واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: رضا نجفي:نويسندگان رئاليست مدرن تر مي شوند
رضا نجفي در كلاس مكتب هاي ادبي عنوان كرد كه هرچه جلوتر مي رويم نويسندگان رئاليست پخته تر و مدرن تر مي شوند و به جاي توصيف همه اشياء و احساسات چكيده اي را به عنوان اشانتيون ارائه مي دهند. به گزارش فارس نشست مكتب هاي ادبي با محوريت بررسي مكتب رئاليسم با سخنراني رضا نجفي شامگاه يك شنبه در كانون ادبيات ايران برگزار شد. رضا نجفي با بيان اين كه نويسنده رمانتيك قلب حساس و نويسنده رئاليست چشم حساسي دارد و مشاهده گر خوبي است افزود: بالزاك كه به عنوان پدر رئاليسم از او ياد مي شود دنبال آدم هايي كه به نظرش جالب مي آمدند راه مي افتاد و آنها را تعقيب مي كرد و مشاهداتش را بايگاني مي كرد تا هنگام نگارش رمان از اين مواد و مصالح استفاده كند. نجفي مضامين آثار رمانتيك ها را عشق آسماني يا ترس يا داستان هاي عجيب و تخيلي دانست و گفت: نويسندگان رئاليسم معتقد بودند كه مضمون بايد از همين واقعيات اطراف گرفته شود. حرف رئاليست ها اين بود كه موضوع هر چه عادي تر و پيش پا افتاده تر باشد بهتر است. وي بر اهميت مقوله پول نزد رئاليست ها تأكيد كرد و گفت: با وجودي كه «فلوبر» و «استاندال» پيش از بالزاك بودند اما بالزاك را پدر رئاليست مي نامند. دليلش اين است كه بالزاك مي گفت همه چيز پول است و حتي عشق را هم مي شود با پول خريد. رمانتيك ها نمي خواستند اين را ببينند و خيلي آرمان گرايانه به موضوع نگاه مي كردند. اين مدرس كلاس هاي داستان نويسي اظهار داشت: مسئله ديگر در تفاوت دو مكتب رمانتيسم و رئاليسم مسئله جزئيات پردازي است. رمانتيك ها به جزئيات پردازي توجه نمي كردند و يا اگر هم توجه مي كردند اين جزئيات تخيلي و تصنعي بود اما در جزئيات نويسندگان رئال شما مي توانيد جامعه و زمان و مكان را ببينيد. نجفي اذعان داشت: اما رئاليست ها نيز در جزئيات پردازي افراط كردند و توصيفات رئاليست هاي اوليه چنان افراطي است كه مانند رمان «باباگوريو» براي مخاطب امروز كسل كننده است. وي ادامه داد: اما اين توصيفات و جزئيات پردازي چنان است كه به آثار رئاليستي ارزش سندي مي دهد. مثلا امروز مي گويند آثار بالزاك بهترين اسناد براي شناسايي فرانسه در نيمه دوم قرن نوزدهم است. مدرس كلاس مكتب هاي ادبي كانون ادبيات اظهار داشت: از نظر شخصيت پردازي نيز رئاليسم، شخصيت پردازي و رمانتيسم قهرمان پردازي مي كند. فرقش اين است كه قهرمان موجودي فراواقعي است و انگار يك سر و گردن از آدم هاي واقعي جامعه بالاتر است. شخصيت هاي آثار رمانتيك ها اغلب اشراف زاده هستند اما رئاليست ها اغلب فقرا را شخصيت اصلي آثار خود قرار مي دهند. نجفي در خصوص اين كه چرا بالزاك را پدر رئاليسم مي داند گفت: علتش اين بود كه او طرح آرماني داشت و مي خواست فرانسه نيمه دوم قرن نوزده را در آثارش نشان دهد. خودش مي گفت فرانسه ديكته مي كند و من منشي اش هستم. او مي خواست ١٥٠جلد كتاب بنويسد كه خوشبختانه عجل مهلتش نداد وگرنه ما مجبور بوديم اين همه كتاب را بخوانيم. اما او نزديك به ٨٠جلد كتاب نوشت كه اين مجموعه با عنوان «كمدي انساني» منتشر شده است و در اين آثار همه مشاغل آن روزگار با ابزارهاي كاري آورده شده است. به گفته نجفي هرچه جلوتر مي رويم نويسندگان رئاليست پخته تر و مدرن تر مي شود و به جاي توصيف همه اشياء و احساسات چكيده اي را به عنوان اشانتيون ارائه مي دهند كه نويسندگاني مانند همينگوي و كارور اين چنين بودند. نجفي در ادامه به بررسي رئاليسم در نقاط مختلف جهان پرداخت و گفت: در جهان انگليسي زبان هرچند رمانتيك هاي خوبي داشتند اما فرهنگ غالب خردگرايي و رئاليسم است. در روسيه نيز به جز دوره اي كه «پوشكين» شعر مي گفت فرهنگ غالب با رئاليست ها بود. اما رئاليسم روسيه به دو برهه رئاليسم سنتي قبل از انقلاب اكتبر و رئاليسم سوسياليستي كه بعد از انقلاب بود، تقسيم مي شود. وي از صادق هدايت، محمدعلي جمال زاده، محمود دولت آبادي، احمد محمود، جلال آل احمد و اسماعيل فصيح به عنوان رئاليست هاي ايراني نام برد.
نجفي در ادامه به توضيح انواع رئاليسم ها شامل رئاليسم سوسياليستي و رئاليسم جادويي پرداخت و گفت: رئاليسم سوسياليستي بعد از انقلاب اكتبر در اتحاد جماهير شوروي به وجود آمد كه بارئاليسم سنتي متفاوت است. رئاليسم سنتي نويسندگاني چون «چخوف» و «تولستوي» را داشت اما در رئاليسم سوسياليستي ديدگاه هاي سياسي و ماركسيستي دخيل هستند و با بخش نامه اي كردن ادبيات توسط «ژدانوف» نويسندگان مجبورند كه در خدمت حكومت كمونيستي و مطابق با ميل استالين بنويسند. اما به جاي اين كه نويسندگان كمونيست شوند، كمونيست ها نويسنده شدند. اين نوع رئاليسم با وجودي كه در ظاهر واقع گراست اما چون چشمش را به روي واقعيات بسته است رئاليسم محسوب نمي شود.
وي درباره رئاليسم جادويي گفت: اين واژه براي نخستين بار با چاپ رمان «صد سال تنهايي» اثر «ماركز» به كار رفت. در تاريخ ادبيات اولين كسي كه با اين سبك نوشت ماركز نبود بلكه نويسندگاني مانند «بورخس» و «بولگاكوف» اين گونه مي نوشتند. اما واژه رئاليسم جادويي پس از نگارش رمان صد سال تنهايي باب شد.
سه شنبه 24 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]