تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835915450
نويسنده: جواد محدثيپيامهاى فرهنگي قيام عاشورا
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: جواد محدثيپيامهاى فرهنگي قيام عاشورا
خبرگزاري فارس:عـاشـوراى حـسـيـنى ، برنامه اى احياگرانه نسبت به دين وجلوه هاى گوناگون آن بود، تا در سـايـه بذل خون ونثار جان ، دين بر پا شود وسيره پيامبر اسلام (ص) سرمشق عملى مسلمانان گردد. وعزّت دين خدا به جامعه بازگردد.
ديـن ، جـز آنـچـه در آيـات وروايـات آمـده اسـت ، بـايـد در (صـحـنـه عـمـل)جـامـعـه اسـلامـى تـجـسـّم يابد. صِرف انتساب به دين ، بى آنكه در متن زندگى فردى واجتماعى مسلمانان حضور كارساز داشته باشد، كافى نيست وگرنه همان (اسلام شناسنامه اى)خواهد بود.
بعلاوه با گذشت زمان ، اغلب ظواهرى از يك حركت انقلابى ونمودهايى سطحى از آن باقى مى ماند واهداف اصلى ودرونمايه حقيقى آن متروك ومنزوى يا كمرنگ مى شود و در بدترين شرايط، بـرخـى (بـدعت) ها جايگزين (سنّت) ها مى شود وروح دين مسخ گشته ، اسكلتى بى جان باقى مى ماند.
در ايـنـجا رسالتِ (احياگرى)و(بدعت ستيزى)پيشوايان دينى وعالمانِ ربّانى ايجاب مى كند كـه در جـهـت زنـده سـاخـتـن دوبـاره شـعارها، اهداف وجوهره اصلى دين ، قيام و اقدام كنند وبدعتها وبـدعـتـگـزاران را بـشـنـاسانند تا راه دين ، بى ابهام وبى غبار، باقى بماند وروندگان اين صراط، به حيرت وضلالت گرفتار نشوند.
امامان شيعه ، يكايك رسالتِ احياگرى دين را داشته اند وهر يك از مظاهر اسلام را كه از ياد مى رفته يا تحريف مى شده است ، در چهره راستين وبى تحريفش مى نمايانده اند. حتّى درباره امام زمـان (ع) نـيـز تـعـبـيـر (مـحـيى شريعت)واز بين برنده (بدعت)به كار رفته است ودر دعا از خـداوند مى خواهيم كه به دستِ آن منجىِ موعود، آنچه را كه به دست ظالمان از معالم ونشانه هاى ديـن وديـنـدارى از مـيـان رفـتـه ومـرده اسـت ، زنده سازد: (وَ اءَحْىِ بِهِ ما اَماتَهُ الظّالِمُونَ مِنْ مَعالِمِ ديـنـِكَ).(532) در دعـاى ديـگـرى خـواسـتـار ظهور آن حضرت واحياء سنّتهاى پيامبران وتجديد ابعاد از ميان رفته دين واحكام تغيير يافته مى شويم .(533)
عـاشـوراى حـسـيـنى ، برنامه اى احياگرانه نسبت به دين وجلوه هاى گوناگون آن بود، تا در سـايـه بذل خون ونثار جان ، دين بر پا شود وسيره پيامبر اسلام (ص) سرمشق عملى مسلمانان گردد. وعزّت دين خدا به جامعه بازگردد.(534)
تـلاش وبـرنـامـه هـاى احـيـاگـرانـه ائمـه مـعـصـومـيـن (ع) وپـيروانشان در احياگرى نسبت به اصـل حـادثـه عـاشورا وارزشهاى آن ومقابله با سياستِ دشمن در كتمان واقعه ومسخ جريان و به فـرامـوشـى سـپـردن خـونهاى مطهّر عاشورايى ، برنامه ديگرى در راستاى دين احياگرى است وپـيـامـش ، ضـرورت تـبـيـين اهداف وروشنگرى اذهان وزنده نگهداشتن شعائر و حماسه ها ويادها وخاطره هاست .
احياگرى
در بـسـيـارى از نـهـضـتها، پس از مدتى كه از دوران آغازين آن مى گذرد وكسانى به ناروا بر مـسـنـد قـدرت وريـاسـت تكيه مى زنند، هدفهاى نخستين وارزشهاى متعالى كه در شعارهاى نهضت مـطـرح مـى شده ، كمرنگ مى شود، يا فراموش مى گردد. آنچه از دين نيست (بدعت)وارد دين مى شـود وآنـچـه از پـايه هاى اصلى واوّليه انقلابِ دينى ومكتبى است ، از ياد مى رود ورويّه هايى مغاير با سنتهاى نخستين رايج مى شود وقانون وحكم الهى نقض مى شود.
مـردم نـيـز بـتـدريـج ، بـه ايـن انـحـرافـهـا وبـدعـتـهـا خـومـى گـيـرنـد وعـكـس العـمـل چـندانى از خود نشان نمى دهند. گاهى از شعائر وبرنامه ها وسنّتها، اسكلتى بى روح وتشريفاتى ظاهرى بر جاى مى ماند كه چندان اثرگذار هم نيست .
در چـنـيـن مـوقـعـيـّتـهايى ، دلسوزان آن نهضت يا وارثان آن مكتب ودين ، براى احياى مجدّد پيامها ومـحـتـواها ودعوتها وهدفهاى آغازين ، دست به كار مى شوند، تا جامعه خفته را بيدار كنند وبه اصـول مـكـتـب وبـايـدهـاى ديـن تـوجـّه دهـنـد. ايـن كـار، گـاهـى بـا فـدا شـدن وبذل مال وجان همراه است واحياگران سنّتهاى دينى بايد خود را فدا كند تا جامعه بيدار و دين احيا شود.
نهضت كربلاهم يك حركت احياگرانه نسبت به اساس دين واحكام اللّه بود. در مطالعه سخنان امام حـسـيـن (ع)، تـكـيـه فـراوانـى روى احـياى دين واجراى حدود الهى واحياى سنّت ومبارزه با بدعت وفساد ودعوت به حكم خدا وقرآن ديده مى شود.
احياى كتاب وسنّت
در قـيـام كـربـلاهـدف آن اسـت كـه بـا مجاهداتِ عاشوراييان ، دين اسلام عزّت خويش را بازيابد وحرمتهاى الهى ديگر بار محترم شمرده شوند ودين خدا يارى شود.
در سـخـنان سيدالشهدا(ع)، هم نمونه هايى از مرگ سنتها وحيات بدعتها وجاهليّتها مطرح است ، هم نكته هايى از بازآفرينى ارزشهاى فراموش شده واحياگرى نسبت به اصولِ از رمق افتاده .
امام حسين (ع) در نامه اى كه خطاب به مردم بصره مى نويسد، مى فرمايد:
(وَ اَنـَا اَدْعـُوكـُمْ اِلى كـِتـابِ اللّهِ وَ سـُنَّةِ نـَبـِيِّهِ(ص) فـَاِنَّ السُّنَّةَ قـَدْ اُمـيـتـَتْ وَ اِنَّ الْبدعَةَ قَدْ اُحْيِيَتْ، وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلى وَ تُطيعُوا اَمْرى اَهْدِكُمْ سبيلَ الرَّشادِ)(535)
مـن شـمـا را بـه كـتـاب خدا وسنّت پيامبر فرامى خوانم . سنّت مرده وبدعت زنده شده است . اگر سخنم را بشنويد و فرمانم را پيروى كنيد، شما را به راه رشاد، هدايت مى كنم .
