد كه خدا تنها داوري است كه ميتوان به او تكيه كرد و اميد داشت.
من خوشحالم كه هيچ يك از سفارششدگان معدود نمايندگان مجلس و معدود كارگزاران نظام ــ كه عادت به ثبت سفارش داشتند ــ به سمپاد راه نيافتند، كه اگر اين چنين بود، در طول اين سالها با سمپاديهاي عاشق و در عين حال مطالبهگر روبه رو نبودم.
اميدوارم ايران عزيز از زعفران وجود شما پربهره باشد و روزهاي شكوفايي علمي ايران اسلامي، مسير رهروان بعدي را روشنتر و شادابتر سازد. در پايان، عذرخواهي ميكنم از اين كه از آنچه در ذهنم براي سرمايههاي سرزمينم بود، بخش ناچيزي را تحقق بخشيدم و همواره كلام رهبرم در پيش رويم بود كه:
«عدالت» به معناي اين نيست كه ما با همه استعدادها با يك شيوه برخورد كنيم؛ نه، استعدادها بالاخره مختلف است. نبايد بگذاريم استعدادي ضايع شود و براي پرورش استعدادها بايد تدبير بيانديشيم؛ در اين ترديدي نيست. اما ملاك بايد استعدادها باشد و لاغير؛ عدالت اين است.
و با تفألي از لسانالغيب:
اي دل ريش مرا با لب تو حق نمك
حق نگهدار كه من ميروم الله معك
چرخ بر هم زنم ار غير مرادم گردد
من نه آنم كه زبوني كشم از چرخ فلك
جواد اژهاي
87/10/22
منبع: سايت سمپاد
سه شنبه 24 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فردا نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]