در جايى هم حضرت ، از انگيزه نامه نگارى ودعوت كوفيان ، اين گونه ياد مى كند:
(اِنَّ اَهـْلَ الْكـُوفـَةِ كـَتـَبـُوا اِلَىَّ يَساءلُونَنى اَنْ اُقْدِمَ عَلَيْهم ، لِما اَرْجُوا مِنْ اِحْياءِ مَعالِمِ الْحَقِّوَ اِماتَةِ الْبِدَعِ)(536)
كـوفيان به من نامه نوشته واز من خواسته اند كه نزد آنان روم ، چرا كه اميدوارم معالم ونشانه هاى حق زنده گردد وبدعتها بميرد.
در مسير راه ، وقتى به فرزدق برمى خورد، اوضاع را چنين ترسيم مى كند:
(اى فـرزدق ! ايـن جـمـاعت ، اطاعت خدا را واگذاشته ، پيروشيطان شده اند، در زمين به فساد مى پـردازنـد، حـدود الهـى را تـعـطـيـل كـرده ، بـه مـيـگـسـارى پـرداخـتـه وامـوال فـقـيـران وتـهـيدستان را از آنِ خويش ساخته اند. من سزاوارترم كه براى يارى دين خدا بـرخـيـزم ، بـراى عـزّت بـخـشـيـدن بـه ديـن اووجـهـاد در راه او، تـا آنـكـه (كـلمة الله)برتر باشد.)(537)
ايـن هـدف وفـلسـفـه قـيـام را از زبـان فـرسـتـاده امـام ، حـضـرت مـسـلم بـن عقيل هم در كوفه مى شنويم . وقتى مسلم بن عقيل را دستگير كرده وبه دارالاماره آوردند، ابن زياد اورا به شورشگرى وتفرقه افكنى متّهم ساخت . مسلم با شهامت اورا چنين پاسخ داد:
(چـنـان نـيـسـت كـه مـى گـويـى ! مردم اين شهر بر اين باورند كه پدرت نيكمردانشان را كشته وخـونـهـاشـان را ريـخـتـه و هـمچون شاهان ايران وروم رفتار كرده است . ما آمديم تا به عدالت دعوت كنيم وبه كتاب خدا فراخوانيم .)(538)
اين تهمت ودفع آن ، در مورد خود امام حسين (ع) هم گفته شده است . عمروبن سعيد، پس از بيرون آمدن امام حسين (ع) از مكّه وعزيمت به سوى كوفه ، نامه اى به اونوشت و از اوخواست كه از اين مسير برگردد وتفرقه افكنى نكند كه هلاك شود. حضرت در پاسخ اونوشت :
(كـسـى كـه دعـوت بـه سـوى خـدا كـنـد وعـمـل صالح انجام دهد وبگويد من از مسلمانانم ، هرگز دشمنى ومخالفتى با خدا ورسول نكرده است) (539)
وبـديـنـگـونـه حـركـت خويش را، حركتى خداجويانه واصلاحگرانه خواند، نه شورشى تفرقه انگيز، تا بهانه كشتن اوبه حساب آيد.
حمايت از دين
در دوره وشرايط سلطه امويان بر مقدّرات مسلمين ، آنچه در آستانه نابودى قرار داشت ، دين خدا بـود. خـانـدان پـيـامـبـر نـيـز مـدافـعـان وحـامـيـان راسـتـيـن ديـن خـدا بـودنـد. حـمـايـت از اهـل بـيـت (ع) ، حـمـايـت از ديـن بـود وحـمـايت از دين در آن مقطع زمانى ، شركت در جهاد ضد ستم وافشاگرى عليه كفر پنهان در نقاب اسلام بود.
حـسـين بن على (ع) در بحبوبه جنگ شديد، به نماز ايستاد، تا دين خدا را در صحنه جهاد، حيات بـخـشـد. ابـوثـمـامـه صـائدى يـادآور وقـت نـماز شد وامام دعايش كرد وبه نماز پرداخت . در آن شرايط، خطاب به اصحابش فرمود:
(اينك اين درهاى گشوده بهشت ونهرهاى جارى وپيوسته آن وميوه ها وقصرهاى بهشتى است واين هم پيامبر خدا وشهيدان كه در ركاب اوبه خون غلتيدند. واينك پدر ومادرم نيز چشم به راه شمايند ومـشـتـاق ديـدارتـان ، پـس از ديـن خـدا حـمـايـت كـنـيـد واز حـرم رسول خدا دفاع كنيد. (... فَحامُوا عَنْ دينِ اللّهِ وَ ذَبُّوا عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللّهِ). آنگاه خاندان خود را صدا زد. همه فرياد زنان بيرون ريختند وفرياد برآوردند: اى مؤ منان ، از دين خدا وحرم پيامبر واز امـام خـودتـان واز پـسـر دخـتـر پـيـامـبـرتـان حـمـايـت كـنـيـد، ايـن امتحان الهى براى شماست ...(540)
حمايت از دين وفداكارى در راه آن ، جلوه ديگرى از احياگرى است واگر آن جهاد و شهادتها نبود، اسـاس ديـن بـاقـى نـمـى مـانـد. اگـر صـداى اذان وآواى تـكـبـيـرى پـابـرجـاسـت ، نـتـيـجـه آن فـداكـاريـهـاست .(541) در شعرى كه از زبان امام حسين (ع) مطرح مى شود نيز، بقا وقوام دين را در سايه شهادت وعاشوراى آن حضرت مى توان ديد:
(لَوْ كانَ دينُ مُحَمَّدٍ لَمْ يَسْتَقِمْ
اِلاّ بِقَتْلى يا سُيوُفُ خُذينى) (542)
حضرت اباالفضل (ع) نيز در رجزى كه در روز عاشورا پس از قطع شدن دست راست خويش مى خواند ومى جنگيد، بر مساءله (حمايت از دين)تاءكيد داشت :
(وَاللّهِ اِنْ قَطَعْتُمُوا يَمينى
اِنّى اُحامى اَبَداً عَنْ دينى) (543)
شناخت اينكه در چه شرايطى دين در معرض زوال ونابودى يا آسيب ديدن است ، وبايد به دفاع از دين ونصرت حق پرداخت ، اهميت خاصّى دارد. امام حسين (ع) وشهداى عاشورا را از اين رو(انصار دين الله)مى دانيم ودر زيارتهايشان اينگونه از آنان ياد مى كنيم :
(اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيَّهَا الذّابُّونَ عَنْ تَوْحيدِ اللّهِ)(544)
سلام بر شما، اى مدافعان از توحيد خدا.
در زيارت ديگرى مى خوانيم :
(اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ... وَ اَنْصارَ الا سلام) (545)
ودر جاى ديگر: (اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَدينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ نَبِيِّهِ...)(546)
حمايت از حق
در زمـيـنـه يـارى حـق ودفـاع از مظلوم وحمايت از اهل بيت پيامبر(ع)، كه وظيفه همه مسلمانان است ، سـيـدالشـهـدا(ع) مـردم را بـه ايـن فـريضه فرامى خواند، حتّى در اين باره از عبيدالله بن حرّ جـعـفـى هـم كـه از كـوفـه وجـريانات آن خود را كنار كشيده بود ، نمى گذشت . در خطبه اى كه حضرت ، خطاب به حرّ در ديدارى كه در خيمه آن حضرت داشت فرمود، چنين مى خوانيم :
(اى حـرّ! مـى دانـى كـه خـداونـد نـسـبت به گناهان گذشته ات تورا مؤ اخذه خواهد كرد. بيا وبا توبه ، خطاهاى گذشته را بشوى ، من تورا به نصرتِ ما خاندان پيامبر فرا مى خوانم . اگر حق ما را دادند كه مى پذيريم ، اگر ندادند وبا ما به ستم رفتار كردند، تواز ياران من براى طلب حق خواهى بود.)(547)
سـيـدالشـهـدا(ع)، مـرگ در راه حـق واحـيـاى آن را زندگى مى شمرد ودر اين راه باكى از شهادت نداشت . اين سخن اوست كه :
(ما اَهْوَنَ الْمَوْتُ عَلى سَبيلِ نيلِ الْعِزّ وَ اِحْياءِ الْحَقِّ)(548)
چه آسان است مرگ در راه رسيدن به عزت وزنده كردن حق .
مـرگ بـراى حـق ، در راه حـق وشـهـادت در ايـن راه ، عـزّت است وانسان را شجاعت و بى باكى مى بـخـشـد. آنگونه كه علىّ اكبر، پس از خوابى كه امام حسين (ع) در راه كربلاديد، از اوپرسيد: مـگـر مـا بر حق نيستيم ؟ فرمود: چرا. گفت : پس ما از مرگ در راه حق ، باكى نداريم (يا اَبَتِ اِذاً لانُبالى نَمُوتُ مُحِقّينَ)(549)
احياى شعائر دين
حـيـات بـخـشـيدن به نماز وزكات وامر به معروف ونهى از منكر، بُعد ديگرى از احياگرى قيام عاشوراست . هم در سخنان امام حسين (ع) مطرح است ، هم در زيارتنامه آن حضرت وشهيدان ديگر، تـعـابـيـرى چـون اقـامـه نـماز، ايتاء زكات ، امر به معروف و نهى از منكر، اطاعتِ خدا، جهاد فى سـبـيل الله ، دعوت به سبيل الله ، نصرتِ فرزند پيامبر، ايمان به خدا و... ديده مى شود. اين فراز معروف در زيارت امام حسين (ع) گوياى اين حقيقت است :
(اَشـْهـَدُ اَنَّكَ قـَدْ اَقـَمْتَ الصَّلاةَ وآتَيْتَ الزَّكاةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْروُفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوتِه وَ جاهَدْتَ فىِ اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ)(550)
مـشابه اين جمله ، در زيارت حضرت مسلم بن عقيل ، زيارت وارث ، زيارت عاشورا، و زيارتنامه هاى ديگر هم آمده است .
تـكـريـم وتـعـظـيم شعائر الهى ، مايه حيات دين است . آنچه در سايه قيام حسينى به دست آمد، تـفـكـيـك صـف كـسـانـى بـود كه با جوهر دين وحقيقت نماز وقرآن ماءنوس بودند، از آنان كه با پـرداخـتـن بـه شـكـل ظـاهـرى ايـن برنامه ها، باطن وحقيقت دين را زير پا گذاشته بودند. نماز راسـتـيـن آن است كه پيوندى عاشقانه ميان بنده وخدا ايجاد كند و نمازگزار را در (صراط دين)قرار دهد. در سپاه كوفه ومجموعه خلافت اموى هم گرچه بظاهر نماز وتلاوت قرآن ورفتن به حج وامثال اينها بود، ولى در عين حال ، غرق در فساد وگناه وعيّاشى بودند ودستانشان به خون پـاكـان آلوده بـود. ايـن نـشـان مـى داد كه نماز وحج وعبادت وتلاوتشان فاقد روح وحقيقت است . حـسـيـن بـن عـلى (ع) بود كه به اين شعائر وسنن دينى روح وحيات بخشيد وحق آنها را ادا كرد. ايـنـكـه در زيـارت او مـى خـوانـيم (تَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِه)يعنى آنكه ديگران هم تلاوت قـرآن مـى كـردنـد، ولى از حقيقت قرآن فاصله داشتند. تلاوت واقعى قرآن ، تلاش براى احياى تـعاليم آن در متن جامعه است ، كه امام حسين (ع) به آن پرداخت ودستاورد نهضت عاشورا بود. در سايه طرح صحيح دين وقرآن از زبان عاشورائيان ، آن باطلهاى آراسته وفريبهاى رنگ آميزى شده به دين هم رنگ باخت .
امام خمينى (ره)مى فرمايد:
(سـيدالشهدا چون ديد اينها دارند مكتب اسلام را آلوده مى كنند، با اسم خلافت اسلام ، خلافكارى مـى كـنـنـد و ظـلم مـى كـنـنـد وايـن مـنـعـكـس مـى شـود در دنـيـا كـه خـليـفـه رسـول الله اسـت كـه دارد ايـن كارها را مى كند، حضرت سيدالشهداء (ع) تكليف براى خودشان دانستند كه بروند وكشته هم بشوند ومحوكنند آثار معاويه وپسرش را.)(551)
نيز از سخنان اوست : (شهادت حضرت سيدالشهدا(ع) مكتب را زنده كرد، خودش شهيد، مكتب اسلام زنده شد ورژيم طاغوتى معاويه وپسرش را دفن كرد.)(552)
ودر اينكه نهضت كربلااحياگر دين بود، مى فرمايد:
(سيدالشهدا(ع) به داد اسلام رسيد، سيدالشهدا(ع) اسلام را نجات داد.)(553)
نمـاز
نـهـضـت حـسـينى براى احياء دين در همه مظاهر وجلوه هايش از جمله (نماز) بود. بُعد معنوى وعبادى زنـدگـى ، بـرتـريـن بـُعد حيات است ونماز، بارزترين نشانه حيات معنوى مسلمانان است . با توجّه به اثرات سازنده وتربيتى وبازدارنده اين ارتباط با خدا از مفاسد ومنكرات ، در اسلام اهميّت ويژه اى دارد.
امـام حـسـيـن (ع) در نهضت عاشورا اهتمام بسيارى به نماز مى داد. مهلت شب عاشورا را آن حضرت ويـارانـش بـه نـمـاز وتـضـرّع بـه درگـاه خداوند گذراندند واز تكيه گاه خدايى براى نبرد عـاشـورا، مـدد گـرفـتـنـد. عـشـق بـه نـمـاز ونـيـايـش وتـلاوت قـرآن واسـتـغـفـار ودعـا در دل امـام آن چـنـان بـود كـه بـه بـرادرش عـباس گفت : (از اين گروه بخواه تا نبرد را به فردا بـيندازند وامشب به تاءخير افتد، باشد كه به نماز ودعا واستغفار بپردازيم . خدا مى داند كه من پيوسته علاقه به نماز وتلاوت آيات الهى داشته ام :
(لَعـَلَّنـا نُصَلّى لِرَبِّنَا اللَّيْلَةَ وَ نَدْعوُهُ ونَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ يَعْلَمُ اَنّى كُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تَلاوَةَ كِتابِهِ وَ كَثْرَةَ الدُّعاءِ وَالاِْسْتِغْفارَ.)(554)
بـه نـقـل تواريخ ، شب عاشورا از خيمه اصحاب امام حسين (ع)، آواى مناجات وزمزمه دعا وتلاوت به گوش مى رسيد.
روز عـاشـورا پـس از نـمـاز صـبـح ، بـا يـاران سـخن گفت وآماده نبرد شدند. ظهر عاشورا وقتى ابـوثـمامه صائدى وقت نماز را به ياد اوآورد، حضرت فرمود: نماز را به ياد آوردى ! خداوند تـورا از نـمـازگـزاران وذاكـران قـرار دهـد. آرى ايـنـك اوّل وقـت نـمـاز است . سپس فرمود: از اينان بخواهيد تا دست از جنگ بردارند تا نماز بگزاريم .(555)
سـعـيـد بن عبدالله حنفى نيز هنگام نماز امام ، جلوى اوايستاد وهمه تيرهاى دشمن را كه به سوى امـام مـى آمـد بـه جـان خريد تا آنجا كه نماز امام پايان يافت واوغرق در خون شد و اوّلين شهيد نماز در جبهه كربلاشد.(556)
عـشـق بـه نـمـاز، در پـيـروان راستين ابا عبداللّه الحسين (ع) بود . عبدالله بن عفيف ازدى كه در كوفه مى زيست ودر مسجد كوفه آن اعتراض تند را عليه ابن زياد، نسبت به كشتن امام حسين (ع) كـرد ودر نـهـايـت هـم در راه ايـن دفـاع ، بـه شـهـادت رسـيـد، بـه نقل مورّخان پيوسته در مسجد بزرگ كوفه بود وتا شب نماز مى خواند.(557)
اگـر امـام حـسـيـن (ع) را احـيـاگر فرهنگ نماز راستين بدانيم ـ آنگونه كه در زيارتنامه هاى آن حـضـرت آمـده اسـت ـ سـخـنـى بجاست . امام ، هم خودش عبادتى مخلصانه داشت وهم شعائر دين را اقامه مى كرد.
در زيارت اومى خوانيم :
(اَشـْهـَدُ اَنَّكَ قـَدْ اَقـَمـْتَ الصَّلاةَ وآتـَيـْتَ الزَّكـاةَ ... وَ عـَبـَدْتـَهُ مـُخـْلِصـاً حـَتـّى اَتـاكـَ الْيَقينُ)(558)
در زيـارت مـسـلم بـن عـقـيـل نـيـز ايـن تعبير ديده مى شود.(559) همچنين در بسيارى از زيـارتـهـاى سـيـدالشـهـدا(ع) بـه ايـن نـكته برمى خوريم . اين جايگاه والاى نماز را در نهضت عاشورا وحماسه آفرينان آن نشان مى دهد.
پـيـام عـاشـورا، پـيـام اقـامـه نـمـاز وتـربـيـت نـسـلى نـمـاز خـوان وخـدادوسـت واهـل تـهـجّد وعرفان است . عزاداران حسينى نيز بايد (اقامه نماز) را در درجه نخست اهتمام خويش قرار دهند تا تبعيّت وپيروى خويش را از مولايشان نشان دهند.
امام خمينى (ره)در تاءكيد بر همين مساءله ، از عاشوراى حسينى اين گونه ياد مى كند:
(سـيـدالشـهـدا(ع) در هـمـان ظـهـر عـاشـورا كـه جـنـگ بـود وآن جـنـگ بزرگ بود وهمه در معرض خـطـربـودنـد، وقـتـى يكى از اصحاب گفت كه ظهر شده است ، فرمود كه ياد من آورديد نماز را وخـدا تـورا از نمازگزاران حساب كند و ايستاد در همان جا نماز خواند. نگفت كه ما مى خواهيم جنگ بكنيم ، خير، جنگ را براى نماز كردند.)(560)
هجـرت
آنـچـه مـانـع حـركـت انـقـلابـى ومـبـارزاتـى انسان مى شود، تعلّق ودلبستگى به خانه ، زن و فـرزنـد، زنـدگـى وزادگـاه ، وضـع موجود و... است . افراد هدفدار به خاطر ايمان واهدافشان رنج خانه به دوشى ودورى از وطن واقوام را بر جان مى خرند، يا براى دست يافتن به اهداف ، سـرزمـيـنـهـا، مـحـيـطـهـا وزمـيـنـه هاى مناسبترى را جستجومى كنند. اين است كه (هجرت تحميلى)و(هـجـرت اخـتـيـارى)در زنـدگـى انـسان هاى متعهّد وبا همّت ، نقش مهمّى دارد. پيامبران ، براى رسـاندن پيام خدا، مهاجرت مى كردند. عيساى مسيح ، به خاطر هجرت هاى فراوانش ، مسيح (كثير السياحه)لقب گرفته است . در بسيارى از نهضتها نيز ردّ پاى هجرت ديده مى شود.
قـرآن كـريـم از (مـهـاجـران)بـه عـظـمـت يـاد مـى كند. در تاريخ اسلام نيز مهاجرانِ به حبشه و مـهـاجـران بـه يـثـرب ، مـوقـعـيـّت واحترام داشتند وهجرت ، يك ارزش مكتبى به حساب مى آمد ودر تاريخ مسلمين ، مبداء تاريخ قرار گرفت .
در نـهضت عاشورا نيز، امام حسين (ع) براى مقابله با حكومت جور، براى امر به معروف ونهى از مـنكر ودر راه احياى دين دست به هجرت زد ومدينه را به قصد مكه ، ومكّه را به سمت كوفه پشت سر نهاد. هجرت آن حضرت نيز در حيات مجدّد اسلام سهم ويژه اى داشت .
سيدالشهدا(ع) هنگام خروج از مدينه ووداع قبر رسول خدا آيه اى از قرآن را تلاوت مى كرد كه بـه هـجـرتِ حـضـرت مـوسـى (ع) وگـريز از ستم فرعونى مربوط مى شد.(561): (فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ).(562)
دل كـنـدن از مـديـنـه ، بـراى امـام بـسـيـار دشـوار بـود، امـّا در راه هـدف قـابـل تحمّل بود. وقتى به مكّه رسيد، پس از چند ماه اقامت ، هم براى خنثى كردن توطئه يزيد بـراى تـرور اودر كـنـار خـانـه خدا، هم براى اجابت دعوتنامه هاى شيعيان كوفه ، به هجرتى ديـگـر پـرداخـت وراه كـوفـه را در پـيش گرفت . هجرتى به سوى شهادت ، كه آگاهانه بود وبـراى فداكارى در راه تكليفى كه خون وجان مى طلبيد. از شهادت طلبان عاشق خدا نيز دعوت كـرد كه در اين هجرت همراه اوشوند. خطبه حضرت در آستانه خروج از مكّه به سوى عراق ، كه با (خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ...) شروع مى شود، در بردارنده اين فراخوانى به هجرت است :
(مـَنْ كـانَ باذِلاً فينا مُهْجَتَهُ، مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنا فَاِنّى راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَاللّهُ)(563)
در ايـن دعوت ، دومشخّصه براى اين كوچندگان مطرح فرمود كه تحقّق اين دوشرط، زمينه ساز ايـن هـجرت مقدّس است : آمادگى براى بذل خون ، آمادگى براى ديدارِ خدا. هر كه اين دوصفت را دارد، با من كوچ كند، كه من سحرگاه كوچ مى كنم .
همراهان اونيز در راستاى اداى تكليف ونصرت امام ، هجرت به مكّه وكوفه كردند. آنان هم كه از مـكـّه هـمـراه اوشـدنـد، يـا وقـتـى حـركـت اورا بـه سـوى كـوفـه شنيدند، به هر قيمت خود را به اورسـانـدنـد ودسـت از خانه وزندگى ووطن كشيدند وبه كربلاآمدند، همه درس آموخته (هجرت)بودند.
پـس از شـهـادت امـام حـسـيـن (ع)، يـكـى از تـعـاليـم ديـن بـراى زنـده نگهداشتن فرهنگ شهادت وعـاشـورا، (زيـارت)كـربلابود كه امامان (ع) توصيه اكيد داشتند. بويژه براى آنان كه از راهـهـاى دورتـر، آهـنـگ تـربـت سـيـدالشهدا(ع) كنند، ثواب بسيار دارد. در دوره هاى خفقان اموى وعـبـاسـى ، ايـن هـجـرت بـراى زيـارت ، نقش مهمترى داشت وخيليها تن به پيامدهاى آن مى دادند وزائر كـربـلامـى شـدنـد. بـرخى هم از بيم جان ، از آن چشم مى پوشيدند. از اين رودر يكى از زيـارتـنـامـه هـا، زائر، خود را وارد بر ساحتِ آن حضرت ومنزلتخواه نزد خدا مى داند وخواستار ثـبـات قـدم در راه هـجـرت بـه سـوى مـزار امام ومرام اومى شود: (... وَ ثُباتَ الْقَدَمِ فِى الْهِجْرَةِ اِلَيْكَ)(564)
هـجـرت ، پـيام عاشوراست ، چه براى دفاع از دين وبسط مكتب ، چه در راه مبارزه با ستم ويارى مـظـلومـان در هـر جاى عالم ، چه براى فرار از محيطهاى فاسد براى در امان ماندن از آلودگيها. پختگى يك انسان در دامان هجرت است وشكل گيرى تمدّنها نيز رهاورد هجرتهاى سرنوشت ساز است . در طول سالهاى دفاع مقدّس نيز، رزمندگان اسلام به فرمان امام امّت ، براى اداى تكليف دسـت از خـانـه وتـعـلّقات زندگى مى كشيدند وبه سوى جبهه ها هجرت مى كردند، آنگونه كه خـود امـام راحـل 1 بـا هـجرتِ تحميلى از ايران به تركيه ، سپس به نجف واز نجف به پاريس ، وهجرتى مجدّد براى بازگشت به ميهن اسلامى ايران ، درس آموز مهاجران در راه خدا شد.
احياى عاشورا
از مـحـورهـاى عمده احياگرى نسبت به اصل عاشورا، برنامه هاى گسترده ويادآورانه اى است كه از سوى امامان شيعه (ع) نسبت به اين حادثه انجام مى گرفت يا توصيه مى شد.
امـويـان بـراى پـوشـانـدن رسـوايـى خـويـش از آن جـنـايـت بزرگ ، پيوسته سعى در كتمان و فـرامـوشـانـدن آن داشـتـنـد. ائمـّه شـيـعـه نـيـز بـراى افـشـاى چـهـره دشـمـن وبـيـان مـظـلومـيـّت اهل بيت وتوجّه دادن به فرهنگ سازنده جهاد وشهادت كه در قيام عاشورا نهفته بود، همواره آن را زنده نگاه مى داشتند.
تـاءكيد فراوان بر زيارت سيدالشهدا(ع)، بيان فضيلت بسيار براى گريستن در سوگ امام حـسـيـن (ع) وشـهـداى كربلا، برگزارى مجالس عزا وگريه از سوى خود امامان براى كشتگان كـربـلا، تـشـويـق بـه سـرودنِ شـعـر وخـوانـدن مـرثـيـه ومـراسـمـى از ايـن قبيل ، هر يك سهمى عمده داشت تا آن حادثه الهام بخش براى هميشه زنده بماند وبه فراموشى سپرده نشود.
امـام صـادق (ع) بـه جـعـفـر بـن عـفـّان طـايى فرمود: شنيده ام درباره حسين بن على (ع) شعر و مـرثـيه مى گويى وخوب هم مى سرايى . گفت : آرى . سپس برخى از اشعارش را در محضر امام صـادق (ع) خـواند. آن حضرت وحاضران بشدّت گريه كردند واشكهاشان بر صورتها جارى شـد. امـام فـرمـود: اى جعفر! سوگند به خدا، در اين لحظه كه مرثيه حسين (ع) را مى خواندى ، فرشتگان خدا شاهد وشنواى سخن توبودند. آنان نيز همچون ما گريستند. خداوند بهشت را بر تولازم كرد وتورا آمرزيد. سپس امام صادق (ع) فرمود:
(مـا مـِنْ اَحـَدٍ قـالَ فـِى الْحـُسـَيـْنِ شـِعـْراً فـَبـَكـى وَ ابـكـى بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَّنَة و غَفَرَ لَهُ)(565)
هيچ كس نيست كه براى حسين بن على (ع) شعرى بگويد وبگريد وبگرياند، مگر آنكه خداوند بهشت را بر او واجب سازد واورا بيامرزد.
ايـن هـمـه سـتـايـش وثـواب بـراى گـريـانـدن وگـريـستن ونوحه خوانى ومرثيه ، براى آثار احياگرانه آن نسبت به حادثه عاشورا است . به تعبير امام خمينى 1:
(با اين هياهو، با اين گريه ، با اين نوحه خوانى ، با اين شعر خوانى ، با اين نثرخوانى ، ما مى خواهيم اين مكتب را حفظ كنيم ، چنانچه تا حالاهم حفظ شده) (566)
در حديثى آمده كه امام باقر(ع) به پيروان خويش چنين دستور مى داد:
(بـر حـسـيـن (ع) نـدبـه وگـريـه كنند، به اهل خانه دستور داده شود كه بر حسين بگريند ودر خـانـه هـا، مـراسـم گـريـه و عـزادارى ونـاله سـر دادن در غـم حـسـيـن (ع) بـاشـد، واهل خا نه وشيعيان به يكديگر تعزيت وتسليت گويند.)(567)
ايـن بـرنـامـه هـا براى جلوگيرى از فراموش شدن عاشوراست وسبب (احياء امر) است . چيزى كه خود معصومين (ع) تاءكيد داشتند خط وبرنامه وهدف و(امر) ما را زنده نگهداريد. امام خمينى (ره)درباره اينگونه برنامه ها نيز فرموده است :
(ايـن مـجـالسـى كـه در طول تاريخ بر پا بوده وبا دستور ائمّه (ع) اين مجالس بوده است ... ائمـّه ايـن قـدر اصـرار كـردنـد بـه ايـنكه مجمع داشته باشيد، گريه بكنيد، چه بكنيد، براى اينكه اين حفظ مى كند كيان مذهب ما را...).(568)
در آن شـرايـط خـفـقـان بـار كـه از سـوى امـويـان وعـبـاسـيـان نـسـبـت بـه خـطـّ اهل بيت (ع) اعمال مى شد، اينگونه مجالس ونوحه ها ومحفلهاى ذِكر واحياگرى ، حسّ عدالتخواهى و انـتـقـام جويى از ستمگران را در جان عزاداران زنده مى كرد وعرصه را براى ظالمان نيز تنگ مـى سـاخـت ، چـون هـركـدام از ايـنـهـا فـريـاد اعـتـراضـى بـرضدّ ظلم وتلاشى براى احياى ياد ستمديدگان وشهيدان بود وعلاوه بر بُعد عاطفى ،بُعد سياسى هم داشت . امام امّت مى فرمود:
(مـسـاءله ، مساءله گريه نيست ، مساءله ، مساءله تباكى نيست ، مساءله ، مساءله سياسى است كه ائمّه با همان ديد الهى كه داشتند، مى خواستند كه اين ملّتها را با هم بسيج كنند ويكپارچه كنند، از راههاى مختلف اينها را يكپارچه كنند تا آسيب پذير نباشد.)(569)
(گريه كردن بر شهيد، نگهداشتن ، زنده نگهداشتن نهضت است .)(570)
(اين كه براى عزادارى ، براى مجالس عزا، براى نوحه خوانى ، براى اينها اينهمه ثواب داده شـده است ، علاوه بر آن امور عبادى اش وروحانى اش ، يك مساءله مهمّ سياسى در كار بوده است . آن روز كـه ايـن روايـات صادر شده است ، روزى بوده است كه اين فرقه ناجيه مبتلابودند به حـكـومـت امـوى وبـيـشـتـر عـبـاسـى ويـك جـمـعـيـت بـسـيـار كـمـى ، يـك اقـليـّت كـمـى در مـقـابل قدرتهاى بزرگ . در آن وقت ، براى سازمان دادن به فعاليّتِ سياسى اين اقليّت ، يك راهـى درسـت كـردنـد كـه ايـن راه ، خـودش سازمان ده است ... شيعيان با اقلّيت آن وقت ، اجتماع مى كـردنـد و شـايـد بـسـيـارى از آنها هم كه نمى دانستند مطلب چه هست ، ولى مطلب سازماندهى يك گـروه اقـليـّت در مـقـابـل آن اكـثـريـّتـهـا ودر طـول تـاريـخ اين مجالس عزا كه يك سازماندهى سـرتـاسرى كشورها هست ، كشورهاى اسلامى هست ، ودر ايران كه مهد تشيّع واسلام وشيعه هست ، در مـقـابـل حـكومتهايى كه پيش مى آمدند و بناى اين را داشتند كه اساس اسلام را از بين ببرند، اسـاس روحـانـيـّت را از بـيـن بـبـرنـد، آن چـيـزى كـه در مقابل اينها، آنها را مى ترساند، اين مجالس عزا واين دستجات بود.)(571)
سنّت سوگوارى براى امام حسين (ع) وشهداى عاشورا هم نگهبان حقيقتِ آن حادثه الهام بخش است ، هـم در سـايـه حـفـظ وحـيـات وبـقـاى آن خاطره ، نگهبانى از دين و ارزشهاى اسلامى نهفته است .(572)
زيارت كربلا
جـلوه ديـگـرى از احـيـاگـرى نـسـبـت بـه قيام عاشورا، حضور در كنار تربت آن احياگران دين و زيـارت مـرقـد امام حسين (ع) در كربلاست . غير از آثار تربيتى ، روحى وسازندگيهاى معنوى واخـلاقـى كـه در زيـارتِ تـربـت پاكان ومزار اولياى دين نهفته است . زيارت كربلا ويژگى ديگرى هم دارد وآن بهره گرفتن از اين كانون شور وحماسه براى مبارزه در راه حق وجانفشانى در راه دين وخداست .
عـلى رغـم مـمـنـوعـيـّتـهـايـى كه از سوى خلفاى اموى وعباسى نسبت به زيارت كربلاانجام مى گـرفـت ، امـامـان پـيـوسـتـه بـه آن تـشـويـق وتـوصـيـه مـى كـردنـد وبـا بـيـان فـضـايـل بـيـشـمـار بـراى زائران قـبـر سيدالشهدا(ع)، برنامه داشتند كه اين كانون معنويّت وشـور وحـمـاسـه ، پـيـوسـتـه زنـده ومـطرح بماند وآن را يكى از نشانه هاى هم خطّى با امامان ووفاى به عهد وبيعت شيعه با ائمّه (ع) مى دانستند.
امام صادق (ع) فرمود:
(مـَنْ لَمْ يـَاءْتِ قـَبـْرَ الْحـُسـَيـْن (ع) وَ هـُوَ يـَزْعـَمُ اَنَّهُ لَنـف ا شـيعَةٌ حَتّى يَمُوتَ فَلَيْسَ هُوَ لَنا بِشيعَةٍ)(573)
كـسـى كـه به زيارت حسين بن على (ع) نرود تا بميرد، هر چند خود را شيعه ما بپندارد، شيعه وپيروما نيست .
در روايت ديگرى فرموده است :
(زَيـارَةُ الْحـُسـَيـْنِ بـْنِ عـَلِىُّ واجـِبـَةٌ عـَلى كـُلِّ مـَنْ يـُقـِرُّ لِلْحـُسـَيـْنِ بـِالاِْمـامـَةِ مـِنَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ)(574)
هـركـس كـه بـه امـامـت حـسـيـن بـن عـلى (ع) از نـاحـيـه خـداونـد متعال معتقد است ، زيارت آن حضرت بر اوواجب است .
دعـوتـى كـه از سـوى ائمـّه نـسـبـت بـه اين زيارت انجام گرفته وحتّى در شرايط خوف وخطر ونـاامـنـى فضيلت وثواب بيشترى براى آن بيان شده است ، نشانه نقش احياگرى زيارت نسبت بـه حـمـاسـه عـاشـورا وارزشـهـا وپيامهاى آن است . امام صادق (ع) به (ابن بُكير) كه درباره خوفناك بودن راه ومنطقه زيارتى سيدالشهدا(ع) سخن مى گفت ، فرمود:
(اى ابـن بـكير! آيا دوست ندارى خداوند، تورا در راه ما ترسان ببيند؟ آيا نمى دانى كه هر كس بـه خـاطـر مـا در هـراس وبـيـم افـتـد، خـداونـد اورا در سـايـه عـرش خـويـش قـرار مـى دهد؟)(575)
در حديث ديگرى امام صادق (ع) به محمد بن مسلم درباره همين مساءله فرمود:
(ما كانَ مِنْ هذا اَشدَّ فَالثَّوابُ فيهِ عَلى قَدْرِ الْخَوْفِ وَ مَنْ خافَ فى اِتْيانِهِ آمَنَ اللّهُ رَوْعَتَهُ يَوْمَ يَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمينَ)(576)
هر چه اين مساءله ، دشوارتر وپرمخاطره تر باشد، پاداش زيارت هم به اندازه آن هراس است . هر كس در راه زيارت حسين (ع) به خطر وهراس افتد، خداوند اورا از ترس ووحشت در روز قيامت ، ايمن مى سازد.
ودر حـديـثـى فـرمـود: (ايـتُوا قَبْرَ الْحُسَيْنِ كُلَّ سَنَةٍ مَرَّةً)(577)، سالى يك بار به زيارت قبر امام حسين (ع) برويد.
زيـارت كـربـلاازآنـجـاكـه مـنـشـاء حـركـت ونـهـضـت وتـجـمـّع هـواداران انـقـلابـى اهـل بـيـت (ع) بـود، پـيـوسـتـه مـحـدود ومـمـنـوع بـود وزائران ، آرامـش وآزادى كـامـل نـداشـتـنـد. پـس از قـيـام زيـد بـن عـلى در كـوفـه وشـهـادتـش در سـال 121 هـجرى منع ومراقبت نسبت به زيارت كربلابيشتر شد وهشام بن عبدالملك ، ماءمورانى بـراى كـنـتـرل رفـت وآمـدهـا بـر آنـجـا گـمـاشـت .(578) در زمـان هـارون الرشـيـد ومـتـوكـّل بارها قبر حسين بن على (ع) را تخريب وزيارت را ممنوع كردند. حتى در زمان هارون ، درخـتِ سـدرى را كـه در آن حوالى ، نشانه قبر حسين (ع) بود، قطع كردند، تا مردم جاى قبر را گم كنند وديگر آنجا تجمّع نكنند.(579)
بـه دسـتـور مـتـوكـّل ، هـفـده بـار قـبـر امـام حـسـيـن (ع) را خـراب كـردند.(580) ولى سـخـتـگـيـريـهـاى مدام خلفا هرگز نتوانست رابطه مردم را با قبر الهام بخش حسين بن على (ع) قطع كند. ماءموران وواليان به متوكّل خبر مى دادند كه مردم در سرزمين نينوا براى زيارت قبر حـسـيـن (ع) جـمـع مـى شـونـد واز ايـن رهـگـذر، جـمـعـيـّت انـبـوهـى پـديـد مى آيد وكانون خطرى تـشـكيل مى شود. اوهم ماءموران خود را گسيل مى داشت تا مردم را متفرّق كنند و آثار قبر را ويران سازند ودر كمين زائران سيدالشهدا(ع) بنشينند.(581)
در دسـتـورهـاى ديـنـى ، سـفـارش شـده كه كام نوزادان خويش را با تربت سيدالشهدا(ع) و آب فرات برداريد. از جمله امام صادق (ع) فرمود:
(حَنِّكُوا اَولادَكم بِتُربَةِ الْحُسَيْنِ فانّها اَمانٌ)(582)
كام فرزندانتان را با تربت حسين برداريد، چرا كه آن امان است .
در مـورد آب فـرات هم اينگونه احاديث آمده است . فضيلت سجده بر تربت سيدالشهدا(ع) وذكر گفتن با مهرى كه از تربت امام حسين (ع) ساخته شده باشد نيز روايات متعدّدى داريم . حتّى امام صادق (ع) كيسه اى داشت كه در آن تربت امام حسين (ع) بود. هنگام نماز بر آن تربت سجده مى كرد ومى فرمود: سجود بر تربت حسين ، حجابهاى هفتگانه را كنار مى زند.(583)
اينگونه انس والفت با تربت شهيد كربلا، احياگر آن حماسه هاست . به بيان علاّمه امينى :
(آيـا بـهـتـر نـيـسـت كـه مـحلّ سجود، از خاك وتربتى قرار داده شود كه در آن ، چشمه هاى خونى جـوشـيـده اسـت كـه رنـگ خـدايى داشته است ؟ تربتى آميخته با خون كسى كه خداوند، اورا پاك قـرار داده ومـحـبـّت اورا اجـر رسـالت محمد(ص) شمرده ، خاكى كه با خون سرور جوانان بهشت ووديعه محبوب پيامبر وخدا عجين گشته است .)(584)
نـكـتـه ديـگـرى كـه در زيـارت نهفته است ، مفاهيم بلند وآموزنده اى است كه در متن زيارتنامه ها نهفته است . پيشوايان دين با آموزش اين متون به شيعه ، يادآور ارزشهاى دينى ومفاهيم ارزشى نيز بودند. بررسى محتوايى اين زيارتنامه ها روشنگر بسيارى از نكته هاست . علاوه بر آنكه افـشـاگـر سـتـم آل امـيـّه نـسبت به دودمان رسالت است وعلاوه بر آنكه ترسيم روشنى از چهره نـورانـى وشـخـصـيـّت الهام بخش شهدا دارد، الهام بخش درسهاى اخلاق ومعرفت وايمان نيز مى باشد. از سوى ديگر روشنگر موضع وخطّ فكرى وعملى زائر است وجناح حقگراى اورا نشان مى دهد.(585)
در يـك مـرور گـذرا به متون زيارت ، با اين واژه ها ومفاهيم روبه رومى شويم : محبّت ، مودّت ، مـوالات ، اطـاعـت ، صـلوات ، سـلام ، لعـن ، عـهـد، شـفـاعـت ، تـوسـّل ، وفـا، جـهـاد، دعـوت ، نصرت ، تسليم ، تصديق ، صبر، تولّى ، تبرّى ، مواسات ، زيارت ، نماز، زكات ، امر به معروف ونهى از منكر، تبليغ ، وراثت ، مساعدت ، معاونت ، سعادت ، رضا، خونخواهى ،جنگ وصلح ، تقرّب به خدا، برائت از دشمنان ، ولايت ، فوز، نصيحت ، فدا شدن و... دهها عنوان ديگر.
شـوق زيـارت ، پـيـوسـتـه عـامـل برانگيزنده شيعه در ابراز محبت وولايت خويش نسبت به امامان مـعـصـوم (ع) وشـهـداى كـربـلابـوده اسـت . ايـن فـرهـنـگ در طـول قـرنـهـا هـمـچـنـان در خـانـواده هـاى مـوالى اهـل بـيـت (ع)، بـه عـنـوان گـوهـرى نـفـيـس ، نسل به نسل حفظ شده است .
به دليل همين آثار وبركات نهفته در پيوند با تربت شهيد وكربلاى حسين (ع)، امامان تشويق بـه زيـارت كـرده انـد تا آن حماسه هاى خونين ، ماندگار وتاءثيرگذار بماند. باز هم نوعى احياگرى نسبت به فرهنگ وپيام عاشورا.(586)
نـقـش ايـنـگونه پيوندها وگرايشها به تربت حسينى وتعظيم شعائر ومراسم عزادارى و نوحه وگريه بر سالار شهيدان ، در تاريخ انقلاب اسلامى وسالهاى دفاع مقدّس نيز مشهود بود واز عـنـاصـر مـهـمّ روحـيـّه بخشى والگوبودن براى رزمندگان ، همان فرهنگ شهادت وزيارت بود وآرزوى بسيجيان رزمنده آن بود كه : يا زيارت يا شهادت .
پـيـام عـاشورا ودستورالعملهاى ائمّه (ع) نسبت به احياى آن حماسه وياد كرد مداوم از آن خونهاى مطهّر، آن است كه پيوسته بايد الهام بخشى خون شهيد ومزار شهيد ونام وياد شهيد، مورد بهره گـيـرى قـرار گـيـرد وبـراى تداوم فرهنگ شهادت وحفظ وماندگارى ميراث آنان ، بزرگداشت ويـادبـود ومـجـالس وتكريم وخاطره گويى وبه كارگيرى قلم و هنر وشعر وادبيّات ، هرگز فراموش نشود.
پيام به بانوان
پيام به بانوان (تبيين)
عاشورا را نمى توان در قلمروقشر خاصّى محدود كرد. تاءثير ودرسهاى آن براى همگان است . از ايـن روپـيـامـهـايى هم كه در اين كتاب مطرح شده است ، عامّ است وبه يك صورت براى زنان ومردان وپيران وجوانان مطرح مى شود.
ولى ... از آنـجـا كـه نـيـمـى از افـراد جـامـعـه را بـانـوان ودخـتـران تـشـكـيـل مـى دهـنـد، واز آنـجـا كـه در نـهـضـت عـاشـورا سـهـمـى عـمـده وقابل ملاحظه بر دوش بانوان كاروان حسينى استوار بود و (عاشورا)، ماندگارى خود را تا حدّ زيادى مرهون فداكاريها وقهرمانيهاى خانواده امام حسين (ع) ، بخصوص زينب كبرى (س)است ، از اين رودر بخشى جداگانه به پيامهاى عاشورا خطاب به زنان مسلمان پرداخته شده است ، تا هـم رسـالت اجـتـمـاعـى سـيـاسـى ايـن قـشر را نشان دهد وخنثى كننده تبليغات سوئى باشد كه ديـدگـاه اسلام را محروم كردن زنان از مشاركت در كارهاى اجتماعى وحضور در صحنه معرفى مى كند، هم نقش زنان را در پشتيبانى از مبارزات مردان وجوانان نشان دهد، هم آميختن عفاف وپاكدامنى را بـه تـلاش ومـجـاهدات اجتماعى قابل اجرا بنماياند، هم به مسؤ وليّت شهيدپرورى وتربيت نـسـلى بـا ايـمـان ، شـجاع ومدافع حق ، توسّط بانوان اشاره كند وهم به تبليغ وتبيين مرام و اهـداف شـهـيـدان بـپردازد ونقش ذكر وياد وروشنگرى وپاسدارى از خط فكرى وعملى شهيدان را يادآور شود.
مجموعه اين محورهاى مهمّ، نگرش مستقلّى به حضور زنان در نهضت عاشورا را مى طلبد.
مشاركت زنان در جهاد
آموزش والهام صبر ومقاومت
پيام رسانى پس از يك حماسه وانقلاب وجهاد
روحيه بخشى به رزمندگان وبازماندگان شهدا
مديريّت خانواده هاى شهدا وبازماندگان نهضت در شرايط دشوار
حفظ ارزشها وپاى بندى به اصول ، حتّى در شرايط اسارت
نكات فوق ، مى تواند موضوع بحثهايى مبسوط وگسترده در جريان شناسى عاشورا باشد تا نقش زنان را در آن حماسه نشان دهد.
از نـگاه ديگر، شناخت آمارى از وضعيّت زنان در قيام عاشورا، ايفاى آن نقش را روشنتر بيان مى كـنـد. در ايـن راسـتـا تـوجـّه بـه آگـاهـيـهـاى زيـر، در خـور تاءمّل است :
زنان حاضر در عاشورا، برخى از اولاد على (ع) بودند وبرخى جز آنان ، چه از بنى هاشم يا ديـگران . از فرزندان اميرالمؤ منين (ع) مى توان از زينب ، ام كلثوم ، فاطمه ، صفيّه ، رقيّه وامّ هـانـى نـام برد. سكينه وفاطمه نيز دختران سيدالشهدا(ع) بودند كه در نهضت مشاركت داشتند. ربـاب ، عـاتـكـه ، مـادرِ مـحـسـن بـن حـسـن ، دخـتـر مـسـلم بـن عـقـيـل ، فـضـّه نـوبـيـّه ، كـنـيز خاصِّ امام حسين (ع)، مادر وهب بن عبداللّه و... ازجمله زنان حاضر دركربلابودند.(587)
پـنـج نـفـر از خـيـام امـام حـسين به طرف دشمن بيرون آمدند. آنان عبارت بودند از: كنيرِ مسلم بن عـوسـجـه ، امّ وهـب زن عبدالله كلبى ، مادر عبدالله كلبى ، مادر عمروبن جناده ، زينب كبرى (ع) كه نقش چشمگيرتر از ديگران داشت .
امّ وهب ، زنى بود كه در عاشورا شهيد شد، آن هم بر بالين شوهر شهيدش .
در عاشورا دوزن از فرط خشم وعصبانيّت واحساس ، به حمايت از امام برخاستند و جنگيدند: يكى همسر عبداللّه بن عمير، ديگرى مادر عمروبن جناده كه يادشان خواهد آمد.
همسر زهير بن قين (دلهم)در راه كربلاهمراه شوهرش به امام حسين (ع) پيوستند.
به نقلى رباب همسر امام حسين (ع)، نيز مادر سكينه وعبداللّه رضيع هم در كربلاحضور داشتند.
سـخـنـرانـيـهـاى زيـنـب وام كـلثوم وفاطمه بنت الحسين در كوفه وشام ، از فصلهاى درخشان اين حـمـاسـه اسـت . و... نـقـشـهـا وكـارهـاى ديـگـرى كـه زنـان ودخـتـران ايـن كـاروان نـور، در طول اين مسافرت تا رسيدن دوباره به مدينه پيامبر داشتند.
سـزاوار اسـت كـه زنان با الهام گيرى از نوع عمل ورفتار زنان عاشورايى ، حضورى متعهّدانه ومتديّنانه در صحنه هاى مبارزات سياسى وفعّاليّتهاى اجتماعى داشته باشند.
حضور سياسى زنان در جامعه
تكليف اجتماعى يك مسلمان ، مخصوص مردان نيست . زنان نيز بنا به تعهّد دينى و مسلمانى خويش ، مـوظـّفـند نسبت به جريان حق وباطل در جامعه ومساءله ولايت و رهبرى موضع داشته باشند، از رهـبـرى حق دفاع كنند واز حكومت باطل وفسادهاى مسؤ ولان نالايق انتقاد كنند وآنجا كه پاى حمايت از دين در ميان است ، در صحنه حضور داشته باشند.
در تـداوم خـطـّى كـه حـضرت زهرا(س)در حمايت از امام معصوم (ع) وافشاگرى عليه رويّه هاى ناسالم حكّام داشت ، حضرت زينب (س)نيز در نهضت كربلادوشادوش حسين بن على (ع) مشاركت داشـت . بـراى ايـفـاى ايـن نـقـش ، در مـعـيـّت امام خويش از مدينه تا مكّه واز آنجا تا كربلاآمد ودر صحنه هاى مختلف ، حضورى فعّال وتاءثيرگذار داشت .
عمده ترين محورهايى كه مى توان از (حضور زن در نهضت عاشورا) برداشت كرد، اينهاست :
1 ـ صـبـر وپـايـدارى ومـقـاومـت در بـرابـر سـخـتـيـهـا ومـصـيـبـتـهـا، چـه در طول نهضت وچه پس از حادثه عاشورا.
2 ـ شـهـامـت ودليـرى در افـشـاى حـقـايـق وگـفتن سخن حق در برابر سلطه جائر كه در اسلام از بزرگترين جهادها محسوب مى شود.
3 ـ پـيـام رسـانـى وتـبـيـيـن وروشـنگرى در طول سفر، حتّى پس از بازگشت از سفر كربلابه مـديـنـه ، كـه تـوسـّط حـضـرت زيـنـب ، ام كـلثـوم وديـگـر بـانـوان اهل بيت انجام مى گرفت .
4 ـ كارهاى پرستارى ، پشتيبانى ، امدادگرى در روز عاشورا وصحنه هاى پس از آن .
5 ـ روحـيـّه بخشى وتشجيع نسبت به رزم آوران يا ترغيب مادران يا همسرانِ شهدا نسبت به دفاع از امـام وفـداكـارى در راه حـق ، در عـمـل زنان اهل بيت وهمسر زهير، همسر مسلم بن عوسجه ، امّ وهب ، همسر خولى و... نمونه هايى از اين قبيل .
6 ـ مديريّت در شرايط بحران ، كه عمدتاً نقش حضرت زينب (س)بود، به عنوان قافله سالار اسـيـران وسـرپـرست كودكان وحفظ ومديريّت آن مجموعه داغدار، در شرايط سخت دوران اسارت ودر مقابل نيروهاى دشمن وكوچ دشوار شهر به شهر تا رسيدن به شام وسپس به مدينه .
7 ـ تـغـيـيـر مـاهيّت اسارت وتبديل آن به آزادسازى انسانها وبيدارگرى اذهان جامعه . زينب وام كـلثـوم وفـاطـمـه دخـتر امام حسين (ع)، اسيرانِ آزادى بخش بودند وذهنيّت مردم را نيز از اسيرانِ جنگى متحوّل ساختند.
8 ـ عـمـق بـخـشـيـدن بـه بـُعـد تـراژديـك حـادثـه ، كـه حـاصـل نـفـس حـضـور زنـان ودختركان در يك ماجراست وتاءثيرگذارى عاطفى صحنه هاى پس از عـاشـورا وبـسـيـج عـواطـف بـه نـفـع جـبـهـه حـق . گـريـسـتـن وسـوگـوارى هـاى اهـل بـيـت (ع)، وگـريـانـدن مـردم كـوفـه وشـام بـا سـخـنـرانـيـهـايـشـان ، از عوامل اين عمق بخشى به بُعد عاطفى حماسه عاشورا بود.
9 ـ مـراعـات حـدود الهـى وعفاف ومتانت يك زن مسلمان ومتعهّ�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]
-
گوناگون
پربازدیدترینها